PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله تاريخچه نيروي زميني ارتش



B O S S
1st March 2010, 08:34 AM
تاريخچه نيروي زميني ارتش
به طور كلي بررسي تاريخچه تشكيل نيروي زميني در ايران را مي‌توان از زمان شروع تاريخ مدون آن يعني دوره مادها مورد بررسي قرار داد كه افراد اين نيرو به دو دسته سواره نظام و پياده نظام تقسيم مي‌شدند. سپس با تشكيل حكومت هخامنشيان توسط كوروش هخامنشي، اين نيروها تحت فرماندهي يك نفر درآمده و شكل و سازمان منسجم‌‌تري يافتند. در زمان داريوش هخامنشي استعداد نيروي زميني به هفتصد ‌هزار نفر افزايش يافت و رسته‌هاي پياده، سواره، اراده‌سواران، مهندسان، نفت اندازان، كارگزاران و سربازان جاويد شكل گرفت.
اشكانيان اما، نيروي زميني را به دو گروه سواران و پيادگان تقسيم كردند و اهميت بيشتري براي رسته سواران قائل بودند. در دوره ساسانيان هم پادگان‌هاي هميشگي ايجاد شد و هزينه سپاهيان و مزد سربازان از سوي دولت پرداخت گرديد.
پس از آمدن مسلمانان به ايران و فروپاشي حكومت ساسانيان، اميران عرب، نيروهايي نيز از ايرانيان در زير فرمان خود داشتند كه در ميدان‌هاي جنگ پيكار مي‌كردند و پس از مدتي همين نيروها علم استقلال برافراشتند و در گوشه و كنار ايران حكومت‌هايي تشكيل دادند كه داراي ارتش مخصوص خود بود و در اين ارتش‌ها، همان شيوه‌هاي جنگ نياكان خود را به كار مي‌بردند. صفاريان، ديلميان سامانيان و ساير حكومت‌هاي متقارن از جمله اين حكومت‌ها بودند. با روي كار آمدن صفويان، ارتش داراي سازماني متشكل و هماهنگ‌تر شد و نيروي زميني ارتش به چهار دسته:
1-سواران
2-پيادگان
3-توپچيلر(توپخانه)
4-نسقچي� �ر(راهدار و راهبان سپاهيان) تقسيم گشت.

وضعيت نيروي زميني در دوره افشاريه هم تقريباً شبيه زمان صفويه بود، اما با كشته شدن نادرشاه، آرامش و مركزيتي كه او پديد آورده بود، به يكباره از ميان رفت و آشفتگي و بي سرو ساماني در ارتش تا نخستين دهه سيزدهم هجري و آغاز فرمانروايي آقا محمد خان قاجار ادامه يافت.
در دوره قاجاريه با همت و تلاش ميرزا تقي خان امير كبير كه به حق مقام شامخي در تاريخ ارتش ايران دارد و سپس عباس ميرزا، سازمان ارتش ايران مجدداً به صورت منسجم و هماهنگي در آمد و ارتش ايران به ده تومان تقسيم شد كه هر تومان متشكل از چهار تا يازده فوج و فرمانده هر فوج يك سرتيپ بود.
به طور كلي نيروي زميني ارتش اين دوره را بخش‌هاي زير تشكيل مي‌دادند:1-قشون جنوب ايران 2-ديويزيون قزاق 3-بريگاد مركزي 4-نظام ايالات و ولايات 5-قواي داوطلب شرقي 6-ژاندارمري 7-امنيه و قواي مشابه 8-پليس منظم 9-پليس ايالات و ولايات.
در دوره حكومت رضاخان پهلوي توجه زيادي به امر نظام و اصلاحات وسيع در ارتش مي‌شد. در ضمن اين اصلاحات، ايران به پنج حوزه نظامي بزرگ تقسيم شد كه بايد آن را مبدأ تشكيل نيروي زميني ارتش به صورت اصولي و تقريباً به شكل امروزي آن دانست. اين پنج حوزه شامل لشگر مركز، لشگر شمال غرب، لشگر شرق يا خراسان، لشگر جنوب و لشگر غرب مي‌شد. سپس طي سال‌هاي 1314 تا 1320، تحولات اساسي ديگري در سازمان نيروي زميني ارتش به وجود آمد و اين سازمان شامل پنج لشگر، 4 تيپ مستقل، 2 واحد توپخانه 105 بلند و ضد هوايي شد. در سال 1314 شمسي، درجات نظامي نيز تعيين و اعلام گرديد.
در اين زمان، مدارس مختلف نظامي مانند مدرسه ديويزيون(براي ديويزيون قزاق)، مدرسه نظام مشير‌الدوله(براي بريگاد مركزي)، مدارس افسيه و سوزافسيه(براي ژاندارمري و كلاسهاي بيطاري) كه قبلاً در زمان قاجاريه تشكيل شده بودند، درهم آميخته شدند و براي اولين بار مؤسسه‌اي به نام مدارس نظام كل قشون ايجاد گرديد، در ادامه، اين مدارس به سه مدرسه جداگانه: 1-مدرسه ابتدايي نظام 2-مدرسه متوسطه نظام 3-مدرسه عالي نظام تبديل شدند، كه نام اين سه مدرسه نيز در سال 1314 به ترتيب به دبستان نظام، دبيرستان نظام و دانشكده افسري تغيير يافت.
نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و پيدايش تغيير و تحولات اساسي در بخش‌هاي مختلف كشور، از جمله ارتش، نيروهاي انقلابي موجود در ارتش كه بيشتر آنان طي سال‌هاي گذشته نيز هدايت افراد انقلابي و مذهبي ارتش را بر عهده داشتند، با توجه به وضعيت كشور و بروز هرج و مرج در نقاط مرزي، در زمان شروع تهاجم رژيم عراق به كشورمان، نيروهاي ارتش از انسجام و هماهنگي لازم برخوردار نبودند، اما در عين حال، اولين بخش از مردم كشورمان نيز كه به مقابله با دشمن متجاوز شتافتند، نيروهاي زميني و هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بودند.
نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران در طول هشت سال دفاع مقدس، 45 عمليات گسترده و مؤثر بر عليه نيروهاي متجاوز انجام داد كه بيشتر آنها منجر به آزادسازي بخش عمده‌اي از خاك اشغال شده كشورمان شد و ضربات جبران ناپذيري بر پيكره ماشين جنگي عراق وارد گرديد.
همزمان با عمليات‌هاي نظامي اين نيرو، پرسنل فداكار و متعهد جهاد خود كفايي آن، دوشادوش ساير پرسنل درگير جنگ، ضمن بازسازي و تعمير و تدارك وسايل، قطعات آسيب ديده منشأ خدمات بسيار ارزشمندي براي نيروهاي نظامي كشور شدند و اقدام به ساخت قطعات مورد نياز نيز كردند.
در زمينه امور آموزشي نيز اقدامات زيادي انجام گرفت تا نيروي زميني ارتش به صورت منسجم و مبتني بر علم روز درآيد.
اكنون با گذشت بيست سال از پايان جنگ تحميلي، نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران با گذر از دوران سازندگي و تعمير تجهيزات و امكانات مورد استفاده خود در جنگ، با استفاده از نيروهاي متخصص و مهندسان توانسته است كه تسليحات و تجهيزات نظامي متعددي را طراحي و توليد كند و به مرحله خودكفايي برسد.
از نظر نيروي انساني نيز، با گزينش و استخدام نيروهاي متعهد، مومن و تحصيلكرده، نيروهاي آماده‌اي را جهت دفاع از كشور و نظام جمهوري اسلامي ايران تربيت كرده است.



http://aja.ir/main.asp?status=about&id=71 (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Faja.ir%2Fmain.asp% 3Fstatus%3Dabout%26id%3D71)

B O S S
1st March 2010, 08:49 AM
ارتش در عصر صفویه صفویه یا صفویان سلسله‌ای ایرانی و شیعه بودند که در سال‌های ۸۸۰ تا ۱۱۰۱ هجری خورشیدی(برابر ۱۱۳۵-۹۰۷ قمری و ۱۷۲۲-۱۵۰۱ میلادی) بر ایران فرمانروایی کردند. بنیانگذار سلسله پادشاهی صفوی، شاه اسماعیل یکم است که در سال ۸۸۰ خورشیدی در تبریز تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه حقیقی صفوی، شاه سلطان حسین است که در سال ۱۱۰۱ خورشیدی از افغانها شکست خورد.
دوره صفویه از مهمترین دوران تاریخی ایران محسوب می‌شود، چرا که پس از نهصد سال پس از نابودی حکومت ساسانیان، یک حکومت پادشاهی متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی کند. در حقیقت پس از اسلام، چندین حکومت ایرانی مانند صفاریان، سامانیان، آل بویه و سربداران تشکیل شد، ولی هیچکدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و وحدتی میان مردم ایران به وجود آوردند.

از اینرو اهمیت صفویان در تاریخ ارتش ایران غیر قابل انکار می باشد علوم جدید نظامی در دوره صفویه در ارتش ایران شکل گرفت و از این تاریخ ایران تقریبا همواره دارای ارتش منظم بوده است و این آغاز حکومت های مرکزی با ارتش ملی می باشد.

ساختار سپاهی و لشکریدر دوره صفویه
قوای سپاه ایران در ابتدای به قدرت رسیدن شاه اسماعیل یکم تا زمان سلطنت شاه عباس یکم متشکل از قبایل قزلباش بود. قزلباشان به صورت سواره می‌جنگیدند و سواران آنها را قورچی می‌نامیدند. قورچی‌ها مسلح به شمشیرهای هلالی شکل (مناسب برای نبرد سواره)، کمان و تفنگ بودند. از زمان شاه عباس یکم به بعد نیروهای پیاده مسلح به تفنگ از مردم تاجیک (غیر قزلباش) و نیز سپاه غلامان خاصه (متشکل از گرجی‌ها، چرکس‌ها و ارمنی‌ها) تشکیل شد . توپخانه نیز معمولاً در محاصره شهرها از زمان شاه تهماسب یکم به کار گرفته می‌شد اما به دلیل نوع تاکتیکهای جنگی ایرانیان که مبتنی بر تحرک زیاد در میدان جنگ بود در جنگهای مستقیم نقش زیادی نداشت. بالاترین مقام نظامی از زمان شاه عباس یکم به بعد سپهسالار یا ایران بود. این سمت در ابتدا دایمی بود ولی از زمان شاه صفی در زمان جنگ تعیین می‌شد. مقامات اصلی سپاه ایران در زمان شاه سلیمان )منقول از سفرنامه کمپفر) به شرح زیرند:

قورچی باشی: فرمانده قورچیان (سواران قزلباش) و بالاترین مقام پس از سپهسالار. قورچی‌ها در زمان شاه سلیمان حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر تخمین زده می‌شوند و سالانه ۱۰ تا ۱۲ تومان مزد می‌گرفتند.
قوللر آقاسی : فرمانده سپاه غلامان. سپاه غلامان از گرجیان، چرکس‌ها، ارمنیان و دیگر غیر ایرانیان تشکیل می‌شد که به صورت سواره می‌جنگیدند. تعداد آنها حدود ۱۵ تا ۱۸ هزار نفر تخمین زده می‌شد و سالانه کمی کمتر از ۱۰ تومان مزد می‌گرفتند.
تفنگچی لر آقاسی: فرمانده سپاه تفنگچیان پیاده بود. این تفنگچیان تاجیک (ایرانی غیرترک) بودند و پیاده می‌جنگیدند. به این صورت از اسب فقط برای نقل انتقال پیش از درگیری استفاده می‌کردند اما در هنگام جنگ و در نزدیکی دشمن از اسب پیاده شده و می‌جنگیدند. سلاح آنها نیز تفنگ و شمشیر بوده است. تعداد آنها نزدیک به ۵۰ هزار تخمین زده می‌شود. مزد سالانه تفنگچی‌ها کمی کمتر از غلامان بود. تفنگچیان مازندرانی از دیگر تفتگچیان مشهورتر بوده‌اند.
توپچی باشی : فرمانده توپخانه ایران که در میان مقامات ذکر شده پایین ترین اهمیت را داشت.
به جز قوای نظامی ذکر شده گروهی متشکل از ۲۰۰۰ سرباز مجهز پیاده موسوم به جزایری وجود داشتند که مواجب آنها را شاه پرداخت می‌کرد و وظیفه حفاظت از دربار را به عهده داشتند. آنها تحت فرماندهی ایشیک آقاسی بودند.

واحدهای داخلی در سپاه را افسرانی دارای عنوانهای زیر اداره می‌نمودند. این عنوانها همگی از اصطلاخات ترکی تشکیل شده‌اند:[۱۵]
مین باشی(فرمانده ۱۰۰۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۷۰ تومان
یوز باشی)فرمانده ۱۰۰ سرباز)دارای مزد سالانه ۳۰ تومان
اون باشی )فرمانده ۱۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۱۵ تومان
)البته همانطور که امروزه نیز رایج است گاه تعداد سربازان تحت فرماندهی این صاحب منصبان کمتر یا بیشتر از میزان اسمی آن بود) مزد سربازان به صورت حواله پرداخت می‌شد. این حواله‌ها برای والیان نواحی مختلف کشور صادر می‌شد و سربازان معمولاً به دلیل عدم امکان سفر به آن نواحی آنها به دلالان می‌فروختند. تامین آذوقه در هنگام جنگها به عهده خود سربازان بود به همین دلیل در هنگام جنگها پیشه‌وران در پی سپاه روان می‌شدند و اجناس مورد نیاز را به آنها می‌فروختند.

قِزِلباش ها
قِزِلباش کنفدراسیونی از ایل های شمال باختری فلات ایران در خاور ترکیه امروزی که پیروان طریقت صفوی بودند و شاه اسماعیل یکم به یاری آنها سلسله صفوی را پس از براندازی سلسله آق قویونلو‌ها بنیانگذاری کرد. به طور کلی به ارتش ایران در زمان صفویان، قزلباش می‌گفتند جدا از نژاد و تبارشان.
لغت قزلباش از دو حرف آذربایجانی قزل به معنی «طلائی و سرخ» و باش به معنی «سر‌» تشکیل یافته است. وجه تسمیه آن مربوط می‌شود به کلاه سرخی بود که پیروان این طریقت به سر داشتند و توسط شیخ حیدر - پدر شاه اسماعیل اول - برای صوفیان مرید ابداع شده بود.
زبان اصلی قزلباش ترکی آذربایجانی بود. کنفدراسیون) اویماق) اصلی قزلباش متشکل از هفت ایل بود به نام‌های:
• استاجلو
• شاملو
• تکلو
• روملو
• ذوالقدر
• افشار
• قاجار

بعداً دو ایل از افغانستان نیز به این اتحادیه پیوستند. جامعه قزلباشها به عنوان یکی از طریقت‌های علوی‌گری در شرق آناتولی، هنوز وجود دارند که کردهای زازا بیشترین پیروان آن شمرده می شوند. شاه اسماعیل و اشعار او یکی از منابع دینی آنها به شمار می‌رود.

ساختار سپاه قزلباش
نیروهای نظامی قزلباشها در درجه اول خود را متعهد به اطاعات از سران قبیله و خاندان (اویماق) خود می‌دانستند و حقوق و مواجب خود را نیز از این سران ایل دریافت می‌کردند. شاه عباس اول با تشکیل نیروهای شاهسون که تنها از شاه حقوق می‌گرفتند و تحت فرمان مستقیم گماشتگان شاه بودند در کنار تشکیل سپاه "غلامان خاصه شریفه" سعی در افزایش قدرت شاه در مقابل خودسری‌های برخی امرای قزلباش داشت.
شاملوها و استاجلوها در زمان حکومت خاندان صفوی قدرتمندترین خاندان‌های قزلباش بودند. مهم‌ترین افراد نزدیک به شاه اسماعیل (اهل اختصاص) در ابتدای به قدرت رسیدن وی از شاملوها بودند و تا زمان شاه عباس اول شاملوها قوی‌ترین و با نفوذترین قبایل قزلباش بودند. تکلوها پس از واقعه رویارویی با شاه تهماسب یکم و مطرود شدن آنها دیگر قدرت چندانی در میان قبایل قزلباش نداشتند و نفوذ خود را از دست دادند. افشارها و قاجارها ابتدا دارای قدرت و نفوذ کمی در ساختار قدرت بودند اما با زوال قدرت صفویان نوانستند هریک برای مدتی خود را به عنوان قدرت اول کشور مطرح نمایند.
امرای قزلباش عموماً به عنوان امرای نظامی و حاکم ولایات تعیین می‌شدند اما معمولاً امور دیوانی و وزارت در حیطه کاری آنها قرار نداشت. در زمان شاه عباس یکم از ادغام تعدادی از قزلباشها ایل شاهسون ایجاد شد. بالاترین مقام قزلباش، سپهسالار یا امیرالامرا بوده است.
قورچی ها
پرتقالی ها در زمان شاه طهماسب با انتخاب زبده ترین جوانان ایرانی "هنگ پاسداران" شاهی (که مرکب از 5 هزار نفر بود و به آنها قورچی می گفتند) و مسلح کردن آنها به تفنگ فیتیله ای، نخستین هسته ارتش مدرن را در ایران به وجود آوردند. بعد ها شاه عباس با کمک انگلیسی ها این ارتش را کامل کرد و پرتغالی ها را از جزایر ایران بیرون کرد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد