PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بررسی نقش تشبیه در متون ادبی



MR_Jentelman
24th February 2010, 01:32 PM
چکیده

http://img.tebyan.net/big/1388/08/12098216220222533531241168204141120242229212.jpg
سبک، نمودار گزینش و ترکیب شاعر و نویسنده از امکانات متعدد زبانی است. همچنین بیانگر تقلید یا نوآوری در دستگاه‌های مختلف زبان مانند دستگاه آوایی، دستگاه واژگانی و نحوی است. از جمله مهم‌ترین دستگاه‌های زبان، دستگاه بلاغی است که شامل همه تزئینات بیانی و بدیعی و به تعبیری همة عناصر جمالی متن می‌شود. دستگاه بلاغی برجسته‌ترین و مهم‌ترین دستگاه زبان ادبی است که می‌توان روند آفرینش ادبی را در آن ملاحظه نمود. زیرا به نظر می‌رسد نخستین دگرگونی‌های سبکی در این دستگاه روی می‌دهد. اساسی‌ترین رکن این دستگاه تشبیه است که سایر اجزای دستگاه مانند استعاره، ‌تشخیص و حتی کنایه از آن ناشی می‌شود. با بررسی ساختار تشبیه به صورت دقیق می‌توان تحولات سبکی دستگاه بلاغی را نشان داد.
در این مقاله، با استفاده از آماری که از تحلیل کامل تشبیهات اشعار نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)، اخوان (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/7/19/43611.html)و سهراب سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)در دست است، سعی می‌شود تحولات سبکی ناشی از تشبیه در شعر نو به اجمال بررسی شود.

مقدمه

سبک، مظهر گزینش شاعر از وسایل تعبیر است (فضل، 1998: 126). نویسنده از امکانات و ابزار فراوان و عدیده‌ای که در زبان دارد، برخی را برمی گزیند و با ترکیب آنها با هم اثری را پدید می‌آورد. «به بیان دیگر مسئله سبک، مسئله‌ای است که بر مفهوم گزینش استوار است. گزینش این شق یا آن شق در سطوح گوناگون زبان، یعنی سطوح معنایی، واژی ـ دستوری و آوایی زبان. در نتیجه هر متن دارای ویژگی‌هایی خواهد بود که فراوردة گزینش‌هایی هستند که فرد در تمامی این سطوح صورت می‌دهد، و روی هم رفته سبک ویژة متن را رقم می‌زند» (مهاجر و نبوی، 1376: 105). بر این گزینش باید ترکیب را نیز اضافه کنیم. زیرا تنها گزینش عامل اصلی سازندة سبک نیست، بلکه این گزینش باید در ترکیب با دیگر عناصر متن باشد.

http://img.tebyan.net/big/1388/08/9951192006181225130205238564100186211.jpg
اشخاص مختلف می‌توانند سبک‌های گوناگون داشته باشند و دوره‌های مختلف نیز دارای سبک‌های متفاوتی هستند
. هر دوره مشخصات و ویژگی‌هایی دارد که آن را از دوره‌های قبل و بعد متمایز می‌کند. تغییرات دستگاه‌های مختلف زبان مانند دستگاه آوایی، دستگاه واژگانی، نحوی و... باعث می‌شود در هر دوره با عناصر نو و تازه‌ای رو به رو شویم که حداقل نحوة کاربرد آنها با ادوار پیشین متفاوت به نظر می‌رسد. یکی از دستگاه‌های مهم، دستگاه بلاغی است که می‌توان تحلیل و بررسی عناصر آن را سبک شناسی بلاغی نامید. در سبک شناسی بلاغی نوع دید و رویکرد شاعران و نویسندگان به جهان و اطراف نمایانده می‌شود؛ به محض تغییر و دگرگونی اوضاع، این تحول در دیدگاه شاعران و نویسندگان بروز می‌کند و نگاه آنها را دگوگون می‌سازد. «در هر سبک تازه، عنصر ویژه‌ای از آنچه واکنش نسبت به سبک ادبی پیشین خوانده می‌شود وجود دارد. این عنصر بیانگر مباحثه‌ای درونی و سبک ستیزی پنهان نسبت به سبک دیگر است (تودروف، 1379: 49). به نظر می‌رسد در این ستیزه تلاش عمدة نویسنده اثر، گریز از تقلید است. او می‌خواهد ـ در دستگاه بلاغی ـ با دیدی دیگر به پیرامون بنگرد و به گونه‌ای نو و تازه نگرش خویش را عرضه کند. نویسنده یا شاعر، نگاه نو خویش را در دستگاه بلاغی خاص پی‌ریزی می‌کند. مثلاً با همین دستگاه بلاغی، مسلمانان تلاش می‌کردند سبک هنری قرآن را توضیح دهند و تشبیهات و انحاء هنری آن را روشن نمایند (شمیسا (http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=91502)، 1373: 53).

سبک شناسی بلاغی از بخش‌های مهم و اساسی دانش سبک شناسی است و اگر قدری پا را فراتر بگذاریم، سبک شناسی بلاغی را باید مهم‌ترین و اصلی‌ترین رکن سبک هر اثر ادبی به حساب آورد؛ زیرا تمام ویژگی‌ها و مختصاتی[1] که ادبیت یا وجه ادبی اثر را تشکیل می‌دهند و زمینة ادبی شدن آن را فراهم می‌کنند در این دستگاه متجلی می‌شود.

نقش تشبیه در دستگاه بلاغی


http://img.tebyan.net/big/1388/08/13015917531962201341132281925216205371249.jpg
اگر دستگاه بلاغی را شامل همة تصاویر و تزئینات بدیعی و بیانی بدانیم (پورنامداریان، 1380: 32) تشبیه مهم‌ترین عنصر سازندة این دستگاه است که صورت‌های دیگر خیال مانند استعاره،‌ تشخیص و حتی رمز و کنایه از آن ناشی می‌شود. تشبیه نشان دهندة وسعت و زاویه دید شاعر است؛ نشان می‌دهد که شاعر چگونه توانسته میان اشیاء و عناصر به ظاهر بی‌ارتباط و متنوع پیوند ایجاد کند؛ ارتباطی که با هیچ دید و توانی جز دید و توان شاعر دریافت نمی‌شود. به دیگر سخن هستة مرکزی خیال‌های شاعرانه تشبیه است. گویا به همین دلیل ابن رشیق قیروانی اساس و بنای شعر را تشبیهی خوش یا استعاره‌ای دلکش می‌داند: «شعر چیزی است که مشتمل بر تشبیهی خوش و استعاره‌ای دلکش باشد و در ماسوای آنها گوینده را فضل ‌وزنی خواهد بود و بس» (شفیعی کدکنی، 1372: 7). از آنجا که پایة استعاره نیز بر تشبیه استوار است می‌توان گفت ابن رشیق اساس شعر را تشبیه می‌داند. از دیگر سو تشبیه نشان دهندة تقلید یا خلاقیت نویسنده یا شاعر است و ‌نشان می‌دهد تا چه میزان صاحب اثر، آفریننده یا مقلد بوده است. چنین آفرینشی شاعران و نویسندگان صاحب سبک را از مقلدان متمایز می‌کند: زیرا «شاعران مقلد از تشبیهات و استعارات ایشان استفاده می‌کنند و در واقع از چشم ایشان می‌بینند و از زبان ایشان می‌گویند.» (شمیسا، (http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=91502)1376: 378). برای نمونه به ابیات زیر که شاعران به تقلید از یکدیگر سروده‌اند توجه کنید:
امروء القیس در توصیف اسب در معلقة معروفش می‌گوید:
مکـرٍ مفرٍ مقبلٍ مدبـرٍ معـا/ کجلمود صخر حطه السیل من عُل
لهُ ایـطلا ظبیٍ و ساقا نعامه/ وارخــاءُ سِرحــانِ و تقـریب تَتْفـل

حمله می‌کند و می‌گریزد و روی می‌آورد و پشت می‌کند و چون سنگ صخره است که سیل آن را از بلندی پرتاب کرده باشد.
http://img.tebyan.net/big/1388/08/1911674783125119541333711251276715931251.jpg
پهلوهای او چون آهو و ساق‌های او چون شترمرغ است و چون گرگ می‌دود و چون بچة روباه می‌جهد.

منوچهری دامغانی با ترجمة شعر مذکور چنین آورده است:
همچنان سنگی که آن را سیل گرداند زکوه/ گاه زان سو گاه زین سو گه فراز و گاه باز
شیر گام و پیل زور و گرگ پوی و گورگرد/ ببر دو و آهوجه و روباه عطف و رنگ تاز

یا بشار بن برد گرد و غباری را که از تاخت و تاز اسبان برخاسته، به آسمان شب تشبیه کرده و درخشندگی نیزه‌ها و شمشیرها را به ستارگان:
کان مثارالنقع فـوق رؤوسنـا و اسیافنا لیلٌ تَهاوی کواکبه

گرد و غباربرخاسته بالای سر و شمشیرهای ما چون شبی بود که ستارگانش فروریخته باشند و فردوسی چنین می‌گوید:
درخـشـیدن تیغهــای بنفــــش در آن سایة کاویانی درفش
تو گفتی که اندر شب تیره چهر ستاره همی بــرفشاند سپهـر
(دود پوتا، 1382: 118 - 116)

در هر صورت تأمل و تدبر در تشبیهات شاعران همان‌گونه که تقلید آنان را از مضامین دیگران آشکار می‌کند، ابتکار و نوآوری آنان را نیز نشان می‌دهد. وقتی سبکی دچار دگرگونی شود، ساختارهای تشبیهی و استعارات از جمله نخستین محمل‌هایی است که این تحول را نشان می‌دهد. مثلاً دگرگونی‌های دستگاه بلاغی شعر نو را می‌توان از جهات مختلف در ساختار تشبیهات بررسی نمود.

در بخش بعد برای گریز از تطویل به برخی از تحولات ارکان تشبیه از جمله مشبه به، وجه شبه، ادات تشبیه و... می‌پردازیم و کیفیت تحول آنها را با تأکید بر اشعار نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)، سهراب (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)و اخوان (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/7/19/43611.html)ثالث نشان می‌دهیم.

MR_Jentelman
24th February 2010, 01:36 PM
بخش اول (http://www.tebyan.net/rhetoric/rhetoric/2009/11/14/107420.html)
مشبه به


http://img.tebyan.net/big/1388/08/99795116518365628139119471697213452246.jpg
مشبه به از جمله عناصری است که نمایانگر خلاقیت در دستگاه بلاغی است، زیرا علاوه بر تشبیه، اساس استعاره را نیز تشکیل می‌دهد. وجه شبه از مشبه به اخذ می‌شود، نوبودن این عنصر به نوآوری در ساختمان تشبیه می‌انجامد و برعکس تکراری و تقلیدی بودن آن ساختمان تشبیه را مبتذل و عامیانه می‌سازد. از سوی دیگر به کارگیری مشبه‌به‌هایی که جز سنن ادبی باعث خودکار شدگی ساختار تشبیه می‌گردد (مثلاً به کاربردن نرگس به عنوان مشبه به چشم، یا گل به عنوان مشبه به روی و ...) هیچ وجه تازه‌ای برای خواننده آشنا به ادبیات ندارد. زیرا فقط آوردن مشبه به‌های تازه و نو زبان ادب را در دستگاه بلاغی برجسته می‌نماید. همچنین باعث می‌شود در محور همنشینی تشبیه، میزان حدس مخاطب تقلیل پیدا کند یا در برخی موارد به صفر برسد و اگر مشبه کاملاً خلاف انتظار مخاطب باشد، به قول ریفاتر این خلاف انتظارانگیزه سبکی محسوب می‌شود (شمیسا (http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=91502)، 1373: 63). چنین خلاف انتظارها یا به عبارتی برجسته سازی‌هایی در حیطه مشبه به‌های شعر سهراب سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)بسیار است.
او جوان بودن را به پریروزهای فکر مانند کرده است که شاید انگاره‌ای متعارف نباشد. زیرا می‌توان انگاره‌ای متعارف به عنوان مشبه به برای جوان بودن آورد. مثلاً نهال، گل تازه شکفته.
ـ یک نفر آمد.
مثل پریروزهای فکر جوان بود.
(سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html))
یا در تشبیه دیگری بالا آمدن ماه را به «اندوه تفهیم» مانند کرده است:
ـ ماه رنگ تفسیر مس بود.
مثل اندوه تفهیم بالا می‌آمد.
(سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html))
در اینجا حدس مشبه، به دلیل بدیع و جدید بودن به صفر می‌رسد. چنین نمونه هایی در اشعار سهراب (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)به خصوص در" ما هیچ، ما نگاه " بسیار یافت می‌شود و می‌تواند به عنوان یکی از مختصات سبکی او به شمار آید.
البته نباید تحولات اجتماعی و سیاسی را درآوردن چنین مشبه‌به‌های نو فراموش کنیم. به تعبیری می‌توان گفت تحولات جامعه زمینه چنین رویکردی هستند. با بررسی‌های انجام شده مشخص گردید میزان مشبه‌به‌های نو و بدیع در شعر شاعران مذکور (نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)، سهراب (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)و اخوان (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/7/19/43611.html)) بسیار اندک است و نمونه‌های موجود بیشتر مربوط به سهراب سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html) است. مثال‌های دیگر:
ـ من چو شیپوری
عشق ام را می‌ترکانم.
(شاملو)
می‌توان زیبایی یک لحظه را با شرم
مثل یک عکس سیاه مضحک فوری
در ته صندوق مخفی کرد.
(فروغ)

ـ سایه‌ها از دور مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست.
(سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html))
اکثر مشبه‌به‌های شاعران مورد بحث از حوزه محسوسات‌اند. طبق آمار 89% مشبه‌به‌های نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)، 89%مشبه‌به‌های اخوان (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/7/19/43611.html)و 87%مشبه‌به‌های سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)حسی است. همچنین 11%مشبه‌به‌های نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)، 11%مشبه‌به‌های اخوان (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/7/19/43611.html)و 13%مشبه‌به‌های سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)عقلی است.

وجه شبه

http://img.tebyan.net/big/1388/08/212068324412725511791596416914318323640207.jpg
بدون تردید اهمیت و ارزش هنری یک تشبیه به چگونگی و کیفیت وجه شبه وابسته است. وجه شبه رابطه‌ای است که شاعر یا نویسنده به کشف آن نایل گردیده و اهمیت این کشف کمتر از یک قانون علمی نیست (شفیعی کدکنی، 1372: 18). چنین ارتباطی بین طرفین تشبیه یعنی مشبه و مشبه به ممکن است از زوایای گوناگون باشد: صورت، رنگ حرکت و ... صفاتی هستند که مورد توجه قرار می‌گیرند و شاعر یا نویسنده تنها کسی است که به آن پی می‌برد و دیگران را نیز تا اندازه‌ای در آگاهی خویش شریک می‌کند. پیش‌تر اشاره شد که وجه شبه از مشبه به اخذ می‌گردد و به نسبت بدیع و تازه بودن مشبه به شاعر از وجوه شبه جدیدتری بهره‌مند می‌شود. همان‌طور که مشبه به‌های تقلیدی زبان ادب را به زبان خودکار نزدیک می‌کند، به همان نسبت وجوه شبه تکراری و تقلیدی نیز چنین می‌کنند. هرچه شاعر در پیدا کردن روابط مشبه و مشبه به خلاقیت به کار بندد، وجه شبه بر جسته تر خواهدشد و درنتیجه ادبیت کلام بارزتر می‌گردد. وجه شبه عامل اصلی و اساسی فعال نمودن ذهن خواننده و مشارکت دادن وی در جریان آفرینش است.
در تشبیهات باز (مفصل) که وجه شبه و ادات تشبیه در ساختار آنها ذکر می‌شود، جایگاه چندانی برای مخاطب و مشارکت وی در متن باقی نمی‌ماند؛ می‌توان گفت چنین ساختارهایی به قول بارت «خواندنی» هستند: «این متن جریان خواندنی، خواننده را به سوی یک معنا رهنمون می‌شود. «خواندنی» نامیدن چنین متنی به معنی برجسته ساختن شیوه‌ای است که خواننده‌اش از آن طریق در موضع یک دریافت کننده نسبتاً منفعل می‌ایستد» (آلن ، 1380: 114). در واقع چیزی برای کشف باقی نمی‌ماند تا آن را کشف کند و به عنوان مصرف کنندة منفعل متون خواندنی است (بلزی، 1379: 164). اما از سوی دیگر تشبیهاتی که وجه شبه آنها ذکر نشده یا با وجود وجه شبه ابهامی در آنهاست (مثلاً وجوه شبهی که دارای استخدام‌اند) منجر به دخالت خواننده و مخاطب می‌گردد. به قول بارت این نوع متون خواننده را به تولید کنندة متن تبدیل می‌کند (همان: 174). چنین تشبیهاتی نو و بدیع‌اند و به عنوان سنن ادبی محسوب نمی‌شوند. می‌توان گفت این گونه تشبیهات از نظر ساختار اغلب فشرده (بلیغ)‌ هستند.
با بررسی‌های انجام شده مشخص گردید میزان مشبه‌به‌های نو و بدیع در شعر شاعران مذکور (نیما ، سهراب و اخوان ) بسیار اندک است و نمونه‌های موجود بیشتر مربوط به سهراب سپهری است.

در شعر نو فارسی تشبیهات سهراب سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)چنین ویژگی و مشخصه‌ای دارد. یعنی اساس تشبیهات وی بر پایه تشبیه فشرده بنا شده است. از مجموع 337 مورد تشبیه که در کل اشعار او در هشت کتاب وجود دارد، 250 مورد (74%) به صورت فشرده، یعنی با حذف وجه شبه آمده است. این آمار در اشعار اخوان ثالث (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/7/19/43611.html)در پنج مجموعة ارغنون، از این اوستا، زمستان، آخر شاهنامه و ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم به گونه ای دیگر است. در کل این آثار 57% ساختار تشبیهات به صورت فشرده (بدون وجه شبه) و 43% به صورت باز (مفصل)‌ همراه با وجه شبه آمده است. مجموع تشبیهات این آثار 756 مورد است.
این آمار در اشعار نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)به عنوان بنیانگذار شعر نو به گونه ای دیگر است. از مجموع 460 مورد تشبیه در اشعار فارسی نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)، 77% به صورت باز یعنی همراه با وجه شبه و 23% به صورت فشرده یعنی بدون وجه شبه است. با توجه به این آمار می‌توان گفت ساختار تشبیهات نیما ـ به عنوان آغازگر شعر نوـ و سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)عکس یکدیگر است. نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)در موارد زیادی به کمک خواننده می‌شتابد و ساختار تشبیهات را برای او روشن می‌کند. به عبارت دیگر ساختار تشبیهات هر سبکی در آغاز باز است. زیرا «از آنجا که تشبیهات نو است، معمولاً مفصل است، یعنی شاعر یا نویسنده وجه شبه را که غالباً تخییلی است ذکر می‌کند تا نگرش او که دو امر تازه را به هم مربوط ساخته است، فهمیده شود (شمیسا (http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=91502)، 1373: 137).»
طبق آمار، اخوان (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/7/19/43611.html)در ساختار تشبیهات ـ در مجموع آثار ـ راه متعادلی در پیش گرفته، یعنی نسبت تشبیهات باز و فشرده او به هم نزدیک است. ساختار تشبیهات نیما به عنوان آغازگر سبک نو با ساختمان اشعار سپهری به عنوان شاعری در همین سبک در چند دهه بعد از نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)کاملاً متفاوت است.
وجه شبه و استخدام در میان وجوه شبهی که در اشعار این سه شاعر به چشم می‌خورد، سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)در تشبیهات مفصل یا باز خود از وجوه شبهی سود برده است که دارای استخدام‌اند و به نوعی می‌توان گفت از هنری‌ترین وجه شبه استفاده کرده است. این نوع وجه شبه نسبت به مشبه دارای یک معنی و نسبت به مشبه به دارای معنی دیگری است. اصولاً وجه شبهی که دارای استخدام است نشان دهندة وسعت دید و قدرت تخیل شاعراست. چنین وجه شبهی علاوه بر ایجاد معانی گوناگون فعالیت ذهنی خواننده را نیز دوچندان می‌کند و به تعبیری علاوه بر نو بودن، باعث دخالت ذهنی مخاطب می شود.
در اشعار سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html)5% وجوه شبه چنین مشخصه‌ای دارند که می‌تواند به عنوان ویژگی سبکی او به حساب آید.
مثل یک میوه تب تند رسیدن دارم.
(سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html))
http://img.tebyan.net/big/1388/08/922502123279166200175130137832229124320881.jpg
رسیدن نسبت به من شاعر (مشبه) به معنی رسیدن به مقصد است و در مورد میوه (مشبه‌به) به معنی گدشتن از مرحله کال بودن است.
حرفهایم مثل یک تکه چمن روشن بود.
(سپهری (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2009/4/21/89910.html))
روشن بودن نسبت به حرف (مشبه) به معنی صریح بودن است و در مورد چمن (مشبه به) می‌تواند به معنای سبز بودن باشد.
نمونه‌ای از نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html):
ـ من سوی گلعذاری رسیدم
در همش گیسوان چون معما
همچنان گردبادی مشوش
در هم بودن در مورد گیسوان (مشبه) به معنای آشفته و پریشان است و در مورد معما (مشبه به) به معنای پیچیده و لاینحل به کار رفته است. چنین مشخصه‌ای در تشبیهات نیما (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/11/14/53492.html)و اخوان (http://www.tebyan.net/celebrated_authors/2007/7/19/43611.html)بسیار کم است.


منبع:تبيان

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد