PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : افلاطون



آبجی
23rd February 2010, 02:29 PM
افلاطون كه یكی از بزرگترین فلاسفه جهان به شمار می رود، در آتن در سال 428 ق. م، در یك خانواده متشخص آتنی متولد شد. نام اصلی او« آریستو كلس» بود و نام افلاطون، بعد ها به مناسبت پیكر تنومندش به او داده شد.
او در یك خانواده اشرافی بزرگ شد. دوره جوانی او همراه بود با دوره درخشندگی فرهنگ آتنی و در همان دوران، در سن بیست سالگی با سقراط ملاقات كرد و شاگرد او شد. بستگانش اصرار داشتند كه او به حرفه خانوادگی خود یعنی سیاست بپردازد، اما وقتی محاكمه و مرگ استادش را به دست سیاستمداران مشاهده كرد، سیاست را رها كرد. او در محاكمه سقراط حاضر بود و اتفاقات آن را در آثار خود ثبت كرده است.پس از مرگ استاد، افلاطون آتن را ترك و به مناطق مختلفی نظیر مگارا و سیسیل سفر كرد كه خطرات بزرگی هم برایش در بر داشت؛ تا جایی كه اسیر شد و حتی در معرض مرگ قرار گرفت؛ اما سرانجام آزاد شد و به آتن باز گشت.
وی در بازگشت به آتن در سال 388 ق.م، « آكاد می» خود را با هدف ترویج و تشویق بی طرفانه علم، در این شهر بنا كرد. آكادمی افلاطون را به حق می توان نخستین دانشگاه اروپایی نامید، زیرا در آنجا مطالعات و تحقیقات محدود به فلسفه محض نبود، بلكه رشته های وسیعی از علوم دیگر مانند ریاضیات، نجوم و علوم طبیعی را نیز در بر می گرفت. جوانان از شهر های دور و نزدیك به آن جا می آمدند و علوم مختلف را فرا می گرفتند. یكی از همین جوانان، ارسطو بود كه بعدها در زمره بزرگ ترین فلاسفه جهان قرار گرفت. افلاطون علاوه بر سرپرستی آكادمی و رهبری مطالعات، خود به تدریس نیز می پرداخت و شاگردانش از درس های او یادداشت بر می داشتند.
بسیاری از آثاری كه از او باقی مانده، حاصل این درسهاست. شهرت و اعتبار افلاطون به عنوان یك فیلسوف بزرگ و آگاه، سبب شد تا حاكم سیراكوز از او دعوت كند تا برای تربیت جانشینش به آن جا برود. این سفر به علت حوادثی كه پیش آمد، برای افلاطون جز رنج و دشواری در پی نداشت و او به آتن بازگشت. وی بعدها سفر دیگری هم به سیراكوز داشت كه آن هم بی نتیجه بود. او از سال 360 ق.م كه پایان سفر سومش بود، تا آخر عمر به فعالیت های علمی و فلسفی خود ادامه داد و در سال 348 ق.م درگذشت. افلاطون پایه گذار و در واقع طلایه دار بسیاری از مباحث عمیق فلسفی است. یكی از متفكران قرن

بیستم می گوید: تمام تاریخ فلسفه تا به امروز، چیزی جز حاشیه نویسی بر آثار افلاطون نیست. او در فلسفه كه تا آن زمان حول حقیقت واقعی اشیاء می گشت افق های تازه ای گشود و برای اولین بار مباحث گسترده معرفت شناسی را مطرح كرد. او حكیمی الهی بود و حقیقت چیز ها را ورای ماده و محسوسات و جزئیات می جست و بر همین اساس بود كه نظریه خاص خود موسوم به نظریه مثل را طرح نمود. تفكرات وی، مسیر فلسفه را تعیین كرد و شاگرد بزرگش ارسطو در بستر نظریات او بود كه حركت فلسفی اش را آغاز نمود. از افلاطون آثار بسیار بر جای مانده است كه شامل همه موضوعات مهم فلسفه و علوم انسانی می شود؛ مانند فیزیك، سیاست، اخلاق، منطق، زیبایی شناسی و غیره… .
آثار افلاطون همه در شمار بهترین آثار فلسفی تاریخ هستند. از آن ها می توان به رساله های: تیمائوس، تئتتوس، مهمانی، فیدون و پارمنید س اشاره كرد. مهم ترین ومشهور ترین اثر او جمهوری نام دارد كه جزو ده كتاب برتر تاریخ محسوب می شود. مسئله عمده ای كه افلاطون با آن روبرو بود، این بود كه آیا جهانی كه انسان در پیرامون خود درك می كند، واقعیت دارد یا ندارد؟ اگر واقعیت دارد، چرا متغییر است و ثابت نیست؟ و اگر واقعیت ندارد، پس آنچه هست، چیست؟ او می دید كه همه چیز در حال تغییر و تحول است و حقیقت، چیزی است كه همواره ثابت است و اصولا ما به چیزی كه مدام در حال دگرگونی باشد، واقعیت نمی گوییم. در واقع او در پی كشف رابطه میان دو امر در اشیا و موجودات بود:میان ثبات موجودات و میان دگرگونی موجودات و جهان. مانند فلاسفه پیش از سقراط، افلاطون عقیده داشت كه تمام طبیعت در حال حركت و تغییر است. تمام چیزها از ماده ساخته شده اند و در اثر زمان دچار فرسایش می شوند.اما چیزهایی هم هستند كه جاودانه و تغییر ناپذیرند. آنها قالب ها یا صورت های موجوداتند.مثلا تمام انسان ها به وجود می آیند و می میرند، اما یك چیزی هست كه همه انسان ها به طور مشترك دارند، چیزی كه سبب می شود آنها را انسان بدانیم. آن چیز، الگو، قالب و یا همان صورت انسان است.
این صورتها، جاودانه و تغییر ناپذیرند و در واقع الگوهایی غیر مادی هستند كه تمام چیزها از روی آنها ساخته شده است. تمام انسان ها صورت انسان و تمام فیل ها صورت، یعنی قالب و ساختار فیل را دارند. افلاطون به این نتیجه رسید كه در ورای جهان مادی، باید حقیقتی نهان باشد. وی این حقیقت را عالم مثال( عالم این صورت ها ) خواند.در این عالم، صورت های جاودان و تغییر ناپذیر موجودات طبیعت وجود دارند. حقائق و واقعیات عالم كه جاودان و دگرگونی ناپذیرند، تنها این صورتها هستند و آنچه ما با حواس خود درك می كنیم(یعنی پدیده های طبیعی و محسوسات)، چیزی جز سایه های این حقائق نیست. وجود حقیقی متعلق به مثال ها است و عالم طبیعت فقط نمود آنها است. تمام امور عالم چه مادی مانند حیوانات و جمادات و نباتات و چه غیر مادی مانند شجاعت، عدالت و تمام فضایل اخلاقی، صور و حقایقی دارند كه نمونه كامل این امور بوده و در عالم مثال قرار دارند. در نظر افلاطون، ما قادر نیستیم از چیزی كه پیوسته در حال تغییر است، شناخت حقیقی پیدا كنیم.
جهان طبیعت پیوسته در حال تغییر است و شناخت حقیقی نمی تواند به آن تعلق بگیرد. در مورد عالم ظاهر، یعنی عالم محسوسات، فقط می توان با حدس و گمان حرف زد. بلكه شناخت حقیقی فقط به صورت ها یا مثال های عالم تعلق می گیرد؛ زیرا شناخت حقیقی شناختی است كه عقل به دست دهد و عقل نیز فقط با امور جاودان و تغییر ناپذیر عالم، یعنی با مثال ها سروكار دارد. بدین ترتیب در نظر افلاطون، حقیقت به دو بخش تقسیم می گردد:جهان محسوسات كه شناخت ما از آن از راه كابرد حواس و بنابراین ناقص است. در این جهان همه چیز در حال تغییر است و هیچ چیز ثابت و دائمی نیست. در حقیقت در این جهان، هیچ چیز هستی و بود ندارد؛ بلكه این جهان، جهان نمودها و شدن هااست. چیزها می آیند و می روند و هیچ چیزی پایدار نیست و واقعیت ندارد.
بخش دیگر، عالم مثال است كه فقط با عقل می توان از آن شناخت كامل و حقیقی به دست آورد و این عالم را نمی توان با حواس ادراك نمود. به گفته وی و بر همین اساس، انسان نیز موجودی دوگانه است. مابد نی داریم كه به جهان محسوسات پیوند خورده و متغیر است، ولی ما روح فنا ناپذیری نیز داریم كه چون مادی نیست، می تواند به عالم مثال وارد شود. افلاطون معتقد بود روح پیش از آنكه در جسم حلول كند، در عالم مثال وجود داشته و مثل یعنی حقایق را درك كرده است. اما همین كه به این دنیا آمد و در بدن انسان حلول كرد، همه مثالها را از یاد می برد.
با این حال، خاطره ای مبهم از آن ها را داراست، طوری كه وقتی در جهان طبیعت با موجودات مختلف و شكل ها و صورتهای آنها روبرو می شود، به یاد عالم مثال و صورتهای آن می افتد و همین امر در روح، حسرت بازگشت به جهان اصلی را بر می انگیزد. بدین معنا علم و شناخت حقیقی انسان، چیزی جز یاد آوری نیست؛ یادآوری صورتهای جاودانه و حقائق اصلی عالم. افلاطون در عین حال می گوید كه انسانها نمی خواهند روح خود را آزاد كنند تا به عالم مثال باز گردد. اكثر مردم به محسوسات یعنی سایه های حقایق چسبیده اند و به دنبال خود حقایق نیستند.وی این وضعیت را در مثال و داستان مشهور خویش، معروف به تمثیل غار نشان داده است. فلسفه افلاطون یك فلسفه منجم است كه در اخلاق و هنر و سیاست و دیگر حیطه های فلسفه به طور گسترده ای وارد می شود.آراء او در زمینه های مختلف فلسفی، تاثیرات شگرفی بر فلسفه و فرهنگ بشری تا به امروز گذاشته است.
:www.ariaye.com منبع
-------------------------------------------------------------------------------------------
زندگینامه دانشمندان - دانشمند : ارسطو
ارسطو در سال 384 ق. م، در استاگیرا واقع در شمال یونان چشم به جهان گشود. پدرش نیكو ماخوس، پزشك دربار پادشاه مقدونیه بود. ارسطو هنگامی كه حدود هفده سال داشت به قصد تحصیل به آتن رفت و در سال 368 ق.م، عضو آكادمی افلاطون شد. در اینجا به مدت بیست سال، یعنی تا هنگام مرگ افلاطون در 348 ق. م باقی ماند. وی بزرگترین و مبرزترین شاگرد افلاطون بود.
پس از مرگ استاد، آتن را ترك كرد و شعبه از آكادمی در شهر آسوس در ناحیه ترود تاسیس كرد.در این جا با هرمیاس، حاكم یكی از آن مناطق آشنا شد و پس از مدتی با خواهرزاده او ازدواج كرد. در سال 343 ق.م، فیلیپ مقدونی ارسطو را دعوت كرد تا تعلیم و تربیت پسرش اسكندر را كه در آ ن موقع سیزده سال داشت، به عهده بگیرد.ارسطو این پیشنهاد را پذیرفت و به تربیت علمی و اخلاقی وی همت گماشت. ارسطو با قبول این كار، نقشی مهم در تاریخ ایفا كرد؛ چرا كه پس از چند سال، در سال 336ق.م، اسكندر بر تخت نشست و به جهان گشایی پرداخت.در این هنگام، ارسطو مقدونیه را ترك كرد و به آتن بازگشت.در آن جا وی به آكادمی افلاطون باز نگشت، بلكه دانشگاه جدیدی به سبك آكادمی استادش بنا نهاد كه به نام ناحیه ای كه در آن قرار داشت، لوكیوم نام گرفت. لوكیوم دانشگاهی بود علمی، مجهز به كتابخانه و معلم كه در آن دروس به طور منظم تدریس می شد.
در لوكیوم، متفكران و محققان به نحو پیشرفته ای به مطالعات خود می پرداختند.خود ارسطو در این مدرسه به تدریس و ارائه نظریات خود می پرداخت. بیشتر آثاری كه از ارسطو باقی مانده است، یادداشت هایی است كه شاگردانش از مطالب او بر می داشتند. او عادت داشت كه در وقت تدریس قدم بزند و به همین دلیل، فلسفه وی به فلسفه مشاء، یعنی فلسفه بسیار راه رونده، شهرت یافت. اسكندر در سال 323 ق.م در گذشت و به دلیل بدبینی زیادی كه علیه اسكندر در یونان و مخصوصا آتن وجود داشت، ارسطو متهم شد كه اقدامات و جنگ افروزی های شاگردش موافق بوده و او را تحت نفوذ خود قرار داده است.به همین دلیل، ارسطو آتن را ترك كرد و به خالكیس، واقع در اوبوئیا رفت و در آن جا در ملك مادری خود اقامت گزید.
او مدت كوتاهی بعد از آن، در سال 322ق.م در اثر یك بیماری در گذشت. ارسطو از بزرگترین فلاسفه جهان است كه درباره تمام مسائل مهم و موضوعات اصلی فكری و فلسفی، نظریات گسترده و بی مانندی ارائه كرده است. از فیزیك ومنطق گرفته تا اخلاق و سیاست و تراژدی و نجوم. نظریات او مخصوصا مابعدالطبیعه و منطقش،در سراسر قرون وسطی حاكم بر مكاتب فكری اروپا و كلیساها بود و پس از آن نیز افكارش زمینه ای شد برای رنسانس علمی و فرهنگی. در فلسفه اسلامی نیز نقش او بیش از دیگر فلاسفه یونان است.بیشتر فلاسفه اسلامی مانند فارابی و ابن سینا پیرو او بودند و به همین خاطر، به مكتب مشاء تعلق دارند. آن ها عمدتا به شرح و تفصیل آراء منطقی و فلسفی او پرداختند. ارسطو اصول مفاهیم تازه ای را در مابعدالطبیعه اش پایه ریزی می كند كه خلاصه آنها بدین ترتیب است: او در ابتدا میان ذات هر چیزی با صفات آن یا به عبارت دیگر، میان جوهر كه وجود حقیقی و مستقل و قائم به خود است، با عرض كه وجود مستقل ندارد و قائم به جوهر است، فرق گذاشت.
سپس اعراض را در 9 دسته طبقه بندی كرده و همراه با جوهر، مقولات ده گانه خواند. پس از آن، ارسطو وارد بحث مهم قوه و فعل می شود. وی جهان هستی را به قوا و فعلیت ها تقسیم كرد و گفت: عالم بر مدار قوه و فعل می گردد. قوه یعنی استعداد برای به بودن چیزی و فعل یعنی بودن و تحقق آن چیز.مثلا دانه بلوط بالقوه درخت بلوط است و درخت بلوط، فعلیت همین قوه است؛ یعنی بالفعل، درخت بلوط است. بنابراین، وجود، زمانی بالقوه و زمانی بالفعل است. مفهوم دیگری كه ارسطو طرح كرد، مفهوم ماده و صورت بود. وی میان دو جنبه از موجودات فرق گذارد و بیان كرد كه هر موجودی عبارت است از ماده و صورت. ماده هر موجود، مصالح و مواد و خمیره ای است كه آن چیز از آنها ساخته شده است. و صورت هر چیز، ساخت و سازمان آن چیز است.
مثلا در مورد كوزه، گل و خاك، ماده است و شكل و قالب كوزه، صورت آن است. در واقع، صورت كوزه، چگونگی در هم آمیختن گل و خاك و ساخته شدن كوزه است. در اینجا ارسطو قوه و فعل را به ماده و صورت مرتبط می سازد؛ به این صورت كه:ماده همان وجود بالقوه است و صورت، فعلیت موجود ویا به عبارت دیگر، وجود بالفعل است. صورت، فعلیت ماده است و حقیقت هر چیز، صورت اوست. در انسان جسم به منزله ماده و نفس به منزله صورت اوست. هر موجودی وجود بالقوه و بالفعل و یا ماده و صورت دارد و چون صورت، فعلیت و حقیقت موجود است، كمال هر چیزی در صورت آن است نه در ماده آن.در نظر ارسطو، مرگ و ولادت و كون وفساد یعنی از بین رفتن صورتی از ماده و پدیدار شدن صورت دیگر.ماده همیشگی است و صورت ها هستند كه عوض می شوند.
و به همین دلیل با تأمل عقلانی می توان عقب رفت و به ماده نخستین و اولیه ای رسید كه هنوز صورت نپذیرفته و ماده (قوه) محض است. این ماده و قوه محض كه هیچ تعینی ندارد، هیولای اولی نام دارد. اما باید توجه داشت به دلیل آن كه ماده هیچ گاه از صورت جدا نمی شود، هیولای اولی یا ماده بی صورت نمی تواند وجود خارجی داشته باشد و فقط فرض ذهن ماست. در نظر ارسطو درباره هر موجود و هر رویدادی می توان چهار گونه علت برای آن‌قائل شد. یعنی وقتی درباره سبب پیدایش آن موضوع و رویداد سوال می پرسیم، می توانیم چهار نوع دلیل و علت برای آن ذكر كنیم: اول، علت مادی آن كه عبارت از ماده آن موجود است. (در مثال كوزه، خاك و گل علت مادی كوزه است.)دوم، علت صوری آن كه عبارت از ساخت و سازمان و چگونگی كنار هم قرار گرفتن ماده است. (در مثال كوزه، شكل و ساخت كوزه، علت صوری كوزه است.)
سومین علت، علت فاعلی است، یعنی سازنده موجود و محرك آن. (سازنده كوزه) و چهارمین علت، علت غائی است، یعنی امری كه موجود برای آن به وجود آمده و برای آن به حركت در می آید. (هدف سازنده كوزه.) در نظر ارسطو، بدلیل آنكه فعلیت، همان صورت است و صورت نیز كمال است، ماده همواره در حال حركت به سوی صورت و غایت خویش است، زیرا هدف ماده كمال یافتن و رسیدن به حقیقت خود است.آخرین درجه كمال، جایی است كه فقط فعلیت باشد و هیچ قوه ای در كار نباشد؛ یعنی صورت محض باشد.چنین مو جودی خداست كه فعلیت و صورت محض است و لذا حركتی ندارد (زیرا حركت یعنی سیر قوه و ماده به سوی فعلیت و صورت خود)، بلكه او همه چیز رابه حركت وا می دارد و همه موجودات رو به سوی او در حال حركتند. ارسطو نیز مانند افلاطون معتقد بود كه علم به محسوسات كه جزئی اند تعلق نمی گیرد، بلكه فقط كلی است كه با عقل ادراك می شود.با این حال بر خلاف افلاطون كه كلیات را موجودات واقعی و مستقل از انسان می دانست، وی جدایی كلیات از جزئیات را تنها در ذهن قائل بود، نه در خارج. او در رد مُثُل افلاطونی دلایل مختلفی ارائه كرد. ارسطو در مباحث اخلاق، مهمترین اصلی را كه دنبال می كند، مفهوم خیر یا فضیلت است. او عقیده دارد همه كارهایی كه انسان انجام می دهد، برای سود و خیری است كه آن را مطلوب می شمارد. هر كسی به چیزی میل دارد؛ اما اگر درست توجه شود، می بینیم هیچ موضودی به غایت و خیر اصلی خود نمی رسد، مگر اینكه همواره وظیفه ای را كه برای آن به وجود آمده است، به بهترین نحو اجرا كند. مثلا شمشیر خوب، شمشیری است كه وظیفه خاص شمشیر، یعنی تیز بودن و بریدن را به خوبی انجام دهد و انجام این وظیفه برای شمشیر، فضیلت است.انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
وظیفه خاص انسان كه مختص به اوست، همان خصلتی است كه او را از سایر آفریده ها متمایز می سازد و آن اندیشیدن و تفكر است . بنابراین فضیلت اخلاقی انسان، یعنی سپرد ن زند گانی اش به دست خرد و اندیشه و انجام فعالیتهایش به بهترین وجه تحت رهبری عقل. بر همین اساس، اخلاق نیز عبارت از این خواهد بود كه:بدانیم برای اینكه فعالیتهای انسان با موافقت عقل انجام گیرد، انسان چگونه باید عمل كند. یعنی چه وقت و در چه مورد و چگونه و نسبت به چه كسی و برای چه چیزی عمل نماید. ارسطو برای اخلاقی عمل كردن انسان، راهی اساسی پیشنهاد می كند:انسان در هر امری، حد وسط میان دو طرف افراط و تفریط را مراعات نماید و به این ترتیب فضیلت اخلاقی عبارت از همین مراعات و انجام عمل معتدلانه خواهد بود.افراط و تفریط در هر موضوعی خلاف عقل بوده و رذیلت شمرده می شود. عمده مباحث اخلاق ارسطو به بیان فضایل مختلف و افراط و تفریط در هر یك از آن ها اختصاص داده شده است.به عنوان نمونه، سخاوت فضیلتی است كه میان دو رذیلت بخل و اسراف قرارداد . او در دیگر مباحثش، فضایل را بر می شمارد و بین فضائل عقلی با فضایل نفسانی فرق می گذارد.
وی مباحث زیادی درباره دوستی و نیز انواع لذت ها دارد كه در كتاب اخلاق نیكوماخوس او بیان گردیده است. او لذایذ را دارای درجات مختلف می داند و بالاترین لذت انسانی را فكر می داند؛ زیرا مخصوص انسان است. كمال انسان، اندیشیدن است كه و تفكر، كاری است كه خدا انجام می دهد. انسان با تفكر به خداوند كه فكر مطلق است تشبه می جوید.
منبع :www.ariaye.com
----------------------------------------------------------------
فردریك م . جونز
فردریك م. جونز در سال 1892 در Cincinnati, Ohio متولد شد. بعد از بازگشت از فرانسه، بعد از خدمت در جنگ جهانی اول، آقای جونز به عنوان تعمیركار شروع به كار كرد. تسلط او در قطعات الكترونیكی اكثراً خودآموخته بود. از راه تجربه كار و فرایند اختراع. با تجربیات او به عنوان یك مكانیك او یك موتور گازوئیلی خود استارته تولید كرد. در اواخر 1920 فردریك جونز یك سری قطعات برای توسعه صنعت فیلم طراحی كرد، كه پروژكتورهای صامت فیلم را برای استفاده در فیلم‌های كلام‌دار توسعه می‌داد. او هم‌چنین یك دستگاه برای قسمت دفتری فیلم كه بلیط‌ها و باقیماندة پول را به مشتری‌ها تحویل می‌داد ساخت.
فردریك م.جونز بیشتر از 40 امتیاز در عرصه سردسازی دریافت كرد. در سال 1953 اولین سیستم سردساز اتوماتیك را برای باركش‌های حمل ونقل طولانی اختراع كرد. سیستم، برای گستره‌ای از سایر حاملهای رایج دیگر شامل كشتی‌ها و ماشین‌های خط آهن، تطبیق داده شد. این اختراع مشكل خراب شدن غذا در طی كشتی‌رانی‌های طولانی را حل كرد. توانایی فراهم كردن محصولات تازه در ایالات متحده در وسط تابستان یا زمستان، عادتهای غذایی مصرف كننده‌های امریكایی را عوض كرد. مكالمه با یك راننده باركش كه یك محموله مرغ را به خاطر مدت طولانی سفر و آتش گرفتن كوپه مخزن باركش از دست داده بود، سبب الهام ایجاد یك واحد سردسازی به جونز شد. فردریك جونز هم چنین یك واحد تهویه هوا را برای بیمارستانهای نظامی و یك یخچال برای آشپزخانه‌های نظامی ایجاد كرد. فردریك جونز بیش از 60 امتیاز در این كار دریافت كرد.
:www.tavanir.org منبع
-------------------------------------------------------------------------------------------
پروفسور عبدالسلام
نام عبدالسلام برای همیشه مفهوم و معنای مركز فیزیك نظری را به ذهن متبادر می كند.وی نه تنها به مركز تحقیقاتی حوزه مذكور ، تحقق بخشیدو به این ترتیب موسس مكانی مناسب برای تحقیقات دانشمندان رشته فیزیك در سطوح بالای علمی گردید ،بلكه ، به واسطه مدیریتش در موسسه مذكور ((ICTPT، الگویی برای سایر ملل به وجود آورد.
این محقق عالیقدر ،به تدریج به چهره ای مطرح در عرصه سیاست و علوم بین الملل تبدیل شد .وی سفرهای متعددی به نقاط مختلف جهان نمود و قادر بود در بحثهایی كه بین وی وسران كشورها و دولتمردان در می گرفت ،آنان را در جهت پیشبرد اهداف خود در راستای بازشناسی و اعتلای علم و دانش در كشورهای متبوعشان در خدمت بشریت متقاعد سازد.
این مرد بزرگ كه یكی از چهره های شاخص علم فیزیك قرن محسوب می گردد، در سال 1926 در كشور پاكستان دیده به جهان گشود..اوپس از طی مراحل تحصیلی و آكادمیك در دانشگاه پنجاب ،دانشكده سنت جان ،آزمایشگاه كاوندیش ،سرانجام در سال 1952 موفق به اخذ درجه دكتری فیزیك از دانشگاه كمبریج گردید. وی سپس به موطن خویش بازگشت و درمقام استاد دانشكده های دولتی پنجاب و لاهور به امر تعلیم و آموزش پرداخت .اما پس از مدتی به دلیل مهجور ماندن از محافل و رویدادهای علمی و نیز به دلیل عدم وجود امكانات علمی و آموزشی ،بار دیگر به دانشكده كمبریج بازگشت .او این بار در مقام یك سخنران انجا م وظیفه نمود. در سال 1957 وی به سمت استادی عالیرتبه فیزیك نظری دانشكده سلطنتی منصوب گردید.عبدالسلام كه همواره از عدم امكانات آموزشی در كشور خود رنج می برد ،بر آن شد تا شاید بتواند برای علاقمندان علم فیزیك راهی را بگشاید و تسهیلاتی برای آنان فراهم نماید.در پی همین تصمیم ،اندیشه ایجاد تاسیس مركز بین المللی فیزیك نظری با تكیه بر سرمایه های انجمنهای بین المللی در ذهن وی قوت گرفت .
شهرت پروفسور عبدالسلام به دلیل نظریه "الكتروضعیف "است كه مشتمل بر ادغام نظری و ریاضی تعاملهای الكترومغناطیسی و الكتروضعیف است .این نظریه در حال حاضر در روندی قرار گرفته است كه در نهایت تمامی نیروهای بنیادی طبیعی را یكپارچه قلمداد می كند. دستیابی به نظریه فوق موفقیت دیگری را نصیب وی كرد:در سال 1979 پروفسور عبدالسلام به اتفاق استیون واینبرگ و شلدون گلشو آمریكایی به اخذ جایزه نوبل نایل آمد..اعتبار نظریه مذكور بارها و بارها از طریق آزمایشات گوناگون به اثبات رسیده است .نظریه این دانشمند بزرگ تاكنون هسته و بنیان مدل معیار فیزیك محسوب می شود.
این مرد بزرگ كه در طول زندگی پربار خود از هیچ كوشش و تلاشی در جهت اعتلای علم فروگذار ننموده بود ،پس از یك دوره طولانی بیمار ی سخت ،سرانجام در روز 21 نوامبر سال 1996 میلادی د رآكسفورد چشم از جهان فروبست .پیكر وی در موطنش یعنی پاكستان به خاك سپرده شد. یادش گرامی باد.
:www.irib.ir منبع
-----------------------------------------------------------------------------------------------
رفوز استكز
Rufus Stokes در سال 1924 در آلاباما متولد شد او بعدها به Illinois تغییر مكان داد درآنجا به عنوان ماشین كار برای شركتی كه درآن آشغال‌ها را در كوره‌ای می‌سوزاند كار كرد. در 1968، او یك امتیاز به خاطر وسیلة پالایش هوا كه گاز و خاكسترهای انتشاری از كوره و دودكش را كاهش می‌داد دریافت كرد. خروجی فیلتر شده تقریباً شفاف بود. كالاهای امتحان شده و نمایانگر مدلهای مختلف فیلترها، در شیكاگو و سایر نقاط ماشین هوای پاك نام گرفته‌اند تا همه كاره بودن‌شان را نشان دهند. سیستم به سلامت تنفسی افراد كمك كرده اما احتمال ضرر و زیان‌های سلامتی برای گیاهان و حیوانات را افزایش می‌دهد. یك اثر جانبی دودكش‌های صنعتی با مواد انتشاری كاهش یافته، نمود بهتر وطول عمر بیشتر ساختمانها، ماشین‌ها و اشیاءای است كه برای دوره‌های طولانی در معرض آلودگی‌های بیرونی قرار گرفته‌اند.
منبع :www.tavanir.org
جورج ادوارد الكورن
George Edward Alcorn Jr. در سال 1940 متولد شد. یك بورسیه تحصیلی 4 ساله از طرف كالج Occidental در لوس‌انجلس دریافت كرد و در آنجا یك لیسانس در علوم فیزیك گرفت و بعد از 9 ماه مطالعه یك فوق‌لیسانس در فیزیك هسته‌ای از دانشگاه Howard در سال 1963 دریافت كرد. در تابستانهای 1962 و 1963، جورج الكورن به عنوان یك كارشناس تحقیقی برای بخش فضایی North American Rockwell خدمت میكرد. او درگیر تحلیل‌های كامپیوتری در زمینة‌خط سیر پرتاب و مكانیك چرخشی برای اسلحه‌های Rockwell شامل تیتان I و Saturn TV, II و Nova بود.
در 1967 الكورن یك Phd در فیزیك اتمی و مولكولی از دانشگاه Howard گرفت. در سالهای 67-1965 الكورن تحقیقاتی روی تولید یونهای منفی تحت حمایت ناسا انجام می‌داد. دكتر الكورن 8 امتیاز در ایالات متحده امریكا در تكنولوژی نیم‌رساناها به دست آورد كه هر كدام متدی برای تولید یك طیف سنج تصویری اشعه X است.
زمینه‌های تحقیقاتی او عبارتند از: سازش طیف سنج‌های یونیزاسیون شیمیایی برای شناسایی امینواسیدها و گسترش سایر متدهای تجربی برای شناسایی حیات نجومی، تحقیقات كلاسه شده مربوط به ورود دوباره اسلحه و اسلحه دفاعی، طراحی و ساخت ابزار فضایی، سنسورهای آلوده‌كننده جوی، طیف سنج‌های مغناطیسی، انالایزرهای انبوه و توسعه مفاهیم جدید از طراحی آهن‌ربا و اختراع یك گونه جدید طیف سنج اشعة X.
منبع :www.tavanir.org
جیمز كلرك ماكس ول
جیمز ماكس ول در اسكاتلند در سال 1831 بدنیا آمد . او به عنوان بزرگترین تئورسین فیزیكدان در سده 1800 شناخته می شود ، او توانایی زیاد ریاضی را با بینش علوم طبیعی در هم آمیخت این توانایی او را قادر ساخت تا نتایج درخشانی را در2 مبحث از فیزیك آن زمان اشكار سازد.
در ستاره شناسی و زیست شناسی ماكس ول فیزیكدانی بود كه به خاطر كارهایش در مرتبط كردن نور ، الكریسته ، مغناطیس و امواج الكترو مغناطیس به بهترین نحوه شناخته می شود "معادلات ماكس ول" 4 معادله مهم هستند كه توانایی و استعداد زیاد او را نشان می دهند . این دسته ساده معادلات ، به طور كامل توضیح دهنده الكترو مغناطیس كلاسیك می باشند.او كشف كرد كه نور از امواج الكترو مغناطیس تشكیل شده است .
او تنها توضیح داد كه چگونه الكتریسته و مغناطیس درواقع همان الكترو مغناطیس هستند . بلكه راه را برای كشف و كاربرد طیف كامل تشعشعات الكترو مغناطیس كه سازنده فیزیك مدرن هستند ، هموار كرد فیزیكدانان حال حاضر ، می دانند كه این طیف شامل امواج رادیویی ، مادون قرمز ، فرا بنفش و اشعه ایكس می شود . دومین سهم عمده و بزرگ ماكس ول در فیزیك تئوری جنبشی او بود ، بخصوص آن قسمتی كه درمورد سرعت ملكول هاست . درادامه گسترش نظریه جنبش گازها ، ماكس ول آخرین دلیل برای بوجود آمدن گرما در حركت مولكول ها ارائه داد.
تئوری جنبش گازها رابطه بین حركت مولكول ها در گاز و دمای گاز و دیگر خصویات آن را بیان می كند . ماكس ول همچنین سهم عمده ای در بسیاری از تئوری ها و آزمایشات دیگر داشته است . در اواخر دوره زندگی، او به كاركرد چشم و دید رنگ ها پی برد . او از 3 نوار رنگی قرمز و سبز و آبی استفاده كرد تا اولین عكس رنگی از یك جسم را درست كند . او فرض كرد كه حلقه سیاره Satvrn از ذرات بسیار كوچك تشكیل شده است . كه توسط ماهوارهایی كه از سیاره Satvrn دیدن كردند به اثبات رسید ( در دهه 1970 بعد از آن ) نیكولاس اتو ؛ متولد شده در سال 1832 در آلمان ، نیكولاس آگواست اوتو ، اولین نمونه عملی موتور بخار را اختراع كرد .
او اولین موتور خود را در سال 1861درست كرد . پس با همكاری یك صنعتگر آلمانی به نام Langer Evgen طرح خود را پیشرفته تر كرد و توانست مدال طلای نمایشگاه در 1867 پاریس را از آن خود كرد

منبع :www.tavanir.org
نیوتن
Isaac Newton 1643-1727
فیزیكدان و ریاضیدان بزرگ انگلیسی در سال درگذشت گالیله به دنیا آمد. او به دلیل هوش سرشار خود در هفده سالگی به طور رایگان وارد دانشگاه كمبریج شد و به سرعت از استادان خود پیشی گرفت.
در سال1663 به دلیل همه گیر شدن بیماری طاعون ، نیوتن مجبور به ترك دانشگاه شد و در مدت 18 ماه كه بیشتر مراكز علمی اروپا بسته بود ، نیوتن به خودسازی علمی خویش پرداخت.
او در این مدت نظریه ذره ای نور- قانون جاذبه عمومی و بسیاری از نظریات خود را پایه گذاری كرد. نیوتون در ادامه كارهای كپلر دلیل بیضی بودن مسیر سیاره ها را یافت وقانون جاذبه عمومی را كشف كرد. نیوتون حاصل پژوهشهای خود را در كتابی به نام اصول ریاضی فلسفه طبیعی نوشت. این كتاب مشتمل بر قانون های نیوتن درباره حركت است. نیوتن با استفاده از قانونجاذبه عمومی اثر ماه بر زمین را كه بصورت جزر و مد ظاهر می شود شرح داد.
نیوتن نخستین تلسكوپ بازتابی را ساخت. او با ساختن تلسكوپ و اهدای آن به انجمن سلطنتی انگلیس به عضویت این انجمن در آمد. از اكتشافات دیگر نیوتن تهیه منشور برای تجزیه نور بود كه با آن میتوان طیف تشكیل .دهنده نور سفید را مشاهده كرد
منبع :www.physicsir.com
آمپر
آندره ماری آمپر فیزیكدان فرانسوی ( 1775 - 1836 ) در كودكی اعدام پدرش را دید و این موضوع سخت در روح حساسش اثر بخشید. از سال 1796 تدریس ریاضی ، شیمی و زبان را شروع كرد . به سال 1801 به استادی ریاضیات دانشگاه پاریس نائل گردید. آمپر با یافتن رابطه میان الكتریسیته و مغناطیس این علم را پیشرفت فراوان بخشید و از این راه شهرت بسزا یافت. بیشتر دوران زندگی وی در راه بررسی و كاوش درباره الكتریسیته و مغناطیس گذشت و در دوران آخر زندگی گفتارها و كتابهای زیادی در این زمینه به رشته تحریر در آورد.
آخرین كتاب بزرگ علمی او عبارتست از «تئوری نمودهای الكترودینامیك» ، كه فقط ازتجربه نتیجه شده اند.
آمپر درپانزدهم ژوئن 1836 طی تفتیش عقاید در مدرسه شبانه روزی مارس زندگی را بدرود گفت.
از سال 1881 كه كنگره بین المللی الكتریسین ها واحد جریان را آمپر نامید نام او همواره ورد تمام زبانها گردید .
منبع :www.physicsir.com
گالیلئو گالیلئی معروف به گالیله

تولد : 1564 فلورانس ایتالیا
فوت 8 ژانویه 1642 فلورانس
گالیله فیزیكدان و منجم بزرگ را پدر علوم تجربی می نامند.او با استفاده از ابزار كار و نیز روش مناسب توانست بعضی از قانون های طبیعت را با استفاده از آزمایش به دست آورد و باطل بودن نظریات ارسطو را در مورد سقوط اجسام به كمك آزمایش مشخص كند
گالیله در 19 سالگی به دانشگاه (( پیز)) راه یافت و علوم پزشكی را تحصیل كرد اما پس از مدتی به ریاضیات و فیزیك روی آورد. توجه به پدیده های طبیعت و یافتن ارتباطی میان پدیده ها از مشخصات ذهنی او بود. گفته می شود روزی كه به كلیسا رفته بود متوجه نوسانات منظم چراغهای كلیسا شد. از این مشاهده اتفاقی به سوی آزمایش علمی درباره آونگ كشانده شد. و قانون همزمانی نوسانات كم دامنه آونگ را به دست آورد.
گالیله در زمان استادی دانشگاه پیز ( 1592-1589) درباره سقوط اجسام مطالعه كرد و با آزمایش بر سطح شیبدار كه خود مبتكر آن بود نتیجه گرفت كه اگر فقط نیروی وزن بر اجسام مختلف اثر كند شتاب سقوط برای همه آنها یكسان است و به عبارت دیگر :
در جایی كه هوا نیست همه اجسام با شتاب یكسان سقوط می كنند.
او علاوه بر سقوط آزاد حركت پرتابه ها را نیز مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت كه مسیر پرتابه ها سهمی است. در سال 1592 به تدریس در دانشگاه پادوا پرداخت و مدت 18 سال در این سمت ماند.
در 1609 یك دوربین نجومی ساخت ( دوربین گالیله از یك عدسی محدب شیئء و یك عدسی مقعر چشمی تشكیل شده است) و با آن در هفتم ژانویه 1610 قمرهای سیاره مشتری را كشف كرد. كشف قمرهای مشتری و مشاهده حركت آنها و اظها ر نظر در باره درستی نظر كپرنیك مربوط به حركت زمین و سیارات به دور خورشید دشمنی كلیسا را به دنیال داشت .
گالیله برای اثبات درستی نظریات و مشاهدات خود به سال 1611 به رم رفت تا اعضای اعضای كلیسا با حركت سیارات از داخل دوربین دست از دشمنی بردارند . اما این عاشقان افكار خویش خود را مجاز به مشاهده آسمان با دوربین ندانستند و سرانجام به سال 1633 گالیله را به پای میز محاكمه كشاندند
آخرین فعالیت علمی گالیله تالیف كتابی به نام گفتگو درباره دو علم جدید بود كه فعالیتهای علمی خود را در رشته فیزیك در آن نوشته است.
منبع :www.physicsir.com
ویلیام استنلی
در سال 1858 متولد شدwilliam Stanley
در طول زندگی‌اش 129 حق امتیاز برای گستره وسیعی از قطعات الكتریكی دریافت كرد مهمترین آنها سیم‌پیچ القاء بود كه یك تبدیل‌كننده بود كه جریان الكتریكی متناوب تولید می‌كرد. در سالهای 1880 هر سیستم توزیع DCالكتریسیته از جریان مستقیم استفاده می‌كرد. مسئله این است كه انتقال
در فاصله‌های زیاد ازنظر عملی ناممكن، نیازمند سیم‌های كلفت و خطرناك است و نمی‌تواند برای دادن روشنایی استفاده شود. در مقابل سیستم‌های جریان متناوب، این اشكالات را ندارند ولتاژ می می توانست با استفاده از سیم‌پیچ‌های القا تغییر ACسیستم های
كند.
اما هنوز هیچ سیستم سیم‌پیچ عملی اختراع نشده بود حق امتیاز 611 و 349 استنلی همه اینها را عوض كرد و یك شكل اولیه برای تمام مبدلهای بعدی شد.
استنلی در بروكلین نیویورك متولد شد. او پیش از نامنویسی در دانشگاه یال در مدارس خصوصی شركت می‌كرد. او شروع به تحصیل حقوق در سن 21 سالگی كرد ولی در كمتر از یك ترم، مدرسه را ترك كرد تا شغلی در عرصه الكتریسیته پیدا كند.
اولین شغل استنلی، یك متخصص برق در یكی از اولین كارخانه‌های كلیدهای تلگراف وهشداردهنده‌های آتش بود.
او یكی از اولین تأسیسات الكتریكی كشور را برای یك فروشگاه در خیابان پنجم نیویورك انجام داد.
بعد از اینكه جورج وستینگوس كه یك مخترع و صنعت‌گر بود از فضائل استنلی مطلع شد ، استنلی را به عنوان مهندس اصلی خود در كارخانة پیتس بروگ بكار گرفت.
در این زمانها بود كه استنلی شروع به كار روی مبدل كرد.
بعد از آن كه استنلی پیتس بروگ را ترك كرد . در سال 1886 اولین
را ساخت .ACسیستم
tavani.orgمنبع :

اولین های دانـشمندان ایران
-ابوریحان بـیرونی که در قرن پـنجم هـجری می زیسته، برای اولین بار گـردش زمین را
محاسبه کرد؛ ششصد سال قبل از گـالیله. وی قطر زمین را نیز برای اولین بار اندازه گـیری نمود؛ هـفـصد سال قـبل از نـیوتـن.
-غـیاث الدین جمشید( کاشانی ) در قرن نهـم هـجری برای اولین بار، سیستم
اعـشاری را ابداع کرد. همچنین برای نخستین بار مقدار ثابت نسبت محیط به قطر
دایره را بدست اورد كه تا 16 رقم پس از ممیز دقیق بود
-خواجه نصیرالدین طوسی، نخستـین کسی است که حالات ششگـانه مثـلث کروی
قائـم الزاویه را به کار برده و آن را در کتاب الشـکل القطاع که در مورد مثـلثات مستوی
و کروی است آورده است.
-زکریا رازی، در عـلوم پـزشکی برای اولین بار حصبه و آبله را به دقـت توصیف کرده و
ابن سینا نیز اول کسی است که التهـاب غـلاف دماغ را وصف کرده و فرق میان التهـاب
پـردهً صفاق و التهـاب ریه و زخـمهای کـبد را بـیان کرده است.
-حکـیم عـمر خـیام، اولین کسی است که هـندسه تحلیلی را برای حل معـادلات به کار برده است و از این حیث قریب چـهار قرن قـبل از " دکارت " هـندسهً تـحلیلی را وضع کرده است. دکـتر جورج سارتون در این باره اینگـونه اظهار نظر کرده است:
خیام اول کسی است که به تحـقـیـق منظم و عـلمی در معـادلات درجات اول، دوم و سوم پرداخـته و به طبقه بندی تحسین آمیزی از معـادلات اقدام نموده است. و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحـقـیق کرده و به حل هـندسی آنها توفـیق یافته است. رسالهً وی در عـلم جـبر که مشـتمل بر این تحـقـیقات است معرف یک فکـر منظم عـلمی است و این رساله یکی از برجـسته ترین آثار قرون وسطایی و احـتمالا برجسته ترین آنها در این عـلم است.
اولین بار تعـریف مـنطقی اعـداد اصم به وسیلهً رشته های بـیـنهایت در مجـموعـهً تحـقـیقات حـکـیم عـمر خیام دیده می شود.
اولین شخـصی که راجع به زوایای صحیح در یک چهـار ضلعی بخـصوص در ارتـباط با پـنجـمین فرضیهً اقـلیدس کار بسیار کرد، حکـیم عـمر خـیام بود.
-ابو عـبدالله محـمد بن موسی خوارزمی که بعـضی، او را " خوارزمی المجوسی "
نیز نامیده اند، بزرگـترین و اولین ریاضیدان و منجم عالیقدر ایرانی است و کسی است
که لگـاریـتم را ابداع کرد .
-رازی برای اولین بار الکل را از تـقطیر مواد قـندی و نشاسته ایی به دست آورد و آن را الکـحول نامید. وی درباره طرز تـهـیه الکـل چـنین نوشته است:
" برای تـهـیه کردن آن کافی است که مواد نباتی هـر چه باشد گـرفته و ذخیزه نماید به طریقی که خـمیری درست شود و سپس آن را مدت یک شبانه روز بگـذارند تا خـمیر بعـمل آید؛ پس آن را در قرع و انبـیق ریخـته و تـقـطیر کـنند، فوراً الکل حاصل میشود"
-اولین نوع لیزر؛ لیزر گازی بود (که در سیستم درمانی و صنایع بطور گسترده بکار برده
می شود)در سال 1958 ، که توسط آقای علی جوان متخصص فیزیک اختراع شد.
HTTP://www.30m.color.nu (http://www.30m.color.nu/)
http://30m.persianblog.com (http://30m.persianblog.com/)
http://30m30.blogfa.com (http://30m30.blogfa.com/)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد