PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث گفتگوی عاشقانه



ashkan
20th February 2010, 11:52 PM
امشب درصد عشقم خیلی زده بود بالا {happy}
دیدم همه گفتگو دارن ، منم یه تاپیک اینطوری زدم...

تا حالا عاشق شدی ؟

schrodinger
21st February 2010, 02:39 PM
یه جایی خوندم که
سه چیز هست که هر فردی در زندگیش تجربه می کنه
جنگ
قحطی
عشق
.
.
.
.
اما به خاطر روحیه خاص ایرانی ها و شرم و حیاشون بعید می دونم کسی تو این تاپیک اعتراف کنه که روزی عاشق بوده . چون برای بیشتر افراد عشق یک مسئله شخصیه ...
اما افسوس که دیگه عشق های امروزی مثل گذشته نیست و رنگ و بوی خودش رو دیگه از دست داده. و رابطه آدما بیشتر شبیه یک چسب زخم رو زخم تنهاییه تا دوای در تنهاییشون... واسه همینه که امروزیا عشق رو اینطوری معنی میکنن: عشق سو تفاهی است میان دو احمق که با یک متاسفم تمام می شود...!
به هر حال فطرت آدما دنبال عشقه اما محیطی که توش قرار می گیرن همه چیز رو تبدیل به یک سو تفاهم می کنه!

تا حالا عاشق شدی ؟
آره:"> 2 سال یک نفر رو می خواستم که حتی باهاش یک کلمه هم حرف نزدم فقط از دور می دیدمش...{happy}

ریپورتر
22nd February 2010, 12:33 PM
سلام
تاپیک خوبی زدی
اره من 1 بار شدم که از شانسه ما موقعی که خواستیم عقد کنیم یک هفته قبلش مرد

ashkan
22nd February 2010, 10:52 PM
حرفای شرودینگر بسیار عالی و حرفی درش نیست ، اما اون اخرشو یکم باید باید با دید بازتر و دقت بیشتری گفت ...
اون عشق یه طرفه که میگی هم خیلی بامزه هست ، خیلیا میگن عشق نیست هوسه ، ولی من میگم پاکترین عشق همونه.

مهدی جان یکم ذلم گرفت ازین حرفت ، جسارت نباشه ، ولی اگه دوسش داشتی چرا انقدر راحت میگی مرد ؟ دوست داری بیشتر توضیح بدی یا اینکه همینقدر رو کافی میدونی ؟

منم یه عشق دارم که خیلی دوسش دارم ، این سایتم براش ساختم تا عشقولانه هامو داخلش براش بذارم : www.mohadese.com (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.mohadese.com)

ریپورتر
25th February 2010, 05:57 PM
سلام اشكان جان
چرا دوستش نداشتم مگر ميشه ادم دوست نداشته باشه عشقش رو دوست داشتنم به حدي بود كه وقتي مرد نتونستم دانشگاه برم و يك ترم مرخصي گرفتم تا خودم رو جمع و جور كنم
ولي خوب حتي ياد اوردنش هم ازارام ميده به خاطر همين گفتم مرد تا زود تموم بشه و بيشتر از اين يادم نياد

Mina_Mehr
25th February 2010, 06:15 PM
عشق....
شايد مقدس ترين كلمه باشه و از نظر من قطعا مقدس ترينه
عشق چيزي نيست كه هر كسي بتونه خيلي راحت درموردش حرف بزنه و توصيفش كنه و از نظر من كسي نميتونه عاشق واقعي باشه مگه اينكه بتونه از تمام معايب عشقش به راحتي چشم پوشي كنه و بتونه به خاطر عشقش جونش رو فدا كنه و بتونه به خاطر شاد بودن و راحتي عشقش حتي از اون بگذره، عشق بدون از خود گذشتگي معنا نداره و و اگه خالي از ايثار باشه ديگه به اون عشق نميگن بلكه يه جور علاقه و وابستگي زياد ميشه
امروزه خيليا خودشون رو عاشق ميدونن ولي آيا واقعا واقعا عاشق اند؟؟ حال و هواي عاشقي چيزي فراي اون چيزيه كه امروزه بين جوونا ميبينيم;)
راستش من تا حالا عاشق نشدم و حقيقتا هم علاقه ندارم كه عاشق بشم چون تاب و توانش رو ندارم و اميدوارم اگه قراره يه روز واسم پيش بياد اين حس مقدس واسم نسبت به كسي پيش بياد كه واقعا لايق و شايسته ي عشق ورزي باشه{happy}

آبجی
27th February 2010, 04:02 PM
از اول تاپيك كه خوندم فقط غم رو ميشه توش ديد وصال توش نيست نميدونم چرا ؟؟؟ sh_omomi37

بعدشم مگه ميشه كسي عاشق نشه ؟ عاشق نشده باشه ؟ sh_omomi15


عشق در لحظه پديد مي آيد, دوست داشتن در امتداد زمان.
عشق معيارها را به هم مي ريزد, دوست داشتن بر پايه ي معيارها بنا مي شود.
عشق ويران کردن خويشتن است, دوست داشتن ساختني عظيم.
عشق ناگهان و ناخواسته شعله مي شکد, دوست داشتن از شناخت سرچشمه مي گيرد.
عشق حرف شنو نيست, درس خوانده نيست, مطيع نيست...
... بيائيد يکديگر را دوست بداريم

به هر دوست دارم كه نميشه گفت عشق. عشق اونه كه به خاط اون هر كاري رو بكني.sh_omomi15

آبجی
27th February 2010, 04:04 PM
اره من 1 بار شدم که از شانسه ما موقعی که خواستیم عقد کنیم یک هفته قبلش مرد

با اين حرف اقا مهدي ياد يكي از دوستام افتادم اون هم فقط بيست روز مونده به روز عروسيشون همسرشون تصادف كرد و فوت شدن . http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2837%29.gif

ab6b7as
27th February 2010, 11:41 PM
يك روز آموزگار از دانش آموزاني كه در كلاس بودند پرسيد، آيا مي توانيد راهي غير تكراري براي ابراز عشق ، بيان كنيد ؟ برخي از دانش آموزان گفتند با بخشيدن عشقشان را معنا مي كنند . برخي «دادن گل و هديه» و «حرف هاي دلنشين» را راه بيان عشق عنوان كردند . شماري ديگر هم گفتند « با هم بودن در تحمل رنج ها و لذت بردن از خوشبختي » را راه بيان عشق مي دانند.



پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک قلاده ببر بزرگ،جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.



رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.



داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟ بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.



از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.›› قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند.

پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود !

ashkan
16th March 2010, 09:52 PM
سلام اشكان جان
چرا دوستش نداشتم مگر ميشه ادم دوست نداشته باشه عشقش رو دوست داشتنم به حدي بود كه وقتي مرد نتونستم دانشگاه برم و يك ترم مرخصي گرفتم تا خودم رو جمع و جور كنم
ولي خوب حتي ياد اوردنش هم ازارام ميده به خاطر همين گفتم مرد تا زود تموم بشه و بيشتر از اين يادم نياد

ای جان من ، مهدی جان فکر کنم پارسال توی قرار همدیگرو دیده باشیم ، اگه اشتباه نکرده باشم ، چون اسم دوستا تو خاطرم نبود
ولی خیلی آقایی و ناراحت شدم که دیدم اینطوری شد ، آدم که یکی رو دوست داره اگر از دستش هم بده باز خوشحاله که اون داره راحت زندگی میکنه ولی اینطوری خیلی سخته باشه دیگه یاداوری نمیکنیم که تو هم ناراحت نباشی ...

عشق خاصیت عجیبی داره ، راستش من از وقتی که عشقمو دیدم دیگه از همه خانوما بدم میاد چون از هم دوریم و همش فکر میکنم که اگر یه ذره هم بخوام نگاهمو ازش دور کنم خدا اونو ازم میگیره ، ما خیلی از هم دوریم 850 کیلومتر ...{happy} گاهی وقتا انقدر دلتنگ میشم که فشار خونم میاد پایین ، انقدر پایین که چشمام سیاهی میره واقعا احساس میکنم دلم داره کنده میشه ، انگار روح از بدنم داره بلند میشه خیلی حس سختیه ، خیلی سخته
تاحالا اینطوری شدین ؟

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد