PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : Requeiscat in Pace - نقد و بررسی ACII



PiXiE
18th February 2010, 10:53 AM
به نام خدا

سلام دوستان ورود شما را به تاپیک نقد و بررسی Assassin’s Creed 2 خوشامد میگم.. با توجه به اینکه نسخه ی PC بازی هنوز عرضه نشده و بخش اعظمی از PC بازان هنوز این بازی رو تجربه نکردن،فکر میکنم فرصت خوبیه که کمی بیشتر به این بازی بپردازیم.بهتره در ابتدای نقد و بررسی معرفی کوتاهی از بازی داشته باشیم:

http://www2.bazinama.com/img/files/jj4xlhw0g2xky4jrajd5.jpg




Assassin’s Creed II

سازنده : Ubisoft Montreal




ناشر : Ubisoft




نویسندگان : Corey May – Joshua Rubin – Jeffrey Yohalem




طراحان : Patrice Desilets کارگردان – Sebastien Puel تهیه کننده – Jade Raymond کارگردان




موسیقی : Jesper Kyd




موتور گرافیکی : Anvil




پلتفرم : X360 – PS3 – PC



سبک : Third Person Action Adventure



بدون شک سری بازی های Assassin’s Creed از بهترین های سبک Third Person در دنیای بازی های رایانه ای هستند.اولین نسخه ی بازی در سال 2007 عرضه شد و توانست رضایت اکثر گیمرها و منتقدین را جلب کند.کاراکتر جذاب ،گیم پلی منحصر به فرد ، طراحی لباس ، داستان قدرتمند ، موسیقی زیبا ، گرافیک قوی و سیستم Sandbox بازی عواملی بود که هر گیمری را به وجد می آورد.ضمن اینکه ساخته شدن بازی به دست تیم Ubisoft Montreal که قبلا شاهکار Prince of Persia را عرضه کرده بودند نیز در محبوبیت و فروش این بازی تاثیر مستقیم داشت.نسخه ی اول بازی در میان جامعه گیمرها بسیار محبوب شد و حتی در بازی های دیگر هم تاثیر گذاشت،به طوری که هیدئو کوجیمای افسانه ای در شاهکارش MGS4 ، قابلیت آزاد کردن لباس الطیر (کاراکتر اصلی AC1 ) را برای سالید اسنیک قرار داد! متخصصان یوبی سافت مونترال به مدیریت خانم جید ریموند اثری جاودانه را به وجود آوردند که تا سالیان سال از خاطر هیچ گیمری پاک نخواهد شد.پس از موفقیت نسخه ی اول بازی، یوبی سافت تصمیم به ساخت نسخه ی دوم گرفت.ACII به کارگردانی جید ریموند و پاتریس دسیلت (که واقعا در AC1 عالی عمل کردند) به بازار عرضه شد و دوباره فروش استثنایی نسخه ی اول را تکرار کرد.در این نسخه کاراکتر اصلی بازی حشاش جوانی به نام Ezio Auditore Di Firenze است که در زمان رنسانس در ایتالیا زندگی میکند.او از نوادگان الطیر است و شباهت ظاهری بسیار زیادی به وی دارد.در AC2 ما داستان زندگی اتزیو را در گذشته و داستان دزموند مایلز را در آینده دنبال میکنیم.در ابتدا خلاصه ای از داستان AC2 را برایتان بیان میکنم:


http://www2.bazinama.com/img/files/ai517shvab5uuj2a5zce.jpg




تذکر:خطر لو رفتن داستان!





داستان AC2 دقیقا پس از انتهای داستان AC1 آغاز میشود.دزموند مایلز در حالی که در آزمایشگاه Abstergo زندانی است،به طرح ها و حروف روی دیوار و زمین،با استفاده از Eagle Vision که به علت Bleeding Effect از جدش الطیر کسب کرده نگاه میکند.ناگهان لوسی استیلمن برای نجات دادن دزموند به آزمایشگاه وارد میشود.(لوسی خود یکی از حشاش های امروزی است که از آبسترگو برای حشاشین جاسوسی میکند.در نسخه ی اول دیدیم که چگونه با آوردن دلایل متقاعد کننده برای سران Abstergo توانست جان دزموند را نجات دهد) او از دزموند درخواست میکند که وارد Animus شود.دزموند با ورود به انیموس لحظه ی متولد شدن یکی از اجدادش را میبیند.این شخص Ezio Auditore Di Firenze است.(این Cut Scene بسیار زیباست! در این سکانس مادر اتزیو،یعنی ماریا را میبینیم که از شدت درد جیغ میکشد و دو زن قابله در حال تلاش برای به دنیا آوردن بچه هستند! بچه به دنیا می آید و جیووانی آودیتوره (پدر اتزیو که خود یکی از حشاش هاست) به جلو آمده و بچه را میگیرد.در حالی که چشمهایش از خوشحالی برق میزند کودک را در آغوش گرفته و میگوید : مبارزه کن پسرم! تو در آینده حشاش بزرگی خواهی شد،اتزیو آودیتوره دی فیرنزه! و حالا شما باید کنترل کودک نوزاد را به دست بگیرید! و با چند بار زدن دکمه ها با اتزیوی نوزاد مشت زدن را تمرین کنید! از این جور صحنه های زیبا در بازی بسیار است).دزموند از انیموس بیرون می آید و لوسی از آن خاطره کپی برداری میکند.آن دو از Abstergo فرار میکنند تا به نزد دوستان لوسی بروند که خودشان حشاش هستند.(در هنگام فرار از Abstergo ، دزموند مدام از لوسی سوال میکند که من رو کجا میبری؟ لوسی هم میگوید:دزموند،فقط خفه شو و دنبال من بیا!) آنها به مخفیگاه Shawn Hastings و Rebeca Craine میرسند.آنها دستگاه Animus 2.0 را تولید کرده اند و دزموند وارد آن میشود.او خاطرات جدش اتزیو را در حدودا 17 سالگی در فلورانس دنبال میکند.اتزیو در حال کرکری خواندن برای شخصی به اسم Vieri Di Pazzi است.ناگهان ویری سنگی به سر اتزیو میزند و سر اتزیو را میشکند.دعوا رخ میدهد و یاران اتزیو و یاران ویری با هم درگیر میشوند.اتزیو یاران ویری را شکست میدهد و ویری عقب نشینی میکند.ناگهان فدریکو،برادر بزرگتر اتزیو پیش وی می آید و میگوید که باید تو را پیش طبیب ببریم تا مداوایت کند.آنها پیش طبیب میروند و پس از معالجه،فدریکو به اتزیو میگوید که باید به خانه برویم.اتزیو ممانعت میکند و شب هنگام پیش کریستینا وسپوچی،دختری زیبا میرود و .... (اهم اهم!) صبح میشود! و اتزیو به خانه میرود.پدرش جیووانی او را به خاطر کار دیشبش! سرزنش میکند (البته جیووانی در ابتدا سرزنش میکند بعد از آن میگوید:وقتی کارهای احمقانه ی تو رو میبینم....یاد جوانی های خودم می افتم!) به اتزیو ماموریتی میدهد تا نامه ای را بدست شخصی برساند.البته قبل از آن اتزیو باید ماموریت های فرعی خودش را انجام دهد.برای مادرش جعبه ای را به طرف دفتر کار لئوناردو داوینچی میبرد و با او آشنا میشود،پسری را که به خواهرش کلاودیا خیانت کرده گوشمالی میدهد و برای برادر کوچکترش پتروچیو پرهایی جمع آوری میکند.اتزیو نامه را به آن شخص میرساند و وقتی برمیگردد متوجه میشود پدر و برادرش زندانی شده اند.او پیش پدرش که در بالای برجی زندانی شده میرود و پدرش به وی میگوید که مدارکی که در صندوقچه است را برای شخصی به نام Uberto Alberti ببرد تا او بی گناهیشان را اثبات کند.اتزیو مدارک را به اوبرتو میدهد ولی او خیانت میکند و پدر اتزیو و دو برادرش را به دلیلی ناعادلانه اعدام میکند و اتزیو هیچ کاری نمیتواند انجام دهد.اتزیو پس از مدتی موفق میشود اوبرتو را بکشد و بعد از آن تصمیم میگیرد که مادر و خواهرش را به قصر خانوادگیشان واقع در Monteriggioni ببرد زیرا برای آنها زندگی در فلورانس نا امن است.در راه چند سرباز به آنها حمله میکنند اما دایی اتزیو (ماریو آودیتوره) به کمک آنها میشتابد.آنها به قصر میروند و ماریو به اتزیو در زیرزمین قصر مجسمه ی حشاش های پیشین را نجات میدهد که مجسمه ی الطیر نیز در بین آنهاست.اتزیو متوجه میشود که پدرش نیز یک حشاش بوده.ماریو به اتزیو رسم مبارزه را یاد میدهد و اتزیو موفق میشود به کمک ماریو Vieri Di Pazzi را به قتل برساند.اتزیو به تدریج در طول بازی افرادی را که در کشته شدن اعضای خانواده اش نقش داشته اند را شناسایی میکند و آنها را از بین میبرد.اکثر این افراد عضو گروه تمپلارها هستند.در این بین دزموند نیز از انیموس بیرون می آید تا قابلیت هایی که از اتزیو کسب کرده را امتحان کند.او تحت تاثیر انیموس خواب هایی میبیند که در یکی از این خواب ها او در نقش الطیر ظاهر میشود.در این خواب میبینیم که الطیر در نیمه شب به یکی از قلعه های تمپلارها در شهر Acre وارد شده و شخصی را دنبال میکند.آن شخص به بالای برجی میرود و الطیر نیز او را تعقیب میکند.آن شخص نقابش را از چهره بر میدارد و متوجه میشویم که او زنی است به نام Maria ، همان که در AC1 الطیر او را به جای روبرت دسابل اشتباه گرفت.الطیر و ماریا مدتی به هم عشق می ورزند! و بعد از آن الطیر از بالای برج به پایین میپرد و ناگهان دزموند از خواب بیدار میشود.دوباره دزموند وارد انیموس میشود.اتزیو بالاخره عامل اصلی کشته شدن اعضای خانواده اش را شناسایی میکند.این فرد یکی از تمپلارها به نام Rodrigo Borgia است.اتزیو با کمک دوستانش مثل آنتونیو و لئوناردو داوینچی،در لباس مبدل (لباس یک سرباز زره پوش) قصد کشتن رودریگو را میکند تا Apple of Eden (شیئی که قدرت بسیار مرموز و عجیبی دارد و الطیر قبلا آن را از المعلم گرفته بود) را از او بگیرد.او بالاخره موفق میشود که سیب را بگیرد اما رودریگو فرار میکند.بعد از این در جلسه ای اتزیو درمیابد که دوستانش که به وی کمک میکردند حشاش هستند.از جمله Antonio ، Volpe ، Mario ، Paula و ... بعد از این اتفاقات Animus دچار مشکل میشود و ناگهان خطرات چندین سال جلوتر میروند و اتزیو را در زمان 1499 میبینیم (در حالی که ریش گذاشته!).در این زمان مشخص میشود که رودریگو بورجیا خود را پاپ الکساندر ششم معرفی کرده است.اتزیو به واتیکان میرود تا او را از بین ببرد و عصایش را بگیرد.او با این عصا میتواند وارد Prophet شود .اتزیو عصا را از رودریگو گرفته ولی او را نمیکشد زیرا او قتل های زیادی انجام داده و کشتن رودریگو پدر و برادرانش را برنمیگرداند.پس از آن اتزیو وارد دری مخفی میشود و در آنجا زنی به نام مینروا را ملاقات میکند.این زن وجود فیزیکی ندارد و چیزی مثل هاله نور است.مینروا در مورد پایان دنیا صحبت هایی میکند و میگوید که واقعه ای ناگوار دوباره اتفاق می افتد و بعد دزموند را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید که نجات دهنده دنیا اوست (اتزیو از این گفته متعجب میشود).در این هنگام دزموند از انیموس بیرون می آید و متوجه میشود که ماموران آبسترگو آنها را پیدا کرده اند.آنها از دست ماموران فرار میکنند (در آخر بازی وارن ویدیک را میبینیم که پشت یک کامیون ایستاده و به دزموند میگوید که از موفقیت موقتی اش لذت ببرد و پس از آن کامیون از نظر دور میشود) لوسی پس از این اتفاقات حدس میزند که منظور مینروا از فاجعه جابجایی قطب های مغناطیسی زمین است (که در 12 دسامبر 2012 رخ میدهد) و به دزموند میگوید که هنوز موارد مهمی در حافظه ی وی وجود دارند که میشود از آنها استفاده کرد.و بازی به اتمام میرسد....

http://www2.bazinama.com/img/files/ai517shvab5uuj2a5zce.jpg

در AC2 همانند نسخه ی قبلی،شاهد داستان پیچیده و جذابی هستیم.بی شک تیم نویسندگان در این نسخه سنگ تمام گذاشته اند و داستانی خارق العاده همراه با ارجاعات بسیار حرفه ای نوشته اند.AC1 با اینکه دارای داستان بسیار قدرتمندی بود،اما در دیالوگ ها و شخصیت پردازی مشکلاتی به همراه داشت.گیمر در نسخه ی اول نمیتوانست شناخت مساعدی نسبت به الطیر و المعلم داشته باشد.در داستان AC1 خبری از روابط عاطفی بین کاراکترها،مسائل اجتماعی روزمره و کارهای متفرقه نبود.تمام کار شما رفتن پیش المعلم و کشتن اهدافتان بود و بازی زیاد به جزئیات نپرداخته بود.اما در AC2 نویسندگان سعی کردند که جو بازی را جذابتر کنند و برای همین به مسائل بسیار ریز هم پرداخته اند.چیزی که در AC2 واقعا احساس میشود،جو رمان گونه ی بازی است.به راحتی میشود از داستان AC2 رمانی بسیار عظیم و پرمحتوا نوشت! نویسندگان به خوبی توانسته اند مسائل اجتماعی و عاطفی و فرهنگی را در داستان بگنجانند.روابط خانوادگی و محبت بین اعضای خانواده،روابط عاشقانه و طنز لطیف در دیالوگ ها همگی از این قبیل مسائل هستند که در بازی به خوبی به آن پرداخته میشود.در نسخه ی قبلی زنان نقش چندانی در بازی نداشتند (تقریبا وجود نداشتند!) اما در این بازی نقش زن بسیار پررنگ تر کار شده است.شخصیت پردازی نیز در این نسخه از AC1 به مراتب بهتر کار شده.در طول بازی هر چه به جلو میرویم شاهد پخته تر شدن و با تجربه تر شدن اتزیو هستیم.در اوایل بازی اتزیو جوانی 17 ساله و یاغی است که بسیار شوخ است و به فکر هوس بازی و کرکری خواندن است،اما به تدریج در طول بازی اتزیو پخته تر شده و شخصیتی خشن تر و جدی تر پیدا میکند و دیگر آن جوان سبک سر نیست.حتی این پختگی در خصوصیات فیزیکی او نیز متجلی میشود و گیمر به معنای واقعی آنها را احساس میکند (به شخصه از کلفت شدن صدای اتزیو بسیار لذت بردم!) کاراکترها دیالوگ های بسیار خوبی دارند و گاهی شوخی کرده و گاهی به هم تکه پرانی میکنند.در بازی شما باید به وظایف فرزندی و برادری خود در خانواده عمل کنید (مثلا در ماموریتی باید شخصی را که مزاحم خواهر اتزیو (کلاودیا) شده ادب کنید!) اتزیو در این نسخه عاشق دختری دزد میشود و از کمک های او استفاده بسیاری میبرد.تک تک دوستان و آشنایان اتزیو به خوبی شخصیت پردازی شده اند.تغییرات روحی و عاطفی نیز در کاراکترها مشهود است. و در بازی تا حدودی با فرهنگ مردم ایتالیا در زمان رنسانس آشنا میشویم و این عاملی است که در کمتر بازی شاهد آن بوده ایم.در ضمن شخصیت پردازی دزموند نیز در این نسخه بسیار بهتر کار شده و مسائل مربوط به سال 2012 نیز برایمان جذاب است و بسیاری از ابهامات داستان AC1 در این نسخه رفع میشوند.داستان AC2 داستانی بسیار قدرتمند و پیچیده است که نیازمند بررسی بیشتری است که من در اینجا به منظور پرداختن به مسائل مهمتری مثل گیم پلی و گرافیک،فعلا به همین متن کوتاه اکتفا میکنم.



http://www2.bazinama.com/img/files/ai517shvab5uuj2a5zce.jpg

صحبت کردن در مورد گیم پلی AC2 بسیار دشوار است،زیرا گیم پلی بازی به قدری وسیع و قدرتمند است که در یک نقد و بررسی معمولی نمیگنجد.در AC2 نیز مانند نسخه ی قبلی با یک بازی Open World مواجه هستیم.در AC1 گیم پلی بازی بسیار محدود بود و گیمر لذت کافی را از آن نمیبرد،اما در این نسخه به هیچ وجه چنین چیزی تکرار نشده است.چیزی که در نگاه نخست بسیار جلب توجه میکند،بزرگی دنیای AC2 است.در AC2 ایتالیای قرن پانزدهم را میتوانید به خوبی لمس کنید! شما توانایی رفتن به Venice ، Florence ، Romagna و Tuscany را دارید.تمامی این شهرها با جزئیات بسیار دقیق بازسازی شده اند و برخی مکان های واقعی نیز در آنها وجود دارند.بازی همانند AC1 چیزی به اسم درجه ی سختی ندارد،اما در ابتدا بسیار آسان و به تدریج سخت تر و سخت تر میشود.قابلیت های اتزیو نیز در این نسخه واقعا شگفت آور هستند.در AC1 تنها سه نوع سلاح داشتید و روشهایتان برای مبارزه بسیار محدود بود.اما در این نسخه اتزیو سلاح های بسیار متنوعی دارد که هر کدام کاربرد های مخصوصی دارند.اتزیو در این نسخه دو عدد Hidden Blade دارد که با آنها میتواند مانند شمشیر ضربه بزند،دو دشمن را به طور هم زمان از بین ببرد و حتی از هیدن بلید ها به عنوان سپر استفاده کند.روش های Counter Attack و کشتن دشمنان هم بسیار زیبا طراحی شده اند (فرو کردن دو هیدن بلید درون چشمان دشمنان واقعا لذت بخش هستند!) انواع شمشیر،پتک،تبر و نیزه نیز در بازی وجود دارد و اتزیو میتواند از آنها بهره ببرد.اتزیو با پیدا کردن Codex Page ها ، که نوشته های الطیر پس از به دست آوردن Apple of Eden هستند ، آنها را به لئوناردو داوینچی میدهد و داوینچی با رمز گشایی آنها برای اتزیو وسائل جدیدی اختراع میکند.از جمله این وسائل تپانچه ای است که اتزیو با کارگذاری آن در دستش میتواند به دشمنان گلوله شلیک کند.در این نسخه توانایی تعویض لباس و خرید انواع زره هم برایتان مهیا شده است.روش های مبارزه و سیستم اکشن نیز دچار تحولی بسیار بزرگ شده است.شما میتوانید با دست خالی هم مبارزه کنید،جاخالی بدهید و سلاح دشمن را از دستش بیرون بکشید.حتی میتوانید با قابلیت Taunt دشمن را مسخره کنید تا عصبانی شده و به شما حمله کند! میتوانید از دیوار با سرعت بیشتری نسبت به الطیر بالا بروید و دشمن را مخفیانه کشته و از لبه ی دیوار به پایین پرتاب کنید! در صورتی که مایل به مبارزه مستقیم هم نبودید،میتوانید با پاشیدن شن دشمنان را موقتا گیج کنید و سپس فرار کنید،یا اینکه به داخل آب پریده و پنهان شوید.شنا کردن در این نسخه بسیار لذت بخش اسـت،و این لذت وقتی به اوج خود میرسد که از ارتفاع بسیار بلند (Viewpoint ها) به درون آب شیرجه بزنید!البته سیستم جالبی نیز در بازی وجود دارد و آن هم این است که وقتی در بین مردم هستید،هر وقت سربازان به شما مشکوک شوند میتوانید به اطراف پول بریزید.مردم نیازمند به پول ها هجوم می آورند و سربازان حواسشان پرت میشود و میتوانید فرار کنید.همچنین میتوانید با تمرین در Monteriggioni (قصر حشاش ها که Safe House شما محسوب میشود) فنون جدید را آزاد کنید.در این بازی سیستم پول نیز وجود دارد.شما در ازای انجام ماموریت های فرعی پول دریافت میکنید،یا اینکه پول را از صندوقچه هایی در گوشه و کنار شهر پیدا میکنید.همچنین میتوانید قصرتان را در Monteriggioni مجهز کنید و درآمد حاصل از آن را به جیب بزنید! و کلاودیا (خواهر اتزیو) حساب دار شما خواهد بود! با این پول ها میتوانید وسایل جدید برای خودتان خریداری کنید.اگر در حین مبارزات مجروح شوید،باید نزد دکتر رفته و به او پول دهید تا شما را درمان کند.میتوانید پولتان را صرف خرید تابلوهای نقاشی نیز بکنید.این مکانها در Map شما موجود هستند که به راحتی میتوانید آنها را پیدا کنید.


همانند الطیر،اتزیو نیز دارای قابلیت Eagle Vision است (البته به صورت سوم شخص).با Eagle Vision میتوانید تارگت خود را که با رنگ طلایی نشان داده میشود تشخیص داده و او را به قتل برسانید.بعد از کشتن هر تارگت مانند AC1 دمویی پخش میشود که اتزیو در حال صحبت پایانی با مقتول است.اتزیو همیشه با گفتن جمله ی زیبای Requeiscat in Pace که در انگلیسی به معنای Rest In Peace و در فارسی به معنای مرگ در آرامش میباشد،هدفش را به آن دنیا بدرقه میکند! در بازی سیستمی به نام Notoriety وجود دارد که میزان تحت تعقیب بودن شما را نشان میدهد.با کندن آگهی های روی دیوار که عکس اتزیو روی آن به عنوان تحت تعقیب حک شده،میتوانید از تحت تعقیب بودنتان در منطقه بکاهید.روش دیگر هم این است که به جارچی هایی که بر ضد شما در گوشه و کنار خیابان صحبت میکنند،رشوه بدهید تا از شما تعریف کنند! ضمن اینکه در بازی شنل هایی وجود دارد که با انداختن آن روی دوش خود میتوانید به طور کلی از آسیب دشمنان مصون بمانید.در AC2 میتوانید تعدادی مبارز برای همکاری با خودتان استخدام کنید (درست مثل Gta San Anderias ) و یا از همکاری با دزدان که توانایی پرت کردن حواس سربازان را دارند استفاده کنید.از دختران هم میتوانید به عنوان عاملی برای جلب توجه سربازان و مخفی شدن استفاده کنید که بسیار سرگرم کننده است! در AC1 الطیر قابلیت Blend داشت و با گرفتن ژست روحانیون،میتوانست در بین مردم پنهان شود.اما در این نسخه همین که اتزیو در بین مردم حرکت کند در واقع از دید دشمنان پنهان است و این قابلیت ضمن اینکه بسیار طبیعی است،بسیار هم جذاب از آب درآمده است.هوش مصنوعی بازی نیز نسبت به AC1 بسیار پیشرفت کرده است.وقتی شخصی را در ملا عام میکشید،وقتی به طرف مردم میروید آنها عقب عقب رفته و از شما فرار میکنند.سربازان نسبت به نسخه ی قبلی بسیار باهوش تر عمل میکنند و از روش های متفاوتی برای مبارزه با شما استفاده میکنند.بازی از نظر Level Design (طراحی مراحل) نیز کم نقص است.بیشتر کارهایی که انجام میدهید جستجو برای کشتن هدفهایتان است،اما ماموریت های فرعی نیز در بازی وجود دارند.در یکی از مراحل جذاب بازی،شما باید در کارناوالی در شهر ونیز شرکت کنید تا هدفتان را بکشید.برای این کار به ماسک طلایی شرکت در جشن نیاز دارید و برای به دست آوردن آن باید در مسابقه ی کارناوال شرکت کنید.در بازی از این قبیل مراحل زیبا بسیار زیادند،اما مشکلاتی نیز دارند.مشکل عمده ای که در طراحی مراحل به چشم میخورد،تکراری شدن آنهاست.مثلا در چند ماموریت باید زندانیان را آزاد کنید یا چند شخص را در نقاط مختلف بکشید که پس از مدتی تکراری میشود.اما اضافه کردن مراحل فرعی کمی این مشکلات را پوشانده است.شما برای آزاد کردن زره الطیر باید به قصرهای مختلف بروید و پس از بالا رفتن از در و دیوار و حل معماهایی شبیه به بازی پرنس،لوح هایی را بدست بیاورید که زره الطیر را آزاد کنید.این مراحل بسیار وقت گیر اما جذاب هستند.در گوشه و کنار بازی معماهایی به نام The Truth وجود دارد و همچنین ماموریت هایی تحت عنوان Assassination Contract نیز در بازی وجود دارند که باید در ازای گرفتن پول شخص یا اشخاصی را به قتل برسانید.ماموریت های فرعی بازی بسیار زیادند و تا 100% کردن بازی راه زیادی پیش دارید! ماموریت های فرعی بازی به قدری زیادند که تا اتمام کامل بازی به هیچ وجه خسته نخواهید شد و این عاملی است که در AC1 میتوانست وجود داشته باشد اما متاسفانه وجود نداشت،اما در این نسخه سازندگان به نحو احسن از آن استفاده کرده اند.



http://www2.bazinama.com/img/files/ai517shvab5uuj2a5zce.jpg



در این نسخه توانایی اسب سواری،راندن کالسکه و پرواز با ماشین پرنده را دارید.با اینکه این بخش ها در بازی نقشی جزئی دارند اما بسیار قابل قبول ساخته شده اند.کنترل اسب نسبت به AC1 بهبود یافته و طبیعی تر شده و میتوان گفت یکی از طبیعی ترین شبیه سازهای اسب سواری در تاریخ بازی هاست! البته گیم پلی و کنترل بازی خالی از مشکل نیست! دوربین بازی نسبت به AC1 کمی دورتر از کاراکتر است که گاهی اوقات اذیت میکند.کنترل قایق زیاد خوب از آب درنیامده و دست را خسته میکند،البته شاید این کار به دلیل انتقال حس پارو زدن صورت گرفته! گاهی اوقات دشمنان هنگام مبارزه کارهای بسیار احمقانه ای انجام میدهند و همدیگر را میزنند! جهت دادن به پرش های اتزیو کمی نامناسب است.برخی سربازان را باید 100 بار بزنید تا کشته شوند.برخی از گداهای سمج که به شما آویزان میشوند و ساز میزنند برایتان مشکل ساز میشوند.هوش مصنوعی یارانتان هم کمی ضعیف کار شده و سریع دنبالتان نمی آیند.اما با توجه به امکانات بسیار زیاد بازی،این مشکلات جزئی به چشم نمی آیند و قابل گذشت هستند.کنترل اتزیو بسیار عالی طراحی شده،اما بی نقص نیست.اتزیو توانایی دویدن در لبه های بسیار باریک را دارد،با سرعت بیشتری نسبت به الطیر میتواند از دیوار بالا برود و حتی میتواند با یک Jump بسیار بلند به این عمل سرعت بیشتری هم ببخشد.اما گاهی اوقات ممکن است در بالا رفتن از جایی بلند دچار مشکل شود.عمده ی مشکل بازی هم مربوط به انتهای Sequence 11 است که یک Glitch بسیار معروف دارد و از ادامه بازی (در صورت خاموش کردن کنسول در این مرحله) جلوگیری میکند.البته این عوامل با توجه به گیم پلی بسیار قدرتمند بازی قابل گذشت هستند.با وجود این همه نوآوری در گیم پلی،عده ی قلیلی معتقدند که یوبی سافت با یک سری تجملات و رنگ و لعاب،فقط پوسته ی ظاهری بازی را دچار تغییر کرده و بازی همان AC1 تغییر یافته است،اما اکثریت جامعه گیمرها این نظرات را قبول ندارند و AC2 را به عنوان Most Improved Sequel در سال 2009 انتخاب کرده اند.


http://www2.bazinama.com/img/files/ai517shvab5uuj2a5zce.jpg



AC2 از نظر جنبه های تکنیکی دارای پیشرفت ها و پسرفت هایی نسبت به AC1 است.در ابتدا باید به پیشرفت گرافیکی بازی بپردازیم،زیرا مقدار پیشرفت در این نسخه بیشتر از پسرفت آن است! Ubisoft برای طراحی AC2 از موتور Anvil استفاده کرد که ورژن بهبود یافته موتور Scimitar نسخه ی قبلی است.این موتور گرافیکی توانایی رندر کردن و پردازش محیط های بسیار بزرگ همراه با جزئیات زیاد را دارد و این مشخصه،عاملی ایده آل برای ساخت یک بازی Open World در این ژانر است.در بررسی جزئیات گرافیکی بازی،عواملی چون طراحی محیط و شهرها،طراحی بناها،طراحی کاراکترها،طراحی لباس،طراحی سلاح ها،طراحی عوامل طبیعی،سایه پردازی و سیستم شب و روز به چشم می آیند که به ترتیب در موردشان صحبت خواهیم کرد.در بازی شهرهایی مثل Florence یا به قول ایتالیایی ها Firenze ! ونیز Venice ، Tuscany و Romagna - Forli وجود دارند که در میانه مسیر این شهرهای بزرگ شاهد روستاهایی هستیم.محیط بزرگ این شهرها به خوبی طراحی شده اند و برخی از بناها و کلیساهای مهم نیز عینا بازسازی شده اند.رنگ آمیزی و جو هر شهر با شهرهای دیگر متفاوت است.مثلا ونیز آب و هوای نسبتا مرطوبی دارد،فلورانس کمی از دیگر شهرها گرمتر و آفتابی تر است و Romagna بیشتر اوقات مه آلود است.حتی فرهنگ و رفتار مردم شهرهای مختلف نیز همانند AC1 با هم متفاوتند.اما به نظر بنده،طراحی شهر ونیز از بقیه شهرها بهتر صورت گرفته است.قایق سواری در نیمه شب زیبای ونیز و تلالو نور مهتاب از سطح آب هر چشمی را فریفته میکند.کارناوال های ونیز و مراسم نورافشانی بسیار چشم نواز طراحی شده اند.خانه های مختلف چه روستایی و چه شهری،کلیساها،مغازه ها و ... شما را به زمان رنسانس میبرند.انصافا باید به یوبی سافت مونترال بابت خلق چنین شاهکاری تبریک گفت.نکته ی جالبی که در مورد طراحی شهرها وجود دارد این است که این شهرها در زمان کوتاهی Load میشوند در حالی که بیشترین کیفیت را دارند.بازی تقریبا به طور ثابت به صورت 60 فریم بر ثانیه رندر میشود و کمتر مواقعی شاهد افت فریم هستیم (به جز صحنه های خیلی شلوغ) طراحی Villa نیز بسیار زیبا صورت گرفته و انعکاس نور از سطح صیقلی و مرمرین زمین آن مسحور کننده است.البته Texture ها در بعضی مکان ها واقعا سطح پایین هستند که به احتمال قوی به منظور جلوگیری از افت فریم این گونه طراحی شده اند.میرسیم به طراحی کاراکترها! طراحی کاراکترها با این که مناسب است ولی شایسته ی چنین عنوان بزرگی نیست.کاراکترهای این بازی نیز با Zbrush طراحی شده اند و تعداد Ploygon مناسبی دارند،اما به غیر از اتزیو،بقیه کاراکترها حالت چهره ای بسیار مصنوعی دارند.و این مسئله در Cut-Scene های بازی نمود پیدا میکند.


http://www2.bazinama.com/img/files/ai517shvab5uuj2a5zce.jpg


اتزیو و دزموند به خوبی طراحی شده اند،اما جزئیات به کار رفته در طراحی آنها در سطح<font color="black"><font face="&quot"><i> AC1 نیست.اما طراحی لباس اتزیو بسیار زیباتر از لباس الطیر می باشد (مخصوصا موقعی که زره مشکی رنگ الطیر را به تن میکند) ضمن اینکه هنر ایتالیایی نیز با طراحی لباس اتزیو عجین شده است! کاراکترهای دیگر هم مثل داوینچی و ماکیاولی و آنتونیو و ... هم لباس های خاص خودشان را دارند و این مساله نشان دهنده ی اهمیت دادن یوبی سافت به جزئیات در این نسخه است.کاراکترها موقع صحبت کردن واکنش های طبیعی از خود نشان میدهند،گاهی میخندند و گاهی عصبانی میشوند و گاهی گریه میکنند و ... اما موقع صحبت کردن هماهنگی صدا با حرکات دهان زیاد مناسب نیست.سلاح ها در بازی به خوبی طراحی شده اند و بازتاب نور خورشید و ماه از سطح آنها به زیبایی صورت گرفته و جالب توجه میباشد (من که عاشق Sword of Altair هستم!) مشکل عمده ای که از نظر طراحی بازی به چشم من آمد،مشکل طراحی آب است.آب دریا و رودخانه بسیار مصنوعی طراحی شده اند.مثلا وقتی در آب شیرجه میزنید یا با قایق پارو میزنید،امواجی بسیار مصنوعی ایجاد میشوند و حال آدم را میگیرند! اما خیس شدن لباس اتزیو و خشک شدن پس از آن قابل قبول است.شنل اتزیو هنگام اسب سواری مانند یک چوب خشک در هوا باقی میماند

منبع : بازينما

Geek
18th February 2010, 11:09 AM
ممنون از پستت واقعاac2 يكي از بازي هاي بزرگ قرن است.{applause}{applause}{applause}{applause}

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد