ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قيف خارجي فوتبال ما



touraj atef
17th February 2010, 11:42 AM
سالها پيش شايعه اي در مورد تفاوت ادامه تحصيلات در مقاطع عالي بين ايران و برخي كشورها مطرح بود و مي گفتند حكايت دانشگاه در ايران به مانند قيفي مي ماند كه از سر تنگ آن به واسطه كنكور سراسري به سختي وارد مي شويم اما از سر گشاد آن آسان فارغ التحصيل بيرون مي آيد در حاليكه در بسياري از كشورها پيشرفته بعلت عدم كنكور ورود به دانشگاه از سر گشاد قيف است اما فارغ التحصيل شدن از آن سخت بوده و مصداق سر تنگ قيف را مي نماياند حقيقتا در رد و تائيد اين نظريه گفته هاي زيادي بيان شده اما به نظر مي آيد كه حكايت هاي گزينش ها در فوتبال و شايد ورزش ما چندان دور از واقعيتي به نام " قيف " آن هم از نوع دانشگاه رفتگان خارجي نيست زيرا در اخبار مي خوانيم كه مرداني چون علير ضا دليخون و علي منصوريان و مجتبي تقوي كساني هستند كه بعنوان كانديداهاي دستيار ايراني قطبي معرفي شده اند و شايعات در مورد آنها به شدت در شهر فوتبال پيچيده است و از آنجائي كه معمولا شايعات اين چنيني چندان هم دور از واقعيت نيست بر آن شديم كه قبل از هر انتخابي صحبتهائي در اين مورد داشته باشيم
همان طوري كه در همه دنيا اين واقعيت جا افتاده است تيم ملي يك كشور تجلي اوج آرمانهاي فوتبال آن كشور بوده و محلي براي حضور بهترين ها است و همواره در تيم ملي از بهترين بازيكنان و مربيان و امكانات بهره مي گيرند و به نظر مي رسد كه فوتبال ايران هم بايد برا ي انتخابهاي خود از بهترين ها فارغ از هر سليقه و تفكري بهره گيرد اما به نظر مي رسد كه حكايت ديرين مديريت در ايران كه مي گويد "همكارانت را از ضعيف ترين ها انتخاب كند تا روزي جانشينت نشوند" همچنان در فوتبال ايران و شايد در بسياري از مسائل ديگر اين كشور رواج دارد زيرا از دير باز همواره شاهد بوديم از مردان و زناني بعنوان همكار و دستيار استفاده شده است كه فرد سرپرست و مدير و يا در حيطه ورزش سر مربي خيالش راحت باشد كه در صورت عدم موفقيت او نمي توانند براحتي كسي را از همان نيمكت براي جانشينيش انتخاب كنند و اين حكايت به شدت در فوتبال ايران رواج داشته و همچنان دارد و شاهد اين مسئله تفاوتهاي بي شماري است كه در عرصه ملي و باشگاهي بين سرمربي و كمكهايش مي بينيم اما حكايت تيم ملي نمي تواند اين گونه باشد و با استفاده كردن از ضرب المثل " دو پادشاه در اقليمي نگنجند " نمي توانند كه بخواهند از كساني بهره بگيرند كه يا كارنامه اي نداشته اند و يا اگر هم دارند داراي نكات مثبت بارزي نيست و اين مسئله بارها در فوتبال ايران تكرار شده ولي گويا اين مارگزيدگي در فوتبال فارسي به اين زودي نمي خواهد از ريسمانهاي سياه و سپيد بترسد خوب خاطر داريم در زمان مربيگري برانكو از مرداني بعنوان كمك او استفاده شد كه نه قبل از حضور در تيم ملي و نه در بعد از تعويض كادر فني تيم ملي از آنها بهره اي گرفته نشد در هنگام مربيگري امير قلعه نوئي هم شاهد حضور مرداني چون ناصر ابراهيمي در كادر فني بعنوان نفر دوم بوديم همين قضيه در زمان دائي نيز تكرار شد و شاهد بوديم از افاضلي و بهزاد غلامپور در حالي استفاده مي شد كه نه سابقه مربيگري و نه سابقه بازيگري درخشاني داشت همين داستان را در سطح باشگاهي هم داشتيم و شاهد بوديم چگونه مرداني چون ابراهيمي و قليچ سالها در پيكره كادر فني پرسپوليس و زير سايه ملوكانه علي پروين گذران زندگي مي كردند و حالا در تيم ملي فعلي هم شاهد اين مسئله هستيم قطبي مردي است كه از همكاران ايراني وحشت دارد كه علت اين امر را به عوامل بيروني ارتباط مي دهد در حاليكه اگر او از پتانسيل كافي براي هدايت تيمي برخوردار باشد هيچگاه نبايد از همكارانش به وحشت بيافتد زيرا در فوتبال همواره حكايت سرمربي بودن يك قصه موقتي است و كمتر مربي چون فرگوسن و ونگر پيدا مي شوند كه سالها در يك پست بماند پس دليلي ندارد كه براي استمرار در پستي نياز باشد كه از همكاران ضعيف بهره گرفته شود خصوصا كه تيم ملي باشد و آبرو و حيثيت يك ديار به آن ربط داشته باشد اما قطبي نشان داده است كه مردي كم روحيه هست و از اين رو دوست دارد از مردان گمنام خارجي نظير ماركو و بيوترو... بهره بگيرد و آنها را به زور بين المللي قلمداد كند اما وقايع چند ماهه اخير فوتبال ملي ايران نشان داد كه نه قطبي قادر است به تنهائي تيم ملي را اداره كند زيرا نه روحيه و نه توان كافي از بعد مديريت و فني دارد و نه همكاران خاموشش مي توانند در صورت انجام بازيهاي بزرگ به داد فوتبال ايران برسند كه شاهد اين موضوع حركات غير عادي قطبي در جريان بازي با سنگاپور و توضيحاتش در مورد باخت به اردن و قطر و.. بود و از اين رو همه بر آن شدند كه وزن فني نيمكت تيم ملي را بالا ببرند اما با مجتبي تقوي كه سابقه نه چندان خوبي درسايپا و نفت آبادان داشته و يا منصوريان كه تنها سابقه مربيگريش روزهاي تاريك پاس همدان بوده و دليخون كه هيچكس نمي داند بعد از دوران بازيگري متوسطش در كجا مربيگري كرده مي توان به قطبي و تيم ملي كمك كرد ؟آيا نداشتن قدرت هدايت سينرژي ( انرژي گروهي ) به اعضاي تيم كه از مسئوليتهاي سرمربي تيم ملي است بايد دليلي شود كه تيم ملي از مردان درجه ... ام بهره بگيرد ؟ به چه دليل نبايد تيم ملي ايران از مردان صاحب تجربه در امر مربيگري استفاده كند ؟آيا سوابق قطبي و عدم تائيد او از سوي جامعه فوتبال ايران دليل ديگري بر اين نيست كه نيمكت تيم ملي ايران به مردان بي تجربه و نا كار آزموده اي چون منصوريان و تقوي و دليخون پيشنهاد مي شود ؟ آيا قرار است قصه سجادي و فركي و غلامپور و ناصر ابراهيمي ..بار ديگر با منصوريان و تقوي و دليخون تكرار شود ؟آيا اگر بر فرض مثال كاريزماي پروين و دائي و قلعه نوئي به نوعي بود كه حكايت نه چندان مستدلل " دو پادشاه بر اقليم نگنجند" را بر روي نيمكت تيم ملي تحميل مي كرد آيا بايد حالا همان حكايت غلط با قطبي كه نه محبوبيت و نه توان روحي و قدرت كاريزماتيك و مديريتي آنها را برخور دار است تكرار شود ؟آيا بايد قصه قيف و وارد شدن از سر گشاد آن باعث شود كه كلاه گشادي نظير حضور امثال ماركو و بيوتر و... بر سر فوتبال ما منتهي اين بار از نوع داخليش رود ؟/تورج عاطف
. www.tourajateef.blogfa. com/tourajatef@hotmail.com

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد