Victor007
15th February 2010, 11:05 AM
حضرت امام خمينى(ره) در حكم تاريخى ارتداد سلمان رُشدى فرمودند: سريعا سلمان رُشدى ملعون را اعدام كنيد تا كسى جرأتِ توهين به مقدسات را به خود ندهد.
http://media.farsnews.com/Media/8603/Images/jpg/A0304/A0304364.jpg
اسلامستيزى استكبار و مزدوران خودفروخته
امروز بيشتر از هر زمانى، كينه و دشمنى استكبار عليه اسلام ناب محمدى برملا شده است، بسيج عمومى آنان در دفاع از يك خودفروخته و نويسنده مزدور (سلمان رشدىِ ملعون)، گوياى اين واقعيت است.(1)
خيلى جالب و شگفتانگيز است كه اين به ظاهر متمدنين و متفكرين، وقتى يك نويسنده مزدور، با نيش قلم زهر آگين خود، احساسات بيش از يك ميليارد انسان و مسلمان را جريحهدار مىكند و عدهاى در رابطه با آن شهيد مىشوند، برايشان مهم نيست و اين فاجعه عين دمكراسى و تمدن است، اما وقتى بحث اجراى حكم و عدالت به ميان مىآيد، نوحه رأفت و انساندوستى سر مىدهند. ما كينه دنياى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همين نكتهها به دست مىآوريم. قضيه آنان، قضيه دفاع از يك فرد نيست، قضيه حمايت از جريان ضد اسلامى و ضد ارزشى است كه بنگاههاى صهيونيستى و انگليس و آمريكا به راه انداختهاند و با حماقت و عجله، خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار دادهاند.
اين كه ديگر مسأله عرب و عجم و فارس و ايران نيست، بلكه اهانت به مقدساتِ مسلمانان از صدر اسلام تاكنون و از امروز تا هميشه تاريخ است و نتيجه نفوذ بيگانگان در فرهنگ مكتب اسلام است كه اگر غفلت كنيم، اين اول ماجرا است و استعمار از اين مارهاى خطرناك و قلم به دستان اجيرشده در آستين فراوان دارد.(2)
دشمنى با ايران براى نابودى اسلام
قدرتهاى بزرگ با اسلام مخالفند، نه آن اسلامى كه فقط خلاصه بشود در دعا و مسجد، (بلكه) آن اسلامى كه در صدر اسلام، همه احتياجات ملتها را حل مىكرد، آن اسلامى كه در امور سياسى ملتها و در امور اجتماعى ملتها، مستقيما دخالت مىكرد.(3) ابرقدرت(ها) با اسلام مخالفند، ابرقدرتها نمىخواهند اسلام باشد، براى اينكه مشاهده مىكنند كه اگر يك ميليارد جمعيت در زير پرچم اسلام (جمع) بشوند، ديگر براى آنها زندگىكردن در دنيا مشكل مىشود و دست جنايتكار همه آنها قطع مىشود.(4) اينان با اسلام دشمن هستند. آمريكا و بستگان و نوكران آن از اسلام سيلى خورده و با اسلام به دشمنى برخاستهاند.(5)
امروز تبليغات عليه من و شما نيست، تبليغات عليه اسلام است. اگر ما با اسلام كار نداشتيم، كسى با ما بد نبود. امروز آمريكا و (ابرقدرتها) را كه آنقدر در دنيا فساد مىكنند، كسى محكوم نمىكند، ولى تمام محكوميتها مال ما است. در دنيا تنها ايران است كه مورد سؤال است.(6)
امروز دنياى استكبار خصوصا غرب، خطر رشد اسلام ناب محمدى(ص) را عليه منافع نامشروع خود درك كرده است. امروز غرب و شرق به خوبى مىدانند كه تنها نيرويى كه مىتواند آنان را از صحنه خارج كند، اسلام است. آنها در اين (سى) سال انقلاب اسلامى ايران، ضربات سختى از اسلام خوردهاند و تصميم گرفتهاند كه به هر وسيله ممكن، آن را در ايران - كه مركز اسلام ناب محمدى(ص) است - نابود كنند.(7)
اهانت به دين و هدف استكبار
(مسائلى همچون) مسأله كتاب آيات شيطانى، كارى حسابشده براى زدن ريشه دين و ديندارى و در رأس آن، اسلام و روحانيت است. يقينا اگر جهانخواران مىتوانستند، ريشه و نام روحانيت را مىسوزاندند، ولى خداوند همواره حافظ و نگهبان اين مشعل مقدس بوده است و انشاءالله از اين پس نيز خواهد بود، به شرط آن كه حيله و مكر و فريب جهانخواران را بشناسيم.(8)
همه ترس استكبار از (اين) مسأله است كه فقه و اجتهاد جنبه عينى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آيد. راستى به چه علت است كه در پى اعلام حكم شرعى و اسلامىِ مورد اتفاقِ همه علما در مورد يك مزدور بيگانه، اين قدر جهانخواران برافروخته شدند و سران كفر و بازار مشترك و امثال آنان به تكاپو و تلاش مذبوحانه افتادهاند؟! غير از اين نيست كه سران استكبار از قدرت برخورد علمى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئههاى شوم آنان به هراس افتادهاند و اسلامِ امروزِ مسلمانان را يك مكتب بالنده و متحرك و پر حماسه مىدانند و از اين كه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگيران آنان چون گذشته با اطمينان نمىتوانند عليه مقدسات قلمفرسايى كنند، مضطرب شدهاند. من قبلا نيز گفتهام همه توطئههاى جهانخواران عليه ما از جنگ تحميلى گرفته تا حصر اقتصادى و غيره براى اين بوده است كه ما نگوييم اسلام جوابگوى جامعه است.(9)
تجديد نظر در اصول بهخاطر...!!!
ضرورتى نيست كه در چنين شرايطى، ما به دنبال ايجاد روابط و مناسبات گسترده باشيم، چرا كه دشمنان ممكن است تصور كنند كه ما به وجود آنان، چنان وابسته و علاقهمند شديم كه از كنار اهانت به معتقدات و مقدسات دينى خود، ساكت و آرام مىگذريم. آنان كه هنوز بر اين باورند و تحليل مىكنند كه بايد در سياست و اصول و ديپلماسى خود، تجديدنظر نماييم و ما خامى كردهايم و اشتباهات گذشته را نبايد تكرار كنيم و معتقدند كه شعارهاى تند يا جنگ، سبب بدبينى غرب و شرق نسبت به ما و نهايتا انزواى كشور شده است و اگر ما واقعگرايانه عمل كنيم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مىكنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين مىگذارند، اين يك نمونه است كه خدا مىخواست پس از انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطانى در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياى تفرعن و استكبار و بربريت، چهره واقعى خود را در دشمنى ديرينهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهانديشى به در آييم و همه چيز را به حساب اشتباه و سوء مديريت و بىتجربگى نگذاريم و با تمام وجود درك كنيم كه مسأله، اشتباه ما نيست، بلكه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمين است و الا مساله فردى سلمان رشدى، آن قدر براىشان مهم نيست كه همه صهيونيستها و استكبار پشت سر او قرار بگيرند.(10)
گذشتن از مقدسات بهخاطر...!!!
روحانيون و مردم عزيز حزبالله و خانوادههاى محترم شهدا، حواسشان را جمع كنند كه با اين تحليلها و افكار نادرست، خون عزيزانشان پايمال نشود. ترس من اين است كه تحليلگران امروز، ده سال ديگر بگويند كه بايد ديد فتواى اسلامى و حكم اعدام سلمان رشدى، مطابق اصول و قوانين ديپلماسى بوده است يا خير و نتيجهگيرى كنند كه چون بيان حكم خدا، آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترك و كشورهاى غربى، عليه ما موضع گرفتهاند، پس بايد خامى نكنيم و از كنار اهانتكنندگان به مقام مقدس پيامبر و اسلام و مكتب بگذريم! خلاصه كلام اين كه ما بايد بدون توجه به غربِ حيلهگر و شرق متجاوز و فارغ از ديپلماسى حاكم بر جهان، درصدد تحقق فقه عملى اسلام برآييم و الا مادامى كه فقه در كتابها و سينه علما مستور بماند، ضررى متوجه جهانخواران نيست و روحانيت تا در همه مسايل و مشكلات، حضور فعال نداشته باشد، نمىتواند درك كند كه اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه كافى نيست. حوزهها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهياى عكسالعمل مناسب باشند.(11)
نگاهى به حُكمِ سلمان رُشدى ملعون
به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مىرسانم مؤلف كتاب آيات شيطانى كه عليه اسلام و پيامبر(ص) و قرآن، تنظيم و چاپ و منتشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند. از مسلمانان غيور مىخواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعا آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرأت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است، انشاءالله. ضمناً اگر كسى دسترسى به مؤلف كتاب دارد، ولى خود، قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد.(12)
سلمان رشدى اگر توبه بكند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامى همّ خود را به كار گيرد تا او را به درك واصل گرداند. اگر غير مسلمانى از مكان او مطلع گردد و قدرت اين را داشته باشد تا سريعتر از مسلمانان او را اعدام كند، بر مسلمانان واجب است آنچه را كه در قبال اين عمل مىخواهد، به عنوان جايزه و يا مزد عمل به او بپردازند.(13)
2) صحيفه نور، ج 21، ص 99
3) صحيفه نور، ج 16، صص 231 - 232
4) صحيفه نور، ج 16، ص 38
5) صحيفه نور، ج 13، ص 111
6) صحيفه نور، ج 17، ص 256
7) صحيفه نور، ج 12، ص 107
8) صحيفه نور، ج 21، ص 90
9) صحيفه نور، ج 21، صص 98 - 99
10) صحيفه نور، ج 21، صص 99 - 100
11) صحيفه نور، ج 21، ص 100
12) صحيفه نور، ج 21، ص 86
13) صحيفه نور، ج 21، ص 87
1) صحيفه نور، ج 21، ص 109
خبرگزاري فارس
http://media.farsnews.com/Media/8603/Images/jpg/A0304/A0304364.jpg
اسلامستيزى استكبار و مزدوران خودفروخته
امروز بيشتر از هر زمانى، كينه و دشمنى استكبار عليه اسلام ناب محمدى برملا شده است، بسيج عمومى آنان در دفاع از يك خودفروخته و نويسنده مزدور (سلمان رشدىِ ملعون)، گوياى اين واقعيت است.(1)
خيلى جالب و شگفتانگيز است كه اين به ظاهر متمدنين و متفكرين، وقتى يك نويسنده مزدور، با نيش قلم زهر آگين خود، احساسات بيش از يك ميليارد انسان و مسلمان را جريحهدار مىكند و عدهاى در رابطه با آن شهيد مىشوند، برايشان مهم نيست و اين فاجعه عين دمكراسى و تمدن است، اما وقتى بحث اجراى حكم و عدالت به ميان مىآيد، نوحه رأفت و انساندوستى سر مىدهند. ما كينه دنياى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همين نكتهها به دست مىآوريم. قضيه آنان، قضيه دفاع از يك فرد نيست، قضيه حمايت از جريان ضد اسلامى و ضد ارزشى است كه بنگاههاى صهيونيستى و انگليس و آمريكا به راه انداختهاند و با حماقت و عجله، خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار دادهاند.
اين كه ديگر مسأله عرب و عجم و فارس و ايران نيست، بلكه اهانت به مقدساتِ مسلمانان از صدر اسلام تاكنون و از امروز تا هميشه تاريخ است و نتيجه نفوذ بيگانگان در فرهنگ مكتب اسلام است كه اگر غفلت كنيم، اين اول ماجرا است و استعمار از اين مارهاى خطرناك و قلم به دستان اجيرشده در آستين فراوان دارد.(2)
دشمنى با ايران براى نابودى اسلام
قدرتهاى بزرگ با اسلام مخالفند، نه آن اسلامى كه فقط خلاصه بشود در دعا و مسجد، (بلكه) آن اسلامى كه در صدر اسلام، همه احتياجات ملتها را حل مىكرد، آن اسلامى كه در امور سياسى ملتها و در امور اجتماعى ملتها، مستقيما دخالت مىكرد.(3) ابرقدرت(ها) با اسلام مخالفند، ابرقدرتها نمىخواهند اسلام باشد، براى اينكه مشاهده مىكنند كه اگر يك ميليارد جمعيت در زير پرچم اسلام (جمع) بشوند، ديگر براى آنها زندگىكردن در دنيا مشكل مىشود و دست جنايتكار همه آنها قطع مىشود.(4) اينان با اسلام دشمن هستند. آمريكا و بستگان و نوكران آن از اسلام سيلى خورده و با اسلام به دشمنى برخاستهاند.(5)
امروز تبليغات عليه من و شما نيست، تبليغات عليه اسلام است. اگر ما با اسلام كار نداشتيم، كسى با ما بد نبود. امروز آمريكا و (ابرقدرتها) را كه آنقدر در دنيا فساد مىكنند، كسى محكوم نمىكند، ولى تمام محكوميتها مال ما است. در دنيا تنها ايران است كه مورد سؤال است.(6)
امروز دنياى استكبار خصوصا غرب، خطر رشد اسلام ناب محمدى(ص) را عليه منافع نامشروع خود درك كرده است. امروز غرب و شرق به خوبى مىدانند كه تنها نيرويى كه مىتواند آنان را از صحنه خارج كند، اسلام است. آنها در اين (سى) سال انقلاب اسلامى ايران، ضربات سختى از اسلام خوردهاند و تصميم گرفتهاند كه به هر وسيله ممكن، آن را در ايران - كه مركز اسلام ناب محمدى(ص) است - نابود كنند.(7)
اهانت به دين و هدف استكبار
(مسائلى همچون) مسأله كتاب آيات شيطانى، كارى حسابشده براى زدن ريشه دين و ديندارى و در رأس آن، اسلام و روحانيت است. يقينا اگر جهانخواران مىتوانستند، ريشه و نام روحانيت را مىسوزاندند، ولى خداوند همواره حافظ و نگهبان اين مشعل مقدس بوده است و انشاءالله از اين پس نيز خواهد بود، به شرط آن كه حيله و مكر و فريب جهانخواران را بشناسيم.(8)
همه ترس استكبار از (اين) مسأله است كه فقه و اجتهاد جنبه عينى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آيد. راستى به چه علت است كه در پى اعلام حكم شرعى و اسلامىِ مورد اتفاقِ همه علما در مورد يك مزدور بيگانه، اين قدر جهانخواران برافروخته شدند و سران كفر و بازار مشترك و امثال آنان به تكاپو و تلاش مذبوحانه افتادهاند؟! غير از اين نيست كه سران استكبار از قدرت برخورد علمى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئههاى شوم آنان به هراس افتادهاند و اسلامِ امروزِ مسلمانان را يك مكتب بالنده و متحرك و پر حماسه مىدانند و از اين كه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگيران آنان چون گذشته با اطمينان نمىتوانند عليه مقدسات قلمفرسايى كنند، مضطرب شدهاند. من قبلا نيز گفتهام همه توطئههاى جهانخواران عليه ما از جنگ تحميلى گرفته تا حصر اقتصادى و غيره براى اين بوده است كه ما نگوييم اسلام جوابگوى جامعه است.(9)
تجديد نظر در اصول بهخاطر...!!!
ضرورتى نيست كه در چنين شرايطى، ما به دنبال ايجاد روابط و مناسبات گسترده باشيم، چرا كه دشمنان ممكن است تصور كنند كه ما به وجود آنان، چنان وابسته و علاقهمند شديم كه از كنار اهانت به معتقدات و مقدسات دينى خود، ساكت و آرام مىگذريم. آنان كه هنوز بر اين باورند و تحليل مىكنند كه بايد در سياست و اصول و ديپلماسى خود، تجديدنظر نماييم و ما خامى كردهايم و اشتباهات گذشته را نبايد تكرار كنيم و معتقدند كه شعارهاى تند يا جنگ، سبب بدبينى غرب و شرق نسبت به ما و نهايتا انزواى كشور شده است و اگر ما واقعگرايانه عمل كنيم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مىكنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين مىگذارند، اين يك نمونه است كه خدا مىخواست پس از انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطانى در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياى تفرعن و استكبار و بربريت، چهره واقعى خود را در دشمنى ديرينهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهانديشى به در آييم و همه چيز را به حساب اشتباه و سوء مديريت و بىتجربگى نگذاريم و با تمام وجود درك كنيم كه مسأله، اشتباه ما نيست، بلكه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمين است و الا مساله فردى سلمان رشدى، آن قدر براىشان مهم نيست كه همه صهيونيستها و استكبار پشت سر او قرار بگيرند.(10)
گذشتن از مقدسات بهخاطر...!!!
روحانيون و مردم عزيز حزبالله و خانوادههاى محترم شهدا، حواسشان را جمع كنند كه با اين تحليلها و افكار نادرست، خون عزيزانشان پايمال نشود. ترس من اين است كه تحليلگران امروز، ده سال ديگر بگويند كه بايد ديد فتواى اسلامى و حكم اعدام سلمان رشدى، مطابق اصول و قوانين ديپلماسى بوده است يا خير و نتيجهگيرى كنند كه چون بيان حكم خدا، آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترك و كشورهاى غربى، عليه ما موضع گرفتهاند، پس بايد خامى نكنيم و از كنار اهانتكنندگان به مقام مقدس پيامبر و اسلام و مكتب بگذريم! خلاصه كلام اين كه ما بايد بدون توجه به غربِ حيلهگر و شرق متجاوز و فارغ از ديپلماسى حاكم بر جهان، درصدد تحقق فقه عملى اسلام برآييم و الا مادامى كه فقه در كتابها و سينه علما مستور بماند، ضررى متوجه جهانخواران نيست و روحانيت تا در همه مسايل و مشكلات، حضور فعال نداشته باشد، نمىتواند درك كند كه اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه كافى نيست. حوزهها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهياى عكسالعمل مناسب باشند.(11)
نگاهى به حُكمِ سلمان رُشدى ملعون
به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مىرسانم مؤلف كتاب آيات شيطانى كه عليه اسلام و پيامبر(ص) و قرآن، تنظيم و چاپ و منتشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند. از مسلمانان غيور مىخواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعا آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرأت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است، انشاءالله. ضمناً اگر كسى دسترسى به مؤلف كتاب دارد، ولى خود، قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد.(12)
سلمان رشدى اگر توبه بكند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامى همّ خود را به كار گيرد تا او را به درك واصل گرداند. اگر غير مسلمانى از مكان او مطلع گردد و قدرت اين را داشته باشد تا سريعتر از مسلمانان او را اعدام كند، بر مسلمانان واجب است آنچه را كه در قبال اين عمل مىخواهد، به عنوان جايزه و يا مزد عمل به او بپردازند.(13)
2) صحيفه نور، ج 21، ص 99
3) صحيفه نور، ج 16، صص 231 - 232
4) صحيفه نور، ج 16، ص 38
5) صحيفه نور، ج 13، ص 111
6) صحيفه نور، ج 17، ص 256
7) صحيفه نور، ج 12، ص 107
8) صحيفه نور، ج 21، ص 90
9) صحيفه نور، ج 21، صص 98 - 99
10) صحيفه نور، ج 21، صص 99 - 100
11) صحيفه نور، ج 21، ص 100
12) صحيفه نور، ج 21، ص 86
13) صحيفه نور، ج 21، ص 87
1) صحيفه نور، ج 21، ص 109
خبرگزاري فارس