ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شهادت امام رضا علیه السّلام



آبجی
14th February 2010, 10:27 PM
امام على بن موسى علیه السّلام معروف به امام رضا علیه السّلام در یازدهم ذى قعده سال 148 قمرى(و به روایتى در یازدهم ذى حجه سال 153)در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
پدرش ارجمندش امام موسى كاظم علیه السّلام ، امام هفتم شیعیان و مادرش نجمه (تكتم ) معروف به ام البنین (س ) بودند.
امام رضا علیه السّلام پس از شهادت جدش امام جعفرصادق علیه السّلام به فاصله شانزده روز و به روایتى به فاصله پنج سال دیده به جهان گشود و امام جعفرصادق علیه السّلام به دنیا آمدن او را به فرزند خود موسى كاظم علیه السّلام از پیش بشارت داده بود.
امام موسى كاظم علیه السّلام فرمود: از پدرم بارها شنیدم كه به من مى فرمود: عالم آل محمد صلّى اللّه علیه و آله در صلب تواست ؛ اى كاش من او را مى دیدم . او همنام امیرالمؤ منین على بن ابى طالب علیه السّلام است .
امام رضا علیه السّلام در میان ائمه اطهار علیهم السّلام ، سومین شخصیتى است كه نام مبارك او، على است . چهار تن از امامان معصوم علیهم السّلام نام مباركشان ، على بود (امام اول ، امام چهارم ، امام هشتم و امام دهم ). هم چنین امام رضا علیه السّلام سومین شخصیتى است كه كنیه مبارك او، ابوالحسن علیه السّلام است . چهار تن از امامان معصوم علیهم السّلام ، كنیه مباركشان ، ابوالحسن است (امام اول ، امام هفتم ، امام هشتم و امام دهم ). به امیرمؤ منان علیه السّلام ، ابوالحسن گفته مى شد، ولى به امام موسى كاظم علیه السّلام ، ابوالحسن اول و به امام رضا علیه السّلام ابوالحسن ثانى (دوم ) مى گفتند.
امام رضا علیه السّلام در 35 سالگى پس از شهادت پدرش امام موسى كاظم علیه السّلام در زندان بغداد، در رجب سال 183 قمرى به امات رسید و مدت امامت آن حضرت ، بیست سال بود.
امام رضا علیه السّلام از آغاز تولد تا زمان شهادت خویش با شش تن از خلفاى عباسى به نام هاى : منصوردوانقى ، مهدى ، هادى ، هارون الرشید، امین و ماءمون عباسى معاصر بود و ایام امامت آن حضرت ، مصادف بود با خلافت هارون ، امین و ماءمون .
شیخ ‌مفید (متوفاى 413 قمرى ) درباره شخصیت و مقام امام رضا علیه السّلام گفت : پس از شهادت امام موسى كاظم علیه السّلام ، جانشین وى و امام شیعیان ، فرزند بزرگوارش ابوالحسن على بن موسى الرضا علیه السّلام است . زیرا آن جناب از تمامى برادران و خاندان خود، برتر است و دانش ، بردبارى و پرهیزكارى اش در همه جا و براى همگان مانند خورشید درخشانى جلوه گرى مى كرد. خاصه و عامه به این امر اقرار داشته و به اتفاق وى را به این اوصاف و مناقب مى شناختند و پدر بزرگوارش به پیشوایى و امامت وى تصریح كرد و او را از میان برادرانش به مقام امامت منصوب نمود.

آبجی
14th February 2010, 10:28 PM
شعری زیبا در وصف امام رضا (ع)

آیینه ها
ابر رحمت به خاک می‌بارد، بزم دلخواه عاشقان برپاست
از کرامت جوانه می‌روید، فصل آیینه‌کاری دل‌هاست
چشم‌ها را به اشک شوق بشوی، حرف با لهجه سکوت بزن
با ارادت نماز عشق بخوان، قبله فرقی نمی‌کند که کجاست
گر هوای حرم به سر داری، پر و بالی کبوترانه بزن
گر غریبی و گر که دلتنگی، آشنای غریبه‌ها این‌جاست
ارمغان شکسته‌دل‌ها چیست؟ چشم‌هایی که جزر و مد دارند
هر چه بی‌سرپناه و سرگردان، دیده را دوخته به دست رضاست
چه خبرهاست پشت پنجره‌اش! با خودش هر که عالمی دارد!
رنگ آیینه‌ها طلا شده است، بانگ نقاره‌ها به هواست
با همه مهربان‌تر است از مهر، کوثر جاری خداوند است
تشنه را با لبان تفتیده، چشم او چشمه‌ساز آب بقاست
ای که سنگ صبور دل‌هایی! بغض‌هایی شگفتنی دارم
تیری انداختم به تاریکی، من که دستم ز دامنت کوتاست
مهر مهر تو بر جبین دارم، السلام علیک یا خورشید!
سمت مشرق همیشه نورانی است، هر حدیدی در این حدود طلاست
ای که گلدسته طلا داری! کوی تو عطر زعفران دارد
«امن من عذاب» یا مولا! سایه‌سار حریم امن شماست
شرمسارم من ای امام رئوف! به امید قبول آمده‌ام
من هم آهو، مر ضمانت کن، بر لبم ذکر التماس دعاست

آبجی
14th February 2010, 10:29 PM
صلوات خاصه امام رضا (ع)




اللهم صل على على بن موسى الرضا المرتضى الامام التقى النقى و حجتك على من فوق الارض و من تحت الثرى الصدیق الشهید صلوه كثیره تامه زاكیه متواصله متواتره مترادفه كافضل ما صلیت على احد من اولیائك .

آبجی
14th February 2010, 10:29 PM
سالروز شهادت هشتمین نور پاك سلاله نبوی بر عاشقان علوی تسلیت باد
شعر زیبایی از شاعرمتوفی استاد قیصر امین پور (شادی روحش صلوات) -كه انشاءالله بر سفره امام رضا(ع)مهمان گردد-تقدیم بر عاشقان ثامن الحجج(ع)

چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند
موج‌های پریشان تو را می‌شناسند

پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند

نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند

از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای كه امواج طوفان تو را می‌شناسند

اینك ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می‌شناسند

كاش من هم عبور تو را دیده بودم
كوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند

آبجی
14th February 2010, 10:30 PM
http://www.mhcyahoo.com/admin/gallary/2009_05_05_623573.jpg
آنچه از روایات ظاهر مى شود آن است كه ماءمون چون مستقر بر خلافت گشت و فـرمـانـش در اطـراف عـالم نـافـذ گـردیـد و ایـالت عـراق را بـه حـسـن بـن سهل تفویض كرد و خود در بلده مرو اقامت نمود و در اطراف ممالك حجاز و یمن غبار فتنه و آشـوب ارتـفاع یافته بعضى از سادات به طمع خلافت رایت مخالفت برافراشتند، چون خـبـر در مـرو بـه سـمـع مـاءمـون رسـیـد بـا فـضـل بـن سـهل ذوالریاستین كه وزیر و مشیر او بود مشورت نمود بعد از تدبیر و اندیشه بسیار، راءى مـاءمون بر آن قرار گرفت كه حضرت رضا علیه السلام را از مدینه طلب نماید و او را ولیـعـهـد خود گرداند تا آنكه سایر سادات به قدم اطاعت پیش آیند و دندان طمع از خلافت بردارند. پس رجاء ابن ابى الضحاك را با بعضى از مخصوصان خود به خدمت آن حـضـرت فـرسـتـاد بـه سوى مدینه كه آن جناب را به سفر خراسان ترغیب نمایند، چون ایـشـان بـه خـدمـت آن حـضـرت رسـیـدنـد حـضـرت در اول حـال امـتـنـاع بـسـیـار نـمـود چـون مـبـالغـه ایـشـان از حـد اعتدال متجاوز گردید آن سفر اثر را به جبر، اختیار نمود.
وداع امـام رضـا عـلیـه السـلام بـا پـیـامـبـر و اهـل و عیال
و شـیـخ صـدوق رحـمـه اللّه از مـحـول سجستانى روایت كرده كه چون ماءمون طلب كرد امام رضـا عـلیـه السلام را از مدینه به خراسان ، حضرت به جهت وداع با قبر پیغمبر صلى اللّه عـلیـه و آله و سلم داخل مسجد شد و مكرر با قبر آن حضرت وداع مى كرد و بیرون مى آمد و بر مى گشت نزد قبر، و در هر دفعه صداى مباركش به گریه بلند بود، من نزدیك آن حـضـرت رفـتـم و سـلام كـردم بـر آن جناب ، جواب داد، پس تهنیت گفتمش به آن سفر، فـرمـود: مـرا زیارت كن همانا من بیرون مى شوم از جوار جدم و مى میرم در غربت و دفن مى شوم در پهلوى هارون .
و شـیخ یوسف بن حاتم شامى ـ تلمیذ محقق حلى ـ در ( درّالنظیم ) فرموده كه روایت كـردنـد جـماعتى از اصحاب امام رضا علیه السلام كه آن حضرت فرمود: زمانى كه من مى خـواسـتـم بـیـرون بـیـایـم از مـدیـنـه بـه سـوى خـراسـان جـمـع كـردم عـیـال خود را و امر كردم ایشان را كه بر من گریه كنند تا بشنوم گریه ایشان را، پس ‍ تـقـسـیم كردم در بین ایشان دوازده هزار دینار و گفتم به ایشان كه من بر نمى گردم به سوى عیالم هرگز، پس گرفتم ابوجعفر جواد را و بردم او را در مسجد پیغمبر صلى اللّه عـلیـه و آله و سلم و گذاشتم دست او را بر كنار قبر و چسبانیدم او را به آن قبر شریف و خواستم حفظ او را به سبب رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم و امر كردم جمیع وكیلان و حشم خود را به شنیدن و اطاعت فرمایش او و آنكه مخالفت او را ننمایند و فهمانیدم ایشان را كه او قائم مقام من است .
عـلامـه مجلسى فرموده در ( كشف الغمه ) و غیر آن از امیة بن على روایت كرده اند كه گـفـت در سـالى كـه امـام رضـا عـلیـه السـلام بـه حـج رفت و متوجه خراسان گردید امام مـحـمدتقى علیه السلام را به حج برد و چون امام رضا علیه السلام طواف وداع كرد امام مـحـمـدتـقـى عـلیه السلام بر دوش ( موفق ) غلام آن حضرت بود و او را طواف مى فرمود، چون به حجر اسماعیل رسید به زیر آمد و نشست و آثار اندوه از روى منورش ظاهر شد و مشغول دعا گردید و بسیار طول داد، ( موفق ) گفت : برخیز فداى تو گردم ، گـفـت : از ایـنجا مفارقت نمى كنم تا وقتى كه خدا خواهد كه برخیزم ، موفق به خدمت امام رضـا عـلیـه السـلام آمـد و احـوال فرزند سعادتمند او را عرض كرد، حضرت نزدیك نور دیـده خـود آمـد و فـرمـود كـه بـرخـیـز اى حـبـیـب مـن ! آن نـهـال حـدیـقـه امامت گفت : اى پدر بزرگوار چگونه برخیزم و مى دانم كه خانه كعبه را وداعـى كـردى كـه دیـگـر بـه سوى آن برنخواهى گشت و گریان شد، پس ‍ براى اطاعت پـدر بـزرگـوار خـود بـرخـاسـت و روانـه شد. و توجه آن حضرت به سوى خراسان در سال دویستم هجرت بود و در آن وقت موافق مشهور از عمر شریف امام محمّدتقى علیه السلام هـفـت سـال گـذشـتـه بـود، چـون مـتـوجـه آن سـفـر گـردیـد در هـر مـنـزل مـعجزات و كرامات بسیار از آن مخزن اسرار ظاهر مى شد و بسیارى از آثار آنها تا حال موجود است .

حسنعلی ابراهیمی سعید
11th December 2015, 07:21 PM
http://laybid.com/wp-content/uploads/%D8%AB.jpg

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد