PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : از خواب گران خيز



touraj atef
13th February 2010, 03:03 PM
مي گويند دو آموزگار هيچگاه دست از آموزش بر نمي دارند و اين دو معلم مهربان و خستگي ناپذير تاريخ و افسانه هاي يك ملت هستند شايد عجيب باشد كه در سرزميني چون ايران با آن سابقه كهن تاريخ و آن فرهنگ غني از قصه ها و افسانه ها ,چرا بايد مردماني داشته باشد كه اين گونه از اين آموزگاران ( تاريخ – افسانه ) غفلت كرده اند اما وقتي غربت جاي قرابت را گرفت و دوري را به نزديكي و سطحي نگري را به ژرفا انديشي ترجيج داديم بايد هم اين گونه غريب بجاي قريب با تاريخ و افسانه هايمان باشيم وقتي ديوان حافظ تنها مهمان زوركي شبهاي يلدا ما شد وقتي شاهنامه را حكايت قهوه خانه ها دانستند وقتي چهار شنبه سوري را تنها به ترقه پراكني و تولد مزاحمت و ايجاد صداهاي ناشي از طبل توخالي انديشه هاي مردمان اين روزگار ايران زمين شد وقتي فلسفه نوروز و سده و مهرگان و... را ندانستيم و اصولا آنها را از ياد برديم و..آنگاه بايد هم اين گونه غريب با ايران و افسانه و تاريخ ايران باشيم امروز مي خواهم از قصه اي از شاهنامه سخن گويم كه افسانه اي عبرت انگيز است اين قصه مي تواند براي تمامي آنهائي كه غرق در غرور و نخوت و بي توجهي به ديگران هستند درس عبرتي باشد شايد كه اندكي به خود آيند و بدانند قصه " اجل " مي تواند گونه ديگري نيز حكايت شودو اگر كسي از اين گونه ديگر هم يادي داشته باشد به طور حتم حكايت " از خواب گران خيز " مي تواند براي او تكرار نشود باري قصه " اجل " را از پير طوس و حكيم خردمي شنويم
قصه اجل
اسفنديار پسر گشتاسب در انديشه جانشيني پدر است اما پدر پير كه تشنه قدرت و در انديشه خام پادشاهي جاودانه است در پي آن است كه به گونه جوان پسر را راهي عدم نمايد تا در خوابي گران ,رويا بيند كه پادشاهيش پاينده و استوار تا به ابد خواهد بود از اين رو او را به بهانه رهائي خواهرانش كه در اسارت ارجاسب هستند راهي ديار اين دشمن سخت ايران زمين نمايد اسفنديار از هفت خواني عبور مي كند كه كم ازنمونه دستان نيست و حكايت رستم را به گونه اي او نيز تكرار كند و سر انجام به در دروازه هاي دژ ارجاسب مي رسد دژ سخت بلند به همراه سپاهياني كه تا به دندان مسلح هستند شايد جالب باشد كه بدانيد قصه ورود اسفنديار به دژ ارجاسب چون داستان "اسب تروا"هومر يوناني است اسفنديار از همان حيله اي بهره مي گيرد كه رستم براي رهائي بيژن كه در دست تورانيان اسير است بهره گرفته است آنها به لباس بازرگانان در آمده و سرداران شجاعي را در صندوقهائي قرار مي دهند و به بهانه حضور كالا وارد دژي مي شوند كه به خيال يافتن كالائي ارزان به سوداگراني كه در واقع اسفنديار و سردارانش هستند اذن دخول داده اند حكايت زيبا در اين قصه آنجا ئي است كه از مرداني كه صندوقهاي سنگين بر دوش خود دارند پرسيده مي شود
- بار صندوق شما چيست ؟
و آنها مي گويند
-" اجلم " است
قصه جالبي است پاسداران دژ ارجاسب كه شنوندگان مغرور و پر نخوت از احساس امنيت و اين كه دشمن در فاصله اي دور و شايد محال از يافتن راهي براي غلبه بر آنان باشد چون اين سخن از حمل كنندگان مي شنوند اين سخن را جدي نگرفته و مي انديشند كه حاملان صندوقها از بار سنگيني سخن مي گويند كه سرانجام حملش باعث مي شود كه آنها به آغوش اجل روند در حاليكه قصه اجل حكايت اجلي است كه صندوق دار براي آنان آورده است قصه " اين " اجل " و آن "اجل " سرانجام به فتح دژ ارجاسب ختم مي شود حكايت اجل تعبيرش اجلي بود كه حاملان صندوق براي مغروران دژ و بارو آورده بودند و اين قصه ادامه دارد زيرا فاتح دژ ارجاسب يعني اسفنديار هم آنقدر در شهوت قدرت و دستيابي به تاج پادشاهي است كه او هم هيچگاه نمي يابد كه " اجل " در واقع او را تعقيب و سرانجام توسط تيري كه بر چشمان بينا او مي زنند رخ مي نمايد حكايت بينا شدن انديشه هاي اسفنديار پس از اصابت تيرهائي كه ار مغان سيمرغ و زال براي رستم است بر چشمهاي او بار ديگر قصه دير بيدار شدن كساني كه به دنبال شهوت مقام و حفظ قدرت هستند را بار ديگر نمودار كند ...
قصه اجل مي تواند قصه همه آنهائي باشد كه غرق نحوت اجل را دور مي دانند در حاليكه از ياد مي برند اجل مي تواند همين نزديكي باشد و از جائي كه به نظرشان ضعيف و نابود شده و غير قابل توجه است
آري قصه حكيم خرد هشداري است براي همه ما كه غرق نخوت و مست باده هاي پيروزيهاي جعلي هستيم و از ياد مي بريم كه دم بعدي ممكن است حامل " اجل" باشد پس چه خوب خواهد بود همه ما قبل از آن كه به خواب ابدي رويم از خواب گران جهل و شهوت برخيزيم
و چه خوب خواهد بود كه به ياد داشته باشيم
مهربان باشيم با هم فرصت بسيار نيست
زندگاني گاه غير از آخرين ديدار نيست
/www.lonelyseaman.wordpress.com// tourajatef@hotmail.com

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد