PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ترانه ای برای تو



آبجی
12th February 2010, 03:04 PM
برایت می سرایم این ترانه
به یاد آن شب های بیکرانه
تو زیبایی، تو والایی
تو دانای توانایی
من دلگیرم، من شبگیرم
من بدون تو می میرم
تو دشت نوری
و من نقطه ی تاریک دنیایم
تو خورشیدی
و من رسوای دنیایم
تو خوبی
و من تنهای تنهایم
تو جشن و سروری
و من افسرده ی شب کور دنیایم
تو خواهی ماند، جاودانه مثل خوبی
من خواهم رفت بی بهانه، بزودی!

بانوثریا
12th February 2010, 04:47 PM
شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفا داری با تو چه دآرد سو
آفت خرمن مهر و وفایی
نو گل گلشن جور و جفایی
وز دل سنگت آه
دلم از غم خونین است
روش بختم این است
از جام غم مستم
دشمن می پرستم
تا هستم

تو و مست از می به چمن
چون گل خندان از مستی وگریه من
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراغت ناله کنم تا کی

تو و نی چون ناله کشیدن ها
من و چون گل جامه دریدن ها
ز رقیبان خواری دیدن ها
دلم از غم خون کردی
چه بگویم چون کردی
دردم افزون کردی

برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفاداری
بشکستی چون زلفت عهد مرا
دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طی

ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کی
نمی کنی ای گل یک دم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کی بی تو بود
از غم خون دل من
آه از دل تو

گر چه ز محنت خوارم کردی
با غم و حسرت یارم کردی
مهر تو دارم باز
بکن ای گل با من هر چه توانی ناز
هر چه توانی ناز
کز عشقت می سوزم

بانوثریا
12th February 2010, 04:52 PM
همه شب نالم چون نی كه غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی بی ما رفتی
چون بوی گل به كجا رفتی
تنها ماندم تنها رفتی

چون كاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می بارم

فتادم از پا به ناتوانی
اسیر عشقم چنان كه دانی
رهائی از غم نمی توانم
تو چاره ای كن كه میتوانی
گر ز دل برآرم آهی
آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم
اشك آتشین ریزد

چون كاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می بارم
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر كه تو را جوبم

ای شادی جان سرو روان
كز بر ما رفتی
از محفل ما چون دل ما
سوی كجا رفتی؟

تنها ماندم ، تنها رفتی
چو ن بوی گل به كجا رفتی؟

به كجائی غمگسار من
فغان زار من بشنو بازآ

از صبا حكایتی ز روزگار من بشنو
بازآ بازآ سوی رهی
چون روشنی از دیده ما رفتی
با قافله باد صبا رفتی

تنها ماندم ، تنها ماندم.....

بانوثریا
12th February 2010, 04:55 PM
عاشقم من عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم

عاشقم من عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
من به لبخندی از تو خرسندم
مهر تو ای مه آرزومندم
بر تو پابندم
از تو وفا خواهم
من ز خدا خواهم
تا به رهت بازم جان
تا به تو پیوستم
از همه بگسستم
بر تو فدا سازم جان

Amir
12th February 2010, 09:26 PM
سر و پا اگر زرد و پژمرده ايم
ولي دل به پائيز نسپرده ايم
چو گلدان خالي لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ايم
اگر داغ دل بود، ما ديده ايم
اگر خون دل بود، ما خورده ايم
اگر دل دليل است، آورده ايم
اگر داغ شرط است ، ما برده ايم
اگر دشنه دشمنان ، گرد نيم!
اگر خنجر دوستان گرده ايم
گواهي بخواهيد اينک گواه:
همين زخمهايي که نشمر ده ايم!
دلي سر بلند و سري سر به زير
از اين دست عمري به سر برده ايم

بانوثریا
12th February 2010, 10:32 PM
نمي آيد
توقع داري چه بنويسم وقتي هيچ چيز بوي باران را ندارد غير از چشمان من

از كه بنويسم وقتي هيچ كس ، در كوچك قلبم را نمي كوبد
از كه بگويم؟

از تو ، از خاطره هايمان ، از امروز يا از فردا؟
از چه بگويم كه چشمانت نبارد و چشمانم نبارد

دلم گرفته است ، براي تو ، براي باران ، براي او دلتنگم
انتظار مي كشم براي باران
براي تو و شايد روزنه اي از نور

من از جدايي مي ترسم و از باران گله دارم كه چرا نمي بارد
من از خدا هم گله دارم
خدايا

مي آيي و مي روي ، مي آيم و مي روم
و هر دو غريبه اي بيش نيستيم
انگار نه انگار كه يك روز باران دست هايمان را در دست هم گذاشت و برايمان خنديد

و امروز من اينجا و تو ... و تو ... و تو
راستي خانه ات كجاست؟
كجايي كه هر چه مي گردم نمي يابمت

كجايي كه چنان دلتنگت گشته ام كه نمي داني و نمي بيني؟

مي خندم ، بعضي وقت ها
و مي گريم

تو نيستي و انگار هيچ كس نيست
و شايد هيچ كس هم نباشد

دلم برايت تنگ شده است
براي تو
راستي تو كجايي كه هر چه مي گردم نمي يابمت حتي در باران

شايد بميرم و تو هيچ وقت بر مزارم حتي شاخه اي گل هم نياوري

دلم برايت تنگ شده است
ديشب خواب ديدم كه مي آيي و مرا با خود سوار نسيم مي كني و مي خندي

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد