آيا پيامبر آرزوي مرگ عايشه را داشت؟!

[AvAstiN]

به اين دو روايت دقت كنيد:

1-«عن عايشه قالت: رجع رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم من البقيع فوجدنى و أنا أجد صداعا في رأسى وأنا أقول: وارأساه. فقال: بل أنا يا عايشه وارأساه. ثمّ قال: ما ضرك لو متّ قبلى فقمت عليك فغسلتك وكفنتك وصليت عليك ودفنتك»

عايشه مى‏گويد: رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وس� �م از بقيع مراجعت كرد. مرا ديد كه سردردى دارم و مى‏گويم آى سرم! او نيز گفت: بلكه اى عايشه واى سرم (شايد صداى بلند عايشه باعث شد كه حضرتش بگويد: آى سرم يعنى چرا اينقدر داد مى‏زنى!) سپس فرمود: براى تو ضررى ندارد اگر قبل از من بميرى و من امور مربوطه را انجام دهم. تو را غسل بدهم و كفنت كنم و بر تو نماز بخوانم و دفنت نمايم.

سنن ابن ماجه، ج 1، ص 470، كتاب الجنائز، باب 9، ح 1465.

عايشه فقط از سر درد شكايت داشت و رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مسأله مردن و غسل دادن و كفن كردن و نماز بر او خواندن و دفن كردن او را مطرح مى‏كند! حال به روايتى ديگر توجه فرماييد:

2- «قالت عايشه: وارأساه! فقال رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم ذاك لو كان وأنا حىّ فاستغفر لك وأدعو لك فقالت عايشه: واثكلياه! واللّه انى لاظنك تحب موتى ولو كان ذلك لظللت آخر يومك معرّسا ببعض ازواجك».

عايشه گفت: واى سرم! رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: كاش اين امر (يعنى مردن عايشه) وقتى واقع شود كه من زنده باشم و براى تو طلب آمرزش نموده و ترا دعا كنم. عايشه گفت: اى داد؛ به خدا قسم تو دوست دارى كه من بميرم؛ در آن صورت تو نزد بعض ديگر از زنهايت مى‏روى (!).

صحيح بخارى، ج 9، ص 100، كتاب الاحكام، باب الاستخلاف

-----------------------------
آيا پيامبر آرزوي مرگ عايشه را داشتند؟!!!!
معمولا وقتي يه نفري مريض هست ، بهش اميد مي دن چرا پيامبر سخن از مرگ رو به ميان كشيدند؟
مگر پيامبر همسر عايشه نبودند؟ علاقه اي بين اين دو نفر نبوده؟
چرا پيامبر براي بهتر شدن سر درد عايشه دعا نكردند؟ و دعا را به بعد مرگ عايشه موكول كردند؟


:-??:-??:-??:-??:-??:-??:-??:-??

[*مینا*]

اینا صحت داره ؟ :-/ گفت و گوی بین عایشه و پیامبر چطوری به بیرون درج کرده !

[AvAstiN]

اینا صحت داره ؟ :-/ گفت و گوی بین عایشه و پیامبر چطوری به بیرون درج کرده !

راستش خودم اصلا نمي دونم كه اين روايت هايي كه ديدم سند محكمي دارند يا نه
ولي خيلي ديدم كه حرفايي كه پيامبر يا ائمه با همسرانشون زدند رو تو روايات اومده باشه

[بانوثریا]

اینا چیه نوشتید
پیامبر(ص) اونقدر مهربان بوده اند که ارزوی مرگ هیچ کس رو نداشته چه برسه به همسرش
شما که نمیدونید صحت داره یا نه چرا مینویسید

[AvAstiN]

اینا چیه نوشتید
پیامبر(ص) اونقدر مهربان بوده اند که ارزوی مرگ هیچ کس رو نداشته چه برسه به همسرش
شما که نمیدونید صحت داره یا نه چرا مینویسید

دوست عزيز
من فقط دو تا روايتي كه ديدم رو نوشتم و واسم سوال پيش اومد ، اومدم اينجا نوشتم

[بانوثریا]

سلام دوست عزیز{big green}
برای منم سوال شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[AvAstiN]

سلام دوست عزیز{big green}
برای منم سوال شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

;)

[امير آشنا]

بهتره در اين مورد داداش مهدي ( kamanabroo (http://njavan.com/forum/member.php?u=1610) ) بيان شفاف سازي كنن ;)

[kamanabroo]

سلام
خیلی غم به دلتون راه ندید. مسئله اونقدر هایی هم که فکر می کنین حاد نیست که اصلا چیزی نیست.

اول از سند حدیث شروع می کنم:

سنن ابن ماجه و صحیح بخاری از کتب سته ( کتب ششگانه) اهل تسنن هست که مرجع فتاوا و احکام و سنت ایشان هست.
صحاح سته، اصلی ترین و موفق ترین کتابهای حدیث اهل سنت می باشد که به نام نویسندگان آنها مشهور است. این شش کتاب عبارتست از: صحیح بخاری، صحیح مسلم، ابوداود، ترمذی، نسائی و سنن ابن ماجه. باید گفت که سنن ابن ماجه، در بین این 6 کتاب، اعتبار کمتری دارد و ضعیف تر است. زیرا احادیث کم اعتبار و ضعیف و واهی نیز در آن نقل شده است و حتی عده ای سندهای آن را غیرمعتبر میدانند.

البته این رو هم بگم که معیار اعتبار احادیث در نظر شیعه با معیار اعتبار در نزد اهل تسنن خیلی فرق می کنه.
مثلا اسم این کتب ششگانه رو گذاشتن صحاح یعنی تمام روایاتش صحیح هست در صورتیکه از نظر شیعه اینطور نیست. مخصوصا که خود اهل تسنن تمام احادیث سنن ابن ماجه رو قبول ندارن.

و اما کتب معتبر در نزد شیعه این چهارتاست که به آنها می گویند : کتب اربعه
وسائل الشیعه
تهذیب
استبصار
کافی

البته غیر از اینها هم کتب معتبر دیگری هم هست که اصلی ترین آنها همین چهار تا بود.
پس از نظر سندی این روایات خیلی قابل اطمینان نیست.

دوم عایشه!!!
از زبان عایشه احادیث زیادی نقل شده که گویای نوع رابطه پیامبر ص با اون بوده که اصل صحت و اعتبارش جای بخث هست.
به علت اینکه بعد از جنگ جمل که سردم دار اون عایشه بود و حتی قبل از اون عایشه اعتبارش رو به عنوان همسر پیامبر در خطر می دید و دوست داشت که یکه تاز همسران پیامبر باشه.

حتی نسبت به حضرت فاطمه زهرا س هم به پیامبر شکایت می کرد. که چرا اینقد با دخترت مهربان هستی هیچ مردی با دخترش اینطور نیست. ( بعد از جریانی که پیامبر پیشانی حضرت فاطمه س را می بوسه).

بعضی از کسانی که می خواستن از این داستان سوء استفاده کنن . بعد از فوت پیامبر ص روایات زیادی رو به عایشه نسبت می دادند.
مثلا در خصوص ابوبکر که عایشه روایت کرده که یه بار پیامبر اون رو برای اقامه نماز جماعت فرستاد چون خودش دیر برای نماز آماده شده بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!
و لذا به احادیثی هم که از عایشه نقل میشه خیلی نمیشه اعتماد کرد
مگر اینکه ببینیم سند حدیث از نظر شیعه سند درست و صحیحی هست.

[kamanabroo]

به زودی اصل این روایت رو از سند معتبر و با تحلیل درست اینجا می گذارم .


به خاطر اینکه این روایات طبق سند شیعه هم درسته اما مهم اینه که قبل و بعد این روایات و جریاناتش رو هم بدونید تا بهتر بفهمید چرا چنین شد...

به زودی ...

[بانوثریا]

لذا به احادیثی هم که از عایشه نقل میشه خیلی نمیشه اعتماد کرد
مگر اینکه ببینیم سند حدیث از نظر شیعه سند درست و صحیحی هست.
:))
حیف که نمیخوام وارد بحث شیعه سنی بشم وگرنهههههههههه

[تاری]

یارب

راستش بنده این موضوع را اولین باربه که می شنوم و تاکنون شنیده هایم بر این بود که پیامبر (ص) عایشه را بیشتر از سایر زنان دوست و مراعات حال وی را داشتند. جالبه این اواخر تفاسیر متفاوت از اشخاص متفاوت بر این موضوعات مطالعه داشتم که به کل خیلی سوالات عمیق تر از این در ذهنم نقش بسته که؛
آیا زندگی خصوصی پیامبر (ص) و رفتار وی با همسران خود نمی تونه الگوی دینی برای مسلمانان باشه؟
آیا پیامبر واقعا عدالت را ما بین همسران خویش رعایت می کردند اگر اینگونه بود چرا به عایشه احترام مضاعفی داشتند؟

و یا در جای دیگر خواندیم که به حضرت خدیجه خیلی احترام می گذاشتند و هر وقت اسمشان بعد از فوتشان می آمد پیامبر (ص) بی اختیار چشمانشان تر می شد؟! چرا این فوق علاقه را باید نزد سایر همسران مطرح بفرمایند ؟ آیا از عدالت به دور نیست؟

....

و جالب توجه اینکه تفسیر سوره ی احزاب را از مناظر متفاوت مطالعه بفرمایید
چرا خداوند نسبت به همسر گرفتن پیامبر (ص) وی را آزاد گذاشته بودند حتی دختر خاله ها و دختر عموهایش را بر وی حلال کرده بودند؟!
و اگر می شد پیامبر (ص) نسبت به زنی علاقه پیدا می کردند بدون هیچ مانعی وی را به همسری برمی گزیدند اگر چه همسر هم داشته باشد چون همسر زیبای زید (؟اگه اسمشو درست بگم) که با پیشنهاد پیامبر (ص) از زید جدا می شه تا به همسری پیامبر (ص) دربیاید.

وقتی این سوره را می خوانیم به این فکر می افتیم که مگر پیامبر بزرگوار اسلام (ص) رسالتی اجتماعی نداشتند که اینگونه خداوند زندگی خصوصی وی را به تفسیر کشانده است هدف از گفتن این مسائل به صورت آیات مبارک چه بوده است؟

آیا الگو برداری برای مسلمین؟ پس چرا گفته: این قانون فقط برای پیامبر صادق است و لاغیر. اگر خصوصی است پس چرا بیان فرمودند؟ مگر اینکه از سخره ی جاهلان در امان بمانند؟ اصلا چه ضرورتی داشته که خداوند برای وی دختر خاله ها و دختر عموهایش را حلال کرده اند؟!!!!!!
و خیلی بحثهای بی جواب

به نظرم؛ باز در این موارد که که روایات متعدد هست برای فردی چون بنده که قانع کننده نیستم مدتی از مطالعه و کنکاش دوری می جویم. مدتیه با برادر22 ساله ام در این مورد بحث داشتیم ولی اعتراف می کنم نه من قانع شدم و نه برادرم که قانع کردنشون کار حضرت فیله!

این را هم اضافه کنم در مقایسه با مطالعه ی جوانان امروزی با دیروزی ؛ به این مورد باید توجه داشت که سوالات جوانان امروزی اگر چه به ظاهر تابع مد روز اند و مدهای غربی، ولی در کنکاش با دین خود بالجد عمیق اند و رفتارهای پیامبر (ص) و آیات قران را مو به مو مورد کنکاش قرار می دهند و دنبال جواب اند ولی جوابی نیست!!! و یا جوابها را نباید بگویند چرا نمی دانم؟
....
یه پیشنهاد کوچیک دارم به عنوان خواهر کوچیکتان. بیشتر به جای مطالعه ی احادیث و روایات در خود آیات کنکاش کنید. اینم نظر بنده بود.

یاعلی

[AvAstiN]

:-/

[AvAstiN]

[soal][soal][soal]؟

[Big-brother]

[tafakor]