فوتبال فارسي=پارادوكس

[touraj atef]

گوئي هر روز بايد به نوعي مصداق ضرب المثل هاي فارسي را در فوتبال كشورمان ببينيم در روزهاي پيش صحبت از حكايت " دم خروس و يا قسم حضرت عباس " كرده ايم و حالا مي خواهيم از مصداق مثل ديگري به نام " يك بام و دو هوا " فارسي و يا پارادوكس فرنگي در فوتبال پارسي صحبت كنيم و پارادوكس يعني تناقض در يك سخن و عمل و يا كردار است كه به نوعي كل آن عمل و سخن و كردار را زير سوال مي برد و اين حكايتها در فوتبال ما به وفور ديده مي شوند كه شاهد آن چند مثال زير است
1/حكايت قاضي شريفي و سازمان ليگ
بازي دربي كه تمام شد سگرمه هاي در هم رفته مسئول آبي پسند سازمان ليگ حكايت از اتفاقهاي بدي براي برندگان سرخ جامه مي داد ايشان در پي حوادثي كه در جريان بازي ما بين بازيكنان سرخ ( كتك كاري حقيقي – شيث )وپس از بازي ( كتك كاري بين حقيقي و مامور حراست !! )ورزشگاه افتاده بود اعلام كرد كه با تمامي قوا و با شدت با متخلفين برخورد مي شود و اين سخنان در حالي گفته مي شد كه ايشان هيچ مسئوليتي در اين حوزه نداشته و دليلي نبود كه خشم ناشي از شكست تيم خود را با اين اظهار نظر عجيب و تا حد زيادي ساده لوحانه بروز دهند و همين اظهار نظر جناب رئيس ليگ بود كه احساسات جناب رئيس كميته انضباطي را جريحه دار كرد و به نقل قولي اعلام كرد كه اين اظهار نظر رئيس سازمان ليگ كار بي جائي بوده و ايشان بهتر است كه در مورد حوزه مسئوليت خود اظهار نظر بفرمايند اما قسمت طنز اين ماجرا از جائي آغاز مي شود كه خود رئيس كميته انضباطي كه امروز بيش از رئيس فدراسيون و سرمربي تيم ملي فوتبال و بازيكنان و مربيان مصاحبه و عكس دارند در جائي اعلام مي كنند كه قرار است كميته اي زير نظر ايشان ( كميته انضباطي) در مورد قوانين جديد در مورد تنبيه و نحوه داوري تشكيل شود !! براستي كميته داوري فدراسيون فوتبال حوزه اي است كه رئيس كميته انضباطي در مورد آن نظر كند ؟ از رئيس كميته انضباطي مي پرسيم چرا شما كه مدعي هستيد هر كس بايد در مورد حوزه تحت نظارت خود اظهار نظر كند خود وارد حوزه داوري و كميته داوري شده ايد ؟ يعني مرگ خوب است اما براي همسايه ؟
2/حكايت صدور احكام در كميته انضباطي
اتفاقهاي در جريان و پس از بازي صبا و سپاهان به گونه اي عجيب در فوتبال جهان اما عادي در فوتبال فارسي نشان مي داد در جريان بازي بازيكنان دو تيم رفتارهاي از نوع فارسي كه سراسر از حواشي و ... است نشان دادند و پس از بازي هم كربكندي سرمربي تيم صبا باطري و امير قلعه نوئي پس از بازي با انجام مصاحبه هاي مختلف بر عليه همديگر جوي سراسر از ضد فرهنگي و لمپنزيم را به اوج رساندند اما اتفاق جالب آنجا بود كه در احكام اعلام شده كه بر خلاف احكام دربي سريع و شتابان اعلام نشد و كربكندي به دو جلسه محروميت و پرداخت جريمه نقدي محكوم مي شود اما قلعه نوئي حتي نامش هم بيان نمي شود در مورد بازيكنان دو تيم هم تنها بازيكنان صبا هستند كه علاوه بر جريمه نقدي به محرويمت هم محكوم مي شوند اما داستان بنگر و حاج صفي با همان جريمه نقدي رفع مي شود حال سوال اين است كه اگر بحث جريمه براي اين است كه به زعم آقايان خاطياني كه جو فوتبال را غير فرهنگي مي كنند ضرب شصتي نشان دهند پس چرا اين همه تفاوت بين آرا وجود دارد ؟ چرا صحبتهاي قلعه نوئي و حرفهائي كه او در توهين به كربكندي گفته مي شود بي توجهي مي شود ولي براي كربكندي آن گونه مجازات دارد ؟ تفاوت يوسفي و حقيقي و شيث با بنگر و حاج صفي در چيست ؟ حديث پارادوكس گونه اي نيست ؟
3/حكايتهاي امير قلعه نوئي
امير قلعه نوئي هم هر از گاهي با نوعي جديد از ادبيات وارد عرصه گفتمانها مي شود و به نوعي قصه " پارادو كسها " را زنده مي كنند پس از حديث " كل يوم " و " هزاره سوم " جديدا با واژه جديدي از سوي ژنرال قديمي آبي ها و جديد زردها رو به رو هستيم و اين واژه " فوتبال نوين " است ايشان در ازاي هر سخني كه مي فرمايند يك پيشوند " فوتبال نوين " راهم اضافه مي كنند و بعنوان مثال مي فرمايند كه در فوتبال نوين قلان است و در فوتبال نوين بهمان است و... اما خود ايشان كه اين گونه از فوتبال نوين سخن مي گويند صحبتهائي مي فرمايند كه در فوتبال نوين به معناي واقعي جائي ندارد از جمله ايشان برد تيم سپاهان در برابر سايپا كه تيم رده چهاردهم جدول هست را دليلي براي اثبات حقاينيت تيمشان مي دانند كه اين روزها بسياري را به ياد تيم " يوونتوس " سالهاي دور مي اندازد كه بسياري معتقد بودند كه بسياري از قهرمانيها و امتيازهايش و پنالتي و گلهاي گرفته شده و نگرفته شده اش به گونه غير منصفانه است آيا براستي برد در برابر سايپا نشاني از حقانيت سپاهان آن هم از ديدگاه فوتبال نوين است ؟آيا حوادث مشكوك بي شماري كه در جريان مسابقه هاي سپاهان پيش آمده نمي تواند حقاينت مخالفين نظر ژنرال را بيشتر اثبات كند ؟ از سوي ديگر ايشان در اظهار نظر ديگر مي فرمايند كه اگر عنايتي در تيم من بود هم اكنون بعنوان آقاي گل بود از ايشان كه اعمال و افكار خود را منطبق بر فوتبال نوين مي پرسيم اگر عنايتي به واقع در آن حد آمادگي بود پس چرا از امارات بازگردانده شد ؟ و سوال دوم اين است كه اگر جناب ژنرال اينقدر به عنايتي اعتقاد دارند پس چرا براي جذب او در اول فصل اقدام نكرده بودند ؟ براستي اگر عنايتي اخراجي استقلال نبود و آن گونه گل افشاني در مدح ژنرال نمي كرد باز هم در فوتبال نوين به زعم ژنرال حضور پررنگي داشت ؟
4/مربي ايراني يا خارجي
اين داستان مربي داخلي و خارجي هم بسيار پارادوكس گونه در فوتبال ما است در همه جاي دنيا از مربيان بزرگ خارجي بهره مي گيرند و در كنار آنها از دستياران محلي بهره مي گيرند كه در صورت اتمام قرار داد مربي خارجي بتوانند نيروي داخلي كار آزموده داشته باشند اما فوتبال سراسر از حوادث پشت پرده ما ,سرمربي تيم ملي ما ايراني و كمكهايش خارجي هستند كه تازه در مربي بودن آنها هم هزاران حرف و حديث است اما اخيرا به افشين قطبي فشار مي آورند كه دستيار ايراني داشته باشد ولي افشين كه دل شيرش رضا نمي دهد كه بغل گوشش به فارسي پند دهند از اين كار امتناع مي كند اما در حاليكه سرمربي تيم ملي ايران تحت فشار آوردن دستيار ايراني است از تيم ملي اميد خبر مي رسد شرايط را مي خواهند به جائي رسانند كه سرمربي ايراني اين تيم غلام پيرواني برود به جاي او مربي خارجي بياورند !! براستي چنين دو گانگي ديده بوديد ؟
فوتبال فارسي را بايد ملقب به فوتبال دو بام ها و پارادوكسها و دو گانگي ها و... نمود اين طور فكر نمي كنيد؟/تورج عاطف
/ /tourajatef@hotmail.com/ www.tourajateef.blogfa.com