PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : از خدا خواستم ...



*مینا*
5th February 2010, 10:51 AM
از خدا خواستم تا دردهایم را التیام بخشد


خدا پاسخ گفت:

مخلوق من ! هر دردی را درمانی است و این تو هستی که باید


درمان دردهایت را بجویی.

از خدا خواستم تا جسم ناتوان مرا توانایی بخشد

خدا پاسخ گفت:

آفریده من آنچه که باید تکامل یابد روح توست جسمت تنها قالب


گذراست

از خدا خواستم تا به من صبر عنایت کند

خدا پاسخ گفت


بنده قدرتمند من! صبر حاصل سختی است عطاشدنی نیست بلکه آموختنی است

از خدا خواستم تا مرا شادی و شعف بخشد


خداوند پاسخ گفت:

نازنینم من به تو موهبت بسیار بخشیدم شاد بودن با خود توست


از خدا خواستم تا رنجهایم را کاستی دهد

خداوند پاسخ گفت:

مخلوق صبورم بهای رنج تو دوری ا زدنیا و نزدیکی به من است

از خدا خواستم تا روحم را شکوفا سازد

خداوند پاسخ گفت :

پرورش روح تو با تو اما آراستن آن با من

از خدا خواستم تا از لذایذه دنیا سرشارم سازد

خداوند پاسخ داد:

من به تو زندگی بخشیدم بهره مندی از آن با تو

از خدا خواستم تا راه عشق ورزیدن را به من بیا موزد


خداوند پاسخ گفت :




اشرف مخلوقات من بالاخره دریافتی که چه از من بخواهی


به خاطر داشته باش در مسیر عشق ورزیدن به من

به مقصد دوست داشتنه

دیگران خواهی رسید*

kamanabroo
5th February 2010, 11:48 AM
خیلی قشنگ و مورد تامل بود.

ممنون

هر وقت شخصی به یاد خدا می افتد، معنایش اینست که اول خدا به یاد او افتاده است.

*مینا*
5th February 2010, 12:07 PM
هر وقت شخصی به یاد خدا می افتد، معنایش اینست که اول خدا به یاد او افتاده است.


جمله ی خیــــلــــــــی زیبایی بود ! چه خوبه آدم بدونه که خدا تو فکرشه 8->@};-

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد