PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بنده خدا و غلام علي!



Victor007
1st February 2010, 05:57 PM
روزي حجاج بن يوسف ثقفي ، به اطرافيانش گفت : امروز دوست دارم ، يكي از دوستان علي را بكشم و با ريختن خون او، بخدا تقرب جويم .
گفتند: امير! كسي بيشتر از قنبر علي را خدمت نكرده است .
فوراً دستور داد قنبر را دستگير كرده و بحضور آوردند.
حجاج به او گفت : تو براي علي چه خدمتي مي كردي ؟
فرمود: من آب وضو، براي آن بزرگوار مي آوردم .
گفت : علي بعداز وضو چه مي خواند؟
قنبر جواب داد: اين آيه شريفه را قرائت مي فرمود: (فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِرُّوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ اَبْوابَ كُلِّ شَي، حَتي اِذا فَرِحُوا بِما اُوتُوا اَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذاهُمْ مُبْلِسُونَ.)
هنگامي كه آنچه را به آنها يادآوري شده بود، فراموش كردند؛ ما هم درهاي تمام نعمتها را به روي آنها گشوديم ، تا كاملاً خوشحال شده و به آن دل بستند.ناگهان آنها را گرفتيم ، در اين هنگام همگي ماءيوس شدند.
حجاج گفت : حتماً اين آيات را بر ما تاويل مي كرده است ؟
قنبر جواب داد: آري !
حجاج گفت : تو بنده علي مي باشي ؟
فرمود: نه ! من بنده خدا هستم و غلام علي، آن آقائي كه با دو شمشير با دشمن مي جنگيد، و با دو نيزه مبارزه مي كرد و به دو قبله نماز خواند، و دوبار هجرت كرد، و يك لحظه به خداوند كافر نشد. من بنده آن آقائي هستم ، كه بهترين اهل ايمان ، و چشم و چراغ رزمندگان ، و يادگار پيامبران ، و پيشواي مسلمانان و زبان گوياي رسول رب العالمين بود.
حجاج گفت : از طريقه و روش علي دست بردار.
قنبر گفت : تو طريقه اي بهتر از آن نشانم بده ، تا من پيروي كنم .
حجاج گفت : چگونه ترا بكشم ؟
قنبر: هر طور كه دوست داري ؟ امّا آقاي من ، به من خبر داده كه تو مرا، مثل گوسفندان ذبح خواهي كرد! حجاج گفت : روش خوبي است . بعد دستور داد، سر از بدن او جدا كرده و آن خدمتگزار آستان مقدس علوي را بشهادت برسانند.

منبع:جلوه هايي از نور قرآن
نويسنده:عبدالکريم پاک نيا

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد