m_salehy
1st February 2010, 11:12 AM
آیا خاستگاه علم و اندیشه در انحصار کسی است ؟
محمد صالحی – 12/6/88
خداوند آنگاه که بشر را همانند دیگر موجودات خلق کرد ، ویژگی متمایزی که در وجودش به ودیعت گذاشت قابلیت یادگیری و رو به رشد او بود . میلیونها سال 1 او را پا به پا برد تا به مرحله ای از بلوغ رسید که می توانست امانت الهی 2 را بدوش کشیده و حامل اسمائ 3 او شده و در مسیری بس با عظمت و شکوه و آن هم تعقل و منطق قرار گیرد . او را برگزید 4 و در طی چند هزار سال با بعثتهای مدام و ارسال رسل ، گام به گام به پیش برد تا همپای وحی الهی ، مراحل بلوغ عقلی خود را نیز طی کند .
آنگاه که این انسان به مرحله ای از بلوغ رسید که می توانست با تفکر و تدبر و تعقل ، ناشناخته ها و مجهولاتی را که خداوند در جای جای وجود او و این جهان هستی 5 قرار داد ه بود را در نوردد ، زیر بناهای لازم را همانند یک قانون اساسی به نام قرآن کریم به او هدیه کرد و برای همیشه ارسال نبی را خاتمه داد 6.
او می دانست که این انسان جانش آمیخته با عشق الهی 7 است و عقل متخلقانه اش ، در کشف و خلق ، راه او را خواهد پیمود 8 . چنان به او عشق می ورزید که جانشین خود در زمین اش قرار داد 9 .
او را برای رشد در مسیر کمال ، با هزاران بی نهایت مجهول و ناشناخته های پیچیده مواجه کرد و در جای جای این کره خاکی پراکند تا برای رسیدن ها و پیشرفت ، یک آن از جستجو باز نایستد 10 .
حال این انسان در مسیر کمال ( چه درونی و چه بیرونی ) ، نه به کسی بند است و نه در جایی محدود . شاید لحظه هایی باشد که راه به اشتباه رفته باشد ولی خصلت تجربت اندوزی او مسیر مطمئن تر و مصمم تری را پیش رویش خواهد گشود .
و آنگاه که در این مسیر ، ناشناخته جدیدی را کشف می کند و ناشناخته های دیگری را هدف جستجوی بعدی خود قرار می دهد ، چیزی جز خدای بزرگ نمی بیند و کسی جز او را به خشوع روا نمی دارد 11 .
از آنجا که خداوند ، ذات مقدسه ای با صفات علام و حکیم می باشد ، یک آن بشر مخلوق و جانشین خود را از سفارش به تعلم رها نکرد ، همانگونه که ارسال رسولان را برای جهش انسان در مسیر رو به رشد علم و کمال انجام داد و در تعالیمش آنچه که سفارش کرده 12 و یا فریضه 13 قرار داده چیزی جز تعلیم و تعلم نیست .
اما آیا خاستگاه این علم کجاست ؟ آیا انسان ویژه ای با طرز تلقی خاصی از جهان بینی ، پرچمدار این علم می باشد ؟
با نگاهی مختصر به احادیث پیشوایان بزرگ به جوابی غیر این می رسیم و آن این که " نه علم در انحصار قشری خاص است و نه مکشوفات قومی ، مرجح بر یافتهای دیگری است " . " خداوند در ذره ذره این عالم تجلی کرده و به هر کجا که بنگریم آیتی ازاوست 14 و به هر جهت که رو کنیم همانا او بوده وهست 15 و هر کس آنچه یابد بخش کوچکی است از آنچه خداوند بر او افاضه فیض کرده است 16 .
در اینجا به نظر علامه شهید مطهری نگاه مجددی می کنیم تا بیابیم که " علم را همگان دارند و همگان هم در هر جای این عالم پراکنده اند با هر دین و مسلک و اعتقاد " .
فریضه علم 17
حضرت رسول اکرم ص فرمود " اطلبواالعلم و لو بالصین 18 " . یعنی علم را جستجو و تحصیل کنید و بدست آورید و لو در چین ، و لو اینکه مستلزم این باشد که به دورترین نقاط جهان مانند چین سفر کنید ...
این حدیث می گوید تحصیل علم ، جا و مکان معین ندارد ، همان طوری که وقت و زمان معین هم ندارد ...
در انجام فریضه علم هیچ نقطه معین در نظر گرفته نشده ، هر جا که علم هست آنجا جای تحصیل و بدست آوردن است ، می خواهد مکه باشد یا مدینه ، مصر باشد یا شام یا عراق ، یا دورترین نقاط جهان ، می خواهد درمشرق باشد یا مغرب .
یک سلسله احادیث داریم در باب فضل مهاجرت و مسافرت برای علم به نقاط دوردست ، و حتی آیه کریمه " ومن یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله 19 " به مهاجرت در طلب علم تفسیر شده است . در یکی از احادیث معتبره ما وارد شده " لو علمتم ما فی طلب العلم لطلبتموه و لو بسفک المهج و خوض اللجج 20 " . یعنی اگر می دانستید در نتیجه طلب علم به چه سعادتهایی می رسید ، بدنبال آن می رفتید و لو به اینکه خون شما در این راه ریخته شود و یا مستلزم این باشد که به دریاها وارد شوید و اقیانوسها بپیمائید .
حدیث دیگری از حضرت رسول ص روایت شده به این عبارت " الحکمه ضاله المومن یاخذها اینما وجدها ، یا به این تعبیر " کلمه الحکمه ضاله المومن فحیث وجدها فهو احق بها 21 " یعنی حکمت گمشده مومن است ، و هر کس که چیزی گم کرده آن را در هر نقطه که پیدا کند معطل نمی شود و برمی دارد . " حکمت " یعنی سخن و مطلب محکم و متقن و منطقی و درست ، یعنی دریافت حقیقت . هر قانون و قاعده ای که با حقیقت وفق دهد و ساخته وهم و تخیلات نباشد " حکمت " است . علی ع می فرماید " الحکمه ضاله المومن فاطلبوها و لو عند المشرک تکونوا احق بها و اهله " حکمت گمشده مومن است پس او را بجوئید و بیابید هر چند در نزد یک نفر مشرک باشد . شما که مومن هستید ، به آن علم و حکمت سزاوارترید . و هم آن حضرت فرموده " الحکمه ضاله المومن فخذ الحکمه و لو من اهل النفاق 22 " . و یا در احادیث ما از زبان حضرت مسیح ع نقل شده که فرمود " خذوالحق من اهل الباطل و لاتاخذوا الباطل من اهل الحق ، کونوا نقاد الکلام 23 " .یعنی حق را بگیرید و بپذیرید و لو از اهل باطل ، اما باطل را هرگز نگیرید و نپذیرید و لو از اهل حق . خودتان صراف سخن و سخن شناس باشید .
به هر حال این سلسله احادیث ، قید و محدودیت را در باب علم از لحاظ صرف ارتباط ، یعنی از لحاظ کسانی که یک نفر مسلمان علم خود را از آنها فرا می گیرد برداشته است . 24
نتیجه :
آری آنجا که رسول اکرم ص ، علم را فریضه می کند قیدی بر آن نمی آورد که صنعت باشد یا منطق ، طب باشد یا جامعه شناسی ، مهندسی باشد یا سیاست و .... و آنجا که در کلام زیبای خود حکمت را گمشده مومن می داند که از هر کجا یافت بردارد ، دیگر نمی گوید کدام حکمت . و حکمت به طور مجرد چه قیدی دارد ؟ جز آنچه که به حوزه خداشناسی و انسان شناسی و به تعبیر دیگر نگاه مبتنی بر تعقل به جهان هستی مربوط می شود که حتی مومن دارای پشتوانه قوی علم دین و تفقه باید برای آن به جستجوی در محضرغیر بشتابد .
وقتی به آن احادیث می نگریم قید زمان هم نمی بینیم ، که در چه زمان علم و حکمت را از اهل نفاق و مشرک بگیریم و چه زمان باید درب ورود آنرا از دیگر ممالک و یا دیگر اندیشمندان غیر خودی ببندیم . آن حضرت نه زمان خود را مستثنی می کند و نه آینده ای را که مدعیان پیشوایی اندیشه درست دینی ، پا به عرصه ظهور می گذارند .
تنها آنچه که در زبان حضرت رسول ص و پیشوایان بزرگ ع درد آلود است ، آنجاست که می گوید: " شما که مدعی پیشداری و پیشوایی اندیشه دینی الهی هستید چرا بایستی در یافته ها ی درست و عمل صحیح از آنها که خودی نمی پندارید و برچسب الحاد و بی دینی می زنید ، عقب افتاده تر باشید 25 ".؟!
و حال این مائیم و مدعیان اندیشه ،! و مظلومیت دینی که خاستگاهش وحی الهی بوده و متعلق به هیچ قوم و منطقه ای نیست .!
زیر نویسها :
1 – هل اتی علی الا نسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا . سوره انسان ( دهر ) – آیه 1
2- انا عرضنا الامانه علی السموات والارض والجبال فابین ان یحملها واشفقن منها و حملها الانسان . سوره احزاب – آیه 72
3- علم ادم الاسما کلها . سوره بقره – آیه 31
4- ان الله اصطفی ادم و نوحا و... علی العالمین . سوره ال عمران – آیه 33
5- سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم .. سوره فصلت – آیه 53
6- الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی . سوره مائده – آیه 3
7- نفخت فیه من روحی . سوره حجر – آیه 29
8- فاقم وجهک للدین حنیفافطرت الله التی فطر الناس علیها . سوره روم – آیه 30
9- انی جاعل فی الارض خلیفه . سوره بقره – آیه 30
10 - انا خلقناکم من ذکر و انثي و جلعناکم شعوبا و قبايل لتعارفوا، ان اکرمکم عندالله اتقاکم . سوره انسان – آیه 32
11 - اِنَّما يَخْشَي الله مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ . سورهي فاطر- آيه 28
12 – اطلبوالعلم من المهد ال اللحد . پیامبرص
13 – طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه . پیامبر ص
14 – و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ... سوره روم – آیه 22
15 – فاینما تولوا فثم وجه الله . سوره بقره – آیه 115
16 – ما اوتیتم من العلم الا قلیلا . سوره اسرا – آیه 85
17 – گفتار پنجم – کتاب ده گفتار استاد شهید مطهری
18 – بحارالانوار ج 1 – ص 180
19 – سوره نسا – آیه 100
20 – بحارالانوار ج 2 – ص 177
21 – همان ج 2 – ص 99
22 – نهج البلاغه – حکمت 80
23 – بحارالانوار ج 2 – ص 96
24 – ص 159 تا 162 کتاب ده گفتار
25 - اللّه اللّه فی القرآن لایسبقکم بالعمل به غیرکم؛ نهج البلاغه، نامه 47
Mahsan.parsiblog.com
محمد صالحی – 12/6/88
خداوند آنگاه که بشر را همانند دیگر موجودات خلق کرد ، ویژگی متمایزی که در وجودش به ودیعت گذاشت قابلیت یادگیری و رو به رشد او بود . میلیونها سال 1 او را پا به پا برد تا به مرحله ای از بلوغ رسید که می توانست امانت الهی 2 را بدوش کشیده و حامل اسمائ 3 او شده و در مسیری بس با عظمت و شکوه و آن هم تعقل و منطق قرار گیرد . او را برگزید 4 و در طی چند هزار سال با بعثتهای مدام و ارسال رسل ، گام به گام به پیش برد تا همپای وحی الهی ، مراحل بلوغ عقلی خود را نیز طی کند .
آنگاه که این انسان به مرحله ای از بلوغ رسید که می توانست با تفکر و تدبر و تعقل ، ناشناخته ها و مجهولاتی را که خداوند در جای جای وجود او و این جهان هستی 5 قرار داد ه بود را در نوردد ، زیر بناهای لازم را همانند یک قانون اساسی به نام قرآن کریم به او هدیه کرد و برای همیشه ارسال نبی را خاتمه داد 6.
او می دانست که این انسان جانش آمیخته با عشق الهی 7 است و عقل متخلقانه اش ، در کشف و خلق ، راه او را خواهد پیمود 8 . چنان به او عشق می ورزید که جانشین خود در زمین اش قرار داد 9 .
او را برای رشد در مسیر کمال ، با هزاران بی نهایت مجهول و ناشناخته های پیچیده مواجه کرد و در جای جای این کره خاکی پراکند تا برای رسیدن ها و پیشرفت ، یک آن از جستجو باز نایستد 10 .
حال این انسان در مسیر کمال ( چه درونی و چه بیرونی ) ، نه به کسی بند است و نه در جایی محدود . شاید لحظه هایی باشد که راه به اشتباه رفته باشد ولی خصلت تجربت اندوزی او مسیر مطمئن تر و مصمم تری را پیش رویش خواهد گشود .
و آنگاه که در این مسیر ، ناشناخته جدیدی را کشف می کند و ناشناخته های دیگری را هدف جستجوی بعدی خود قرار می دهد ، چیزی جز خدای بزرگ نمی بیند و کسی جز او را به خشوع روا نمی دارد 11 .
از آنجا که خداوند ، ذات مقدسه ای با صفات علام و حکیم می باشد ، یک آن بشر مخلوق و جانشین خود را از سفارش به تعلم رها نکرد ، همانگونه که ارسال رسولان را برای جهش انسان در مسیر رو به رشد علم و کمال انجام داد و در تعالیمش آنچه که سفارش کرده 12 و یا فریضه 13 قرار داده چیزی جز تعلیم و تعلم نیست .
اما آیا خاستگاه این علم کجاست ؟ آیا انسان ویژه ای با طرز تلقی خاصی از جهان بینی ، پرچمدار این علم می باشد ؟
با نگاهی مختصر به احادیث پیشوایان بزرگ به جوابی غیر این می رسیم و آن این که " نه علم در انحصار قشری خاص است و نه مکشوفات قومی ، مرجح بر یافتهای دیگری است " . " خداوند در ذره ذره این عالم تجلی کرده و به هر کجا که بنگریم آیتی ازاوست 14 و به هر جهت که رو کنیم همانا او بوده وهست 15 و هر کس آنچه یابد بخش کوچکی است از آنچه خداوند بر او افاضه فیض کرده است 16 .
در اینجا به نظر علامه شهید مطهری نگاه مجددی می کنیم تا بیابیم که " علم را همگان دارند و همگان هم در هر جای این عالم پراکنده اند با هر دین و مسلک و اعتقاد " .
فریضه علم 17
حضرت رسول اکرم ص فرمود " اطلبواالعلم و لو بالصین 18 " . یعنی علم را جستجو و تحصیل کنید و بدست آورید و لو در چین ، و لو اینکه مستلزم این باشد که به دورترین نقاط جهان مانند چین سفر کنید ...
این حدیث می گوید تحصیل علم ، جا و مکان معین ندارد ، همان طوری که وقت و زمان معین هم ندارد ...
در انجام فریضه علم هیچ نقطه معین در نظر گرفته نشده ، هر جا که علم هست آنجا جای تحصیل و بدست آوردن است ، می خواهد مکه باشد یا مدینه ، مصر باشد یا شام یا عراق ، یا دورترین نقاط جهان ، می خواهد درمشرق باشد یا مغرب .
یک سلسله احادیث داریم در باب فضل مهاجرت و مسافرت برای علم به نقاط دوردست ، و حتی آیه کریمه " ومن یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله 19 " به مهاجرت در طلب علم تفسیر شده است . در یکی از احادیث معتبره ما وارد شده " لو علمتم ما فی طلب العلم لطلبتموه و لو بسفک المهج و خوض اللجج 20 " . یعنی اگر می دانستید در نتیجه طلب علم به چه سعادتهایی می رسید ، بدنبال آن می رفتید و لو به اینکه خون شما در این راه ریخته شود و یا مستلزم این باشد که به دریاها وارد شوید و اقیانوسها بپیمائید .
حدیث دیگری از حضرت رسول ص روایت شده به این عبارت " الحکمه ضاله المومن یاخذها اینما وجدها ، یا به این تعبیر " کلمه الحکمه ضاله المومن فحیث وجدها فهو احق بها 21 " یعنی حکمت گمشده مومن است ، و هر کس که چیزی گم کرده آن را در هر نقطه که پیدا کند معطل نمی شود و برمی دارد . " حکمت " یعنی سخن و مطلب محکم و متقن و منطقی و درست ، یعنی دریافت حقیقت . هر قانون و قاعده ای که با حقیقت وفق دهد و ساخته وهم و تخیلات نباشد " حکمت " است . علی ع می فرماید " الحکمه ضاله المومن فاطلبوها و لو عند المشرک تکونوا احق بها و اهله " حکمت گمشده مومن است پس او را بجوئید و بیابید هر چند در نزد یک نفر مشرک باشد . شما که مومن هستید ، به آن علم و حکمت سزاوارترید . و هم آن حضرت فرموده " الحکمه ضاله المومن فخذ الحکمه و لو من اهل النفاق 22 " . و یا در احادیث ما از زبان حضرت مسیح ع نقل شده که فرمود " خذوالحق من اهل الباطل و لاتاخذوا الباطل من اهل الحق ، کونوا نقاد الکلام 23 " .یعنی حق را بگیرید و بپذیرید و لو از اهل باطل ، اما باطل را هرگز نگیرید و نپذیرید و لو از اهل حق . خودتان صراف سخن و سخن شناس باشید .
به هر حال این سلسله احادیث ، قید و محدودیت را در باب علم از لحاظ صرف ارتباط ، یعنی از لحاظ کسانی که یک نفر مسلمان علم خود را از آنها فرا می گیرد برداشته است . 24
نتیجه :
آری آنجا که رسول اکرم ص ، علم را فریضه می کند قیدی بر آن نمی آورد که صنعت باشد یا منطق ، طب باشد یا جامعه شناسی ، مهندسی باشد یا سیاست و .... و آنجا که در کلام زیبای خود حکمت را گمشده مومن می داند که از هر کجا یافت بردارد ، دیگر نمی گوید کدام حکمت . و حکمت به طور مجرد چه قیدی دارد ؟ جز آنچه که به حوزه خداشناسی و انسان شناسی و به تعبیر دیگر نگاه مبتنی بر تعقل به جهان هستی مربوط می شود که حتی مومن دارای پشتوانه قوی علم دین و تفقه باید برای آن به جستجوی در محضرغیر بشتابد .
وقتی به آن احادیث می نگریم قید زمان هم نمی بینیم ، که در چه زمان علم و حکمت را از اهل نفاق و مشرک بگیریم و چه زمان باید درب ورود آنرا از دیگر ممالک و یا دیگر اندیشمندان غیر خودی ببندیم . آن حضرت نه زمان خود را مستثنی می کند و نه آینده ای را که مدعیان پیشوایی اندیشه درست دینی ، پا به عرصه ظهور می گذارند .
تنها آنچه که در زبان حضرت رسول ص و پیشوایان بزرگ ع درد آلود است ، آنجاست که می گوید: " شما که مدعی پیشداری و پیشوایی اندیشه دینی الهی هستید چرا بایستی در یافته ها ی درست و عمل صحیح از آنها که خودی نمی پندارید و برچسب الحاد و بی دینی می زنید ، عقب افتاده تر باشید 25 ".؟!
و حال این مائیم و مدعیان اندیشه ،! و مظلومیت دینی که خاستگاهش وحی الهی بوده و متعلق به هیچ قوم و منطقه ای نیست .!
زیر نویسها :
1 – هل اتی علی الا نسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا . سوره انسان ( دهر ) – آیه 1
2- انا عرضنا الامانه علی السموات والارض والجبال فابین ان یحملها واشفقن منها و حملها الانسان . سوره احزاب – آیه 72
3- علم ادم الاسما کلها . سوره بقره – آیه 31
4- ان الله اصطفی ادم و نوحا و... علی العالمین . سوره ال عمران – آیه 33
5- سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم .. سوره فصلت – آیه 53
6- الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی . سوره مائده – آیه 3
7- نفخت فیه من روحی . سوره حجر – آیه 29
8- فاقم وجهک للدین حنیفافطرت الله التی فطر الناس علیها . سوره روم – آیه 30
9- انی جاعل فی الارض خلیفه . سوره بقره – آیه 30
10 - انا خلقناکم من ذکر و انثي و جلعناکم شعوبا و قبايل لتعارفوا، ان اکرمکم عندالله اتقاکم . سوره انسان – آیه 32
11 - اِنَّما يَخْشَي الله مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ . سورهي فاطر- آيه 28
12 – اطلبوالعلم من المهد ال اللحد . پیامبرص
13 – طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه . پیامبر ص
14 – و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ... سوره روم – آیه 22
15 – فاینما تولوا فثم وجه الله . سوره بقره – آیه 115
16 – ما اوتیتم من العلم الا قلیلا . سوره اسرا – آیه 85
17 – گفتار پنجم – کتاب ده گفتار استاد شهید مطهری
18 – بحارالانوار ج 1 – ص 180
19 – سوره نسا – آیه 100
20 – بحارالانوار ج 2 – ص 177
21 – همان ج 2 – ص 99
22 – نهج البلاغه – حکمت 80
23 – بحارالانوار ج 2 – ص 96
24 – ص 159 تا 162 کتاب ده گفتار
25 - اللّه اللّه فی القرآن لایسبقکم بالعمل به غیرکم؛ نهج البلاغه، نامه 47
Mahsan.parsiblog.com