PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 [5] 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31

MR_Jentelman
17th November 2009, 08:45 PM
شب با صداي تو بيدار ميشود
خورشيد در مدار تو پرگار ميشود

matrix
18th November 2009, 08:29 AM
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

كيارش
18th November 2009, 10:56 AM
امشب سبکتر مي‌زنند اين طبل بي‌هنگام را (http://www.parset.com/CULTURE/Poems/ShowPoem/?PoemID=9612)
يا وقت بيداري غلط بودست مرغ بام را (http://www.parset.com/CULTURE/Poems/ShowPoem/?PoemID=9612)

matrix
18th November 2009, 11:13 AM
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند

MR_Jentelman
19th November 2009, 06:33 PM
درین حیرت فلکها نیز دیریست
که میگردند سرگردان دریغا

نابغه
28th November 2009, 03:19 PM
الا ای دولتی طالع که قدر وقت می دانی
گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش

kab
29th November 2009, 05:30 PM
شب شبی دیشب شبی در شهر شوش
شیشه گر افتاد و شیش اش 6606 پاره شد

matrix
30th November 2009, 01:15 PM
دل میرود زدستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

kab
30th November 2009, 02:40 PM
آخ از تذویر خلق دلق پوش
این همه گندم نمای جو فروش

MR_Jentelman
30th November 2009, 03:23 PM
شنيدم مصرعي شيوا كه شيرين بود مضمونش
منم مجنون آن ليلا كه صد ليلاست مجنونش

kab
30th November 2009, 09:44 PM
شنیدم کرمک شب تاب میگفت
نه آن مورم که کس نالد ز نیشم
توان بی منت بیگانگان سوخت
مپنداری که من پروانه کیشم
اگر شب تیره تر از چشم آهوست
خود افروزم چراغ راه خویشم

AvAstiN
30th November 2009, 09:57 PM
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید

از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد


گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت

که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد

kab
30th November 2009, 10:52 PM
دوش صحرا میکشد آه مرا
ناله های گاه و بیگاه مرا

Bl@ck*roz
1st December 2009, 02:15 AM
از خدا جوييم توفيق ادب
بي‌ادب محروم گشت از لطف رب

Bl@ck*roz
1st December 2009, 02:16 AM
بشنو اين ني چون شکايت مي‌کند
از جداييها حکايت مي‌کند

kab
1st December 2009, 09:49 AM
در پی احمد علی آمد پدید
در کف او بود میزان و حدید
بوالعجب بین روح حق را در دو جسم
هر دو یک معنی ولیکن در دو اسم

matrix
1st December 2009, 10:52 AM
منال ای دل که در زنجیر زلفش
همه جمعیت است آشفته حالی

kab
1st December 2009, 11:12 AM
یاد دارم روزگار پیش را
مردم نزدیک دور اندیش را
هر که بامش بیش سر در پیش داشت
یک گلیم کهنه ده درویش داشت
شیوه همسایگی در پیش بود
نوش در کام همه بی نیش بود
حرص مردم را اسیر خویش کرد
خلق را یکباره لا درویش کرد

matrix
1st December 2009, 01:00 PM
یاد دارم روزگار پیش را
مردم نزدیک دور اندیش را
هر که بامش بیش سر در پیش داشت
یک گلیم کهنه ده درویش داشت
شیوه همسایگی در پیش بود
نوش در کام همه بی نیش بود
حرص مردم را اسیر خویش کرد
خلق را یکباره لا درویش کرد


واقعا خیلی قشنگ بود!!!

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

kab
6th December 2009, 03:41 PM
آخ از تزویر خلق دلق پوش
این همه گندم نمای جو فروش
آخ از این گرگ های میش خوار
این همه مستغنی درویش خوار

kab
7th December 2009, 10:33 AM
رشته را رشتم ولی از هم گسیخت / بخت را خواندم ولی از من گریخت

پیش من خوردند مردم نان گرم / من همی خون جگر خوردم ز شرم

دیده ام رنگی ندید از رخت نو / سیر یک نوبت نخوردم نام جو

matrix
7th December 2009, 06:52 PM
وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست

kab
7th December 2009, 07:03 PM
تا کي غم آن خورم که دارم يا نـه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نـه
پرکـن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم کـه فرو برم برآرم يا نـه

(خيام)

matrix
7th December 2009, 07:12 PM
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شده به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

kab
7th December 2009, 07:24 PM
الا مسها که در گرد و غباريد
به اکسير ولايت دل سپاريد
طلا آنگه طلاي ناب گردد
که در هرم ولايت آب گردد
نماز بی ولايت بی نمازی است
تعبد نيست نوعی حقه بازيست
ولايت چيست،در خون غوطه خوردن
کليد سينه بر مولا سپردن
حسين بن علی در خون شنا کرد
مرا با اين حقيفت آشنا کرد

kab
8th December 2009, 02:18 PM
در گلستاني كه ياران گل به دامن مي كنند
قسمت ما بي دلان جز خار دامن گير نيست
@};-

سلوى
11th December 2009, 05:48 PM
تا بي سر و پا باشد اوضاع فلک زين دوست

در سر هوس ساقي دردست شراب اويي

ارمين
12th December 2009, 12:12 PM
یکی سوی خاقان بی‌مایه پوی *** سخن هرچ دانی که باید بگوی

به ایران و نیران تو داناتری *** همان بر زبان بر تواناتری

kab
12th December 2009, 06:53 PM
يادم آيد كه به من گفتي از اين عشق حذر كن
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب آئينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا كه دلت با دگران است
تا فراموش كني چندي از اين شهر سفر كن
به تو گفتم حذر از عشق ندانم
سفر از كوي تو هرگز نتوانم نتوانم
شاعر : فريدون مشيري

*مینا*
12th December 2009, 07:08 PM
می شکفتم ز طرب زانکه چو گل بر لب جوی
بر سرم سایه آن سرو سهی بالا یود

سلوى
12th December 2009, 07:18 PM
درد عالم در سرم پنهان بود
در هر افغانم هزار افغان بود
نيست درد من ز نوع درد عام
اين چنين دردي كجا گردد تمام ؟

*مینا*
12th December 2009, 07:25 PM
می خوری ببانگ چنگ و مخور غصه ور کسی
گوید تورا که باده مخور گو هو الغفور

matrix
12th December 2009, 09:01 PM
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت

kab
12th December 2009, 10:23 PM
دلا بـسوز کـه سوز تو کارها بـکـند
نياز نيم شـبي دفـع صد بـلا بـکـند
تو با خداي خود انداز کار و دل خوش دار
کـه رحـم اگر نکـند مدعي خدا بکـند

نرمين
14th December 2009, 05:23 PM
درو کرد گندمزار دلهايمان را
و تهي شد همه جا از عطر گل عشق
و در کوچ پرنده هاي غمگين
در آن کوير آرزو
شاعري دل شکسته و تنها
مي نوشت شعري به ياد با هم بودن ها

kab
14th December 2009, 05:45 PM
آن يار کز او خانـه ما جاي پري بود
سر تا قدمـش چون پري از عيب بري بود
هر گنـج سـعادت که خدا داد به حافـظ
از يمـن دعاي شـب و ورد سـحري بود

نرمين
14th December 2009, 05:50 PM
دل از این عمر شیرین بر نگیرم
به این زودی نمی خواهم بمیرم

kab
14th December 2009, 09:16 PM
مده جام مي و پاي گل از دست ------------ ولي غافل مباش از دهر سر مست

حافظ

نرمين
15th December 2009, 07:25 PM
تا ننگرد سرشک مرا کس میان جمع
همچون بنفشه سر به گریبان گریستم
لب بر لبش نهادم و اشکم ز دیده ریخت
بر روی گل چو ابر بهاران گریستم

*مینا*
15th December 2009, 07:38 PM
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام !

kab
15th December 2009, 09:13 PM
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا ........... گو بیا سیل غم و خانه زبن یاد ببر

حافظ

نرمين
16th December 2009, 04:20 PM
روز وشب ، تكرار تلخي بود و از بس ديده ام
رفته بيرون ديگر از دستم حساب زندگي
عمر خواب الود ديگر بايد از يادم برد
تلخكاميهاي دوران شباب زندگي

kab
16th December 2009, 07:22 PM
یا رب ز کرم دری برویم بگشا
راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما

ابو سعید ابی الخیر

نرمين
16th December 2009, 07:38 PM
آنقدر برای تو غزل خواهم گفت
تا قصه عشق ما جهانگیر شود

kab
16th December 2009, 07:41 PM
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گرچه درباني ميخانه فراوان كردم

اين كه پيرانه سرم صحبت يوسف بنواخت
اجر صبريست كه در كلبه ي احزان كردم

نرمين
16th December 2009, 09:21 PM
من ترک سفر کردم با یار شدم ساکن
وز مرگ شدم ایمن کان عمر دراز آمد

kab
16th December 2009, 09:24 PM
دود آه سينه ي نالان من ---------------------سوخت اين افسردگان خام را
محرم راز دل شيداي خود -------------------- كس نمي بينم ز خاص و عام را

*مینا*
16th December 2009, 09:27 PM
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشق ریزد
من و ساقی بهم سازیم و بنیادش براندازیم

kab
16th December 2009, 09:32 PM
مكن بيدار از اين خوابم خدا را

كه دارم عشرتي خوش با خيالش

mahdi9067
16th December 2009, 11:18 PM
اي زبر دست زير دست ازار گرم تا كي بماند اين بازار ؟
به چه كار ايدت جهانداري ؟ مردنت به كه مردم ازاري

kab
17th December 2009, 10:33 AM
ياري اندر کـس نـمي‌بينيم ياران را چـه شد
دوسـتي کي آخر آمد دوستداران را چـه شد

ارمين
17th December 2009, 02:50 PM
در حضور تو ، ساعت زمان خوابیده است ، یقین .

هیچ چیز مثل تو نیست و با وجود این ، به همه می مانی تو .

kab
17th December 2009, 07:36 PM
مکن قصّه زاهدان هيچ گوش
قدح تا توانی بنوشان و نوش

سلوى
17th December 2009, 07:49 PM
شکر اندر دهنت باز نــــهد شیره به دنـــدان
چه کنم جز لب تو نیست مرا حاجت شیرین

matrix
17th December 2009, 08:19 PM
نکته دانی بزله گو چون حافظ شیرین سخن
بخشش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام

سلوى
17th December 2009, 09:20 PM
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین اگر نه بد نام شوی....

schrodinger
18th December 2009, 12:54 AM
یارب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

سلوى
18th December 2009, 05:17 PM
ترک من چون جعد مشکین گرد کاکل بشکند
لاله را دل خون کند بازار سنبل بشکند

kab
18th December 2009, 08:40 PM
درخور عشق نديدم كس و يك عمر مرا.......دل سراپرده اين شاهد پنداري بود

عشق اگر ره نه به سر چشمه عرفان ميداشت.....شعر هذيان تب و ناله بيماري بود

matrix
20th December 2009, 10:21 AM
ديد چو لعل لبان خشك تو عباس
تشنه برون آمد از فرات حسين جان
قامت زينب خميد ديد چو از غم
گشت كمان قامت رسات حسين جان

kab
20th December 2009, 11:07 AM
نوبت حسین آمد کآورد به میدان رو
نُه فلک به جوش آمد، منقلب دو عالم شد

چرخ در خروش آمد، خاک شعله‌پوش آمد
آسمان به جوش آمد، کشته اسم اعظم شد

بر سر از غم زهرا خاک می‌کند مریم
با مصیبت خاتم تازه داغ آدم شد

گرچه عقده‌ی دل بود آبروی بی‌دل بود
کز هجوم فرصت‌ها این فغان فراهم شد

matrix
20th December 2009, 12:11 PM
دوباره شهر را از دسته‌هاي سينه‌زن پر كن
بنه مرهم جراحت‌هاي چندين دستگي‌ها را

چگونه رنگ‌ها ما را جدا كردند، مي‌بيني؟!
بياموزان به ما يكرنگي و وارستگي‌ها را

kab
20th December 2009, 03:49 PM
ای هلال ماه غم خون جگـــر آورده ای



سوز دل فریاد جان اشکی بسـر آورده ای



با قد خم گشته خود بر فـــــراز آسمان



از هلال دختر زهرا خبــــــــر آورده ای



آتش و خاکستر و کعب و نی و زخم زبان



از برای عترت خیرالبشــــــــر آورده ای



بر دل فرزند زهرا تیــــــر داری در کمان



یا برای اصغرش تیر دگــــــــر آورده ای



ای محرم وای بر تو پیش تیـــــــر حرمله ‏



حلق اصغر چشم سقا را سپـــــر آورده ای



ای محرم این تو هستی که یتیم وحــــی را



در کنار جسم عریان پــــــــدر آورده ای

matrix
22nd December 2009, 12:48 PM
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

kab
22nd December 2009, 01:46 PM
در میان حاجیان یک دل کجاست؟
یک دل فارق ز آب و گل کجاست؟
ای دل این کعبه نشانی بیش نیست
محرم اسرار نا درویش نیست

سلوى
22nd December 2009, 07:16 PM
تا توانی رفع غم از خاطر ناشاد کن
در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

kab
22nd December 2009, 10:41 PM
نذر کردم لحظه تنگ غروب

نذر يک شب اشک نيلی ريختن

بر سر هر کوچه شهر خيال

شب چراغی از نگاه آويختن

صبا محمدي
1st January 2010, 11:44 AM
ناچار اين پرواز را اين بار باور ميکنم

يک عهد بستم با خودم وقتي بيايي پيش من

*مینا*
1st January 2010, 12:37 PM
نرگسم سوي چمن خواند و سروم سوي باغ***من مردد که دهم دل به کدام اي شيراز

kab
1st January 2010, 10:28 PM
زخمه ها محکم بزن بر عود ما
تا ببینی پیچ وتاب دود ما

Sookoot
2nd January 2010, 02:38 AM
اهل شعر و ادب اي شاعر خوشنام سلام
جلوه ي حافظ و فردوسي وخيام سلام
خانه ي امن هنر بشنود اواي دلت
تابگويي تو ز خوشنودي ايام سلام

kab
2nd January 2010, 08:44 AM
مرغ فریادم . هوایی کن مرا
ناله دارم . نینوایی کن مرا

صبا محمدي
2nd January 2010, 12:13 PM
ای عمر عزیز داده بر باد ز جهل .......وز بی‌خبری کار اجل داشته سهل

matrix
2nd January 2010, 12:20 PM
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است

s@ba
2nd January 2010, 01:01 PM
تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است

دل سودا زده از غصه دو نیم افتاده است

kab
2nd January 2010, 01:07 PM
تاک . تاکی سر کند در آفناب؟
تا ز شاخ و برگ او جوشد شراب

*مینا*
2nd January 2010, 06:00 PM
با عقل آب عشق به يک جو نمي‌رود***بيچاره من که ساخته از آب و آتشم

kab
2nd January 2010, 07:27 PM
ما کبوتر های محراب توییم
در تب و تابیم و بی تاب توییم

صبا محمدي
7th January 2010, 11:45 AM
می زند شمشیر * زخمی بر دلم
تیر کین ساعت به ساعت بر دلم

kab
7th January 2010, 02:47 PM
ما به صید تور مولا رفته ایم
در پناه او به بالا رفته ایم

matrix
8th January 2010, 04:52 PM
مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا

kab
8th January 2010, 09:38 PM
آنکه در خون عشق بازی میکند
تا قیامت سر فرازی میکند

صبا محمدي
9th January 2010, 12:44 PM
دوباره نام تو بردم دلم بهانه گرفت
ولیک داد خود از گریه ی شبانه گرفت

s@ba
9th January 2010, 12:55 PM
تا عاشقان ببوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه ای و در آرزو ببست

kab
9th January 2010, 02:47 PM
تیغ بر کش تا به رقص آییم باز
در طرب سجاده بگشاییم باز

صبا محمدي
14th January 2010, 11:48 AM
ز هجران توام ای مه ، به هر مژگان فتاد آتش
بیا یکشب تماشا کن ، چراغانی دریا را

kab
14th January 2010, 07:30 PM
اگر دم به دم دم ز حق می زنم
کتاب دلم را ورق می زنم

سلوى
15th January 2010, 10:20 AM
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن

kab
15th January 2010, 11:06 AM
نمی دانم چه هستم هر چه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

سلوى
17th January 2010, 05:35 PM
ما شبي دست برآريم و دعايي بكنيم

غم هجران تو را چاره زجايي بكنيم

*مینا*
17th January 2010, 06:21 PM
می شکفتم ز طرب زانکه چو گل بر لب جوی *** بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود

s@ba
17th January 2010, 07:05 PM
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

kab
17th January 2010, 07:34 PM
ریسمان حرص ما را پاره کن
دردمندی های ما را چاره کن

*مینا*
17th January 2010, 07:58 PM
نگاری چابکی شنگی کله دار *** ظریفی مهوشی ترکی قبا پوش
زتاب آتش سودای عشقش *** بسان دیگ دایم میزنم جوش

kab
18th January 2010, 10:54 AM
شیعگی آیا شکم پروردن است؟
یا به روز جنگ عذر آوردن است؟
ای زر اندوزان چنین ورز و وبال
جمع کی میگردد از کسب حلال ؟

حاتمه
22nd January 2010, 11:30 PM
شبي غمگين شبي باراني و سرد مرا در غربت فردا رها کرد
دلم در حسرت ديدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد

kab
23rd January 2010, 07:58 AM
دام بر چینید ما مرغ دلیم
ماهی گرداب و دور از ساحلیم
ما به صید تور مولا رفته ایم
در پناه او به بالا رفته ایم

سلوى
23rd January 2010, 08:48 AM
مبین به سیب زنخدان که چاه در راهست

کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا

matrix
23rd January 2010, 09:14 AM
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما

kab
23rd January 2010, 09:28 AM
الا ساقی مرا دیوانه تر کن
به هر جامی مرا زیر و زبر کن
از آن جامی که دادی کربلا را
بنوشان این خراب مبتلا را
بده جامی که صحرا گرد گردم
که همچون تیغ مولا مرد گردم

حاتمه
23rd January 2010, 11:59 AM
نه هرکه چهره بر افروخت دلبری داند
نه هر که ائینه سازد سکندری داند

kab
23rd January 2010, 01:04 PM
دوش صحرا میکشد آه مرا
ناله های گاه و بی گاه مرا

kamanabroo
23rd January 2010, 01:34 PM
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم برهان

kab
23rd January 2010, 02:07 PM
ناله هایم را به چاه انداختم
بال هایم را به راه انداختم
تشنگی بر ساغرم لبریز شد
زخم تنهایی فساد انگیز شد

سلوى
28th January 2010, 03:07 PM
درد عالم در سرم پنهان بود
در هر افغانم هزار افغان بود
نيست درد من ز نوع درد عام
اين چنين دردي كجا گردد تمام ؟

kab
28th January 2010, 08:54 PM
دلم را از غبار غم زدودند
زبانم را به ذکر حق گشودند
به دوم جرعه رفتم تا خط اشک
رها شد دیدگانم در شط اشک

matrix
28th January 2010, 09:01 PM
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

kab
29th January 2010, 02:11 PM
در میان حاجیان یک دل کجاست ؟
یک دل فارغ ز آب و گل کجاست؟

حاتمه
31st January 2010, 10:44 AM
تشبيه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه به اين تنگ دهاني

kamanabroo
31st January 2010, 03:37 PM
یادم آید روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین.....

s@ba
31st January 2010, 03:49 PM
نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد

که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد

kab
31st January 2010, 04:46 PM
دار بر پا کن که منصور آمدیم



چون کلیم از عرصه ی طور آمدیم

s@ba
31st January 2010, 07:33 PM
منم که دیده به دیدار دوست کردم باز

چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز

kab
31st January 2010, 07:48 PM
زمزم جاری به هنگام سحر


خواب میبینم تو را در چشمان تر

s@ba
31st January 2010, 07:59 PM
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم

در لباس فقر کار اهل دولت میکنم

kab
31st January 2010, 08:10 PM
موج ها از بس تلاطم کرده اند

راه اقیانوس را گم کرده اند

s@ba
31st January 2010, 08:23 PM
دلم رفت و ندیدم روی دلدار

فغان از این تطاول آه از این زجر

kab
31st January 2010, 11:26 PM
رنگتان بر رخ پاییز دلالت دارد
چنگتان از طرف فتنه وکالت دارد

s@ba
31st January 2010, 11:54 PM
در خرابات مغان نور خدا میبینم

این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم

kab
1st February 2010, 12:26 AM
مرد از سرزنش جاده نخواهد رنجید

سجده از تلخی سجاده نخواهد رنجید

Mobarake
1st February 2010, 12:27 AM
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت

آمدی کآتش در این عالم زنی
وانگشتی تا نکردی عاقبت

s@ba
1st February 2010, 05:15 AM
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول

آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل

matrix
1st February 2010, 08:37 AM
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است

Mobarake
1st February 2010, 09:27 AM
تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هر نفس با بوی رحمان می وزد باد یمن

حافظ

kab
1st February 2010, 12:44 PM
نقطه ای بودم و پرگار فلک خطم کرد

در خم دایره حب علی افتادم

ز ازل تا به ابد خون جگر می نوشم

محو شیرینیم و استاد دو صدفرهادم

s@ba
1st February 2010, 12:52 PM
من از بیگانگان هرگز ننالم

که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

حاتمه
1st February 2010, 04:39 PM
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدائی بر خسروی گزیدن

kab
1st February 2010, 11:17 PM
نوشتم فقر ارث مادرم بود

که همچون سایه او برسرم بود

موحد را لباس فقر زیبد

نه آن دلقی که مردم را فریبد

لباس فقر کشکول و ردا نیست

تجمل کار مردان خدا نیست

به جام عارفان رند آگاه
نباشد باده جز فقر الی الله

s@ba
1st February 2010, 11:21 PM
دوش دیدم که مرغی به صبح می نالید

عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

kab
1st February 2010, 11:52 PM
شعله ای خواهم که خود سوزی کنم
شمع گردم شعله افروزی کنم

s@ba
2nd February 2010, 08:31 AM
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت

خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت

kab
2nd February 2010, 09:12 AM
تاک تا کی سر کند در آفتاب؟

تا زشاخ و برگ او جوشد شراب



ببینم شما اصلا شعرای منو میخونید؟

یا فقط به حرف آخر نگاه می کنید؟

حاتمه
2nd February 2010, 11:30 AM
به سامانم نمی پرسی نمی داننم جه سر داری
به درمانم نمی کوشی نمی دانی مگر دردم

s@ba
2nd February 2010, 12:17 PM
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش


کو به تایید نظر حل معما می کرد

kab
2nd February 2010, 10:27 PM
دعا کردیم دعایم کارگر شد
زلطف دوست دورانی دگر شد

s@ba
3rd February 2010, 08:22 AM
درخت غم به جانم کرده ریشه

بدرگاه خدا نالم همیشه

حاتمه
3rd February 2010, 12:54 PM
هر که را اسرار حق اموختن
مهر کردند و زبانش دوختند

*مینا*
3rd February 2010, 01:43 PM
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود .

kab
3rd February 2010, 10:39 PM
در این پرده یک دم خموشی مکن
به دریا دلان کم فروشی مکن

حاتمه
4th February 2010, 10:25 AM
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

AvAstiN
4th February 2010, 10:30 AM
الاای همنشین دل که یارانت برفت ازیاد

مراروزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

kab
4th February 2010, 02:38 PM
مسلمان نمایان تکنوکرات
رهاوردتان چیست غیر از منکرات؟
شما گر نماینده مردمید
چرا گیج و مبهوت و سردر گمید؟
شمایی که دین را به نان می دهید
کجا در ره عشق جان میدهید

s@ba
5th February 2010, 11:41 AM
ترا که هر چه مراد است در جهان داری

چه غم ز مال ضعیفان ناتوان داری

*مینا*
5th February 2010, 11:52 AM
یار دارد سر صید دل حافظ یاران****شاهبازی بشکار مگسی می آید

s@ba
5th February 2010, 11:59 AM
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست

ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

*مینا*
5th February 2010, 12:04 PM
عنقا شکار کس نشود دام باز چین *** کانجا همیشه باد بدستت دام را

لسان الغيب
5th February 2010, 12:09 PM
اگر آن ترك شيرازي بدست ارد دل مارا به خال هندويش بخشم تمام روح و اجزا را

s@ba
5th February 2010, 12:16 PM
ای برادر تو همان اندیشه ای

ما بقی تو استخوان و ریشه ای

*مینا*
5th February 2010, 12:17 PM
یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد *** که ازو خصم بدام آمد و معشوقه بکام

لسان الغيب
5th February 2010, 12:33 PM
من دوستدار روي خوش و موي دلكشم
مدهوش چشم مست و مي صاف بي غشم

s@ba
5th February 2010, 12:35 PM
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

kab
5th February 2010, 03:19 PM
دلم تا زآیات او روشن است
چه باکم ز غوغای اهریمن است

s@ba
6th February 2010, 02:51 PM
تا عاشقان ببوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه ای و در آرزو ببست

kab
6th February 2010, 04:13 PM
توانستم به درگاهت
خیالی بی پی اندازم
مگر تنها دلم باید
به این ره راه اندازد

s@ba
6th February 2010, 07:15 PM
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

kab
6th February 2010, 08:29 PM
دلا تا کی به حال من
در این دنیای بی یاور
نهی باور که بی یاور
اگر تنها پی خاور
ذلیل مشک آن باور
که من ماندم پی یاور

Mobarake
6th February 2010, 10:06 PM
رفته بودم سر حوض

تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب

آب در حوض نبود.....


سهراب سپهری

kab
6th February 2010, 10:38 PM
در این وادی که گه راوی
کند پیمانه را راضی
به خود تنها مگیر ای دل
که تو تنهای تنهایی

Mobarake
6th February 2010, 10:47 PM
یاران چه غزیبانه
رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما
هم سوخته پروانه
بشکسته سبوهامان
خون است به دلهامان
فریاد و فغان دارد
دردی کش میخانه

kab
6th February 2010, 11:02 PM
هفته ها من پی یارم بودم
غافل از این دل زارم بودم

Mobarake
6th February 2010, 11:15 PM
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

kab
7th February 2010, 07:38 AM
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید





مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید



که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید


شرمنده ولی این بیت تکراریه اگر ممکنه بیشتر دقت کنید

البته از اینکه در این مسابقه شرکت می کنید ممنونم


دلا تا کی به مشتاقی پی درد دل یاغی
کشم جور و جفای دل مگر این دل شود راضی

s@ba
7th February 2010, 09:31 AM
یارم چو قدح بدست گیرد

بازار بتان شکست گیرد

kab
7th February 2010, 02:57 PM
در این دنیا که من تنها
پی آن یار بی پروا
کنم زاری کنم شیون
نگو با من که تو هستی
که تو تنها تری از من

حاتمه
7th February 2010, 03:36 PM
ان سيه چهره که شيريني عالم با اوست
چشم ميگون لب خندان دل خرم با اوست

kab
7th February 2010, 03:55 PM
تو انستم به خود جرات دهم باشم
توانستم به تو منت نهم باشم
مگر بی من تو سرگردان نمیگردی
مگر بی من تو بی درمان نمی گردی
پناهم باش پناهم باش
پناه این دل تنها به راهم باش

s@ba
7th February 2010, 03:59 PM
مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد

هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد

Mobarake
7th February 2010, 04:43 PM
شرمنده ولی این بیت تکراریه اگر ممکنه بیشتر دقت کنید

البته از اینکه در این مسابقه شرکت می کنید ممنونم


خوب منکه نمیتونم برم 117 تا صفحه رو بخونم ببینم چیا رو گفتن و چیا رو ...8-|


در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک

لسان الغیب

s@ba
7th February 2010, 05:15 PM
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

Mobarake
7th February 2010, 05:35 PM
از آتش فراغت شرحی شنیده بودم
لیکن درون آتش خود را ندیده بودم

عارف طوطی همدانی

s@ba
7th February 2010, 06:08 PM
من به خود نامدم که به خود باز روم

او که آورد مرا باز برد تا وطنم

paiiz
7th February 2010, 06:50 PM
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد،لطف شما گاهی چند

s@ba
8th February 2010, 10:20 AM
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید





هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند








ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد،لطف شما گاهی چند


باید بگم بیتتون تکراریه لطفا کمی حوصله به خرج بدید ;)





درودی چو نور دل پارسایان

بدان شمع خلوتگه پارسایی

MR_Jentelman
9th February 2010, 10:01 PM
يوسف به زر قلب فروشان دگرانند
ما وقت خوش خود به دو عالم نفروشيم

حاتمه
10th February 2010, 03:51 PM
مرا در منزل جانان چه امن عشق چون هر دم جرس فریاد میارد که بر بندید محمل ها

بانوثریا
10th February 2010, 05:30 PM
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

حاتمه
10th February 2010, 10:24 PM
اتش ان نيست که از شعله ان خندد شمع
اتش ان است که در خرمن پروانه زدند

Mobarake
15th February 2010, 03:31 PM
درمجلسِ رند ان، سُخَن ازبودنِ ما نیست
گوشه طلبیم ، طاقتِ بیداد ند اریم

kab
15th February 2010, 11:22 PM
من مست بیدار توام
تو خواب هوشیار منی
من صاحب افکار تو
تو جمله افکار منی
من یاغی سر کش شدم
تو باقی دل کش شدی
من عاقبت عاشق شدم
تو عاقبت غایب شدی
گفتم کجا؟تنهای تنها میروی؟
گفتی مگر کوری دگر
تنها نیم یارم همی همراه من
گفتم که یارت کو ؟ کجا؟
گفتی در این محمل سرا
لختی نگاهی بر دری
هر یک نگاه زیوری
در را نگر آن آینه
یارم همی آنجا بود
در آینه اینجا بود

s@ba
17th February 2010, 11:50 AM
یاد باد آن کو به قصد خون ما

زلف را بشکست و پیمان نیز هم

kab
17th February 2010, 10:32 PM
منم مست و منم مست و منم مست
منم عاقل ولی پیمانه در دست

MR_Jentelman
18th February 2010, 09:30 PM
تيشه زان بر هر رگ و بندم زنند
تا كه با لطف تو پيوندم زنند
گر كسي را از تو دردي شد نصيب
هم سرانجامش تو گرديدي طبيب
هر كه مسكين و پريشان تو بود

دینا
18th February 2010, 09:57 PM
شکر فروش که عمرش دراز باد چرا*******************تفقدی نکند طوطی شکر خا را

دینا
18th February 2010, 09:59 PM
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس***********************کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

kab
18th February 2010, 10:05 PM
شکر فروش که عمرش دراز باد چرا*******************تفقدی نکند طوطی شکر خا را


دینای عزیز شما باید با حرف د ادامه میدادید



اگر دیدی که من تنها نشستم
به تنهایی و تنهایی نشستم
نگفتم با کسی درد دل خود
از آن بوده که تو تنها نگفتی
چرا تنها ی تنها من نشستم

MR_Jentelman
18th February 2010, 10:15 PM
ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

دینا
18th February 2010, 10:39 PM
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود******************* وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

MR_Jentelman
19th February 2010, 01:12 AM
در اين زمانه رفيقي که خالي از خلل است
صراحي مي ناب و سفينه غزل است

بانوثریا
19th February 2010, 12:21 PM
تابه فکر خود فتادم، روزگار از دست رفت
تا شدم از کار واقف، وقت کار از دست رفت
از کمين تا سر برآوردم، شکار از دست رفت
تا کمر بستم، غبار از کاروان بر جا نبود
خرده‌ي عمرم که چون نقد شرار از دست رفت
داغ‌هاي نااميدي يادگار از خود گذاشت

حاتمه
19th February 2010, 03:45 PM
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
خيال نازکت ازرده گزند مباد

s@ba
19th February 2010, 05:14 PM
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی

تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

MR_Jentelman
19th February 2010, 05:51 PM
ياد باد آنكه ز ما وقت سفر ياد نكرد
به وداعي دل غمديده ي ما شاد نكرد

بانوثریا
20th February 2010, 10:00 AM
که هزمان همي تيره‌تر گشت کار
دو هفته برآمد برين کارزار
سمندي بزرگ اندر آورده زير
به پيش اندر آمد نبرده زرير

kab
20th February 2010, 02:06 PM
روشنک دانی به تاریکی چه گفت؟



گفت ای دیوانه تنها مانده ای



در میان جمع بی یاری رفیق



درد و دل داری و بی یاری رفیق



شب که خود را در میان جمع تنها بدید



گفت آرام



گر چه من غم دارم و غم خوار نه



گر چه من از دید تو تنهای تنها یم ولی



دل خوشم دل خوش از اینکه



جمله جمعی منتظر تا بار دیگر



در د دل گویند و من



غم خوار شان باشم رفیق

MR_Jentelman
20th February 2010, 02:07 PM
رقيب آزارهــــا فـرمـود و جاي آشتي نگذاشت
مگر آه سحرخيزان سوي گردون نخواهد شد

Mina_Mehr
20th February 2010, 02:23 PM
چون هر دو با هم( kab - mr jentelman) جواب دادين جواب هر دوتون رو ميدم{big green}

اول اي:
اي صاحب كرامت شكرانه ي سلامت
روزي تفقدي كن درويش بينوا را
حالا دال:
دوش در حلقه ي ما قصه ي گيسوي تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود

MR_Jentelman
20th February 2010, 02:44 PM
دوش در حلقه ي ما قصه ي گيسوي تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود

تكراري بود ولي من جوابتو ميدم{big green};)

در پيش بي دردان چرا فرياد بي حاصل كنم
گر شكوه اي دارم به دل با يار صاحب دل كنم

بانوثریا
20th February 2010, 03:46 PM
مايه‌ي حسن ندارم که به بازار من آئي
جان فروش سر راهم که خريدار من آئي
تا به دام غزل افتي و گرفتار من آئي
اي غزالي که گرفتار کمند تو شدم باش

kab
20th February 2010, 04:14 PM
شنیدم زاغکی با غاز میگفت
که من زیباترم در فکر یا تو؟
عجب دیدم جوابش را چنین داد
که من زیباییم در چشم زیباست
ولیکن ای رفیق خوب مشکی
نظر دارم که تو زیباترینی
به ناگه زاغ بانگی بر آورد
مگر عقل تو از سر رفته ای دوست؟
چنین با من مگو کین خنده دار است
که عالم خوب دانند تو زیباترینی
شنیدم غاز آرام گفتش
عزیزم پیش چشم من چنینی

بانوثریا
20th February 2010, 04:23 PM
يک‌بيک تنها بهر يک حرف راند
وانگهاني آن اميران را بخواند
نايب حق و خليفه‌ي من توي
گفت هر يک را بدين عيسوي
کرد عيسي جمله را اشياع تو
وان اميران دگر اتباع تو

صبا محمدي
20th February 2010, 08:41 PM
وفا نكردي و كردم خطا نديدي و ديدم
شكستي و نشكستم بريدي و نبريدم

MR_Jentelman
20th February 2010, 09:01 PM
ما خود نمي رويم دوان از فقاي كس
آن مي برد كه ما به كمند وي اندريم

Sookoot
20th February 2010, 10:06 PM
ما صادق و ميخواره و معشوقه پرستيم
مقصود همين علم فانيست چو هستيم
هر روز خدا را به رگ خويش شناسيم
با بخت خدا داده چنين عاشق و مستيم
در قعر جهنم بجز از نور خدا نيست
در ميکده ما مست عنايات الستيم
ياري به کناري و لب جوي و شرابي
ما بنده ي بيچاره و بيمايه و پستيم

حاتمه
21st February 2010, 01:59 PM
ميان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمين تا اسمان است

s@ba
21st February 2010, 08:03 PM
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

Sookoot
21st February 2010, 08:52 PM
شبها که چشم مست تو پر ناز مي شود
يعني گره ز کار دلم باز مي شود
سازِ غمِ کلامِ تو شيوا و دلپذير
در خلوتِ شبانه من ساز مي شود

MR_Jentelman
21st February 2010, 10:12 PM
http://www.parsiblog.com/imgs/yar/l-t.gif داني كه چيست دولت ديدار يار ديدن
در كوي او گدايي بر خسروي گزيدن
از جان طمع بريدن آسان بود وليكن
از دوستان جاني مشكل توان بريدن

دینا
21st February 2010, 10:26 PM
شد عرصه زمین چو بساط ارم جوان*************از پرتو سعادت شاه جهان ستان

دینا
21st February 2010, 10:27 PM
نوای چنگ بد انسان زند صلای صبوح*****************که پیر صومعه راه در مغان گیرد

MR_Jentelman
22nd February 2010, 11:38 PM
دلي ديرم خريدار محبت
كزو گرم است بازار محبت
لباسي بافتم تر قامت دل
ز پود محنت و تار محبت

s@ba
23rd February 2010, 03:10 PM
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

MR_Jentelman
23rd February 2010, 07:29 PM
مائيم و موج سودا شب تا بروز تنها
خواهي بيا ببخشاي خواهي برو جفا كن

Bl@ck*roz
24th February 2010, 04:24 AM
نهفته چو بیرون گشید از نهان

به 3 بخش کرد افریدون جهان

صبا محمدي
24th February 2010, 05:49 PM
نیروی عشق بین که در این دشت بی کران
گامــــــی نرفته ایم و به پـایـان رسیـده ایم

kab
24th February 2010, 08:23 PM
منم بی گانه کویت عزیزم
منم دیوانه رویت عزیزم
به درگاه خداوندم نظر کردم
در انظارم تو را از او طلب کردم
که من در درگه یارم
بسی بیمار و بی یارم
مگر تنها منم عاشق؟
که باید غرق غم باشم
دلم بشکسته ای خالق
کمی بگرفته ای رازق
کمی با ما مدارا کن
کمی بر ما مداوا کن
که تو تنها کسم هستی
که تو تنها کسم هستی

صبا محمدي
25th February 2010, 01:53 PM
یار بی ما نیست ما از یار دوریم ای دریغ
او به ما نزدیک و ما بسیار دوریم ای دریغ
دل پر از درد است و از دلبر جدایی ای فسوس
سینه سرشار غم از غمخوار دوریم ای دریغ

*مینا*
25th February 2010, 02:14 PM
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه ***** که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

نابغه
25th February 2010, 10:13 PM
در آن غوغا که کس کس را نپرسد من از پیر مغان منت پذیرم

shahab saqeb
27th February 2010, 04:31 PM
مي خواهم بخوابم /خداوندا مرا حفظ كن/و اگر قبل از بيدار شدن در خواب مردم/خداوندا تمام اسباب بازي هايم را بشكن/...امين

faranak_joon
27th February 2010, 08:16 PM
نمی ترسی از آه آتشینم / تو دانی خرقه ی پشمینه داری
بابا طاهر

kab
27th February 2010, 10:12 PM
یارم چو به من نظر ندارد
پیمانه به من اثر ندارد
گویم که مرا نظاره گر باش
عاشق به امور روزگر باش

حاتمه
28th February 2010, 10:08 PM
دل که خونابه غم بود جگر گوشه درد
بر سر اتش جور تو کبابش کردم

s@ba
1st March 2010, 04:34 PM
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

صبا محمدي
1st March 2010, 07:11 PM
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین......... اندر دو جهان کرا بود زهره این!؟

حاتمه
2nd March 2010, 12:31 AM
نمي خواهم بدانم
کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولي بسيار مشتاقم که از خاک گلويم سوتکي سازد
گلويم سوتکي باشد به دست طفلکي گستاخ و بازيگوش
که يک ريز و پي در پي
دم گرم خودش را در گلويم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را اشفته تر سازد
و دايم بشکند با ان سکوت مرگبارم را

*مینا*
2nd March 2010, 06:23 PM
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال *** مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش

صبا محمدي
4th March 2010, 07:58 PM
شیرازه‌ی طرب خط پیمانه بوده است......... سیلاب عقل گریه‌ی مستانه بوده است

s@ba
5th March 2010, 12:44 PM
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول

آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل

SAAHMAD88
5th March 2010, 02:18 PM
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول

آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل


لب دریا همه کفرست و دریا جمله دینداران
ولیکن گوهر دریا ورای کفر و دین باشد ...

بانوثریا
5th March 2010, 03:36 PM
لاابالي چه کند دفتر دانايي را

طاقت وعظ نباشد سر سودايي را

حاتمه
6th March 2010, 09:46 AM
اسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟

بانوثریا
6th March 2010, 12:03 PM
اگر تو فارغي از حال دوستان يارا
فراغت از تو ميسر نمي‌شود ما را

s@ba
6th March 2010, 06:49 PM
ای آفتاب خوبان میسوزد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

hengameh
6th March 2010, 07:09 PM
تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست

ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

kab
6th March 2010, 10:40 PM
تبسم بر لبم دیگر حرام است
که بی او بر دلم نقش سراب است

Helix
6th March 2010, 10:48 PM
تامگرهمچوصبابازبكوي تورسم
حاصلم دوش بجزناله ي شبگير نبود

s@ba
7th March 2010, 01:10 PM
دیروز با ما کسی بود مانند خورشید صادق

مانند باران صمیمی - از باغ گل باصفاتر

saras
7th March 2010, 01:29 PM
دلی دارم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت...
{happy}

saras
7th March 2010, 01:33 PM
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
{happy}

saras
7th March 2010, 01:34 PM
ز دست دیده و دل هر دو فریاد **************** که هر چه دیده بیند دل کند یاد
{happy}

Helix
7th March 2010, 10:40 PM
در دايره ي قسمت ما نقطه ي پرگاريم
حكم آنچه تو انديشي ،‌لطف آنچه تو فرمايي

بانوثریا
7th March 2010, 10:56 PM
يک بهيمه داشت در آخر ببست
او به صدر صفه با ياران نشست

حاتمه
7th March 2010, 11:27 PM
در کوي نيک نامان مارا گذر ندادند
گر تو نمي پسندي تغيير ده قضا را

s@ba
9th March 2010, 03:31 PM
اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار

طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد

hengameh
10th March 2010, 01:50 PM
دلی دارم در آتش خانه کرده
میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که از شوق وصالت
وجودم را ز غم ویرانه کرده

بانوثریا
10th March 2010, 03:31 PM
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

s@ba
10th March 2010, 07:39 PM
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

آنچه آغاز ندارد نپذیرد انجام

*مینا*
10th March 2010, 07:49 PM
مقام عیش میسر نمی شود بی رنج **** بلی بحکم بلا بسته اند عهد الست

mohamad_rx72
11th March 2010, 09:32 PM
در اين سراي بي كسي كسي به در نميزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

mohamad_rx72
11th March 2010, 09:35 PM
دي ميشد و گفتم صنما عهد بجاي آر
گفتا غلطي خواجه در اين عهد وفا نيست

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد