ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قرآن کلام خدا یا بیان رسول ؟



m_salehy
22nd January 2010, 03:00 PM
سفير حق و صفير وحي

مولف : حضرت آيت الله العظمي منتظري

پاسخ به

اشكالات آقاي دكتر عبدالكريم سروش
مقدمه كتاب:


( بسم الله الرحمن الرحيم)

الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
بر اهل دانش پوشيده نيست كه وحي همپاي نبوت بلكه يكي از ملزومات آن است و تا زماني كه از جانب حق تعالي به كسي وحي نشود او به مقام پيامبري نخواهد رسيد، و به وزان همان برهاني هم كه نبوت و وجود دين الهي ضرورت مي‎يابد وجود وحي لازم مي‎باشد. بنابراين، مسأله وحي يكي از پايه هاي اوليه دين و مسائل اساسي شناخت و معرفت ديني است كه بايد به عنوان يكي از اصول اعتقادي به آن نگريسته شده و مورد تحليل و تحقيق جدي قرار گيرد; به ويژه اينكه در مذهب تشيع از سوي اولياي معصوم آن (ع) بر وحي قرآني تأكيد به سزا شده و قرآن كريم عمده ترين ميزان براي شناسايي حديث صحيح از حديث غير معتبر به شمار رفته است . قرآن، كلام خدا و "كتاب الله" است كه نبي اكرم (ص) بر حسب حديث "ثقلين" - كه متواتر بين فريقين است - مردم را بعد از خود به آن و به عترت خويش ارجاع دادند.
چندي پيش در يكي از رسانه هاي خارجي مصاحبه اي از طرف دانشمند محترم جناب آقاي دكتر عبدالكريم سروش وفقه الله تعالي در باب وحي و قرآن، مبني بر اينكه مضمون وحي از ناحيه خداوند و صورت و قالب آن از خود پيامبر(ص) مي‎باشد، منتشر شد و به دنبال آن سؤال ها و پاسخ هاي گوناگوني مطرح گرديد. اين نظر هر چند در خصوص تورات و انجيل كنوني كه متون دست نويس بشري هستند به گونه اي توجيه پذير و صائب مي‎باشد، ولي درباره قرآن كه به اجماع اهل اسلام، معنا و مضمون و هم چنين الفاظ و صورت آن از سوي مبدأ غيبي وحي بوده و پيامبر اسلام (ص) تنها نقش قابلي و پذيرش را براي تحقق آن داشته است به هيچ وجه پيش عموم دانشمندان مسلمان مقبول نمي افتد و بار عام نمي يابد. البته اظهار آن نظر زمينه ميمون بازنگري حقيقت وحي و تحليل معناي آن و جستجوي مجدد از ادله نقلي و عقلي آن را فراهم نمود و موجب جنب و جوش گروهي از دانشمندان و جهشي در معرفت ديني گرديد و به خاطر همين امر نيز بايد محافل علمي از اظهار آن استقبال كرده وانديشمندانه و انديشورانه به آن بنگرند و آن را محققانه همراه با نزاكت و رعايت روش و ادب مناظره و عاري از كينه توزي و اغراض سياسي مورد بررسي و تحقيق و نقد قرار دهند و از تكفير و تفسيق كه به حقيقت جهد عاجز است به شدت بگريزند.
اين جانب پس از انتشار نظريه مذكور از طرق گوناگون به صورت كتبي و شفاهي مورد سؤال مكرر پيرامون آن واقع شدم و چون پاسخ به آن همانند پاسخ هاي فقهي نيست كه بدون تحليل و استدلال، جايگاه مقبولي داشته باشد، عليرغم حال خسته و مشغله زياد و فرصت كوتاه به طور اجمال پاسخي درباره آن نظريه مكتوب داشتم ; ولي اندك زماني پس از آن، جناب آقاي دكتر سروش دام عزه در ضمن پاسخي كه در همين ارتباط به يكي از علماء دامت افاضاته داده بودند به گونه اي سخنان اين جانب را هم مورد نقد قرار دادند كه به درخواست اكيد برخي از دوستان در آن رابطه به نگارش پاسخ ديگري كه نسبتا مفصل است پرداختم ; و در واقع هر دو پاسخ در موضوع مورد بحث، مكمل يكديگر مي‎باشند. و اينك هر دوي آنها در اين مجموعه گردآوري شده و اميدوارم اين كوشش ناچيز مقبول مقام احديت جل جلاله و حضرت رسول اكرم (ص) و اولياي معصوم حق تعالي (ع) واقع گردد و رشته آن با خامه اهل تحقيق امتداد يابد.
ضمن قدرداني از دانشمند محترم حجة الاسلام والمسلمين آقاي شيخ احمدرضا اسدي اصفهاني دامت افاضاته كه در تحقيق و تنظيم اين مجموعه همكاري قابل توجهي نمودند، و نيز تشكر از ديگر دوستان گرانقدري كه در تهيه آن زحماتي را بر خويش هموار ساختند، توفيق بيشتر آنان را از درگاه خداوند متعال خواهانم .


اول آذرماه 1387 برابر با 22 ذي القعده 1429


حسينعلي منتظري


خلاصه نقدي بر نظريه سروش در باب وحي
جمع بندي مطالب :
1 - از تمام عبارات حكماء و عرفاء برمي آيد كه جملگي آنها نفس نبوي را در فضاي وحي، قابل و تلقي كننده مي‎دانند نه فاعل و القاء كننده، و آنها وحي را به "وحي صريح" كه محتاج به تأويل نيست و "وحي غيرصريح" - كه مانند خوابي كه محتاج به تعبير است آن هم محتاج به تأويل مي‎باشد - تقسيم كرده اند.
2 - وجود صور مثالي و مقداري كه عاري از ماده اند، در عالمي فراتر از عالم ماده و طبيعت به وجودي مستقل چنان كه حكماي اشراقي و تابعان حكمت متعاليه و عارفان مي‎گويند، يا به وجودي به تبع وجود نفوس عاليه چنان كه حكماي مشائي مي‎گويند، قابل انكار نيست .
3 - همان طور كه كشف معنوي به واسطه اتصال به عالم عقل و دريافت معنا ممكن است كشف صوري نيز به سبب ارتباط با صور مثالي موجود در مافوق عالم طبيعت و گرفتن صورت و قوالب الفاظ معنا از آنجا امكان پذير است .
4 - فاقد شيي معطي آن نيست و موجودي كه بالقوه است براي خارج شدن از قوه به فعليت محتاج به موجودي فراتر و برتر است كه با افاضه فيض خود آن موجود را به فعليت برساند. بنابراين نفس پيامبر(ص) كه در دل اين عالم خاكي تكون يافته است و به خودي خود فاقد كمال بوده، به ويژه كمالات بلندي كه از سطح و افق انسان خاكي بالاتر است، به واسطه مبدئي فراتر و برتر كه مبدأ وحي و القاء معارف هم مي‎باشد به بلنداي كمال رسيده است و خودش نمي توانسته است خود را به آن كمالات رسانده و فاعل وحي برخود هم باشد. (و علمك ما لم تكن تعلم) .
5 - ظرفيت و قابليت قابل، امكان كشش و توسعه را دارد; به خصوص وحي كه از نوع علم برتر است و مبدأ وحي مي‎تواند گنجايش نفس نبوي و طاقت او را زياد نمايد و وحي و مفاد آن را از تنگناي ضيق صدر و وزر اندوخته هاي ذهني و... برهاند. (الم نشرح لك صدرك و وضعنا عنك وزرك) .
6 - وحي به لحاظ اينكه علمي است كه از منبعي فراتر از عالم ماده و از كانون علم حق تعالي و مبادي عاليه بر نفس نبوي سراشيب شده است و القاء از بالا به پائين مي‎باشد و نفس زلال و طاهر نبوي هم در دو بعد نظر و عمل از شيطنت و قواي وهم و خيال و شهوت و غضب، مصون است، به ويژه اينكه در حال وحي به او حالت فناء دست مي‎دهد و از تعلقات مزاحم با آن حال رها مي‎باشد، در نتيجه مفاد وحي و علوم وحياني، بشري و خطاپذير نمي باشد و از گزند رنگ تعلق آزادند. (و بالحق أنزلناه و بالحق نزل) .
7 - حقيقت دين غير از درك و فهم از دين است و علم بشري، برفرض اينكه يقيني هم باشد، تعارض آن با حقيقت دين معنا ندارد.
- اسناد قرآن ملفوظ به خداوند به طور مجاز و بدون قرينه اي بر مجاز بودن آن در سخنان پيامبر(ص) و معصومين (ع) و اصحاب آن حضرات و پس از آن، خارج از قانون محاوره و گفتگو و امري غيرعقلايي مي‎باشد. ‏ ‏ ‏
در خاتمه ضمن تأكيد مجدد بر لزوم پرهيز از روش تكفير و تفسيق در برخورد با مسائل علمي و نيز لزوم حفظ حرمت و شخصيت اصحاب قلم و تحقيق، توفيق همگان را در خدمت به اسلام عزيز و تبيين حقايق قرآني از خداوند متعال مسألت دارم .
والسلام علي عباد الله الصالحين و رحمة الله و بركاته .


‏20 آبان 1387 برابر با 11 ذي القعده 1429 ‏


حسينعلي منتظري


ص 195 تا 197



محمد صالحي
30/10/88
http://mahsan.parsiblog.com/ (http://mahsan.parsiblog.com/)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد