PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحبت از پژمردن یک برگ نیست !



AvAstiN
21st January 2010, 01:17 PM
http://fc01.deviantart.com/fs21/f/2007/255/1/0/outside_by_dechobek.jpg



از همان روزي که دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون حضرت هابيل


از همان روزي که فرزندان آدم
صدر پيغام آوران حضرت باري تعالي


زهر تلخ دشمني در خون شان جوشيد
آدميت مرده بودگرچه آدم زنده بود.

از همان روزي که يوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزي که با شلاق و خون، ديوار چين را ساختند


آدميت مرده بود
بعد دنيا هي پر از آدم شد و اين آسياب


گشت و گشت
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت

اي دريغ،
آدميت بر نگشت

قرن ما
روزگار مرگ انسانيت است

سينه ي دنيا ز خوبي ها تهي است
صحبت از آزادگي، پاکي، مروت ابلهي است

صحبت از عيسي و موسي و محمد نابجاست
من که از پژمردن يک شاخه گل

از نگاه ساکت يک کودک بيمار
از فغان يک قناري در قفس

از غم يک مرد، در زنجير
حتي قاتلي بر دار!

اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرين ايام، زهرم در پياله زهر مارم در سبوست

مرگ او را از کجا باور کنم؟
صحبت از پژمردن يک برگ نيست

واي! جنگل را بيابان مي کنند
دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان مي کنند

هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان مي کنند

صحبت از پژمردن يک برگ نيست
فرض کن مرگ قناري در قفس هم مرگ نيست

فرض کن يک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بيابان بود از روز نخست

در کويري سوت و کور
در ميان مردمي با اين مصيبتها صبور

صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانيت است..

فريدون مشيري

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد