PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا بحث ما به درگیری منجر می شود ؟



SysT3M
17th October 2008, 12:35 PM
چرا بحث ما به درگيري منجر مي شود ؟

مساله اين است که تا وقتي عواطف من با ترس ها ، خشم ها و انگيزه هاي دفاع از خود تحريک مي شوند، در شرايطي نيستم که با تو يا هرکس ديگري ، گفتگويي صادقانه و دوستانه و همراه با آسودگي خيال داشته باشم . قبل از آمادگي براي اين بحث ، من به پاکسازي و تخليه هيجاني نياز خواهم داشت .

جان پاول ،متخصص الهيات

هنگامي که فرد در يک موقعيت هيجاني قرار دارد ، بدان معناست که او براي يک نزاع به خوبي تجهيز شده است ، اما براي حل مساله ، آمادگي بسيار کمي دارد.دلايلي وجود دارد که نشان مي دهد چرا رويکرد منطقي ، به هنگام دخالت شديد هيجان ها ، مؤثر واقع نمي شود . برانگيختگي هيجاني ، در حقيقت ما را به افرادي متفاوت با آنچه در مواقع آرامش هستيم تبديل مي کند .

زماني که عصباني يا بيمناک هستيم ، آدرنالين بدن با سرعت بيشتري جريان مي يابد و نيروي ما در حدود بيست درصد افزايش مي يابد . کبد قند بيشتري را به جريان خون وارد مي کند و به دريافت اکسيژن بيشتر از قلب و ريه نياز دارد . رگ ها گشادتر مي شوند و مراکز قشر مغز جايي که تفکر در آنجا صورت مي گيرد ، تقريبا از کار مي افتند . همچنين خوني که به بخش حل مساله مغز مي رود نيز ، به شدت کاهش مي يابد ، زيرا در شرايط فشار رواني قسمت بيشتري از خون به سمت اندام هاي انتهايي بدن ، جريان مي يابد.

روش رفع تعارض

روش رفع تعارض را مي توان به عنوان مجموعه اي از قوانين ساده در نظر گرفت که تعارض را هدايت مي کنند . ما طي قرن ها آموخته ايم که اگر تعارض به وسيله قوانين خاص خود هدايت نشود، مي تواند بسيار خطرناک باشد. بنابراين ، وقتي کشتي گيران تنومند ، بر روي تشک کشتي با يکديگر گلاويز مي شوند ، مي دانند که قوانين حاکم بر اين ورزش ، از آنان در قبال انواع خاصي از خشونت ، حمايت مي کند.

وقتي که يک مشت زن سنگين وزن از رينگ بالا مي رود ،احساس امنيت مي کند ، زيرا مي داند که حريفش نمي تواند به کارهايي که قوانين مربوط به مشت زني آنها را ممنوع کرده است دست بزند و داور نيز قوانين را اجرا خواهد کرد . وقتي احزاب سياسي براي امتياز اداره کشور ميارزه مي کنند ، مي پذيرند که از قوانين خاصي پيروي کنند و حتي هنگامي که ملت ها به جنگ با يکديگر مي پردازند ،برخي قوانين رفتاري مورد توافق ، وجود دارد . اما در برخي از مهم ترين حيطه هاي زندگي ، تعارض هاي ما تا حد زيادي کنترل نشده باقي مانده اند . به عنوان مثال ، وقتي که يک زن و شوهر منازعه مي کنند ، معمولا هيچ قانون معيني که براي حمايت از آنان و يا محافظت از ازدواجشان طراحي شده باشد ، وجود ندارد . روش رفع تعارض که در اين مقاله مطرح شده ،مجموعه اي از قوانين ساده اما عملي را به دست مي دهد ،که يه سازنده تر شدن تعارض ها کمک مي کنند.

با فرد ديگر با احترام رفتار کنيد

برخورد احترام آميز ،در اوج مشاجره ،به چه معنا است ؟ کلارک موستاکاس روان شناس مي گويد :

در جدال خلاق ، طرفين درگير ، از حقانيت کامل ديگري آگاهند و هيچ يک از آنان اين حقيقت را که هر يک مي کوشد ،حقيقت را آن گونه که خود مي بيند بيان کند ، از نظر دور نمي دارد . چنين برخوردي ضمن آن که از ارزش هاي هيچ يک از آنها نمي کاهد ،در فضايي سالم و توام با محبت و ارتباط صادقانه به هر يک امکان مي دهد که درک منحصر به فردي از خويشتن را حفظ کند ،از طريق ارتباط واقعي با ديگران به رشد مناسب دست يابد و به ارزش سادگي و صراحت در روابط پي ببرد.احترام قائل شدن براي فرد ديگر ، نگرشي است که با رفتارهاي مشخصي نشان داده مي شود. شيوه اي که با کمک آن به فرد ديگر گوش داده و به او نگاه مي کنيم ، تن صداي ما و کلماتي که انتخاب مي کنيم ، استدلال هايي که به کار مي بريم و خلاصه تمامي اينها ، مي تواند نشانگر احترام باشد و يا عدم احترام را منتقل کند.

متاسفانه ، مخالفت با باورها يا ارزش هاي فرد ديگر و يا تضاد ميان نيازهاي افراد مختلف ، به بي احترامي ، نسبت به عقايد و شخصيت فرد ديگر منتهي مي شود . به شکلي که حتي زماني که براي فرد ديگر احترام زيادي قائل هستيم ، در اوج تعارض ، اماده ايم تا به او توهين کنيم . ممکن است با کلمات تحقيرکننده صحبت کنيم : چه آدم خنگي ! اين احمقانه ترين فکري است که در اين چند سال شنيده ام ! يا ممکن است طعنه بزنيم : اين فکر بي نظيري است ، اما بايد تمام طلاي دنيا را بات آن پرداخت . يا ممکن است فرد را مورد حمله قرار داد ه و احساس خود-ارزشمندي او را تخريب کنيم . کلمات غير محترمانه ،غالبا بدون توجه بيان مي شوند، اما اين کلمات مانع جريان ارتباط مي شوند و زخم هايي ايجاد مي کنند که ممکن است هرکز به طور کامل التيام پيدا نکنند.

اغلب پس از فوران خشم ،گفته مي شود : تو مي داني که جدي نگفتم ،کاملا ديوانه شده بودم و به حرف هايي که مي زدم فکر نمي کردم . اما فرد ديگر با خود فکر مي کند : همين که اين حرف را زدي نشان مي دهد که اين موضوع در ذهنت بوده است . دانستن اين که تو واقعا چه احساسي نسبت به من داري ، برايم به قيمت يک انفجار خشم تمام شد.

برخي افراد ، افکار اهانت آميزي را که در ذهن دارند به طور آشکار بيان نمي کنند اما وقتي نگرش انسان نسبت به شخصي غير محترمانه باشد ، زبان تن او حقيقت را زمزمه مي کند و فرد ديگر ، اين را از حالت چهره ، تن صدا و حرکات بيانگر يا ژست هاي او خواهد خواند . اين امر نيز مانع گفتگو مي شود و ممکن است در درازمدت موجب آسيب ديدن رابطه شود.در درون انسان نيروي جاذبه اي وجود دارد که موجب تنزل وي تا سطح بي احترامي به فرد ديگر ،مي شود . در همه ما اين آمادگي وجود دارد که نسبت به ديگري ، نگرشي کليشه اي داشته باشيم . وقتي چنين چيزي اتفاق مي افتد ما خطاب به يکديگر يا از کنار يکديگر حرف مي زنيم ، نه با يکديگر ،براي بسياري ازما توسل به نيروي اراده ، جهت مقابله با نيروي جاذبه اي که ما را به سوي بي حرمتي به فرد ديگر مي کشاند ، ضروري است . همچنان که فشار نيروي اخلاقي نيز براي اين که با ديگري به عنوان فردي ارزشمند رفتار کرده و با او به عنوان انساني همپايه وارد گفتگو شويم ، ضرورت دارد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد