PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله بی بی خاتون لرستانی



*مینا*
14th January 2010, 05:20 PM
http://www.aftab.ir/articles/art_culture/cinema/images/490d41e634b253eeb18dd33202a77f96.jpg



تبلیغ فیلم سینمایی تلویزیونی بی بی خاتون به نویسندگی و کارگردانی خانم شهره لرستانی مدتی از اکثر شبکه های تلویزیونی پخش می شد که طبعا این گونه تبلیغ ها می تواند توجه مردم را به فیلم جلب نماید و نیز هنگامی که تلویزیون تبلیغ مکرر فیلمی را در دستور می گذارد احتمالا ویژگی هایی در آن دیده است که آن را مطلوب مردم می داند.

فیلم در مجموع پیام خوبی را با خود دارد. پیام هایی تماما ایرانی که نویسنده و کارگردان از به هم چسبانیدن پیام های مندرج در تاریخ آن را نشان می دهد که از این زاویه برای مخاطبینی که با سنت ها و الگو های تاریخی- فرهنگی آشنایی ندارند و نیز حوصله تحقیق را هم ندارند مفید و موثر است. مفید از آن جهت که کم و بیش گذری بر هویت باستانی شود و موثر بدان جهت که شاید انگیزه ای برای پاره ای از مخاطبین و بخصوص جوانانی گردد تا پرسش، تامل و تفحصی در رشته ها و آیین های سرزمین مادریشان بنمایند. بنابراین جای آن است که به واسطه انتخاب موضوع و سعی در ساخت جلوه های مینیاتوری تصاویر و صحنه ها از سازندگانش سپاسگزاری نمود.
نکته دیگر موضوع نقد فیلم است که با توجه به جمیع مسائل فیلم لازم است که بدان پرداخته شود و قبل از آن بایسته است که گفته شود چنانچه نگارنده به نقطه ضعفی اشاره نمود قصد، تضعیف هنر و فرهنگ و هنرمندان و وزارت ارشاد و صدا و سیما نیست بلکه منظور بعضی ها هستند! همان بعضی هایی که در اکثر موارد و از زبان مسئولین گاه گداری شنیده می شود.مضمون فیلم قصه مادری است که همسرش و بنا به گفته خود مرحوم فوت کرده و به درون قاب عکس جای گزیده است، شیرین زبان و متلک گوست، مشاعره می داند، نصیحت می کند و رفتار و کرداری بسیار شبیه به آقای شریفی نیا دارد. مادر قصه، فرزندانش به جز یکی همگی در خارج از کشورند، پسر بزرگش با د و فرزندش در استرالیا زندگی می کنند، پسر دیگرش در آلمان پزشک سرطان شناسی است و دخترش کارگردان مستندسازی است که در ایران زندگی می کند مادر قصه که فیلم مادر مرحوم علی حاتمی را دیده است هوس می کند که در شب یلدا فرزندانش را از آلمان و ایتالیا به نزد خود بخواند و دور هم جمع شوند.
این مضمون نعل به نعل در فیلم مادر مرحوم علی حاتمی وجود دارد لیکن تفاوت میان مضمون قصه بی بی خاتون با فیلم مادر علی حاتمی تفاوت بین یک فرد فهیم، آگاه به تاریخ ایران، واقف به مفاهیم معنوی و آ شنا با فن قصه نویسی و النهایه دارای بینش در تصاویر، خطوط و نقوش و ... یک نویسنده (بحث کارگردانی بعدا می شود) که در فن قصه نویسی فیلمنامه اش، نخستین الفبای قصه نویسی رعایت نمی شود الفبایی مانند؛شکل محتوایی قصه، شخصیت پردازی، ریتم، حادثه، گره، تضاد، کشمکش و ده ها مسائل دیگر که در ساده ترین کتاب فن قصه نویسی مهیاست و می دانیم و می دانید که زیبایی و خلاقیت و هنر هنرمند در کشف و شهود همین اشارات است و آنچه که توانایی یک هنرمند را از سایرین مجزا می گرداند تسلط و تجارت نویسنده می باشد و مکاتب هنر نویسندگی تفسیر و تعدیل این اشارات است. در شکل محتوایی مضمون، چرایی هستی شناسانه مطرح است و همین طور که از محتوا پیداست نیاز به ذهن فلسفی می باشد و نه به معنای آگاهی فیلسوف وار نویسنده بلکه به معنای حداقل یک تعریف که بتواند هستی مضمون را تبیین نماید و تبیین به جهت مقبولیت و قابل قبول شدن آن برای تاثیر در مخاطب، به همین دلیل است که نمی توان یک مضمون را به صرف تمایل شخصی و یا زیبایی آن انتخاب نمود البته صحبت از توانستن انتخاب یا نتوانستن آن بحثی است که در جهان هنر و هنر متعهد و هنرمند متعهد به توان الهی اش برمی گردد وگرنه در سیمای ملی همه چیز از همه کس ممکن می گردد.
نویسنده، کارگردان می شود و بالعکس، گریمور نویسنده می شود و بالعکس، فیلمبردار بازیگر می شود و بالعکس و با توجه به مشاهدات آن بعضی هایی که این گونه افعال را انجام می دهند همواره در حال تجربه کردن هستند که با توجه به ساخت گران فیلم، بودجه هم که ارث پدری کسی نیست، مال مردم است و مردم هم که بسیار زیاد پول دارند!با مقابله نمودن فیلم بی بی خاتون خانم لرستانی با فیلم مادر مرحوم حاتمی همان نکات دیده می شود. مرحوم علی حاتمی نه تنها در فیلم مادر بلکه در کلیه فیلم هایش پی جوی هویت بود، هویتی که از در و دیوار فیلم اش پیدا بود، هویتی که در طول فیلم هایش پله به پله به مادر می رسد. انگار فیلم مادر خلاصه و جمع بندی حرف های سایر فیلم هایش بود که در یک نقطه جمع شده بودند.
شخصیت پردازی بدان جهت است که شخصیت ها حاصل قصه گردند نه آنکه نام های بی شناسنامه را شخصیت قصه بدانیم و بنامیم. اگر پسر بزرگ زن (خاتون) در خارج نبود، چه تفاوتی در ساختار ایجاد می گردید؟ اگر پسر دیگر خاتون در آلمان پزشکی نمی خواند فیلمنامه چه تغییری می نمود؟ اگر دختر فیلم مستند نمی ساخت چه تفاوتی در پرداخت فیلمنامه دیده می شد؟ چنانچه همسر خاتون فوت نشده بود؟ و ... بسیاری از این چراهای مشروط دیگر که در یک قصه با حداقل استاندارد! فن نویسندگی بایست پاسخی برایش باشد. قصه های آگاهانه حلقه های زنجیره ای هستند که نمی توان یک حلقه را بدون کل زنجیر دید. مضمون اگر با آگاهی بر محتوای آن در قالب قصه ریخته شود شخصیت را خود به خود تولید می کند. اگر شخصیت و قصه در یک راستای زنجیری واقع شوند روانشناسی شخصیت ها مبدل به حوادث قصه و پیچ و خم های آن می گردد، پیچ و خم های قصه که موجب دلپذیری و هیجان مخاطب می شود بار سنگینش به عهده دیالوگ خواهد بود.
دیالوگی که به عرف غلط، گفتگو نامیده شده است. در فیلم خاتون خانم لرستانی، مطلقا دیالوگ به معنای تعریف هنری اش موجود نمی باشد. آدم ها، صحبت های روزمره ای-که می تواند حتی بدایه هم باشد- میان هم رد و بدل می نمایند که یک خط در میان ابتدا خاتون فیلم، کلمات قصار می گوید و در صحنه ای معادل دو یا سه دقیقه دختر همسایه یک پاراگراف مبسوط و ناتمام از فهم اشراقی می گوید که نه تنها نظریه اش چنان که گفته شد ناتمام مفهوم می شود بلکه در راستای منظورش در پی پاسخ شخص دیگر فیلم غلط هم فهم گردیده است. کارگردانی فیلمنامه ای اگر هنرمندانه نباشد هنرمند بازیگر، هنرمند تصویربردار و سایر عوامل دیگر هنری چه کاری از دستشان بر می آید؟ بازیگری، هنر نمایاندن احساسات و گرایشات ذهنی است. اگر در فیلمنامه هیچ گونه رابطه احساسی وجود نداشته باشد بازیگر چگونه می تواند احساساتش را بروز دهد.
رابطه های مادر فرزندی، رابطه زن و شوهری، رابطه پدر فرزندی و از همه مهمتر رابطه های هویتی کارگردان و فیلمنامه نویس، هویت را در تعریف خوردن لبو و باقلا تعریف می کند و طبعا از هنرپیشه می خواهد که رابطه ای احساسی با آنان برقرار نماید!! و قصه اگر، قصه فیلم باشد تصویر را تولید می نماید. در فیلم خاتون بهترین نمای فیلم چند تصویر تکراری از دانه های انار بود که می توانست یک عکس باشد تا یک تصویر و تفاوت میان دوربین عکسبرداری و دوربین تصویربرداری، خود مبحثی دیگر دارد.
دوربین تصویربرداری انتخاب نگاه کارگردان و تصویربردار و نورپرداز و سایر عوامل صحنه ای است که برای چشم تماشاگر انجام می شود. به یک تصویر از دوربین عکسبرداری، عکس می گویند و به یک واحد تصویر از تصویربرداری، یک فریم گفته می شود. فریم ها برخلاف عکس، ایستایی ندارند بلکه علاوه بر عمل فیزیکی تصویر، به تدریج رشد نگاه و احساس تماشاگر را برای تداوم قصه و غیره مدنظر خواهد داشت.
طبعا از تدوین و دکوپاژ نمی توان سخنی گفت، چه این عناوین در زمانی پرداخت می گردند که چیزی هم به نام فیلم به معنای اخص آن وجود داشته باشد و نکته ای دیگر...
مادری که در سکانس معرفی بر سر نماز ضجه می زند در شب یلدا داد سخن کربلا می دهد و تماما سرخپوش است. در سکانی ردیف نشسته همه بازیگران، اکثر اکسسوار صحنه و ... رنگ سرخ تند دارند که می تواند قابل توجه طراح صحنه و لباس و قصه گردد.
خانم شهره لرستانی فارغ التحصیل رشته بازیگری و کارگردانی است و با تجربه ای خوب که در فیلم ها و تئاترها دارد انتظار دیگری را برای مخاطبان و هوادارانش ایجاد می نماید و آیا بهتر نیست که در همان جایگاه که رضایتمندی را با آگاهی اش ایجاد کرده بماند؟ آیا این جعبه جادویی و یک تیتراژ۳۰ ثانیه ای ارزش آن را دارد که محصول را به هر بهای ریالی بفروشند؟
در خاتمه مجدا جای سپاس دارد که حداقل در وانفسای هزار و یک فیلم و سریال رنگ غربی و یا غیربومی، ایشان دست به انتخاب مضمونی تاریخی و هویتی می زند و ایضا در خاتمه، ای کاش مسئولان سیما به گزینی را توامان با علم و تجربه به جای دیگر گزینی های بی ضابطه در ساخت و پرداخت برنامه ها داشته باشند. قبول که در این معبر، ریالی از جیب مسئولی هزینه نمی شود اما مردم در این میان چه گناهی مرتکب شده اند که هم پولشان می رود و هم ...

http://www.aftab.ir/images/article/break.gif مسعود سمیعی روزنامه رسالت ( www.resalat-news.com (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.resalat-news.com) )

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد