ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : غدير، هجرت، بيعت و روايت بانوان



Victor007
9th January 2010, 05:35 PM
http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/07/00/2991.jpg



چكيده


رسول اكرم صلى الله عليه و آله پيش از حركت به سوى مكه ، همگان را به هجرت به سرزمين وحى فراخواندند تا علاوه بر تعليم مناسب حج ، پيام ولايت و جانشينى اميرمؤمنان على عليه‏السلام را به آنان ابلاغ كنند و بر اين امر مهم از آنان پيمان بگيرند .
حضور بانوان و در رأس آنان بزرگوارانى همچون ام‏سلمه ، ام‏هانى ، اسماء بنت عميس و ديگر بستگان پيامبر صلى الله عليه و آله گرچه بسيار بااهميت است ، اما حادثه‏ى جديدى نيست ؛ زيرا پيش از آن نيز زنان در هجرت‏هاى متعدد - مانند هجرت از مكه به حبشه كه براى درامان ماندن از آزار مشركان و به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله صورت گرفت ، هجرت از مكه به مدينه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله كه به منظور تشكيل حكومت اسلامى انجام شد ، و بيعت عقبه‏ى دوم و فتح - شركت كرده بودند و اين بار نيز در سفر از مدينه به مكه مكرمه كه قريب ده روز به طول انجاميد رسول خدا صلى الله عليه و آله را همراهى مى‏كردند . آنان پس از حضور در مراسم حج ، كه آخرين حج رسول خدا صلى الله عليه و آله و به نام » حجة الوداع « معروف گرديد ، و حضور در جحفه و استماع سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله كه به » خطبه‏ى غدير « مشهور است ، پيام حقانيت ولايت اميرمؤمنان على عليه‏السلام را براى ديگران روايت نمودند ؛ زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله به حاضران دستور داده بودند تا آن را به غايبان برسانند .

مقدمه


در نظام حقوقى و متكامل اسلام ، بانوان همانند مردان براى فعاليت در عرصه‏هاى مختلف فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و سياسى صاحب حق‏اند ؛ زيرا ملاك اصلى در عهده‏دارى مسئوليت در هر يك از زمينه‏هاى ياد شده ، صلاحيت ، توانايى و شايستگى افراد است نه جنسيت آنان . به عبارت ديگر ، نظام حقوقى اسلام بر مبناى انسانيت بنا گرديده است . حضور بانوان در حادثه‏ى بسيار خطير و سرنوشت‏ساز » غدير « جلوه‏اى از فعاليت گسترده‏ى آنان در عرصه‏ى سياست محسوب مى‏شود . شركت زنان نامدار و معروف در هجرت از مدينه به مكه ، شركت در مراسم حج و پس از آن شركت در اجتماع بزرگ غدير ، براى استماع سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و پيمان با رسول خدا صلى الله عليه و آله و على عليه‏السلام بر ولايت اميرمؤمنان على عليه‏السلام ، تأييدى بر جواز فعاليت سياسى آنان است. مقاله‏ى حاضر علاوه بر شناسايى بانوانى كه اين حادثه را روايت كرده‏اند سابقه‏ى بيعت آنان در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و ساير فعاليت‏هاى آنان را مورد بررسى قرار داده است .

حوزه‏هاى فعاليت بانوان


مطالعه‏ى سيره‏ى نبوى صلى الله عليه و آله در دوران بعثت و حاكميت ، حاكى از حضور فعال بانوان در عرصه‏هاى علم و فرهنگ، اقتصاد ، سياست و اجتماع است ؛ هر چند شيوه‏هاى حضور آنان با توجه به شرايط و احوال اجتماعى و فرهنگى متفاوت بوده است .
فعاليت گسترده‏ى بانوان در امر آموزش و فراگيرى علم ، نه تنها ممنوع نبوده ، بلكه همواره مورد تأييد و تشويق معصومان عليهم‏السلام واقع شده است . فاطمه زهرا عليهاالسلام شاگردانى مانند اسماء ، فضه ، ام‏ايمن و رقيه داشت . ام‏سلمه و ديگر زنان پيامبر صلى الله عليه و آله نيز از استادان و معلمان مدارس زنان بوده‏اند . شفا دختر عبدالله بن عبد شمس ) از مهاجران اوليه ( بنا به دستور رسول خدا صلى الله عليه و آله آموزش حفصه همسر حضرت را به عهده گرفت . اين عمل باعث شد ديگر زنان نيز به امر آموختن روى آورند . ديرى نپاييد كه در مدينه تعداد زنان باسواد رو به فزونى نهاد . از اين رو ، آنان از رسول خدا صلى الله عليه و آله تقاضا كردند روز خاصى را براى يادگيرى تعلميات دينى به بانوان اختصاص دهد ؛ چون مردها بر اين امر بر آنان پيشى گرفته بودند . پيامبر صلى الله عليه و آله هم اين خواسته‏ى آنان را پذيرفت و از آن پس به طور مرتب با آنها ديدار مى‏كرد . در همان ايام و بعد از رحلت آن حضرت ، فاطمه زهرا عليهاالسلام و همسران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در مسائل دينى و فقهى مرجع مردم شدند و خانه‏ى هر يك از آنان به صورت مدرسه‏اى درآمد ، به گونه‏اى كه بزرگان صحابه بسيارى از مسائل فقهى و دينى را از ايشان مى‏پرسيدند و آنان به عنوان مصادر تحقيقاتى بزرگان درآمده بودند . ) فاضلى ، 1381 ، ص 143 و 145 )
حضور زنان در مساجد براى برپايى نماز جماعت ، از مسلمات تاريخى محسوب شده و بيانگر حضور فعال آنان در مجامع دينى است .
امام صادق عليه‏السلام از پدر گرامى‏اش نقل مى‏كند : رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام نماز جماعت صداى گريه‏ى طفلى را شنيد كه مادرش او را به مسجد آورده بود ، حضرت نمازش را كوتاه كرد تا مادر سراغ فرزندش برود . ام‏سنان نيز مى‏گويد : ما همراه رسول خدا صلى الله عليه و آله در نمازهاى جمعه و جماعت و عيدفطر و قربان شركت مى‏كرديم . ) همان ، ص 233 - 231 )
فعاليت در حوزه‏ى اقتصاد نيز به نص آيه‏ى شريفه‏ى ) للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن ( ) نساء : 32 ) ) هر كس از زن و مرد از آنچه اكتساب كنند بهره‏مند
شوند ( و سيره‏ى نبوى صلى الله عليه و آله ، امرى مجاز است . البته به مقتضاى ضرورت‏هاى اجتماعى شيوه‏هاى كسب درآمد متفاوت خواهد بود . دختران شعيب براى گوسفندچرانى در بيرون از منزل كار مى‏كردند و همچنين حضرت خديجه عليهاالسلام به امر تجارت مشغول بودند ، چنان كه زينب عطار نيز عطرهاى خود را به صورت دوره‏گردى و مراجعه به منازل مى‏فروخته است . روايت شده كه روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد خانه شد و زينب عطرفروش را ديد . او فروشنده‏ى لوازم آرايشى به زنان بود ، در ضمن وسايل آرايش زنان پيامبر صلى الله عليه و آله را نيز فراهم مى‏كرد . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : آفرين بر تو كه خانه‏هاى ما را معطر مى‏كنى .
زينب گفت : اى رسول خدا صلى الله عليه و آله ! امروز براى فروش نيامده‏ام ، بلكه آمده‏ام تا از شما در مورد چگونگى آفرينش جهان سؤال كنم . پيامبر صلى الله عليه و آله نيز چگونگى آفرينش جهان را با تفصيل بيان كرد . ) همان ، ص 27 )
برخى نيز در داخل منزل به مشاغلى مانند ريسندگى ، دباغى و مانند آن مى‏پرداختند .
علامه‏ى طباطبائى رحمه الله مى‏فرمايد : » در اسلام ، زن در تمامى احكام عبادى و حقوق اجتماعى شريك مرد است و او نيز مانند مردان مى‏تواند مستقل باشد و هيچ فرقى با مردان ندارد ) نه در ارث ، نه در كسب و انجام معاملات ، نه در تعليم و تعلم و نه در به دست آوردن حقى كه از او سلب شده ، نه در دفاع از حق خود و نه احكامى ديگر ( ، مگر تنها در مواردى كه طبيعت خود زن اقتضا دارد كه با مرد فرق داشته باشد . « ) طباطبائى ، 1374 ، ج 2 ، ص 410 و 411 )
حضور در عرصه‏هاى سياسى و حكومتى نيز سابقه‏اى ديرينه دارد . حاكميت بلقيس ، پادشاه سرزمين سبا و قرار گرفتن در بالاترين مقام مملكتى ، نامه‏نگارى حضرت سليمان با او ، صلاحديد و مشورت بلقيس با مشاورانش درباره‏ى متن نامه ، و سرانجام پاسخ مثبت اين بانوى فهيم و با درايت به دعوت سليمان عليه‏السلام و ايمان آوردن او ، حكايت از تدبير ، كفايت و شايستگى او در اداره‏ى آن سرزمين دارد . طرح اين قضيه در قرآن كريم بيانگر آن است كه عنصر اساسى و مهم در واگذارى و قبول مسئوليت‏هاى بزرگ ، صلاحيت و توانايى افراد است نه جنسيت آنها ؛ چنان كه امروزه نيز در جوامع متعدد بشرى واگذارى پست‏هاى مهم مملكتى به بانوان ، امرى متداول و مرسوم است .
يكى ديگر از جلوه‏هاى حضور سياسى بانوان در منابع تاريخى و روايى ، هجرت ، و بيعت آنان با رسول خدا صلى الله عليه و آله و على بن ابى‏طالب عليه‏السلام است .

مفهوم بيعت و آثار آن


» بيعت عبارت است از پيمان بستن به فرمانبرى و طاعت . بيعت كننده با امير خويش پيمان مى‏بست كه در امور مربوط به خود و مسلمانان تسليم نظر وى باشد ، و در هيچ چيز از امور مربوط با او به ستيز برنخيزد و تكاليفى را كه برعهده‏ى وى مى‏گذارد و وى را به انجام دادن آنها مكلف مى‏سازد اطاعت كند ، خواه آن تكليف به دلخواه او باشد و خواه مخالف مليش . و چنين مرسوم بود كه هرگاه با امير بيعت مى‏كردند و بر آن پيمان مى‏بستند ، دست او را به منظور استوارى و تأكيد پيمان در دست امير مى‏گذاشتند . « ) ابن‏خلدون ، 1379 ش ، ج 1 ، ص 400 ) قراين نشان مى‏دهد بيعت از ابداعات مسلمانان نبوده ، بلكه سنتى رايج در ميان عرب بوده است و به همين دليل ، در آغاز اسلام كه طايفه اوس و خزرج در موقع حج ، از مدينه به مكه آمدند و با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در عقبه بيعت كردند ، برخورد آنان با مسئله‏ى بيعت برخورد با يك امر آشنا بوده است . ) مكارم شيرازى ، 1369 ، ج 22 ، ص 70 )
يكى از مباحث مهم درباره‏ى اثر بيعت اين است كه آيا بيعت موجب مشروعيت بخشيدن به قدرت حاكمه مى‏شود و يا مانند رأى فقط موجب مقبوليت حكومت است ؟ براساس مبانى كلامى ، ديدگاه‏هاى متفاوتى پيرامون اين مسئله وجود دارد :

نظريه‏ى اول


ماهيت بيعت با رأى متفاوت است . برخى چنين استدلال كرده‏اند كه رأى بر مدار هواى نفسانى دور مى‏زند ، در حالى كه بيعت براساس تعلق دينى يك امت نسبت به ولى عادل صورت مى‏گيرد . برخى ديگر ، تفاوت ميان آن دو را اين گونه تشريح كرده‏اند كه بيعت كننده متعهد مى‏شود طبق رأى و نظر بيعت شونده عمل كند و حال آنكه ماهيت انتخابات عكس بيعت است و شخص منتخب بايد براساس توكيل و اراده‏ى موكل اقدام كند و افزون بر آن ، بيعت قابل فسخ و عزل نيست ، ولى در انتخابات و توكيل اين امر متصور است . به عبارت ديگر ، بيعت در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله تنها يك وظيفه‏ى دينى و سياسى براى ايجاد زمينه و تحقق زعامت ايشان بوده است و چنان نبود كه پيامبر با بيعت به زعامت جامعه برگزيده شود .

نظريه‏ى دوم


بيعت ، با رأى دادن در زمان ما كمى تفاوت دارد و پررنگ‏تر است . رأى ، صرف انتخاب است نه تسليم اطاعت شدن ؛ اما بيعت آن است كه خود را تسليم امر او كند .

نظريه‏ى سوم



مسلم است كه چنين امرى درباره‏ى رسول خدا صلى الله عليه و آله يا هر شخص ديگرى كه قدرتش از ناحيه‏ى خداوند تأمين شده است مصداق نمى‏يابد . اگر كسى بيعت را به معناى رأى دادن و حق طبيعى فرد معنا كند ، قطعا درباره‏ى رسول خدا صلى الله عليه و آله و بيعتى كه در قرآن از آن ياد شده است دچار مشكل خواهد شد .

نظريه‏ى چهارم


بين رأى و بيعت تفاوت ماهوى وجود ندارد ، و رأى مرحله‏ى تكامل يافته‏ى بيعت است . طبق اين نظريه ، اشكال نظريات پيشين اين است كه آنان رأى را مثبت حكومت و منشأ مشروعيت دانسته‏اند . برخى از صاحب‏نظران به شدت از اينكه بيعت منشأ مشروعيت باشد مخالفت كرده و معتقدند بيعت ، فقط موجب تحكيم و تثبيت پايه‏هاى حكومت است و در اثبات ولايت هيچ نقشى ندارد .
اشكال اين استدلال در اين است كه ميان مفهوم بيعت و مبانى فلسفى آن خلط كرده است ؛ زيرا اختلاف در اينكه بيعت منشأ مشروعيت حكومت است يا مقبوليت آن ، در رأى نيز وجود دارد . بنابراين ، مشروعيت يا مقبوليت بيعت و رأى از مبادى و مقدمات مبنايى آن دو شمرده مى‏شود و هر دو از شرايط همسانى برخوردارند ، و همان گونه كه رأى بايد براساس اراده و شناخت صورت گيرد و ملاك مقبوليت آن اكثريت آراست و بايد پيش از تصدى ، رأى‏گيرى صورت پذيرد ، بيعت نيز چنين است .

نويسنده: اكرم السادات حسينى

Victor007
9th January 2010, 05:37 PM
بيعت بانوان با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله


در تاريخ اسلام براى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بيعت‏هاى متعددى به ثبت رسيده است ، اما بيعت‏هايى كه زنان نيز در آن مشاركت داشته‏اند عبارتند از :
1. بيعت عقبه دوم
در سال سيزدهم پس از نبوت ، هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به همراه گروهى به قصد حج به مكه آمده بودند ، برخى از آنان در شب دوازدهم ذى الحجه در عقبه اجتماع كردند و پيمان بستند كه در همه‏ى شرايط مطيع و فرمانبر رسول خدا صلى الله عليه و آله باشند و از سرزنش‏كنندگان نهراسند ، پيامبر صلى الله عليه و آله را يارى كنند و از جان او دفاع نمايند ، همان گونه كه از فرزندان و خانواده خود دفاع مى‏كنند . * ابن‏كثير ، 1396 ، ج 2 ، ص 195 * در اين اجتماع ، هفتاد مرد و دو زن به نام‏هاى نسيبه دختر كعب از قبيله‏ى بنى‏مازن ، و اسماء دختر عمرو حضور داشتند . * مجلسى ، 1403 ، ج 19 ، ص 2 * 24. بيعت رضوان يا شجره
در ذى القعده سال ششم هجرى پيامبر صلى الله عليه و آله به همراه گروهى از مهاجرين و انصار به قصد زيارت خانه‏ى خدا بدون حمل سلاح عازم مكه شدند . رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين سفر ام‏سلمه را همراه خود بردند و از زنان ديگر ام‏عماره ، ام‏منيع ، اسماء دختر عمرو با همسرش ، و ام‏عامر الاشهليه نيز در اين سفر شركت داشتند . اما قريش به گمان اينكه پيامبر و اصحابش به قصد جنگ به مكه آمده‏اند مانع ورود آنان شدند . ازاين رو ، پيامبر صلى الله عليه و آله و همراهان در » حديبيه « توقف كردند . آنان با حضرت پيمان بستند كه فرار نكنند و تا لحظه‏ى مرگ از اسلام و پيامبر دفاع كنند . قرآن كريم اين پيمان مؤمنان را پيمان با خداوند دانسته * فتح : 10 * و به آنان چهار پاداش را وعده فرموده است : رضايت و خشنودى الهى ، سكينه و آرامش ، پيروزى نزديك ، و غنايم فراوان . * فتح : 19  18 *
سرانجام قرارداد صلح ميان مسلمانان و قريش منعقد گرديد و جنگى اتفاق نيفتاد . اين بيعت مقدمه بيعت فتح بود . * صالحى شامى ، 1414 ، ج 5 ، ص 33 و 34 / ابن‏كثير ، 1396 ، ج 3 ، ص 313 *
3. بيعت فتح
در بيستم رمضان سال هشتم هجرى پس از فتح مكه ، مردم بر گرد رسول خدا صلى الله عليه و آله اجتماع كرده و با او در اطاعت از خداوند و پيامبر بيعت كردند . پس از آنكه بيعت مردان پايان يافت ، گروهى از بانوان كه تعداد آنها را قريب پانصد نفر ذكر كرده‏اند به حضور حضرت رسيده و با ايشان بيعت كردند . * كلينى ، 1367 ، ج 5 ، ص 527 * به همين دليل ، آن را » بيعة النساء « نيز ناميده‏اند . مفاد اين پيمان بسيار شبيه پيمان عقبه‏ى اول مى‏باشد كه در سال دوازدهم پس از بعثت منعقد گرديد . * ابن‏كثير ، 1396 ، ج 2 ، ص 179 * قرآن كريم درباره‏ى مفاد اين بيعت مى‏فرمايد : * يا أيها النبى اذا جاءك المؤمنات يبايعنك على أن لا يشركن بالله شيئا و لا يسرقن و لا يزنين و لا يقتلن أولادهم و لا يأتين ببهتان يفترينه بين أيديهن و أرجلهن و لا يعصينك فى معروف فبايعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحيم * * ممتحنه : 12 * ؛ اى پيغمبر ! چون زنان مؤمن نزد تو آيند كه با تو بيعت كنند كه ديگر هرگز شرك به خدا نياورند و سرقت و زناكارى نكنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و بر كسى افترا و بهتان ميان دست و پاى خود نبندند و با تو در هيچ امر معروفى * كه به آنها كنى * مخالفت نكنند ؛ بدين شرايط با آنان بيعت كن و بر آنان از خداوند آمرزش و غفران طلب كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر كوه صفا قرار گرفت و از مردان بيعت گرفت ، زنان مكه كه ايمان آورده بودند ، براى بيعت خدمتش آمدند ، آيه‏ى فوق نازل شد . * مكارم شيرازى ، 1369 ، ج 24 ، ص 45 * در اين آيه ، شش شرط براى بيعت زنان ذكر شده است . اما چرا بيعت با زنان مشروط به اين شرط است ، در حالى كه بيعت با مردان تنها بر اسلام و جهاد بوده است ؟
در پاسخ مى‏توان گفت : آنچه در مورد مردان در آن محيط از همه مهم‏تر بوده ، همان ايمان و جهاد بوده است ؛ اما در مورد زنان ، چون جهاد مشروع نبوده ، شرايط ديگرى ذكر شده كه مهم‏تر از همه بعد از توحيد ، امورى بوده كه زنان در آن جامعه گرفتار انحراف از آنها بوده‏اند . * همان ، ص 47 *
يكى از نكات بسيار قابل توجه در اين آيه ، بيان رابطه‏ى بيعت زنان با شخصيت اسلامى آنان است . » اين مسئله نشان مى‏دهد كه برخلاف گفته‏ى بى‏خبران يا مغرضانى كه مى‏گويند اسلام براى نيمى از جامعه‏ى انسانى ، يعنى زنان ، ارزشى قايل نشده و آنها را به حساب نياورده است ، دقيقا آنها را در مهم‏ترين مسائل به حساب آورده است ؛ از جمله مسئله بيعت است كه يك بار در حديبيه * در سال ششم هجرت * و يك بار در فتح مكه انجام گرفت ، و آنها نيز دوش به دوش مردان در اين پيمان الهى وارد شدند ، و حتى شرايط بيشترى را نسبت به مردان پذيرا گشتند ؛ شرايطى كه هويت انسانى زن را زنده مى‏كرد ، و او را از اينكه تبديل به متاع بى‏ارزش يا وسيله‏اى براى كام‏جويى مردان بوالهوس گردد نجات مى‏داد . « * همان ، ص 48 - 47 *
4. بيعت غدير
اين واقعه را در عنوان بعدى پى خواهيم گرفت .

مهاجرت بانوان


بانوان علاوه بر بيعت با رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ، در هجرت‏هاى متعدد نيز مشاركت داشته‏اند ؛ مانند هجرت از مكه به حبشه كه به علت اذيت و آزار مشركان و به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله انجام شد ، هجرت از مكه به مدينه ، به همراهى پيامبر صلى الله عليه و آله و با هدف تشكيل حكومت اسلامى ، و هجرت از مكه به مدينه كه در آخرين سال حيات ايشان و با هدف تعليم مناسك حج و ابلاغ پيام ولايت حضرت على عليه‏السلام صورت گرفت . در هجرت به حبشه كه كاملا مخفيانه انجام شد ، هشتاد و سه مرد و هجده زن شركت داشته‏اند . * امينى ، 1379 ، ج 2 ، ص 136 * آنان بسان مردان مسلمان براى حفظ عقيده‏ى خويش جلاى وطن نمودند . اسماء دختر عميس و ام‏ايمن از مهاجرين اوليه بودند . ام‏ايمن در اوايل بعثت ايمان آورد و در غزوه‏ى احد و خيبر شركت داشت . او پيوسته به حضور حضرت شرفياب مى‏شد . * فاضلى ، 1381 ، ص 241 * فاطمه دختر اسد و مادر على عليه‏السلام نيز از بانوانى بود كه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله ، به مدينه مهاجرت كرد . صلاحيت اخلاقى و دينى او تا آنجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله بارها به ديدن او مى‏رفت و سرانجام وقتى در سال چهارم هجرى در مدينه از دنيا رفت پيامبر صلى الله عليه و آله پيراهن خود را كفن او قرار داد. * همان ، ص 243 *
برخى از بانوان نيز از دارالكفر به اسلام مهاجرت نمودند . قرآن كريم درباره‏ى مهاجرت اين بانوان مى‏فرمايد : * با أيها الذين آمنوا اذا جاءكم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهن الله أعلم بايمانهن فان علمتموهن مؤمنان فلا ترجعوهن الى الكفار لا هن حل لهم و لا هم يحلون لهن و آتوهم ما أنفقوا و لا جناح عليكم أن تنكحوهن اذا آتيتموهن أجورهن و لا تمسكوا بعصم الكوافر و اسألوا ما أنفقتم و ليسألوا ما أنفقوا ذلكم حكم الله يحكم بينكم و الله عليم حكيم * * ممتحنه : 10 * ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ! آنگاه كه زنان مؤمن مهاجر پيش شما آمدند ، آنها را امتحان كنيد؛ خدا داناتر به ايمان آنهاست . شما اگر با ايمانشان شناختيد آنها را به كافران برمگردانيد ؛ كه اين زنان مؤمن بر آن كفار و آن شوهران كافر بر اين زنان حلال نيستند . ولى مهر و آنچه را كه * شوهرانشان * انفاق كرده‏اند به آنها بپردازيد و باكى نيست كه شما با آنها نكاح كنيد در صورتى كه مهرشان را بدهيد . نگه‏دارى نكنيد همسران كافره را و مطالبه كنيد آنچه را انفاق كرده‏ايد و مطالبه كنند آنچه را انفاق كرده‏اند . اين حكم خداست كه در بين شما حكم مى‏كند و خدا داناى تواناست .
جمعى از مفسران در شأن نزول اين آيات چنين آورده‏اند : رسول خدا صلى الله عليه و آله در حديبيه با مشركان مكه پيمانى امضا كرد . يكى از مواد پيمان اين بود كه هر كس از اهل مكه به مسلمانان بپيوندد او را بازگردانند ، اما اگر كسى از مسلمانان اسلام را رها كرد و به مكه بازگشت مى‏توانند او را برنگردانند . در اين هنگام ، زنى به نام سبيعه اسلام را پذيرفت و در همان سرزمين حديبيه به مسلمانان پيوست . همسرش خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى محمد ! همسرم را به من بازگردان ؛ چرا كه يكى از مواد پيمان ماست و هنوز مركب آن خشك نشده است . آيه فوق نازل شد و دستور داد زنان مهاجر را امتحان كنند . * ابن‏عباس مى‏گويد : امتحانشان به اين بود كه بايد سوگند ياد كنند هجرت آنها به خاطر كينه با شوهر ، يا علاقه به سرزمين جديد ، و يا هدف دنيوى نبوده ، بلكه تنها به خاطر اسلام بوده است . * آن زن سوگند ياد كرد كه چنين است. در اينجا رسول خدا صلى الله عليه و آله مهريه‏اى را كه شوهرش پرداخته بود و هزينه‏هايى را كه متحمل شده بود به او پرداخت و فرمود : طبق اين ماده تنها مردان را بازمى‏گردانند نه زنان را .

Victor007
10th January 2010, 04:01 PM
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/07/00/2993.jpg


زنان و دو بيعت با على بن ابى‏طالب عليه‏السلام



در بيست و پنجم ذى القعده سال دهم هجرى رسول خدا صلى الله عليه و آله در فراخوان عمومى همگان را براى هجرت به مكه فراخواندند ، ضمن اينكه اشاره فرمودند امسال آخرين سال حيات من است . ايشان در اين سفر دو مأموريت داشتند :
1. تعليم احكام و مناسك حج ؛
2. ابلاغ پيام ولايت اميرالمؤمنين على عليه‏السلام و سپردن رهبرى و هدايت جامعه‏ى مسلمانان به ايشان .
انجام ندادن اين مأموريت ، به معناى عمل نكردن به وظيفه بود ؛ ) يا أيها الرسول بلغ ما أنزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدى القوم الكافرين . ( ) مائده : 67 ) اين سفر على‏رغم ممانعت گروهى از مخالفان انجام شد . پيامبر صلى الله عليه و آله پياده از مدينه خارج شدند و اهل بيت و همسران او در حالى كه بر هودج قرار گرفته بودند به اتفاق تمام مهاجرين ، انصار و قبايل عرب و گروه عظيمى از خلق در پى ايشان به حركت درآمدند . ) امينى ، 1362 ، ج 3 ، ص 30 - 29 ) تعداد شركت‏كنندگان را تا يكصد و بيست و چهار هزار نفر ثبت كرده‏اند . البته اهالى مكه و آنها كه به اتفاق اميرالمؤمنين عليه‏السلام و ابوموسى از يمن آمدند ، بر اين تعداد اضافه مى‏شوند . ) همان ( سفر پيامبر صلى الله عليه و آله و همراهان ايشان قريب ده روز به طول انجاميد . مراسم حج تحت تعليم و سرپرستى رسول خدا صلى الله عليه و آله برگزار گرديد . اين تنها حجتى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از مهاجرت به مدينه انجام دادند ؛ نه پيش از آن و نه بعد از آن ، اين عمل از طرف آن حضرت وقوع نيافت . اين حج را به اسامى متعدد در تاريخ ثبت نموده‏اند ؛ از جمله : حجة الوداع ، حجة الاسلام ، ججة البلاغ ، و حجة الكمال . پس از پايان مراسم حج و اعلام خروج حاجيان از مكه و در روز پنج‏شنبه هجده ذى الحجه ، سيل جمعيت به سوى » غدير « حركت كردند . همگان در مسير بازگشت ، به منطقه‏اى به نام » جحفه « رسيدند . حجفه شاهراهى بود كه مسير اهل مدينه ، مصر ، يمن و عراق از آنجا جدا مى‏شد . در آن زمان ، جبرئيل امين آيه‏ى شريفه‏ى ) يا أيها الرسول بلغ ما أنزل اليك من ربك ( را بر رسول گرامى صلى الله عليه و آله ، نازل ، و به ايشان فرمان اعلان ولايت على عليه‏السلام را ابلاغ كرد . رسول خدا صلى الله عليه و آله على‏رغم تابش سوزان آفتاب دستور توقف همگان را صادر فرمودند ؛ به كسانى كه جلوتر حركت كرده بودند دستور بازگشت دادند و مقدارى نيز صبر كردند تا افرادى كه در عقب بودند برسند . همگى در محلى به نام » غديرخم « اجتماع نمودند . رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از برپايى نماز ظهر ، بر بالاى منبرى كه برخى از اصحاب براى ايشان تدارك ديده بودند قرار گرفته و اميرالمؤمنين عليه‏السلام را فراخواندند تا بر بالاى منبر و در سمت راست ايشان بايستند و با صدايى رسا خطبه‏اى طولانى را ايراد فرمودند . رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از حمد و ثناى الهى و اقرار گرفتن از مردم بر وحدانيت خداوند متعال ، رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله و حق بودن معاد و قيامت و شهادت بر بندگى خود ، فرمودند : بايد فرمان مهمى را درباره‏ى على بن ابى‏طالب به استماع شما برسانم كه در غير اين صورت رسالت الهى خود را انجام نداده و از عذاب الهى ترسناكم . آنگاه دست اميرالمؤمنين عليه‏السلام را بالا برده و پس از معرفى ايشان به حاضران ، فرمودند: اى مردم ! چه كسى نسبت به مؤمنين از خود آنان سزاوارتر است ؟
پاسخ دادند : خدا و رسول او آگاه‏ترند .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند : همانا خداوند مولاى من ، و من مولاى مؤمنين و از آنان نسبت به خودشان سزاوارترم . آنگاه فرمودند : » من كنت مولاه فهذا على مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله « ؛ هر كه را من مولاى اويم ، پس على مولاى اوست ، پروردگارا دوستداران او را دوست ، و دشمنان او را دشمن بدار ، يارى‏كنندگان او را يارى كن و پشت كنندگان به او را خوار گردان . آنگاه فرمان دادند تا حاضران اين سخن را به غايبان اطلاع دهند . هنوز جمعيت متفرق نشده بودند كه آيه‏ى شريفه‏ى ) اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا ( ) مائده : 3 ) نازل گرديد . پيامبر صلى الله عليه و آله بر نعمت رسالت خود و ولايت على عليه‏السلام تكبير گفتند . ) مجلسى ، 1403 ، ج 27 ، ص 112 - 111 ) و در ادامه ، سرانجام نافرمانى از ولايت ائمه طاهرين عليهم‏السلام و غضب الهى بر دشمنان اهل بيت ، و بيزارى خود را از امامان گمراهى كه مقام امامت را غصب كنند متذكر شدند . در پايان ، از حاضران بر اطاعت از ائمه طاهرين عليهم‏السلام و طلب مغفرت از آنان اقرار گرفته و فرمودند : اى مردم ! هر كس خدا و رسولش و على و امامانى را كه ذكر كردم اطاعت كند به رستگارى بزرگ دست يافته است . اى مردم ! كسانى كه براى بيعت با او و قبول ولايت او و سلام كردن به عنوان » اميرالمؤمنين « با او سبقت بگيرند آنان رستگارانند و در باغ‏هاى نعمت خواهند بود . حضرت سخنان خود را با طلب آمرزش براى مؤمنانى كه دستور حضرت را اطاعت كنند ، و نفرين بر انكاركنندگان و كافران ، و حمد و سپاس خداوند به پايان رساندند .
پس از اتمام خطبه‏ى رسول خدا صلى الله عليه و آله دو خيمه برپا شد ؛ يكى براى خود ايشان و ديگرى براى على بن ابى‏طالب عليه‏السلام ، مردم گروه گروه براى تبريك و تهنيت ابتدا به خيمه ايشان و سپس به خيمه‏ى على بن ابى‏طالب عليه‏السلام مى‏آمدند . در اين ميان ، ابوبكر و عمر اولين كسانى بودند كه با عبارت » مبارك باد بر تو اى پسر ابوطالب كه از اين پس مولاى من و هر مرد و زن مؤمنى هستى « با على عليه‏السلام بيعت كردند. پس از آنكه بيعت مردان پايان يافت ، پيامبر صلى الله عليه و آله به همسران خود و بقيه‏ى بانوان مؤمن دستور دادند تا بر على عليه‏السلام وارد شوند و بر اميرى على عليه‏السلام بيعت كنند ، و آنان نيز چنين كردند . ) مجلسى ، 1403 ، ج 21 ، ص 388 ) البته نحوه‏ى بيعت زنان و مردان چنان كه در » بيعة النساء « آمده متفاوت از يكديگر بوده است . در بيعة النساء پيامبر صلى الله عليه و آله ظرف آبى را تهيه كرده دستان مبارك خود را در آن فروبردند ، آنگاه به زنان فرمودند : هر كه مى‏خواهد بيعت كند دستش را در ظرف فروببرد . ) مجلسى ، 1403 ، ج 21 ، ص 112 ، ح 6 ) در اين مجلس نيز زنان با قرار دادن ظرف آبى كه پرده‏اى در وسط آن بود بيعت نمودند ؛ به اين صورت كه اميرالمؤمنين عليه‏السلام در يك سوى پرده و زنان در سوى ديگر ، دست خود را داخل آب قرار مى‏دادند . اين روز به روز تاج‏گذارى اميرالمؤمنين نيز معروف است ؛ زيرا حضرت در اين مراسم عمامه‏ى خود را كه » سحاب « نام داشت بر سر اميرالمؤمنين عليه‏السلام قرار دادند . عمامه پوشش مخصوص اشراف و بزرگان بوده است و چنان كه مراسم تاج‏گذارى پادشاهان با قرار دادن تاجى از جنس طلا و جواهر برگزار مى‏گردد ، در ميان عرب مرسوم بوده كه از عمامه استفاده مى‏كردند . روايت است كه حضرت فرمودند : » العمائم تيجان العرب « . رسول خدا در اين روز عمامه خود را به شكل مخصوصى كه حكايت از عظمت و جلالت على عليه‏السلام داشت بر سر ايشان نهاد . ) امينى ، 1362 ، ج 2 ، ص 212 - 208 )

حديث غديريه به روايت بانوان


اين روايت كه در منابع متعدد شيعى و سنى آمده است ، از نظر سند متواتر بوده و فاقد هرگونه ضعف و اشكال در طريق روايت مى‏باشد . بسيارى از بزرگان صحابى كه در غدير حضور داشته‏اند آن را روايت كرده‏اند . تعداد بانوانى كه در حادثه‏ى كم‏نظير و تاريخى غديرخم و بيعت با على عليه‏السلام شركت كرده‏اند مشخص نيست و در منابع روايى به مناسبت روايت غدير فقط از بانوانى كه حديث غدير را روايت كرده‏اند نام برده شده است .
علامه امينى در طبقه‏ى صحابه ، نام يكصد و ده راوى كه شش تن از آنان را بانوان تشكيل مى‏دهند به عنوان اولين راويان حديث غدير معرفى كرده است . لازم به توضيح است كه مأخذ اصلى اين حديث بانوان ، فردى است به نام ابن‏عقده صاحب كتاب حديث الولايه . ابن‏طاووس ، از علماى بزرگ شيعه ، درباره‏ى او مى‏نويسد : » او در نزد بزرگان همه‏ى مذاهب فردى ثقه و مورد اعتماد است . او كتاب خود را حديث الولايه نام نهاد و در آن روايات پيامبر صلى الله عليه و آله را درباره‏ى ولايت ، همراه با اسامى راويان آن ثبت كرده است . اين كتاب كه بر آن ، خط شيخ طوسى و جمعى از بزرگان اسلام قلم خورده است در نزد من موجود مى‏باشد . « ) ابن‏طاووس حلى ، 1371 ، ص 140 - 139 ) اين بانوان عبارتند از :

اسماء دختر عميس


ابن‏عقده در كتاب الولايه حديث غدير را از او روايت كرده است . ) امينى ، 1362 ، ج 2 ، ص 44 ) اسماء ابتدا به همسرى جعفر بن ابى‏طالب درآمد و سه پسر به نام‏هاى محمد ، عبدالله و عون به دنيا آورد . اسماء و جعفر در هجرت به حبشه - كه اولين هجرت در اسلام به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله بود و براى جلوگيرى از آزار و اذيت مشركان صورت گرفت - شركت داشتند . پس از او ساير مسلمانان نيز به اين سرزمين مهاجرت نمودند و در آنجا اجتماعى از مسلمانان را تشكيل دادند . او عبدالله را در حبشه به دنيا آورد و همزمان با آن ، پسر نجاشى پادشاه حبشه را نيز شير داد . ) ابن‏اسحاق ، 1383 ، ج 1 ، ص 214 و 819 )
پس از كشته شدن جعفر در جنگ ، اسماء به نكاح ابوبكر درآمد . به هنگام باردارى محمد ، همراه شوهرش ابوبكر به مكه هجرت نمود و در ايام حج محمد را در منطقه‏اى به نام ذوالحليفه به دنيا آورد . او پس از مرگ ابوبكر به عقد على عليه‏السلام كه از همسر اولش ده سال كوچك‏تر بود درآمد ، و كودك خردسال او ، يعنى محمد بن ابى‏بكر ، در خانه‏ى على عليه‏السلام بزرگ شد . او در كنار ساير فرزندان على عليه‏السلام بزرگ شد و به همين سبب او را ربيب على عليه‏السلام ناميده‏اند . محمد در جمل و صفين همراه على عليه‏السلام بود . در برخى منابع تاريخى و روايى از حضور اسماء در وقايعى مانند عروسى حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام و ولادت امام حسن عليه‏السلام سخن به ميان رفته است . اما علامه سيد جعفر مرتضى عاملى در بررسى حوادثى كه به اشتباه به اسماء بنت عميس نسبت داده شده ، حضور او را در اين وقايع مورد نقد قرار داده و مى‏نويسد : اسماء بنت عميس در آن هنگام در حبشه بوده و در آنجا پسر نجاشى را شير مى‏داده ، و در آن سرزمين از منزلت و جايگاه رفيعى برخوردار بوده است . بلكه مقصود اسماء بنت يزيد بوده است و به دليل شهرت و عظمت اسماء بنت عميس به او نسبت داده شده است . ) عاملى ، 1415 ، ج 5 ، ص 263 - 262 و 284 )

ام‏سلمه همسر پيامبر صلى الله عليه و آله


ام‏سلمه مى‏گويد : رسول خدا صلى الله عليه و آله در غديرخم دست على عليه‏السلام را بالا گرفت و فرمود : هر كه را من مولاى اويم پس على عليه‏السلام مولاى اوست . آنگاه فرمود : اى مردم ! من دو چيز گران‏بها برايتان به جا مى‏گذارم : كتاب خدا و خاندانم . اين دو هرگز از هم جدا نمى‏شوند تا آنكه بر حوض كوثر بر من وارد شوند . اين روايت را سمهودى شافعى و ابن‏عقده روايت كرده‏اند . ) امينى، 1362 ، ج 2 ، ص 44 ) نامش هند ، دختر ابواميه و عاتكه است . او نخست به همسرى ابوسلمه عبدالله درآمد . اين زن و شوهر هر دو در مكه اسلام آوردند و آنگاه كه آزار كفار قريش در مكه بر مسلمانان طاقت‏فرسا گرديد ، رسول خدا صلى الله عليه و آله به ايشان دستور داد تا به حبشه مهاجرت كنند . ام‏سلمه فرزندان خود را در حبشه به دنيا آورد . آنان پس از مدتى به مكه بازگشتند . چون پيامبر صلى الله عليه و آله قصد هجرت به مدينه را كرد ، ابوسلمه زن و فرزند خود را سوار بر شترى كرد ، مهار شتر را به دوش گرفته و رهسپار مدينه گرديد ، اما خانواده ام‏سلمه كه از ابتدا با اسلام او مخالف بودند او را از همسفرى با همسرش ابوسلمه منع كردند . از اين رو ، ابوسلمه بدون همسرش مهاجرت كرد و ام‏سلمه نيز پس از مدتى به همراه فرزندش ، كه چند روزى توسط اقوام همسرش از او جدا شده بود ، عازم مدينه گرديد . )عسكرى ، 1368 ، ج 1 ، ص 57 ) ام‏سلمه پس از مرگ عبدالله به همسرى پيامبر صلى الله عليه و آله درآمد .
ام‏سلمه از نظر شخصيت فردى ، بانويى بسيار فهيم ، با درايت و صاحب كمالات بوده است . در برطرف كردن اندوه رسول خدا صلى الله عليه و آله شيوه‏هاى خاصى به كار مى‏برده و در عين حال در سخن گفتن و طرح تقاضاهاى خود بسيار مؤدب بوده است . )امين ، 1362 ، ج 10 ، ص 272 ) او محرم راز على عليه‏السلام و فاطمه زهرا عليهاالسلام است . على عليه‏السلام با واسطه او تقاضاى برپايى مراسم عروسى‏اش را با پيامبر صلى الله عليه و آله مطرح مى‏كند . فاطمه عليهاالسلام نيز در هنگام وفات ، از على عليه‏السلام پيمان مى‏گيرد كه غير از ام‏سلمه و چند تن ديگر در تشييع جنازه‏ى او شركت نكنند . ) مجلسى ، 1403 ، ج 78 ، ص 310 ) او از مدافعان سرسخت على عليه‏السلام ، و راوى روايات بسيارى در مدح و حقانيت ولايت اوست . ام‏سلمه پيش از خروج عايشه براى جنگ با على عليه‏السلام ، سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله را به او يادآورى ، و او را به شدت از مقابله با ايشان نهى مى‏كند . پس از بازگشت از جمل نيز با او محاجه پرداخته ، و در توبيخ او روايت » على مع الحق و الحق معه « را از زبان رسول اكرم صلى الله عليه و آله برايش نقل مى‏كند

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد