Geek
6th January 2010, 06:58 PM
دي ماه سالروز "کشف حجاب اجباري زنان" توسط رضا خان پهلوي است. وي در سال 1314 به بهانه ايجاد تجدد در فرماني استفاده از حجاب را براي زنان ايراني ممنوع اعلام کرد.
http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Smal_Pic/2010%5C1%5C6%5Cimg633983899981562500.jpg (http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Larg_Pic/2010%5C1%5C6%5Cimg633983899981562500.jpg)
به گزارش خبرنگار ايرنا استفاده از پوشش دربرابر نامحرمان از دير باز در ميان ملتها و آيينهاى جهان از جمله در ميان زنان ايران باستان مرسوم بوده است؛ هر چند پوشش در طول تاريخ، فراز و فرودهاي زيادى را به خود ديده و گاهى با اعمال سليقه حاکمان، تشديد يا تخفيف يافته،ولى هيچگاه بطور کامل از بين نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوى که زنانشان داراى پوشش مناسب نبوده ويا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر مىشدند، ياد مىکنند.
دانشمندان، تاريخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاريخ و عصر حجر نسبت مىدهند. کتاب «زن در آينه تاريخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاريخى حجاب، مىنويسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسى آثار و نقوش به دست آمده، پيدايش حجاب به دوران پيش از مذاهب مربوط مىشود؛ و به اين دلايل، عقيده عدهاى که مىگويند «مذهب» موجد حجاب مىباشد، صحت ندارد، ولى بايد پذيرفت که در دگرگونى و تکميل آن بسيار موثر بوده است.
* پوشش زنان در ايران باستان
در مورد پوشش زنان ايران باستان، مطالب زيادى در تاريخ وجود دارد. ويل دورانت درباره پوشش زنان ايران باستان و اينکه حجاب بسيار سختى در بين آنان رايج بوده است، مىگويد: «زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بيرون بيايند. هرگز به آنان اجازه داده نمىشد که آشکارا با مردان اختلاط کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردى را، ولو پدر يا برادرشان باشد، ببينند. در نقشهايى که در ايران باستان بر جاى مانده، هيچ صورت زن ديده نمىشود و نامى از ايشان به نظر نمىرسد.»
* آشنايي رضا خان با اصلاحات آتاترک
هر چند که بيشتر زمزمه ها درباره کشف حجاب از سوي فرنگ رفتگان در زمان پهلوي اول شنيده ميشد اما ميتوان نخستين نشانه هاي آن را در دربار ناصر الدين شاه سراغ گرفت.
رضا خان پس ازآشنايي با اصلاحات آتاترک در ترکيه در سفر خرداد ماه 1313 به اين کشور براي اعلام رسمي کشف حجاب مصمم شد.او پيشتر نيز در سال 1307 قانون اتحاد البسه و تبديل کلاه را ابلاغ کرده بود.
مستشارالدوله سفير کبير ايران در ترکيه، تأثيرپذيرى رضاخان از بىحجابى زنان ترکيه را چنين توضيح مىدهد: "شبى پس از پايان ضيافت رسمى باشکوه وقتى رضاشاه به عمارت حزب خلق که محل اقامت او در آنکارا بود مراجعت کرد تا پاسى از شب نخوابيد و در تالار بزرگ خانه ملت قدم مىزد و فکر مىکرد و گاه گاه بلند مىگفت: عجب! عجب! وقتى چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار ايستاده بودم، فرمود: صادق، من تصور نمىکردم ترکها تا اين اندازه ترقى کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا مىبينم که ما خيلى عقب هستيم مخصوصاً در قسمت تربيت دختران و بانوان؛ ... فوراً بايد با تمام قوا به پيشرفت سريع مردم مخصوصاً زنان اقدام کنيم. "
رضاخان که شديداً تحت تأثير بىحجابى زنان ترکيه قرار گرفته بود، اين مسئله را يک سال و اندى پس از سفر خود به ترکيه در آذر 1314 به محمود جم رئيسالوزرا چنين بازگو مىنمايد: "نزديک دو سال است که اين موضوع کشف حجاب سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتى که به ترکيه رفتم و زنهاى آنها را ديدم که "پيچه " و "حجاب " را دور انداخته و دوش به دوش مردهايشان در کارهاى مملکت به آنها کمک مىکنند، ديگر از هر چه زن چادرى است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقى و پيشرفت مردم است. درست حکم يک دمل را پيدا کرده که بايد با احتياط به آن نيشتر زد و از بينش برد. "
* نطق رضا شاه در روز 17 دي ماه
روز هفدهم ديماه 1314 رضا شاه به همراه همسر و دو دختر بزرگش که با لباس اروپايي و بدون حجاب بودند به دانشسراي عالي رفت تا گواهينامه دختران فارغ التحصيل را بدست خود به دانشجويان بدهد . وي در اين مراسم از پيشرفت و ترقي زنان و دختران سخن گفت و ضمن اعلام رسمي کشف حجاب افزود:"بايد خياط ها و کلاه دوزها را تشويق کرد که مد هاي قشنگ به بازار بياورند.ما ميله هاي زندان را شکستيم .حالا خود زنداني آزاد شده وظيفه دارد که براي خودش به جاي قفس خانه قشنگي بسازد."
در تمام طول سخنراني شاه بعضي از بانوان چنان از بي حجابي خود ناراحت بودند که رو به ديوار ايستاده و حتي چهره خود را بر نمي گرداندند و از گريه خود نمي توانستند جلوگيري کنند. از فرداي آن روز، بر سر کردن چادر در خيابان هاي تهران ممنوع شد.
* اصلاحات اجباري
پس از اعلام رسمي کشف حجاب برخوردهاي خشونت آميز با بانوان محجبه فزوني يافت.اوايل زن ها وقتي از خانه خارج مي شدند، پيراهن هاي بلندي پوشيده، رو سري بر سر ميگذاشتند اما به پليس دستور داده شد با زنان محجبه برخورد کرده و حجاب از سر آنان بردارد. . زنان محجبه حق ورود به خيابانها يا استفاده از وسايط نقليه را نداشتند. کسبه نيز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند. آنهايى که جرئت مىکردند در مقابل اين بىقانونى خشونتبار ايستادگى کنند، به شدت مورد حمله و بىحرمتى مأموران شهربانى قرار مىگرفتند.
به وزارت معارف نيز دستور داده شده بودکه در کليه مدارس دخترانه معلمان و دانشآموزان بدون حجاب باشند و در غير اين صورت به مدارس راه داده نشوند. کليه حکام ولايات نيز دستور داشتند از پذيرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه مىکردند، خوددارى به عمل آورند. اما از سوى ديگر، مطابق بخشنامه که از طرف دولت صادر مىشد، شهربانى موظف بود که در نهايت حفظ امنيت از هر نوع سوءاحترام به زنان بدون حجاب جلوگيرى کند. درگيري ميان زنان و پليس تا مدتها ادامه داشت و نتيجتاً بسياري از بانوان که نمي خواستند به هيچ وجه بدون حجاب خارج شوند تصميم به ماندن در خانه گرفتند تا گوهر وجودي خود را در تند باد تجدد مآبي رضا خان ميرپنج حفظ کنند. براي عده اي، اين خانه نشيني تا رفتن رضاشاه از ايران ادامه داشت و عده اي رفت و آمدهاي خود را فقط در شب ها انجام مي دادند . با صدور دستور شماره 541 مورخ 3/1315/30 از طرف وزارت داخله در شهر مشهد از حماميهاى زنانه التزام گرفته شده که هيچ زنى بدون کلاه به حمام راه ندهند و در صورتى که زنى با چارقد به حمام برود اسم او و همسرش راپرت داده شود و در اين رابطه مأمورينى به طور محرمانه وضعيت خانمها و حمامىها را اطلاع مىدادند لذا برخي خانواده ها نيز اجباراً اقدام به ساختن حمام کردند که زنان و دخترانشان جهت استحمام مجبور نشوند از خانه ها خارج شوند.
* اعتراض متدينين به قانون کشف حجاب
اجراي قانون کشف حجاب بيش از پيش متدينين را با محدوديت مواجه کرد و اعتراضات علما و روحانيون و مخالفتهاى گسترده مردمى را نيز در سراسر کشور و در شهرهايى نظير قم، اصفهان و شيراز در پى داشت که مهمترين نمونه آن قيام بزرگ مسجد گوهرشاد مشهد بود. اگر چه با انتشار خبر قيام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعى وسيعى فراهم شد، اما فقدان رهبرىمنسجم و خشونت شديد حکومت از جمله عواملى به شمار مىآيند که نه تنها اين اعتراضات را ناکام گذاشتند بلکه رضاخان را نيز مصمم به اجراى خشونتبار کشف حجاب نمودند.
اسناد موجود همچنين حاکي از مخالفتهاي اهالي لار، هريس، يزد، مشهد و کرمانشاهان و بيانگر اقدامات دولت به منظور مجازات متخلفين و سرپيچي از اجراي منع حجاب و دستور جلب آنان به محاکم ميباشد . تعليق خدمت کارکنان دولت به دليل عدم حضور بدون حجاب همسرانشان در جشنها و مجالس مختلف و نيز توقيف روزنامههاي مخالف از جمله مجازات هايي بودند که نسب به مخالفان اين قانون اعمال مي شد. ناگفته نماند که گروههاي مختلف از قبيل « جوانان پيرو قرآن» و افرادي چون سيد محمد کمرهاي از شهرهاي مختلف از حسن اسفندياري رئيس مجلس شوراي ملي خواستار ممانعت از تعرض مأمورين شهرباني به حجاب زنان شدند و تأکيد بر اهتمام بيشتر به احکام و قوانين اسلام، جلوگيري از اشاعه منکرات و اعلان رسمي آزادي حجاب را مانند ساير کشورهاي اسلامي داشتند.
* زمينه هاي اجراي کشف حجاب
در اواخر دوره قاجار و در جريان نهضت مشروطه و پس از آن، سياسيون «نوگرا» و «منورالفکر» گام هايي در حذف پوشش اسلامي بانوان و اشاعه بيحجابي در جامعه برداشتند و نويسندگان و شعرايي چون ايرج ميرزا، ميرزاده عشقي، عارف قزويني و ملکالشعراي بهار در اين زمينهها قلم فرسايي کردند. آنان مشروطه را به معناي تجدد خواهي خوانده و بيحجابي را از مظاهر تجددخواهي قلمداد کردند.
حکومت رضاشاه زمينهسازى براى يکسانسازى پوشش مردان را از سال 1304، با اجراى «قانون استعمال البسه وطنى» آغاز و با تصويب قانون اتحاد شکل البسه در دى ماه 1307 ادامه داده بود و به تدريج به اجراى مفاد آن پرداخت.
پيشينه مخالفت خانواده سلطنتى با حجاب به سال 1307 بر مي گردد. در نخستين روز از سال 1307 خورشيدى، شيخ محمدتقى بافقى در حرم حضرت معصومه سلام الله عليها در قم، به نوع حجاب خانواده رضاشاه اعتراض کرد که به ضرب و شتم شديد وي توسط شخص رضا خان و دستگيري و زنداني شدنش انجاميد.
اسناد موجود نيز نشان مىدهد که پيش از اعلام رسمى کشف حجاب در هفدهم دى ماه سال 1314، افزون بر اجبار کارمندان معارف به بىحجابى، افسران ارتش و مديران ادارات هم مکلف شده بودند با بانوان بىحجاب خود در برابر مردم ظاهر شوند در خردادماه سال 1307 امانالله خان، پادشاه افغانستان، با همسرش ملکه ثريا که کشف حجاب کرده بود به ايران آمدند.
به رغم اين زمينهسازى، خود مخبراالسلطنه کشف حجاب را سوغات آنکارا و سفر سال 1313 رضاشاه به ترکيه مىداند.
* اقدامات فرهنگي و تبليغاتي جهت پذيرش کشف حجاب
در فاصله 14 - 1313 اقدامات وسيع تبليغاتى به منظور آماده ساختن افکار عمومى براى کشف حجاب انجام گرفت. جشنها و مجالس سخنرانى متعددى در اين زمينه در پايتخت و ديگر شهرها برپا شد. کانون بانوان نيز در ارديبهشت 1314 تحت نظارت وزارت معارف و به رياست شمس پهلوى تأسيس شد. در اين کانون، اشخاصى نظير صديقه دولتآبادى، فاطمه سياح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربيت، فخرالزمان غفارى بايندر و پرى حسام شهيدى فعاليت داشتند. اين کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانى برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نمايد تا براى حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانى کنند. در تعقيب اين سياست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روى باز و بدون حجاب برگزار شود و نيز تصميم گرفته شد مدارس ابتدايى تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشريات نيز مقالاتى در انتقاد از حجاب به چاپ رسيد. اما اين قبيل برنامهها پيشرفت چندانى نداشت و اکثريت مردم نه تنها استقبالى از آن به عمل نياورند، بلکه با ديده تحقير به آن نگريستند.
* نگاه ابزاري به زنان در اصلاحات رضا خان و تداوم آن در دوره محمد رضا
در مجموع مىتوان چنين اذعان نمود که واقعه کشف حجاب در دوران پهلوى از يک سو حکايت از بحران حقوقى زنان در جامعه سنتى ايران داشته و از سوىديگر زنان را به عنوان عناصر و ابزار نوگرايى رژيم درآورده بود.
در سال ???? که رضاشاه ايران را ترک کرد اجراي قانون کشف حجاب سريعا فراموش شد و ديگر خبري از چادر از سر کشيدن و اعمال خشونت نبود اما اين امر را نبايد به معناي عدول از سياست غرب گرايي دانست چرا که در اين دوره با توجه به تجربه نا موفق رضا خان ‘تلاش ها در جهت اقناع فکري و قلبي زنان و دختران جوان به حضور بي حجاب و با لباس هاي غربي در مجامع متمرکز شد.به عبارت ديگر وقتي غربي سازي به صورت خشن و بخشنامه اي جواب نداد ‘مقابله نرم با ارزش هاي اسلامي و سنتي ايران در دستور کار قرار گرفت.ارائه تصوير متجددانه از زنان بي حجاب و تصوير منفي و عقب افتاده از زنان محجبه در فيلم ها سريال ها مجلات و ... از جمله اين اقدامات بودند.
* ديدگاه اسلام درباره حجاب
فلسفه حجاب از نظر اسلام حفظ کرامت و ارزشهاى والاى انسانى است که بر مبناى قرآن و احاديث استوار است. انديشمندان اسلامى که مسئله حجاب را از جهات مختلف (روانى، اجتماعى و خانوادگى) مورد بحث و بررسى قرار دادهاند، بر اين نکته تأکيد دارند که پذيرش حجاب نه تنها به معناى کنارهگيرى از کار و قبول خانهنشينى نيست، بلکه توأم با خدمات اجتماعى و سياسى زن و نيز رعايت کليه حقوق قانونى و شناخته شده اوست.
انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 882219
http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Smal_Pic/2010%5C1%5C6%5Cimg633983899981562500.jpg (http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Larg_Pic/2010%5C1%5C6%5Cimg633983899981562500.jpg)
به گزارش خبرنگار ايرنا استفاده از پوشش دربرابر نامحرمان از دير باز در ميان ملتها و آيينهاى جهان از جمله در ميان زنان ايران باستان مرسوم بوده است؛ هر چند پوشش در طول تاريخ، فراز و فرودهاي زيادى را به خود ديده و گاهى با اعمال سليقه حاکمان، تشديد يا تخفيف يافته،ولى هيچگاه بطور کامل از بين نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوى که زنانشان داراى پوشش مناسب نبوده ويا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر مىشدند، ياد مىکنند.
دانشمندان، تاريخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاريخ و عصر حجر نسبت مىدهند. کتاب «زن در آينه تاريخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاريخى حجاب، مىنويسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسى آثار و نقوش به دست آمده، پيدايش حجاب به دوران پيش از مذاهب مربوط مىشود؛ و به اين دلايل، عقيده عدهاى که مىگويند «مذهب» موجد حجاب مىباشد، صحت ندارد، ولى بايد پذيرفت که در دگرگونى و تکميل آن بسيار موثر بوده است.
* پوشش زنان در ايران باستان
در مورد پوشش زنان ايران باستان، مطالب زيادى در تاريخ وجود دارد. ويل دورانت درباره پوشش زنان ايران باستان و اينکه حجاب بسيار سختى در بين آنان رايج بوده است، مىگويد: «زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بيرون بيايند. هرگز به آنان اجازه داده نمىشد که آشکارا با مردان اختلاط کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردى را، ولو پدر يا برادرشان باشد، ببينند. در نقشهايى که در ايران باستان بر جاى مانده، هيچ صورت زن ديده نمىشود و نامى از ايشان به نظر نمىرسد.»
* آشنايي رضا خان با اصلاحات آتاترک
هر چند که بيشتر زمزمه ها درباره کشف حجاب از سوي فرنگ رفتگان در زمان پهلوي اول شنيده ميشد اما ميتوان نخستين نشانه هاي آن را در دربار ناصر الدين شاه سراغ گرفت.
رضا خان پس ازآشنايي با اصلاحات آتاترک در ترکيه در سفر خرداد ماه 1313 به اين کشور براي اعلام رسمي کشف حجاب مصمم شد.او پيشتر نيز در سال 1307 قانون اتحاد البسه و تبديل کلاه را ابلاغ کرده بود.
مستشارالدوله سفير کبير ايران در ترکيه، تأثيرپذيرى رضاخان از بىحجابى زنان ترکيه را چنين توضيح مىدهد: "شبى پس از پايان ضيافت رسمى باشکوه وقتى رضاشاه به عمارت حزب خلق که محل اقامت او در آنکارا بود مراجعت کرد تا پاسى از شب نخوابيد و در تالار بزرگ خانه ملت قدم مىزد و فکر مىکرد و گاه گاه بلند مىگفت: عجب! عجب! وقتى چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار ايستاده بودم، فرمود: صادق، من تصور نمىکردم ترکها تا اين اندازه ترقى کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا مىبينم که ما خيلى عقب هستيم مخصوصاً در قسمت تربيت دختران و بانوان؛ ... فوراً بايد با تمام قوا به پيشرفت سريع مردم مخصوصاً زنان اقدام کنيم. "
رضاخان که شديداً تحت تأثير بىحجابى زنان ترکيه قرار گرفته بود، اين مسئله را يک سال و اندى پس از سفر خود به ترکيه در آذر 1314 به محمود جم رئيسالوزرا چنين بازگو مىنمايد: "نزديک دو سال است که اين موضوع کشف حجاب سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتى که به ترکيه رفتم و زنهاى آنها را ديدم که "پيچه " و "حجاب " را دور انداخته و دوش به دوش مردهايشان در کارهاى مملکت به آنها کمک مىکنند، ديگر از هر چه زن چادرى است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقى و پيشرفت مردم است. درست حکم يک دمل را پيدا کرده که بايد با احتياط به آن نيشتر زد و از بينش برد. "
* نطق رضا شاه در روز 17 دي ماه
روز هفدهم ديماه 1314 رضا شاه به همراه همسر و دو دختر بزرگش که با لباس اروپايي و بدون حجاب بودند به دانشسراي عالي رفت تا گواهينامه دختران فارغ التحصيل را بدست خود به دانشجويان بدهد . وي در اين مراسم از پيشرفت و ترقي زنان و دختران سخن گفت و ضمن اعلام رسمي کشف حجاب افزود:"بايد خياط ها و کلاه دوزها را تشويق کرد که مد هاي قشنگ به بازار بياورند.ما ميله هاي زندان را شکستيم .حالا خود زنداني آزاد شده وظيفه دارد که براي خودش به جاي قفس خانه قشنگي بسازد."
در تمام طول سخنراني شاه بعضي از بانوان چنان از بي حجابي خود ناراحت بودند که رو به ديوار ايستاده و حتي چهره خود را بر نمي گرداندند و از گريه خود نمي توانستند جلوگيري کنند. از فرداي آن روز، بر سر کردن چادر در خيابان هاي تهران ممنوع شد.
* اصلاحات اجباري
پس از اعلام رسمي کشف حجاب برخوردهاي خشونت آميز با بانوان محجبه فزوني يافت.اوايل زن ها وقتي از خانه خارج مي شدند، پيراهن هاي بلندي پوشيده، رو سري بر سر ميگذاشتند اما به پليس دستور داده شد با زنان محجبه برخورد کرده و حجاب از سر آنان بردارد. . زنان محجبه حق ورود به خيابانها يا استفاده از وسايط نقليه را نداشتند. کسبه نيز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند. آنهايى که جرئت مىکردند در مقابل اين بىقانونى خشونتبار ايستادگى کنند، به شدت مورد حمله و بىحرمتى مأموران شهربانى قرار مىگرفتند.
به وزارت معارف نيز دستور داده شده بودکه در کليه مدارس دخترانه معلمان و دانشآموزان بدون حجاب باشند و در غير اين صورت به مدارس راه داده نشوند. کليه حکام ولايات نيز دستور داشتند از پذيرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه مىکردند، خوددارى به عمل آورند. اما از سوى ديگر، مطابق بخشنامه که از طرف دولت صادر مىشد، شهربانى موظف بود که در نهايت حفظ امنيت از هر نوع سوءاحترام به زنان بدون حجاب جلوگيرى کند. درگيري ميان زنان و پليس تا مدتها ادامه داشت و نتيجتاً بسياري از بانوان که نمي خواستند به هيچ وجه بدون حجاب خارج شوند تصميم به ماندن در خانه گرفتند تا گوهر وجودي خود را در تند باد تجدد مآبي رضا خان ميرپنج حفظ کنند. براي عده اي، اين خانه نشيني تا رفتن رضاشاه از ايران ادامه داشت و عده اي رفت و آمدهاي خود را فقط در شب ها انجام مي دادند . با صدور دستور شماره 541 مورخ 3/1315/30 از طرف وزارت داخله در شهر مشهد از حماميهاى زنانه التزام گرفته شده که هيچ زنى بدون کلاه به حمام راه ندهند و در صورتى که زنى با چارقد به حمام برود اسم او و همسرش راپرت داده شود و در اين رابطه مأمورينى به طور محرمانه وضعيت خانمها و حمامىها را اطلاع مىدادند لذا برخي خانواده ها نيز اجباراً اقدام به ساختن حمام کردند که زنان و دخترانشان جهت استحمام مجبور نشوند از خانه ها خارج شوند.
* اعتراض متدينين به قانون کشف حجاب
اجراي قانون کشف حجاب بيش از پيش متدينين را با محدوديت مواجه کرد و اعتراضات علما و روحانيون و مخالفتهاى گسترده مردمى را نيز در سراسر کشور و در شهرهايى نظير قم، اصفهان و شيراز در پى داشت که مهمترين نمونه آن قيام بزرگ مسجد گوهرشاد مشهد بود. اگر چه با انتشار خبر قيام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعى وسيعى فراهم شد، اما فقدان رهبرىمنسجم و خشونت شديد حکومت از جمله عواملى به شمار مىآيند که نه تنها اين اعتراضات را ناکام گذاشتند بلکه رضاخان را نيز مصمم به اجراى خشونتبار کشف حجاب نمودند.
اسناد موجود همچنين حاکي از مخالفتهاي اهالي لار، هريس، يزد، مشهد و کرمانشاهان و بيانگر اقدامات دولت به منظور مجازات متخلفين و سرپيچي از اجراي منع حجاب و دستور جلب آنان به محاکم ميباشد . تعليق خدمت کارکنان دولت به دليل عدم حضور بدون حجاب همسرانشان در جشنها و مجالس مختلف و نيز توقيف روزنامههاي مخالف از جمله مجازات هايي بودند که نسب به مخالفان اين قانون اعمال مي شد. ناگفته نماند که گروههاي مختلف از قبيل « جوانان پيرو قرآن» و افرادي چون سيد محمد کمرهاي از شهرهاي مختلف از حسن اسفندياري رئيس مجلس شوراي ملي خواستار ممانعت از تعرض مأمورين شهرباني به حجاب زنان شدند و تأکيد بر اهتمام بيشتر به احکام و قوانين اسلام، جلوگيري از اشاعه منکرات و اعلان رسمي آزادي حجاب را مانند ساير کشورهاي اسلامي داشتند.
* زمينه هاي اجراي کشف حجاب
در اواخر دوره قاجار و در جريان نهضت مشروطه و پس از آن، سياسيون «نوگرا» و «منورالفکر» گام هايي در حذف پوشش اسلامي بانوان و اشاعه بيحجابي در جامعه برداشتند و نويسندگان و شعرايي چون ايرج ميرزا، ميرزاده عشقي، عارف قزويني و ملکالشعراي بهار در اين زمينهها قلم فرسايي کردند. آنان مشروطه را به معناي تجدد خواهي خوانده و بيحجابي را از مظاهر تجددخواهي قلمداد کردند.
حکومت رضاشاه زمينهسازى براى يکسانسازى پوشش مردان را از سال 1304، با اجراى «قانون استعمال البسه وطنى» آغاز و با تصويب قانون اتحاد شکل البسه در دى ماه 1307 ادامه داده بود و به تدريج به اجراى مفاد آن پرداخت.
پيشينه مخالفت خانواده سلطنتى با حجاب به سال 1307 بر مي گردد. در نخستين روز از سال 1307 خورشيدى، شيخ محمدتقى بافقى در حرم حضرت معصومه سلام الله عليها در قم، به نوع حجاب خانواده رضاشاه اعتراض کرد که به ضرب و شتم شديد وي توسط شخص رضا خان و دستگيري و زنداني شدنش انجاميد.
اسناد موجود نيز نشان مىدهد که پيش از اعلام رسمى کشف حجاب در هفدهم دى ماه سال 1314، افزون بر اجبار کارمندان معارف به بىحجابى، افسران ارتش و مديران ادارات هم مکلف شده بودند با بانوان بىحجاب خود در برابر مردم ظاهر شوند در خردادماه سال 1307 امانالله خان، پادشاه افغانستان، با همسرش ملکه ثريا که کشف حجاب کرده بود به ايران آمدند.
به رغم اين زمينهسازى، خود مخبراالسلطنه کشف حجاب را سوغات آنکارا و سفر سال 1313 رضاشاه به ترکيه مىداند.
* اقدامات فرهنگي و تبليغاتي جهت پذيرش کشف حجاب
در فاصله 14 - 1313 اقدامات وسيع تبليغاتى به منظور آماده ساختن افکار عمومى براى کشف حجاب انجام گرفت. جشنها و مجالس سخنرانى متعددى در اين زمينه در پايتخت و ديگر شهرها برپا شد. کانون بانوان نيز در ارديبهشت 1314 تحت نظارت وزارت معارف و به رياست شمس پهلوى تأسيس شد. در اين کانون، اشخاصى نظير صديقه دولتآبادى، فاطمه سياح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربيت، فخرالزمان غفارى بايندر و پرى حسام شهيدى فعاليت داشتند. اين کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانى برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نمايد تا براى حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانى کنند. در تعقيب اين سياست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روى باز و بدون حجاب برگزار شود و نيز تصميم گرفته شد مدارس ابتدايى تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشريات نيز مقالاتى در انتقاد از حجاب به چاپ رسيد. اما اين قبيل برنامهها پيشرفت چندانى نداشت و اکثريت مردم نه تنها استقبالى از آن به عمل نياورند، بلکه با ديده تحقير به آن نگريستند.
* نگاه ابزاري به زنان در اصلاحات رضا خان و تداوم آن در دوره محمد رضا
در مجموع مىتوان چنين اذعان نمود که واقعه کشف حجاب در دوران پهلوى از يک سو حکايت از بحران حقوقى زنان در جامعه سنتى ايران داشته و از سوىديگر زنان را به عنوان عناصر و ابزار نوگرايى رژيم درآورده بود.
در سال ???? که رضاشاه ايران را ترک کرد اجراي قانون کشف حجاب سريعا فراموش شد و ديگر خبري از چادر از سر کشيدن و اعمال خشونت نبود اما اين امر را نبايد به معناي عدول از سياست غرب گرايي دانست چرا که در اين دوره با توجه به تجربه نا موفق رضا خان ‘تلاش ها در جهت اقناع فکري و قلبي زنان و دختران جوان به حضور بي حجاب و با لباس هاي غربي در مجامع متمرکز شد.به عبارت ديگر وقتي غربي سازي به صورت خشن و بخشنامه اي جواب نداد ‘مقابله نرم با ارزش هاي اسلامي و سنتي ايران در دستور کار قرار گرفت.ارائه تصوير متجددانه از زنان بي حجاب و تصوير منفي و عقب افتاده از زنان محجبه در فيلم ها سريال ها مجلات و ... از جمله اين اقدامات بودند.
* ديدگاه اسلام درباره حجاب
فلسفه حجاب از نظر اسلام حفظ کرامت و ارزشهاى والاى انسانى است که بر مبناى قرآن و احاديث استوار است. انديشمندان اسلامى که مسئله حجاب را از جهات مختلف (روانى، اجتماعى و خانوادگى) مورد بحث و بررسى قرار دادهاند، بر اين نکته تأکيد دارند که پذيرش حجاب نه تنها به معناى کنارهگيرى از کار و قبول خانهنشينى نيست، بلکه توأم با خدمات اجتماعى و سياسى زن و نيز رعايت کليه حقوق قانونى و شناخته شده اوست.
انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 882219