PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تأخير سني ازدواج در ميان جوانان



میهن
6th January 2010, 04:10 PM
تأخير سني ازدواج در ميان جوانان




از موضوعات مهمي كه مي توان در حوزه جامعه شناسي خانواده آن را به عنوان مسئله اي اجتماعي تلقي نمود پديده تأخير سني ازدواج در بين جوانان است. اين موضوع صرف نظر از اين كه يك معضل اجتماعي است مي تواند به عنوان آسيب اجتماعي طرح گردد.
واقعيت اين است كه خانواده در مفهوم كلي خود پديده اي تاريخي و جهاني است و در همه جا وجود دارد چرا كه به نيازهاي افراد پاسخ مي دهد و كمتر جامعه اي را مي توان سراغ داشت كه داراي نهاد خانواده نبوده باشد، گرچه بايد اذعان نمود اين نهاد در مسير شكل گيري خود تحولات متفاوتي را پشت سر گذاشته است. بنابراين مي توان بيان نمود كه خانواده به عنوان نهادي اجتماعي داراي مجموعه اي از الگوهاي رفتاري است كه به منظور برآورده ساختن نيازهاي انساني به وجود مي آيد. اين نهاد به منظور برطرف نمودن بعضي از نيازهاي انساني داراي يك سري كاركردها است كه از جمله آنها موضوع ازدواج و فراهم نمودن زمينه هاي وابسته بدان در بين اعضاي خانواده است.
تحول در ساخت خانواده هاي «گسترده» به «هسته اي» نكته اي است كه تأثير آن در زمينه الزام يا اختيار اجتماعي در ازدواج قابل مشاهده است. به گونه اي كه از الزام و اجبار هنجاري كه از سطح جامعه در قالب نيروهاي بيروني و چهره به چهره موجب مي گرديد كه فرد تحت فشار هنجاري در سنين مقرر يا حتي زودتر تن به ازدواج دهد كاسته و تبديل به اختيار و گزينش فردي شده است. به عبارتي بازخواست هاي بزرگانه تبديل به درخواست هاي جداگانه در زمينه ازدواج گرديده است.


در واقع ميل به ازدواج از اصلي ترين و مهمترين نيازهاي نوع انساني در جامعه بشري است و چه بسا دختران و پسران كه اميد و آرزوي خود را در زندگي فردا مي جستند حالا آن را پيش روي دارند و درصدد بهره برداري صحيح و دلپسند از زندگي مي باشند. با اين تفاوت كه خانواده هاي امروزي در مسير تحولاتشان با دو تحول عمده ساختاري و كاركردي در اين زمينه درگير شده اند.تحول ساختاري بر اين مبنا كه حوزه ساختاربندي قدرت در خانواده را تعيين مي كند وحوزه كاركردي به وظايفي كه خانواده در طول حيات خود بر عهده داشته است اشاره مي كند. در راستاي اين تحولات است كه جامعه شناسان مسير تحولات خانواده را از خانواده هاي «گسترده» به «هسته اي» شناسايي كرده اند. به گونه اي كه خانواده ي گسترده متشكل از اشخاصي است كه به علت بستگي هاي نسبي و خوني با يكديگر مرتبط هستند و فرزندان همراه خانواده هايشان با پرداختن به حرفه و كار پدر در كنار هم به طور دسته جمعي زندگي مي كنند؛ در حالي كه خانواده هسته اي ( كه فقط از شوهر، زن و فرزندان تشكيل شده ) ديگر توان نگهداري از فرزندان ازدواج كرده را ندارد و از طرفي فرزندان نيز تمايلي به سكونت در خانواده هاي پدري ندارند و زندگي مستقل و دور از خانواده را ترجيح مي دهند. با اين نگاه به خانواده و آسيب شناسي تحولات آن مي توان مسئله تأخير سني ازدواج را در ميان جوانان به شيوه نويني تبيين نمود. چرا كه آنچه در جامعه امروزي ما مشهود است صحبت از تحول خانواده به سوي خانواده هاي هسته اي و در برخي مناطق در مرحله ي گذار از اين وضعيت مي باشد. با اين توضيح مسئله تأخير سني ازدواج و ساير مسائل از قبيل افزايش طلاق و ... را مي توان در نوع ساختار و كاركرد نهاد خانواده آن هم در بعد هسته اي تشريح نمود. چرا كه نگاهي به گذشته خانواده هاي گسترده در ايران بيانگر آن است كه زودرسي سن ازدواج و منع اجتماعي طلاق و تكيه بر ازدواج هاي درون همسري از مسائل خانواده در آن زمان بوده است ولي امروزه در خانواده هاي هسته اي با تأخير سني ازدواج، تكرار و افزايش طلاق و تكيه بر ازدواج هاي برون همسري مواجه هستيم. در واقع حركت از اين مرحله ما را به سوي تطور در همسر گزيني در خانواده ها رهنمون مي سازد و بر اين اساس مي توان محورهاي عمده اي را كه اقدام به ازدواج را در جامعه ممكن و مسئله ساز مي نمايد تشريح نمود.
اين محورها عبارت اند از:
1 - الزام يا اختيار اجتماعي در ازدواج
http://www.tebyan.net/Image/Big/1384/02/162164107249187197185210152158189249250187153.jpg

تحول در ساخت خانواده هاي «گسترده» به «هسته اي» نكته اي است كه تأثير آن در زمينه الزام يا اختيار اجتماعي در ازدواج قابل مشاهده است. به گونه اي كه از الزام و اجبار هنجاري كه از سطح جامعه در قالب نيروهاي بيروني و چهره به چهره موجب مي گرديد كه فرد تحت فشار هنجاري در سنين مقرر يا حتي زودتر تن به ازدواج دهد كاسته و تبديل به اختيار و گزينش فردي شده است.
مفهوم واقعي ازدواج ،پذيرش يك پايگاه جديد است. پايگاهي با مجموعه جديدي از امتيازات و الزامات و نيز پذيرفته شدن از سوي افراد جامعه. اين پذيرش از طريق نوعي تأييد اجتماعي به نام شعائر و مراسم ازدواج انجام مي گيرد. مراسم ازدواج و سنت هاي مرتبط با آن در حقيقت ابزاري اند كه اين نقش را علني مي سازند و درباره آن تبليغ مي كنند. هم از اين حيث كه دو فرد در حال سرگيري ازدواج با يكديگر هستند تا آنها را به جامعه معرفي كند و از حيث ديگر عده اي را به تدريج جامعه پذير نمايد تا آماده پذيرش اين نقش در جامعه شوند.


به عبارتي بازخواست هاي بزرگانه تبديل به درخواست هاي جداگانه در زمينه ازدواج گرديده است. اين وضعيت موجب مي گردد كه براساس آن زوجين در آنچه به عنوان بزرگترين اقدام در تعيين سرنوشت شان تلقي مي شود حق تصميم گيري و انتخاب به خودشان واگذار مي شود و(نقش والدين را) تا حد تأييد نهايي تقليل مي دهند. در حالي كه در گذشته عمدتاً خانواده ها مبادرت بدين كار مي كردند. در واقع در حال حاضر روي آوردن جوانان به ازدواج با فشار اجتماعي كمتر از سوي خانواده ها و نيز اختيار بيشتر خود آنها همراه است.
اين كاسته شدن در الزام موجب به تأخير افتادن سن ازدواج مي شود. از طرفي دور ماندن جوانان از خانواده ، زندگي در شهر و يا كشورهاي خارجي و تحصيلات، به اين تأخير دامن مي زند و بر تعداد افراد مجرد در جامعه افزوده مي گردد.
2 - تأييد يا عدم تأييد اجتماعي در ازدواج
نكته ديگر اين كه مفهوم واقعي ازدواج ،پذيرش يك پايگاه جديد است. پايگاهي با مجموعه جديدي از امتيازات و الزامات و نيز پذيرفته شدن از سوي افراد جامعه. اين پذيرش از طريق نوعي تأييد اجتماعي به نام شعائر و مراسم ازدواج انجام مي گيرد. مراسم ازدواج و سنت هاي مرتبط با آن در حقيقت ابزاري اند كه اين نقش را علني مي سازند و درباره آن تبليغ مي كنند. هم از اين حيث كه دو فرد در حال سرگيري ازدواج با يكديگر هستند تا آنها را به جامعه معرفي كند و از حيث ديگر عده اي را به تدريج جامعه پذير نمايد تا آماده پذيرش اين نقش در جامعه شوند. بنابراين در واقع شايد در وهله اول، ازدواج را بتوان موضوعي فردي دانست ولي واقعيت ازدواج در عين اين كه بين دو فرد صورت مي گيرد مي بايست مورد تصويب و تأييد جامعه قرار گيرد. در اين باره «كلود لوي اشتروس» معتقد است كه «ازدواج برخورد دراماتيك طبيعت با فرهنگ است» به عبارتي جامعه مي كوشد تا نياز زيستي انسان را مهار كند و بدان برچسب فرهنگ بزند و از طريق مراسم مختلف آن را تنظيم نمايد. در اين راستا تأييد اجتماعي جامعه به همراه مراسم ازدواج هنجارهايي را براي فرد در نظر مي گيرد تا از اين طريق زمينه پذيرش زندگي آنها را فراهم كند.
نكته مهم آن است كه جوانان در رعايت هنجارهاي مرتبط با مراسم و جشن هاي ازدواج با تفريط و ابهام روبه رو شده اند و يا براي گريز از آن به هنجارگرايي فردي دست مي زنند. تغيير در معيارها و ارزش هاي خانواده موجب گرديده است افراد در طيف وسيعي از مراسم و جشن هاي ازدواج روستايي، شهري و مدرن گرفتار آيند كه خود انتظارات متفاوتي را از سوي طرفين طلب مي كند. بنابراين وجود جشن هاي اجتماعي زياد، متفاوت و در برخي موارد متناقض و رعايت آنها از سوي جوانان، ازدواج را با تأخير روبه رو مي سازد كه در قالب ايرادات و اشكالات خانواده ها خود را نشان مي دهد كه رعايت هر يك از آنها زوجين را متحمل هزينه هاي فراواني مي نمايد.
3 - حمايت يا عدم حمايت اجتماعي در ازدواج
http://www.tebyan.net/Image/Big/1384/02/581421462221182328128218138172031855516032.jpg

در زمينه انجام ازدواج اگر پشتيباني و حمايت خانواده از لحاظ فكري و اقتصادي صورت نگيرد بر تعداد افراد مجرد در جامعه افزوده مي شود. به عبارتي هر چه هزينه هاي حمايت اجتماعي خانواده در قالب كمك هايي چون : فراهم آوردن زمينه هاي ازدواج، همسريابي، رفتن به مراسم خواستگاري و پا پيش نهادن و ... از سوي والدين و ديگر اعضاي خانواده، بيشتر باشد فرآيند همسر گزيني زودتر و راحت تر صورت مي گيرد؛ در حالي كه به نظر مي رسد در برخي موارد هر چه اقدام به ازدواج به صورت فردي و برخلاف نظر خانواده ها صورت گيرد، شخص مي بايست هزينه اقتصادي بيشتري را از قبيل دادن مهريه بالا، گرفتن مراسم و جشن هاي فراوان در جهت جبران حمايت هاي خانوادگي قبول كند. در بعضي از موارد مي توان گفت واگذاري بعضي از چنين حمايت هايي به ساير مؤسسات آموزشي و اقتصادي ،عقب نشيني خانواده را در انجام اين وظايف ميسر نموده است. مانند جشن هاي ازدواج دانشجويي كه به شيوه هاي حمايت هاي تشويقي، ترغيبي، مالي و حتي مشاوره ي همسريابي توسط برخي مؤسسات آموزشي و دانشگاهي به خاطر فقدان يا غيبت چنين كاركردي از خانواده است كه پذيراي چنين غرامتي شده اند. پس در اين باره مي توان نتيجه گرفت هر چه خانواده فرزندان خود را از حمايت هاي اجتماعي محروم سازد مي بايست منتظر به عقب افتادن ازدواج آنها باشد و فرزندشان از لحاظ اقتصادي با مشكل روبه رو شود.
در پايان مي توان نتيجه گرفت تغييرات در ساختار و كاركرد خانواده ها در جامعه ما موجب گرديد كه در طول مرحله گذار يك سري از كاركردهاي خود را از دست بدهد و به نهادهاي ديگر بسپارد. در اينجاست كه نبايد ديگر انتظار داستان هايي را داشت كه عقد دختر و پسرعموها را در آسمان مي بندند، ديگر «خون بس» كارآمد نيست، مراسم خواستگاري مبتني بر طايفه و اقوام نمي باشد؛ بلكه عواملي چون تحصيلات، استقلال مالي و فكري و باز شدن فضاهاي اجتماعي و خانوادگي موجب شده است كه اكثر ازدواج ها با تأخير فراوان و به صورت مستقل باشد، دختران در زمان ازدواج بيشتر از پسران تحصيلات داشته باشند، پسراني با پايگاه اقتصادي - اجتماعي پايين با دختراني در طبقه اجتماعي بالا ازدواج كنند و ... اينها همه مؤيد به هم ريختگي در نوعي از معيارهاي همسر گزيني در جامعه است كه نه راه بازگشت به معيارهاي سنتي وجود دارد و نه معيارهاي مناسبي با توجه به اين وضعيت جديد قابل شناسايي هستند. ولي اميد است در اين به هم ريختگي و ابهام در معيارهاي همسرگزيني، راهي براي خروج از اين بحران پيدا شود تا در آينده سامان هنجاري ازدواج شكل نويني به خود گيرد و از شدت آسيب هاي اجتماعي ناشي از تأخير سني ازدواج در جامعه بكاهد.

منابع:
1- ساروخاني، باقر، جامعه شناسي خانواده، انتشارات سروش، 1375 2- غياثوند، احمد، معيارهاي همسرگزيني و ازدواج در بين دانشجويان ، پايان نامه دوره كارشناسي، دانشگاه مازندران 1377.
منبع:سایت تبیان

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد