m_salehy
6th January 2010, 03:06 PM
فطري بودن دين
فطرت همانند غريزه و طبيعت، خواسته و گرايشي ذاتي است ; يعني موجود داراي فطرت به گونه اي خلق شده است كه بدون آموزش و تجربه و به صورت ذاتي به چيزي گرايش دارد، مانند درك خوبي ها و بدي ها. چنين جاذبه و كشش ذاتي، امري مادي و قابل اندازه گيري نيست و با محاسبات مادي هم قابل سنجش و ارزيابي نمي باشد.
امور فطري داراي ويژگي : همگاني، ذاتي، تغييرناپذير و غيرجسماني است . دقت در خواسته ها و رفتارهاي انسانها اين حقيقت را، كه انسانها گرايش ها و تمايلاتي باطني دارند، به خوبي روشن ميكند.
انسانها عموما به زيبايي، رفتار اخلاقي، حقيقت طلبي، كنجكاوي و تعظيم در برابر موجودات ممتاز علاقه نشان ميدهند; همواره در پي يافتن اماكن و اشياي زيبا هستند; خود را به صورتي زيبا آرايش و اصلاح ميكنند; اموال بسياري براي به دست آوردن حقيقت هزينه ميكنند; از همان روزهاي نخست درك عقلاني، از خود رفتار اخلاقي بروز ميدهند. چرا؟
چون صداقت و درستي، جزء نهاد اوليه آنهاست، و دروغ و حيله و تزوير و امثال اينها اموري هستند كه به تدريج آموخته ميشوند و بر خلاف فطرت ذاتي بشرند.
انسان در ذات خود نسبت به موجودات باعظمت سر تعظيم فرود ميآورد و در برابر آنها زانوي ادب بر زمين ميزند. در مرحله بالاتر آنها را ميپرستد. اين واقعيت را تاريخ بشر نيز به روشني گواهي ميدهد. پيدايش دين ها و پرستش هاي شگفت آور، راز و نياز با خدايان انتخاب شده از سوي انسان، قرباني كردن در پيشگاه آنان به منظور نرم ساختن دل آنها، استفاده از سحر براي نفوذ در قلب خدايان، وجود وردهاي مخصوص در ميان كاهنان، گزارشهايي حاكي از ذاتي بودن چنين گرايشي است .
گذشته انسانها نشان ميدهد كه زندگي آنان آميخته با امور رازآلود است . عقيده به موجودات خارق العاده، اعتقاد به جهاني غير از جهان مادي، از جمله واقعيت هاي زندگي انسانهاست . پرستش مظاهر طبيعت و حتي بت پرستي، جلوه هايي از همين تمايل دروني است ; هرچند ممكن است در تطبيق، اشتباه و انحرافي از خواست اصلي رخ بدهد.
ميل به پرستش، يكي از معاني فطري بودن دين است . قرآن كريم هم اين حقيقت را به صراحت آورده است : (فأقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم )(1) "پس پاكدلانه تمام توجهت را به سوي دين كن، اين فطرت الهي است كه خداوند انسان را بر آن آفريده است، تبديلي در خلقت خدا نيست ; اين همان دين استوار است ."
فطري بودن دين، يعني اين كه دين همان چيزي را ارائه داده است كه انسانها ذاتا در پي آنند.
وجهه ديگر فطري بودن دين اين است كه انسانها براي راه يافتن به سعادت خويش، در جستجوي قوانين و مقرراتي تلاش ميكنند اما دستاوردهايشان، آنان را قانع و راضي نمي كند و راه مطمئن و مورد اعتماد را طلب ميكنند. دين همان راه مطمئني است كه انسانها سخت در تكاپوي يافتن آنند.
نكته سوم در فطري بودن دين به روحيه منفعت طلبي و كمال جويي انسان مربوط است . انسانها همواره در تلاش براي تأمين منافع خويش اند تا علاوه بر به دست آوردن آن به رتبه برتري راه يابند. يافتن راه مطمئن كمال و تحصيل منفعت بي زوال، براي انسانها امري حياتي است . دين و تعليمات ديني اين راه مطمئن را نيز به آنان ميآموزد.
پس فطري بودن دين، پاسخگويي به حس پرستش، ارائه راه مورد اعتماد سعادت و دست يافتن به منافع انساني و كمال است .
[1] سوره روم (30)، آيه 30 .
منبع : كتاب اسلام دين فطرت – آيه الله منتظري – ص 34 و 35
محمد صالحي – 16/10/88
http://mahsan.parsiblog.com/ (http://mahsan.parsiblog.com/)
فطرت همانند غريزه و طبيعت، خواسته و گرايشي ذاتي است ; يعني موجود داراي فطرت به گونه اي خلق شده است كه بدون آموزش و تجربه و به صورت ذاتي به چيزي گرايش دارد، مانند درك خوبي ها و بدي ها. چنين جاذبه و كشش ذاتي، امري مادي و قابل اندازه گيري نيست و با محاسبات مادي هم قابل سنجش و ارزيابي نمي باشد.
امور فطري داراي ويژگي : همگاني، ذاتي، تغييرناپذير و غيرجسماني است . دقت در خواسته ها و رفتارهاي انسانها اين حقيقت را، كه انسانها گرايش ها و تمايلاتي باطني دارند، به خوبي روشن ميكند.
انسانها عموما به زيبايي، رفتار اخلاقي، حقيقت طلبي، كنجكاوي و تعظيم در برابر موجودات ممتاز علاقه نشان ميدهند; همواره در پي يافتن اماكن و اشياي زيبا هستند; خود را به صورتي زيبا آرايش و اصلاح ميكنند; اموال بسياري براي به دست آوردن حقيقت هزينه ميكنند; از همان روزهاي نخست درك عقلاني، از خود رفتار اخلاقي بروز ميدهند. چرا؟
چون صداقت و درستي، جزء نهاد اوليه آنهاست، و دروغ و حيله و تزوير و امثال اينها اموري هستند كه به تدريج آموخته ميشوند و بر خلاف فطرت ذاتي بشرند.
انسان در ذات خود نسبت به موجودات باعظمت سر تعظيم فرود ميآورد و در برابر آنها زانوي ادب بر زمين ميزند. در مرحله بالاتر آنها را ميپرستد. اين واقعيت را تاريخ بشر نيز به روشني گواهي ميدهد. پيدايش دين ها و پرستش هاي شگفت آور، راز و نياز با خدايان انتخاب شده از سوي انسان، قرباني كردن در پيشگاه آنان به منظور نرم ساختن دل آنها، استفاده از سحر براي نفوذ در قلب خدايان، وجود وردهاي مخصوص در ميان كاهنان، گزارشهايي حاكي از ذاتي بودن چنين گرايشي است .
گذشته انسانها نشان ميدهد كه زندگي آنان آميخته با امور رازآلود است . عقيده به موجودات خارق العاده، اعتقاد به جهاني غير از جهان مادي، از جمله واقعيت هاي زندگي انسانهاست . پرستش مظاهر طبيعت و حتي بت پرستي، جلوه هايي از همين تمايل دروني است ; هرچند ممكن است در تطبيق، اشتباه و انحرافي از خواست اصلي رخ بدهد.
ميل به پرستش، يكي از معاني فطري بودن دين است . قرآن كريم هم اين حقيقت را به صراحت آورده است : (فأقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم )(1) "پس پاكدلانه تمام توجهت را به سوي دين كن، اين فطرت الهي است كه خداوند انسان را بر آن آفريده است، تبديلي در خلقت خدا نيست ; اين همان دين استوار است ."
فطري بودن دين، يعني اين كه دين همان چيزي را ارائه داده است كه انسانها ذاتا در پي آنند.
وجهه ديگر فطري بودن دين اين است كه انسانها براي راه يافتن به سعادت خويش، در جستجوي قوانين و مقرراتي تلاش ميكنند اما دستاوردهايشان، آنان را قانع و راضي نمي كند و راه مطمئن و مورد اعتماد را طلب ميكنند. دين همان راه مطمئني است كه انسانها سخت در تكاپوي يافتن آنند.
نكته سوم در فطري بودن دين به روحيه منفعت طلبي و كمال جويي انسان مربوط است . انسانها همواره در تلاش براي تأمين منافع خويش اند تا علاوه بر به دست آوردن آن به رتبه برتري راه يابند. يافتن راه مطمئن كمال و تحصيل منفعت بي زوال، براي انسانها امري حياتي است . دين و تعليمات ديني اين راه مطمئن را نيز به آنان ميآموزد.
پس فطري بودن دين، پاسخگويي به حس پرستش، ارائه راه مورد اعتماد سعادت و دست يافتن به منافع انساني و كمال است .
[1] سوره روم (30)، آيه 30 .
منبع : كتاب اسلام دين فطرت – آيه الله منتظري – ص 34 و 35
محمد صالحي – 16/10/88
http://mahsan.parsiblog.com/ (http://mahsan.parsiblog.com/)