توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آخرين پيامبر خدا
آبجی
5th January 2010, 09:44 PM
اسم آن بزرگوار محمد و کنیه مشهور او ابوالقاسم و لقب مشهور او احمد و مصطفی است . عمر آن بزرگوار 63 سال است . در صبح روز جمعه هفدهم رَبیعُ الأوَل سَنه عامُ الفیل متولد شد .(بحار ج15ص250) سالی که پروردگار عالم بوسیله پرستوها خانه خود را حفظ فرمود و اصحاب فیل را که به قصد خرابی خانه خدا آمده بودند ، نابود کرد . - و شهادت آن حضرت ، بر اثر مسمومیت به دست زنی یهودی ، در 28 صفر سال یازدهم هجرت واقع شد . بیست و پنج ساله بود که با حضرت خدیجه ، آن بانویی که باید گفت حق عظیمی به گردن اسلام و مسلمانان دارد ، ازدواج نمود . چهل ساله بود که در شب 27 رجب المرجب سال چهل از عام الفیل ، مبعوث برسالت شد . سیزده سال در مکه با مصیبتهای کمر شکن ، اسلام را تبلیغ کرد و بالاخره چون کفار قریش مانع از پیشرفت اسلام شدند ، به مدینه هجرت فرمود و آن سال مبدأ تاریخ مسلمانان شد . ده سال در مدینه بود و توانست در آن مدت ، رسالت خود را به دنیا ابلاغ کند
پدر آن بزرگوار ، عبدالله بن عبدالمطلب از بزرگان عرب بود و به شهادت کتب تاریخ ، بزرگواری مثل او در عرب کم دیده شده است . پیامبر اکرم (ص) هنوز متولد نشده بودند ، که حضرت عبدالله در مدینه ، هنگامی که از شام بر می گشت ، فوت شد و همانجا مدفون گشت . بعد از این واقعه ، حضرت عبدالمطلب جد آن بزرگوار کفالت پیامبر را بعهده گرفت و چون آن حضرت بدنیا آمد ، برای او دایه ای تهیه کرد ، - که در میان عرب بنام حلیمه سَعدیه مشهور بود . در افتخار آن زن همین مقدار بس که پیامبر گرامی مفتخر به فرزندی او بودند . - حلیمه بعد از شش سال حضرت را به مادر بر گردانید و حضرت رسول همراه با مادر برای زیارت قبر عبدالله به مدینه رفت ؛ اما در مراجعت مادر را نیز از دست داد و امّ اَیمن که زن صالحه ای بود ، حضرت را به جدش عبدالمطلب رسانید .
آن حضرت هشت ساله بود که عبدالمطلب را از دست داد . ولی پدری چون عموی بزرگوارش و مادری چون فاطمه بنت اسد مُتَکَفّل آن حضرت شدند . بنابراین حضرت رسول (ص) ، اگر چه پدر و مادر را از دست داد ، ولی عقیده یتیمی پیدا نکرد - سرپرستی نظیر عبدالمطلب ، ابوطالب و فاطمه بنت اسد داشت . - ولی مشهود است که حضرت ، ملالت بی پدری و بی مادری را دیده است .
بنابراین گر چه رسول اکرم ، یتیم ، ناشناس و فقیر بود ؛ ولی این تأثیری در شخصیت بزرگوار ایشان نداشت . چون پروردگار عالم او را نزد کسی مثل ابی طالب جای داد و او را با ثروت آن بانوی عزیزی که موقع ازدواج گفت : ثروت من ثروت تو و خودم هم کنیز تو هست ، بی نیاز گردانید .
مادر آن بزرگوار ، حضرت آمنه - دختر وَهَب از خانواده ای فوق العاده محترم - بود . در شرافت این زن همین کافی است که می تواند مادری برای رسول اکرم (ص) باشد .
شرافت ، کرامت و صفات عالیه رسول اکرم (ص) و معجزات او چنان فراوان است که کتابها در باره آن بزرگوار نوشته شده است . ما به یک معجزه که هنگام تولد آن حضرت روی داد ، و به مطلب دیگری از قران که در مورد ایشان است ، اشاره می کنیم :
مورخین نوشته اند که روز تولد آن بزرگوار ، دگرگونیهای در جهان رخ داد : طاق کسری شکاف خورد و کنگره های آن فرو ریخت ؛ دریاچه ساوه خشک شد ؛ آتشکده فارس که چندین سال روشن بود ، خاموش شد ؛ همه پادشاهان جهان در آن روز حیران، سرگردان و گنگ بودند ؛ همه بتها روی یکدیگر فرو ریختند و سحر ساحران در آن روز بی اثر بود . کلمه « لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ » در جهان طنین انداز شد و چون به دنیا آمد ، از نور وجودش عالم منور شد ، گفت : « لا اِلهَ اِلاَّ اللهَ » و جهان با او گفت : « لاَ اِلهَ اِلاَّ الله »
آبجی
5th January 2010, 09:44 PM
قران شریف در باره رسول اکرم چنین می فرماید : « وَ کَذلِکَ جَعَلنَاکُم اُمَّةٌ وَسَطَاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَیَ الناسِ وَیکُونُ الرَّسُولُ عَلَیکُم شَهِیداَ » (بقره : 143 ) یعنی: و بدینسان شما را امّی میانه قرار دادیم ، تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه باشد .
این آیه شریفه دو معنی دارد : ظاهر آن ، که همه آن را درک می کنند ، این است که امّت اسلامی سر مشق جامعه بشریت قرار داده شده است ، تا جامعه از آنان پیروی نماید ، و رسول گرامی نیز سر مشق امّت اسلامی است ؛ اما معنایی دقیق تر نیز دارد که ائمه طاهرین (ع) استفاده نموده اند و آن معنی این است که : امّت اسلامی در روز قیامت شاهد اعمال هستند و چون همه امّت اسلامی لایق این عمل نیستند ، امر منحصر می شود به ائمه طاهرین ، روایات فراوانی از سنّی و شیعه در دست است که آیه شریفه به معنی دوم تفسیر شده است .
خلاصه کلام آیه شریفه چنین است که : « پروردگار عالم ، ائمه طاهرین را آفریده تا آنان شاهد اعمال در روزی قیامت باشند (1)، و رسول اکرم را را شاهد بر اعمال آنان قرار داده است ، و چون شاهد باید در این دنیا بر همه اِشراف داشته باشد تا بتواند در روز قیامت شهادت دهد ، اگر در این دنیا مسایل را ندیده باشد ، معنی ندارد که در آخرت شاهد باشد ؛ بنابراین باید برای ائمه طاهرین ، احاطه وجودی بر عالم هستی باشد تا اطلاع و اشراف بر اعمال پیدا کنند . حتی باید این اشراف بر اسرار نیز وجود داشته باشد ، تا بتوانند روز قیامت کیفیت اعمال را نیز شاهد باشند . این همان واسطه فیض است که در اصطلاح ، ولایت تکوینی نامیده اند . از این جهت معنی آیه شریفه چنین می شود که : « ائمه طاهرین ، واسطه فیض برای این عالمند و پیامبر گرامی واسطه فیض بر آنان . و این است معنی روایاتی که رسول گرامی را عقل کل ، نور مطلق یا اوّل ما خلق الله نامیده است .
آنچه باید گفت این است که بسیاری از آیات و روایات ، دلالت بر این دارد که ائمه طاهرین ، واسطه فیض این عالم هستند و این جهان بهر نعمتی که می رسد ، چه نعمتهای ظاهری نظیر عقل ، سلامتی ، امنیت ، روزی ؛ و چه نعمتهای باطنی و معنوی نظیر علم ، قدرت ، اسلام و غیره ، بواسطه آن بزرگواران است و آنان احاطه عِلّیِ وجود بر جهان هستی دارند و پیامبر گرامی واسطه فیض برای ائمه طاهرین است و نعمتهای ظاهری و باطنی که به آنان ارزانی می شود ، بواسطه آن بزرگوار است ، و او سعه وجودی عِلّی بر آنان دارد . این است معنی آیه شریفه : « وَ کَذلِکَ جَعَلنَاکُم اُمَّةٌ وَسَطَاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَیَ الناسِ وَیکُونُ الرَّسُولُ عَلَیکُم شَهِیداَ » و این روایاتی که از ائمه اطهار (ع) آمده است که : « ما هر چه داریم از رسول اکرم است و رسول اکرم آنچه گفته و آنچه دارد ، از خداوند متعال است ». بهمین معنی است.
آبجی
5th January 2010, 09:45 PM
القاب پیامبر (ص) :
برای رسول گرامی (ص) ، القاب فراوانی نقل نموده اند
از القاب آن بزرگوار ، احمد است که در قرآن به این لقب نام برده شده است ، و از قرآن استنباط می شود که در انجیل هم به این لقب نامبرده شده است :
« وَ مُبَشراً بِرَسولٍ مِن بَعدِی اسمُهُ اَحمَدُ » ( صف : 6 ) یعنی : حضرت عیسی فرمود : بشارت می دهم برسولی که بعد از من می آید و اسم او احمد است .
1) معنای احمد ، ستایشگر است ، و چون رسول اکرم خدای تعالی را ستایش می کرد ؛ یعنی حقِّ حمد و حَقِّ شکر را بجای می آورد ، او را احمد گفته اند . در روایات می خوانیم : چون بواسطه کثرت عبادت مورد اعتراض واقع می شد ، می فرمود : « اَلَم اَکُن عَبداً شَکُوراً ؟ » آیا عبد شاکر نباشم ؟ .
2) از القاب دیگر آن بزرگوار محمود است . چنانچه اسم آن بزرگوار در قران محمد است ، و او را محمود و محمد گفته اند ؛ چون همه صفات او قابل ستایش است . قرآن در این باره می فرماید : « اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ » (قلم : 4 ) یعنی ، به درستی تو بر خوبی عظیم هستی . همانا تو دارای صفات کمالیه ای هستی ، که همه بزرگ و در منتهای کمال است .
اِبنِ عَرَبی می گوید : برای خدای متعال هزار اسم است ، برای رسول اکرم (ص) نیز هزار نام است ، و بهترین اسماء او محمد و محمود و احمد است . محمد به کسی می گویند که خصلتها و صفات کمالیه او فراوان است و هیچ کسی قبل از او ، محمد نامیده نشده است . این اسم از عالم ملکوت برای او انتخاب شد ؛ زیرا همه ملائکه ، همه انبیاء ، همه ملتها او را حمد و ستایش می کرده و می کنند و همه بر او درود می فرستند .
3) از القاب آن بزرگوار اُمّی است ؛ یعنی درس نخوانده ، چنانچه قرآن به آن اشاره دارد :
« وَ مَا کُنتَ تَتلُوا مِن ِتابٍ وَلاَ تِخُطهُ بِیَمینِکَ اِذاً لاَرتَابَ المُبطِلُونَ » (عنکبوت : 48 )
قبل از رسالت ، نمی خواندی و نمی نوشتی - سواد الفبا نداشتی که اگر می توانستی بخوانی و بنویسی ، ممکن بود شکیّ برای افراد مغرض پیش آید . - و لکن بعد از آنکه سواد نداشتی و چنین قرآنی آوردی ، جای شک برای احدی باقی نمانده است .
4) از القاب آن بزرگوار ، کریم است . این لقب از قران اخذ شده است : « اِنَّهُ لَقَولُ رَسولٍ کَریمٍ » (تکویر : 19 ) و کرامت آن بزرگوار ، زبانزد خاص و عام است :
آن حضرت در مکه چنان مورد اذیت کفار بود که او را سنگباران کردند . او به کوهها پناه می برد ؛ ولی چون حضرت خدیجه و امیرالمؤمنین او را می یافتند ، می شنیدند که زمزمه می کند : « اَللَّهُمَّ اهدِ قَومی فَانَّهُم لا یَعلَمُونَ » ای خدا ! اینان را هدایت کن ، که مردمی نادانند .
5) از القاب آن بزرگوار ، رحمت است که آن نیز از قران اخذ شده است : « وَمَا اَرسَلنَاکَ اِلاً رَحمَةٌ لِلعَاَلَمینَ » ( انبیاء : 107 ) رأفت و رحمت ختمی مرتبت به حدّی است که قران شریف می فراید : « فَلَعَکَ باَخِع نَفسَکَ عَلَی آثارِهِم اِن لَم یُؤمِنوا بِهَّذا الحَدیثِ اَسَفاً » ( کهف : 6 ) یعنی ، گویا تو خویش را از غصّه می خواهی بکشی از این که کفار ایمان نمی آورند ، دریغ ! .
از حالات پیامبر گرامی می توان درک کرد که غصّه ها داشت ، راز و نیازها داشت ، صبرها داشت و رنجها برد .
« لَقَد جَائَکُم رَسُولَ مِن انُفُسِکُم عَزِیزٌ عَلَیهِ مَاعَنِتُّم حَرِیصٌ عَلَیکُم بِالمُومِنیِنَ رَئِوفً رَحِیمً » (توبه : 128) یعنی ، رسولی از میان شما برای شما آمده است . گران است برای او سرکشی و لجاجت شما ، مشتاق است بر شما که شاید بتواند شما را هدایت کند ، و او نسبت به مومنان مهربان است .
6) از القاب آن بزرگوار ، متوکّل است ؛ به این معنی که در امور بخدا اعتماد داشت نه بخود .
و از دعاهای آن بزرگوار است : « اَللَّهُمَّ لاَتَکِلنی اِلیَ نَفسیِ طَرفَةَ عَینٍ اَبَداً » یعنی ، ای خدا مرا یک آن به خویش نسپار !
پیامبر (ص) اعتماد بخدا داشت نه به دنیا . رسول گرامی دنیا را پوچ می پنداشت . از آن حضرت نقل می کنند که فرموده است : « مَثَل این دنیا سایه درختی است که مسافر مقداری زیر آن استراحت کند ».
آبجی
5th January 2010, 09:45 PM
7) از القاب دیگر آن بزرگوار ، امین است که این لقب را عرب قبل از بعثت به او داده بود . تاریخ نشان می دهد که پیامبر گرامی قبل از بعثت دارای صفات فوق العاده ای بوده است . عفت رسول اکرم ، صداقت او ، کمک به زیر دستان ، و مراعات آداب و رسوم نیکوی اجتماعی ، مخصوصاً نظافت و امانتداری او ، در میان عرب مشهور است . حضرت ابی طالب می گوید : هیچوقت او را برهنه ندیدم . حتی گفته شده که : کسی پیامبر گرامی ص را در حال قضای حاجت ندیده است .
پیامبر گرامی ، مؤدّب راه می رفت ، مودّب می نشست ، مؤدّب سخن می گفت . همیشه متبسّم بود ، چنانکه او را « ضَحُوک » یعنی بسیار خنده رو . می گفتند . کلام او شیرین ، فصیح ، و لطیف بود و هرگز دل کسی را آزرده نکرد . تا توان داشت با دیگران با لطف و مهربانی رفتار می کرد . اینها و نظیر آن چیزهایی است که از نظر تاریخ مسلّم است .
8) از القاب دیگر آن بزرگوار ، عبدالله است . این لقب نیز از قرآن گرفته شده است . « سُبَحانَ الَّذِی اَسری بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرَامِ اِلیَ المَسجِدِ الأَقصیَ الَّدِی بَاَرکتَا حَولَهُ مِن آیاتِنَا اِنهُّ هُوَ السَّمیعُ البَصِیرُ » (اسراء : 1 ) یعنی ، پاک و منزه است کسی که برد بنده خود را در شبی از مسجد الحرام به مسجد اقصی که اطراف آن را مبارک نموده ایم ، برای اینکه آیات خود را به او بنمایانیم . به درستی که او شنوا و بیناست .
آن حضرت که از گناه ، معصوم بود و از ارتکاب گناه دیگران رنج می برد ، از عبادت لذّت می برد . آنقدر عبادت کرد که پاهای مبارکش متورّم شد . آنگاه سوره طه نازل گردید و از عبادت زیاد منع گردید .
9) از القاب دیگر آن بزرگوار ، مصطفی است ، و این لقب ، افتخار بزرگی است برای امّت اسلامی ، چرا که به معنی برگزیده است و خداوند متعال پیامبر را از میان عالم هستی بر گزیده است
کوتاه سخن ، پیغمبر خاتم دارای همه صفات کمالیّه بود ، با این که میان بسیاری از صفات کمالیه را جمع نمودن کاری است بس دشوار . عالم بود ، عاشق بود ، عارف بود ، با دشمن سر سخت بود ، شجاع بود ، همیشه متبسم بود ، عاقل بود ، به آخرت اهمیت می داد ، به دنیا نیز اهمیت می داد ، زاهد بود ، فعال بود ، استقامت داشت ، و ...
خاتمیّت :
یکی از القاب آن بزرگوار ، « خاتِمُ الأَنِبیاءِ » است . خاتم به فتح تا یا به کسر تا از نظر معنی تفاوتی ندارد و هر دو به معنی تمامیّت و پایان هر چیزی است . از این نظر ، عرب به انگشتر ، خاتَم به فتح تاءِ می گوید ، چون انگشتر در آن زمان ، مهر و به منزله امضای افراد بوده است و چون نامه ای را می نوشتند ، آخر آنرا مهر می کردند . جای مهر انگشتر ، آخر نامه بود و نامه با آن ختم می شد . خاتمیت پیامبر گرامی در اسلام از ضروریات است و هر که مسلمان است ، می داند که پیامبر خاتم الانبیاء است بعد از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد :
« حَلاَلُ مُحَمَّدٍ اِلَی یَومِ القِیامةِ وَ حَرَامُهُ حَرامٌ اِلَی یَومِ القِِیَامَةِ » (امام صادق ع ) یعنی ، قران در آیات بسیاری گوشزد می کند که : پیامبر اسلام برای همه و برای همه جا و برای هر زمانی است .
« وَ مَا اَرسَلنَاکَ اِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ » ( سبا : 28 ) یعنی ، نفرستادیم تو را مگر برای همه مردم .
« مَا کَانَ مُحَمَّدً اَبَا اَحَدٍ مِن رِجَالِکُم وَ لَکِن رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِیّنَ » (احزاب : 40 ) یعنی ، محمد پدر کسی از مردان شما نیست ؛ بلکه رسول خدا و خاتم الانبیاء است .
القاب رسول اکرم فراوان است و ما بهمین مقدار کفایت می کنیم
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.