Geek
5th January 2010, 08:50 PM
فيلم سينمايي "استشهادي براي خدا" به کارگرداني عليرضا اميني، از جمله آثار سينمايي است که براساس يکي از روايات ديني ساخته شده و تلاش کرده تا رسالت حقيقي خود را درباره تاثيرگذاري بر روي مخاطب، به بهترين نحو ممکن به پايان برساند.
http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Smal_Pic/2010%5C1%5C5%5Cimg633983002941718750.jpg (http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Larg_Pic/2010%5C1%5C5%5Cimg633983002941718750.jpg)
به گزارش خبرنگار فرهنگي ايرنا، فيلم سينمايي استشهادي براي خدا از جمله آثاري است که ايده ناب و مطلوبي در آن ديده مي شود. داستان از اين قرار است که "فتحي" راهبان قديمي راه آهن، پس از 20 سال به زادگاه خود بازگشته تا گذشته خود را جبران کند و با خواستن حلاليت از اهالي روستاي محل تولد، خود را براي سفر آخرت آماده مي کند.
فتحي که نقش او را جمشيد هاشم پور بازي مي کند 20 سال پيش به دليل سوءظن ناحقي که به دليل حرف اهالي روستا به همسر خود پيدا کرده، روستا را ترک مي کند و پس از قرار گرفتن در يک قدمي مرگ ، به دنبال همسرش مي گردد تا از او حلاليت بطلبد.
در حقيقت ايده اوليه فيلم درباره يک روايت ديني است که اغلب ما آنرا شنيده ايم و فيلمنامه اين اثر سينمايي نيز در تلاش است تا اهميت اين موضوع را در قالب يک روايت داستاني بيان کند.
فيلم مي خواهد بيان کند که بهتر است انسان پيش از آنکه فرصت حلاليت طلبيدن را از دست بدهد، مانند فتحي فيلم استشهادي براي خدا که کفن به دست، براي رضايت تک تک اهالي روستا مقابلشان سر خم کرد، حلاليت بخواهد.
دشواري رسيدن فتحي براي گرفتن رضايت از همسرش نيز که بعد از آن ضربه روحي و رواني به بالاترين منطقه کوهستان پناه برده است، پيامي ديگر فيلم است تا روشن کند که حلاليت گرفتن از کسي که در حق وي جفا شده، شايد کار ساده اي نباشد و انسان بايد با تمام وجودش در اين مسير تلاش کند.
برخلاف آنچه امروزه در بسياري از آثار سينمايي ديده مي شود، فيلم فضاي فانتزي ندارد و براي جذب مخاطب دست به هر کاري، مثلا قرار دادن يک رابطه احساسي عاشقانه در کنار داستان اصلي فيلم، نمي زند.
داستان فيلم در يک روستاي کوهستاني با حداقل امکانات اتفاق مي افتد و شرايط اين محل به همراه امکانات رفاهي موجود، براي مخاطب جذاب بوده و سبب مي شود تا قدم به قدم با داستان فيلم همراه شود و دشواري هاي موجود در راه رسيدن به اصل روايت ديني اعلام رضايت 40 مومن از متوفي را نشان دهد.
در واقع فضاي ترسيم شده در فيلم در راستاي داستان انتخاب شده و به مخاطب براي همراهي بيشتر با داستان کمک مي کند.
همچنين استفاده به موقع از فضاهاي بسته و باز توسط کارگردان سبب شده تا مخاطب قدم به قدم با ريتمي مناسب و متعادل با داستان حرکت کند و تا آخرين لحظه در انتظار اتفاقات بعدي باشد.
انتخاب بازيگران فيلم نيز با داستان آن همخواني و همراهي دارد. جمشيد هاشم پور که پيش از اين در فيلم هاي اکشن او را ديده بوديم، توانسته بازي مخاطب پذيري ارائه دهد. وي به خوبي توانسته جست وجويي سخت و دشوار در کوره راههاي کوهستاني را براي يافتن همسرش و جلب حلاليت و رضايت از وي، به نمايش بگذارد.
همچنين محسن طنابنده نيز در نقش روحاني با لهجه مشهدي، بازي قابل قبولي دارد و از کليشه هاي موجود در سينماي ايران در نقش روحاني خارج شده و تلاش مي کند تصويري ملموس تر از روحانيت را نشان دهد که از جنس مردم است.
پايان داستان نيز به دور از کليشه ها پايان مي پذيرد و بر روي مخاطب تاثيرگذار است.
در کل مي توان فيلم "استشهادي براي خدا" را اثري برگرفته از اعتقادات و باورهاي ديني دانست. اين فيلم به نوعي روزنه اي براي احياي سينماي بومي است که مدت مديدي است جاي خود را به آثار فانتزي طنز و عشق هاي ساده انگارانه داده و بايد از چنين فيلم هايي حمايت شود.
جاي تاسف دارد که اين اثر سينمايي در طرح اکران نگاهي نو به نمايش درآمد و متاسفانه آنچنان که بايد و شايد به آن پرداخته نشد. در جايي که روز به روز شاهد ساخت و نمايش آثار طنز سخيف هستيم فيلم هايي همچون "استشهادي براي خدا" مي توانند بار ديگر سينماي بومي ما را زنده کنند.
از: مرتضي رنجبران
انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 879905
http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Smal_Pic/2010%5C1%5C5%5Cimg633983002941718750.jpg (http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Larg_Pic/2010%5C1%5C5%5Cimg633983002941718750.jpg)
به گزارش خبرنگار فرهنگي ايرنا، فيلم سينمايي استشهادي براي خدا از جمله آثاري است که ايده ناب و مطلوبي در آن ديده مي شود. داستان از اين قرار است که "فتحي" راهبان قديمي راه آهن، پس از 20 سال به زادگاه خود بازگشته تا گذشته خود را جبران کند و با خواستن حلاليت از اهالي روستاي محل تولد، خود را براي سفر آخرت آماده مي کند.
فتحي که نقش او را جمشيد هاشم پور بازي مي کند 20 سال پيش به دليل سوءظن ناحقي که به دليل حرف اهالي روستا به همسر خود پيدا کرده، روستا را ترک مي کند و پس از قرار گرفتن در يک قدمي مرگ ، به دنبال همسرش مي گردد تا از او حلاليت بطلبد.
در حقيقت ايده اوليه فيلم درباره يک روايت ديني است که اغلب ما آنرا شنيده ايم و فيلمنامه اين اثر سينمايي نيز در تلاش است تا اهميت اين موضوع را در قالب يک روايت داستاني بيان کند.
فيلم مي خواهد بيان کند که بهتر است انسان پيش از آنکه فرصت حلاليت طلبيدن را از دست بدهد، مانند فتحي فيلم استشهادي براي خدا که کفن به دست، براي رضايت تک تک اهالي روستا مقابلشان سر خم کرد، حلاليت بخواهد.
دشواري رسيدن فتحي براي گرفتن رضايت از همسرش نيز که بعد از آن ضربه روحي و رواني به بالاترين منطقه کوهستان پناه برده است، پيامي ديگر فيلم است تا روشن کند که حلاليت گرفتن از کسي که در حق وي جفا شده، شايد کار ساده اي نباشد و انسان بايد با تمام وجودش در اين مسير تلاش کند.
برخلاف آنچه امروزه در بسياري از آثار سينمايي ديده مي شود، فيلم فضاي فانتزي ندارد و براي جذب مخاطب دست به هر کاري، مثلا قرار دادن يک رابطه احساسي عاشقانه در کنار داستان اصلي فيلم، نمي زند.
داستان فيلم در يک روستاي کوهستاني با حداقل امکانات اتفاق مي افتد و شرايط اين محل به همراه امکانات رفاهي موجود، براي مخاطب جذاب بوده و سبب مي شود تا قدم به قدم با داستان فيلم همراه شود و دشواري هاي موجود در راه رسيدن به اصل روايت ديني اعلام رضايت 40 مومن از متوفي را نشان دهد.
در واقع فضاي ترسيم شده در فيلم در راستاي داستان انتخاب شده و به مخاطب براي همراهي بيشتر با داستان کمک مي کند.
همچنين استفاده به موقع از فضاهاي بسته و باز توسط کارگردان سبب شده تا مخاطب قدم به قدم با ريتمي مناسب و متعادل با داستان حرکت کند و تا آخرين لحظه در انتظار اتفاقات بعدي باشد.
انتخاب بازيگران فيلم نيز با داستان آن همخواني و همراهي دارد. جمشيد هاشم پور که پيش از اين در فيلم هاي اکشن او را ديده بوديم، توانسته بازي مخاطب پذيري ارائه دهد. وي به خوبي توانسته جست وجويي سخت و دشوار در کوره راههاي کوهستاني را براي يافتن همسرش و جلب حلاليت و رضايت از وي، به نمايش بگذارد.
همچنين محسن طنابنده نيز در نقش روحاني با لهجه مشهدي، بازي قابل قبولي دارد و از کليشه هاي موجود در سينماي ايران در نقش روحاني خارج شده و تلاش مي کند تصويري ملموس تر از روحانيت را نشان دهد که از جنس مردم است.
پايان داستان نيز به دور از کليشه ها پايان مي پذيرد و بر روي مخاطب تاثيرگذار است.
در کل مي توان فيلم "استشهادي براي خدا" را اثري برگرفته از اعتقادات و باورهاي ديني دانست. اين فيلم به نوعي روزنه اي براي احياي سينماي بومي است که مدت مديدي است جاي خود را به آثار فانتزي طنز و عشق هاي ساده انگارانه داده و بايد از چنين فيلم هايي حمايت شود.
جاي تاسف دارد که اين اثر سينمايي در طرح اکران نگاهي نو به نمايش درآمد و متاسفانه آنچنان که بايد و شايد به آن پرداخته نشد. در جايي که روز به روز شاهد ساخت و نمايش آثار طنز سخيف هستيم فيلم هايي همچون "استشهادي براي خدا" مي توانند بار ديگر سينماي بومي ما را زنده کنند.
از: مرتضي رنجبران
انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 879905