Victor007
3rd January 2010, 10:57 AM
http://www.inn.ir/iran_media/image/2008/12/960871208_orig.Bmp
ایران: راضیه تجار متولد 1326 و فرهنگی بازنشسته، سالها پیش در رشته روانشناسی تا مقطع کارشناسی تحصیل کرد. او امروز مدرس داستان نویسی است. تجار سال 78 یکی از مؤسسان انجمن قلم و طی این مدت دبیر و عضو هیأت مدیره همین انجمن بود. او که سردبیر فصلنامههای «ادبیات داستانی» و «اصحاب قلم» نیز هست داوری جشنوارههای متعددی را از جمله جایزه ادبی جلال آل احمد، بنیاد ادبیات داستانی و... را بر عهده داشت.
این نویسنده تا به امروز بیش از 30 عنوان کتاب نوشته است که از این میان میتوان به آثار زیر اشاره کرد: نرگسها، پاورچین تا عشق، زن شیشهای، جای خالی آفتابگردانها، سنگ صبور و...
نقش مادرانه زنان در جنگ هشتساله عراق علیه ایران از نگاه شما به عنوان یک نویسنده چگونه بود؟
به واقع زنان همچون مردان به هیچ عنوان نتوانستند این تهاجم را بپذیرند و در مقابلش ایستادند. اینان سعی کردند هم از نظر اعتقادی و هم از نظر روحیه بخشی راهکارهایی برای مقابله با جنگ بیابند. به گمانم نقش زنان در جنگ ما بسیار مهم بود چرا که از نظر روحی پشتیبان خانوادههایشان بودند. کسانی که فرزندان، همسران و پدرانشان راهی جبهه شدند اغلب سعی در حفظ روحیه سلحشوری، مبارزه طلبی و فداکاری آنها داشتند. از دعا گرفته تا ارسال هدایا به جبههها در حد بضاعت خانوادهها؛ کمکهایی محسوب میشدند که زنان و مادران و همسران به عزیزانشان کردند. گاه نامه نوشته که الحق از حیث عاطفی خیلی اهمیت داشت. بعضی زنان نیز در سمت و مشاغل گوناگون مانند پزشکی، پرستاری و معلمی به وظیفهشان عمل کردند. از سویی کسانی که اهل اندیشه و صاحب فکر بودند در عرصههای مختلف چه در زمان جنگ و چه پس از آن در جایگاه خود به نقش آفرینی پرداختند.
نویسندگان زن در عرصه دفاع مقدس چگونه ظهور کردند؟
ابتدا تعداد نویسندگانی که وارد این ساحت شدند اندک مینمود ولی همین تعداد قلیل هم سعیداشتند با نوشتن بعضی داستانها و کارهای بلند و پرداختن به مقوله عظیم جنگ، نسبت به کلیت آن ادای دین کنند و مقهور شرایطی نباشند که بعضی جریانهای سیاسی – تبلیغاتی دشمن بدان میپرداخت؛ حال چه بگذاریم از حیث سکوت کردنشان و چه برضد جنگ نوشتن. در واقع بین این دو مقوله فاصلهاست. کسانی هم که داستان مینوشتند بیشتر سعی میکردند از دفاع و ایستادگی تجلیل کنند و نه از جنگ.
خانم تجار! یک داستان خوب جنگی پیش از هر چیز باید چه مؤلفههایی داشته باشد؟
باید هم از لحاظ ساختار، تکنیک ادبی و چه به لحاظ فرم و محتوا درخشان باشد. اینها لازم و ملزوم یکدیگر هستند. اگر صرفاً روی یکی از آنها تأکید و تکیه داشته باشیم کار ناقص از آب در خواهد آمد.
آثار ضد جنگ در عرصه ادبیات دفاع مقدس چه ویژگیهای بارزی دارند؟
میدانید که جنگ در هر نقطه از جهان پیامدهای بسیاری در بر خواهد داشت. علاوه بر لطمههای جسمی و معلولیتها، آثار مخربی بر روح و روان افراد جامعه بهجای میگذارد. این امر بدیهی است اما وقتی کشوری درگیر با مقوله جنگ و تهاجم علیه خود است؛ بی تردید میبایست آن روحیه ایثارگری و مقاومت و عزت نفس داشتن در برابر تحرکات دشمن حتی پررنگتر جلوه داده شود. به فرض همین واقعه عاشورا چرا تا به امروز برای ما چنین زیباست؟! لحظهای هم نمیتوانیم بگوییم امام حسین(ع) رفتند و جنگیدند در حالی که میتوانستند این کار را انجام ندهند! بلکه اخذ یک تصمیم تاریخی و سرنوشتساز در یک آن و ایستادگی، حفظ شرف و یافتن وجود و هویت از دل این خونریزیها در آتشبس برای ما آموزنده و ماناست.
وقتی کشور عزیزمان مورد هجمه قرار گرفت- دیگر کشورهایی که البته بعدها هم ثابت شد با دشمن همکاری میکردند- در آن زمان نمیتوانستیم به هیچ روی مقهور بمانیم و بگوییم چون آتش جنگ را دوست نداریم بنابراین تسلیم میشویم! خب خاک، آبرو و ثروتمان نابود میشد و در تاریخ هم به چشم یک شکست خورده به ما و کشورمان مینگریستند. بعضیها دراین میان فقط به سیاهنماییها و پیامدهای منفی جنگ پرداختند و شهامت، ایثار، فداکاری و ازجان گذشتگی، هیچکدام در آثارشان نمودی نیافت.
فراموش نکنیم که در دیگر کشورها هم که سابقه جنگ در تاریخشان دیده میشود باید پیش از هر چیز به ایدئولوژی و پیامهایشان توجه داشت. اگر با دقت موضوع را بررسی کنید میبینید که انبوهی از کارهای رسانهای و تبلیغاتی شان دارای همان ایدئولوژی خاص است. این محصولات فرهنگی هدفمند ساخته میشوند و در مواقعی به گونهای مخفیانه و حتی هنرمندانه پیام خود را به مخاطبانشان در دیگر نقاط دنیا القا میکنند.
کریستف کلمب امریکا را فتح کرد. سرخپوستان مورد تهاجم قرار گرفتند در حالی که آنجا کشور و سرزمینشان بود، اما طبعاً در فیلمها و محصولات فرهنگی ساخته شده به دست غرب، نوعی ضدیت با سرخپوستان به چشم میخورد.
این گونه داستانها بر همان مبنای فکری که تولید میشدند با چه چیزهایی مخالفت داشتند؟
یکی از چیزهایی که ما میتوانیم در این آثار حکم قرار دهیم دید ایرانی است. وطن و خاک را به هیچعنوان نمیتوان فراموش کرد. بعضیها از همان ابتدا با انقلاب و لفظ انقلاب اسلامی مخالف بودند و طبیعتاً چون در جنگ هم ارزشهای فرهنگ دینی و اسلامی غلبه داشت، روی ارزشهای دفاع مقدسمان هم خط قرمز کشیدند، البته هر نویسنده و شاعری میتواند بنویسد و دیدگاه خودش را به مخاطب عرضه کند اما دستکم باید دانست که ما بهخاطر حفظ و حراست از مرز، شهر و خاک و کشورمان جنگیدیم و دوست نداشتیم مقهور و شکست خورده از میدان بیرون آییم. چنین مضمونهایی مواردی نیستند که بتوان از آنها به سادگی چشم پوشید. باید رمانها و داستانهای بسیاری در این وادی نوشت. من صرفاً روی همین بخش از ارزش جنگ حساس هستم و فکر میکنم نه تنها من که خیلیهای دیگر با این رویکرد موافقند.
اکثر کسانی که در حوزه ادب پایداری به خلق اندیشه پرداختند مانند ستارگانی هستند که یک راه شیری را در ادبیات داستانیمان نمایان ساختند. شاید در مواردی نتوانیم بگوییم بعضیها در قله ایستادند اما بهراستی پیش آمدند و مسیری را روشن کردند. با گذر زمان بواقع مشخص خواهد شد که کدام اثر پر فروغ و مانا و کدام اثر ضعیف ظاهر شد. آنچه امروز قبل از همه اهمیت دارد پیرایش این مسیر روشن و نورانی است.
نگاه شما نسبت به سفارش نویسی در ادبیات ستیزه چیست؟
عقیده دارم کسی که مینویسد باید از قلبش سفارش بگیرد. اگر کسی به آنچه مینویسد باور ندارد مرتکب خیانت خواهد شد.
اگر نویسندهای به مضمونی ایمان دارد که آن مضمون در خونش جاری است و از قلبش عبور میکند و در مغزش واژگون میشود و از نوک قلمش روی کاغذ میچکد بیتردید باید آن را بنویسد.
کدام کارتان را بیشتر دوست دارید؟
کتابی دارم با عنوان «جایخالی آفتابگردانها» و همچنین اثری به نام «پاورچین تا عشق». این دو اثر را که اولی مجموعهای از داستانهای جنگی و دومی یک تک داستان بلند است، دوست دارم. اولین داستانم که پس از وقفهای طولانی از قبل انقلاب در سال 64 چاپ شد «هفت بند» نام داشت. این اثر را هم نسبت به دیگر آثارم بیشتر میپسندم. «هفتبند» همچنین در استان تهران اول و در کل کشور به مقام دوم دست یافت.
چه بخشهایی از ادبیات دفاع مقدس را دارای قوتهای بیشتری ارزیابی میکنید؟
مستنداتی که توسط رزمندهها نگاشته شده حتی بعدها هم جای کار دارند گرچه ادبیات محض ایدهآل است ولی در این زمینه چون تازه در ابتدای راه هستیم به گنجینهای از وقایع و حوادث واقعی نیازمندیم. بهنوعی دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری این کار را انجام داد. بعضی نهادهای دیگر هم مثل بنیاد شهید و بنیاد حفظ آثار چنین کارهای مشابهی کردند. این مستندات در سالهای آتی و حتی برای نسلهای آینده بسیار مفید واقع خواهد شد.
کدام بخشهای مضامین قرآنی میتواند بیشتر به خلق ادبیات دفاع مقدس یاری رساند؟
در «پاورچین تا عشق» مادر دو شهید وقتی میخواهد حرف بزند بیشتر از آیات قرآنی کمک میگیرد. من این تجربه را در کارهایم داشتهام و علاقهمندم بتوانم این کار را که از جایی آغاز و در جایی پایان یافته است ادامه دهم. به گمانم خوانندگان تا حد زیادی با شخصیت مادر شهید در این داستان ارتباط برقرار کردند و روح وی را متعالی یافتند، چون وقتی او میخواهد حرف معمولیاش را هم بزند از آیههای قرآنی کمک میگیرد. غیر از این تجربه شخصی برای تجارب دیگر هم میتوان زمینه سازی کرد و پلهای ارتباطی خوبی زد.
نویسندگان میتوانند با استفاده از قصههای قرآنی، از ظاهر و معنای آنها کمک بگیرند و آثار خلق کنند که در کنار دفاع مقدس جنبه فرهنگ الهی آثار هم تقویت شود.
ایران: راضیه تجار متولد 1326 و فرهنگی بازنشسته، سالها پیش در رشته روانشناسی تا مقطع کارشناسی تحصیل کرد. او امروز مدرس داستان نویسی است. تجار سال 78 یکی از مؤسسان انجمن قلم و طی این مدت دبیر و عضو هیأت مدیره همین انجمن بود. او که سردبیر فصلنامههای «ادبیات داستانی» و «اصحاب قلم» نیز هست داوری جشنوارههای متعددی را از جمله جایزه ادبی جلال آل احمد، بنیاد ادبیات داستانی و... را بر عهده داشت.
این نویسنده تا به امروز بیش از 30 عنوان کتاب نوشته است که از این میان میتوان به آثار زیر اشاره کرد: نرگسها، پاورچین تا عشق، زن شیشهای، جای خالی آفتابگردانها، سنگ صبور و...
نقش مادرانه زنان در جنگ هشتساله عراق علیه ایران از نگاه شما به عنوان یک نویسنده چگونه بود؟
به واقع زنان همچون مردان به هیچ عنوان نتوانستند این تهاجم را بپذیرند و در مقابلش ایستادند. اینان سعی کردند هم از نظر اعتقادی و هم از نظر روحیه بخشی راهکارهایی برای مقابله با جنگ بیابند. به گمانم نقش زنان در جنگ ما بسیار مهم بود چرا که از نظر روحی پشتیبان خانوادههایشان بودند. کسانی که فرزندان، همسران و پدرانشان راهی جبهه شدند اغلب سعی در حفظ روحیه سلحشوری، مبارزه طلبی و فداکاری آنها داشتند. از دعا گرفته تا ارسال هدایا به جبههها در حد بضاعت خانوادهها؛ کمکهایی محسوب میشدند که زنان و مادران و همسران به عزیزانشان کردند. گاه نامه نوشته که الحق از حیث عاطفی خیلی اهمیت داشت. بعضی زنان نیز در سمت و مشاغل گوناگون مانند پزشکی، پرستاری و معلمی به وظیفهشان عمل کردند. از سویی کسانی که اهل اندیشه و صاحب فکر بودند در عرصههای مختلف چه در زمان جنگ و چه پس از آن در جایگاه خود به نقش آفرینی پرداختند.
نویسندگان زن در عرصه دفاع مقدس چگونه ظهور کردند؟
ابتدا تعداد نویسندگانی که وارد این ساحت شدند اندک مینمود ولی همین تعداد قلیل هم سعیداشتند با نوشتن بعضی داستانها و کارهای بلند و پرداختن به مقوله عظیم جنگ، نسبت به کلیت آن ادای دین کنند و مقهور شرایطی نباشند که بعضی جریانهای سیاسی – تبلیغاتی دشمن بدان میپرداخت؛ حال چه بگذاریم از حیث سکوت کردنشان و چه برضد جنگ نوشتن. در واقع بین این دو مقوله فاصلهاست. کسانی هم که داستان مینوشتند بیشتر سعی میکردند از دفاع و ایستادگی تجلیل کنند و نه از جنگ.
خانم تجار! یک داستان خوب جنگی پیش از هر چیز باید چه مؤلفههایی داشته باشد؟
باید هم از لحاظ ساختار، تکنیک ادبی و چه به لحاظ فرم و محتوا درخشان باشد. اینها لازم و ملزوم یکدیگر هستند. اگر صرفاً روی یکی از آنها تأکید و تکیه داشته باشیم کار ناقص از آب در خواهد آمد.
آثار ضد جنگ در عرصه ادبیات دفاع مقدس چه ویژگیهای بارزی دارند؟
میدانید که جنگ در هر نقطه از جهان پیامدهای بسیاری در بر خواهد داشت. علاوه بر لطمههای جسمی و معلولیتها، آثار مخربی بر روح و روان افراد جامعه بهجای میگذارد. این امر بدیهی است اما وقتی کشوری درگیر با مقوله جنگ و تهاجم علیه خود است؛ بی تردید میبایست آن روحیه ایثارگری و مقاومت و عزت نفس داشتن در برابر تحرکات دشمن حتی پررنگتر جلوه داده شود. به فرض همین واقعه عاشورا چرا تا به امروز برای ما چنین زیباست؟! لحظهای هم نمیتوانیم بگوییم امام حسین(ع) رفتند و جنگیدند در حالی که میتوانستند این کار را انجام ندهند! بلکه اخذ یک تصمیم تاریخی و سرنوشتساز در یک آن و ایستادگی، حفظ شرف و یافتن وجود و هویت از دل این خونریزیها در آتشبس برای ما آموزنده و ماناست.
وقتی کشور عزیزمان مورد هجمه قرار گرفت- دیگر کشورهایی که البته بعدها هم ثابت شد با دشمن همکاری میکردند- در آن زمان نمیتوانستیم به هیچ روی مقهور بمانیم و بگوییم چون آتش جنگ را دوست نداریم بنابراین تسلیم میشویم! خب خاک، آبرو و ثروتمان نابود میشد و در تاریخ هم به چشم یک شکست خورده به ما و کشورمان مینگریستند. بعضیها دراین میان فقط به سیاهنماییها و پیامدهای منفی جنگ پرداختند و شهامت، ایثار، فداکاری و ازجان گذشتگی، هیچکدام در آثارشان نمودی نیافت.
فراموش نکنیم که در دیگر کشورها هم که سابقه جنگ در تاریخشان دیده میشود باید پیش از هر چیز به ایدئولوژی و پیامهایشان توجه داشت. اگر با دقت موضوع را بررسی کنید میبینید که انبوهی از کارهای رسانهای و تبلیغاتی شان دارای همان ایدئولوژی خاص است. این محصولات فرهنگی هدفمند ساخته میشوند و در مواقعی به گونهای مخفیانه و حتی هنرمندانه پیام خود را به مخاطبانشان در دیگر نقاط دنیا القا میکنند.
کریستف کلمب امریکا را فتح کرد. سرخپوستان مورد تهاجم قرار گرفتند در حالی که آنجا کشور و سرزمینشان بود، اما طبعاً در فیلمها و محصولات فرهنگی ساخته شده به دست غرب، نوعی ضدیت با سرخپوستان به چشم میخورد.
این گونه داستانها بر همان مبنای فکری که تولید میشدند با چه چیزهایی مخالفت داشتند؟
یکی از چیزهایی که ما میتوانیم در این آثار حکم قرار دهیم دید ایرانی است. وطن و خاک را به هیچعنوان نمیتوان فراموش کرد. بعضیها از همان ابتدا با انقلاب و لفظ انقلاب اسلامی مخالف بودند و طبیعتاً چون در جنگ هم ارزشهای فرهنگ دینی و اسلامی غلبه داشت، روی ارزشهای دفاع مقدسمان هم خط قرمز کشیدند، البته هر نویسنده و شاعری میتواند بنویسد و دیدگاه خودش را به مخاطب عرضه کند اما دستکم باید دانست که ما بهخاطر حفظ و حراست از مرز، شهر و خاک و کشورمان جنگیدیم و دوست نداشتیم مقهور و شکست خورده از میدان بیرون آییم. چنین مضمونهایی مواردی نیستند که بتوان از آنها به سادگی چشم پوشید. باید رمانها و داستانهای بسیاری در این وادی نوشت. من صرفاً روی همین بخش از ارزش جنگ حساس هستم و فکر میکنم نه تنها من که خیلیهای دیگر با این رویکرد موافقند.
اکثر کسانی که در حوزه ادب پایداری به خلق اندیشه پرداختند مانند ستارگانی هستند که یک راه شیری را در ادبیات داستانیمان نمایان ساختند. شاید در مواردی نتوانیم بگوییم بعضیها در قله ایستادند اما بهراستی پیش آمدند و مسیری را روشن کردند. با گذر زمان بواقع مشخص خواهد شد که کدام اثر پر فروغ و مانا و کدام اثر ضعیف ظاهر شد. آنچه امروز قبل از همه اهمیت دارد پیرایش این مسیر روشن و نورانی است.
نگاه شما نسبت به سفارش نویسی در ادبیات ستیزه چیست؟
عقیده دارم کسی که مینویسد باید از قلبش سفارش بگیرد. اگر کسی به آنچه مینویسد باور ندارد مرتکب خیانت خواهد شد.
اگر نویسندهای به مضمونی ایمان دارد که آن مضمون در خونش جاری است و از قلبش عبور میکند و در مغزش واژگون میشود و از نوک قلمش روی کاغذ میچکد بیتردید باید آن را بنویسد.
کدام کارتان را بیشتر دوست دارید؟
کتابی دارم با عنوان «جایخالی آفتابگردانها» و همچنین اثری به نام «پاورچین تا عشق». این دو اثر را که اولی مجموعهای از داستانهای جنگی و دومی یک تک داستان بلند است، دوست دارم. اولین داستانم که پس از وقفهای طولانی از قبل انقلاب در سال 64 چاپ شد «هفت بند» نام داشت. این اثر را هم نسبت به دیگر آثارم بیشتر میپسندم. «هفتبند» همچنین در استان تهران اول و در کل کشور به مقام دوم دست یافت.
چه بخشهایی از ادبیات دفاع مقدس را دارای قوتهای بیشتری ارزیابی میکنید؟
مستنداتی که توسط رزمندهها نگاشته شده حتی بعدها هم جای کار دارند گرچه ادبیات محض ایدهآل است ولی در این زمینه چون تازه در ابتدای راه هستیم به گنجینهای از وقایع و حوادث واقعی نیازمندیم. بهنوعی دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری این کار را انجام داد. بعضی نهادهای دیگر هم مثل بنیاد شهید و بنیاد حفظ آثار چنین کارهای مشابهی کردند. این مستندات در سالهای آتی و حتی برای نسلهای آینده بسیار مفید واقع خواهد شد.
کدام بخشهای مضامین قرآنی میتواند بیشتر به خلق ادبیات دفاع مقدس یاری رساند؟
در «پاورچین تا عشق» مادر دو شهید وقتی میخواهد حرف بزند بیشتر از آیات قرآنی کمک میگیرد. من این تجربه را در کارهایم داشتهام و علاقهمندم بتوانم این کار را که از جایی آغاز و در جایی پایان یافته است ادامه دهم. به گمانم خوانندگان تا حد زیادی با شخصیت مادر شهید در این داستان ارتباط برقرار کردند و روح وی را متعالی یافتند، چون وقتی او میخواهد حرف معمولیاش را هم بزند از آیههای قرآنی کمک میگیرد. غیر از این تجربه شخصی برای تجارب دیگر هم میتوان زمینه سازی کرد و پلهای ارتباطی خوبی زد.
نویسندگان میتوانند با استفاده از قصههای قرآنی، از ظاهر و معنای آنها کمک بگیرند و آثار خلق کنند که در کنار دفاع مقدس جنبه فرهنگ الهی آثار هم تقویت شود.