ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله کمال عشق و اوج آزادگی



*مینا*
30th December 2009, 01:26 AM
http://www.aftab.ir/articles/religion/religion/images/f78b148e5409af2c7e839e78a98e005a.jpg


در اکثر تواریخ از جمله نفس المهموم و لهوف آمده است که امام حسین مساله دعوت و نامه های اهل کوفه را با لشگریان حر در میان گذاشت. گفته شده امام در برابر لشگر حر قرار گرفت و به آنها گفت؛ «ما خاندان محمدیم و به ولایت بر شما شایسته تریم از آنها که به ناحق دعوی آن کنند و به ستم و دشمنی میان شما رفتارکنند... اکنون اگر برخلاف نامه ها و فرستادگانی که نزد من فرستادید نظر دارید من برمی گردم.»
این تاکید ایشان بر مساله خواست و رضایت مردم روزهای بعد نیز تا عاشورا ادامه داشت. رویه عملی ایشان نیز پایبندی به این اصل را نشان می داد. از مکه حرکت نکرد تا زمانی که مطمئن شد اکثریت مردم کوفه داوطلبانه او را می خواهند. اکنون ایشان با مساله جدیدی روبه رو شده است و آن تغییر رای و نظر همان مردم است. اما این تغییر درحالی است که بنا بر تحلیل فرزدق و دیگران از شرایط کوفه، مردم در دل با امام حسین هستند اما موضع رسمی و ظاهری آنها علیه ایشان و موافق ابن زیاد. در حقیقت تغییر رای آنها امری فرمایشی است و تحولی واقعی و داوطلبانه نیست. اما با وجود این امام اعلام می کند که چنانچه مردم نظر فعلی شان این است برمی گردم.
این موضع امام حسین با نظریات عرفی درباره امامت بایدی بازنگری شده و تبیین شود.
در مقابل این سخن امام حسین، حر می گوید؛ من از این نامه ها و فرستادگانی که می گویید خبر ندارم. به نظر می آید حر به دلیل ماموریت های نظامی و بیرون شهری و عدم ارتباط با شیعیان چندان در جریان فضای درونی مردم کوفه نبوده است لذا باور سخن امام برایش دشوار است یا حداقل سندی برآن ندارد.
امام حسین(ع) به عقبه بن سمعان یکی از یارانش می گوید آن دو خورجین حاوی نامه های مردم را بیاور. خورجین ها و به تعبیر امروزی صندوق های رای مردم را در مقابل حر قرار می دهد و برای سخن خویش سند ارائه می کند. امام نامه ها و آرای مردم را امانت نگه داشته و با خود آورده است و ادعایی که می کند مستند به آنهاست. حر وقتی با این واقعیت روبه رو می شود متوجه می شود سخن امام مبنای درستی دارد، می گوید اما ما از جمله آنان که نامه نوشته اند نیستیم و ماموریت داریم جلوی شما را گرفته و نزد ابن زیاد ببریم. اینجاست که امام پیشنهاد بازگشت به مدینه یا جای دیگر را مطرح می کند.


● برمی گردم
اینکه امام می گوید اگر نمی خواهید برمی گردم شاید با برخی تحلیل های رایج در میان شیعیان مطابقت نکند. به ویژه با برداشت های انقلابی از حرکت امام حسین که اراده گروه یا شخص پیشتاز انقلابی را محور نهضت فرض می کنند این رفتار امام حسین قابل تبیین نیست. اما این شیوه امام از درایت و هوشیاری سیاسی برخوردار بود. اگر حکومت اجازه می داد امام حسین بدون بیعت کردن با یزید برگردد، پذیرفته بود که بیعت کردن امری اجباری نیست و آن دستور اولیه یزید به والیانش که به زور از آن سه تن بیعت بگیرند دستوری انحرافی و خلاف اسلام بوده است. اگر حکومت می پذیرفت هر کس می تواند با حاکم بیعت نکند و کسی حق تعرض به او را ندارد، طبعاً فضای باز برای اظهارنظر آزاد مردم ایجاد می شد و آنها می توانستند رای و نظر واقعی خود را اعلام کنند. در ثانی اگر حکومت پیشنهاد امام را می پذیرفت، در حقیقت این اصل اساسی را قبول کرده بود که بدون رضایت مردم کسی حق حکومت کردن ندارد. اگر مردم کسی را نخواهند، نمی تواند به زور بر آنها حاکم شود. این هم با ماهیت حکومت یزید منافات داشت. ضمن اینکه روی همین دو اصل بود که امام حسین برخلاف رویه یی که در زمان معاویه داشت علیه حکومت یزید حرکت کرد. یکی اینکه حکومت باید متکی بر بیعت و خواست اکثریت مردم باشد، ثانیاً اقلیت مخالف حکومت هم آزاد است و نباید مجبور به بیعت شود. این دو اصل در روش خلفای اولیه تا حدی و به خصوص در رویه حضرت علی(ع) رعایت می شد درحالی که اکنون یزید می خواست به نام اسلام رویه یی دیگر را باب کند. شاید بتوان گفت حرکت امام حسین این برکت را داشت که نشان دهد در اسلام رویه یی دیگر هم وجود داشته است. آنچه یزید عمل می کند جریانی انحرافی است.
حر از سوی ابن زیاد دستوری دریافت کرد که در امر حسین سستی نکنی و او را رها نکنی تا دستور دیگر بیاید. از این پس حر مراقب بود که امام به طرف مدینه برنگردد لذا راه سومی که نه کوفه و نه مدینه بود در پیش گرفتند. در طول راه گاه با یکدیگر برخوردی و صحبتی می کردند. از جمله سخنان امام این بود؛ «...مگر نمی بینید که بحق عمل نمی شود و از امر باطل و نادرست نهی نمی کنند، در چنین شرایطی ایمانداران خواستار دیدار خدا شوند و من نیز مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمکاران را جز سختی و ملالت نمی دانم...» در ادامه امام به وضعیت مردم اشاره کرد و تحلیلی از شرایط جامعه برای مخاطبان ارائه کرد. ایشان مطرح کرد باورهای دینی صرفاً سر زبان مردم است و در دل هایشان جا نگرفته و بیشتر دنبال منافع مادی هستند و اگر سختی پیش آید معلوم می شود که تنها اقلیتی دنبال حق و حقیقت هستند. گفت وگوهای امام در این چند روز با لشگریان یزید بی گمان بی تاثیر نبود و توبه حر و برخی دیگر را در روز عاشورا نمی توان از برخوردهای این چند روز جدا دانست.
چند روز بعد، دوم محرم دو نیرو به سرزمینی رسیدند که کربلا بود. امام حسین در اینجا رحل اقامت افکند. از آن سو ابن زیاد تیم جدیدی همراه با لشگریان به کربلا فرستاد. این تیم به فرماندهی عمربن سعد ابی وقاص بود و در کنارش شمر بن ذی الجوشن که از قاطعیت بیشتری نسبت به عمر سعد برخوردار بود. در اینجا هم مشاهده می کنیم امام حسین قصد برخورد و آغاز جنگ را ندارد بلکه هر چه بیشتر سعی می کند زمان برخورد را به تاخیر بیندازد. باز همان پیشنهادی را که به حر داشت طی مذاکراتی به عمربن سعد طرح می کند. شواهد نشان می دهد عمربن سعد خود این پیشنهاد را قبول داشته و حاضر بوده است به آن تن دهد. از همین رو به ابن زیاد می نویسد که حسین حاضر است برگردد، حتی به گوشه یی غیر از مدینه هم حاضر است برود. اما ابن زیاد سفارش اکید می کند که یا مرگ یا بیعت. حتی عمربن سعد را هم تلویحاً تهدید می کند که اگر این ماموریت را انجام ندهد شمر فرمانده شده و او علاوه بر از دست دادن امتیازات وعده داده شده مجازات هم خواهد شد. از این زمان حلقه محاصره تنگ تر شده و کار بر امام و یارانش سخت می شود. در چند برخورد امام از آنها خواست که از جنگ دست بکشند و مهلت می خواست تا جنگ را به عقب بیفکند.


● شب عاشورا
شورانگیزترین و اوج ماجرای حسین بن علی (ع) را در شب عاشورا می بینیم. تاریکی بر صحنه چیره می شود. جز آتش های پراکنده در کنار چادرهای دو طرف و سایه ها، چهره ها کمتر از فاصله شناخته می شوند. امام یارانش را جمع می کند و برای آنها سخن می گوید؛ «من یارانی شایسته تر از شما و هیچ خانواده یی نیکوتر از خانواده خود نمی شناسم. خداوند به همه شما پاداش خیر دهد. اینک شب است و تاریکی آن شما را در آغوش گرفته، شما هم آن را برای خود مانند شتر راهواری قرار دهید. هریک از شما یکی از فرزندان و اهل بیت مرا بگیرید و در این تاریکی شب پراکنده شوید و مرا با این لشگر به حال خود واگذارید زیرا آنان به جز من شخص دیگری را نمی خواهند.» بی شک در طول تاریخ بشر افراد انقلابی کم نبوده اند. در هر دورانی که کسانی ستم و تبعیض روا داشته اند، رادمردانی هم بوده اند که علیه ظلم و بیداد به پا خاسته اند و از خود رشادت ها و شجاعت ها نشان داده اند. برخی ویژگی اصلی و امتیاز ویژه امام حسین را در صحنه نبرد با دشمن جست وجو کرده اند.
در نقل اخبار روز عاشورا با اغراق گویی و بزرگ نمایی تلاش کرده اند عظمت امام حسین را در نوع شمشیرزنی و بی باکی ایشان یا در مظلومیت و تحمل سختی های اعمال شده از سوی دشمن و در حقیقت سفاکی و قساوت دشمن امام خلاصه کنند در حالی که آنچه صحنه کربلا و عاشورا را زیبا کرده است وجه اثباتی و پایدار و انسانی این نهضت یعنی مناسبات درونی و انسانی آن است. در بسیاری حرکت های انقلابی تحمل سختی و مقاومت در برابر دشمن و شکنجه های طاقت فرسا را می بینیم اما آنچه اغلب نهضت های انقلابی را دچار بحران می کند و به شکست شان می انجامد مناسبات درونی آنهاست. برخورد امام حسین(ع) با یارانش در شب عاشورا را در کدام حرکت انقلابی و ضدظلم سراغ داریم و در کجای تاریخ مشابه آن گزارش شده است؟ همه رهبران انقلابی اوج تلاش شان برای گسترش نیروهای هوادار و افزودن بر تعداد یاران خویش است. لیدرها و پیشتازان انقلابی معمولاً کمترین بی توجهی، بی مهری و سهل انگاری از سوی هواداران و یاران را برنمی تابند. آنها را مستحق شماتت و اخطار و توبیخ می شمرند.
چگونه در شب عملیات آنها را مکلف به ترک کردن صحنه می کنند؟ اینجا امام حسین در این حرکت ضمن اینکه خود به عالی ترین مقام عرفانی دست می یابد که بی نیازی از دنیاست، یاران خویش را نیز به تحولی درونی فرامی خواند. آنها که با انگیزه کسب رضایت امام آمده اند، در این مقطع به چالشی درونی دچار می شوند. امام رضایت خود را از بیرون رفتن آنها از صحنه جنگ اعلام می دارد. هر کس می ماند باید انگیزه یی بالاتر از رضایت شخصی امام داشته باشد. تنها بنا به وجدان و باورهای درونی و آرمانی می تواند از این مرحله به بعد با نهضت همراه شود. حرکت امام با مظلوم نمایی هم متفاوت است. در مظلوم نمایی، توقع حمایت و پشتیبانی بیش از مواقع عادی است. اما امام حسین (ع) از مظلومیت و تنهایی و بی کسی خود نمی گوید تا دل حامیان را به درد آورده و به حمایت وادارد. ایشان حتی بهانه یی برای افراد می سازد که در رفتن خود تصور کنند امر خیری انجام می دهند. می گوید دست یکی از اهل بیت و فرزندان مرا بگیرید ببرید و دعا می کند که خداوند به شما پاداش خیر دهد. طبعاً کسی هم که می رفت از سوی امام به سازشکاری و خیانت متهم نمی شد مواردی هم که در این زمینه نقل شده تعرض امام به آن دسته کوفیانی است که به رغم اینکه نامه دعوت نوشته بودند، در کربلا در صف مقدم جنگ با امام حسین قرار گرفته بودند. امام برخی از آنان را نفرین و شماتت می کرد که شما نامه برای من نوشتید اکنون چرا سر جنگ دارید؟
می دانیم آن شب تعدادی از افراد هم به این فرمان امام عمل کردند. از فرصت شبانه استفاده کردند و خود را از صحنه بیرون کشیدند. صبح عاشورا زمانی که حر مطمئن می شود عمربن سعد قصد جنگ با امام حسین را دارد، دچار تردید شده و به سوی جبهه امام حسین حرکت کرده و از او می پرسد آیا توبه من نزد خدا پذیرفتنی است؟ امام اظهار امیدواری می کند. در هیچ کجا جمله یی نقل نشده که امام حر را به خاطر رفتار قبلی و اینکه او امام را به قتلگاه آورد، سرزنش کرده یا حتی تحقیر کرده باشد. روز عاشورا یک یک یاران به صحنه می روند، مجروح می شوند،به شهادت می رسند، امام حسین خود را به بالین هر یک از آنان می رساند. آخرین گفت وگوهای آنان که سراسر حاکی از عواطف و احساسات پاک و انسانی میان آنهاست، اوج عشق و مهربانی و عطوفت را به نمایش می گذارد. این مناسبات که در آن افراد گوناگون بی هیچ توقع و چشمداشت، بالاترین درجه ایثار را از خود نشان می دهند، الگویی است برای همه انسان ها و زمان ها.
در مقابل مناسبات رذیلانه یزیدیان که هر کدام نسبت به دیگری به چشم رقیب و مامور مراقبت می نگریست و همه تلاش ها و قساوت ها برای رسیدن به منافع مادی محدودی بیش نبود نیز خود مایه عبرتی برای همه دوران ها است. در آن سو آدم ها برای آرمان هایشان جان می دادند و در خون می غلتیدند، در این سو بر سر غارت حتی کفش و لباس کشته شدگان بر یکدیگر سبقت می گرفتند. اما تکان دهنده ترین تعبیر را از ظهر عاشورا از استاد دکتر شریعتی شنیده ام که می گفت حسین در ظهر عاشورا که همه یارانش را از دست داده بود و دیگر کسی نمانده بود که او را یاری کند، می گوید هل من ناصر ینصرنی، آیا کسی هست مرا یاری کند؟ مگر نمی داند کسی نیست که او را یاری کند؟ پس این پرسش برای چیست؟ این سوال حسین از تاریخ است، از همه عصرها و انسان ها.

http://www.aftab.ir/images/article/break.gif مهدی غنی روزنامه اعتماد ( www.etemaad.com (http://www.etemaad.com) )

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد