نرمين
16th December 2009, 09:52 PM
تحلیل رفتار متقابل یک نظریهی روانشناسی است که توسط دکتر اریک برن در سال 1950 میلادی ارائه گردید و به لحاظ کاربرد آن در حل مشکلات احساسی و رفتاری، مورد قبول جامعه روانشناسی قرار گرفته و تدریجاً در زمینههای مشاوره، روانکاوی، گروه درمانی، مدیریت، جامعهشناسی، توسعه سازمانی و آموزش، نظریههی جدیدی اریه نموده و گسترش پیدا کرده است. ابهام و پیچیدگی در مفاهیم، تخصصی بودن و زمان طولانی درمان در دیگر روشهی روان درمانی باعث شد تا تحلیل رفتار متقابل با مفاهیم اساسی و واژههی ساده سریعاً جیگزین روشهی روان درمانی قدیمی گردید. به همین جهت تحلیل رفتار متقابل عمومیت یافته و هر جا که انسانها حضور داشته و با یکدیگر ایجاد رابطه مینمودند کاربرد عملی پیدا کرد و ابزاری برای تغییر و حل مشکلات قرارگرفت. تحلیل رفتار یک مکتب علمی کاربردی میباشد که در آن از به کار بردن مفاهیم پیچیده اجتناب شده است و نظریات آن به صورتی مطرح شدهاند که به راحتی ميتوان آنها را مشاهده و تجربه نمود.
در تحلیل رفتار متقابل نقش محیط و ارتباط اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار است با این حال نهایتاً افراد خود مسؤول زندگی و رفتار خود هستند و فرد باید این مسؤولیت را پذیرا باشد و به نقش خود در زندگی بیشتر از هر عامل دیگری توجه نماید.
تحلیل رفتار متقابل به روابط و مشکلات درونی شخص و رابطه انسانها با یکدیگر توجه خاصی دارد و اعتقاد بر این است که اگر افراد با یكدیگر روابط سالم، صمیمانه و صادقانه داشته باشند و آن را جایگزین روابط مخرب، منفی و تحقیرآمیز نمایند قادر خواهند بود که از فشارهای روانی خود و دیگران بکاهند و از زندگی لذت بیشتری ببرند.
تحلیل رفتار متقابل در عین سادگی این توانایی را دارد تا افکار و احساسات پیچیده، سردرگم و پریشان شخص را سامان بخشد تا فرد با تفکیک و سازماندهی افکار و احساسات، شناخت بهتری از خود به دست آورد و در نتیجه با آگاهی بیشتر به نقاط ضعف و قدرت خود، رفتارهای سالم و سازندهای را اختیار نمایند، انسان را توانمند ميسازد که در بحرانهای روحی- روانی خود قادر به تجزیه و تحلیل مشکل و حل آن باشد. همچنین تحلیل رفتار متقابل این امکان را فراهم ميآورد که ساختار شخصیت را به صورت نمودارهای شخصیتی ترسیم نمود، به طوريکه هر فرد آشنا با این روش با دیدن نمودار میتواند به ساختار شخصیتی و روابط متقابل فردی که نمودار آن ثبت شده پی ببرد.
امروزه متخصصین تحلیل رفتار متقابل ميتوانند ادعا کنند که با استفاده از روشهای کاربردی و زبان تازهای که برای روانشناسی ابداع شده دامنه آن به علوم اجتماعی، آموزشی، مدیریت منابع انسانی، ساختارهای سازمانی، روانکاوی و گروه درمانی کشیده شده است. بدین ترتیب پویایی نظریهی تحلیل رفتار آن را متمایز از دیگر مکاتب قرار داده است.
اساس نظریه اولیه تحلیل رفتار متقابل، بر پایه حالتهای شخصیتی ارایه گردیده، اریك برن این حالتهای شخصیتی را در سه بخش «والد»، «بالغ»و «كودك» معرفی نمود كه شامل نوعی نظام به هم پیوسته فكر كردن، احساس كردن و رفتار كردن است؛ در مرحله دوم و در تكامل نظریه، تحلیل رفتار متقابل یعنی رابطه بین افراد مورد توجه و بررسی قرار گرفت و براساس واكنشهای همزمان روانی و اجتماعی و تبادل رابطههای متقابل طبقه بندی و ارائه گردید.
در مرحله سوم با مشاهده رابطههای پنهان و دو سطحی در ارتباطهای متقابل، بازيهای روانی كه بین افراد در جریان است كشف گردید و پیش بینی نتیجه نهایی این گونه بازيهای روانی مشخص و تعریف شد.
چهارمین مرحله رشد و تكمیل نظریه تحلیل رفتار متقابل، تحلیل زندگینامه یا نمایشنامه زندگی است كه به بازيهای روانی مشابهی كه مردم بارها آن را تكرار ميكنند ميپردازد. این طرح كلی، شیوه زندگی افراد را تعیین مینماید و ساختار نمایشنامه زندگی هر کس را مشخص ميکند.
با دستیابی به نظریه تحلیل رفتار متقابل ميتوان به شناخت مشكلاتی كه در افراد موجب عدم تعادل در ساختار شخصیت و ارتباط با دیگران و تكرار بازيهای روانی و نمایشنامه زندگی ميگردد دست یافت و راه كارهای تغییر و درمان آنها را كشف و ارایه نمود.
درمانگرهای نوگرا در تحلیل رفتار متقابل، با ارایه نظریهها و روشهای جدید و اقتباس از نظریههای دیگر، به نوعی مكتب روانی درمانی اقتضایی دست یافتند كه در درمان و تغییر رفتار بسیار مؤثر و كار آمد بوده است.
اصليترین كاربرد تحلیل رفتار متقابل در انسانها، ایجاد شناخت رفتاری، احساسی و ذهنی است كه سه جنبه مهم شخصیت است. با كمك تحلیل رفتار و به منظور كسب معرفت از شخصیت بالقوه و كشف جایگاه واقعی خویشتن، تغییر در ساختار شخصیتی كاملاً امكان پذیر ميگردد.
در تحلیل رفتار متقابل هرتغییر رفتاری یا احساسی در مرحله اول با بینش منطقی شروع ميگردد كه در واقع شناخت مجموعه نقاط ضعف و قوت رفتار، تفكر و یا احساس فرد است و پس از پذیرش منطقی آن، توسط حالتهای شخصیتی، درك احساسی جهت تغییر نهایی حاصل ميشود. مهمترین عوامل كمك كننده برای قبول و پذیرش تغییر در نظریه تحلیل رفتار متقابل شفاف بودن، عامل بودن؛ و انعقاد قرار داد برای تغییر در خویشتن است كه قرار داد توسط خود درمان جو و یا بین او و درمانگر تعیین ميشود.
نظرات و مفاهيم در ta
حالات نفساني خود
درون هر انساني يك مكالمه دايمي وجود دارد، گاهي يك جروبحث ، گاهي جدل. وقتي شخص
تصميمي ميگيرد ، درواقع اين تصميم ناشي از مكالمات ذهني و دروني فرد و آنچيزي است كه به خود مي گويد.
Ta به اين انواع تجليات خود حالات نفساني من ميگويد ta همچنين شرح ميدهد كه اين گرايشهاي دروني متفاوت از كجا نشات ميگيرند.
حالات نفساني خود شامل والد، بالغ و كودك است ta براي هر يك از اين حالات نفساني خود صفات مثبتي را در شرايط خاص قائل است. هر يك از اين حالات نفساني احساسات، تفكرات و قضاوتهاي ارزشي خاص خود را دارا ميباشد.
والد: مجمو عه اي از پيشداوريها، باورها و تعصبات ميباشد . اين بخش از شخصيت با دستورالعملهاي زندگي و بايد و نبايدهاي آن سر و كار دارد و داراي دو بعد ميباشد يكي بعد نوازشگر است كه حالت حمايتي دارد و بعد ديگر انتقادگر است كه بر خلاف بعد قبلي سختگير ويا آزارگر نيز ميتواند باشد. والد ميتواند كنترل كند، تصميم بگيرد، نقش بازي كند و دليل تراشي كند و نيز ممكن است دربعضي موارد نيز حق با او باشد. والد انتقادگر را معمولا در افرادي با عزت نفس پائين وعناد بخود همراه دانسته اند.
بالغ: خوب پردازش كردن اطلاعات و برخورد مناسب و شايسته از حالات نفساني بالغ سرچشمه ميگيرد. تصميماتي كه منطقي و برمبناي حقايق موجود ميباشند نيز از حالات نفساني بالغ نشات ميگيرند.
اظهارنظرهاي منطقي و احساسات اخلاقي ، اهداف و واقعگرايي با اين بخش از شخصيت ما سروكار دارند.
كودك: در تعاريف ta كودك بعنوان منبع خلاقيت ، بازآفريني و منبع اساسي سرزندگي محسوب ميشود. هيجانات، احساسات و تصوراتي كه كودك دارد ممكن است توسط يك والد سختگير و حتي توسط يك والد نوازشگر سركوب شود كه ميتواند در دراز مدت بر شخصيت فرد اثرات نامطلوبي داشته باشد كه خود ممكن است به بيماريهاي روان تني نيز منجر شود. اين بخش از شخصيت چنانچه تحت نظارت بالغ قرار نگيرد ميتواند ديدگاه غير واقعي نسبت به زندگي داشته و براساس تكانه هاي احساسي و هيجاني رفتار كند.
هدف ta كمك به فرد است تا انتخاب كند كه در شرايط و زمانهاي خاص ميخواهد در كداميك از حالات نفساني باشد بجاي اينكه صرفا اجازه دهد تا اين حالات نفساني دائما احساسات ، افكار وگرايشات و رفتار او را كنترل كنند.
نوازش ها و مبادلات
ta معتقد است كه تمام تعاملات بين افراد از نوازشها و مبادلات ساخته شده.
نوازش: هر نوع ارتباط متقابل بين دو نفر در واقع به معناي آن است كه فرد ديگري متوجه حضور ما شده و يا به ما اين احساس را بدهد كه حضور ما را درك كرده است. نوازش ميتواند كلامي يا غيركلامي، مثبت (در آغوش گرفتن)يا منفي( كتك زدن) ، شرطي يا غير شرطي و داراي شدتهاي متفاوت باشد.
يك مبادله ارتباط بين دونفر يا يك معامله دو جانبه نوازش بين آن دوميباشد.
گاهي مبادلات «متقاطع» و گاهي «پنهاني» ميباشند و گاهي باعث سو تفاهمات و يا قطع شدن روابط ميگردند. بطور كلي شش رابطه بين حالات نفساني دو نفر وجود دارد كه عبارتند از رابطه: والد- والد ، والد-كودك، والد – بالغ، بالغ – بالغ، بالغ – كودك و كودك- كودك.
به عنوان مثال:
صحبت راجع به آب و هوا ميتواند راهي براي ارتباط والد- والد باشد ، يك گفتگوي منطقي بين دو نفر ميتواند راهي براي ارتباط بالغ- بالغ باشد و همچنين زماني كه دو نفر با هم شوخي و تفريح ميكنند نيز ميتوانند در حالت نفساني كودك- كودك باشند.
مواضع فرد در زندگي
مفهوم ديگري كه در ta مطرح است آن است كه مردم نگرشهاي اساسي خاصي را نسبت به خود و ديگران انتخاب ميكنند كه ميتواند مثبت يامنفي باشد . اين نگرشها ميتوانند به اين صورت باشند : من خوب هستم يا من خوب نيستم وديگر آنكه : تو خوب هستي يا تو خوب نيستي.
ساختارهاي زماني
ta به شش روش گذراندن وقت وزمان اشاره مي كند:
1- كناره گيري
2- تشريفات
3- وقت گذراني
4- فعاليت
5- بازيها
6- صميميت
اريك برن در معروفترين كتاب خود «بازيها» به تشريح و آشكار كردن اينكه مردم چطور با انجام عادات وكارهاي رواني ناسالم باعث رنجش و ناراحتي خود و ديگران ميشوند پرداخته
است كه البته ميتوان آنها را تغيير داد .
بازي ها و نمايشنامه ها
بازي ها راه هايي هستند كه فرد در كودكي آموخته و با انجام آنها فرد از ايجاد صميميت اجتناب ميكند( آگاهانه يا ناآگاهانه)، كه البته ميتواند با بازنگري بالغ آنها را تغيير دهد. بازيها بر خلاف مفهوم رايجشان لزوما به معناي لذت بردن و داشتن اوقات خوب نيست بلكه در واقع بايد از آن اجتناب كرد وتا حد امكان سعي در رها شدن از آن داشت.
نمايشنامه:
هر يك از ما در دوران كودكي داستان زندگي خود را مينويسيم اين نمايشنامه براي تمام مدت عمر طراحي ميشود و مبتني بر تصميمات دوران كودكي و برنامه نويسي پدر و مادر هستند كه پيوسته تقويت ميگردند. مهمترين تصميم درباره نمايشنامه برنده يا بازنده بودن آن است
در تحلیل رفتار متقابل نقش محیط و ارتباط اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار است با این حال نهایتاً افراد خود مسؤول زندگی و رفتار خود هستند و فرد باید این مسؤولیت را پذیرا باشد و به نقش خود در زندگی بیشتر از هر عامل دیگری توجه نماید.
تحلیل رفتار متقابل به روابط و مشکلات درونی شخص و رابطه انسانها با یکدیگر توجه خاصی دارد و اعتقاد بر این است که اگر افراد با یكدیگر روابط سالم، صمیمانه و صادقانه داشته باشند و آن را جایگزین روابط مخرب، منفی و تحقیرآمیز نمایند قادر خواهند بود که از فشارهای روانی خود و دیگران بکاهند و از زندگی لذت بیشتری ببرند.
تحلیل رفتار متقابل در عین سادگی این توانایی را دارد تا افکار و احساسات پیچیده، سردرگم و پریشان شخص را سامان بخشد تا فرد با تفکیک و سازماندهی افکار و احساسات، شناخت بهتری از خود به دست آورد و در نتیجه با آگاهی بیشتر به نقاط ضعف و قدرت خود، رفتارهای سالم و سازندهای را اختیار نمایند، انسان را توانمند ميسازد که در بحرانهای روحی- روانی خود قادر به تجزیه و تحلیل مشکل و حل آن باشد. همچنین تحلیل رفتار متقابل این امکان را فراهم ميآورد که ساختار شخصیت را به صورت نمودارهای شخصیتی ترسیم نمود، به طوريکه هر فرد آشنا با این روش با دیدن نمودار میتواند به ساختار شخصیتی و روابط متقابل فردی که نمودار آن ثبت شده پی ببرد.
امروزه متخصصین تحلیل رفتار متقابل ميتوانند ادعا کنند که با استفاده از روشهای کاربردی و زبان تازهای که برای روانشناسی ابداع شده دامنه آن به علوم اجتماعی، آموزشی، مدیریت منابع انسانی، ساختارهای سازمانی، روانکاوی و گروه درمانی کشیده شده است. بدین ترتیب پویایی نظریهی تحلیل رفتار آن را متمایز از دیگر مکاتب قرار داده است.
اساس نظریه اولیه تحلیل رفتار متقابل، بر پایه حالتهای شخصیتی ارایه گردیده، اریك برن این حالتهای شخصیتی را در سه بخش «والد»، «بالغ»و «كودك» معرفی نمود كه شامل نوعی نظام به هم پیوسته فكر كردن، احساس كردن و رفتار كردن است؛ در مرحله دوم و در تكامل نظریه، تحلیل رفتار متقابل یعنی رابطه بین افراد مورد توجه و بررسی قرار گرفت و براساس واكنشهای همزمان روانی و اجتماعی و تبادل رابطههای متقابل طبقه بندی و ارائه گردید.
در مرحله سوم با مشاهده رابطههای پنهان و دو سطحی در ارتباطهای متقابل، بازيهای روانی كه بین افراد در جریان است كشف گردید و پیش بینی نتیجه نهایی این گونه بازيهای روانی مشخص و تعریف شد.
چهارمین مرحله رشد و تكمیل نظریه تحلیل رفتار متقابل، تحلیل زندگینامه یا نمایشنامه زندگی است كه به بازيهای روانی مشابهی كه مردم بارها آن را تكرار ميكنند ميپردازد. این طرح كلی، شیوه زندگی افراد را تعیین مینماید و ساختار نمایشنامه زندگی هر کس را مشخص ميکند.
با دستیابی به نظریه تحلیل رفتار متقابل ميتوان به شناخت مشكلاتی كه در افراد موجب عدم تعادل در ساختار شخصیت و ارتباط با دیگران و تكرار بازيهای روانی و نمایشنامه زندگی ميگردد دست یافت و راه كارهای تغییر و درمان آنها را كشف و ارایه نمود.
درمانگرهای نوگرا در تحلیل رفتار متقابل، با ارایه نظریهها و روشهای جدید و اقتباس از نظریههای دیگر، به نوعی مكتب روانی درمانی اقتضایی دست یافتند كه در درمان و تغییر رفتار بسیار مؤثر و كار آمد بوده است.
اصليترین كاربرد تحلیل رفتار متقابل در انسانها، ایجاد شناخت رفتاری، احساسی و ذهنی است كه سه جنبه مهم شخصیت است. با كمك تحلیل رفتار و به منظور كسب معرفت از شخصیت بالقوه و كشف جایگاه واقعی خویشتن، تغییر در ساختار شخصیتی كاملاً امكان پذیر ميگردد.
در تحلیل رفتار متقابل هرتغییر رفتاری یا احساسی در مرحله اول با بینش منطقی شروع ميگردد كه در واقع شناخت مجموعه نقاط ضعف و قوت رفتار، تفكر و یا احساس فرد است و پس از پذیرش منطقی آن، توسط حالتهای شخصیتی، درك احساسی جهت تغییر نهایی حاصل ميشود. مهمترین عوامل كمك كننده برای قبول و پذیرش تغییر در نظریه تحلیل رفتار متقابل شفاف بودن، عامل بودن؛ و انعقاد قرار داد برای تغییر در خویشتن است كه قرار داد توسط خود درمان جو و یا بین او و درمانگر تعیین ميشود.
نظرات و مفاهيم در ta
حالات نفساني خود
درون هر انساني يك مكالمه دايمي وجود دارد، گاهي يك جروبحث ، گاهي جدل. وقتي شخص
تصميمي ميگيرد ، درواقع اين تصميم ناشي از مكالمات ذهني و دروني فرد و آنچيزي است كه به خود مي گويد.
Ta به اين انواع تجليات خود حالات نفساني من ميگويد ta همچنين شرح ميدهد كه اين گرايشهاي دروني متفاوت از كجا نشات ميگيرند.
حالات نفساني خود شامل والد، بالغ و كودك است ta براي هر يك از اين حالات نفساني خود صفات مثبتي را در شرايط خاص قائل است. هر يك از اين حالات نفساني احساسات، تفكرات و قضاوتهاي ارزشي خاص خود را دارا ميباشد.
والد: مجمو عه اي از پيشداوريها، باورها و تعصبات ميباشد . اين بخش از شخصيت با دستورالعملهاي زندگي و بايد و نبايدهاي آن سر و كار دارد و داراي دو بعد ميباشد يكي بعد نوازشگر است كه حالت حمايتي دارد و بعد ديگر انتقادگر است كه بر خلاف بعد قبلي سختگير ويا آزارگر نيز ميتواند باشد. والد ميتواند كنترل كند، تصميم بگيرد، نقش بازي كند و دليل تراشي كند و نيز ممكن است دربعضي موارد نيز حق با او باشد. والد انتقادگر را معمولا در افرادي با عزت نفس پائين وعناد بخود همراه دانسته اند.
بالغ: خوب پردازش كردن اطلاعات و برخورد مناسب و شايسته از حالات نفساني بالغ سرچشمه ميگيرد. تصميماتي كه منطقي و برمبناي حقايق موجود ميباشند نيز از حالات نفساني بالغ نشات ميگيرند.
اظهارنظرهاي منطقي و احساسات اخلاقي ، اهداف و واقعگرايي با اين بخش از شخصيت ما سروكار دارند.
كودك: در تعاريف ta كودك بعنوان منبع خلاقيت ، بازآفريني و منبع اساسي سرزندگي محسوب ميشود. هيجانات، احساسات و تصوراتي كه كودك دارد ممكن است توسط يك والد سختگير و حتي توسط يك والد نوازشگر سركوب شود كه ميتواند در دراز مدت بر شخصيت فرد اثرات نامطلوبي داشته باشد كه خود ممكن است به بيماريهاي روان تني نيز منجر شود. اين بخش از شخصيت چنانچه تحت نظارت بالغ قرار نگيرد ميتواند ديدگاه غير واقعي نسبت به زندگي داشته و براساس تكانه هاي احساسي و هيجاني رفتار كند.
هدف ta كمك به فرد است تا انتخاب كند كه در شرايط و زمانهاي خاص ميخواهد در كداميك از حالات نفساني باشد بجاي اينكه صرفا اجازه دهد تا اين حالات نفساني دائما احساسات ، افكار وگرايشات و رفتار او را كنترل كنند.
نوازش ها و مبادلات
ta معتقد است كه تمام تعاملات بين افراد از نوازشها و مبادلات ساخته شده.
نوازش: هر نوع ارتباط متقابل بين دو نفر در واقع به معناي آن است كه فرد ديگري متوجه حضور ما شده و يا به ما اين احساس را بدهد كه حضور ما را درك كرده است. نوازش ميتواند كلامي يا غيركلامي، مثبت (در آغوش گرفتن)يا منفي( كتك زدن) ، شرطي يا غير شرطي و داراي شدتهاي متفاوت باشد.
يك مبادله ارتباط بين دونفر يا يك معامله دو جانبه نوازش بين آن دوميباشد.
گاهي مبادلات «متقاطع» و گاهي «پنهاني» ميباشند و گاهي باعث سو تفاهمات و يا قطع شدن روابط ميگردند. بطور كلي شش رابطه بين حالات نفساني دو نفر وجود دارد كه عبارتند از رابطه: والد- والد ، والد-كودك، والد – بالغ، بالغ – بالغ، بالغ – كودك و كودك- كودك.
به عنوان مثال:
صحبت راجع به آب و هوا ميتواند راهي براي ارتباط والد- والد باشد ، يك گفتگوي منطقي بين دو نفر ميتواند راهي براي ارتباط بالغ- بالغ باشد و همچنين زماني كه دو نفر با هم شوخي و تفريح ميكنند نيز ميتوانند در حالت نفساني كودك- كودك باشند.
مواضع فرد در زندگي
مفهوم ديگري كه در ta مطرح است آن است كه مردم نگرشهاي اساسي خاصي را نسبت به خود و ديگران انتخاب ميكنند كه ميتواند مثبت يامنفي باشد . اين نگرشها ميتوانند به اين صورت باشند : من خوب هستم يا من خوب نيستم وديگر آنكه : تو خوب هستي يا تو خوب نيستي.
ساختارهاي زماني
ta به شش روش گذراندن وقت وزمان اشاره مي كند:
1- كناره گيري
2- تشريفات
3- وقت گذراني
4- فعاليت
5- بازيها
6- صميميت
اريك برن در معروفترين كتاب خود «بازيها» به تشريح و آشكار كردن اينكه مردم چطور با انجام عادات وكارهاي رواني ناسالم باعث رنجش و ناراحتي خود و ديگران ميشوند پرداخته
است كه البته ميتوان آنها را تغيير داد .
بازي ها و نمايشنامه ها
بازي ها راه هايي هستند كه فرد در كودكي آموخته و با انجام آنها فرد از ايجاد صميميت اجتناب ميكند( آگاهانه يا ناآگاهانه)، كه البته ميتواند با بازنگري بالغ آنها را تغيير دهد. بازيها بر خلاف مفهوم رايجشان لزوما به معناي لذت بردن و داشتن اوقات خوب نيست بلكه در واقع بايد از آن اجتناب كرد وتا حد امكان سعي در رها شدن از آن داشت.
نمايشنامه:
هر يك از ما در دوران كودكي داستان زندگي خود را مينويسيم اين نمايشنامه براي تمام مدت عمر طراحي ميشود و مبتني بر تصميمات دوران كودكي و برنامه نويسي پدر و مادر هستند كه پيوسته تقويت ميگردند. مهمترين تصميم درباره نمايشنامه برنده يا بازنده بودن آن است