ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله آموزه هايي درباره مرگ



Victor007
10th December 2009, 01:06 PM
چهره اي براي کودکان
هنگامي که دختر کوچولوي من پدر بزرگش را از دست داد، تنها چهار سال داشت. او براي درک اين مسئله آنقدر کوچک بود که نمي دانست نبايد والدينش را در اين شرايط با سؤالاتش کلافه کند. اما کنجکاوي او تمام شدني نبود. او مي پرسيد: « براي چه پدربزرگ را زير خاک گذاشتند؟ الآن خوابيده يا بيدار است؟» او مرا گيج کرده بود و من نمي دانستم چه بگويم...! او حتي درباره خاکسپاري، نحوه خاکسپاري و خيلي چيزهاي ديگر فکر کرده بود و اولين باري بود که «مرگ» را حس مي کرد...

شايد شما هم تا به حال با اين وضعيت رو به رو شده باشيد يا اين که هميشه به اين فکر مي کنيد که اگر اين قبيل حوادث اتفاق بيفتد، چگونه با کودکتان برخورد کنيد؛ اما مطمئناً اين مسئله نيز راه حلي دارد...

1. قبل از وقوع اين حوادث ناگوار، در باره آنها صحبت کنيد

اغلب والدين، تا زماني که حادثه اي رخ نداده، با کودکان از اين مسائل صحبتي به ميان نمي آورند و متأسفانه درست زماني که شديداً درگير اين مسائل مي شوند، کودکان آنها را سؤال پيچ مي کنند. بنابراين بهتر است در مواقع مناسب در مورد مسئله «مرگ و زندگي» و يا مسائلي از اين دست، صحبت کنيد.

نظر فرزندتان را درباره اين مسائل جويا شويد و عقايد خودتان را براي او بيان کنيد. اگرچه مرگ يک عزيز، قابل قياس با مرگ يک حيوان خانگي نيست، ولي براي شروع صحبت، موضوع بدي نيست. آرام آرام و در خلال بحث به او بفهمانيد که «مرگ» اختصاص به يک گروه خاص از مردم، يک کشور يا منطقه اي خاص ندارد. اگر او بفهمد که همه مردم در تمام نقاط دنيا با اين مسئله رو به رو مي شوند، آن را راحت تر قبول مي کند. او خواهد فهميد که تنها او نيست که «مرگ» را لمس مي کند، بلکه ديگران نيز مانند او هستند.

بگذاريد فرزندتان همه چيز را فقط از خود شما بياموزد، چرا که شما به رفتار و حالات او بيش از هر کسي آگاهيد و او را به بهترين وجه راهنمايي خواهيد کرد... فراموش نکنيد، والديني که فرزنداني با شخصيت، استوار و موفق دارند، در کودکي براي رشد شخصيتشان وقت صرف کرده اند.

2. «چرخه حيات» را با زباني ساده براي او توضيح دهيد

اگر کودک، «مرگ» را پايان همه چيز تصور کند، سخت آشفته مي شود. براي درک بهتر مسئله، گلدان گلي براي او بخريد. در اتاقش بگذاريد و مراحل تولد، تکامل و رشد و مرگ را با گلدان اتاقش توضيح دهيد. به او بياموزيد، انسان در ابتداي تولد مانند غنچه گلي است، سپس مي شکفد و پس از مرگ، روحش مانند ريشه گل پايدار و ابدي است.

دکتر فريدمن مي گويد: « اگر والدين مسئله را براي کودکان به ساده ترين زبان، توضيح بدهند آنان به راحتي مي توانند مرگ را بپذيرند و از آن نهراسند.»

3. ناراحتي و غم و غصه خود را پنهان نکنيد؛ آن را با فرزندتان تقسيم کنيد

از آنجايي که والدين، حامي کودکان هستند، دوست ندارند کودکان غم و غصه شان را ببينند، اما اين درست نيست. «جوليا»، دختر 29 ساله اي که پدرش را در 5 سالگي از دست داده مي گويد: «هيچ کس از افراد فاميل با من درباره فوت پدرم صحبتي نکرد. آنها فقط مي گفتند: او بيرون رفته است! من هميشه از خودم مي پرسيدم پس او کي بر مي گردد؟ چرا برنمي گردد؟ و اين مسئله باعث تزلزل شخصيت من شد. هميشه فکر مي کردم پدرم ما را ترک کرده و در مقابل سؤال دوستانم، فقط شرمنده بودم؛ نمي دانستم چه توضيحي بدهم.» او ادامه مي دهد: «مي دانم آنها نمي خواستند مرا غمگين کنند، اما اين قبيل دروغ ها، تا مدتي براي کودک قابل قبول است، اما پس از مدتي، باعث گيجي و سردرگمي او مي شود. اگر من به دوستانم مي گفتم پدرم فوت کرده، زيباتر از اين بود که بگويم او ما را ترک کرده...».

اين که ما فقط گريه و فرياد و شيون کنيم، نه تنها زيبا نيست، بلکه در چشم کودک «حقير» نيز مي شويم. اما اگر به طور منطقي غم مان را بروز بدهيم، نه تنها زشت نيست، بلکه کودک را وا مي دارد تا علت غم ما را جويا شود و اين، بهترين فرصت براي آگاهي دادن به اوست. بگذاريد او بفهمد، غم، ناراحتي، مرگ و ... نيز بخشي از زندگي هستند. وقتي ناراحتيم، بايد گريه کنيم تا رها شويم و هنگام خوشحالي بايد بخنديم تا شاد شويم. پس بگذاريد او با مشکلات زندگي، آرام آرام آشنا شود، اما با ملايمت... .

4. راستگو و صادق باشيد

پاسخ به سؤالات کودکان درباره «مرگ» دشوار است، اما نشدني نيست. بهترين راه پاسخگويي «صداقت داشتن» است. اگر او درباره «خاکسپاري» از شما سؤال مي کند، با ساده ترين بيان برايش توضيح دهيد. اگر درباره مرگ (خودش يا شما) سؤال کرد به او دروغ نگوييد و هرگز نگوييد، تو و ما نخواهيم مرد. به او بگوييد تا زمان مرگ او و شما، زمان درازي مانده او و شما بايد سال ها زندگي کنيد تا به اين مرحله برسيد. آن زمان خيلي دور است. بهتر است با آنها صادق باشيد تا به شما اعتماد کنند...

از گفتن دروغ هايي مثل، «پدربزرگ فوت نکرده، به سفر رفته»، «او خوابيده»، «بيرون رفته»، ... جداً بپرهيزيد. اين پاسخ هاي نابجا و نامناسب، کودک را گيج مي کند. به راحتي بگوييد: «او فوت کرده.»

فراموش نکنيد در مقابل سؤال هايي که جواب منطقي نداريد يا اين که تشخيص مي دهيد او پاسخ شما را درک نمي کند، فقط بگوييد: «من هم مثل تو پاسخ اين سؤال ها را نمي دانم. مي پرسم و به تو مي گويم.»... سلب اعتماد از شما سرآغاز تزلزل شخصيت کودک است.

5. با مسئله «مرگ»، منطقي رو به رو شويد

با استفاده از علوم ديني، به راحتي مي توان به کودکان پاسخ داد. اما گاهي کودکان توان درک بعضي پاسخ هاي سنگين را ندارند. مثلاً اگر بگوييد: «او نزد خدا رفته است»، او به راستي نمي داند خدا کيست و گاه توضيح شما را نيز درک نمي کند. بنابراين راه ديگري انتخاب کنيد.

به فرزندتان بياموزيد که «کارهاي خوب او و شما، رفتگان شما را شاد مي کند.» شيريني، گل و يا هر چيز ديگري را که فرزندتان دوست دارد بخريد و به او بدهيد تا به عنوان خيرات به مردم تعارف کند و سپس به او توضيح دهيد که: «روح پدربزرگ امروز به وسيله خدا شاد شده است چون تو از طرف پدربزرگ به مردم هديه داده اي.» و يا «چون تو امروز به من کمک کرده اي، مادر بزرگ خوشحال است.»

راه ديگر آن است که برايش توضيح بدهيد که «هر چيزي علتي دارد، حتي مرگ.» مثلاً ما مثل دانه هاي تسبيح هستيم، هر طرف برويم، از طرف ديگر يک دانه ديگر اضافه مي شود. با رفتن پدربزرگ يا مادربزرگ، پسر دايي کوچکت به دنيا آمده و او جاي آنها را پر مي کند.»

دکتر گري مي گويد: «نگذاريد مرگ عزيزان، کودکان را مأيوس کند. اين که به او بگوييد به جاي يک عزيز از دست رفته، عزيز ديگري از راه مي رسد، او اميدوار مي شود.»

6. ياد درگذشتگان را زنده نگه داريد

به جاي آن که «درگذشتگان» را فراموش کنيد، خاطرات خوشي را که با آنها داشته ايد، تعريف کنيد. به ياد آنها، با فرزندتان به جاهايي برويد که با آنها رفته بوديد. عکس هايي را که کودکتان با پدربزرگ و مادربزرگ و يا ... دارد، در آلبومي جدا بگذاريد و هر از گاهي به اين آلبوم مراجعه کنيد و با فرزندتان خاطرات را مرور کنيد. با فرزندتان به رستوران مورد علاقه پدربزرگ يا مادربزرگ برويد يا خوراکي هايي را که آنها دوست داشته اند بخريد و با فرزندتان ميل کنيد. به اين ترتيب فرزندتان با يادآوري خاطرات گذشته، آرام مي شود و آنها را در کنارش احساس مي کند. پس از مدتي فرزندتان خواهد گفت: «من اين غذا يا خوراکي يا اين رستوران را دوست دارم چون مادربزرگ آن را دوست داشت.» «من اين کار را مي کنم چون مادربزرگ اين کار را مي کرد.» و خواهيد ديد روحيه او چقدر بهبود خواهد يافت.

دکتر گري مي گويد: « از ياد نبريد، خاطره ي رفتگان را در حد زياد با گريه، غم و غصه و يا اين قبيل مسائل يادآوري نکنيد. کودکان، خسته، کسل و افسرده مي گردند و از رفتگان بيزار مي شوند. تنها خاطرات خوش را، آن هم با نشاط و طراوت يادآوري کنيد.»

7. فرزندتان را با بهترين شيوه آگاه کنيد

مرگ عزيزان، اولين تجربه فرزندتان از حوادث تلخ روزگار است. بنابراين قبل از وقوع حادثه آنها را آگاه کنيد. به آنها بياموزيد چگونه دعا کنند، خيرات بدهند و ياد رفتگان را زنده نگه دارند. از تجربه هاي خود در اين مورد، با او صحبت کنيد. در مورد عزيز از دست رفته صحبت کنيد، متأثر شويد، اما شيون و زاري نکنيد. آگاهي دادن صحيح به «کودک» او را مقاوم، استوار و با شخصيت مي کند و در صورت بروز اتفاقات ناگوار، کودک کنترل خود را چه اکنون و چه در بزرگسالي از دست نخواهد داد.

اما يک نکته و يک سؤال مهم، اين که آيا کودک را بايد به مراسم تشييع جنازه يا عزاداري برد يا نه؟

دکتر گري مي گويد: «بله»، اما بعد از 2 سالگي و اين حضور در مراسم رسمي جايز است و براي مراسم تدفين و خاکسپاري نبايد کودک را همراه ببريد. در طول مراسم، کودک پاسخ بسياري از سؤال هايش را مي فهمد و شما نيز مي توانيد به او پاسخ دهيد. اگر خودتان نيز نتوانستيد، از يکي از اقوام آگاه خود بخواهيد تا به او پاسخ دهد.

اگرچه رو به رو شدن با مصائب و مشکلات براي کودک سخت است، اما آشنايي تدريجي او با اين مشکلات، او را آبديده مي کند. اما توضيح شما بايد کامل، آگاهانه و منطقي باشد. کودک را با غم آشنا نکنيد، بلکه به او بياموزيد چگونه غم ها را تحمل کند، آنها را فراموش کند و از آنها پند بگيرد. قانع کردن کودکان، اگرچه آسان است، اما نيازمند صرف وقت و آگاهي است. بگذاريد فرزندتان همه چيز را فقط از خود شما بياموزد، چرا که شما به رفتار و حالات او بيش از هر کسي آگاهيد و او را به بهترين وجه راهنمايي خواهيد کرد... فراموش نکنيد، والديني که فرزنداني با شخصيت، استوار و موفق دارند، در کودکي براي رشد شخصيتشان وقت صرف کرده اند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد