Victor007
28th November 2009, 12:26 PM
http://118ba118.com/pictures/7Mazhab327308.jpg
ان يدعون من دونه الا اناثاً و ان يدعون الا شيطانا مريدا لعنه الله و قال لاتخذن من عبادك نصيبا مفروضا و لاضلنهم و لامنينهم و لامرنهم فليبتكن ءاذان الانعام و لامرنهم فليغيرن خلق الله و من يتخذ الشيطان وليا من دون الله فقد خسر خسرانا مبينا يعدهم و يمنيهم و ما يعدهم الشيطان الاغرورا اولائك مأواهم جهنم و لايجدن عنها محيصا.
آنچه غير از خدا مي خوانند، فقط به تهايي است (بي روح) كه هيچ اثري ندارد و (يا) شيطان سركش و ويرانگر است. (كه) خدا او را از رحمت خويش دور ساخته و او گفته است : «از بندگان تو، سهم معيني خواهم گرفت و آنها را گمراه مي كنم و به آرزوها سرگرم مي سازم و به آنان دستور مي دهم كه (اعمال خرافي انجام دهند و) گوش چهارپايان را بشكافند و آفرينش (پاك) خدايي را تغيير دهند ؛ (و فطرت توحيد را به شرك بيالايند)» و هركس ، شيطان را به جاي خدا ولي خود برگزيند ، زيان آشكاري كرده است.
شيطان به آنها وعده ها (ي دروغين) مي دهد و به آرزوها سرگرم مي سازد ؛ در حالي كه جز فريب و نيرنگ ، به آنها وعده نمي دهد. آنها پيروان شيطان جايگاهشان جهنم است و هيچ راه فراري ندارند. (1)
يكي ديگر از مهلكه هايي كه انسانهاي سقوط كرده را به وادي جهنم مي كشاند ، پيروي از شيطان است.
ممكن است اين سؤال براي كسي مطرح شود كه مگر ما پيرو شيطان هم داريم ؟
يا اينكه مگر مي شود كه انساني از شيطان پيروي كند ؟! و اگر چنين مواردي وجود دارد ، چگونه و به چه صورتي است. يعني چگونه ممكن است كه انسان پيرو شيطان شود و پيروان شيطان چه ويژگي هايي دارند و ...
اطاعت و پيروي از شيطان همان نافرماني از خداوند متعال است :
از جهان دو بانگ مي آيد به ضد
تا كدامين را تو باشي مستعد
در آيات سوره مريم هم از قول حضرت ابراهيم خطاب به پدرش (يا عمويش) در اين باره آمده است :
يا ابت لاتعبد الشيطان ان الشيطان كان للرحمن عصيا، يا ابت اني اخاف ان يمسك عذاب من الرحمن فتكون للشيطان وليا
اي پدر! شيطان را (به وسيله بت پرستي و دوري از توحيد) پرستش نكن ، زيرا شيطان نسبت به خداوند رحمان ، عصيانگر بود.
اي پدر! من از اين مي ترسم كه از طرف خداوند رحمان عذابي بتو برسد در نتيجه از دوستان شيطان باشي (2)
در آيات ديگر قرآن كريم نيز خداوند متعال به انسان ها هشدار داده است كه مراقب باشند كه به وسيله نافرماني از دستورات الهي در دام بندگي (و پيروي از) شيطان گرفتار نشوند.
در آيات 21 سوره نور ، 24 سوره نمل ، 38 سوره عنكبوت ، 20 سوره سبا ، 60 سوره ياسين ، 37 سوره زخرف ، 3 سوره حج ، 25 سوره محمد (ص) ، 17 سوره حشر ، 14 سوره بقره ، 17 و 61 تا 65 سوره اسراء و 50 و 51 سوره كهف به اين مطلب اشاره شده است.
كلمه شرك به طرق مختلف حدود 168 بار در قرآن كريم آمده است.
معني اطاعت و بندگي بسيار گسترده و وسيع است. حتي گوش كردن به سخن كسي (يعني اينكه انسان توجه كند ، وقت بگذارد ، ساكت شود ، گوش بدهد و...) به قصد عمل كردن آن نيز نوعي از بندگي محسوب مي شود.
پيامبراكرم (ص) در اين باره فرموده است : كسي كه به سخن سخنراني گوش فرا دهد (از روي تسليم و رضا) او را (به نوعي) پرستش كرده است. اگر اين سخنران از سوي خداوند سخن بگويد. شنونده خدا را پرستيده است و اگر از سوي ابليس (شيطان) سخن مي گويد : ابليس را عبادت و بندگي كرده است. (3)
حضرت علي (ع) درباره كساني كه از شيطان اطاعت مي كنند فرموده است :
شيطان ايشان را هدف تير خود و محل سودن قدم خويش و جايگاه گرفتن دست خود قرار داده است ... آنها ، شيطان را صاحب اختيار خويش كرده اند و شيطان نيز ايشان را براي انجام كارهاي خود شريك كرده است. در سينه آنها لانه كرده ... پس با چشمان آنها نگاه (حرام) كرده و به زبان هاي ايشان سخن (باطل) مي گويد و بر مركب هاي متزلزل و پرلغزش سوارشان كرده است ... (4)
امام صادق (ع) نيز در اين باره فرموده است :
هنگامي كه مردم در راه نافرماني خداوند عزوجل مي روند ، پس اگر سواره روند (و در گناه و معصيت تندروي كنند) ، از سواره نظام شيطان اند و اگر پياده روند (و در معصيت به آرامي حركت كنند و اندك اندك گناه انجام دهند) از پياده نظام ابليس خواهند بود.
همچنين آن حضرت در تفسير آيه 23 سوره نوح كه اشاره به بت هاي پنجگانه دارد يعني اين آيه :
و قالوا لاتذرن الهتكم و لاتذرن ودا و لاسواعا و لايغوث و يعوق و نسرا
گفتند هرگز خدايان خود را رها نكنيد و به خصوص دست از پرستش (اين پنج بت) ود، سواع، يغوث، يعوق و نسر هرگز برنداريد.
فرموده اند : در زمان حضرت نوح بندگاني بودند كه عبادت خداي تعالي را به جا مي آوردند ، وقتي از دنيا رفتند ، طايفه و قبيله آنها غمگين و افسرده خاطر شده ، گريه و زاري كردند. شيطان كه يگانه دشمن سعادت ، ايمان و عبادت بشر است فرصت را غنيمت دانست و به نزد ايشان آمد و گفت : اين قدر گريه و زاري نكنيد، و خود را به زحمت ، مشقت و ناراحتي نيندازيد ، من براي شما بت هايي شبيه آنها مي سازم ، تا به آنها انس بگيريد و آرام شويد و بتوانيد خدا را عبادت نماييد.
بعضي از آن مردم جاهل قبول كردند.
شيطان بتهايي شبيه ود ، سواع، يغوث ، يعوق و نسر ساخت و آن مردم هنگام عبادت به دستور و راهنمايي شيطان بتها را مقابل خود مي گذاشتند.
وقتي فصل زمستان و هنگام بارش برف و باران فرا مي رسيد، براي دوري از سوز و سرما به داخل منزل آمده، بتها را هم همراه خود به اتاق مي بردند. و اين روش تا زنده بودند ادامه داشت، اما پس از مرگ آنها فرزندانشان گفتند :
چون پدران ما اين بت ها را عبادت مي كردند ما هم بايد از پدران خود پيروي نماييم و اين بتها را عبادت كنيم (و رفته رفته بت پرستي اين چنين شروع شد و رواج يافت) و آيه شريفه به همين معناست. (6)
اضافه بر اين مي گويند : در زمان حضرت نوح (ع) وقتي كه طوفان شد ، بت ها در زير خاك و گل و لاي پنهان گرديد و در زمان جاهليت ، شيطان آنها را براي مشركين عرب بيرون آورد. (7)
همچنين در تاريخ اسلام آمده است كه روزي رسول خدا (ص) به علي (ع) فرمود : يا علي اين شمشير را بگير و برو بين اين دو كوه و هر كس را در آنجا ديدي بدون آن كه خوف و ترسي داشته باشي او را به قتل برسان.
علي (ع) شمشير آن حضرت را گرفت و رفت ، در بين آن دو كوه مردي را ديد كه چشمانش مانند برق جهنده (و همچون رنگ مس سرخ و روشن) و دندان هايش مانند داس بود و موهاي تن او به خاك كشيده مي شد ، علي (ع) با ديدن او نزديكش رفت و با شمشير ضربتي بر او زد. اما ضربه اش كارساز نشد، دوباره ضربه ديگري براو زد به طوري كه او را دو شقه نموده، از وسط به دو نيم كرد.
بعد به حضور رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد : يا رسول الله او را كشتم.
حضرت سه مرتبه فرمود: الله اكبر ، اين يغوث بود ، از اين به بعد ديگر اين شيطان داخل هيچ بتي نمي شود تا عبادت شود.
از بعضي اخبار استفاده مي شود كه در زمان سابق بعضي از شياطين در بت ها و چيزهايي كه مردم آنها را عبادت مي كردند داخل مي شدند و بامردم صحبت مي كردند و اين امر بيشتر باعث گمراهي آنان مي شد.
و اين افتخار براي علي (ع) ماند كه آن شيطان لعين به دست مباركش كشته شد. (8)
مي دانيم كه شيطان سوگند ياد كرده است كه انسان را بدبخت كند. (9) راه بدبخت كردن انسان ها هم اين است كه با حيله ها و ظاهرسازي ها و وسوسه ها و ... نگذارد كه آنها به دستورات حياتبخش الهي عمل كنند و به هر طريق ممكن آنها را به مخالفت با خداوند متعال يعني كاري كه خودش كرد و بدبخت شد وادارد تا انسان ها نيز مانند خودش بدبخت و جهنمي شوند.
حالا به هر مقداري كه در اين كار موفق شود، اغواشده ها و غافلان و جاهلان و ستمكاران و كفار و مشركان را در زير سلطه بندگي خويش كشيده است :
اي تو گشته يار شيطان صبح وشام
و ز بدي كردن برآوردي تو نام
هر كه بد كرد و بدان را بد نگفت
گشت شيطان خود به او صد بار جفت
عشق گويد رو ز شيطان دور شو
وانگهي چون جان جانان نور شو
به همين جهت، انسان خيلي بايد مراقب انديشه ها ، تفكرات، گفتارها و كردارهاي خويش باشد. سعي كند و از خداوند سبحان عاجزانه و مصرانه بخواهد كه شر اين اهريمن نابكار و شيطان صفتان جني و انسي را از عرصه انديشه ها، گفتارها و اعمال او دور سازد. واقعا خطر جدي ، مهلك و خانمان برانداز است و اگر انسان هميشه و با تاكيد مجدد عرض مي كنم كه هميشه مراقب نباشد و با ذكر و ياد خداوند متعال و دوري از :
مصاحبت باكساني كه در اين خصوص توجه لازم را ندارند و خودداري از حضور در محيط هايي كه فاسد است و حفظ گوش و چشم و ساير اعضا از گناه راه اين ديو را بر عرصه وجود خويش نبندد چنان با دست اين لعين گام به گام و آرام آرام در مرداب نافرماني حضرت حق فرو مي رود كه آنگاه متوجه عمق خسارت وارده مي شود كه ديگر راه برگشت و نجات از مرداب هوس و گناه برايش بسيار سخت و طولاني است.
مفسر تفسير راهنما درباره اين آيات نوشته است :
- شيطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت اوست.
- عزم راسخ شيطان بر گمراه كردن و فريب دادن مردم است.
- تاكيد شيطان بر واداشتن مردمان به بندگي خويش است.
- دوري شيطان از رحمت الهي، خاستگاه تصميم او بر اغواي بندگان خداست.
- شيطان ، مايوس از گمراه شدن گروهي از مردم توسط وي است.
- اعتراف شيطان به ربوبيت و مالكيت خداوند نسبت به تمامي مردمان است.
- هشدار خداوند به مردم در مورد اغواگري شيطان و خطر منحرف شدن توسط او.
- شرك و بت پرستي، عصيان از بندگي خداوند و پذيرش سلطه شيطان است.
- شيطان در هر بنده اي از بندگان خدا، به دنبال سهم و نصيبي براي خويش است.
- سوگند و عزم راسخ شيطان بر گمراه كردن مردم است.
- سوگند و عزم راسخ شيطان بر سرگرم كردن مردم به آرزوهاي پوچ است.
- تمايلات و آرزوهاي پوچ و بيجا، نشانه تسلط بر شيطان بر انسان است.
- انسان ، بر فطرت خداجويي و مسير حق پويي است.
- شيطان ، برانگيزنده مردم به قطع كردن و شكافتن گوش چهارپايان براي حرام پنداشتن استفاده از آنهاست.
- شيطان ، دعوت كننده آدمي به حرام كردن حلال هاي خداوند است.
- شيطان ، رواج دهنده انديشه ها و گرايش هاي خرافي در جامعه است.
- شيطان ، در صدد وادار ساختن انسان ها به تغيير مخلوقات الهي (همانند تبديل كردن زن به مرد و...)
- شيطان، عامل انحراف انسان از فطرت خويش است.
- حرمت تغيير در آفرينش طبيعي و اوليه موجودات به انگيزه هاي شيطاني.
- انسان هاي گمراه و در بند آرزوها، فرمانبراني گوش به فرمان شيطان هستند.
- آمال و آرزوها، زمينه اجراي خواسته هاي شيطان است.
- وانهادن ولايت خداوند و پذيرش ولايت شيطان، زيان آشكار است.
- وعده هاي دروغين و ايجاد آرزوهاي موهوم، از روش هاي شيطان براي گمراه ساختن مردم است.
- وعده هاي شيطان، جز دروغ و فريب نيست.
- وعده هاي دروغين شيطان، زمينه برانگيختن آرزوهاي پوچ در انسان است.
- هشدار خداوند به مردم در مورد اغواگري شيطان (جدي است).
- دلخوشي به وعده ها و آرزوهاي شيطاني، زياني آشكار است.
- دوزخ، جايگاه و فرجام گمراهان و فريب خوردگان از شيطان است.
- دوزخ، فرجام پذيرندگان ولايت شيطان است.
- ورود به جهنم زياني آشكار است.
- آرزوهاي شيطاني، تحريم حلال هاي الهي و تغيير در آفرينش طبيعي و اوليه موجودات، از عوامل ورود به جهنم است. (10)
- ورود گمراهان و فريب خوردگان از شيطان به جهنم، حتمي است.
ان يدعون من دونه الا اناثاً و ان يدعون الا شيطانا مريدا لعنه الله و قال لاتخذن من عبادك نصيبا مفروضا و لاضلنهم و لامنينهم و لامرنهم فليبتكن ءاذان الانعام و لامرنهم فليغيرن خلق الله و من يتخذ الشيطان وليا من دون الله فقد خسر خسرانا مبينا يعدهم و يمنيهم و ما يعدهم الشيطان الاغرورا اولائك مأواهم جهنم و لايجدن عنها محيصا.
آنچه غير از خدا مي خوانند، فقط به تهايي است (بي روح) كه هيچ اثري ندارد و (يا) شيطان سركش و ويرانگر است. (كه) خدا او را از رحمت خويش دور ساخته و او گفته است : «از بندگان تو، سهم معيني خواهم گرفت و آنها را گمراه مي كنم و به آرزوها سرگرم مي سازم و به آنان دستور مي دهم كه (اعمال خرافي انجام دهند و) گوش چهارپايان را بشكافند و آفرينش (پاك) خدايي را تغيير دهند ؛ (و فطرت توحيد را به شرك بيالايند)» و هركس ، شيطان را به جاي خدا ولي خود برگزيند ، زيان آشكاري كرده است.
شيطان به آنها وعده ها (ي دروغين) مي دهد و به آرزوها سرگرم مي سازد ؛ در حالي كه جز فريب و نيرنگ ، به آنها وعده نمي دهد. آنها پيروان شيطان جايگاهشان جهنم است و هيچ راه فراري ندارند. (1)
يكي ديگر از مهلكه هايي كه انسانهاي سقوط كرده را به وادي جهنم مي كشاند ، پيروي از شيطان است.
ممكن است اين سؤال براي كسي مطرح شود كه مگر ما پيرو شيطان هم داريم ؟
يا اينكه مگر مي شود كه انساني از شيطان پيروي كند ؟! و اگر چنين مواردي وجود دارد ، چگونه و به چه صورتي است. يعني چگونه ممكن است كه انسان پيرو شيطان شود و پيروان شيطان چه ويژگي هايي دارند و ...
اطاعت و پيروي از شيطان همان نافرماني از خداوند متعال است :
از جهان دو بانگ مي آيد به ضد
تا كدامين را تو باشي مستعد
در آيات سوره مريم هم از قول حضرت ابراهيم خطاب به پدرش (يا عمويش) در اين باره آمده است :
يا ابت لاتعبد الشيطان ان الشيطان كان للرحمن عصيا، يا ابت اني اخاف ان يمسك عذاب من الرحمن فتكون للشيطان وليا
اي پدر! شيطان را (به وسيله بت پرستي و دوري از توحيد) پرستش نكن ، زيرا شيطان نسبت به خداوند رحمان ، عصيانگر بود.
اي پدر! من از اين مي ترسم كه از طرف خداوند رحمان عذابي بتو برسد در نتيجه از دوستان شيطان باشي (2)
در آيات ديگر قرآن كريم نيز خداوند متعال به انسان ها هشدار داده است كه مراقب باشند كه به وسيله نافرماني از دستورات الهي در دام بندگي (و پيروي از) شيطان گرفتار نشوند.
در آيات 21 سوره نور ، 24 سوره نمل ، 38 سوره عنكبوت ، 20 سوره سبا ، 60 سوره ياسين ، 37 سوره زخرف ، 3 سوره حج ، 25 سوره محمد (ص) ، 17 سوره حشر ، 14 سوره بقره ، 17 و 61 تا 65 سوره اسراء و 50 و 51 سوره كهف به اين مطلب اشاره شده است.
كلمه شرك به طرق مختلف حدود 168 بار در قرآن كريم آمده است.
معني اطاعت و بندگي بسيار گسترده و وسيع است. حتي گوش كردن به سخن كسي (يعني اينكه انسان توجه كند ، وقت بگذارد ، ساكت شود ، گوش بدهد و...) به قصد عمل كردن آن نيز نوعي از بندگي محسوب مي شود.
پيامبراكرم (ص) در اين باره فرموده است : كسي كه به سخن سخنراني گوش فرا دهد (از روي تسليم و رضا) او را (به نوعي) پرستش كرده است. اگر اين سخنران از سوي خداوند سخن بگويد. شنونده خدا را پرستيده است و اگر از سوي ابليس (شيطان) سخن مي گويد : ابليس را عبادت و بندگي كرده است. (3)
حضرت علي (ع) درباره كساني كه از شيطان اطاعت مي كنند فرموده است :
شيطان ايشان را هدف تير خود و محل سودن قدم خويش و جايگاه گرفتن دست خود قرار داده است ... آنها ، شيطان را صاحب اختيار خويش كرده اند و شيطان نيز ايشان را براي انجام كارهاي خود شريك كرده است. در سينه آنها لانه كرده ... پس با چشمان آنها نگاه (حرام) كرده و به زبان هاي ايشان سخن (باطل) مي گويد و بر مركب هاي متزلزل و پرلغزش سوارشان كرده است ... (4)
امام صادق (ع) نيز در اين باره فرموده است :
هنگامي كه مردم در راه نافرماني خداوند عزوجل مي روند ، پس اگر سواره روند (و در گناه و معصيت تندروي كنند) ، از سواره نظام شيطان اند و اگر پياده روند (و در معصيت به آرامي حركت كنند و اندك اندك گناه انجام دهند) از پياده نظام ابليس خواهند بود.
همچنين آن حضرت در تفسير آيه 23 سوره نوح كه اشاره به بت هاي پنجگانه دارد يعني اين آيه :
و قالوا لاتذرن الهتكم و لاتذرن ودا و لاسواعا و لايغوث و يعوق و نسرا
گفتند هرگز خدايان خود را رها نكنيد و به خصوص دست از پرستش (اين پنج بت) ود، سواع، يغوث، يعوق و نسر هرگز برنداريد.
فرموده اند : در زمان حضرت نوح بندگاني بودند كه عبادت خداي تعالي را به جا مي آوردند ، وقتي از دنيا رفتند ، طايفه و قبيله آنها غمگين و افسرده خاطر شده ، گريه و زاري كردند. شيطان كه يگانه دشمن سعادت ، ايمان و عبادت بشر است فرصت را غنيمت دانست و به نزد ايشان آمد و گفت : اين قدر گريه و زاري نكنيد، و خود را به زحمت ، مشقت و ناراحتي نيندازيد ، من براي شما بت هايي شبيه آنها مي سازم ، تا به آنها انس بگيريد و آرام شويد و بتوانيد خدا را عبادت نماييد.
بعضي از آن مردم جاهل قبول كردند.
شيطان بتهايي شبيه ود ، سواع، يغوث ، يعوق و نسر ساخت و آن مردم هنگام عبادت به دستور و راهنمايي شيطان بتها را مقابل خود مي گذاشتند.
وقتي فصل زمستان و هنگام بارش برف و باران فرا مي رسيد، براي دوري از سوز و سرما به داخل منزل آمده، بتها را هم همراه خود به اتاق مي بردند. و اين روش تا زنده بودند ادامه داشت، اما پس از مرگ آنها فرزندانشان گفتند :
چون پدران ما اين بت ها را عبادت مي كردند ما هم بايد از پدران خود پيروي نماييم و اين بتها را عبادت كنيم (و رفته رفته بت پرستي اين چنين شروع شد و رواج يافت) و آيه شريفه به همين معناست. (6)
اضافه بر اين مي گويند : در زمان حضرت نوح (ع) وقتي كه طوفان شد ، بت ها در زير خاك و گل و لاي پنهان گرديد و در زمان جاهليت ، شيطان آنها را براي مشركين عرب بيرون آورد. (7)
همچنين در تاريخ اسلام آمده است كه روزي رسول خدا (ص) به علي (ع) فرمود : يا علي اين شمشير را بگير و برو بين اين دو كوه و هر كس را در آنجا ديدي بدون آن كه خوف و ترسي داشته باشي او را به قتل برسان.
علي (ع) شمشير آن حضرت را گرفت و رفت ، در بين آن دو كوه مردي را ديد كه چشمانش مانند برق جهنده (و همچون رنگ مس سرخ و روشن) و دندان هايش مانند داس بود و موهاي تن او به خاك كشيده مي شد ، علي (ع) با ديدن او نزديكش رفت و با شمشير ضربتي بر او زد. اما ضربه اش كارساز نشد، دوباره ضربه ديگري براو زد به طوري كه او را دو شقه نموده، از وسط به دو نيم كرد.
بعد به حضور رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد : يا رسول الله او را كشتم.
حضرت سه مرتبه فرمود: الله اكبر ، اين يغوث بود ، از اين به بعد ديگر اين شيطان داخل هيچ بتي نمي شود تا عبادت شود.
از بعضي اخبار استفاده مي شود كه در زمان سابق بعضي از شياطين در بت ها و چيزهايي كه مردم آنها را عبادت مي كردند داخل مي شدند و بامردم صحبت مي كردند و اين امر بيشتر باعث گمراهي آنان مي شد.
و اين افتخار براي علي (ع) ماند كه آن شيطان لعين به دست مباركش كشته شد. (8)
مي دانيم كه شيطان سوگند ياد كرده است كه انسان را بدبخت كند. (9) راه بدبخت كردن انسان ها هم اين است كه با حيله ها و ظاهرسازي ها و وسوسه ها و ... نگذارد كه آنها به دستورات حياتبخش الهي عمل كنند و به هر طريق ممكن آنها را به مخالفت با خداوند متعال يعني كاري كه خودش كرد و بدبخت شد وادارد تا انسان ها نيز مانند خودش بدبخت و جهنمي شوند.
حالا به هر مقداري كه در اين كار موفق شود، اغواشده ها و غافلان و جاهلان و ستمكاران و كفار و مشركان را در زير سلطه بندگي خويش كشيده است :
اي تو گشته يار شيطان صبح وشام
و ز بدي كردن برآوردي تو نام
هر كه بد كرد و بدان را بد نگفت
گشت شيطان خود به او صد بار جفت
عشق گويد رو ز شيطان دور شو
وانگهي چون جان جانان نور شو
به همين جهت، انسان خيلي بايد مراقب انديشه ها ، تفكرات، گفتارها و كردارهاي خويش باشد. سعي كند و از خداوند سبحان عاجزانه و مصرانه بخواهد كه شر اين اهريمن نابكار و شيطان صفتان جني و انسي را از عرصه انديشه ها، گفتارها و اعمال او دور سازد. واقعا خطر جدي ، مهلك و خانمان برانداز است و اگر انسان هميشه و با تاكيد مجدد عرض مي كنم كه هميشه مراقب نباشد و با ذكر و ياد خداوند متعال و دوري از :
مصاحبت باكساني كه در اين خصوص توجه لازم را ندارند و خودداري از حضور در محيط هايي كه فاسد است و حفظ گوش و چشم و ساير اعضا از گناه راه اين ديو را بر عرصه وجود خويش نبندد چنان با دست اين لعين گام به گام و آرام آرام در مرداب نافرماني حضرت حق فرو مي رود كه آنگاه متوجه عمق خسارت وارده مي شود كه ديگر راه برگشت و نجات از مرداب هوس و گناه برايش بسيار سخت و طولاني است.
مفسر تفسير راهنما درباره اين آيات نوشته است :
- شيطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت اوست.
- عزم راسخ شيطان بر گمراه كردن و فريب دادن مردم است.
- تاكيد شيطان بر واداشتن مردمان به بندگي خويش است.
- دوري شيطان از رحمت الهي، خاستگاه تصميم او بر اغواي بندگان خداست.
- شيطان ، مايوس از گمراه شدن گروهي از مردم توسط وي است.
- اعتراف شيطان به ربوبيت و مالكيت خداوند نسبت به تمامي مردمان است.
- هشدار خداوند به مردم در مورد اغواگري شيطان و خطر منحرف شدن توسط او.
- شرك و بت پرستي، عصيان از بندگي خداوند و پذيرش سلطه شيطان است.
- شيطان در هر بنده اي از بندگان خدا، به دنبال سهم و نصيبي براي خويش است.
- سوگند و عزم راسخ شيطان بر گمراه كردن مردم است.
- سوگند و عزم راسخ شيطان بر سرگرم كردن مردم به آرزوهاي پوچ است.
- تمايلات و آرزوهاي پوچ و بيجا، نشانه تسلط بر شيطان بر انسان است.
- انسان ، بر فطرت خداجويي و مسير حق پويي است.
- شيطان ، برانگيزنده مردم به قطع كردن و شكافتن گوش چهارپايان براي حرام پنداشتن استفاده از آنهاست.
- شيطان ، دعوت كننده آدمي به حرام كردن حلال هاي خداوند است.
- شيطان ، رواج دهنده انديشه ها و گرايش هاي خرافي در جامعه است.
- شيطان ، در صدد وادار ساختن انسان ها به تغيير مخلوقات الهي (همانند تبديل كردن زن به مرد و...)
- شيطان، عامل انحراف انسان از فطرت خويش است.
- حرمت تغيير در آفرينش طبيعي و اوليه موجودات به انگيزه هاي شيطاني.
- انسان هاي گمراه و در بند آرزوها، فرمانبراني گوش به فرمان شيطان هستند.
- آمال و آرزوها، زمينه اجراي خواسته هاي شيطان است.
- وانهادن ولايت خداوند و پذيرش ولايت شيطان، زيان آشكار است.
- وعده هاي دروغين و ايجاد آرزوهاي موهوم، از روش هاي شيطان براي گمراه ساختن مردم است.
- وعده هاي شيطان، جز دروغ و فريب نيست.
- وعده هاي دروغين شيطان، زمينه برانگيختن آرزوهاي پوچ در انسان است.
- هشدار خداوند به مردم در مورد اغواگري شيطان (جدي است).
- دلخوشي به وعده ها و آرزوهاي شيطاني، زياني آشكار است.
- دوزخ، جايگاه و فرجام گمراهان و فريب خوردگان از شيطان است.
- دوزخ، فرجام پذيرندگان ولايت شيطان است.
- ورود به جهنم زياني آشكار است.
- آرزوهاي شيطاني، تحريم حلال هاي الهي و تغيير در آفرينش طبيعي و اوليه موجودات، از عوامل ورود به جهنم است. (10)
- ورود گمراهان و فريب خوردگان از شيطان به جهنم، حتمي است.