Victor007
19th November 2009, 09:17 PM
http://118ba118.com/pictures/2Mazhab334885.jpg
انسان فطرتاً زيبايي خواه و شادي طلب است و اين جزو امور فطري میباشد؛ در واقع کسی كه از شادماني، خوشي و خرمي، مدت زماني دور باشد، او را افسرده مينامند و براي درمان او زحمتها ميكشند تا به حالت عادي؛ يعني شادماني خواهي و دوري از غم بر گردد. بر همین اساس بر شادماني و شادماني خواهي که جزء امور فطری میباشد، صحّه گذاشته و آن را مورد تصديق و تأييد قرار داده است؛ البته در بعضی از افراد دیده میشود که شادی را درساز و آواز و موسيقي و زدن و رقصيدن و خواندن و ... می دانند. امام علی (ع) در این باب می فرماید: شادی مؤمن آن گاه است که پروردگارش را اطاعت کند و اندوهش آن زمان میباشد که گناه کند.
شادی های ظاهری وحقیقی
بخشی از شادیها «ظاهری» و سطحی است؛ مانند تبسم ، خنده و گشاده رویی که ممکن است از لحاظ زمانی، گذرا و ناپایدار باشد و حتی که گاهی به صورت افراطی مطرح می شود؛ به طوری که انسان بعد از پایان شادی، در خود احساس ملامت و پشیمانی دارد؛ این گونه شادیهای افراطی مورد مذّمت اسلام است؛ مانند شادیهایی که از سر غفلت و هوسرانی، غرور و تکبر و استهزای دیگران به انسان دست می دهد. از این نوع شادیها در فرهنگ متعالی اسلام به عنوان «لهو و لعب» یاد می گردد.
بخشی دیگر از شادیها «حقیقی و واقعی» است ولو در ظاهر خنده ای وجود نداشته باشد و آن احساس رضایت و آرامش از اعماق جان است؛ مانند موارد زیر: نجات دادن غریق یا رها ساختن یک طفل از خطر آتش سوزی، ایثار در حق مسکین و دردمند، عیادت مریض بی پناه، دلجویی از غریب، رسیدگی به داد مظلوم، گذشت از دیگران، احساس به والدین، که در این صورت از ضمیر خود ندای احسنت و آفرین می شنویم و به قول «مولوی» اگر آدمی را شادی از دل می آید، جزای آن است که کسی را شاد کرده و اگر غمگین می شود، کسی را غمگین کرده و معمولا این نوع شادی، پایدار و بادوام است و انسان با مراجعه به آرشیو یادمان و خاطرات خود، مکرر می تواند با یادآوری عمل مسرت بخش خویش، در زندگی شاد باشد.
جوانان وشادی
«جوانان» به لحاظ داشتن قدرت و توان بالا و برخورداری از سلامت جسم و روح، مظهر نشاط و شادابی هستند و سعی میکنند همیشه شاد باشند. در ادبیات جوانان نیز این جملات وجود دارد که در زندگیِ دو روزه باید شاد باشی، ای بابا! جوانی است ، باید خوش باشی. ما هم ضمن اینکه شادی را برای جوانان یک نیاز می دانیم، اما سؤالی برایمان مطرح است که کدام خوشی، کدام شادی و کدام تفریح؟ آیا خوشی و شادی به معنای پرسه زدن در کوچه و خیابان، وقت گذرانی، به تمسخر گرفتن ارزشها، اعتیاد، استفاده از آهنگها و فیلمهای مبتذل، عشقهای کاذب و از بین بردن مرزهای حیا و پاکی، شب نشینیهای طولانی و خنده های مستانه در کنار دوستان است؟ به تجربه ثابت شده است آنهایی که شادی را چنین تفسیر میکنند و زندگی را به بازی می گیرند و جوانی خود را این چنین می گذرانند، عاقبت از گذشته عمر خود، پشیمان میشوند؛ در صورتی که راه جبرانی ندارند.
معیارهای غم وشادی
«غم و شادی» بستگی به معیار و ارزش هر فرد دارد. اصولا میزان رشد فکری و بزرگی همت و عظمت روح را از غمها و شادیهای هرکس می توان شناخت؛ یکی خوشحالی اش به عفو و گذشت است و دیگری به انتقام. یکی غصه می خورد که چرا مردم، خلاف می کنند، دیگری غمش برای این است که چرا جلوی خلافش را می گیرند. طبق نظام ارزشی اسلام مطلوبیت هر چیزی زمانی است که در مسیر کمال و سعادت انسان باشد و پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام تلاش می کردند که شادیهای مردم را جهت بدهند.
حفظ مرزهای غم و شادی
گرچه «شادی و غم» از نیازهای انسان است، اما گروهی فقط به «شادیها» فکر می کنند؛ حتی ایامی که شایسته است انسان محزون باشد مانند: ایام محرم و ایام سوگواری شهادت معصومین علیهماالسلام شادی خود را کم نمی کنند. عکس، عدهای فقط به دنبال حزن و غم هستند و حتی در ایام شادی معصومین علیهماالسلام فضا را غمگین می کنند؛ بنابراین اگر در شادی وغم افراط وتفریط نکنیم و مرزها حفظ شود، طبیعی است که چهرۀ دین، جذابتر و زیباتر خواهد بود.
انسان فطرتاً زيبايي خواه و شادي طلب است و اين جزو امور فطري میباشد؛ در واقع کسی كه از شادماني، خوشي و خرمي، مدت زماني دور باشد، او را افسرده مينامند و براي درمان او زحمتها ميكشند تا به حالت عادي؛ يعني شادماني خواهي و دوري از غم بر گردد. بر همین اساس بر شادماني و شادماني خواهي که جزء امور فطری میباشد، صحّه گذاشته و آن را مورد تصديق و تأييد قرار داده است؛ البته در بعضی از افراد دیده میشود که شادی را درساز و آواز و موسيقي و زدن و رقصيدن و خواندن و ... می دانند. امام علی (ع) در این باب می فرماید: شادی مؤمن آن گاه است که پروردگارش را اطاعت کند و اندوهش آن زمان میباشد که گناه کند.
شادی های ظاهری وحقیقی
بخشی از شادیها «ظاهری» و سطحی است؛ مانند تبسم ، خنده و گشاده رویی که ممکن است از لحاظ زمانی، گذرا و ناپایدار باشد و حتی که گاهی به صورت افراطی مطرح می شود؛ به طوری که انسان بعد از پایان شادی، در خود احساس ملامت و پشیمانی دارد؛ این گونه شادیهای افراطی مورد مذّمت اسلام است؛ مانند شادیهایی که از سر غفلت و هوسرانی، غرور و تکبر و استهزای دیگران به انسان دست می دهد. از این نوع شادیها در فرهنگ متعالی اسلام به عنوان «لهو و لعب» یاد می گردد.
بخشی دیگر از شادیها «حقیقی و واقعی» است ولو در ظاهر خنده ای وجود نداشته باشد و آن احساس رضایت و آرامش از اعماق جان است؛ مانند موارد زیر: نجات دادن غریق یا رها ساختن یک طفل از خطر آتش سوزی، ایثار در حق مسکین و دردمند، عیادت مریض بی پناه، دلجویی از غریب، رسیدگی به داد مظلوم، گذشت از دیگران، احساس به والدین، که در این صورت از ضمیر خود ندای احسنت و آفرین می شنویم و به قول «مولوی» اگر آدمی را شادی از دل می آید، جزای آن است که کسی را شاد کرده و اگر غمگین می شود، کسی را غمگین کرده و معمولا این نوع شادی، پایدار و بادوام است و انسان با مراجعه به آرشیو یادمان و خاطرات خود، مکرر می تواند با یادآوری عمل مسرت بخش خویش، در زندگی شاد باشد.
جوانان وشادی
«جوانان» به لحاظ داشتن قدرت و توان بالا و برخورداری از سلامت جسم و روح، مظهر نشاط و شادابی هستند و سعی میکنند همیشه شاد باشند. در ادبیات جوانان نیز این جملات وجود دارد که در زندگیِ دو روزه باید شاد باشی، ای بابا! جوانی است ، باید خوش باشی. ما هم ضمن اینکه شادی را برای جوانان یک نیاز می دانیم، اما سؤالی برایمان مطرح است که کدام خوشی، کدام شادی و کدام تفریح؟ آیا خوشی و شادی به معنای پرسه زدن در کوچه و خیابان، وقت گذرانی، به تمسخر گرفتن ارزشها، اعتیاد، استفاده از آهنگها و فیلمهای مبتذل، عشقهای کاذب و از بین بردن مرزهای حیا و پاکی، شب نشینیهای طولانی و خنده های مستانه در کنار دوستان است؟ به تجربه ثابت شده است آنهایی که شادی را چنین تفسیر میکنند و زندگی را به بازی می گیرند و جوانی خود را این چنین می گذرانند، عاقبت از گذشته عمر خود، پشیمان میشوند؛ در صورتی که راه جبرانی ندارند.
معیارهای غم وشادی
«غم و شادی» بستگی به معیار و ارزش هر فرد دارد. اصولا میزان رشد فکری و بزرگی همت و عظمت روح را از غمها و شادیهای هرکس می توان شناخت؛ یکی خوشحالی اش به عفو و گذشت است و دیگری به انتقام. یکی غصه می خورد که چرا مردم، خلاف می کنند، دیگری غمش برای این است که چرا جلوی خلافش را می گیرند. طبق نظام ارزشی اسلام مطلوبیت هر چیزی زمانی است که در مسیر کمال و سعادت انسان باشد و پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام تلاش می کردند که شادیهای مردم را جهت بدهند.
حفظ مرزهای غم و شادی
گرچه «شادی و غم» از نیازهای انسان است، اما گروهی فقط به «شادیها» فکر می کنند؛ حتی ایامی که شایسته است انسان محزون باشد مانند: ایام محرم و ایام سوگواری شهادت معصومین علیهماالسلام شادی خود را کم نمی کنند. عکس، عدهای فقط به دنبال حزن و غم هستند و حتی در ایام شادی معصومین علیهماالسلام فضا را غمگین می کنند؛ بنابراین اگر در شادی وغم افراط وتفریط نکنیم و مرزها حفظ شود، طبیعی است که چهرۀ دین، جذابتر و زیباتر خواهد بود.