PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تحليلي پيرامون پديده اعتياد



matrix
19th November 2009, 11:45 AM
یكي از معضلات عمده جهاني در حال حاضر مسئله اعتياد است. اعتياد عامل بروز بسياري از آسيبهاي اجتماعي و نابسامانيهاي خانوادگي و فردي است.
تحليلي پيرامون پديده اعتياد يكي از معضلات عمده جهاني در حال حاضر مسئله اعتياد است. اعتياد عامل بروز بسياري از آسيبهاي اجتماعي و نابسامانيهاي خانوادگي و فردي است. سازمان بهداشت جهاني ( 1999) مساله مواد مخدر را اعم از توليد، انتقال، توزيع ومصرف را در كنار سه مساله جهاني ديگر يعني توليد و انباشت سلاحهاي كشتار جمعي، آلودگي محيط زيست، فقر وشكاف طبقاتي، از جمله مسائل اساسي شمرده است كه حيات بشري را در ابعاد اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي در عرصه جهاني مورد تهديد و چالش جدي قرار مي دهد آمار رو به افزايش مصرف مواد مخدر در دنيا به حدي است كه يكي از سم شناسان معروف دنيا به نام " لودوينگ " مي گويد: " اگر غذا را مستثني كنيم، هيچ ماده اي در روي زمين نيست كه به اندازه مواد مخدر اين چنين آسان وارد زندگي ملت ها شده باشد. در حال حاضر نيز در كشور ما مصرف مواد مخدر افزايش داشته و زمينه هاي بروز آسيبهاي اجتماعي متعددي را فراهم نموده كه درادامه به آنها اشاره مي كنيم.‏ تعريف اعتياد واژه اعتياد از نظر لغوي، اسم مصدر عربي از ريشه " عاد " است كه در فرهنگ لغت معين، به مفهوم عادت كردن و خوگرفتن مي باشد. در فرهنگ نامه دهخدا، اعتياد به مفهوم " پياپي خواستن چيزي " آمده است. سازمان ملل متحد (1950) اعتياد را اين گونه تعريف كرده است: " اعتياد، مسموميت حاد يا مزمني است كه براي شخص يا اجتماع زيان بخش مي باشد و از طريق استعمال داروي طبيعي يا صنعتي ايجاد مي شود. به طور كلي چند ويژگي در خصوص اعتياد به مصرف مواد مخدر ذكر شده است:‏ ‏- احساس نياز شديد به ادامه استعمال دارو و تهيه آن از هر طريق ممكن.‏ ‏- وجود علاقه شديد به افزايش مداوم ميزان مصرف دارو.‏ ‏- وجود وابستگي رواني و جسماني به آثار دارو،‌ به طوري كه دراثر عدم دسترسي به آن، علائم وابستگي رواني و جسماني در فرد معتاد هويدا مي شود.‏ بر اساس تعاريف فوق، معتاد كسي است كه از راههاي گوناگون نظير خوردن، دود كردن يا استنشاق، يك يا چند ماده مخدر را باهم وبه صورت مداوم مصرف مي كند و درصورت قطع آن، با مسائل جسماني، رفتاري يا هردوي آنها مواجه مي شود.‏ علل و عوامل گرايش به اعتياد اعتياد معضلي است چندوجهي كه علل و عوامل متعددي در بروز و شيوع آن موثر مي باشند. در اين ميان از عوامل فردي و خانوادگي در سطح خرد و عوامل اجتماعي، اقتصادي و سياسي در سطح كلان مي توان نام برد. براي تبيين اعتياد در سطح كلان به عوامل ساختاري ونارسائي بخشهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي وسياسي جامعه از جمله مسئله شكاف طبقاتي، نابرابري واحساس محروميت نسبي در حوزه اقتصادي، شكاف ميان دولت وملت، ناكارآمدي مديران، آشفتگي اجتماعي و بحران هويت در حوزه اجتماعي و فاصله ارزشها وهنجارها با عدم انطباق ميان اهداف و امكانات، تعارض ارزشها در حوزه فرهنگي و غيره ... توجه مي شود. ‏ در سطحي پايينتر كه بيشتر مورد نظر روانشناسان اجتماعي است، بر محيط نزديك و بلافصل افراد، روابط افراد، روابط فرد درارتباط با گروههاي اجتماعي مانند خانواده، مدرسه ، همسالان و ... و نقش آنها در در فراهم كردن زمينه گرايش مستقيم وغير مستقيم فرد به سوي اعتياد اشاره مي شود. در اين زمينه " كارسون " معتقد است عملكرد خانواده و روابط حاكم برآن، بستري براي گرايش افراد خانواده به اعتياد است. هنچنين اعتياد يكي از اعضاي خانواده، عامل فشارآور بالقوه اي است كه مي تواند اثرات نامطلوبي ايجاد كند. زماني كه والدين، مبادرت به انجام رفتار مخاطره آميز كنند به عنوان الگو، تاثير مستقيمي بر فرزندان خواهند داشت. دوستان و همسالان نيز تاثير زيادي برروي همديگر دارند، لذا زماني كه فرزندان عضو گروههايي مي شوند كه انجام رفتارهاي مخاطره آميز و از جمله اعتياد را تشويق كرده و شجاعت بدانند، اين رفتارها در افراد افزايش خواهد يافت. ‏ در سطح فردي نيز بر شخصيت و ويژگيهاي فردي، عوامل انگيزشي، گذشته فرد،‌ انواع مشكلات جسماني، رواني و رفتاري فرد، ضعف ايمان و اراده، ترس و اضطراب، تنهايي و افسردگي، كنجكاوي و كسب تجربه، غرائز جنسي و باورهاي نادرست نسبت به اثرات مثبت مواد مخدر نظير انرژي زائي، كاهش درد و غيره ... توجه مي شود. در تحقيقات متعدد ميان اعتياد با زمينه هاي شخصيتي افراد همبستگي وجود دارد و هرچقدر افراد از عزم و اراده قوي برخوردار باشند، به همان نسبت در برابر رفتارهاي انحرافي ديگران از قبيل بستگان، دوستان و آشنايان مقاومت مي نمايند و از ارتكاب آن دوري مي كنند. در حالي كه افراد سست راي، سريع تحت تاثير افراد معتاد قرارگرفته و ارزشها، هنجارها و اسلوب رفتاري آنان را مي پذيرند. در مجموع به نظر مي رسد افرادي با روحيات ضعيف، كم طاقت در برابر مشكلات، سرخورده، فاقد اعتماد به نفس، هيجاني و ... بيشتر در معرض خطر ابتلا به اعتياد قرار دارند. ‏ ‏ سطح تحمل پذيري افراد در برابر سختي ها و ناملايمات تاثير بسزايي در ميزان گرايش آنها به اعتياد دارد. تحمل پذيري و بردباري افراد در برابر سختي ها و ناملايمات نيز به خلق و خو، ساختار فيزيولوژيكي و قدرت اراده آنها بستگي دارد. هر چه سطح تحمل افراد كمتر باشد، بيشتر به دنبال لذت جويي هاي آني و راحت طلبي مي روند و كمتر اهداف متعالي و بزرگي را دنبال مي كنند. امروزه متاسفانه جوانان درصدند به جاي رسيدن به لذت هاي پايدار، از ابزارهاي نامشروع و راههاي ميان بر براي رسيدن به لذت ها و خوشي هاي آني و گذرا استفاده نمايند.‏ شخصيت هاي ضد اجتماعي معمولا رفتاري را مرتكب مي شوند كه مورد قبول افراد جامعه نيست، ولي خود،‌ آن رفتار را ناپسند و زيان بخش نمي دانند. آنان با اتخاذ شيوه هاي نامناسب از قبيل دروغ گويي، مكر و فريب، دزدي و ... براي رسيدن به مقاصد نامشروع، حقوق ديگران را پايمال مي كنند. از نشانه هاي شخصيت هاي ضد اجتماعي خودمحوري،‌ فقدان احساس گناه و پشيماني، جلب اعتماد ديگران، بي توجهي نسبت به مهرباني و اعتماد ديگران و داشتن ظاهري فريبنده و آرام است. همچنين بارزترين ويژگيهاي آنها، لذت طلبي، فرار از درد و مشكلات و رهايي از مسئوليتهاي زندگي است. آنها به منظور تامين اين اهداف به اعتياد روي مي آورند، لذا بسياري از معتادان، شخصيت ضد اجتماعي دارند.‏ برخي از افراد به دليل رهايي از دردهاي جسماني و تسكين آنها، از مواد مخدر و مشتقات آن استفاده مي كنند. اين تسكين موقتي براي فرد مصرف كننده، به منزله پاداش تلقي مي شود. لذا استعمال مواد را ادامه داده و در نتيجه معتاد مي شود. تحقيقات برروي 2105 معتاد نشان مي دهد كه 312 نفر از آنها به علت بيماري جسمي، معتاد شده اند. يكي از عوامل عمده ارتكاب رفتارهاي انحرافي نظير اعتياد، احساس تنهايي است، به طوري كه بعضي رونشناسان اعتياد را بيماري تنهايي مي دانند. افرادي كه ارتباط مستحكمي با ديگران از قبيل خانواده، دوستان، بستگان ندارند و هميشه احساس تنهايي مي كنند و تنهايي آنان نتيجه ناكامي و شكست در عشق و دوستي مي باشد، سعي مي كنند براي فراموشي شكست و ناكامي خود در عشق و رهايي از غمها و غصه ها، به مواد تخديركننده روي آورند و بدون درنظر گرفتن عواقب منفي وناگوار آن، لذت هاي آني را جايگزين آن نمايند.‏ خانواده اولين محيطي است كه فرزندان را با باورها، رزش ها و هنجارهاي جامعه آشنا مي كند و به تدريج شخصيت فرزندان براساس اين عناصر شكل مي دهد. فرزندان با الگوبرداري از والدين، اغلب رفتارهاي آنان، حتي رفتارهايي را كه والدين توجهي به آن ندارند، نظير شيوه و لهجه صحبت كردن، پرخاشگري،‌ به كار بردن الفاظ ناپسند، فحاشي، كارهاي خلاف و ... تقليد مي كنند. اعتياد والدين سيگار با مواد مخدر، موجب مي شود تا فرزندان، رفتار آسيب زاي آنها را الگو قرار داده و معتاد شوند. از سوي ديگر تحمل فرزندان، به جهت زندگي در خانه اي كه آلوده به مواد مخدر است و اغلب اعضاي خانواده نشئه و بيكار و ... مي باشند، كاهش مي يابد و به سوي اعتياد كشيده مي شوند. درگيري و نزاع بين والدين در محيط خانواده موجب سلب آرامش و آسايش فرزندان در خانه مي شود، لذا آنها ترجيح مي دهند كه بيشتر اوقات خود را در خارج از منزل سپري نمايند و به جهت كمبود محبت از سوي والدين، جذب محبت هاي ظاهري گروههاي منحرف شوند و با تحريك آنها براي رهايي از سختي هاي و مشكلات زندگي، به مصرف مواد مخدر روي آورند. براساس، نتايج يك پژوهش، حدود 82 درصد از معتادان، ستيزه هاي خانوادگي را عامل فرار خود از منزل و روبه آوردن به اعتياد مي دانند. بنابراين هرچقدر اختلافات خانوادگي بيشتر باشد، احتمال گرايش فرزندان به سوي اعتياد بيشتر است. ‏ طلاق و جدايي به عنوان آسيبي اجتماعي، آثار رواني نامطلوبي بروري زوجين و فرزندان آنها مي گذارد. پژوهش ها نشان مي دهد كه تعداد قابل توجهي از زنان بعد از طلاق نسبت به آينده نااميد بوده و احساس اضظراب، دلتنگي و اندوه مي نمايد. دراغلب خانواده هاي طلاق، فرزندان به ويژه دختران، از منزل و مدرسه فرار مي كنند و جذب باندهاي انحراف شده و به ارتكاب جرائم مختلف از جمله اعتياد تن مي دهند. طلاق و جدايي از همسر همچنين اثرات سوء و ناگواري را بر زوجين به ويژه زن برجاي مي گذارد، به حدي كه زن مطلقه براي رفع مشكلات روحي ناشي از طلاق به اعتياد گرايش پيدا مي كند. ‏ پيامدها اعتياد از جمله آسيبهاي اجتماعي است كه تاثيرات نامطلوب فراواني بر خود فرد، خانواده و جامعه مي گذارد. آثار زيانبار اعتياد طيف وسيعي از عوارض جسمي، رواني،‌ اختلالات رفتاري و عاطفي، از هم گسيختگي خانواده ها، طلاق و دهها مورد ديگر را دربر مي گيرد. معتاد دائمي به عوارض جسمي چون ناراحتي هاي عصبي، اضطراب و بي قراري، عطسه، ريزش آب از بيني و چشم ها، استفراغ مكرر، سوءهاضمه، سوء تغذيه، اختلالات گوارشي، اختلالات قلبي و عروقي، اختلالات مغزي، تنفسي و ريوي، عفونت هاي خطرناك‌، تاثير بر هورمون ها و تغيير آنها، خارش بدن،‌ تيره شدن رنگ چهره و لب ها و ... مي شود. موارد اشاره شده بخشي از تاثيرات زيانبار مصرف مواد مخدر بر جسم انسانهاست. آسيبهاي جسمي ناشي از مصرف مواد مخدر و سيگار در صورت استعمال در خانه، مي تواند به اطرافيان از قبيل زن و فرزندان نيز منتقل شود و آنها جزء قربانيان پنهان اين ماجرا و معتادان دست دوم خوانده شوند. ‏ وابستگي رواني معتاد به مواد مخدر، يكي از پيامدهاي فردي اعتياد، محسوب مي شود كه در استمرار اعتياد فرد، نقش عمده اي دارد و موجب كشش فرد به مصرف مداوم و مجدد مواد مخدر مي شود. شخص معتاد، تعادل رواني خود را تا رسيدن به دارو از دست مي دهد و در نهايت دچار كاهش هوشياري و تيزبيني، تنبلي، بي تفاوتي، افسردگي، اضطراب، غم و نااميدي و ... مي شود.‏ اختلالات رفتاري كه يك فرد معتاد دچار آن مي شود، دگرگوني هاي خلقي و شخصيتي به صورت بروز رفتارهايي نظير دروغگويي، پرخاشگري، شب نشيني هاي مكرر، حركات مشكوك، پنهان كاري در منزل و محل كار،گوشه گيري و انزوا، خروج از منزل خصوصا بعد اظهرها، دوستي با افراد مشكوك، سرقت، عدم تمايل به مسافرتهاي دور، قرض گرفتن پول، و ... مي باشد. افراد معتاد غالبا دچار كمبود اعتماد به نفس، افسردگي، اضطراب، بي خوابي و پرخاشگري هستند، آنها به دليل ناتواني در برقراري روابط عاطفي، قادر به برقراري روابط سالم اجتماعي نيستند و دچار احساس بي كفايتي مي باشند و از مواجه شدن با مشكلات روزمره زندگي. از خود ناتواني نشان مي دهند. مصرف كنندگان مواد مخدر در پناه نشئگي حاصل از مصرف مواد، براي خود كاخي پوشالي از روياها و تصورات بنا مي كنند ودر آن كاخ دروغين و تصوري، خود را درامان احساس مي كنند. غافل از آنكه شخصيت آنان با مصرف مواد مخدر تباه مي شود. استعمال اين مواد نه تنها آنان را از جامعه و انسانيت بيزار و دور مي كند، بلكه سعادت و سلامت فردي آنان را به خطر مي اندازد. مصرف مواد مخدر موجب عزلت و فرار آنان از اجتماع و پيدايش حاشيه نشيني اجتماعي مي شود كه خود از عوامل رفتارهاي ضد اجتماعي است.‏ ‏ آثار اعتياد بر خانواده ها بسيار زيانبار بوده و يكي از عوامل اصلي در نابساماني و فروپاشي خانواده ها محسوب مي شود. شواهد آماري حاكي از آن است كه 34 درصد از طلاق هاي كشور ناشي از اعتياد و مسائل مرتبط با مواد مخدر مي باشد و 60 درصد علل درخواست طلاق از سوي زنان، اعتياد همسر و عدم دريافت نفقه مي باشد. بنابراين تعداد بسياري از خانواده ها تحت تاثير مستقيم وغير مستقيم پديده شوم اعتياد هستند و طلاق يكي از پيامد هاي عمده اعتياد است كه به نوبه خود مي تواند دليلي بر شيوع وگسترش اعتياد نيز باشد. اعتياد شوهر غالبا منجر به برهم خوردن نقش ها و وظايف خانوادگي مي گردد. به گونه اي كه بار مسئوليت زنان خانه دار را مي افزايد و آنها را تحت فشار قرار مي دهد. مطابق پژوهش افارل، همسر مردان معتاد، درمورد خود، وضعيت زندگي و آينده خانواده خود در رنج و عذاب هستند.‏ ‏ همينطور اعتياد زنان نيز تاثير منفي بسياري بر خانواده خواهد گذاشت. زن معتاد نسبت به اعضاي خانواده خود احساس مسئوليت نمي كند و هميشه نيازهاي خود را برخواسته هاي آنها مقدم مي دارد. ارتباط عاطفي او با اعضاي خانواده بسيار سطحي و زودگذر است و در آلام آنها همدردي نمي نمايند، هيچ يك از وظايف و نقش هاي خود را انجام نمي دهد. چنين رويه اي در نهايت منجر به درخواست طلاق از سوي مرد مي شود. تحقيقات نشان مي دهد تاثير اعتياد مادر در فروپاشي خانواده و قرباني شدن كودكان حتي از اعتياد پدر بيشتر است. زيرا اعتياد مادر به عنوان ركن اصلي خانواده، نظم و انضباط خانواده برهم مي خورد و در صورت زنداني شدن زن معتاد، معمولا همسر وي ازدواج مجدد مي نمايد واصولا زندگي خانوادگي نابسامان مي گردد. همچنين مادر معتاد در دوران بارداري، فرزندش را معتاد و ناقص مي كند و با دست خود، از داشتن فرزند سالم محروم مي شود و فرزنداني معتاد و بيمار تحويل جامعه مي دهد. يافته هاي تحقيقاتي حاكي از آن است كه به احتمال زياد، نوزاد زنان معتاد از نظر فيزيكي غيرعادي بوده و دچار محروميت مي باشند. ‏ والدين معتاد ضمن ارايه الگوي رفتاري نادرست و غلط به فرزندان، كنترل و نظارت كافي بر رفتار اعضاي خانواده را نيز از دست مي دهند. والدين معتاد، به جاي اينكه افكار،‌ اخلاق ورفتار فرزندان را كنترل كنند، اعمال و روابط آنها توسط ساير اعضاي خانواده كنترل مي شود و حتي از سوي فرزندان كنترل مي شوند. در اين شرايط فرزندان از آزادي بيشتري برخوردار بوده و در مقابل رفتارهاي مختلف خود پاسخگو نيستند. در اغلب موارد پسران و اخيرا دختران شب ها را با گروه دوستان خود سپري مي كنند و بدون اجازه و رضايت والدين به هر شهري كه بخواهند مسافرت مي كنند و هر گروهي را براي دوستي خود برمي گزينند و از هر راهي كه بخواهند درآمد كسب كرده و هرطور بخواهند خرج مي كنند. از اين رو زمينه انحراف فرزندان داراي والدين معتاد به مراتب بيشتر است. در اين خانواده ها معمولا فرزندان ترك تحصيل نموده ويا دچار افت تحصيلي مي شوند. فرزندان خانواده هاي پدر معتاد با معضلات ذيل مواجهند: ارزشهاي اجتماعي را به درستي پذيرا نمي شوند، باهمسالان عادي خود، سازگاري ندارند، به نظافت و لباس پوشيدن خود توجه كافي ندارند، معمولا ترك تحصيل با افت تحصيلي دارند، اوقات خود را بيهوده هدر مي دهند و‌ معمولا جذب همسالان بزهكار مي شوند.‏ عمده ترين آسيب خانوادگي اعتياد به مواد مخدر بر روابط عاطفي، جسمي و رواني زن و شوهر در خانواده مي باشد. اعتياد شوهر به انزوا و دوري از همسر و عدم تعلق عاطفي، جرو بحث و درگيري و نزاع بين زن و شوهر منتهي مي شود. اين وضعيت تاثيرات نامطلوبي بر شخصيت فرزندان مي گذارد. عموما شوهر معتاد، مواد مخدر را دراختيار همسرش مي گذارد و اورا در دوراهي اعتماد و عدم اعتماد به شريك زندگي قرار مي دهد، او سعي مي كند كه به دلائلي همچون سوء استفاده از همسر جهت تهيه مواد مخدر، پوشاندن خصوصيات غير قابل قبول خود و انتقام جويي و تلاقي ازهمسر، جلوگيري از متاركه و جدايي همسر،‌ جلوگيري از نزاع و سرزنش هاي همسر، داشتن شريك و همدم براي مواقع استعمال و حالات نشئگي و غيره... همسر خود را معتاد نمايد.‏ از جمله تاثيرات زيانبار اعتياد، انتقال بيماريهاي گوناگون و خطرناك از جمله بيماري مهلك ايدز مي باشد. براساس برآوردها،‌ حدود 64 درصد علل ابتلاي افراد آلوده به ايدز، تزريق مواد مخدر و استفاده از سرنگ هاي آلوده بوده است. مطابق آمار، مردان معتاد اكثريت مبتلايان به ايدز را تشكيل مي دهند،‌ لذا احتمال انتقال ايدز از سوي مردان به همسر و فرزندان آنها وجود دارد. اغلب مردان معتاد به دليل داشتن رابطه جنسي با روسپيان و افراد همجنس،‌به بيماريهاي جنسي و ايدز مبتلا مي باشند. ‏اعتياد در ايران ‏ ايران به دليل موقعيت جغرافيايي خاص خود و همجواري و داشتن 1923 كيلومتر مرز مشترك با بزرگترين كشورهاي توليد كننده مواد مخدر دنيا، يعني افغانستان و پاكستان در معرض ورود سيل آساي مواد افيوني قرار دارد. براساس گزارشهاي ارايه شده از سوي سازمان ملل ، ايران در زمينه كشف مواد افيوني، رتبه اول جهان را دارد،‌به طوري كه در سال 1380 بيش از 54 درصد از كشفيات مواد مخدر جهان در ايران بوده است. طبق برآورد نيروي انتظامي و ستاد مبارزه با مواد مخدر، تعداد معتادان كشور،‌ دو ميليون نفر شامل يك ميليون و 200 هزار نفر معتاد دائمي و 800 هزار معتاد تفنني است كه اين تعداد معتاد در هر سال حدود 747 تن مواد مخدر مصرف مي كنند. از لحاظ جنسيت،‌ آمار كلي معتادان،‌ شامل 95 درصد مرد و 5 درصد،‌ زن مي باشند. 73 درصد از مردان و زنان معتاد، متاهل و اكثرا بي سواد و كم سواد هستند. ‏ راهكارها براي از بين بردن معضل اعتياد در جامعه مي بايست با تعرضه كنندگن مواد مخدر برخورد قاطع و سختي صورت گيرد. در اين ميان، تشكيل پليس ويژه مبارزه با مواد مخدر و آموزش و تجهيز آنها مي تواند تا حد زيادي در برخورد با عرضه مواد مخدر نتيجه بخش باشد. در اين زمينه همچنين مي بايست با جلب حمايت سازمان هاي بين المللي كنترل مواد مخدر، براي از بين بردن لابراتوارهاي تبديل تريال كب هروئين و مرفين در كشورهاي پاكستان و افعانستان تاسيس كارخانه هاي صنعتي و مولد اقدام كرد. تمركز بر شناسايي و مجازات سريع و سنگين قاچاقچيان و اشرار دانه درشت، به جاي دستگيريهاي بي رويه افراد خرده پا سزايي در كاهش عرضه مواد مخدر در كشور خواهد داشت. از آنجا كه اكثر افرادي كه در شرق كشور به امر قاچاق مواد مخدر به كشور مشغولند، لذا مي توان با ايجاد و فراهم كردن زمينه هاي اشتغال و تاسيس كارخانه هايمولد در مرزهاي شرقي كشور موجبات اشتغال اين افراد به كارهاي مثبت و مولد تشويق كرد در خصوص پيشگيري از اعتياد برنامه هاي وسيع و منسجمي مي بايست اتخاذ گردد. لذا تهيه و ارائه برنامه هاي پيشگيري از اعتياد در سطح مدارس و آشنايي دانش آموزان با مضرات اين پديده ضروري است. از سوي ديگر رسانه هاي ارتباط جمعي نقش مهمي در آگاهسازي و فرهنگ سازي در بين جامعه و خانواده ها دارند. اين وسايل ارتباطي با تهيه و پخش برنامه هاي آموزنده نقش مهمي در افزايش سطح آگاهيهاي افراد در خصوص مضرات اعتياد ايفا مي نمايند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد