PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فرهنگ و روانشناسي: خودآگاهي



matrix
19th November 2009, 11:08 AM
چشم‌انداز ميان فرهنگي سنتي در روانشناسي،درحمايت از ارزشهاي فرد محور در مقابل ارزش‌هاي خانوادگي و ملي به نحوه ي تفاوت غرب فردگرا و شرق جمع‌گرا اشاره مي‌كند.در عين حال،اين چشم‌انداز،ميكروسكوپي انسان‌شناختي در دست نمي‌گيرد تا ببيند كه بسياري از ارزش‌هاي جمع‌گرا در غرب نيز ارزش محسوب مي‌شوند(نظير ميهن‌دوستي) و غربي‌ها همچنان پايبند قوانين قشربندي اجتماعي ـ اقتصادي هستند.به عنوان مثال،آمريكايي‌ها ممكنست از موفقيت آزادي سخن بگويند اما آزادي،در بطن شرايطي از قوانين و لوازم "فرهنگي شده " يا "اشتراكي شده "‌اي است كه اين گروه آن را تأييد كرده‌اند. تمايزات عمدتاً ناشي از مسايل مربوط به ارجاعات بين فردگراها وجمع‌گراها است اما به اعتقاد من اينها در واقع،بيشتر پديده‌هاي زباني و معناشناختي‌اند تا پديده هاي خارجي و عيني.به عنوان مثال،اثر تكراري ترينديز،ام سي كاسكر،و هوي(24) حاكي از تقابل ميان دانشجويان آمريكاي شمالي و چيني دارد.در اين اثر دانشجويان آمريكايي عمدتاً توصيفهاي شخصي‌اي را برمي‌گزينند كه اصطلاح محور هستند(و منعكس كنده ويژگيهاي شخصي‌اند تا اهداف گروهي).يك دانشجوي آمريكاي شمالي ممكنست اين جمله را بگويدكه "من باهوش هستم "اما مي‌توان گفت كه او نيز (همانند جمع‌گرايان) طرفدار اهداف يا استانداردهاي گروهي و جمعي است.در واقع،او درحال يكي شدن بافرهنگ گسترده‌ترافراد باهوش وجايگزين كردن خود(مذكريا مؤنث) با ساختار آن گروه است.
تا دهه 1990 زماني كه روانشناسان تفاوت‌ فرهنگي را بررسي مي‌كردند،بر اساس هويت‌هاي فردگرا و جمع‌گرا و جوامع مي‌انديشيدند و شايد چنين تفكري درخصوص رشته‌هاي ديگر نيز وجود داشته باشد.روانشناسان فرهنگي، مقارن با تغيير در روابط بين شرق و غرب،به انحاء مختلف به تفاوت‌ها توجه بيشتري كردند و متغيرهاي معنادارتر را در ارتباط با فرهنگ و هويت، مدنظر قرار دادند. خاصه،ماركوس و كيتاياما(25) وسينگليز(26) چارچوبي نظري (مفهومي) تهيه كردند كه خودآگاهي فردي يا به عبارت دقيق‌تر خودشناسي را در ارتباط با هويت فرهنگي بررسي مي‌كرد.آنها اين ساختار را به دو متغير تقسيم كردند:متغيرهاي مستقل و غيرمستقل و ابراز نمودند كه اين متغيرها دو به دو ناسازگار يا قائم نيستند بلكه در شخص به صورت رشته‌هايي،با هم همزيستي دارند و توسط عوامل (تعيين‌كننده‌هايي) فرهنگي تقويت ياسركوب مي‌شوند.(27)خودآگاهي مستقل، واحد و ثابت است كه تأكيد بر توانايي‌ها، افكار، احساسات دروني و توجه به منحصربه فرد بودن و تقويت، اهداف شخصي آن را تعديل مي‌كند.خودآگاهي وابسته به هم،انعطاف‌پذير و متغير است كه بر نقش و روابط مردم و جايگزيني مناسب افراد تأكيد مي‌كند.امتياز استفاده از خودآگاهي به مثابه مدلي براي توصيف فرد در ارتباط با جامعه آن است كه خودآگاهي درجات مختلف مفاهيم مستقل و وابسته به هم را در ارتباط با فرهنگ توضيح مي‌دهد.جاي تعجب نيست كه يكايك اين متغيرها بامفاهيم سنتي‌تر فردگرايي و جمع‌گرايي كاملاً در ارتباطند.(28) درعين حال، خودآگاهي ياخودشناسي تاحد زيادي تحت تأثيرمرزها وساختارهاي فرهنگي نظير جغرافيا قرار مي‌گيرد: به عنوان مثال فرهنگ‌هاي جمع‌گرا و روستايي،به هم وابسته‌تر هستند(29) تا فرهنگ‌هاي به اصطلاح فردگراي شهري.(30)
نظر به همپوشاني بالقوه ميان متغيرهاي مستقل و وابسته به هم،به عنوان مثال مي‌توان ملاحظه كرد كه چگونه جوانب فرهنگي جمع‌گرا را مي‌توان در جوامع فردگرا يافت.افراد واقع در فرهنگ‌هاي غربي،عمدتاً خودآگاهي‌هايي دارند كه در تمام شرايط ثابت‌اند يا دست كم افرادي كه از پيش زمينه اي فردگرايانه برخوردارند خود را چنين مي‌پندارند.افراد فرهنگ‌هاي جمع‌گرا بر شباهتهاي مشترك خود با يك گروه قابل تشخيص،تأكيد دارنداما اين مسأله را شايد بتوان درخصوص غربيها نيز عنوان نمود.من بين آنچه آْن را ارزش‌ مي‌خوانيم و آنچه واقعيت است تمايز قائل مي‌شوم.به اعتقاد من ميان اين دو فاصله و تمايز وجود دارد.توضيح اينكه، فرهنگ ممكنست بمعناي هر اجتماعي باشدكه خصيصه اي وحدت‌بخش داشته باشد: ديني (مسيحي يا يهودي)، جغرافيايي (آسيايي يا آفريقايي)، موقتي(31)، پزشكي (افرادي كه با ايدز ياسرطان دست و پنجه نرم ميكنند)،رواني (خبرن،اسكيزوفرني)،شخصيتي (افراد شب‌زنده‌دار،افراد سحرخيز،افراد درون‌گرا و برون گرا) يا حتي موقتي باشد- مثلاً ممكنست من براي مدتي به فرهنگ كساني درآيم كه از روزگار بدي برخوردارند.من در تمام فرهنگ‌ها خود را در حال ساختن خودآگاهي خود مي‌يابم.امكان دارد كه بخواهم در تمام شرايط و قلمروهاي مختلف وجودم ثابت بماند،اما اين مسأله در عمل تجربه‌ام را از خودم محدود مي‌كند.نظر به مثال‌هايي كه زده شد مي‌توان دريافت كه انسان بخشي از فرهنگ‌هاي بسياري است و امكان ندارد كه با يكي صرفاً،يكسان گردد.انجام چنين كاري تمريني است براي محدود كردن خودآگاهي.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد