matrix
18th November 2009, 10:00 PM
چون جود ازل بود مرا انشا كرد
بر من ز نخست درس عشق املا كرد
آنگاه قراضه ريزه قلب مرا
مفتاح در خزاين معنا كرد
حكيم عمر خيام در نيشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستي مشخص نيست، ولي به بعضي احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سالهاي مابين 508 – 530 و به بعضي احتمالات در سال 515 وفات يافته است.(1) به طور كلي ميتوان گفت كه از نيمهي اول قرن پنجم تا دهههاي نخستين قرن ششم در اين دنيا زيسته است. نامش عمر، كنيهاش ابوالفتح، لقبش غياثالدين و نام پدرش ابراهيم بود. دليل شهرت او به خيام يا خيامي به درستي معلوم نيست، اما ظاهراً اين عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وي خيمهدوزي بوده است. قبر خيام در ايوان امامزاده محروق، تقريباً به مسافت نيمفرسخي شهر نيشابور فعلي واقع شده است.
او در همهي فنون و معلومات زمان خود از جمله حكمت، فلسفه، رياضي، طب و نجوم تبحر داشته است. حكايت كردهاند كه خيام در نيشابور با حسن طوسي و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به اميد اينكه يكي از ايشان به مرتبهي عالي خواهد رسيد، با يكديگر پيوند ميبندند كه اگر هريك از آنها به مقامي بالا رسيد، دو دوست خود را نيز از نظر دور نكند.
از قضا حسن طوسي به وزارت جلالالدين ملكشاه سلجوقي ميرسد و خواجه نظامالملك طوسي مشهور ميشود. او به عهد خود وفا ميكند و حسن صباح را به خدمت سلطان ميبرد؛ اما خيام كه اهل علم بود و تمايلي به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظامالملك تقاضا ميكند كه معاش مختصري براي او مقرر دارد و به همان اندازه هم اكتفا ميكند و به غير از فراگيري دانش، به كار ديگري نميپردازد.
با چيرگي اعراب بر ايرانيان، تقويم هجري قمري در ايران كاربرد پيدا كرد و پس از مدتي به علت ناسازگاري با روند زندگي كشاورزان ايراني، منجمان ايراني دست به اصطلاحاتي در اين زمينه زدند. در سال 467 هجري، يعني در زمان سلطنت جلالالدين ملكشاه سلجوقي و وزارت خواجه نظامالملك طوسي، تصميم گرفته شد كه تقويمي بر اساس قواعد نجومي ايجاد شود. بنابراين هيأتي از دانشمندان اهل فن هيأت و نجوم براي اين مقصود گرد هم آمدند. خيام يكي از آن دانشمندان و گويا بر همهي آنها مقدم بود.
اين منجمان با محاسبات رياضي، زيجهايي (مجموعه جدولهايي كه بر اساس مطالعات و مشاهدات ستارهشناسي تدوين ميشد)، براي شمارش وقت فراهم ساختند. تقويم اصلاح شده، چون به فرمان جلالالدين ملكشاه سلجوقي فراهم آمده بود، به تقويم جلالي شهرت يافت.
آنچه مسلم است، اين است كه خيام در نزد دانشمندان و سلاطين، منزلتي عظيم داشته است. در حكمت او را تالي «ابوعلي سينا» ميخواندند؛ در رياضيات سرآمد فضلا به شمار ميرفت و در احكام نجوم، قول او را مسلم ميدانستند؛ هرچند كه خودش اعتقاد راسخي به دستي آن احكام نداشت.
دنياي رياضي مديون تحقيقات و اكتشافات اين دانشمند است. مثلاً اولينبار تعريف منطقي اعداد اصم (گنگ) به وسيلهي رشتههاي بينهايت در مجموعه تحقيقات خيام ديده شده است. قضاياي بسياري كه در سيزده معادلهي اقليدس بياستدلال مانده بود، به وسيلهي فرضيهي خيام ثابت ميشود.
ميتوان گفت خيام اولين كسي است كه هندسهي تحليلي را براي حل معادلات به كار برده است و از اين جهت خيام به هنگام بررسي مسئلهاي هندسي، به معادلهي درجه سوم برخورد كرد و با توسل به مقاطع مخروطي به حل اين معادله درجهي سوم فائق آمد.
خيام رسالهي مختصري تحت عنوان رساله في الحتيال لمعرفه الذهب و الفضه في جسم مركب منهما دربارهي تعيين عيار طلا و نقره و شمشي كه از اين دو فلز تركيب شده است، تأليف كرده كه نسخهي منحصر به فردي از آن در كتابخانهي گوتا آلمان موجود است. اين رساله در حقيقت توضيح طريقهي ارشميدس و مبتني بر اصل معروف اين دانشمند است كه به اصل هيدروستاتيك نيز شهرت دارد.
بر من ز نخست درس عشق املا كرد
آنگاه قراضه ريزه قلب مرا
مفتاح در خزاين معنا كرد
حكيم عمر خيام در نيشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستي مشخص نيست، ولي به بعضي احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سالهاي مابين 508 – 530 و به بعضي احتمالات در سال 515 وفات يافته است.(1) به طور كلي ميتوان گفت كه از نيمهي اول قرن پنجم تا دهههاي نخستين قرن ششم در اين دنيا زيسته است. نامش عمر، كنيهاش ابوالفتح، لقبش غياثالدين و نام پدرش ابراهيم بود. دليل شهرت او به خيام يا خيامي به درستي معلوم نيست، اما ظاهراً اين عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وي خيمهدوزي بوده است. قبر خيام در ايوان امامزاده محروق، تقريباً به مسافت نيمفرسخي شهر نيشابور فعلي واقع شده است.
او در همهي فنون و معلومات زمان خود از جمله حكمت، فلسفه، رياضي، طب و نجوم تبحر داشته است. حكايت كردهاند كه خيام در نيشابور با حسن طوسي و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به اميد اينكه يكي از ايشان به مرتبهي عالي خواهد رسيد، با يكديگر پيوند ميبندند كه اگر هريك از آنها به مقامي بالا رسيد، دو دوست خود را نيز از نظر دور نكند.
از قضا حسن طوسي به وزارت جلالالدين ملكشاه سلجوقي ميرسد و خواجه نظامالملك طوسي مشهور ميشود. او به عهد خود وفا ميكند و حسن صباح را به خدمت سلطان ميبرد؛ اما خيام كه اهل علم بود و تمايلي به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظامالملك تقاضا ميكند كه معاش مختصري براي او مقرر دارد و به همان اندازه هم اكتفا ميكند و به غير از فراگيري دانش، به كار ديگري نميپردازد.
با چيرگي اعراب بر ايرانيان، تقويم هجري قمري در ايران كاربرد پيدا كرد و پس از مدتي به علت ناسازگاري با روند زندگي كشاورزان ايراني، منجمان ايراني دست به اصطلاحاتي در اين زمينه زدند. در سال 467 هجري، يعني در زمان سلطنت جلالالدين ملكشاه سلجوقي و وزارت خواجه نظامالملك طوسي، تصميم گرفته شد كه تقويمي بر اساس قواعد نجومي ايجاد شود. بنابراين هيأتي از دانشمندان اهل فن هيأت و نجوم براي اين مقصود گرد هم آمدند. خيام يكي از آن دانشمندان و گويا بر همهي آنها مقدم بود.
اين منجمان با محاسبات رياضي، زيجهايي (مجموعه جدولهايي كه بر اساس مطالعات و مشاهدات ستارهشناسي تدوين ميشد)، براي شمارش وقت فراهم ساختند. تقويم اصلاح شده، چون به فرمان جلالالدين ملكشاه سلجوقي فراهم آمده بود، به تقويم جلالي شهرت يافت.
آنچه مسلم است، اين است كه خيام در نزد دانشمندان و سلاطين، منزلتي عظيم داشته است. در حكمت او را تالي «ابوعلي سينا» ميخواندند؛ در رياضيات سرآمد فضلا به شمار ميرفت و در احكام نجوم، قول او را مسلم ميدانستند؛ هرچند كه خودش اعتقاد راسخي به دستي آن احكام نداشت.
دنياي رياضي مديون تحقيقات و اكتشافات اين دانشمند است. مثلاً اولينبار تعريف منطقي اعداد اصم (گنگ) به وسيلهي رشتههاي بينهايت در مجموعه تحقيقات خيام ديده شده است. قضاياي بسياري كه در سيزده معادلهي اقليدس بياستدلال مانده بود، به وسيلهي فرضيهي خيام ثابت ميشود.
ميتوان گفت خيام اولين كسي است كه هندسهي تحليلي را براي حل معادلات به كار برده است و از اين جهت خيام به هنگام بررسي مسئلهاي هندسي، به معادلهي درجه سوم برخورد كرد و با توسل به مقاطع مخروطي به حل اين معادله درجهي سوم فائق آمد.
خيام رسالهي مختصري تحت عنوان رساله في الحتيال لمعرفه الذهب و الفضه في جسم مركب منهما دربارهي تعيين عيار طلا و نقره و شمشي كه از اين دو فلز تركيب شده است، تأليف كرده كه نسخهي منحصر به فردي از آن در كتابخانهي گوتا آلمان موجود است. اين رساله در حقيقت توضيح طريقهي ارشميدس و مبتني بر اصل معروف اين دانشمند است كه به اصل هيدروستاتيك نيز شهرت دارد.