توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انگل شناسی
Non-Existent
1st October 2008, 03:42 PM
دانستن معادلهای لغت انگلشناسی Parasitology به زبانهای مختلف میتواند هم جالب و هم مفید باشد بویژه برای جستجوی منابع در اینترنت به زبانهای دیگری غیر از انگلیسی که با توجه به وجود مترجمهای وبسایت و متن آنلاینی چون Google Translator و Yahoo!Bablefish، میتوان تا حد قابلقبولی از آنها استفاده کرد. در زیر معادل واژه انگلشناسی به بعضی از مهمترین زبانهای زنده دنیا آمده است.
انگلیسی
parasitology
فرانسوی
parasitologie
اسپانیایی
parasitología
پرتغالی
parasitologia
روسی
паразитология
چک
parazitologie
دانمارکی
parasitologi
فنلاندی
loistutkimus
یونانی
παρασιτολογία
استونی
parasitoloogia
مجاری
parazitológia
ایتالیایی
parassitologia
هلندی
parasitologie
لهستانی
parazytologia
اسلواکی
parazitológia
اسلوونی
parazitologija
سوئدی
parasitologi
ژاپنی
寄生虫学
چینی
寄生蟲學
آلمانی
Parasitologie
گرجی
პარაზიტოლოგია
نروژی
parasittologi
عربی
علم الطفيليات
ترکی
Parazitoloji
کرواسی
parazitologija
رومانیایی
parazitare
اسپرانتو
Parazitologio
تائیلندی
ปรสิตวิทยา
عبری
פרזיטולוגיה
Non-Existent
1st October 2008, 03:46 PM
انگل شناسی
مقدمه
دامنه وسیع علم انگل شناسی از ماکرواکولوژیکی تا میکرواکولوژیکی و بیوشیمیایی و بهداشت عمومی ، جغرافیا ، علوم اجتماعی و اقتصادی و علوم مرتبط با آنها را شامل میشود. در سالهای اخیر سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده است که شش بیماری مهم انسانی در جهان منتشر است. پنج بیماری از این شش بیماری انگلی است که عبارتند از: شیستوزومیازیس ، مالاریا ، فیلاریازیس ، تریپانوز و میازیس آفریقایی و لیشمانیازیس. بیماری ششم نیز جذام است که عامل باکتریایی دارد.
در نتیجه انگل شناسی پزشکی در بین شاخههای علوم پزشکی و دانشمندان علوم پزشکی اهمیت زیادی پیدا کرده است.انگل شناسی از نظر رشد و توسعه علوم بویژه کاربردهای طبی ، دامپزشکی ، کشاورزی و صنایع غذایی اهمیت زیادی دارد. بنابراین روشن است که آشنایی با زندگی انگلی و انگلها ، نه تنها از نقطه نظر رشد و توسعه علوم ، بلکه از نظر کاربردهای عملی آن نیز بسیار مهم است.
جنبههای زندگی انگلی
چهره واقعی زندگی انگلی غالبا قابل لمس و درک نیست، زیرا روابط بین انگلها و میزبان آنها بسیار پیچیده است. انگل شناسی در واقع یکی از چهار جنبه مختلف از سیمبیوزیس است.
سیمبیوزیس
هر حیوان ، گیاه و یا موجود زنده اولیهای آغازیان یا(پروتیستا) که بخشی یا تمام زندگی خود را به همراه موجود دیگر از جنس دیگری میگذارند، را یک سیمبیونت یا سیمبیوت مینامند. چهار شکل از سیمبیوتیک شناخته شده است. اگر چه خط تفکیک بین آنها کاملا دقیق نیست. بویژه انواع اشکال سیمبیوزیس که شناخته شدهاند، فورزیس ، کامنسالیسم ، پارازیتیسم و موچوآلیسم میباشد.
فورزیس: هیچ نوع وابستگی از نظر متابولیکی و یا غیر از آن بین آنها وجود ندارد. نمونه این نوع زندگی انتقال باکتریها توسط اتصال به پای حشرات است. اگر چه پرواز حشره از جایی به جای دیگر به انتقال باکتری منجر میشود، ولی هیچ اجباری در این ارتباط از دو طرف نیست و اصولا یک نوع رابطه اتفاقی است.
کامنسالیسم: یک مثال در این مورد در شرایط محیطی دریایی ، رابطه بین آمفی پریون پرکولا یا کنتروکاپروس آکوله آتوس با شقایق دریایی. ماهی در بین خارهای شقایق دریایی زندگی میکند، در حالی که هیچ نوع آزاری از سوی میزبان نمیبیند. با توجه به اینکه ترشحات ماهی باعث حفاظت در مقابل نماتوسیتهای میزبان میشود. این لایه حفاظتی که ماهی ایجاد میکند، فقط پس از ورود و خو گرفتن اولیه ماهی است. پس از ورود ماهی به درون خارهای شقایق دریایی ، این عمل حفاظتی نیز انجام شده، ماهی از آسیب ماهی خوارها به خاطر وجود نماتوسیتهای میزبان محفوظ میماند. علاوه بر محافظت ، ماهی از غذای میزبان نیز برخوردار میشود.
پارازیتیسم: پارازیتیسم عبارتست از نوعی زندگی اجباری دو موجود با هم که انگل کوچکتر است و از جنبه متابولیکی با میزبان رابطه دارد. این ارتباط ممکن است دائمی باشد. مثلا کرمهای پهن نواری که در روده پستانداران دیده میشوند. یا ممکن است موقتی باشد. مانند پشهها ، ککها یا کنههای خونخوار. گفته میشود که پارازیتیسم یک رابطه اجباری است، زیرا انگل بطور معمول نمیتواند بدون ارتباط و تماس با میزبان خود باقی بماند.
انگلهای خونخوار مانند کنهها ، ککها و پشهها از نمونههای اولیه خونخواری مستقیم از میزبان هستند. چون ارتباط بین انگل و میزبانش عموما شامل تماس میزبان با مواد آنتی ژنی انگل است، خواه ناخواه این مولکولها با بدنه انگل (آنتی ژنهای سوماتیک) یا ترشحات و یا مواد دفعی انگل (آنتی ژنهای متابولیک) مقایسه میشوند. آنتی بادیها معمولا توسط میزبان در واکنش به انگل تولید میشوند. بنابراین بر عکس فورزیس و کامنسالیسم زندگی انگلی علاوه بر وابستگی متابولیک در بخشی از انگل ، عموما شامل پاسخهای میزبان در برابر بخش دیگری از انگل میباشد.
موچوآلیسم: نمونه معروف این نوع زندگی گلسنگها هستند که ترکیبی از قارچها و آلگها هستند. در طی این ارتباط ، آلگها مقدار زیادی ترکیبات آلی تولید میکنند که این مواد توسط قارچها مصرف میشوند. در حالی که قارچها نیز آب و مواد معدنی مورد نیاز آلگها را تولید میکنند. آنها را از خشک شدن و خطر نور شدید محافظت میکنند. نمونه دیگر موچوآلیسم رابطه برخی از تاژکداران موجود در روده موریانههای چوبخوار است.
رابطه انگلها با میزبان
انگلها به اشکال مختلفی با میزبان خود رابطه برقرار میکنند که میتوان انگل اجباری یا اختیاری ، موقتی یا دائمی ، خارجی یا داخلی ، اتفاقی یا سرگردان ، بیماریزا یا غیر بیماریزا و زئونوزرا را نام برد.
به علاوه میزبانها نیز اشکال مختلفی دارند. از جمله میزبان واسط یا نهایی ، ناقل مکانیکی یا ناقل ترانسفر ، مخزن و بالاخره هایپرپارازیتیسم را ذکر کرد و برخی از سیمبیونتها نیز رابطه استفاده متقابل تحت عنوان نظافتچی و نیازمند حفاظت با یکدیگر برقرار میکنند. بطور مثال در محیطهای دریایی ، برخی از انواع ماهیها و سخت پوستان وظیفه پاک کردن بدن گونههای بزرگتر را به عهده میگیرند. این عقیده وجود دارد که منفعت حاصل از این کار دو طرفه است و انواع مختلف دارای این زندگی هستند. از جمله تمساح با مرغ مصری ، گاوهای اهلی با مرغ ماهیخوار و کرگرن با پرندگان کنه خوار.
عفونت و بیماری انگلی
انتقال انگلهای مستلزم وجود سه عامل است: یک منبع عفونت ، یک راه انتقال و وجود یک میزبان حساس. برایند ترکیب عوامل فوق ، تعیین کننده شیوع انگل در یک زمان و مکان معین است.راههایی که انگل بوسیله آنها از منبع اولیه به میزبانان حساس میرسد متفاوت است. شانس بروز عفونت در شرایط محیطی مناسب که در آن انگل بتواند خارج از مواد دفعی زندگی کند و نیز در شرایط فقدان بهداشت فردی و اجتماعی افزایش مییابد. انسان مبتلابه عفونت انگلی میتواند به اشکال زیر عمل نماید.
تنها به عنوان میزبان انگل
همراه با دیگر حیوانات به عنوان میزبان اصلی
به عنوان میزبان تصادفی همراه با یک یا چند حیوان به عنوان میزبانهای اصلی.
علاوه بر لزوم سازگار بودن طبیعی انگل با میزبان خود ، سهولت انتقال انگل بستگی به عادات و تجمع گروهی و نیز مقاومت میزبان دارد.
تشخیص
تظاهرات بالینی در اغلب بیماریهای انگلی آن قدر عمومی است که در بسیاری موارد بنای تشخیص بر پایه نشانه شناسی کافی نیست. اگر چه یک پزشک باتجربه ممکن است علائم و نشانه های ویژه برخی بیماری انگلی را شناسایی کند ولی در موارد غیر معمول ممکن است نشانهها آنچنان گیج کننده باشند که هیچ تابلوی بالینی واضحی را نشان ندهند. همچنین بسیاری از عفونتها بویژه عفونتهای کرمی نشانه های کم و غیر مشخصی داشته و اغلب از نظر بالینی غیر قابل افتراق هستند. تشخیص نهایی و شیوه درمانی درست نیاز به شناسایی انگل در آزمایشگاه دارد.
درمان
درمان موفقیت آمیز بیمار شامل اقدامات پزشکی و روشهای جراحی ، توجه به وضعیت غذایی و دارو درمانی اختصاصی است. پزشک باید توانایی بیمار در همکاری آگاهانه ، بهسازی محیط ، همه گیر شناسی بیماری و انتخاب روشهای جلوگیری از گسترش عفونت را نیز مد نظر داشته باشد. در طی 10 تا 15 سال اخیر پیشرفتهای قابل توجهی دردرمان بیماریهای انگلی صورت گرفته است. هم اکنون داروهای موثر و نسبتا غیر سمی متعددی برای درمان اغلب بیماریهای انگلی در دسترس است.
منبع : سایت علمی رشد
Non-Existent
1st October 2008, 03:53 PM
کنه :
كنه از شاخه بند پایان و زیر شاخه شلیسراتها هستند . كنه ها دارای انواع یك میزبانه ،دو میزبانه و سه میزبانه هستند .كنه های ایكسودس ، هیالوما و بوافیلوس از خانواده كنه های ایكسودیده ( كنه های سخت ) بوده و عمدتا در نشخوار كنندگان ایجاد بیماری می كنند .كنه های ارگاس پریسكوس ( كنه مرغی ) از خانواده كنه های آرگاسیده ( كنه های سخت بوده و عمدتا در نسخوار كنندگان ایجاد بیماری می كنند .كنه های ارگاس پرسیكوس ( كنه مرغی ) از خانواده های كنه های آرگاسیده ( كنه های نرم ) هستند .كنه ها در انتقال بیماریهای تك یاخته های خونی مانند بابزیوز و تلیریوز در گوسفند و گاو و بیماریهای ویروسی مانند تب خونریزی دهنده كریمه ، كنگو و نیز بیماری اسپیروكتوز در دامها اهمیت خاصی دارند .
جرب :
جربها به ۴ دسته پسوروپتیك ، ساركوپتیك و دمودكتیك تقسیم می شوند جربها در داخل پوست یا روی پوست میزبان خود به صورت دائمی زندگی می كنند و فرم بالغ آنها دارای هشت پا بوده ، تخم مرغی شكل و سفید رنگ است و قطر آنها حدود ۵/۰ میلیمتر می باشد .جربها در حیوانات اهلی ایجاد انواع بیماریهای پوستی مانند درماتیت ، ریزش پشم پشم و مو ، خارش ، چروكیدگی و زخمهای پوستی می كنند .
▪روش مبارزه :حمام دادن دامها با سمومی مانند كومافوس . فوسمات و توكسافن و نیز حشره كشهای تزریقی سیستمیك ماند آیورمكتین موثر می باشد.
شپش :
شپشها دو دو گروه عمده شپشهای خونخوار و شپشهای گزنده تقسیم می شوند . شپشهای خونخوار باعث بروز كم خونی در میزبانی شده و بیماریهای عفونی را منتقل می نمایند . این شپشها عمدتا در دامها دیده می شوند . شپشهای گزنده باعث بروز خارشهای پوستی و اذیت و آزار میزبان شده ، تحریك پوستی ، موریختگی ، ایجاد دلمه را سبب می شوند . این انگلها عمدتا در پرندگان دیده می شوند .
▪روش مبارزه :در درمان شپشها عمدتا از تركیبات ارگانوفسفره استفاده یم شود . استفاده از از سم به صورت پودر و یا پور ـ آن ( ریختن مستقیم ) موثرتر است
Non-Existent
1st October 2008, 04:11 PM
خلاصه:لیشمانیازیس بیماری مشترک انسان وحیوان است که میزبان مخزن بین حیوانات وحشی است.حیوانات اهلی به عنوان دومین میزبان مخزن به شمار می آیند.این انگل بصورت اماستیگوت درمهره داران وبصورت پروماستیگوت درحشرات دیده میشود.
كشف ليشمانيا به عنوان عامل بيماري كالاآزار
سال 1903 ويليام ليشمن و چالز دونو وان اما ستيگوت(1) را درون ماكروفاژهاي افراد مبتلا به كالا آزار مشاهده نمودند.
چرخه حياتي (سيكل زندگي)
جنس ليشمانيا متعلق به خانواده تريپا نوزوماتيده كه آنهم جزء تك ياخته هاي كينتوپلاستيده(2) است كينتوپلاستيدها متعلق به شاخه او گلنوزوا كه تك ياخته او گلنوئيدهم جزء همين شاخه است . ليشمانيا داراي دو مرحله تكثير است ( Digenetic ) يا چند ميزبانه (Hetero xenous ) است كه بعنوان انگل در حشرات و مهره داران عمل مي كنند ميزبان هاي مهره دار شامل پستانداران و مارمولك هاست ميزبان هاي پستاندار آن انسان ، سگ و بعضي جوندگان است .
اين انگل ها (ليشمانيا ها ) بيماريهاي پيچيده اي را ايجاد مي كنند كه موسوم به ليشمانيازيس است . گونه هاي ليشمانيايي عهد جديد و عهد قديم شناخته شده اند و در هر دو بيماري مي تواند جلدي يا احشايي باشد . حشره هاي ناقل پشه خاكي از جنس فلوبوتوموس phlebotomus و لوتزوميا ( Lutzomyia ) است كه در آنها انگل بصورت پروماستيگوت در لوله گوارش زندگي مي كنند كه در هنگام خونخواري از بخش پيشين لوله گوارش (foregut ) مسدود شده توسط انگل به زخم وارد میشود.
1- آماستيكوت : مرحله ابتدايي چرخه زندگي در تويپالوزوم كه پيكر مدور و بدون تاژك دارند .
2- كينتوپلاست : جسم ضميمه اي است در ماستيگوفوراها كه داراي DNA است و تكثير مستقل دارد
مرفولوژی
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e3658231ee1.jpg
لیشمانیاازنظرشکل بردوگونه است شکل پروماستیگوتی وشکل درون سلولی آماستیگوتی.
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e3658250372.jpg
مراحل مختلف چرخه حياتي تريپانوزوماتيد .
a- پروماستيگوت
b- آپيستوماستيگوت
c- اپيماستيگوت
d- تریوماستیگوت
e- كوانوماستيگوت
f- آماستيگوت
g- پاراستيگوت
N-هسته
ّ-Fتاژك
K-كينتوپلاست
پروماستيگوت از پشه خاكي ( اندازه 20-14 نانومتر ) توسط ماكروفاژهاي ميزبان هاي پستاندار بلعيده مي شود. و تبديل به آماستيگوت ( به اندازه 4-2 نانومتر ) مي شود انگل در واقع درون فاگوليزوزوم ماكروفاژ زندگي ميكنند آنها تقسيم شده و پس از تركاندن سلول وارد سلولهاي ديگر مي شود در محل ابتدا توليد يك پاپول كوچك مي كند .
انگل ليشمانيا ترو پيكا عهد قديم توليد ليشمانيازيس جلدي مي كند ، اغلب خود به خود بهبود مي يابد و موسوم به زخم شرقي ( سالك ) مي باشد در حاليكه انگل ليشمانيا دونواني بداخل سلول هاي پوشينه اي سيستم تورينه – پوشينه اي و گلبول هاي سفيد با هسته چند شكلي خون ، طحال ، غدد لنفاوي ، مغز استخوان و در نهايت ايجاد ليشمانيازيس احشايي مي كند كه در صورت عدم درمان ممكن است كشنده باشد .
ليشمانيازيس مخاط جلدي عهد جديد ايجاد يك جراحت ( لزيون ) در محل گزش مي كند كه مي تواند ريشه ( متاستاز) به بيني و دهان بدهد و باعث بد ريختي و بيماري غير قابل درماني را بنمايد .
انگل ها بوسيله پشه خاكي در هنگام خونخواري گرفته مي شود و وارد لوله گوارش شده و در بخش مياني لوله گوارش ( Mid gut ) تكثير يافته و تبديل به پروماستيگوت شده به سرعت موجب انسدادلوله گوارش شده و واردمري میشود
چرخه زندگی لیشمانیا در پشه خاکی
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e365825f96f.gif
اين پروماستيگوت ها مي توانند در 25 درجه سانتيگراد پر ورانده شود. معمولا اماستيگوت ها در داخل سلول ها کشت يافته رشد داده مي شوند اما مي تواند در خارج سلولي در 37 درجه در شرايط خاص رشد داده شود .
بيماريهاي ليشمانيايي
ليشمانيازيس احشايي ( كالا آزار )
بيمار باليني در واقع طيفي از نشانه هاي باليني است كه هم تحت تاثير گونه هاي ليشمانيا و هم واكنش ايمني ميزبان است عفونت ليشمانيا دونوواني با دوره كمون 4-2 ماه از بدون نشانه تا بروز بيماري كامل فرق مي كند .
بيماري باتب و بيقراري شروع شده و با تحليل رفتن ، بزرگي طحال و كبد ادامه يافته و در نهايت پس از 3-2 سال موجب مرگ مي شود در بعضي از موارد كه بيماري بصورت حاد است با تب بالا و لرز و در نهايت در 12-6 ماه موجب مرگ ميگردد .
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e365aa2dd21.jpg
علت مرگ معمولا در اثر عفونت هاي ثانويه است بعضي از عفونت ها هم خود بخود بهبود ي مي يايند.
اماستيگوت هاي ليشمانيا دونواني در اسمير طحال كه با گيمسا رنگ آميزي و با روغن سدر مشاهده مي شود به هسته و كينتوپلاست ميله اي شكل توجه كنيد ( از T.C- ORITEL 19996 )
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e365aa48f06.jpg
اماستيگوت ها در سال 1900 از اسمير طحال سربازي از دام دام ( DUM DUM ) هند توسط ويليام ليشمان كشف شد ( بيماري در هند موسوم با كالاآزار يا تب دام دام است ) ليشمان اين موضوع را در سال 1903 منتشر كرد و همزمان با او چارلز دونوان نيز موفق به كشف اين انگل شد در بعضي از مناطق در 10-5 درصد از موارد درمان شده آشفتگي پوستي ايجاد مي شود كه موسوم به تظاهر ليشمانيايي جلدي پس از كالا آزار است ( PKDL)
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e365d9238d4.jpg
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e365aa5f977.jpg
ليشمانيازيس جلدي (سالک)
از آنجائيكه تمام ليشمانياها مرفولوژي مجزايي دارند . محققين در ابتدا سه گونه ليشمانيا رامعرفي نمودند تروپيكا (جلدي ) برازيلنيس ( جلدي مخاطي ) و دونوواني ( احشايي ) بهر حال طبقه بندي متداول خيلي پيچيده تر و باز تاب پيچيدگي نشانه هاي است بعنوان مثال انگل هاي كالا آزار هندي و مديترانه ليشمانيا دونوواني و ليشمانيا اينفانتوم
ليشمانيازيس جلدي عهد قديم
دو گونه از ليشمانيا باعث بيماري جلدي در خاور نزديك مي شود . ليشمانيا تروپيكا و ليشمانياماژور بعد از گزش پشه خاكي (فلوبوتوموس ) آلوده ابتدا يك برجستگي جوش مانند ( نودول ) كه ناشي از تجمع سلول هاي پلاسمايي ، لنفوسيت و ماكروفاژهاست بوجود مي آيد .
ليشمانيا ماژور يك بيماري مناطق روستايي و ليشمانيا تروپيكا معمولا در شهرها اتفاق مي افتد در محل جوش زخمي باندازه 3-1 سانتي متر شكل مي گيرد كه اطراف آن آماسي است انگل ها در زخم تكامل يافته پراكنده است مخصوصا در ناحيه حاشيه اي آن بهبودي در عرض چند ماه صورت مي گيرد و ايمني پايدار شكل مي گيرد .
زخم هاي ليشمانيا ماژور ممكن تا حصول بهبودي چند سال طول بكشد زخم هاي ليشمانيا تروپيكا خشك و ليشمانيا ماژور مرطوب هستند هر دو تا ممكن است به عفونت هاي ثانويه آلوده گردند ( yaws ) از جمله ياوز ( يك بيماري پوستي غده غده اي شدن كه ناشي از نوعي اسپيروكت است ) و مياز ( آلودگي زخم بالا رو حشرات ) بعد از بهبود زخم چه بصورت خود بخود و چه درمان يك ايمني پايداري بوجود مي آيد.
ليشمانيازيس جلدي عهد جديد
ليشمانيا عهد جديد به مراتب پيچيده تر مي باشد و در اثر ليشمانيا شاگاسي كه ايجاد بيماري احشايي مي كنند ليشمانيا گروه مكزيكي ( مكزيكان گروپ ) كه ايجاد جراحت خود بهبودي يابنده پوستي مي كند و گروه ليشمانيا برازيلنيسیس كه ايجاد جراحات جلدي و مخاطي – جلدي مي كند بيماري بصورت نقاشي و حك شده بر روي سفال هاي بدست آمده از پرو كه متعلق به 400 سال پيش از ميلاد مسيح است نشاند داده شده است بيماري در تمام كشورهاي آمريكايي لاتين بجز شيلي واروگوئه گسترش دارد و مواردي هم از تگزاس گزارش شده است بيماري يك بيماري مشترك بين انسان و حيوان است كه میزبان مخزن در بين حيوانات وحشي دارد .
جراحت اوليه در انسان بصورت زخمي است كه مركز آن گرد مثل دهانه آتشفشان و اطراف آن التهابي است .
ليشمانيا مكزيكانا ايجاد زخم شيكلروس مي كند كه مي تواند تقريبا باعث تخريب تمام گوش خارجي شود .
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e365d93424f.jpg
ليشمانيا برازيلينسيس ايجاد زخم هاي متاستازي در بيني و مخاط حلق مي كند اين زخم ها ممكن است در عرض چندماه تا چند سال از آغاز عفونت بوجود آيند بيماري عمدتادرافراديكه شاغل در جنگل هستند بروز مي كند و موسوم به اسپانديا مي باشد تخريب جنگل ها موجب گرايش و تطابق بعضي از گونه هاي پشه خاكي در محيط هاي مسكوني و لذا دام اهلي بعنوان دومين ميزبان هاي مخزن بشمار مي آيند .
بيماري اغلب همراه بالاغري مفرط ( كاشكسي ) و به دنبال بهبودي ، آشفتگي ( دفورمیتی ) اعضاء مشاهده مي شود .
اغلب بافت هاي استخواني و غضروفي بيني و همچنين كام سخت و نرم از بين مي روندومرگ بدنبال عفونت ثانويه يا سوء تغذيه رخ مي دهد .
و گاه بيماري به اشتباه جذام و يا ديگر عفونت هاي باكتريايي و قارچي تشخيص داده مي شود
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e365d9351f8.jpg
در بعضي از بيماران ، مخصوصا در ونزوئلايك فرم جلدي منتشر از بيماري كه باگرانولوماي ماكروفاژي و ضخيم شدن پوست مشخص شده مشاهده ميشود.اين فرم مثل جذام لپرو ماتوزي و مثل بيماريهاي قارچي است و گاه در تشخيص دچار اشتباه مي كند
http://www.njavan.ir/forum/imagehosting/1748e365fe9e589.jpg
پراكندگي ليشمانيازيس
حدود 12 ميليون نفر از 88 كشور جهان به ليشمانيازيس مبتلا ست از كشورها 16 كشور جز كشور هاي توسعه يافته جهان هستند تخمين زده مي شود حدود 350 ميليون نفر در معرض ابتلا به گونه هاي مختلف ليشمانيا هستند .
بروز موارد جديد در سال ، حدود 2 ميليون نفر است ( 5/1 ميليون ليشمانياي جلدي و نیم میلیون نفر ليشمانياي احشايي) مثل خيلي از بيماريهاي گرمسيري عفونت هاي ليشمانيايي با توسعه اقتصادي ساخت بشر و تغييرات محيط اطراف توسط انسانها باعث افزايش تعارض ( در معرض قرار گرفتن ) انسان با پشه خاكي ناقل بيماري باشد برداشت الوار از جنگل ها استخراج معادن ، سدسازي ها ، تعريض اراضي براي كشت ، برنامه هاي جديد آبياري ، جاده سازي و جنگل ها دست نخورده از جمله در آمازون ، گسترش مهاجرت هاي اقتصادي و شهرنشيني هاي فزاينده و سريع در سطح جهان علل اصلي افزايش موارد ابتلا به اين بيماري است .
بيماري هميشه بعنوان يك زئونوز بوده است . نوعي از موش موسوم به جربيل بعنوان اصلي ترين مخزن ليشمانيا تروپيكا در مركز آسياست و در بعضي از مناطق سگ وگربه وسنجاب ها نيزعفوني ميگردند . در آمريكاي لاتين جوندگان بعنوان مخزن براي گونه هايي از ليشمانيا هستند .
اخیرا یک افزایش درلیشمانیای احشائی پدیدآمده که ناشی ازاشاعه جهانی ایدز میباشدعفونت توامان ایدز لیشمانیا رامیتوان یک بیماری وابسته یاگرایشی واقعی بحساب آوردمخصوصادراروپای جنوبی که70-25 درصدازلیشمانیای احشائی بالغین وابسته به عفونتHIV بوده است9-5/1درصداز مواردایدزازبیماری لیشمانیای احشائی تازه گرفتار شده ویادوباره فعال شده رنج می برندهمه گیری هائی از لیشمانیا احشائی هنوز هم درسودان شرقی و جنوبی ودرتقاطع اریتره اتیوپی وسودان بروز می کند اخیرا بروز مجددی از لیشمانیای احشائی در برزیل رخ داده است.
شيوع ليشمانيازيس در سگ هاي شكاري ايالات متحدي
در سال 1999 سگ هاي شكاري باشگاهي در ميل بروك نيويورك مبتلا به يك بيماري ناشناخته اي شدند نشانه هايي كه در آنها مشهود بود عبارت بودند از ضعف , خونريزي , از دست دادن موها و نارسايي كليه , بيش از 24 تا از سگ ها مردند . آزمايش مايعات مفصلي سگ هاي بيمار منجر به شناسايي انگل هاي ليشمانيايي شد و پس از آن تمام سگ هاي شكاري ( Fox hound ) آمريكا تحت آزمايش قرار گرفتند و 12 درصد از آنها پادتن بر عليه ليشمانيا داشتند ولي نه در سگهاي ولگرد ميل بروك و نه سگهاي ولگرد ساير نقاط آمريكا پادتني مشاهده نشد
.انتقال اين بيماري مبهم بود .چون از چهارگونه پشه خاكي موجود در ايالات متحده هيچكدام به جز در نیوجرسي قادر به زندگي در شمال نيستند . دانشمندي در والتر رايد چنين نظريه داد كه سگها با تماسهاي جنسي يا تماس زخمها ممكن است همديگر را آلوده كرده باشند البته متخصصين ليشمانيا با اين نظر موافق نيستند .
آنها نظرشان براين است كه سگها زمانيكه در سفر جنوب بودند بوسيله پشه خاكي گزيده شده اند يك احتمال ديگر اينكه گونه ناشناخته اي از پشه خاكي در محل باشد يا حتي ناقلين ديگري وجود داشته باشد گونه ليشمانيا , ليشمانيا ايفانتوم است كه به احتمال پايين بودن سطح اپيدميكي آن در افراد ايالات متحده وجودش فراموش شده است .
تشخيص و درمان ليشمانيازيس
تشخيص بيماريهاي ليشمانيايي منحصراًبا شناسايي اماستيسگوت در كشت انگلي و يا روش ميكروسكوپي ا ست اخيراً PCR ژن هاي انگلي جهت تشخيص مورد استفاده قرار مي گيرد .
بيوسپي بافتي را به صافي هاي مخصوص تماس داده و سپس صافي ها را با الگوهاي معلوم در مقابل ژن هاي انگل روبرو ميكنند . درمان بيماريهاي ليشمانيايي هم بصورت موضعي و هم بصورت عمومي با استفاده از تركيبات پنج ظرفيتي آنتيموان و تركيبات معطره دياميدين انجام ميگيرد رايج ترين تركيبات مورد استفاده از آنتيموان پنج ظرفيتي استيبو گلوكنات سديم ( پنتوستام ) در آنتي مونيات ملگوسين (گلوكانتيم) كه براي اولين با در سال 1947 و 1950 بكار گرفته شده است عدم توفيق در درمان و عود بيماري در تمام فرمهاي ليشمانيازيس حدود 25-10 درصد موارد ميباشد اگر اين داروها موثر نبودند از پنتاميدين (لوميدين) و آمفوتريسين B(فانژيزون) كه در سالهاي 1940 و 1959 معرفي شده اند استفاده مي شود .درمان ليشمانياي مخاطي – جلدي موفقيت آميز نيست .
ایمنی شناسی لیشمانیازیس
نظر به اينكه آماستيسگوت در درون فاگوليزوزوم ماكروفاژهاي ميزبان قرار مي گيرند لذا واكنش ايمني هومورال بدليل مخفي بودن انگل ليشمانيا شكل نمي گيرد از آنجائيكه انگل هاي درون سلولي در معرض واكنش هومورال ميزباني نيستند پادتن هاي گردش خون تاثيري بر عفونت ندارند وحتي ممكن است مضر نيز واقع شوند ايمني بطور كلي وابسته به ایمنی سلول است و اين براساس مشاهدات زير است .
1- تخليه سلولهاي Bدر حيوانات تاثيري بر جريان يك عفونت ندارد .
2- جلوگيري از عمل پادتن ها بوسيله ضد(m (Igتاثيري بر عفونت ندارد .
3- درحاليكه سطحm Ig و IgG بالاست ولي قادر به حفاظت در برابر عفونت نيست با استفاده از سويه هاي همخون موش هايي كه از نظر ژنتيكي مشخص ومعلوم هستند آنهايي كه در مقابل ليشمانياي ماژور جلدي بهبودي يافتند و آنهايي كه بهبودي نيافتند موجب افزايش دانش ما در مورد واكنش ايمني در برابر ليشمانيا است . دو كشف اساسي در اين سیستم عبارتند از :
1- دو مسير براي سلولهاي كمكي تي ( T Helper ) وجود دارد .افزايش (1 T Helper ) منجر به محافظت و افزايش ( T Helper2 ) منجر به وخامت بيماري ميشود .
2- علاوه بر اين حفاظت خودكار , ماكروفاژها نيز يك سيستم دفاعي ديگر دارند كه با توليد عامل نكروز توموري آنها (TNFalpha) كه باعث تحريك در توليد آنزيم اكسيد نيتريك سنستتاز مي شود .
هرگونه نقص ژنتيكي كليدي در اين مسير خود را مستعد ابتلا به بيماري خواهد نمود استعداد ابتلا به عفونت در موش هاي همخون حداقل بوسيله پنج جايگاه ژن كنترل مي شود .
اين پنج جايگاه ژن عبارتند از SCL-1 , SCL-2 , خوشه ژني سيستوكين T-Helper 2 كمپلكس اصلي بافت رقابتي و NraMp1 يا L Sh مشابه همين براي ژنهاي مستعد كننده انسان نيز شناسايي شده است اين ژن ها همچنين كنترل مقاومت ديگر پاتوژنهاي درون سلولي مثل توكسوپلاسما , سل و جذام را بعهده دارند.
فرعيات Tcell كه Th1 باعث فعال شدن ايمني وابسته سلولي و از واكنش هومورال جلوگیری میکند. درحاليكه سلولهاي Th2 باعث فعال شدن ایمنی هومورال و از ايمني وابسته سلولي جلوگيري ميكند .
واكسنهاي تجربي از سلولهاي كشته شده يا سويه هاي تخفيف حدت يافته در چند منطقه آزمايش شده است . در برزيل ( ليشمانيا امازونيسيس ) و در ونزوئلا ( ليشمانيا مكزيكن و ليشمانيا برازيلنسیس ) به ارتش اشغالگر اسرائيل نيز توصيه شده است كه سربازانشان برعليه ليشمانيا واكسينه كنند علاوه بر اين بعضي از واكسنهاي مولكولي ( واكسن هاي افتراقي ) كه براي آزمايش انتخاب شده اند : GP63 كه مهمترين گليكوپروتئين سطحي ليشمانيا و LPG ( ليپو فسفو گليكان ) سطحي پارازيت است .
واكسن هاي DNA كه تجلي gp63 را دارد معلومشده است تا حدودي موثر است .
· عفونت زايي ليشمانيا هاي پروماتيسگوتي كشت داده شد
آزمايشگاه ديويد ساكس فاش ساخت كه پروماتيسگوت در ناقل پشه خاكي دستخوش تغييرات ظاهري وبيوشيميائي مي شوند بطوريكه عفونت زايي آنها براي ميزبانان پستاندار افزايش پيدا ميكند , آنها توانستند اين فرايند را در كشت انگل تقليد كند .
بطوريكه مرحله Log ( فاز لگاريتم ) غيرعفوني و مرحله خاموشي يا تثبيت عفوني بوده است .آنها اين مراحل را به ترتيب پيش چرخه اي (Procyolic ) و فوق چرخه اي ( Metacyolic ) پروماستيگوت ناميدند .
پروماستيگوت هاي متاسيكلي ليشمانيا ماژور را مي توان با عدم توانايي آگلوتينه كردن لكتين , آگلوتيمين بادام زميني تشخيص داد .
شكلهايي از يك مقاله مربوط به تغييرات كربوئيدرات بين پروماستيگوتهاي ليشمانياي ماژور عفوني و غيرعفوني .دو گالاكتوز متصل به لكتين و آگلوتينين بادام زميني ( PNA ) و آگلوتنين كرچك (RCA ) مي توانند 100% پروماتيسگوت هاي فاز Log را آگلوتينه نماينددر حالیکه فقط 50 در صد پروماستیگوت هامرحله تثبیت راآگلوتینه می کنند افزودن mMD 10گالاكتوز مانع از آگلوكتيناسيون ميشود
نوشته: دكتر سيمپسان
ترجمه :شهرام شهریار
Non-Existent
1st December 2008, 12:32 AM
تنياساژيناتا ( كرم كدو )
مقدمه
به كرم تنياساژيناتا كرم پهن گوشت گاو وبه فارسي كرم كدويا تنياي گاونيز گفته مي شود.عليرغم اين كه اغلب مبتلايان يك كرم در روده دارند مواردي از آلودگي با 12 كرم هم گزارش شده است. كرم بالغ ساژيناتا در روده باريك انسان زندگي مي كند .طول كرم 4 تا 8 متر ، داراي 4 بادكش است كه بوسيله بادكش هاي موجود در سر به مخاط روده باريك مي چسبدتعداد بندهاي آن هزار تا دو هزار بند مي باشد .بندها از نظر جنسي هرمافروديت هستند.( هر دو دستگاه تناسلي نر وماده در اين بندها وجود دارد)بندهاي آخر بنام بند بارور بطور تك تك از بدن كرم جدا وبه خودي خود هنگام روز از طريق مقعد همراه مدفوع دفع ميشونداين انگل 2 ميزبان دارد ميزبان نهايي آن انسان ومهمترين ميزبان واسط آن گاو و گاهي شتر مي باشد.طول عمر کرم بيشتر از25 سال مي باشد.
چرخه زندگي
بندهاي بارور از بدن انسان آزاد شده و موجب آلودگي گياهان و علوفه مي شود گاو به دنبال خوردن گياهان و علوفه حاوي تخم كرم آلوده مي شود تخم انگل در لوله گوارش گاو پاره شده جنين 6 قلابي آزاد مي شود، جنين 6 قلابي جدار روده را سوراخ كرده ، وارد گردش خون عمومي ميشود و از طريق عروق خوني وارد بافتهاي عضلاني گاو شده پس از 60 تا 70 روز بصورت كيست در مي أيد كه به آن سيستي سركوس بويس مي گويند.کيست رسيده در گاو صورتي رنگ و ابعاد آن 5-9 ميلي متر است.انسان با خوردن گوشت نيم پخته اي كه مراحل لاروي ( آلوده كننده ) سيتي سركوس بويس را داشته باشد مبتلا مي شود . پس از 10 تا 12 هفته آلودگي روده اي ايجاد و لاروآزاد شده به جدار روده مي چسبد . لارو طي 5/2 تا 3 ماه به كرم بالغ تبديل و تخم گذاري مي كند . كرم بالغ در روده انسان چندين سال زنده مي ماند و شخص آلوده روزانه حدود 8 عدد بند دفع مي كند . تخمها در محيط بيرون بسيار مقاوم هستند بطوري كه در محيط خشك تا 3 هفته ودر محيط مرطوب تا 5 ماه زنده مي ماند.
علائم باليني
درد ناحيه بالاي شكم ،عصبانيت، سرگيجه،تهوع،كاهش اشتها يا افزايش اشتها،دل درد در ناحيه آپانديس به علت ورودبندكرم يا تخم در مجراي آپانديس.
تشخيص
بيماري از طريق يافتن بندهاي باروردر رختخواب يا مدفوع و يا يافتن تخم در مدفوع يا اطراف مقعد که بوسيله تست نوارچسب تشخيص داده مي شود .
درمان
نيكلوزاميد : قرص جويدني 500 ميلي گرم
توجه كنيد :
1- اين دارو را بايد بعداز يك غذاي سبك مانند صبحانه بخورند با اين وجود مي توان آن را با معده خالي ، يك ساعت قبل و يا دو ساعت بعد از غذا مصرف كرد.
2- در صورت عدم بهبودي ، مي توان درمان را بعد از 7 روز تكرار كرد.
3- براي كودكان خردسال ، قرص را خرد كرده و سپس با كمي آب مخلوط نماييد.
4- يك ماه پس از درمان براي انجام آزمايش مدفوع واطمينان از بهبودي، بيماررابه پزشك ارجاع نماييد.
پيشگيري
1. عدم استفاده از فاضلاب تازه انساني در آبياري سبزيجات ومراتع.
2. انجمادگوشت در حرارت 15 -10درجه زير صفر به مدت 10 -5روز .
3. آموزش به مردم در مورد دفع صحيح زباله و عدم استفاده از كودهاي انساني تازه در مزارع
4. آموزش به مردم در مورد دفع صحيح مدفوع وضد عفوني كردن توالتهاي آلوده
5. نظارت بر تهيه و توزيع گوشت در كشتارگاهها و قصابيها
6. آموزش در مورد اجتناب از خوردن گوشت گاو و يا شتر بصورت خام يا نيم پز
1. پيگيري بيماران شناخته شده تحت درمان
Non-Existent
1st December 2008, 12:53 AM
کرم کدو
دید کلی
کرم کدوی خوک و انسان یا تنیاسلیوم گونهای از کرمهای پهن ، رده نواریان است. نواریان اکثرا دراز و دارای بدنی پهن هستند که از تعداد زیادی قطعات یا بندهای کوتاه تشکیل گردیدهاند. این کرمها از کوتیکول پوشیده شدهاند. دارای مجاری وازنشی یا دفعی هستند و یک حلقه عصبی با سه جفت طنابهای عصبی دارند. اینها دهان و لوله گوارش ندارند و مواد غذایی از دیواره بدنشان جذب میشود و همگی انگلهای داخلی هستند و کرمهای بالغ در روده مهرهداران و لاروها در بافتهای میزبان واسط به سر میبرند.
شکل ظاهری
کرم کدو خوک و انسان یا تنیاسولیوم از زمانهای قدیم شناخته شده است. یک سر کوچک گره مانند یا اسکولکس دارد که در کنارههای آن چهار مکنده یا بادکش و در نوک یا روستلوم آن دایرهای از قلابهای متعدد دیده میشود. گردن یا منطقه جوانه ، اسکولکس را به بدن متصل میسازد. بدن شامل رشتهای تا 1000 بند یا پروگلوتید میباشد.
بادکشها و قلابها بکار چسبیدن اسکولکس به دیواره روده میزبان میآید و زنجیره پروگلوتیدها در حفره روده آزادانه قرار گرفته است. پروگلوتیدهای جدید در ناحیه گردن دائما بوسیله جوانه زدن پدید میآیند و با فشار پروگلوتیدهای دیگر به عقب رانده میشود. همچنان که پروگلوتیدها به عقب میروند، اندازه آنها افزایش یافته ، کاملتر شده بالاخره جدا میگردند.
پروگلوتید
هر بند بدن کرم کدو را پروگلوتید نامند. در هر پروگلوتید ، عضلات ، پارانشیم و قسمتهایی از مجاری وازنشی که بوسیله یک مجرای عرضی به هم متصل است، تعداد زیادی سلولهای شعلهای و اعصاب موجود است. هنگامی که یک پروگلوتید از اسکولکس فاصله معینی پیدا میکند، مجموعه کاملی از اندامهای جنسی نر و ماده در آن پدیدار میشود. در پروگلوتید دستگاه گوارش ، جریان خون و تنفس وجود ندارد و دستگاه تناسلی برعکس رشد زیادی کرده است.
دستگاه عصبی
در اسکولکس دو حلقه عصبی وجود دارد که روی این دو حلقه مزبور چهار جفت گانگلیون عصبی واقع شده است. علاوه بر آن گانگلیون بزرگ قعری نیز در اسکولکس وجود دارد. در هر طرف بدن در امتداد و نزدیک لوله یک زوج رشته عصب طولانی موجود است که در ستاسر بدن وجود دارد.
اندامهای حسی
در این جانوران به علت دارا بودن زندگی انگلی اندامهای حسی موجود نیست. ولی رشتهها عصبی زیادی در زیر پوست و اسکولکس آنها وجود دارد.
دستگاه تناسلی
این کرمها نر و ماده هستند و در هر قطعه بدن آنها هر دو دستگاه تناسلی نر و دستگاه تناسلی ماده وجود دارد. دستگاه تناسلی نر در قطعات نزدیک تر به گردن شروع به تشکیل شدن مینماید. ولی دستگاه تناسلی ماده در قطعات پایین تر بوجود میآید. بنابراین بیضهها زودتر از تخمدانها تشکیل میشود. در بندهای میانی بدن ، هر دو دستگاه وجود دارد. به تدریج که به انتهای بدن نزدیک میگردد. در بندهای متوالی عمل لقاح انجام میشود و تخمها تشکیل میگردند. در بندهای آخر این دستگاه تناسلی از بین میرود و فقط آثاری از آنها باقی میماند.
رشد تخم و چرخه زندگی کرم کدو
رشد و نمو یا سیر تکاملی تخمها در یک موقع شروع میشود و تا موقعی که پروگلوتیدهای رسیده از کرم جدا و از مدفوع میزبان به خارج دفع و سپس متلاشی میگردند، ادامه مییابد. پس از مدتی در هر یک از تخمهای پراکنده در روی زمین یک لارو شش قلابی بوجود آمده ، آنگاه تکامل تخمها متوقف میشوند. چنانچه خوکی این تخمها را بخورد، پوسته تخمها در روده خوک هضم شده و لاروها در خونعروق لنفی راه مییابند و از آنجا نیز به عضلات ارادی رفته و کیست پیدا میکنند.
کیست بزرگ و پر از مایع میشود و از این پس آن را کرم مثانهای یا سیستی سرکوس مینامند. داخل سیستی سرکوس اسکولکس با بادکشها و قلابهای آن بوجود میآید. ولی رشد و نمو صورت نمیگیرد. وقتی انسان گوشت خوک محتوی چنین کیستی را بطور خام یا کاملا نپخته بخورد، دیواره خارجی کیست گوارش یافته و اسکولکس به روده میزبان (انسان) میچسبد و بدین ترتیب کرم کدوی جدید شروع به تشکیل شدن مینماید. عفونتهای رویانی در انسان ، موجب ابتلا سیستم اعصاب مرکزی شده و عوارض شدید و وخیمی به بار میآورد.
علایم بالینی
وجود لارو در عضلات و مغز و کبد که تقریبا دو ماه پس از خوردن تخم کرم ایجاد میشود ایجاد بیماری میکند که سیستی سرکوزیس نام دارد. اگر لارو در مغز باشد علایم عصبی از جمله صرع بروز مینماید. استقرار لارو در بطن چهارم مغز باعث بالا رفتن فشار داخل مغز و هیدروسفالی میشود که با علایم سر درد ،حالت تهوع و استفراغ و دو بینی همراه است.
تشخیص
تشخیص آلودگی به کرم بالغ با مشاهده تخم در مدفوع و یا در لام تهیه شده با نمونه برداری از اطراف نشیمن گاه داده میشود. از روشهای آزمایشگاهی و سرمی و اشعه ایکس برای تشخیص استفاده مینمایند.
درمان
برای درمان باید از تجویز داروهایی که باعث حل شدن کرم در داخل بدن شود خودداری کرد و نیز باید از ایجاد استفراغ در موقع درمان جلوگیری نمود. داروی موثر پرازیکوآنتل است.
پیشگیری
خوشبختانه چون لارو این کرم در بدن خوک پرورش مییابد و خوردن گوشت خوک برای مسلمانان حرام است افراد مسلمان به این بیماری مبتلا نمیشوند.
Non-Existent
1st December 2008, 01:05 AM
کرم کبد
مقدمه
خانواده فاسیولیده کرمهایی هستند پهن به شکل برگ درخت که انگل کبد یا مجرای صفراوی و روده پستانداران هستند. این انگل در اکثر نقاط دنیا مشاهده میشود بخصوص در کشورهایی که پرورش گوسفند رواج دارد آلودگی با نسبت بالا در بین دامها ملاحظه میشود. آلودگی انسان با این انگل در برخی نقاط مانند آمریکای جنوبی و کشورهای مدیترانهای مانند ایران گزارش شده است.
ویژگیهای کرم فاسیولا
کرم فاسیولا به شکل برگ به اندازه 5 - 3 سانتیمتر دارای دو بادکش دهانی و شکمی است. سطح بدن از کوتیکول خاردار پوشیده شده است. سیستم تناسلی هرمافرودیت با دو بیضه منشعب در قسمت عقب کرم و تخمدان منشعب و رحم پر پیچ و خم در قسمت جلو است که به سوراخ تناسلی ختم میشود. دستگاه گوارش ناقص و فاقد مخرج است، ولی دارای انشعابات زیاد سکوم (روده کور) میباشد.
چرخه زندگی فاسیولا
تخم انگل که پس از لقاح تخمک و اسپرم از یک کرم یا از دو کرم مختلف تولید میشود پس از آنکه از طریق مدفوع میزبان نهایی به آب شیرین محیط زیست افتاده پس از 2 - 1 هفته نوزاد مژهداری به نام میراسیدیوم از آن خارج شده و به بدن حلزون واسط به نام لیضه و لاروهای کاملتر به نام اسپروفیت ورودی و بالاخره سرکر تشکیل میشود. سرکر از حلزون خارج شده و در آب شناکنان به طرف گیاهان اطراف برکه یا جوی آب رفته، دور آن را لایه مقاومی میگیرد که از این پس به آن متاسرکر میگویند.
انسان یا حیوان گیاهخوار (میزبان نهایی) با خوردن متاسرکر به آن آلوده میشود. دیواره متاسرکر در معده متلاشی شده و سرکر آن آزاد میشود که دیواره معده یا روده را سوراخ کرده پس از ورود به محیط عمومی لایه خارجی کبد را سوراخ کرده و به کبد وارد شده و با تغذیه از سلولهای پارانشیم کبد به کرم بالغ تبدیل میشود.
بیماریزایی
آسیبهای ناشی از بیماری فاسیولا ارتباط با تعداد کرم در بدن دارد. آسیبهای اولیه در اثر جابجایی در بافت کبد برای رسیدن به مجرای صفرا ایجاد میشود که در برخی اوقات مرده کرم سبب ایجاد نسج فیبری میشود. در انسان فقط تعداد کمی از کرمها به مجرای صفرا میرسند که در آنجا چند ماه تا چند سال زنده میمانند. کم خونی از عوارض اصلی بیماری است.
علت کم خونی تغذیه کرم از خون ، ایجاد خونریزی از مجاری صفراوی و کم شدن عمر گلبولهای قرمز خون میباشد. وجود کرم فاسیولا که گاهی وارد اعضای دیگر بدن میشود سبب ایجاد آسیب در آنها میشود مانند آسیبهای معدی ، لوزوالمعده و طحال و بافت زیر جلد و عروق خونی و ریه و مغز و عضلات و آپاندیس.
علایم بالینی
دوره کمون بستگی به تعداد کرم وارد شده به بدن دارد. در یک اپیدمی فرانسه علایم بیماری 6 هفته پس از خوردن سبزیهای آبزی آغاز شد و حداکثر علایم بین 2.5 - 2 ماه ظاهر گردید. علایم اولیه بیماری عبارتند از تعریق زیاد ، دردهای شکمی و کهیر. فاصله زمانی بین ورود تخم انگل به بدن و مشاهده تخم در مدفوع بستگی به تعداد کرم دارد که حد متوسط آن در انسان بین 3 تا 4 ماه محاسبه شده است.
تشخیص بیماری
آزمایش خون بالا رفتن لوکوسیتها را نشان میدهد که تعداد آن بین 10 تا 40 هزار در میلیمتر مکعب میشود و نسبت ائوزینوفیلی از 0.5 بیشتر است. کم خونی به صورت کاهش هموگلوبین مشاهده میشود. آزمونهای کبدی در دوره حاد بیماری متغیر است. بهترین وسیله تشخیص استفاده از آزمون انگل شناسی است که تخم فاسیولا را در مدفوع و مایع کشت شده از دوازدهه مشاهده مینماییم..
درمان فاسیولازیس
از سالها قبل تعدادی دارو برای درمان بیماری بکار رفته است که 3 داروی مهم شامل بیتی نول ، تریکلابندازول و پرازیکوآنتل است.
پیشگیری
انسان باید از خوردن گیاهان و سیزیجات نشسته و آبهای آلوده اجتناب نماید. بهترین راه پیشگیری در حیوانات درمان آنها و نیز از بین بردن حلزونهای ناقل با استفاده از مواد شیمیایی و بهسازی محیط است.
انواع فاسیولا
فاسیولا انواع مختلف دارد که برای حیوانات گیاهخوار در اغلب نقاط دنیا آلوده کننده است. نام برخی از آنها عبارتند از: فاسیولا ژیگانیتکا ، فاسیولا ایندیکرم ، فاسیولا ماگنا ، فاسیولا امریکانا ، فاسیولا کالیفرنی ، فاسیولا نیانزه ، فاسیولا اجلافی و فاسیولای جکونی.
منبع : سايت رشد
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.