PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خطبة حضرت سلمان(ع)؛ علائم ظهور و فتنة مشرق



matrix
8th November 2009, 07:42 AM
علامة مجلسی در «بحارالأنوار» و شیخ علی حائری یزدی در کتاب «الزام الناصب» از «احتجاج» طبرسی نقل کرده‌اند که سلمان فارسی پس از سه روز بعد از رحلت رسول خدا(ص) برای مردم خطبه‌ای خواند و در آن خطبة خطاب به مردم چنین گفت:



«ستایش خدای را که مرا بعد از آنکه حق را انکار می‌نمودم، به دین خود هدایت فرمود، چه آنکه من آتش کفر را شعله ور می‌ساختم و آن را بالا می‌بردم و از آن بهره‌ای داشتم تا اینکه خدای عزّوجلّ محبّت تُهامه (یعنی سرزمین مکّه) را به دلم انداخت. پس در حالی که گرسنه و تشنه بودم، قومم مرا طرد کرده بودند، دستم خالی بود، مرکبی نداشتم که بر آن سوار شوم و مالی در دستم نبود که مرا توانایی بخشد، بیرون آمدم و حالم آن گونه بود که بود، تا به حضور رسول خدا(ص) شرفیاب شدم و آنچه را که می‌دانستم شناختم و علائمی را که دربارة رسول خدا اطّلاع داشتم، دیدم. پس خداوند به وسیلة او مرا از آتش نجات داد و در دنیا به آن معرفتی که به وسیلة آن به دین مبین اسلام داخل شدم، رسیدم.

آگاه باشید ای مردم، حدیث مرا بشنوید و سپس در آن تعقّل کنید. به من علم و دانش فراوانی داده شده و اگر همة آنچه را که می‌دانم به شما اطّلاع دهم گروهی خواهند گفت او دیوانه است و گروه دیگری خواهند گفت: خدایا، کشندة سلمان را بیامرز. آگاه باشید که برای شما مرگ و میرها و مقدراتی است که به دنبال آن بلاهایی خواهد بود [تا اینکه گفت:]

آگاه باشید که در سرزمین تهامه (حجاز و مکّه) دو گروه به هم می‌رسند که هر دو گروه کافرند. آگاه باشید که برای قبیلة کلب (لشکریان سفیانی) فرو رفتنی است در زمین و اگر چیزی نبود (و موانعی ایجاب نمی‌کرد) من محلّ به خاک افتادن آنها را به شما نشان می‌دادم ولی بدانید که آن سرزمین «بیداء» است، و پس از آن، کسی را که باید بشناسید خواهد آمد. آگاه باشید که من کار خود را ظاهر نمودم و گفتنی‌ها را گفتم و به پروردگار ایمان آوردم و به پیامبرم تسلیم شدم و از مولای خود و مولای هر مسلمانی پیروی نمودم [تا اینکه گفت:] ای مردم ناخن‌هایتان را از روی دشمنانتان برندارید (و پیوسته با آنان بستیزید) و دوستانتان را کنار نگذارید که شیطان بر شما چیره می‌شود. به خدای بزرگ سوگند که به زودی به بلایی دچار خواهید گشت که نتوانید آن را با دست‌هایتان تغییر دهید مگر اینکه به وسیلة ابروهایتان به آن اشاره کنید. سه تای آن را با آنچه در آن است بگیرید و چهارمش را نیز انتظار بكشید و پس از آن امید دیدن او را داشته باشید. كه برافروزندة پرچم ستم، علم ستمگری را برافروزد و شكم زن‌های آبستن و بچّه‌دار را پاره كند و كودكان خردسال را بر روی نیزه‌ها بردارد و مردان را در دیگ‌ها بجوشاند.1آگاه باشید که من از شهادت نفس زکیه و ریخته شدن خون او که در میان رکن و مقام و به سان گوسفند سرش را می‌برند خبر می‌دهم. ای وای (بر اسیران زنان کوفه) که آنها را به «ثویه» (در حوالی نجف) به اسارت می‌برند و شب هنگام آزاد می‌گردند.
و وعدة میان شما (و خروج سفیانی و کشته شدن نفس زکیّه) فتنه‌ای است که از شرق پیدا می‌شود و هاتفی از طرف مغرب فریاد می‌کشد و مردم را به یاری می‌طلبد. شما او را یاری نکنید و اجابتش ننمایید (که خدا او را یاری ننماید) و جنگ و کشتار بزرگی است میان مردم تا آنکه کشته‌ها همانند کشته شده‌ای که در پشت کوفه ـ یعنی در نجف اشرف ـ به قتل رسیده، باشند و آن کوفان است. و نزدیک است که پل کوفه (پلِ روی شط) ساخته شود و دو طرف آن ساختمان گردد تا اینکه زمانی فرا رسد که مؤمنی در هیچ جای عالم نباشد مگر اینکه در آنجا باشد و به سوی آن رهسپار شود. آری این فتنه، فتنه‌ای است تقدیر شده که هیچ کس نمی‌تواند آن را خاموش کند یا از آن جلوگیری نماید و خانه‌ای از خانه‌های عرب پیدا نمی‌شود مگر اینکه این فتنه در آن داخل می‌شود.2




پی‌نوشت‌ها:
1. این جملات اشاره به خروج سفیانی است.
2. بحارالأنوار، ج 22، ص 387؛ الزام الناصب، ج 2، صص 154-152.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد