PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : با شاهين فرهت، آهنگساز



LaDy Ds DeMoNa
4th November 2009, 12:04 PM
با شاهين فرهت، آهنگساز
هيچ وقت براي پول سمفوني نمي‌سازم
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/08/12/100921690848.jpg
در سال‌هاي اخير يكي از بحث‌هاي هميشگي حوزه فرهنگ و هنر، خلق آثار سفارشي در عرصه‌هاي گوناگون بوده؛ از تئاتر و موسيقي گرفته تا حوزه ادبيات و سينما. برخي هنرمندان هستند كه توليد سفارشي اثر را برنمي‌تابند و معتقدند سفارشي كار كردن باعث مي‌شود آثار از بعد هنري‌شان فاصله بگيرند و برخي اين نوع نگاه را قبول ندارند و مي‌گويند مي‌شود كاري را سفارش گرفت و خوب آن را انجام داد و همه معيار‌هاي هنري را هم مدنظر قرار داد.

البته در همه جاي جهان هم آثار سفارشي در حوزه فرهنگ و هنر توليد مي‌شوند و خيلي از اين آثار هم به توليد انبوه مي‌رسند و از لحاظ زيبايي‌شناسي هم قابل توجه هستند. شاهين فرهت يكي از آهنگسازان برجسته كشورمان است كه در زمينه خلق سمفوني در ايران فعاليت‌هاي چشمگيري داشته و تاكنون 14 سمفوني خلق كرده است. او كه مشغول نوشتن پانزدهمين سمفوني خود با نام فردوسي است، تعداد محدودي از اين كار‌ها را به سفارش نهاد‌هاي رسمي ساخته است. با او كه عضو شوراي عالي شعر و موسيقي صداوسيما هم است، درباره روند خلق سمفوني‌هايش و همچنين نگاهش به مقوله انجام كار سفارشي گفتگويي انجام داده‌ايم كه مي‌خوانيد.
شما تاكنون 14 سمفوني با عناوين و موضوعات خاص ساخته‌ايد. چه عاملي باعث شكل‌گيري اين سمفوني‌ها شد؟
علت اصلي اين مساله به عشق و علاقه من به فرم سمفوني برمي‌گردد؛ چراكه من از كودكي ساختار اركستري را دوست داشتم، بخصوص سمفوني كه كامل‌ترين فرم اركستري را دارد. به همين علت شروع به مطالعه كار‌هاي بزرگ‌ترين سمفوني‌نويس‌هاي جهان كردم تا در اين زمينه به شناخت كاملي دست پيدا كنم. آثار هايدن، موتزارت، بتهوون، شوبرت، برامس، شومان، بروكلن، مندلسون و... را بررسي كردم.
آثار اين بزرگان در فكر و روح من تنيده شد و به نوعي نگاه و زندگي من را ساخت. من از كودكي عاشق اين ماجرا بودم تا جايي كه در دانشگاه نيويورك هم آهنگسازي خواندم و در نهايت براي پايان‌نامه‌ام يك سمفوني ساختم.
پس شما ساخت سمفوني‌هاي را از دوره دانشگاه آغاز كرديد؟
بله. استاد راهنمايم كه يك آهنگساز شهير آمريكايي بود دست من را باز گذاشت و گفت تو براي فارغ‌التحصيلي در رشته آهنگسازي آزاد هستي كه يك قطعه اركستري حدود 20 دقيقه بسازي. من در جواب گفتم كه مي‌خواهم يك سمفوني بسازم. اين مساله براي او هم خيلي جالب بود.
به دنبال اين اتفاق، براي ساخت اولين سمفوني‌ام، فرم سونات (قطعه‌اي موسيقايي كه براي يك يا چند ساز نوشته مي‌شود و شامل چند موومان است) را انتخاب كردم. زمينه پيدايش اين فرم در آلمان شكل گرفته و بعد از اين كشور به كشور‌هاي ديگر رفته است.
من در ساخت اين سونات 11 رباعي خيام را انتخاب كردم كه مانند فرم سمفوني داراي يك ايده شروع و پايان است. اين اثر با يك اپيزود به نام چرخ و فلك آغاز مي‌شود و در بخش‌هاي بعدي به جواني، پيري و سرنوشت مي‌رسد. آخرين بخش اين اثر هم نتيجه‌گيري است.
اين اثر را كه نامش خيام است براي 2 خواننده و يك گوينده با همراهي اركستر بزرگ به 2 زبان فارسي و انگليسي نوشتم و آن را در آمريكا اجرا كردم.
به دنبال اجرا در اين كشور، در تزهاي فارغ‌التحصيلي سال 1975 جايزه افتخار را به من دادند و با درجه ممتاز فارغ‌التحصيل شدم. وقتي به ايران برگشتم اين سمفوني توسط اركستر سمفونيك تهران اجرا شد.
با اين حال من بلافاصله سمفوني دوم را نساختم، بلكه با يك فاصله زماني اقدام به ساخت آن كردم.
به نظر مي‌رسد آثار شما از مقطعي به بعد رنگ ايراني مي‌گيرد. اين اتفاق چگونه رخ داد؟
بله. سمفوني‌هاي يك تا 4 متعلق به دوره اول سمفوني‌نويسي من است. اين كار‌ها هارموني مشكلي دارند و تا حدودي پيرو مكاتب موسيقايي اواخر قرن 20 است؛ البته بجز سمفوني شماره يك سمفوني‌هاي دوم و سوم و چهارم زياد ايراني نيستند و بيان موسيقايي خيلي مدرني دارند.
به هر حال اين روند غيرايراني ادامه يافت تا اين كه من در كشور سوئد شروع به مطالعه موسيقي ايراني كردم. موسيقي ايراني كه مي‌گويم منظورم نغمه‌هاي زيباي ايراني است كه ملهم از رديف سنتي هستند و ملودي‌هايي كه از موسيقي نواحي ما سرچشمه مي‌گيرند.
پس از اين مقطع بود كه سمفوني پنجم را به خاطر اركستر سمفونيك تهران و مرحوم فريدون ناصري ساختم.
در اين اثر كه نامش سمفوني ايراني است، در بعضي قسمت‌ها از ملودي‌هاي محلي استفاده كردم و بقيه ‌‌را از موسيقي رديف الهام گرفتم. اين سمفوني هم البته به‌‌وسيله اركستر اجرا شد.
متاسفانه مدتي است كنسرت‌هاي اركستر سمفونيك تهران بر اساس يك برنامه تدوين شده انجام نمي‌شود، در حالي كه همه جاي دنيا برنامه‌هاي اركستر از پيش مشخص مي‌شود
از سوي ديگر من از كودكي محسور كوه دماوند و زيبايي و عظمت آن بودم. به همين علت دلم مي‌خواست اثري درخصوص اين نماد عظمت ايران بسازم. اين حال دوست داشتم زماني اين كار را انجام دهم كه از لحاظ تكنيكي به غناي خوبي رسيده باشم. سمفوني هفتم را هم با عنوان ايران ساختم و آن را به فرهنگستان هنر تقديم كردم.
چه شد كه براي ساخت سمفوني هشتم، شما وارد ژانر مذهبي شديد؟
ائمه(ع)‌ و پيامبر(ص)‌ در قلب ما جا دارند و هركدام از اينها سمبلي هستند كه در مواقع مختلف به آنها تكيه مي‌كنيم. من ديدم كار مذهبي در زمينه موسيقي جدي خيلي كم داريم، البته كاري كه من مي‌گويم متفاوت با كار‌هايي است كه در زمينه‌هاي مداحي، نوحه و تعزيه صورت گرفته است؛ بنابراين سمفوني هشتم را به نام نامي امام رضا(ع) نوشتم.
چرا در ساخت كار مذهبي ابتدا به سراغ ساخت اثري براي امام هشتم(ع)‌ رفتيد؟
تمام ابعاد وجودي ايشان براي من زيبا و دوست‌داشتني است، بخصوص مهرباني و رافت ايشان. اتفاقا جالب اينجاست كه خود به خود و به طور اتفاقي سمفوني هشتم را به نام ايشان كه امام هشتم هستند، نوشتم.
سمفوني نهم را هم به سفارش مركز موسيقي و سرود صداوسيما با نام خليج فارس و با فرم سمفوني معمولي ساختم. سمفوني 10 مرا كه كاملاسازي است به همه كساني كه جانشان را در راه ايران از دست داده‌اند، تقديم كردم. براي نوشتن سمفوني 11 هم خيلي هيجان داشتم، چون آن را در سال پيامبر اعظم(ص)‌ سفارش گرفتم. نام پيغمبر(ص)‌ هم مسووليت زيادي براي آدم مي‌آورد. جالب اينجاست كه پس از پايان كار خيلي راضي بودم و كساني كه اين اثر را گوش كردند خيلي خوششان آمد.
اين سمفوني از نظر فرم كاملا كلاسيك و از جهت محتوا هم يكي از طولاني‌ترين سمفوني‌هاي من است.
زمينه ساخت سمفوني شماره 12به احساسات و نوستالژي من براي زادگاهم تهران برمي‌گردد. الان هم كه در حال ساخت سمفوني شماره 15 با عنوان فردوسي هستم.
از ميان اين تعداد سمفوني با كدام يك ارتباط بيشتري برقرار مي‌كنيد؟
اينها همه مثل فرزندان من مي‌مانند و پدر و مادر قطعا بين فرزندانشان فرق نمي‌گذارند، البته بعضي‌ها را خيلي بيشتر دوست دارم، مثلا سمفوني پيامبر، سمفوني دماوند و سمفوني تهران را خيلي دوست دارم.
ما يك اركستر سمفونيك داريم كه بيش از 100 سال قدمت دارد. چرا شما بيشتر آثارتان را در خارج از كشور و توسط ديگر اركسترها ي ديگرضبط مي‌كنيد؟
من سمفوني‌هاي يك تا 5 را در ايران ضبط كردم و شك ندارم كه اركستر ما داراي نوازندگان سطح بالايي است، اما اشكال كار در نوع ضبط است، چرا كه در ايران هر كدام از سازها جداگانه ضبط مي‌شوند به طوري كه ابتدا سازهاي زهي و بعد بادي‌ها و... كه من به شخصه ضبط يك اثر اركستري را به اين شيوه دوست ندارم، در حالي كه خارج از كشور وضع چنين نيست و تمامي اركستر در استوديو اثر را مي‌نوازند و همزمان ضبط مي‌شود، البته در بسياري مواقع ضبط روي صحنه هم انجام مي‌شود.
آيا نمي‌شد با ضبط آثارتان به همان شيوه غربي در ايران و باب كردن اين نوع ضبط اركستري يك نوع فرهنگ‌سازي در اين خصوص انجام مي‌داديد؟
متاسفانه استوديوهاي اينجا بسيار كوچك هستند و نمي‌شود چنين كاري كرد.
من خودم سمفوني 5 را يك دفعه در تالار وحدت ضبط كردم، اما خوب نبود و از آنجاي كه دوست دارم آثارم به بهترين شكل ممكن در اختيار مردم قرار بگيرند، آنها را با ديگر اركسترها و خارج از ايران ضبط مي‌كنم.
اما به طور كلي اجراي زنده اين آثار در ايران براي من مهم است، چرا كه دوست دارم كارهايم در كشورم اجرا شوند و مردم آنها را به صورت زنده گوش كنند.
نظرتان راجع به وضعيت اركستر سمفونيك چيست؟ آيا قصد داريد هم اكنون پس از ساخت 14‌‌سمفوني آثارتان را با اين اركستر اجرا كنيد؟
پس از فوت فريدون ناصري چند بار رهبران اركستر عوض شدند كه به دنبال اين اتفاق جلساتي براي تعيين رهبري ثابت اركستر نيز تشكيل شد. خوشبختانه اركستر در حال حاضر رهبري ثابت و حرفه‌اي دارد، اما متاسفانه داراي اشكالات دروني است كه بايد حل شود.
من به شخصه آرزويم اين است اركستر خوبي داشته باشيم تا علاوه بر اين‌كه من و ديگران آثارمان را با اين اركستر اجرا مي‌كنيم، بتوانيم آنها را در كشورمان نيز ضبط كنيم. به عقيده من آثار بزرگان كلاسيك دنيا احتياج به اجرا توسط اركستر سمفونيك تهران ندارد، چرا كه در حال حاضر چندين اركستر درتمام دنيا سمفوني‌هاي بتهوون را اجرا مي‌كنند و توسط اينترنت و آلبوم‌هاي مختلف به گوش همه مي‌رسد و ديگر كسي براي ديدن اجراي سمفوني برامس به وسيله اركستر سمفونيك تهران نمي‌آيد. بر اين اساس اركستر ما بايد به سراغ آهنگسازان ايراني و حتي آهنگسازان جوان ما برود و آثار آنها را براي مردم اجرا كند.
از ميان 14سمفوني‌اي كه ساختيد، چند اثرتان مناسبتي يا سفارشي است. بر اين اساس ميان اين سمفوني‌هاي مناسبتي و سفارشي با سمفوني‌هايي كه خودتان انتخاب مي‌كنيد از نظر فرم و محتوا چه تفاوتي وجود دارد؟
از نظر فرم تفاوتي ندارند، چرا كه بايد در همه سمفوني‌ها چه مناسبتي و چه غيرمناسبتي فرم سمفوني رعايت شود و تنها تفاوت در محتوا آن هم به خاطر مناسبتي‌بودنش است. شايد آسان‌ترين سمفوني كه ساختم همان خيام باشد، ولي 2 يا 3 سمفوني من داراي كلام است، مثلا سمفوني پيامبر(ص)‌ را ما به 2 شكل يكي‌‌‌با‌‌‌كلام و ديگري بي كلام منتشر كرديم.
اسپانسر از نظر هنرمند نماينده اجتماع است كه برايش ايجاد انگيزه مي‌كند
بعضي وقت‌ها به چند تا از كارهاي سفارشي من انتقاد كردند كه چرا كار سفارشي ساختي، در حالي كه سفارش گرفتن هيچ ايرادي ندارد چرا كه تمام آثار بزرگ بتهوون و موتزارت همه سفارشي هستند، به عنوان مثال سمفوني 9 بتهوون كه واقعا بزرگ‌ترين سمفوني است، ساخته شده به سفارش اركستر فيلارمونيك لندن بوده است.
من خودم به شخصه اگر سفارشي مي‌گيرم يا اين‌كه اثرم را براي انتشار به سازماني تقديم مي‌كنم براي داشتن نوعي اسپانسر است، چرا كه اگر آثار من اسپانسر نداشته باشد، هم در ضبط و هم در پخش دچار مشكل مي‌شود.
البته ناگفته نماند من هيچ وقت اثري را براي پول نساختم و حتي سفارش نگرفتم.
ساخت آثار سفارشي به خاطر وجود اسپانسر چقدر مي‌تواند به اقتصاد اين هنر كمك كند؟
وجود اسپانسر از 2 نقطه نظر مهم است. يكي از جهت تشويق براي هنرمند كه باعث مي‌شود فكر ‌كند يكي دنبالش است و دستش را گرفته. به نظر من اسپانسر از نظر هنرمند نماينده اجتماع است كه برايش ايجاد انگيزه مي‌كند.
از طرف ديگر وجود اسپانسر باعث مي‌شود كاري صورت گيرد. من هيچ زمان براي پول سمفوني نمي‌سازم و تنها محتواي اثري كه براي نسل آينده مي‌ماند برايم مهم است، چون نسل‌هاي آينده رپرتوار هنري وطن من است.
چقدر اعتقاد به ساخت آثار مناسبتي داريد و آيا تكرار آثار مناسبتي به روند يا كار آهنگساز لطمه وارد نمي‌كند؟
آثار مناسبتي در همه جاي دنيا وجود دارد و به عقيده من در ساخت اين قبيل آثار تنها محتواي كار و كسي كه آن را انجام مي‌دهد، مهم است، چرا كه اگر آهنگسازي غير توانا آن را انجام دهد هر چقدر هم برايش هزينه صرف شود، خوب نخواهد شد.
اما در يك نگاه كلي به آثار مناسبتي در طول تاريخ، مي‌توان گفت اين نوع آثار در كنار آثار غير مناسبتي يك مقدار افت كرده‌اند.
شما در سمفوني پيامبر از خواننده نيز بهره گرفتيد و به نوعي بخشي از اين اثر را آوازي ساختيد. لزوما بخش آوازي در آثار كلاسيك و بخصوص سمفوني بايد وجود داشته باشد؟
سمفوني يك فرم‌سازي است كه در خيلي از جاها اتفاق مي‌افتد آواز هم به عنوان يك ساز استفاده مي‌شود. وجود بخش آوازي در بسياري از سمفوني‌ها وجود دارد، به طوري كه قسمت آخر سمفوني 9 بتهوون آوازي است. حتي در بين سمفوني‌هاي قرن 19 و 20 شاهد بخش زيادي آواز هستيم. به طوري كه سمفوني‌هاي 2، 3، 4 و 8 مالر همگي داراي آواز هستند.
در حال حاضر برنامه‌هايي كه در حوزه موسيقي كلاسيك اجرا مي‌شوند با برنامه و مدون هستند؟
متاسفانه مدتي است كنسرت‌هاي اركستر سمفونيك تهران بر اساس يك برنامه تدوين شده، انجام نمي‌شود، در حالي كه همه جاي دنيا برنامه‌هاي اركستر از پيش مشخص مي‌شود.
كنسرت‌هاي آموزشي كه در سال‌هاي پس از انقلاب به وسيله اركستر سمفونيك اجرا مي‌شد و خيلي مورد توجه قرار مي‌گرفت ديگر تكرار نمي‌شود.
براي جذب مخاطب به موسيقي خوب بايد توليد برنامه‌هاي راديويي و به نوعي فرهنگ‌سازي صورت گيرد. خوشبختانه در ايران فرهنگ و سنت گوش كردن به موسيقي كلاسيك وجود دارد و بيشتر جوانان به اين ژانر از موسيقي گرايش دارند. بنابراين بايد طبق يك برنامه‌ريزي‌ فرهنگي به اين مساله مهم فرم داد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد