PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به مناسبت سالگرد ولادت حضرت فاطمه معصومه(س)



Victor007
1st November 2009, 08:37 PM
قم قبل از اسلام قريه‌اي بيش نبود آنگونه كه در فتوح اسلامي حتي نامي از فتح آن يا تسليم‌شدنش نيست.بعد از اسلام اما گروهي از اشعريون كوفه كه از شيعيان بودند به آن مهاجرت كردند. اين مهاجرت به سال83 ق بود و بيشتر انگيزه حفظ جان داشت در آن كوير لم‌يزرع تا تاسيس يك شهر تازه؛ هرچند اسكان اشاعره در خود قريه كمندان كه مركزيت آن ديار را داشت، نبود. 118سال پس از آن اما بانويي از اهل‌بيت(ع) به قم مهاجرت كرد كه روايات آن مهاجرت را چون مهاجرت ابراهيم و اسماعيل و هاجر به ارض حرام، سرآغاز شكفتن علوم ديني و نشر علم به بلاد ديگر شمرده‌اند. در اين جستار كه به مناسبت ولادت كريمه اهل‌بيت(ع)، حضرت فاطمه معصومه(س) (ابتداي ذي‌قعده سال173 ق)، فراهم آمده مي‌كوشيم تا اندكي بيشتر با حيات آن بانو آشنا شويم.
ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) (http://hamshahrionline.ir/News/?id=83005) در ابتداي ذي‌قعده سال173ق در مدينه منوره اتفاق افتاد. فاطمه يكي از دختران ارشد امام كاظم(ع) (http://hamshahrionline.ir/News/?id=91091) بود كه از طريق مادر با امام رضا(ع) (http://hamshahrionline.ir/News/?id=38773)پيوند داشت؛ چراكه مادر هردو نجمه‌خاتون بود. از كودكي آن حضرت روايات چنداني وجود ندارد، جز آن روايت كه علامه مجلسي آن را در بحار و در ضمن سيره امام كاظم(ع) گزارش كرده است. اين روايت به احتمال فراوان به تاريخي قبل يا همزمان با سال 179ق اشاره دارد؛ زيرا در اين سال، امام واپسين زندان خويش را مي‌گذراند؛ بنابراين نمي‌توانسته- آنچنان كه در روايت منعكس شده است- با جمعي از شيعيان كه براي برخي پرسش‌ها به خدمت امام رسيده بودند، ملاقاتي داشته باشد.
البته اين عده از شيعيان به سبب عجله‌اي كه در امر خود داشتند نتوانستند صبر كنند تا امام را كه ظاهرا براي انجام كاري به روستاهاي اطراف رفته بودند ملاقات كنند؛ از همين‌رو مطالب و سؤالات خود را روي كاغذي نوشتند تا امام به هنگام مراجعت به آنها پاسخ گويند و آن را به دست يكي از اعضاي خانه سپردند.
در اين بين حضرت فاطمه معصومه(س) كه احتمالا در اين هنگام بيش از 6سال نداشته‌‌اند، به سؤالات مطرح‌شده در آن كاغذ به ‌صورت كتبي پاسخ گفتند. چون امام از سفر كوتاهي كه رفته بودند بازگشتند، اعضاي خانه شرح ماوقع را خدمت ايشان عرض كردند، امام هم آن كاغذ را طلب كردند، اما با كمال تعجب مشاهده كردند كه سؤالات پاسخ گرفته‌اند.
امام پس از جست‌وجو متوجه شدند كه سؤالات را دختر خرد‌سالشان فاطمه جواب داده‌اند و از آنجا كه تمام سؤالات به‌درستي پاسخ داده شده بود، ضمن تصديق عملكرد ايشان، 3بار فرمودند: «فداها ابوها»؛ يعني پدرش فدايش شود(بحارالانوار، ج43، ص 86‌).
نكته قابل تاكيد در اين روايت عالم‌بودن حضرت فاطمه معصومه (س) است كه مورد تاييد و تصديق امام هم قرار مي‌گيرد. در توجيه اين نكته يعني علميت ايشان مي‌توان 2طريق را پيمود؛ نخست آنكه علت اين امر يعني دانايي فوق‌العاده ايشان را در ارتباط ايشان با امام بدانيم؛ به اين معني كه ايشان به هرروي در آن خانه سخنان پدر را مي‌شنيده و آنها را به خاطر مي‌سپرده است و حتي برخي اوقات آنها را براي خود مي‌نوشته كه امرچندان مستبعدي هم نبوده است زيرا حضرت در آن هنگام شش‌ساله بوده و نوشتن و خواندن در اين سن امر غريبي نيست و دوم آنكه استعداد فوق‌العاده و هوش سرشار ايشان را به علم كسب‌شده از ناحيه پدرانشان مرتبط بدانيم.
در هر دو صورت پاسخگويي ايشان در اين سن به سؤالاتي كه شيعيان براي شنيدن پاسخشان از راه‌هاي بسيار دور خدمت امام رسيده بودند و طبعا كسي را نيافته بودند كه بتواند به آنها پاسخ گويد – فارغ از محتواي سؤالات - نشان از آن دارد كه حضرت فاطمه(س) در سنين بسيار پايين مراتب بالايي از علم را حائز بوده‌اند. البته علميت ايشان را مي‌توان به جز اين حادثه، نيز از لابه‌لاي كتب حديثي به جست‌وجو نشست.
نقل حديث و بيان مقصود از متن آن توسط ايشان – با توجه به اين امر كه ايشان بيش از 28سال عمر نكرده‌اند – در واقع جز اينكه نشانه تسلط و احاطه بالاي حضرت به متون حديثي باشد، حاكي از امر ديگري نيست. بسيار جالب توجه است كه در طول تاريخ قم، علماي بزرگ همواره خود را وامدار اين علميت دانسته و با توسلات پي‌در‌پي خويش به حضرت فاطمه(س) آن را به سيره عملي خويش تبديل كرده‌اند. از اين ميان مي‌توان به توسلات ملاصدرا و علامه طباطبايي اشاره كرد.
ويژگي ديگري كه در حيات اين بانو قابل توجه است، اطلاق صفت معصومه به ايشان است چرا كه مي‌دانيم اسم اصلي ايشان فاطمه است. همچنين صفاتي چون طاهره، حميده، بره، نقيه، تقيه، مرضيه، سيده و شفيعه هم دارند. اما صفت معصومه بي‌ترديد از امر ديگري، جز اين صفاتي كه ذكر آن رفت، حكايت دارد. براي پي‌بردن به معناي اين صفت بايد به اصل متني كه نخستين بار اين صفت در آن به كار گرفته شده است، مراجعه كرد. قديمي‌ترين متني كه در آن، اين صفت به حضرت فاطمه نسبت داده شده است، متن زيارتنامه ايشان است كه به‌نظر محدثان از املائات امام رضا(ع) است.
در متن زيارتنامه كه امروزه نيز در ميان زوار آن حضرت متداول است به‌صراحت اين عنوان به ايشان نسبت داده شده است. در «رياحين الشريعه» نيز به‌گونه‌اي ديگر متن زيارتنامه مورد تاكيد واقع شده است. در اين كتاب از قول امام رضا(ع) مي‌خوانيم كه ايشان آنان را كه فاطمه(س) را در قم زيارت مي‌كنند چون زيارت‌كنندگان خود به شمار آورده است؛ «من زار‌المعصومه بقم كمن زارني». بنابراين مي‌توان آن حضرت را در واقع نيز معصوم به شمار آورد زيرا اين صفت را امام(ع) به ايشان داده و اطلاقات معصوم بي‌وجه نيست؛ هرچند اعتقاد به وجوب آن در مورد حضرت فاطمه(س)، لزومي ندارد.
از صفات شخصي ايشان كه گذر كنيم، مهم‌ترين مسئله قابل بحث درباره اين بانو، علت حضورشان در قم است؛ چرا ايشان به قم آمدند؟ هرچند مدت اقامت ايشان در قم چندان طولاني نبوده و در آن مدت هم بيمار بوده‌اند اما مي‌دانيم اين سفر در واقع سرنوشت آينده قم را رقم زده و به بيان ديگر براي قم بسيار حياتي بوده است. بنابراين حتي از جهت پيشينه‌شناسي قم نيز پاسخ به اين پرسش داراي اهميت فراواني است.
آن‌چنان كه از متون تاريخي برمي‌آيد امام رضا(ع) در سال 200هجري به دعوت مامون، خليفه عباسي راهي مروي شدند كه آن روز مقر خلافت عباسيان به شمار مي‌رفت. يك‌سال پس از اين هجرت كه البته امام رضا(ع) هيچ‌كدام از نزديكانشان را به همراه خود به مرو نبردند، امام نامه‌اي براي خواهر عالمه خويش نوشتند و در آن ضمن ابراز دلتنگي، از خواهر خواستند تا به ملاقات او رود. حضرت فاطمه(س) هم كه در فراق برادر روزگار به‌سختي مي‌گذرانيدند، عزم اين سفر كردند. مسيري كه حضرت فاطمه انتخاب كردند همان مسيري بود كه امام رضا(ع) از آن مسير حركت كرده بودند. بنابراين قم در آن قرار نمي‌گرفت؛ البته ايشان در اين سفر تنها نبودند و برخي از برادران و برادرزادگانشان ايشان را همراهي مي‌كردند.
هنگامي كه كاروان ايشان به ساوه رسيد، برخي از مردم آن ديار كه در آن هنگام از دشمنان اهل‌بيت(ع) بودند به كاروان حمله‌ور شدند و برخي از كاروانيان را بنا به نقل نويسنده كتاب «قيام سادات علوي» به شهادت رسانيدند. البته شواهدي هم بر اين واقعه در دسترس است. زيرا برخي امام‌زادگان مدفون در ساوه مانند سيد اسحاق، سيد ابوالرضا و سيد‌علي اصغر و
هارون بن موسي(ع)، به احتمال فراوان در اين سفر حضرت را همراهي مي‌كرده‌اند.
به هرروي چه اين گزارش را پذيرا باشيم و چه در صحت آن ترديد روا داريم، اين امر ميان مورخان مورد اتفاق است كه حضرت فاطمه(س) بر اثر سفر به ساوه بيمار شدند و چند روزي را به حالت بيماري در آن سر كردند. علت مسافرت ايشان به قم اما كاملا روشن است؛ نخست آنكه به احتمال فراوان، ايشان از سفر به ساوه دل‌آزرده بودند، بنابراين در اين فكر بودند كه از آن ديار نقل مكان كنند و نزديك‌ترين مقصد براي ايشان قم به شمار مي‌رفت. دوم آنكه قم از قديم‌الايام مركز شيعيان بود و حضرت فاطمه(س) هم به يقين از آن باخبر بوده‌اند.
اين امر چنان مشهور بوده كه در كتاب «الكامل في‌التاريخ» ابن‌اثير نيز نمود يافته است. ابن‌اثير مي‌نويسد: پس از آل‌اشعر كه از مسلمانان معروف يمني مستقر در كوفه بودند و در 2دهه آخر قرن اول هجري قمري به قم مهاجرت كردند، قم تبديل به پايگاه اصلي شيعيان و دوستداران اهل‌بيت شد (الكامل، ج4، ص82). همچنين ابن‌اثير اين حديث را از خود حضرت فاطمه(س) نقل مي‌كند كه مي‌فرمايند: «پدرم امام كاظم(ع) فرمود: قم مركز شيعيان ماست» (همان، ص36).
بنابراين مي‌توان اين انتخاب را كاملا منطقي دانست؛ گذشته از آنكه ائمه پيش از امام‌كاظم(ع) نيز همين مضمون را در روايات متعدد خويش مورد تاكيد قرار داده بودند؛ به‌عنوان مثال از امام صادق(ع) منقول است كه ايشان قم را حرم اهل‌بيت معرفي كرده‌اند. در برخي روايات، اين امر جنبه ديني نيز به ‌خود مي‌گيرد و قم به‌عنوان مثال به‌عنوان يكي از در‌هاي بهشت معرفي مي‌شود.
سالروز ورود حضرت فاطمه(س) به قم، بيست‌و‌سوم ربيع‌الثاني است كه 17روز پس از آن نيز ايشان در سن 28سالگي از دنيا رفته‌اند. ايشان را در قطعه زميني كه خارج از محدوده قم و متعلق به اشعريون بود دفن كردند. امروزه مقبره ايشان، محل زيارت شيعيان است.


اهل بيت- سهند صادقي‌بهمني

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد