PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آهسته تر !



امير آشنا
22nd October 2009, 07:02 PM
مردي ثروتمند در اتومبيل گرانقيمت خود با سرعت زياد از خيابان كم رفت و آمدي ميگذشت . ناگهان از بين دو اتومبيل پارك شده در كنار خيابون پسر بچه اي پاره آجري به سمت او پرتاب كرد . مرد پاشو روي ترمز گذاشت و پياده شد . اتومبيل صدمه زيادي ديده بود . به طرف پسرك رفت و او رو سرزنش كرد . پسرك گريان با تلاش فراوان توجه مرد رو به سمت پياده رو جايي كه برادر فلجش از روي صندلي چرخ دار به زمين افتاده بود جلب كرد و گفت : اينجا خيابون خلوتيه ، برادر بزرگم از روي صندلي به زمين افتاده و من توان كافي براي بلند كردنش ندارم . براي اينكه شما رو متوقف كنم ناچار شدم از اين پاره آجر استفاده كنم . مرد بسيار متاثر شد . برادر پسرك رو بلند كرد و روي صندلي نشوند و سوار بر اتومبيل گرانقيمتش از اونجا دور شد . در زندگي چنان با سرعت حركت نكنيم كه ديگران مجبور بشن براي جلب توجه ما پاره آجر به طرفمون پرتاب كنن .خدا در روح ما زمزمه ميكنه ، اما زماني كه ما وقت نداريم گوش كنيم حوادثي كه انتظارش رو نداريم مانند پاره آجر عمل ميكنن ؛ حال اين انتخاب خودمونه كه گوش كنيم يا نه ... @};-

B O S S
22nd October 2009, 09:24 PM
این نکته ایست که با تائمل باید از کنار آن گذشت :-/
جالب بود ....

آبجی
22nd October 2009, 09:50 PM
این واقعیت زندگی همه ماست
ما همه مون مثل اون مرد ثروتمند هستیم گاهی اوقات خیلی راحت از کنار کسی که به کمک مون احتیاج داره می گذریم و همه مون احتیاج به اون تلنگر (آجر) داریم تا به خودمون بیایم .

هیوا
22nd October 2009, 10:47 PM
واقعا جالب بود.دقیقا همینطوه گاهی ما تو زندگی به تلنگرهایی مثل این داستان یا چیزی شبیه به این نیاز داریم تا یادمون نره که در اطرافمون کسان دیگری هم زندگی می کنن که ممکنه به کمک ما نیاز داشته باشن.

matrix
22nd October 2009, 11:13 PM
خدا کنه که ما بدون تلنگور متوجه اطراف مون باشیم، اگر هم نیستیم یه نفری مثل این بچه پیدا بشه و ما رو متوجه کنه!

A.L.I
23rd October 2009, 10:22 AM
مرسی امیر جون نکته قابل تأملی داشت...
آدم گاهی چنان رفتار میکنه که فکر میکنه همیشه درست انجام میده
کمی درنگ...کمی تفکر...قضاوتهامونو به تأخیر بندازیم...

یاد یک جمله از حضرت علی (ع) افتادم میگن که وقتی عصبانی شدی 3 کار رو تحت هیچ شرایطی اصلاً و اصلاً انجام نده : نه تصمیم، نه تنبیه، نه دستور

البته از کمان ابرو جان هم ممنونم بخاطر کمکی که در پیدا کردن این جمله کردند ;)

kamanabroo
23rd October 2009, 10:32 AM
از همه دوستاني كه دراين تايپيك شركت كردند و نظر دادن تشكر مي كنم.

اگه ما آدمها با مال و مقامي كه بهش مي رسيم مغرور نشيم
و هميشه حواسمون باشه كه ما انسانيم و يه روزي ايني كه الان هستيم نبوديم
اون وقت از كنار هر كي رد مي شيم نگاه انسان دوستانه داريم
و به پاس كمكهايي كه ديگران كردند، تا ما به اينجا برسيم
ما هم به ديگران كمك مي كنيم و از كنار انسانها
بي تفاوت گذر نمي كنيم.

ممنونم

Amir
23rd October 2009, 12:13 PM
افرين .. اصل تاپيك زيبا بود نظرات هم قشنگ بود .. تو زندگي خودم اتفاق افتاده و ساده تر بگيم كه جو زندگي روتين يا رفتارهاي روتين روزانه ادمو ميگيره در حاليكه فراموش ميكنه كه هر ان ميتونه نباشه و يا به صفر برسه .. در كل انسان هم موجود توانمنديه و هم عددي نيست ..

يه حرفي رو از يكي شنيدم كه خيلي برام قابل تامل بود و هر دقت كردم ديدم درسته .. و اونم اينكه هر وقت انسان ميخاد كار خطائي رو بكنه خدا نشونه اي از اشتباه رو بهش نشون ميده .. به عنوان يه تلنگر كه اگه دقت كني ميبينش ..واين انسانه كه انتخاب ميكنه كه كدوم راه رو بره

shabnamshirin
23rd October 2009, 12:33 PM
واقعا عالی بود و قابل تامل...


خدا کنه که اینقدر متوجه اطرافمون باشیم که احتیاج به تلنگر نداشته باشیم واگر هم خدایی نکرده نبودیم اون تلنگر سر موقع ما رو بیدار کنه ..فک کنید اگه چند ثانیه دیرتر پسرک آجر رو پرت میکرد{i dont want to see}


به نظرم این جور تلنگرها در زندگی نشون میده که خداوند همیشه نظر رحمتش به بنده هاش هستو حتی اگه ما غافل باشیم این امدادهای غیبی ما رو به تامل در کارهامون وا میداره...

امير آشنا
23rd October 2009, 02:03 PM
ممنون از همراهي همه دوستان :!:

اميدوارم روزمرگي قاتل انسانيت ما نشه و اگه لحظه اي جريان زندگي ما رو اسير كرد بتونيم خيلي زود به اصلمون برگرديم
آفت بزرگ زندگي اجتماعي براي يه انسان واقعي ، كم شدن حساسيت به محيط و آدم هاي اطرافه

مونمونی
23rd October 2009, 08:40 PM
بعضی وقتا بعضی متن ها رو می خونم چقد دلم می گیره !

m.g.s.t.r
24th October 2009, 10:05 AM
واقعا عالی بود
کاش بشه بهش عمل کرد

LaDy Ds DeMoNa
25th October 2009, 07:13 AM
پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند ...


مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد .هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می گذشت نان را بر دارد .

هر روز مردی گو‍ژ پشت از آنجا می گذشت و نان را بر میداشت و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت: هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!

این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی د انم منظورش چیست؟
یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دستهای لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ؟
بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت .
مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد . وقتی که زن در را باز کرد ، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباسهایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه ، تشنه و خسته بود
در حالی که به مادرش نگاه می کرد ، گفت: مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم . در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را دیدم که به سراغم آمد . او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است که من هر روز میخورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری .
وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود ، فرزندش نان زهر آلود را می خورد .
به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت:
هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به خود ما باز می گردد

B O S S
25th October 2009, 02:33 PM
حکایت زیبایی بود .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد