PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاپیک جک باحال(بیاید با هم بخندیم نه به هم)



moji5
21st October 2009, 12:54 AM
با احترام از تمامی ترک ها لرها غضنفرها قزوینیها و ... عذر خواهی میکنم.
برای اینکه جالبتر باشه من توصیه میکنم اگه جکی میزارید بجای عبارات بالا اسم یکی از کاربرا رو که باهاش شوخی دارید بزارید هم تنوع میشه هم بهتر میخندیم.

LaDy Ds DeMoNa
21st October 2009, 06:13 AM
مرسي

تايپيكه جالبي مي شه ! مثل اين يكي :

moji5 میره شکاره خرگوش،صدای هو یج درمیاره!

از moji5 میپرسن:بنفش چه رنگیه؟میگه:قرمزو دیدی آبیش!

moji5 مهم ميشه ز يرش خط ميکشن تو امتحان مياد!


moji5 برای کمک به انتفاضه سنگ پست میکرده!

*sabrina*
21st October 2009, 09:26 AM
از حيف نون مي پر سند خربزه دوست داري يا هندوانه ميگه هر دو وانه


حیف نون رو برق می گیره، می میره، فامیلاش سر قبرش با فازمتر فاتحه می دن!


دوتا خانم داشتند با هم صحبت می کردند. یکی شون که ازدواج کرده بوده به اون یکی میگه: فکرشو بکن دیروز یکی توی فروشگاه منو دوشیزه خانم صدا کرد!
اون یکی میگه: خوب بابا حق داشته دیگه، اون فکر کرده آخه کی ممکنه تو رو گرفته باشه!


بچه: مامان! شاهزاده رویاها با اسب سفید یعنی چی؟
مامان: یعنی یه خری مثل بابات!


به حیف نون می گن چقدر شما زشتین!
حیف نون میگه: موقعی که کوچیک بودم تو بیمارستان منو عوض کردن!


حیف نون رفت بانک وام بگیره ضامن نداشت منفجرشد.


به نیوتن گفتند: چرااز افتادن سیب تعجب کردی؟ گفت: آخه من زیردرخت گلابی نشسته بودم!



حیف نون می ره بانک چک خورد کنه، مسئول بانک ازش می پرسه چک سیباس؟ حیف نون می گه نه، مال گردوهای پارساله!



حیف نون می ره بنگاه، می گن یه خونه داریم کنار راه آهنه. سر و صدا زیاده ولی بعد از یک هفته عادی می شه. حیف نون می گه: اشکالی نداره، این یک هفته رو می رم پیش داداشم.




به حیف نون می گن: ای زن ذلیل! چرا تو شستن ظرف ها به زنت کمک می کنی؟ میگه خوب اونم تو شستن لباس ها کمکم می کنه!


پنج تا داداش پولاشونو رو هم می ذارن تاکسی می خرند. بعد از چند وقت ورشکست می شن. اگه گفتی چرا؟ آخه پنج تایی با هم می رفتن مسافرکشی!


از دختره می پرسن شوهر چند حرف داره؟ میگه اگه پیدا بشه حرف نداره!


از حیف نون می پرسن تو چرا ریش نداری؟ می گه من به مامانم رفتم!



از حیف نون می پرسن دوست داری چه جوری بمیری؟ می گه مثل پدربزرگم در خواب و آرامش. نه مثل مسافرهای اتوبوسش در ترس و وحشت!


به گربه چینی می گن اسمت چی؟ه میگه: میونگ!




حیف نون تو توی جنگ بیسیم چی بوده. بیسیم می زنه می گه من 5000 نفر رو اسیر کردم. بیابد ببریدشون. بهش می گن خوب خودت بیارشون. می گه: آخه اینا نمی ذارن من بیام!


از حیف نون می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟ می گه :First And Under !!!

از حیف نون می پرسن دانشگاه مي ري؟ ميگه: اگه بار بخوره همه جا مي ريم... دانشگاه، انقلاب، ميدون آزادي...


زنی 2قلو میاره، پسرش داد می زنه مادرم یه بچه آورده با یه زاپاس!


از حیف نون مي پرسن باد صدادار چه شكليه؟ ميگه حلقه اي. ميگن چرا؟ ميگه چون هر وقت هر کی باد می ده، مي اندازه گردن من!


بچه ها توی کلاس داشتند سر و صدا می کردند که ناظم میاد تو با عصبانیت میگه: اینجا طویله است؟
یکی از بچه ها می گه: نه آقا اشتباهی آمدید!


حیف نون یه آینه رو زمین پیدا می كنه. برش می داره، عكسش می افته توش، میگه: ببخشید نمی دونستم مال شماست!


مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که می‌توان با چکش خرد کرد، سخت‌افزار و آن قسمت را که فقط می‌توان به آن فحش داد، نرم‌افزار می‌گویند!


از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم!




معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه خری رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
شاگرد: آقا اجازه، حس برادری!


از پیرزنه می پرسن شوهرت بدیم یا بفرستیمت مكه؟ میگه ننه، مكه كه فرار نمی كنه!


2 نفر می رن سوراخ لایه اوزون رو بدوزن، خودشون می مونن اون طرف!

moji5
21st October 2009, 10:30 AM
مجتبی میره لایه ازون رو بدوزه خودش میمونه اونور.

moji5
21st October 2009, 10:34 AM
mah3a میخواسته آتش نشان بشه

توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره

و اون اطراف

آب نباشه چه کار میکنی؟mah3a میگه: هیچی تیمّم می کنیم

moji5
21st October 2009, 10:35 AM
ali namdar میره استادیوم وسط موج مکزیکی غرق میشه

moji5
21st October 2009, 10:36 AM
توروبه خدا 50 تومان پول بده میدونم كه داری (التماس sontral به دستگاه خودبرداز)

moji5
21st October 2009, 10:37 AM
امیر میره خون بده. ازش می پرسن چند سی سی خون می دی ؟ میگه : سی سی رو ولش كن بشكه رو بیار پرش كن !

moji5
21st October 2009, 10:38 AM
- اکس (http://www.jokekhoone.com/?page=jokes&joke_id=3335&cat_id=5&jtype=)
عنکبوته اکس میخوره، قالی می بافه

moji5
21st October 2009, 10:39 AM
مدر ک گرایی (http://www.jokekhoone.com/?page=jokes&joke_id=3336&cat_id=5&jtype=)
یه خره با حسرت به یه اسبه نگاه می کنه و میگه: ای کاش تحصیلاتم رو ادامه می دادم

moji5
21st October 2009, 10:39 AM
یه سیب زمینی قل میخوره میره تو لونه ی جوجه تیغی جوجه تیغی هم داد میزنه آخ جون داداشی از سربازی برگشته

moji5
21st October 2009, 10:41 AM
djmahdi گربشو میشسته همسایشون میگه نشور میمیره djmahdi میگه نمیمیره بعد از یه مدت همسایه میبینه گربه مرده میره دم خونهdjmahdi میگه مگه نگفتم نشور میمیره میگه شستمش نمرد چلوندمش مرد

moji5
21st October 2009, 10:42 AM
یک روز دو تا از کاربرای انجمن واسه هم خالی می بستند. اولی میگه: ما یه کوه کنار خونه مون داریم که هر وقت می گیم جاسم، دو سه بار میگه جاسم.... جاسم.... جاسم.... دومی میگه: این که چیزی نیست، ما یه کوه داریم کنار خونه مون که هر وقت می گیم جاسم، میگه: کدوم جاسم

moji5
21st October 2009, 10:43 AM
مگسه داشته دور سر مجتبی وز وز میکرده، مجتبی میگه: برو جون مادرت، الآن برامون یک جوک درست میکنن

moji5
21st October 2009, 10:45 AM
بچه kamanabro میاد میگه بابا امتحانمو بیست شدم. kamanabro می زنه تو گوشش می گه تو که با 10 هم میتونستی قبول شی حتما باید این همه خودکار حروم می کردی؟

moji5
21st October 2009, 10:48 AM
به مجتبی می گن با وطن جمله بساز می گه : من دیروز سر و تنم را شستم می گن : بابا وطن با طی دسته داره می گه : اتفاقا ً منم با طی دسته دار خودم رو شستم

moji5
21st October 2009, 10:52 AM
کنون رزم و یروس و رستم شنو دگرها شنیدستی این هم شنو

که اسفندیارش یکی دیسک داد بگفتا به رستم که ای نیک زاد

در این دیسک باشد یکی فایل ناب که بگرفتم از سایت افراسیاب

چنین گفت رستم به اسفندیار که من گشنمه نون سنگک بیار

جوابش چنین داد ٬خندان طرف که من نون سنگک ندارم به کف

برو حال می کن بدین دیسک٬ هان ! که هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوی خانه اش شتابان به دیدار رایانه اش

چو آمد به نزد مینی تاورش بزد گرز بر دکمه ی پاورش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت مر آن دیسک را در درایوش گذاشت

نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لغت یکی لیست از روی دیسک او گرفت

در آن دیسک دیدش یکی فایل بود بزد انتر آنجا و اجرا نمود

کزان یک دم و شد همان دم عیان یکی فیلم و موزیک و شرح و بیان

به ناگه چنان سیستمش کرد هنگ که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگر باره ریست نمود همی کرد هنگ و همان شد که بود

تهمتن کلافه شد و داد زد ز بخت بد خویش فریاد زد

چو تهمینه فریاد رستم شنود بیامد که لیسانس رایانه بود

بدو گفت رستم همه مشکلش وز آن دیسک وبرنامه ی خوشگلش

چو رستم بدو داد قیچی و ریش یکی دیسک بوتیبل آورد پیش

یکی برنامه اندر آن دیسک بود بر آورد آن را و اجرا نمود

به ناگه یکی رمز ویروس یافت پی کشف امضای ایشان شتافت

چو ویروس را نیک بشناختند مر از بوت سکتور بر انداختد

به خاک اندر افکند ویروس را تهمتن به رایانه زد بوس را

چنین گفت تهمینه با شوهرش که این بار بگذشت از پل خرش

دگر باره اما خریت مکن ز رایانه اصلآ تو صحبت مکن

قسم خورد رستم به پروردگار نگیرد دگر دیسک از اسفندیار

moji5
21st October 2009, 11:04 AM
امید عباسی ميخواسته زيردريايي آمريکاييا تو خليج فارس رو غرق کنه، در ميزنه فرار ميکنه!

moji5
21st October 2009, 11:08 AM
معلم تاريخ به امید عباسی: آهاي! تو که با آن قد بلندت ته کلاس ايستاده اي و بر و بر من را نگاه مي کني، بگو اسکندر مقدوني که بود.
- نمي دانم.
- چه کسي ناصر الدين شاه را کشت؟
- نمي دانم.
- پس با اين وضع چطور مي خواهي امتحان تاريخ بدهي؟
- من که نمي خواهم امتحان بدهم. اومدم بخاري کلاس را تعمير کنم.

moji5
21st October 2009, 11:12 AM
اکثريت
از ديوانه اي پرسيدند: «چرا تو را به ديوانه خانه آورده اند؟»
ديوانه پاسخ داد: «من فکر مي کردم همه مردم دنيا ديوانه هستند و همه مردم دنيا هم فکر مي کردند من ديوانه ام. بالاخره اکثريت برنده شدند!»

moji5
21st October 2009, 11:17 AM
بيمار: دکتر به دادم برسيد! دستم مثل چوب خشک شده است.


mina-mehr: پس بهتر است به يک نجار مراجعه کنيد.

امید عباسی
21st October 2009, 11:17 AM
امید عباسی ميخواسته زيردريايي آمريکاييا تو خليج فارس رو غرق کنه، در ميزنه فرار ميکنه!

:)):)):))

تازه لاستيكشم پنچر كردم ........

امید عباسی
21st October 2009, 11:22 AM
مصطفي ميره سربازي ... دور كلاش قرمزي =))=))=))

moji5
21st October 2009, 11:22 AM
جملات کوچک به سبک انسانهاي بزرگ!

ضبط از صداي بلند نوار سردرد گرفت.

عکس توقف زمان است.

آسمان به زمين آمد ديد خبري نيست.

آلبالو گران بود، چشمانش انگور مي‏چيد.

هر لقمه‏اي را که فرو ميدهم، معده‏ام فرياد مي‏زند: خوش آمدي!

وقتي مي‏خواهم حرف پنهاني بزنم، گوش‏هايم را مي‏گيرم.

براي اينکه حرفهاي بزرگي بزنم، دهانم را زير ميکروسکوپ ميگذارم.

moji5
21st October 2009, 11:25 AM
مصطفي ميره سربازي ... دور كلاش قرمزي =))=))=))

:)):)):)){i dont want to see}{i dont want to see}{i dont want to see}{i dont want to see}

moji5
21st October 2009, 11:27 AM
جملات کوچک به سبک انسانهاي بزرگ!

تجديدي به تجديدي ميگه: چرا تجديد شدي؟!

وقتي دستم بند بود روي آن لباس پهن کردم.

وقتي دلم سوخت روي آن آب ريختم.

آن قدر باکلاس بود که حتي دوغ هم با چنگال مي‏خورد.

چون چشمش آب نمي‏خورد، برايش نوشابه خريد.

وقتي حس نوشتن ندارم خودکارم قطع و وصل ميشود.

فواره جواب سر بالا به جاذبه زمين است.

moji5
21st October 2009, 11:32 AM
ابجی براي عمويش تعريف کرد که قلک خود را شکسته تا در کلاس سفالگري شرکت کند.

عمويش پرسيد: آَنجا طرز ساخت چه چيزي را به شما ياد مي‏دهند؟

ابجی گفت: يک قلک!

moji5
21st October 2009, 11:38 AM
نامه اي به دستم رسيد که در آن نوشته شده بود: شما پر از استعداديد, شما نابغه ايد, بله, اين ما هستيم که شما را کشف کرديم, شما مستحق دکتراي افتخاري هستيد, شما آخرشيد, شما ديگه ... خوب حالا که اينقدر عاقل و باشعوريد بياييد در کلاس کنکور ما شرکت کنيد!

A.L.I
21st October 2009, 09:56 PM
حضرات اگه تکراری بود ببخشید !

A.L.I ميره رستوران، گارسون ميخواد بزارتش سر كار ميگه: غذاي امروز «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با «ليمو» است! A.L.I ميگه : «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با چی؟ :))

moji5 و مصطفی با هم همسایه بودن ... هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت ... تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق ميدزدیدن :))

آبجی
21st October 2009, 11:49 PM
ابجی براي عمويش تعريف کرد که قلک خود را شکسته تا در کلاس سفالگري شرکت کند.

عمويش پرسيد: آَنجا طرز ساخت چه چيزي را به شما ياد مي‏دهند؟

ابجی گفت: يک قلک!


:))$-)$-)$-)

moji5
22nd October 2009, 01:31 AM
mah3a به البرادعی رئیس اژانس انرژی هسته ای میگه:تو واقعا دکتر هستی؟ اونم با افتخار می گه:بله من دکتر هستم.mah3a میگه:خوب بدبخت پس چرا تو اژانس کار میکنی؟

moji5
22nd October 2009, 01:33 AM
شکسپیر میگه: واسه لذت بردن از زندگی. کافی کمی احمق باشی

moji5
22nd October 2009, 02:34 AM
ali namdar داشته با اتوبوس 100تا می رفته بعد میاد ترمز کنه می بینه ترمز بریده و یک کامیون هم از روبه رو با سرعت داره میاد
می بینه کاری از دستش بر نمیاد به شاگردش میگه مجتبی پاشو تصادف ببین حال کن!!!

matrix
22nd October 2009, 07:33 AM
به خنگول میگن نظرت درباره ماه رمضان چیه؟ میگه: خوبه فقط یه ذره زولبیا بامیه شو زیاد کنن بهتر میشه!!!{big green}{big green}:)):))

matrix
22nd October 2009, 08:39 AM
moji5 زنگ میزنه میگه: سلام یه سوال فنی دارم، میگن بفرمایید. میگه: با این همه پیشرفت تکنولوژی چرا نوار غزه تا حالا به سیدی تبدیل نشده؟؟{big green}:)):))

moji5
23rd October 2009, 02:29 AM
ØÑтRдŁ§ (http://njavan.com/forum/member.php?u=5396) میخواسته سوار ماشینش بشه یهو دزده از پشت میزنه تو سرش و ماشینشو میدزده
مردم دنبال ماشین میدوییدن اما ØÑтRдŁ§ (http://njavan.com/forum/member.php?u=5396) اروم میخندیده.
بهش میگن چرا کاری نمیکنی میگه نگران نباشید شمارشو برداشتم.

kamanabroo
23rd October 2009, 10:09 AM
moji5 (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=15336) بي هوا مي ره تو اتاق خفه مي شه!{big green}

kamanabroo
23rd October 2009, 10:11 AM
از غضنفر مي پرسن: شهر شما چند ماه از سال سرده؟
ميگه: چهارده ماه!
مي گن: چطوریه، سال كه دوازده ما بیشتر نیست!؟
مي گه: آخه تا دو ماه بعد ازعيدم اينجا سرده!


:))

ØÑтRдŁ§
23rd October 2009, 10:47 AM
به مجتبی میگن چرا خودترو به سپر ماشین میمالی مگه می خوام اوقات فراغتم سپری بشه {big green}

moji5
23rd October 2009, 08:33 PM
گویند روزی میان جهنمیان و بهشتیان نزاعی سخت در گرفت.بحث بر سر آن بود که بهشتیان از اینکه همه چیز مطابق میل است دلزده شده بودند و به دنبال تنوع میگشتند.جهنمیان هم از شدت عذاب به تنگ آمده و تنوع را جستجو میکردند. مقرر شد جلسه ای بین بزرگان بهشت و جهنم گذاشته بشود و این موضوع مورد بررسی قرار گیرد.خلاصه ،آنها را در این عقیده توافق حاصل آمد که پلی احداث شود میان جهنم و بهشت تا هم برای مدت کوتاهی جهنمیان به بهشت بیایند و بهشتیان مجال اندکی را بجهت تنوع در جهنم بسر کنند.قرار بر این شد که جهنمیان از جهنم و بهشتیان ازبهشت شروع به ساخت پل کرده و پس از گذشت 45 روز این دو بهم برسند تا عبور و مرور از جهنم به بهشت و بالعکس ممکن آید.جهنمیان 10 روز زودتر از موعد مقرر کار را تمام کردند و چشم انتظار بهشتیان شدند.اما هر چه انتظار کشیدند اثری از بهشتیان یافت نشد.بناچار نشست دوبارهای بجهت مشخص شدن دلایل کندی پروژه در بهشت برگزار شد.نتیجه آن بود که در بهشت یک مهندس عمران هم یافت نشد.

moji5
23rd October 2009, 08:50 PM
مراسم عقد یکی از دختران اینترنتی در سال 2010
عروس خانم دوشیزه آیا وکیلم شما را به مهر :

گوگل عدد سکه بهار آزادی (گوگل عددی است که تشکیل یافته از 1 و هزار صفر جلوی آن...)
یک وب کم

سند یک سایت اینترنت اختصاصی دات کام

یک مودم ADSL

اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح!

LCD و شمعدان

یک هدست بی سیم

چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده ...

پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به نیت پنج ...
به عقد دائم داماد! در بیاورم ؟

جمعیت : عروس رفته آف هاش رو چک کنه!!!

حاج آقا : برای بار دوم آیا وکیلم ؟

جمعیت : عروس رفته ویروس کش آپدیت کنه!!

حاج آقا :!!!BUZZ , برای بار سوم خفم کردی آیا وکیلم ؟

عروس : با اجازه بزرگترهای Room بله

moji5
23rd October 2009, 08:59 PM
نظریه kamanabroo (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=5#) در مورد روزه !

انسان در این دنیا مسافری بیش نیست ، و روزه بر مسافر واجب نیست

moji5
23rd October 2009, 09:00 PM
چرا عاقل کند کاری که بعداً خود به خود گوید خودم کردم که لعنت بر خودم بادا بادا مبارک بادا ...

moji5
23rd October 2009, 09:01 PM
دومی ها... سومی ها... دیپلمه ها... دانشجویان... مهندسان... وکلا... پزشکان... هنرمندان ...
همتون فدای کسی که الان داره این پست رو می خونه ...

kamanabroo
23rd October 2009, 10:26 PM
به نظر مجتبي كدام كوتاهتر است؟

کدام مورد کوتاهتر است؟
1- مدت خوشحالي بعداز قبول شدن در دانشگاه
2- عمر پدر دانشجويان دانشگاه آزاد
3- مانتوي دختران دانشجو
4- پاي فارغ التحصيلان نسبت به دستشان

kamanabroo
23rd October 2009, 10:27 PM
از مجتبي مي پرسن از خيابون چه جوري رد مي شن؟
مي گه:


اول به سمت چپ که محل عبور ماشینهاست نگاه می کنیم
بعد به سمت راست که محل عبور موتورهاست نگاه می کنیم
بعد به سمت بالا نگاه می کنیم که محل سقوط هواپیماست
سپس با روحی آرام و قلبی مطمئن پا به خیابان می گذاری

kamanabroo
23rd October 2009, 10:58 PM
*مینا*می ره اداره پلیس، می گه: اومدم بهتون بگم طوطی ام گم شده.
پلیسه با تعجب می گه: ولی فکر نکنم ما بتوانیم طوطی شما را پیدا کنیم.

*مینا* می گه: نه اصلاً دنبالش هم نباشین. من فقط اومدم بهتون بگم که اگر تصادفاً اونو پیدا کردین، بدونین که من با عقاید سیاسیش موافق نیستم!!! به هر کسی که فحش بده، نظر شخصی خودشه!

LaDy Ds DeMoNa
25th October 2009, 07:54 AM
شکسپیر میگه: واسه لذت بردن از زندگی. کافی کمی احمق باشی


اين كه جك نيست !!
خيلي هم حرف عاقلانه ايه !!!

matrix
25th October 2009, 08:34 AM
یه آبادانیه میره تو مغازه به یارو میگه: کا، بلوز داری؟

مغازه داره میگه: نه.

آبادانیه میگه: کا، شلوار داری؟

مغازه داره میگه: نه.

آبادانیه با تعجب میگه: کا، پس چرا رو شیشه نوشتی: کا لباس داریم؟{big green}{big green}:)):))=))

matrix
25th October 2009, 08:40 AM
غضنفر آهنگ خالي گوش مي کرده ميزنه زير گريه ميگن چرا گريه مي کني؟ با بغض ميگه آخه خوانندش لاله!{big green}:)):))

moji5
25th October 2009, 08:42 AM
اين كه جك نيست !!
خيلي هم حرف عاقلانه ايه !!!


کلا" حرفهای باحال رو پست میزنم

matrix
25th October 2009, 09:42 AM
يه اسبه زنگ ميزنه سيرک ميگه با مدير سيرک کار دارم . گوشي رو ميدن به مديرسيرک اسبه بهش ميگه آقا من کار ميخوام! مديره ميگه کار نيست. اسبه همينطور اصرارميکنه مدير هم انکار تا آخرش مديره ميگه کشتيمون حالا چه کار بلدي؟ اسبه ميگه احمق دارم باهات حرف ميزنم{big green}:)):))!

LaDy Ds DeMoNa
26th October 2009, 05:54 AM
آخرین کلمات
آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر: فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بندباز: نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
آخرین کلمات یک بیمار: مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک پزشک: راستش تشخیص اولیه‌ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
آخرین کلمات یک پلیس: شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...
آخرین کلمات یک پیشخدمت رستوران: باب میلتون بود؟
آخرین کلمات یک جلاد: ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون: این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز: پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار: بله، سیل داره به طرفمون میاد...
آخرین کلمات یک خلبان: ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
آخرین کلمات یک خون‌آشام: نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
آخرین کلمات یک داور فوتبال: نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دوچرخه‌سوار: نخیر تقدم با منه!
آخرین کلمات یک دیوانه: من یه پرنده‌ام!
آخرین کلمات یک سرنشین اتوموبیل: برو سمت راست راه بازه...
آخرین کلمات یک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟.
آخرین کلمات یک غواص: نه این طرفها کوسه وجود نداره...
آخرین کلمات یک فضانورد: برای یک ربع دیگه هوا دارم...
آخرین کلمات یک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
آخرین کلمات یک قهرمان: کمک نمیخوام، همه‌اش سه نفرند...
آخرین کلمات یک قهرمان اتوموبیلرانی: مکانیک یادش رفته ترمز ماشین رو درست کنه!
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی: قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کامپیوتر: هارددیسک پاک شده است...
آخرین کلمات یک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگیری ها...
آخرین کلمات یک گروگان: من که میدونم تو عرضهء شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک گیتاریست: یه خرده ولوم بده...
آخرین کلمات یک مادر: بالأخره سی‌دی‌هات رو مرتب کردم...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه: این آزمایش کاملاً بیخطره...
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرین کلمات یک متخصص کامپیوتر: معلومه که ازش بک‌آپ گرفتم!
آخرین کلمات یک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان: من چه میدونستم که باید شنا بلد باشم؟
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم...
آخرین کلمات یک نارنجک‌انداز: گفتی تا چند بشمرم؟

LaDy Ds DeMoNa
26th October 2009, 05:54 AM
سنت ازدواج از گذشته تا کنون
يك هفته پس از خلقت آدم:
چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشكلي نداشت و چاي داغ را روي خودش نريخت.

پانصد سال پس از خلقت آدم:
با يه دونه دامن از اون چيني خال پلنگي ها ميري توي غار طرف.بلند داد مي زني:هاكومبازانومبا(يعني من موقع زنمه)
بعد ميري توي غار پدر و مادر دختره. با دامن چين چيني جلوت نشسته اند و مي گن:از خودت غار داري؟دايناسور آخرين مدل داري؟بلدي كروكديل شكار كني؟خدمت جنگ عليه قبيله ادم خوارها رو انجام دادي؟بعد عروس خانم كه اون هم از اين دامناي چين چيني پوشيده با ظرفي كه از جمجمه سر بچه دايناسور ساخته شده برات چاي مياره و تو مي ريزي روي خودت.

دو هزار و پانصد سال بعد از خلقت آدم:
انسان تازه كشاورزي را آموخته.وقتي داري توي مزرعه به عنوان شخم زدن زمين عمل مي كني با ديدن يه دختر متوجه ميشي كه بايد ازدواج كني.براي همين با مقدار زيادي گندم به مزرعه پدر دختره ميري .اونجا از تو مي پرسند:جز خوت كه اومدي خواستگاري چند تا خر ديگه داري؟چند متر زمين داري؟چند تا خوشه گندم برداشت مي كني؟ آيا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده اي؟
بعد عروس خانم با كوزه چاي وارد ميشه و شما هم واسه اينكه نشون بدي خيلي هول شديد تمام كوزه رو روي سرتون خالي مي كنيد.

ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازي به اين نتيجه مي رسيد كه بايد ازدواج كنيد و از مادرتان مي خواهيد كه دختري را برايتان انتخاب كند.در اينجا اصلا نيازي نيست كه شما دختر را بشناسيد چون پس از ازدواج به اندازه كافي فرصت براي شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چاي ريزون كماكان پا بر جاست.

هم اكنون:
به دليل پيشرفت تكنولوژي در حال حاضر شما به آخرين نسخه ياهو مسنجر احتياج داريد.البته از"ام اس ان" يا "آي سي كيو"هم مي توانيد استفاده كنيد ولي انها آيكنهاي لازم براي خواستگاري را دارا نمي باشند . پس از نصب ياهو مسنجر به يك روم شلوغ رفته هر اسمي كه به نظرتان زيباست "اد" مي كنيد و با استفاده از آيكنهاي مربوطه خواستگاري را انجام مي دهيد . البته ياهو قول داده كه نسخه جديد داراي امكانات ازدواج و زندگي مشترك نيز باشد!!

LaDy Ds DeMoNa
26th October 2009, 06:45 AM
moji5 تو يه شركت كامپيوتري استخدام مي شه .
در پايان روز اول رئيسش ازش مي پرسه خوب امروز چي كار كردي ؟
moji5 مي گه هيچي كليد كيبوردها نامرتب بودن به ترتيب الفبا مرتبشون كردم.

LaDy Ds DeMoNa
26th October 2009, 11:05 AM
وقتي خدا پسراي انجمن رو درست كرد دستي به كمرش زد ، يه مكثي كرد و گفت حالا كه اينها رو خلق كردم مي تونم بهتر از اينهاش رو هم درست كنم اين شد كه دختراي انجمن آفريده شدند !!

matrix
26th October 2009, 12:04 PM
انواع بله گفتن عروس خانمها

عروس عادي: با اجازه بزرگترها بله (اين اصولا مثل بچه آدم بله رو ميگه و قال قضيه رو ميکنه.)

عروس لوس: بع..........له!

عروس زيادي مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دايي جون، عمه جون،...، زن عمو کوچيکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسي خانوم جون ، ... ، ... (اين عروس خانوم آخر هم يادش ميره بگه بله واسه همين دوباره از اول شروع ميکنه به اجازه گرفتن ... !)

عروس خارج رفته: با پرميشن گريت ترهاي فميلي ... اُ يس

عروس خجالتي: اوهوم

عروس پاچه ورماليده: به کوري چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فاميل اين بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعيت داماد کاملا قابل پيش بيني است)

عروس هنرمند: با اجازه تمامي اساتيدم، استاد رخشان بني اعتماد، استاد مسعود کيميايي، ...، اساتيد برجسته تاتر، استاد رفيعي، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجي ، شير علي قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلين مونرو، مرحوم مارلين ديتريش، مرحوم مغفور گري گوري پک و ... آري مي پذيرم که به پاي اين اتللوي خبيث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ...

عروس داش مشتي: با اجزه بروبکس مُجلي نيست من که پايه ام ...

عروس زيادي مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين ... اعوذ با... من شيطان رجيم يس و القرآن الحکيم .... الي آخر .... ( و در آخر ) نعم

عروس فمنيست: يعني چي؟! چه معني داره همش ما بگيم بله ... چقدر زن بايد تو سري خور باشه چرا همش از ما سؤال مي پرسن ! ... يه بار هم از اين مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسين ... (اصولا اين قوم فمنيست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و يه چيزي ازشون بپرسن ... فقط بايد زد تو سرشون و بهشون گفت همينه که هست مي خواي بخواه نمي خواي هم به درک)

moji5
29th October 2009, 10:51 PM
matrix (http://njavan.com/forum/member.php?u=16744) هی نگاه به گوشیش میکرده و میخندیده ، بهش میگن اس ام اس اومده ؟ میگه آره ، میگن چیه ؟ میگه یکی هی اس ام اس میده Low Battery !!!

moji5
29th October 2009, 10:52 PM
M A H 3 A (http://njavan.com/forum/member.php?u=19092) دم یه گربه رو گرفته بوده و می کشیده
بهش می گن : گناه داره چرا دم گربه رو می کشی؟
می گه بابا من فقط دمش رو گرفتم … خودش می کشه

moji5
29th October 2009, 10:53 PM
به امیر اشنا میگن نظرت راجع به مار چیه ؟
میگه حیون خوبیه فقط حیف که همش دمه!!!

moji5
29th October 2009, 10:53 PM
http://img2.pict.com/68/87/cf/1656627/0/bibadilfiremen.jpg (http://img2.pict.com/68/87/cf/1656627/0/bibadilfiremen.jpg)

moji5
29th October 2009, 10:55 PM
روزی سه تا از بچه های انجمن می رن عروسی، دو تا شون می رن وسط و می رقصن، اون یكی می شینه كنار و می گه: قرمز سبز زرد، قرمز سبز زرد،می پرسن؟ تو چرا نمی رقصی؟ می گه: من رقص نورم!!!

*مینا*
29th October 2009, 11:49 PM
Asghar2000 ميره سربازي،...{big green}
دور كلاش قرمزي،...
آچين و واچين....
با صداي چي؟...
با صداي مرغ.....
يه مرغ دارم روزي 2 تا تخم ميكنه،...
چرا 2 تا؟...
چون دستمال من زير درخت آلبالو گم شده....
شايد پشت كوه انداختي؟...
نه خير ،...
زنجير منو بافتي،...
بله...
بابا اومده،...
با كي اومده؟...
اون كيه باهاش؟...
چي چي آورده؟...
نخود و كيشميش،...
با صداي چي؟...
با صداي گاو،...
گاو همسایه غازه!!!؟ بَعله!... همیشه گاو همسایه غازه!!!

kamanabroo
30th October 2009, 12:28 AM
moji5 (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=15336): چرا معلم شما اين قدر به تخته سياه مي زند؟
matrix: خوب معلوم است! براي اين كه ما دانش آموزان چشم نخوريم!

*مینا*
30th October 2009, 12:31 AM
یه روز kamanabroo میره بانک میگه آقا تمام موجودی من بدید میگره پولهاشو میشماره.
میگه درسته بزار سر جاشhttp://blogfa.com/images/smileys/30.gif


از کمان ابرو مي پرسند «چرا قرص هايت را سر وقت نمي خوري؟»
پاسخ مي دهد: «مي خواهم ميكروب ها را غافلگير كنم{big green}{tongue}

kamanabroo
30th October 2009, 12:31 AM
اين هم براي دو نفري كه تولدشونه{thumbs down}{big green}

مينا: معماركوچولو هفته پیش رفت ولی فکر نمی کنم دیگه برگرده.
چرا؟ مگه چی شد؟
مينا: هیچی، آخه گفت من میرم تا موفق نشم، برنمیگردم.

moji5
30th October 2009, 12:32 AM
امید عباسی (http://njavan.com/forum/showthread.php?p=57132#) کنار ساحل داشته فکر مي کرده ، ازش مي پرسن: به چي فکر مي کني؟ ميگه: داشتم حساب مي کردم اگه دريا همش آبگوشت بود ، چندتا بربري مي خواست ؟!!

*مینا*
30th October 2009, 12:42 AM
يک روز DJmshdi راننده تاکسي میشه از مسافرش میپرسه:آقا ببخشيد شما ژاپني هستيد
اون ميگه نه
بار دوم ازش مپرسه شما ژاپني هستيد
بازم ميگه نه
بارسوم بازم ميپرسه
ياروه از کوره در ميره ميگه آره
DJmshdi ميگه
به قيافت نمياد {big green}

*مینا*
30th October 2009, 12:47 AM
سپاس و ستايش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بي مدرکي است و به کلاس اندرش مزيد در به دري ، هر ترمي که آغاز مي شود موجب پرداخت زر است و چون به پايان رسد مايه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمي شهريه اي واجب ..... از جيب و جان که بر آيد ...... کز عهده خرجش به در آيد

*مینا*
30th October 2009, 12:54 AM
يه روز آبجی به مینا مهر ميگه انگار من شما رو تو دبي ديده بودم مینا مهر ميگه نه من اصلا دبي نرفتم آبجی ميگه خوب منم نرفتم حتما دو نفر ديگه بودن كه همديگرو ديدن{nerd}

moji5
30th October 2009, 01:50 AM
صندوقچه‌اي بهر دلت خواهم بود
دريا بشوي تو، ساحلت خواهم بود
اي يار! تو گر قايق عشقم باشي
من هم ملوان زبلت خواهم بود!

moji5
30th October 2009, 01:51 AM
ماجراي طنز




روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک سپاري همسرش به خانه باز گشته بود با اين فکر که شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ کامپيوتر ميرود تا ايميل هاي خود را چک کند . اما پس از خواندن اولين نامه غش ميکند و بر زمين مي افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش ميرود و مادرش را بر نقش زمين ميبيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد:

گيرنده : همسر عزيزم
موضوع : من رسيدم

ميدونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش انها اينجا کامپيوتر دارند و هر کس به اينجا مي اد ميتونه براي عزيزانش نامه بفرسته . من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم . همه چيز براي ورود تو رو به راهه . فردا ميبينمت . اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من بي خطر باشه . واي چه قدر اينجا گرمه !!

moji5
30th October 2009, 01:54 AM
مطالبی به سبک moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336)

کارمندان شيفت شب راديو به خاطر اجراي برنامه نمي‏خوابند و مردم بيچاره براي صداي بلند راديو‏ي همسايه!


وقتي آهن زنگ زد او از خواب پريد.


هر وقت موهايشان نمي‏خوابيدند برايشان لالايي مي‏خوانند.


به کليد که فکر مي‏کنم فکرم باز مي‏شود.


به قطار که فکر مي‏کنم سرم سوت مي‏‏کشد.


بستني از خجالت آب مي‏شود.


وقتي پياز حرف مي‏زند همه فرار مي‏کنند.


هندوانه‏ي قرمز به هندوانه‏ي سفيد مي‏گويد: کم خوني داري!


شلنگ به آفتابه مي‏گويد: بي کلاس!


کلسترول کره هميشه بالاست!


قهوه شب‏ها خوابش نمي‏برد.


قرص مسکن هيچ وقت سر درد نمي‏گيرد.

moji5
30th October 2009, 01:55 AM
شوخی با مریم حیدر زاده (http://kholkholak.persianblog.ir/post/23/)



من میگم پاشو بهاره
تو می گی کی گفتی هاره؟
من میگم خود تو هاری
تو میگی فقط فراری(منظور ایشان ماشین فراری است)
من میگم بی ام و نازه
تو می گی اه مثه غازه
من می گم چقدر تو لوسی
تو میگی میای رو بوسی (البته دو طرف دختر هستند فکر بد نکنید)
من می گم چقدر خری تو
تو میگی که انتری تو
من میگم انتر باباته
تو میگی یه سوسک رو پاته(در اینجا شاعر جیغ میزند و مدعی میخندد)
من میگم خیلی الاغی
تو میگی مثل کلاغی
من میگم که بی شعوری
تو میگی خفه شو قوری
من میگم خفه میشی عوضی یا با مشت بزنم تو دهنت دندونات برن سیزده بدر؟ اونم میگه زر زر نکن اون موقع ها که از این غلطا میکردی شوهرت پاسبون بود. میگم نه انگار راستی راستی کتک میخوای ؟ اون میگه تو ؟ تو میخوای منو بزنی؟ تو باید اول بری تنبک زدن یاد بگیری . من میگم میدونم کجات میسوزه مشکل اینه که من شاعرم و تو نه اون میگه خفه شو من میگمها رو تو گفتی پس تو میگی ها کار عمه ات بود؟ من میگم بیا با هم آشتی کنیم این فتنه رو داش دیوونه راه انداخت. تو میگی چی شد؟؟؟؟ دیگه زر زرات تموم شد پای اون دیوونه رو کشیدی وسط؟ (خلاصه بعد از مدتی)
من میگم من بیا بخندیم
تو میگی کی رو ببندیم؟
من میگم این حرفا زشته
تو میگی جام تو بهشته
من میگم ببین چی میگه؟
تو میگی زر زدی دیگه
و این بار دیگه گیس و گیس کشی شروع میشه

moji5
30th October 2009, 01:56 AM
سلوى (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=7#) پول نداشته دماغش رو عمل کنه، سر دماغش رو می گیره بالا، بهش تافت می زنه!

moji5
30th October 2009, 01:58 AM
كيارش (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=7#) دست و دلباز برای بچه اش اسمارتیز می خره، روش می نویسه هر 8 ساعت یکی!

moji5
30th October 2009, 01:59 AM
یه آقایی پنجاه تومان می اندازه توی صندوق صدقات، می بینه حیف نون داره از اون طرف خیابون بهش می خنده، فکر می کنه کم انداخته، یه دویست تومانی می اندازه، می بینه باز داره می خنده، یه پونصد تومانی در میاره، می بینه باز می خنده، خلاصه یه هزاری می اندازه توی صندوق، می بینه حیف نون دلشو گرفته قاه قاه می خنده. می ره اون طرف خیابون بهش می گه: آخه مردک! برای چی می خندی؟ کار من کجاش خنده داره؟حیف نون می گه: هه هه... این که گوشی نداره!

moji5
30th October 2009, 02:00 AM
محرم و صفر است که اصفهانی ها را زنده نگه داشته است!
ستاد پخش نذری
----
دو تا خانوم داشتن با خاطرات لاغریشون واسه هم افه میومدن. اولی می گه من اونقدر لاغر بودم که وقتی می رفتم حموم مامانم با یه چیزی روی چاه رو می پوشوند تا من توی چاه نیفتم. دومی می گه این که چیزی نیست، من یه بار یه آلبالو رو با هسته قورت دادم، همه ی فامیلامون می گفتن اوا زری خانوم چند ماهه حامله ای؟!

moji5
30th October 2009, 02:01 AM
*مینا* (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=7#) يه زن حامله رادر اتوبوس ميبينه و به او ميگه : خانم اين چيه
خانومه ميگه : معلومه بچه ام است ديگه
*مینا* (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=7#) ميگه : دوستش داري
خانومه : آره خوب، خيلي
*مینا* (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=7#) ميگه : پس چرا قورتش دادي؟

moji5
30th October 2009, 02:01 AM
پدر:پسرم اگه تا چند لحظه ديگه تبل زدنت رو ادامه بدب فكر كنم ديوانه بشم!!!
پسر با خونسردي : بابا الان خيلي وقته كه نميزنم

moji5
30th October 2009, 02:02 AM
از یه روانپزشک پرسیدم: شما چه طور متوجه می شید که یه فرد روانی به بستری شدن احتیاج داره؟
گفت: ما وان حمام را پر از آب می کنیم، یه قاشق چایخوری، یه فنجان، و یک سطل جلوی روانی می گذاریم و ازش می خواهیم وان را خالی کند.
من گفتم: آدم سالم سطل رو انتخاب می کنه، چون بزرگ تره.
روانپزشک گفت: نه! آدم سالم درپوش چاه وان رو بر می داره... شما دوست داری تختت زیر پنجره باشه؟

moji5
30th October 2009, 02:02 AM
حیف نون آزمايش ادرارش گم مي شه، مي گه بله! مملکت بخور بخوره!

moji5
30th October 2009, 02:03 AM
حیف نون می ره دکتر، می گه آقای دکتر من چشمام ضعیفه. دکتر می گه تا چه حد ضعیفه؟ حیف نون می گه شما اون مگسی رو که روی دیواره می بینین؟ من نمی بینمش!

moji5
30th October 2009, 02:03 AM
هش چیست ؟
.
.
.
Hosh ...جد بزرگ ترمز ABS است که خر را بدون هیچ خط ترمز نگه می دارد !




از M A H 3 A (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=7#) مي پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز مي کنن ؟ ميگه : آخه من امتحان كردم..... پياده خيلي راهه

moji5
30th October 2009, 02:05 AM
به یارو می گن چرا جلوی بانک نشستی لنگتو باز کردی می گه آخه شنیدم به بازنشسته ها وام می دن.
----
از هیوا (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=7#) میپرسن, نظرت راجع به نوشابه چیه؟
میگه: نوشابه آب داره, گاز داره, یه خط تلفن هم بزنن دیگه عالی میشه.

moji5
30th October 2009, 02:06 AM
دلداری غضنفر به عیالش:
مهم نیست که قشنگ نیستی ! قشنگ اینه که مهم نیستی


به mitra_677 (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=7#) میگن یه موجود نام ببر میگه : آب جوش
میگن آب جوش که موجود نیست .میگه والا من از شهرمون که میومدم تو جاده نوشته بود آب جوش موجود است

moji5
30th October 2009, 02:08 AM
توی یک مهمانی، یک خانمی رو می کنه به حیف نون، می گه: به نظر شما من چند سالمه؟ حیف نون می گه: گفتنش یک خورده مشکله، اما یک کم که دقیق می شم می بینم اصلا بهتون نمی یاد!


به kab (http://njavan.com/forum/showthread.php?p=57199#) ميگن وقتي حضرت يونس رفت تو دهن نهنگ چي شد؟
غضنفر ميگه : يه سازماني تشکيل شد به نام يونس کو

moji5
30th October 2009, 02:08 AM
به مشهديه مي‌گن اگه تو يك اقيانوس افتاده باشي و دو تا كوسه از دو طرف قصد خوردنت رو داشته باشن، چيكار مي‌كني؟
مشهديه مي‌گه: مُرُم نوك درخت.
مي‌گن مرد حسابي تو اقيانوس درخت كجا بود؟مي‌گه: مجبورُم، مِفَهمي؟!



ترک اعتياد به مواد مخدر
با استفاده از روش n.m.b(ناتوان سازي مالي بيمار)
زير نظر دکتر سارق زاده

*مینا*
30th October 2009, 11:03 AM
*مینا* رو داشتن ميبردن اتاق عمل، ازش ميپرسن: همراه داري؟ ميگه: آره، خاموشش كردم!!!
*مینا*ميخوره زمين، ...هوا ميره، نميدوني تا كجا ميره!!!!!!!
از *مینا*ميپرسن آرزوت چيه؟
ميگه:‌ كاشكي تبريز پايتخت بود! ميگن: چرا؟!
ميگه: آخه اون وقت به ماميگفتن بچه تهرون!!!


mitra_677 مي0افته تو دره، Game Over ميشه!!

kamanabroo (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=1610) ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه{big green}


djmahdi (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=362) با دو تا خيار در دست ميره توي يك بقالي، ميگه:حاج آقا خيارشور داري؟ بقاله ميگه: بله. djmahdi (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=362) ميگه: پس ولك بي زحمت اين دوتا رو هم بشور!!!

به djmahdi (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=362) ميگن: با «چيپس» جمله بساز. ميگه: چي پسر خوبي! (چه پسر خوبي(

به djmahdi (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=362) ميگن: با «اختاپوس» جمله بساز. ميگه: اوخ، تا پوستم نسوخته برم تو سايه!

به moji5 ميگن با رضا جمله بساز، ميگه: من و حسن و حسين رفتيم پارك. ميگن: پس رضاش كو؟ ميگه: آخه رضا كارداشت، نيومد!!!

moji5مهم ميشه زيرش خط ميكشن، تو امتحان هم مياد!!!


moji5يه سياهپوست را ديد و بهش گفت: آقا ببخشين، شما شب هستين؟ سياهپوسته هم يك چك آبدار زد توي گوشش. moji5با خودش گفت: عجب شب بدي بودها!

*مینا*
30th October 2009, 11:05 AM
امید عباسی (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=237) كفترشو گم ميكنه ، تو روزنامه آگهي ميده: بيوه بيو!!

به امیر آشنا ميگن: با بيد جمله بساز. ميگه: در خانه ما يك بيد بيد! ميگن: اون بيد نيست، بوده. ميگه: آهان باشه، در خانه ما يك بود بيد!!!
.

BOSS يك سكه ميندازه هوا، شير مياد، فرار ميكنه!!

BOSS تو مانور شركت ميكنه، اسير ميشه!!!

BOSS رو برق ميگيره، ميگه: ولك ولم كن تا ولت كنم!


A.L.I (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=75) مجري مسابقه بيست سوالي ميشه، يارو ازش ميپرسه، جانداره؟ ميگه: نه.
ميپرسه: تو جيب جا ميشه؟ A.L.I (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=75) كلي فكر ميكنه، بعد ميگه:‌ تو جيب جا ميشه اما اگه تو جيبت بريزي، جيبت ماستي ميشه!!!

MR_Jentelman (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=13092) خوابش سنگين بوده، تختش ميشكنه!!!

ØÑтRдŁ§ (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=5396) شب يه جيرجيرک پيدا ميکنه، تا صبح روغن‌کاريش ميکنه

*مینا*
30th October 2009, 11:09 AM
MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) تو روزنامه يك آگهي استخدام ميبينه كه: به يك مهندس كامپيوتر مجرب و باسابقه نيازمنديم. خلاصه فرداش كت شلوار ميپوشه و اساساً تيپ ميزنه و پاميشه ميره واسه مصاحبه. اونجا يارو ازش ميپرسه: شما مدركتون از كدوم دانشگاهه؟ MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) ميگه: من مدرك ندارم كه! يارو تعجب ميكنه، ميگه: پس حتماٌ سابقة كارتون زياده... قبلاٌ تو كدوم شركت كار ميكردين؟ MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) ميگه: والله من شركت مركت بيل‌ميرم! پدرم يك سوپرماركت داشت، منم همونجا كار ميكنم!! يارو شاكي ميشه، ميگه: مرد! تو اصلاٌ بلدي كامپيوتر رو روشن كني؟! MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) ميگه: والله نه!! مرده قاط ميزنه، ميپرسه: پس اومدي اينجا چه چی کار بكني؟! MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) ميگه: من فقط اومدم بگم كه دور من يكي رو بايد خط بكشيد!!!


Memar Bashy (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=13937) ميخواسته يك كبريت سوخته رو روشن كنه، هرچي ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه! Memar Bashy (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=13937)ميگه: نه بابا، ايلده همين پنج دقيقه پيش روشن شد!!!



engeneer_19 (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=11453) زنگ ميزنه 118، ميگه: ببخشيد شماره تلفن غضنفر رو دارين؟!
يارو ميگه: نه. engeneer_19 (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=11453) ميگه: پس من ميخونم يادداشت كنين!!!


matrix (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=16744) ماه رمضون میره خونه hossien (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=9184) می خوابه دوستش بهش میگه سحر صدات کنم؟؟ matrix (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=16744) می گه نه همون matrix (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=16744)صدام کنی بهتره

*مینا*
30th October 2009, 11:12 AM
مصطفی (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=1) چربی داشته میره دکتر، دکتر بهش میگه روزی ۴ کیلومتر باید بدوی... بعد از چند روز مصطفی (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=1) زنگ میزنه به دکتر میگه: رسیدم لب مرز، چیکار کنم؟

به Amir (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=15) می گن اذون بگو: می گه همه چیز با یک نگاه شروع شد.

به هیوا میگن با لوبیا جمله بساز میگه : کوچولوبیا{tongue}

آبجی (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=14033) ميره تو يخچال درو رو خودش ميبنده! بهش ميگن چيكار ميكني مرد مؤمن؟ ميگه: ايلده ميخوام ببينم اين چراغش واقعاٌ خاموش ميشه يا نه؟!!
آبجی (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=14033)ميره شكار خرگوش، صداي هويج در مياره!!




*مینا*رفته بوده تماشاي مسابقه دو و ميداني، وسط مسابقه از Mina_Mehr (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=8126)ميپرسه: ببخشيد، اينا واسه چي دارن ميدون؟!
Mina_Mehr (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=8126)ميگه: براي اينكه به نفر اول جايزه ميدن.
*مینا*يوخده فكر ميكنه، ميپرسه: پس بقيشون واسه چي دارن ميدون؟!!

سه تا دختر*مینا*و Mina_Mehr (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=8126)وآبجی (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=14033)رفته بودن ايستگاه راه‌آهن، تا ميرسن تو يهو قطار حركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار حالا ندو كي بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختي، آبجی (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=14033) ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه Mina_Mehr (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=8126)رو هم سوار ميكنه، ولي *مینا* بندة خدا هرچي ميدوه نميرسه. خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه، يك بابايي بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، واميستاديد با اون ميرفتيد. *مینا*نفس زنان ميگه: منم نميدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم!!!

*مینا*
30th October 2009, 11:15 AM
از hossien (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=9184)ميرسن: اسمت چيه؟ ميگه: حمزه، ولي توخونه شيش كوچولو صدام ميكنن!!

به nafise sadeghi (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=37)ميگن: با «جام جم» جمله بساز. ميگه: صبح كه از خواب پاميشم جامو جم مي‌كنم!

به تاری (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=15586)ميگن يك معما بگو، ميگه اون چيه كه زمستونا خونه رو گرم ميكنه تابستونا بالاي درختو؟! يارو هرچي فكر ميكنه جوابشو پيدا نميكنه، ميگه: نميدونم، حالا بگو چيه؟ تاری (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=15586)ميگه بخاري! يارو كف مي‌كنه، ميگه: باباجان بخاري زمستونا خونه رو گرم ميكنه ولي تابستونا چه جوري بالاي درختو گرم مي كنه؟ تاری (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=15586)ميگه: بخاريِ خودمه دوست دارم بگذارمش بالاي درخت!!!


mah3aبا ذوق به دوستش می گه بالاخره این پازل رو بعد از دو سال تلاش درست کردم! دوستش می گه دو سال یه کم زیاد نیست؟mah3a می گه نه بابا! رو جعبه اش نوشته 7 تا 10 {big green}سال!


به kab (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=17582)ميگن: با «ابريشم» جمله بساز، ميگه: هوا ابريشم خوبه!

به kab (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=17582)ميگن: با «بنزين» جمله بساز. ميگه: خوش به حال شماها كه سوار بنزين!

hojatb (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20944) داشته دنده عقب با ماشين از كوه مي رفته بالا بهش می گن چرا دنده عقب ميری مي گه اخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی مي خواسته پايين بياد باز می بينن داره دنده عقب می ياد می گن الان چرا دنده عقب می يای می گه آخه بالای كوه جا بود تونستم دور بزنم

به Only Math (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=2350) ميگن: يک جمله بگو که توش سه تا دروغ باشه. ميگه: دانشگاه آزاد اسلامي{big green}

LaDy Ds DeMoNa
30th October 2009, 11:46 AM
بچه های انجمن در نهار خوری njavan به صف ایستاده بودند. سر میز یه سبد سیب بود که روش نوشته بود : فقط یکی بردارید خدا ناظر شماست. در انتهای میز یک سبد شیرینی و شکلات بود. که mah3a روش نوشت : هر چند تا میخواهید بردارید! خدا مواظب سیب هاست!!!

LaDy Ds DeMoNa
30th October 2009, 11:48 AM
* مینا * می ره معدن
.
.
.
.
.
.
. بقیه اش باشه بعدن !

kamanabroo
30th October 2009, 01:36 PM
سوتي ها رو داشته باشين{thumbs down}{big green}


آبجی (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=14033) ميره تو يخچال درو رو خودش ميبنده! بهش ميگن چيكار ميكني مرد مؤمن؟

mah3aبا ذوق به دوستش می گه ..... دوستش می گه ...... لره می گه نه .....

:))

moji5
30th October 2009, 02:13 PM
MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) تو روزنامه يك آگهي استخدام ميبينه كه: به يك مهندس كامپيوتر مجرب و باسابقه نيازمنديم. خلاصه فرداش كت شلوار ميپوشه و اساساً تيپ ميزنه و پاميشه ميره واسه مصاحبه. اونجا يارو ازش ميپرسه: شما مدركتون از كدوم دانشگاهه؟ MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) ميگه: من مدرك ندارم كه! يارو تعجب ميكنه، ميگه: پس حتماٌ سابقة كارتون زياده... قبلاٌ تو كدوم شركت كار ميكردين؟ MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) ميگه: والله من شركت مركت بيل‌ميرم! پدرم يك سوپرماركت داشت، منم همونجا كار ميكنم!! يارو شاكي ميشه، ميگه: مرد! تو اصلاٌ بلدي كامپيوتر رو روشن كني؟! MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) ميگه: والله نه!! مرده قاط ميزنه، ميپرسه: پس اومدي اينجا چه چی کار بكني؟! MOHAMMAD_DADMARZI (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=20171) ميگه: من فقط اومدم بگم كه دور من يكي رو بايد خط بكشيد!!!





خیلی خندیدم=))

امید عباسی
30th October 2009, 06:34 PM
2 تا *مینا* (http://njavan.com/forum/member.php?u=1594) به هم میخورن ... میشکنن:))

moji5
30th October 2009, 10:53 PM
هیوا (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) می‌خواسته از همسایه شون نردبون قرض بگیره. با خودش فکر می‌کنه، میگه: الان اگه برم بگم نردبونتون رو بدین، شاید همسایه بگه نردبون ما کوتاهه، یا بگه نردبون ما شکسته، یا بگه نردبون رو به یکی دیگه قرض دادیم. خلاصه میره دم خونه همسایه در می‌زنه، همسایه میاد دم در میگه: بله بفرمایید... هیوا (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) میگه: برو بابا شما هم با این نردبونتون!

moji5
30th October 2009, 10:58 PM
هه هه هه…
ببخشید، یه لحظه تو رو تو ذهنم تجسم کردم، نتونستم جلوی خنده مو بگیرم!


به Lovely-Pilot (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) می‌گن با سوییس جمله بساز می‌گه: من دیگه با هیچی جمله نمی‌سازم شما دارید از Lovely-Pilot (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) بودن من سوءاستفاده می‌کنید.

moji5
30th October 2009, 10:59 PM
به آبجی (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#)می‌گن روزی چند ساعت کار می‌کنی، می‌گه 25 ساعت. می‌گن چطوری؟ می‌گه صبحا یه ساعت زودتر از خواب پا می‌شم..

moji5
30th October 2009, 11:01 PM
M A H 3 A (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) می‌ره كتابخونه كتابشو پس بده، میگه: کتابش شخصیت زیاد داشت اما داستان نداشت. كتابدار میگه: پس تو بودی دفترچه تلفن منو بردی..

moji5
30th October 2009, 11:03 PM
ØÑтRдŁ§ (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) می‌ره رستوران، گارسون می‌خواد بذارتش سر كار می‌گه: غذای امروز «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! ØÑтRдŁ§ (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) می‌گه: «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی؟

moji5
30th October 2009, 11:03 PM
یه روز یه چوپان میره خواستگاری. بهش میگن چه كاره‌ای؟ میگه: مهندس دامپیوتر و پشم افزار..

moji5
30th October 2009, 11:03 PM
غضنفر رو برق می‌گیره، مامانش میگه ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت..

moji5
30th October 2009, 11:04 PM
mitra_677 (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#)مشغول شستن ماشینش بود. ازش پرسیدند: چرا از پلاك ماشین شروع كردی؟ جواب داد: آخه دفعه قبل كه ماشین می‌شستم، وقتی به پلاكش رسیدم، دیدم ماشین خودم نیست

moji5
30th October 2009, 11:05 PM
hoora (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) یك چك می‌بره بانك ملی. متصدی میگه: مال سیباست hoora (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#)میگه: نه مال گردوهاست..

moji5
30th October 2009, 11:07 PM
M A H 3 A (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) میخواسته بره بهشت زهرا، ‌گل گیرش نمیاد كمپوت می‌بره!!!

moji5
30th October 2009, 11:07 PM
A.L.I (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) داشته خاطره تعریف می‌كرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه دو نفر خیلی بود!!!

matrix
31st October 2009, 08:05 AM
خنگول دست میندازه دور گردن نامزدش چیزی بلد نبوده بگه میگه گردنتو بشکونم!{big green}{big green}

يارو تلويزيون رو روشن ميكنه كانال 1: قرآن. كانال 2: قرآن. كانال 3:قرآن. كانال 4: قرآن. كانال 5: قرآن. پا ميشه تلويزيون رو ميبوسهميذاره رو طاقچه:)):))!

به ترکه ميگن سفر حج چطور بود ميگه خيابونا تميز ، برجاش بلند ، ماشينا آخرين مدل. البته يه جاي زيارتي هم داشت که شلوغ بود نرفتم{tongue}{big green}:)).

به غضنفر ميگن سفر حج چطور بود ؟ ميگه خيلي سنگ به سر و صورتم خورد ولي بالاخره بوسيدمش:)):))!


غضنفر با ذوق به دوستش ميگه : بالاخره بعد از 2 سال اين پازل رو حلش کردم! دوستش ميگه 2 سال زياد نيست؟ ميگه: نه بابا رو جعبش نوشته 7 تا 10 سال{big green}{big green}:))!

matrix
1st November 2009, 02:52 PM
moji5 هی نگاه به گوشیش میکرده و میخندیده ، بهش میگن اس ام اس اومده ؟ میگه آره ، میگن چیه ؟ میگه یکی هی اس ام اس میده Low Battery !!!:))

mahsa زنگ می زنه ثبت احوال، می گه: ببخشید، اونجا ثبت احواله؟ میگن: بله، میگه: من امروز احوالم خیلی خوبه، می خواستم ثبت کنم!{big green}{big green}:))


Kamanabro میره ته استخر تا میاد بالا می گه : کاشی کاره عجب نفسی داشته !!!{big green}{big green}:))

به ØÑтRдŁ§ (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=10#) می گن برو استخر شیرجه بزن تو آب، بعدش بیا بالا شامپو گلرنگ رو تبلیغ کن… خلاصه میره بالا و شیرجه میزنه، ولی از بخت بد سرش می خوره به کف استخر… بعد از یه مدت بالاخره میاد بالا، رو می کنه به دوربین، می گه: می خوام سالاد درست کنم!:))

تو شهر مینا اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. حیف نون به شهرداری زنگ (http://www.roozeshadi.com/) می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!{big green}:))

آبجی رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟
آبجی میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: “پرده دوم، دو سال بعد”
من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!{big green}{big green}:)):))

آبجی
1st November 2009, 04:47 PM
آبجی رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟
آبجی میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: “پرده دوم، دو سال بعد”
من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!

:)) خیلی جالب بود :))

آبجی
1st November 2009, 04:49 PM
من تازه اومدم اینجا میبینم که اسم منم این جا هست اقا خیلی خوش گذشت فقط مدیرمون رو هم (آقا مصطفی ) رو هم یادتون نره ها{big green}

moji5
1st November 2009, 08:25 PM
آبجی (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=12#) و fariba

داشتن تو یه ماشین بمب کار میذاشتن

آبجی (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=12#) به fariba میگه: اگه این بمب الان منفجر بشه چی کار کنیم؟
fariba میگه: نگران نباش من یکی دیگه دارم

MAHDIAR
4th November 2009, 11:37 AM
خیلی ممنون از جوک شما خیلی خند دار بود حیف که حالم خوب نیست .اگه خوب یک یک جوک خوب من برای شما می نوشتم

matrix
5th November 2009, 07:31 AM
از قل مراد می پرسن شراب زندگی یعنی جه ؟
می گه : نمی دونم ، من فقط دوغ می خورم{big green}:))

قل مراد می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حركت كن
قل مراد زنه دنده عقب !
افسر می پرسه : چرا دنده عقب می ری ؟
می گه : می خوام خیز بگیرم ! :)):))

برره ایه سوار مترو می شه تفنگ در میاره به راننده مترو می گه برو دبی ;){big green}:))

moji5
7th November 2009, 07:56 PM
به B O S S (http://njavan.com/forum/member.php?u=13874) ميگن با آش جمله بساز ميگه محمدي اش صلوات !

moji5
7th November 2009, 07:56 PM
به djmahdi (http://njavan.com/forum/member.php?u=362) می گن: سگتون بچه ی ما را گاز گرفته. می گه: اولا سگ ما گاز نمی گیره. دوما سگ ما همیشه بسته است. سوما ما سگ نداریم!

moji5
7th November 2009, 07:57 PM
انجیر رو به Lovely-Pilot (http://njavan.com/forum/member.php?u=17026) نشون می دن، می گن این چیه؟ می گه آلو بوده چلوندن، تو زعفرون خوابوندن، بهش کنجد مالوندن، یه چوب بهش چپوندن، تازه شده گلابی!

moji5
7th November 2009, 07:58 PM
مصطفی (http://njavan.com/forum/member.php?u=1) یه آینه رو زمین پیدا می كنه. برش می داره، عكسش می افته توش، میگه: ببخشید نمی دونستم مال شماست!

moji5
7th November 2009, 07:59 PM
از matrix (http://njavan.com/forum/member.php?u=16744) می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟ می گه :First And Under !!!

moji5
7th November 2009, 08:00 PM
M A H 3 A (http://njavan.com/forum/member.php?u=19092) توی جنگ بیسیم چی بوده. بیسیم می زنه می گه من 5000 نفر رو اسیر کردم. بیابد ببریدشون. بهش می گن خوب خودت بیارشون. می گه: آخه اینا نمی ذارن من بیام!

matrix
8th November 2009, 07:24 AM
moji5 داشته با خودش فکر میکرده...

وقتی من به دنیا اومدم پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود
وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شدیعنی ۱۶ برابر من
وقتی من ۳ ساله شدم پدرم ۳۳ ساله شد یعنی ۱۱ برابر من
وقتی من ۵ ساله شدم پدرم ۳۵ ساله شد یعنی ۷ برابر من
وقتی من ۱۰ ساله شدم پدرم ۴۰ ساله شد یعنی ۴ برابر من
وقتی من ۱۵ ساله شدم پدرم ۴۵ ساله شد یعنی ۳ برابر من
وقتی من ۳۰ ساله شدم پدرم ۶۰ ساله شد یعنی ۲ برابر من
می ترسم اگه ادامه بدم از پدرم بزرگتر بشم !!! {big green}:)):))

LaDy Ds DeMoNa
8th November 2009, 08:51 AM
کمینه امداد طی اطلاعیه ای ضمن تشکر
از مردم انسان دوست خنگول آباد خواست تا
لوله های گاز (http://www.asroneh.com/) خانه های خود را از صندوق های صدقات دربیاورند
**

LaDy Ds DeMoNa
8th November 2009, 08:52 AM
بهار آمد و شمشادها جوان شده اند ،
پرندگان مهاجر ترانه (http://www.asroneh.com/) خوان شده اند
( طرح تلقین گرما در سرما)
*

moji5
16th November 2009, 01:12 AM
رئیس بیمارستان از امیر اشنا میپرسه: خوب عمل چطور بود؟
امیر اشنا میگه: اوه، مگه اونو برای کالبد شکافی نیاورده بودند!؟

matrix
16th November 2009, 10:52 PM
به moji5 میگن تو شهرتون آثار باستانی دارین؟ میگه نه ولی دارن میسازنsh_omomi89sh_omomi89sh_omomi89

matrix
18th November 2009, 08:35 PM
از mah3a میپرسن نظرت راجع به مار چیه؟
میگه: حیوون خیلی خوبیه! اما حیف که همش دمه!sh_omomi89

kamanabroo
21st November 2009, 12:48 PM
از matrix (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=16744) مي پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز مي کنن ؟ {thumbs down}

ميگه : آخه من امتحان كردم..... پياده خيلي راهه {big green}

kamanabroo
21st November 2009, 12:51 PM
زن: تموم بچه ها عقلشونو از من به ارث بردن
مرد: ... حق با توست، چون عقل من سر جاشه!

kamanabroo
21st November 2009, 12:53 PM
*مينا* میره سمعک بخره،
فروشنده كه آبجي بوده میگه: همه جورشو داریم، 1000 تومنی تا 1000000 تومنی.
*مينا* میگه: 1000 تومنی اش چه جوری کار میکنه؟
آبجي میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط چیزی که هست وقتی مردم اینو میبینن، بلندتر حرف میزنن:))

kamanabroo
21st November 2009, 12:54 PM
پدر به آبجي میگه: دخترم راجع به پیشنهاد ازدواجی که بهت داده اند خوب فکرهایت رو بکن.
آبجيگریه کنان میگه: ولی من می خواهم پیش مامانم باشم.
پدر: خوب، اونم با خودت ببر عزیزم{big green}

kamanabroo
21st November 2009, 12:56 PM
moji5 (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=15336): چرا رفته هستم غلط است؟
اميد عباسي : آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید

matrix
25th November 2009, 12:13 PM
به kamanabro می گن: اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی? می گه: من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم !!{tongue}

*مینا*
31st December 2009, 07:19 AM
چهار تا مهندس برق، مكانيك، شيمي و كامپيوتر با يه ماشين در حال مسافرت بودن كه يهو ماشين خراب ميشه. خاموش ميكنه و ديگه هر چي استارت ميزنن روشن نميشه.

ميگن آخه يعني چي شده؟

مهندس برقه Amir ميگه: احتمالاً مشكل از مدارها و اتصالاتو سيم كشي هاشه.

يكي از اينا يه ايرادي پيدا كرده.

مهندس مكانيكه djmahdi ميگه: نه بابا، مشكل از ميل لنگ يا پيستوناشه كه بخاطر كار زياد انحراف پيدا كرده.

مهندس شيميه *مینا* ميگه: نه، ايراد از روغن موتوره. سر وقت عوض نشده، اون حالت روان كنندگيشو از دست داده.

در اينجا ميبينن مهندس كامپيوتره moji5 ساكته و هيچ چي نميگه. بهش ميگن: تو چي ميگي؟

مشكل از كجاست؟ چيكارش كنيم درست شه؟
مهندس كامپيوتره يه فكري مي كنه و ميگه: نميدونم، ولي بنظرم پياده شيم، سوار شيم شايد درست شده باشه{tongue}

moji5
24th April 2010, 12:17 AM
منصور بروجرديان (http://njavan.com/forum/member.php?u=31372) يه پارچ آب خالي بالا سرش ميذاشته و مي خوابيده ازش مي پرسن آخه چرا اينجوري مي كني؟
ميگه : خوب يه موقع نصفه شب از خواب پا پيشم مي بينم تشنم نيست .. اونوقت چيكار كنم؟

victor007 (http://njavan.com/forum/member.php?u=17719)* اسم بچه اش رو ميزاره اس ام اس ميگن اين چه اسميه ؟ ميگه چيه از پيام که با کلاس تره!
از باستان شناس (http://njavan.com/forum/member.php?u=25490) مي پرسند: چرا جورابت يه لنگه اش آبيه، يه لنگه اش قرمز؟ ميگه : والله خودمم توش موندم. يه لنگه مثل همينم تو خونه دارم!!!

پديده
24th April 2010, 12:33 AM
غضنفر با 1000 كاميون خاك و 200 كاميون خط كش براي امداد رساني به زلزله زدگان بم به اين شهر رفت .
وقتي ازش پرسيدن كه چرا 1000 كاميون خاك و 200 كاميون خط كش آوردي ؟؟؟

گفت : مي خوايم عمق فاجعه رو اندازه بگيريم و اونو پرش كنيم .

باستان شناس
24th April 2010, 12:36 AM
نه بابا......

از moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) پرسيدن تكه هاي پاره شده نامه به خسرو پرويز در خونه باستان شناس (http://njavan.com/forum/member.php?u=25490) پيدا شده....

گفت : واي مطمن بودم همون جاست.......:-o:-o

پديده
24th April 2010, 12:37 AM
غضنفر براي امداد رساني با چند نفر از دوستانش به بم رفته بود .

به اون گفتن برو زمين هاي اون طرف را بكن .

او رفت و شروع به كندن كرد / نا گهان فرياد زد ( همه بيايين زود باشين بيايين كمك اينجا يك عالمه آدم هست زير خاك ) !!!

وقتي رفتند ديدند كه رفته قبرستون و اونايي را كه دفن كرده بودند همه رو از زير خاك درآورده !!!

moji5
24th April 2010, 12:44 AM
مصطفی (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#) و djmahdi (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#) و امير آشنا (http://njavan.com/forum/member.php?u=13840) میرن دزدی.یهو صابخونه بیدار میشه و میاد بیرون اینام از ترس میرن تو انباری و هر کدوم میرن تو یک کیسه
صابخونه میاد تو انبار و کیسه ها رو میبینه به اولی که مصطفی (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#) توش بوده لگد میزنه
مصطفی (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#) هم صدای خرش خروش از خودش در میاره یعنی من گردو هستم
صابخونه به کیسه دومی که djmahdi توش بوده لگد میزنه (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#)[/URL][URL="http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#"]djmahdi (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#)صدای نون خشک در میاره. (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#)
صابخونه میره سراغ کیسه سوم که امير آشنا توش بوده هرچی لگد میزنه صدایی نمیاد هی لگد میزده تا اینکه (http://njavan.com/forum/member.php?u=13840)امير آشنا از کیسه میاد بیرون و میگه ارده صدا نداره میفهمی.صدا نداره (http://njavan.com/forum/member.php?u=13840)
(http://njavan.com/forum/member.php?u=13840)

Big-brother
24th April 2010, 12:46 AM
چقدر مدیر بازی؟
ما رو هم بازی بدید;;)

moji5
24th April 2010, 12:49 AM
moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) از باستان شناس (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#) میپرسه اگه وسط دریا باشی و یه کوسه بیاد طرفت چیکار میکنی؟
باستان شناس (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#) میگه از درخت میرم بالا.moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) میگه:مگه وسط دریا درخت هست.
باستان شناس (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=26546&page=14#) میگه مجبورم میفهمی.

moji5
24th April 2010, 12:53 AM
چقدر مدیر بازی؟
ما رو هم بازی بدید;;)


به Big-brother میگن با مخابرات جمله بساز میگه مخا برات برقصم

{i dont want to see}

moji5
24th April 2010, 12:54 AM
از Big-brother (http://njavan.com/forum/member.php?u=36134) نوار مغزی می گیرند، می بینند بیست دقیقه اولش خالیه

moji5
24th April 2010, 01:03 AM
فرمانده مشغول آموزش سربازا بوده.

یه مگس میگیره, بش میگه بپر.. مگسه میپره.

مگس رو میگره یه بالشو میکنه, بش میگه بپر.. مگس به زور میپره .

باز مگس رو میگیره اون یکی بالشم میکنه, بش میگه حالا بپر… مگسه نیمپره.

بعد فرماندهه رو به سربازها می کنه می گه:

حالا ا (http://www.asroneh.com/)ز این آزمایش چه نتیجه ای میگیریم.

Sky Shield (http://njavan.com/forum/member.php?u=27132) که از همه با هوش تر بوده میگه:

نتیجه میگیریم که وقتی بالهای مگس رو بکنیم ، مگس کر میشه.

*میشا*
24th April 2010, 02:37 AM
پلیس به moji5: اینجا ماهیگیری قدغنه!!!
moji5: ولی اینجا تابلو نزدین!!!
پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!

-----------
چه جسارتا، بیبشید {worried}

*میشا*
24th April 2010, 02:38 AM
moji5 می ره دزدی تفنگو می ذاره پشت گردن یارو
می گه: تکـون بخوری با لگد می زنم تو کمرت!

*میشا*
24th April 2010, 02:42 AM
به moji5 می گن اون جهنمه اون بهشت کدومشو می خوای بری؟
moji5 می بینه جهنم خیلی ردیفه و کلی حوری ریختن توشو دار و درخت و از این حرفا.
میگه می رم جهنم. تا پاشو میزاره آتیش و این حرفا میریزه سرش.
میگه چی شد؟
می گن آخه چند وقت بود کسی نمی اومد اینجا، رفته بود رو اسکرین سیور

Big-brother
24th April 2010, 11:50 AM
moji5 در یک مسابقه شرکت میکنه
ازش سوال میپرسن بزرگترین تفریح تو چیست میگه njavan
بهترین هدیه برای تو چست میگه njavan
میپرسن بزرگترین داشنمند جهان کیست میگه دانشمندان njavan
در این قسمت از مسابقه moji5 در حالی که njavan njavan بر لب داشت از مسابقه بیرون میندازن{i dont want to see}

moji5
24th April 2010, 12:08 PM
njavan

hengameh
24th April 2010, 01:05 PM
یک هواپیما داشته از تبریز میرفته پاریس، وسطای راه یهو صدای moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) از بلندگوها میاد: اَتِنْشِن پلیز! ایلده moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) اسپیکینگ..مسافران لیسنینگ! موتور چپ هواپیما از کار افتاده، ولی شما هیچ نترسید! من خودم واردم، هواپیما رو سالم میشونم. یک مدت میگذره، دوباره صدای moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) از بلندگوها میاد که: اَتِنْشِن پلیز! ایلده moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) اسپیکینگ..مسافران لیسنینگ! موتور راست هواپیما هم از کار افتاده، ولی شما هیچ نترسید! من خودم کلی تجربه دارم، تا فرودگاه بعدی هم راهی نیست، هواپیما رو سالم میشونم. باز یک مدت هواپیما دور خودش میچرخه، دوباره صدایmoji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) از بلندگوها میاد که: اَتِنْشِن پلیز! ایلده moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) اسپیکینگ..مسافران لیسنینگ! همین الان دم هواپیما کنده شد، ولی شما هیچ نترسید! من خودم هواپیما رو میشونم. یک ده دقیقه می‌گذره، دوباره صدای moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) از بلندگوها میاد که: اَتِنْشِن پلیز! ایلده moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336)اسپیکینگ... مسافران ریپید افتر می! اَشهداَن‌لااله‌ا... !...

hengameh
24th April 2010, 01:06 PM
پیشاپیش خدا منو بیامرزه
جمیعن فاتحه{i dont want to see}

hengameh
24th April 2010, 01:21 PM
djmahdi (http://njavan.com/forum/member.php?u=362) رو به جرم قتل زن و مادر زنش داشتن محاکمه می‌کردن!

قاضی بهش می‌گه: شما مظنون به قتل همسرتون توسط ضربات چکش هستید! یهو یکی از افراد بسیار عزیز و محترم جامعه (آبجی (http://njavan.com/forum/member.php?u=14033))از پشت دادگاه داد می‌زنه: ای ....................!(ببخشیدا ایناشو سانسور کن دیده)

دوباره قاضی می‌گه: در ضمن شما مظنون به قتل مادر زن (http://jok20.blogsky.com/) جانتان با ضربات چکش هم هستید!
دوباره آبجی (http://njavan.com/forum/member.php?u=14033) محترم می‌گه: ای.............................................. ........
قاضیه این دفعه دیگه عصبانی می‌شه و می‌گه:آبجی (http://njavan.com/forum/member.php?u=14033)محترم جامعه، می‌دونم که به خاطر این بی رحمی و جنایت چقدر از این آقا بدتون میاد، اما اگه یک بار دیگه از این حرفا بزنین ناچار می‌شم که از دادگاه اخراجتون کنم!

آبجی (http://njavan.com/forum/member.php?u=14033) محترم می‌گه: مساله این نیست که ازش بدم میاد، مشکل اینه که من 15 ساله‌ که همسایه‌ی اینام و در طی این 15 سال هر وقت خواستم ازش چکش قرض بگیرم گفته که ما چکش نداریم

moji5
30th April 2010, 02:31 PM
ایول خیلی باحال بود


سوالات بی جواب باحال
چرا میگن طرف مثل بچه خوابش برده در حالیکه بچه ها هر دو ساعت یک بار از خواب بیدار می شن و گریه می کنن؟

چرا وقتی باطری کنترل تلویزیون تموم می شه دکمه های اونو محکمتر فشار میدیم؟

چرا برای انجام مجازات اعدام با تزریق آمپول سمی، از سرنگ استریل استفاده می کنن؟

چرا تارزان ریش و سیبیل نداره؟

آیا میشه زیر آب گریه کرد؟

چطور ممکنه که انسان اول به فضا سفر کرد و بعدا به فکرش رسید که زیر چمدون چرخ بذاره؟




چرا گوفی روی دو پا راه میره ولی پلوتو روی چهار دست و پا، مگه هردوشون سگ نیستن؟

اگر روغن ذرت از ذرت تهیه میشه و روغن سبزیجات از سبزیجات، پس روغن بچه از چی تهیه می شه؟

تا حالا توجه کردید که اگر در صورت سگ ها فوت کنید دیوونه می شن ولی اگر با ماشین بیرون برن دوست دارن سرشونو از پنجره بیارن بیرون؟

moji5
30th April 2010, 02:31 PM
میدانید چرا ناپلئون همیشه از كمر بند قرمز استفاده میكرده و این كه حكمت كمربند ناپلئون چیست ، این سوال برای خیلیها پیش آمده و جواب آن فقط یك جمله است : از كمربند قرمز استفاده میكرده تا از افتادن شلوارش جلوگیری كند

------------

چرا روی آدرس اینترنت به جای یك دبیلیو، سه تا دبیلیو می گذارند؟ چون كار از محكم كاری عیب نمی كنه

------------

آخرین دندانی كه در دهان دیده می شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی

------------

چطور می شود چهارنفر زیر یك چتر به ایستند و خیس نشوند؟ وقتی هوا آفتابی باشد این كار را انجام دهند

------------

اگر سر پرگار گیج برود چه می كشد؟ بیضی

------------

چرا لك لك موقع خواب یك پایش را بالا می گیرد؟ چون اگر هر دو را بگیرد، می افتد

------------

چرا دود از دودكش بالا می رود؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد

------------

شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیه ؟هر دو تاشونو دیر كشیدن بیرون

------------

فرق باطری با مرد چیست؟ باطری اقلا یک قطب مثبت داره ولی مرد هیچ چیز مثبتی نداره

------------

اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چیست؟ طلاق

------------

چه طوری زیر دریایی بعضیها رو غرق می کنن؟ یه غواص میره در می زنه

------------

ناف یعنی چه؟ ناف نمره صفری است كه طبیعت به شكم بی هنر داده است

------------

خط وسط قرص برای چیه؟ برای اینكه اگه با آب نرفت پایین با پیچ گوشتی بره

------------

اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید كه حركت می كند چیست؟ مورچه ای است كه شلوارلی پوشیده

------------

بعضیها را چگونه برای همیشه می شود سر كار گذاشت؟ در دو روی یك كاغذ می نویسم: «لطفاً بچرخانید

------------

چرا بعضیها همیشه 18تایی به سینما می روند؟ برای اینكه برای زیر 18 ممنوع بود

------------

چرا بعضیها با دو دستشان دست می دهند؟ چون فرق دست راست و چپشونو بلد نیستند

------------

چرا فیل از «سوراخ سوزن» رد نمی شه؟ برای اینكه ته دمش «گره» داره

hengameh
30th April 2010, 05:04 PM
moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) میره خواستگاری، مادر- پدر دختره بهش جواب رد میدن، میگن دختر ما داره درس میخونه. moji5 (http://njavan.com/forum/member.php?u=15336) میگه: ایشکال نداره، من میرم دو ساعت دیگه برمیگردم

hengameh
30th April 2010, 05:06 PM
djmahdi (http://njavan.com/forum/member.php?u=362) میره با پژو 206 مسافرکشی 4 نفر رو سوار میکنه بعدش خیلی تند میره . اولی میگه djmahdi (http://njavan.com/forum/member.php?u=362)خیلی داری تند میری . djmahdi (http://njavan.com/forum/member.php?u=362)میگه تا حالا 206 داشتی ؟ طرف میگه نه . djmahdi (http://njavan.com/forum/member.php?u=362)میگه : پس خفه شو . همین طور سرعت رو میبره بالا و تا نفر سوم همین جواب رو میده . چهارمین نفر میگهdjmahdi (http://njavan.com/forum/member.php?u=362) خیلی تند میری . میگه تا حالا 206 داشتی . میگه : آره . djmahdi (http://njavan.com/forum/member.php?u=362) میگه : پس تورو خدا بگو ترمزش کدومه

moji5
29th July 2010, 10:29 AM
hengameh (http://njavan.com/forum/member.php?u=14296) تو مسابقات رالی شرکت میکنه ,وسط راه مسافر سوار می کنه

بلیطای قم از ۲۰ تومن به ۱۰ تومن کاهش پیدا می کنه Mohammad Mehdi (http://njavan.com/forum/member.php?u=362) اعتراض می کنه ازشون میپرسن واسه چی اعتراض کردین می گن چون قبلا که پیاده می رفتم ۲۰ تومن به نفعم بود اما حالا ۱۰ تومن به نفعمه


Big-brother (http://njavan.com/forum/member.php?u=36134) داشته خاطره تعريف مي کرده مي گه سال 49 با دونفر دعوامون شد........ البته سال 49 دو نفر خيلي بود



مامانه به بچه هه ميگه ميدونم شيطون گولت زد موهاي خواهرتو کشيدي! بچه هه ميگه آره ولي لگدي که زدم تو شيکمش ابتکار خودم بود


به moji5 ميگن.....ميس كال چيه؟ميگه يه نوع مقياس وزن هست...نشنيديد؟ مثلا" ميگن يه ميس كال زعفران

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد