PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قدرت تشكر كردن



LaDy Ds DeMoNa
19th October 2009, 12:45 PM
قدرت تشكر كردن The Power of Saying Thank You
نویسنده: Joanna LKrotz
مترجم:eMarketingway.ir (http://www.emarketingway.ir/)
برای رعایت نزاكت و احترام در محیط كار وقت نداریم. به راستی این رسوم قدیمی به فراموشی سپرده شده است.
از این‌ها گذشته چطور راضی می‌شوید، در حالی كه وقت خود را به خوش‌مشربی می‌گذرانید؛ رقبای‌تان روز به روز پیشرفت كنند.
مقاله‌ای كه در پیش رو دارید یك مؤعظه درباره‌ بی‌توجهی به قوانین اجتماعی نیست، بلكه این نوشتار برای به كار بردن اهرم‌های فراموش‌شده در بازاریابی میباشد.
امروزه بهره‌گیری از ارزش‌های قدیمی عامل مهمی برای رسیدن به موفقیت در بازاریابی است. بله دوستان عزیزم، گفتن عبارت” متشكرم“ به یك فرمول در رقابت تبدیل شده است.
عده كمی از مردم هنوز هم چنین عباراتی را به زبان می‌آورند(طبق نظر‌سنجی ضوابط اخلاقی لینوكس، از هر ده نفر، پنج نفر هیچ‌گاه تشكر نمی‌كنند)و این عده به دلیل به كار بردن این جمله‌ی به ظاهر كوچك و کم اهمیت، به فرصت‌های زیادی دست پیدا می‌كنند. هم‌چنین از طریق ارتباطات ایجاد‌شده توسط این جمله می‌توان به فرصت‌های جدید شغلی نایل شد.
و این هم چند روش آسان، سریع و رایگان. به یاد داشته باشیدكه: هیچ‌گاه نباید قدرت تشكر را نادیده گرفت.

1. اقدام به انجام برخی كارهای ابتكاری
در نیویورك، یك مؤسسه‌ارتباطی، همه‌ مشتریان خود را به یك جشن سالانه برای تشكر كردن دعوت می‌كند. این واقعه ”ارتباط با مشتری“ نام دارد و در سالن بزرگی با میزهای متعدد برگزار می‌شود. به این ترتیب شركت كنندگان امكان صحبت با یكدیگر و تشكر دارند. در این ميهمانی حدود 400 مشتری تلفنی حضور دارند. روی كوتایا، مدیر اجرایی Telx می‌گوید:"معمولاً این قبیل ميهمانی‌ها میلیون‌ها دلار درآمد به دنبال دارند".

2. رفتار گرم و صمیمی.
آخرین دفعه‌ای كه یك یادداشت یا ایمیل تشكرآمیز نوشته یا دریافت كردید، چه زمانی بوده است؟ منظورم متنی صرفاً برای قدردانی است و نه مقدمه‌ای برای درخواست‌های بعدی.
مشتریان به چنین نكاتی دقت بسیار می‌كنند. می‌توانید با توجه به نوع شغل و فعالیت خود، متن نامه را صریح و بدون حاشیه انتخاب كنید.
جوزف آنگوكو، مدیر یك آژانس در امور تهیه‌ اجناس مد روز و زینتی در نیویورك است. از نظر او یادداشت‌های تشكر، كلید حفظ روابط فردی هستند. اما ظاهر یادداشت باید بیان‌گر نوع و چگونگی فعالیت‌های مؤسسات باشد. او به تازگی تعداد زیادی كاغذ یادداشت‌ سفارشی با یك حرف نشانه (monogram) شخصی تهیه كرده است. رنگ پاكت نامه‌ها با كارتهای ویزیت شغل او جور در می‌آید. او می‌گوید مردم در زندگی صنعتی، همان انتظاری را از یادداشت‌ها دارند كه از یك دسته گل دارند. در دنیای امروز دست نوشته‌ها از اهمیت زیادی برخوردارند.

3. زمان اهمیت بسیاری دارد.
از طرف دیگر برای بیشتر شغل‌ها یك قدردانی تأثیرگذار بیش از آنكه مربوط به هزینه یا خلاقیت باشد فقط به بجا آوردن اصول اخلاقی ارتباط پیدا می‌كند. دریافت یك یادداشت یا یك ایمیل بلافاصله پس از انجام كار (مثلا" پس از گذشت 48 ساعت) بیش از یك تیتر از پیش نوشته شده‌ خشك و بی‌احساس، اهمیت دارد.


4.راه‌های قدردانی و تعریف كردن از افراد را بیاموزید.
اگر می‌خواهید از موضوعی تشكر كنید كه تأثیر بسیار زیادی در بهبود فعالیت‌های شما داشته است از افعال سوم شخص استفاده كنید. این ارتباط باعث تشویق گیرنده پیغام می‌شود. یك گروه غیر انتفاعی به نام "هدیه‌ای برای تعلیم" در اورلاندو، مدارس رایگانی در فلوریدای مركزی احداث می‌كند. در پنج سال گذشته این گروه مبلغی به ارزش 9 میلیون دلار به 278 مدرسه كمك كرده است. كیلن پترین، مبلغ سابق گروه، می‌گوید تنها چیزی كه ما از آموزگاران می‌خواهیم، نوشتن یادداشت‌های تشكر آمیز است. دریافت این یادداشت‌ها، بزرگترین موفقیت ما است. این نظر فقط به جمعیت‌های غیر انتفاعی محدود نمی‌شود. به تعریفاتی فكر كنید كه مشتریان، كاركنان و فروشندگان ابراز می‌كنند.

5.علاوه بر پیغام‌های قدردانی، مطالب با ارزش دیگر را نیز برای مشتریان خود بفرستید.
الكس رامسی، مدیر مؤسسه جهانی Lodestar یك مؤسسه مشاوره شغلی در دالاس می‌گوید "ما پرونده‌های مقالات نوشته شده یا هر آنچه به موقعیت شغلی ما مربوط باشد نگهداری می‌كنیم و اینها را برای مشتریان خاص یا علاقمندان خود می‌فرستیم". هر چه كه توجه شما را به خود جلب می‌كند از گزارش‌ها گرفته تا توضیحات صنعتی یا مسائل مربوط به مؤسسات رقیب را در موقعیت مناسب برای مشتری بفرستید. مطمئن شوید همه اینها را به موقع می‌فرستید اما حتی اگر مشتری قبلاَ آن را دیده باشد قطعاَ از توجه شما به علایقش قدردانی خواهد كرد.

6.سعی كنید مطالبی بفرستید كه تأثیر زیادی داشته باشد.
در Suredeposit یك شركت در لیوینگستون، كه مدیر امنیتی خانه‌های اجاره‌ای برای صاحبان املاك است، مشتریان و فروشندگان در روز ولنتاین از هم تشكر می‌كنند. نینا دیتریش سخنگوی این مركز می‌گوید:" این بهترین زمان برای برگزاری این مراسم می‌باشد زیرا تعطیلات به پایان رسیده و همه چیز آرام است." امسال این مركز، هدایایی برای مؤسسات تولیدكننده آدامس فرستاد!

7.از روش‌های عجیب و خارق‌العاده استفاده كنید.
روش دیگری كه شما را در خاطر مشتریان زنده نگاه می‌دارد، استفاده از هدایای خاص و غیر معمول است. جودی كتس، مدیر یك مؤسسه انتشاراتی در نیویورك، یادداشت‌های تشكرآمیز همراه با گنجشك‌های اسباب‌بازی مخملی می‌فرستد. او می‌گوید:” همه مشتریان ما یك گنجشك اسباب‌بازی هدیه می‌گیرند. افراد با دیدن آنها واقعاَ هیجان‌زده می‌شوند. به كار بردن این روش تغییر زیادی در شغل من ایجاد كرده است.“

8.از كاركنان خود قدردانی كنید.
ابراز قدردانی، نسبت به كاركنان مزایای زیادی در بر خواهد‌داشت. با این روش شما در كارمندان خود وفاداری (همه ما می‌دانیم كه تغییر كاركنان چه میزان وقت و پول تلف می‌كند) ایجاد می‌كنید. علاوه بر این تولید را افزایش می‌دهید كه این امر به نوبه‌ی خود موجب رضایت مشتری می‌شود. بنا به نظرسنجی عمومی Maritz تا كنون عده كمی از مدیران به این مسأله توجه كرده‌اند. تنها 10% كارمندان، ناظرانی داشته‌اند كه روزانه به خاطر كارشان از آنها تشكر كرده‌اند. 55% كارمندان می‌گویند كه هیچ گاه از آنها تشكر نشده یا به ندرت یا گاه گاه از آنها قدردانی شده است.

9.از مشتریانی كه از شما انتقاد می‌كنند تشكر كنید.
تحقیقات نشان می‌دهد كه اكثر مشتريان ناراضی می‌توانند به خود زحمت انتقاد كردن ندهند و به سادگی كیف‌هایشان را در جیب گذاشته، به جای دیگر بروند. یعنی شكایت‌ها و انتقادات مشتریان، هدایایی است كه نكات قابل توجه را گوشزد می‌كنند. گالاقر مشاور آموزشی HR در لس‌آنجلس می‌گوید:" یك مشتری ناراضی هنوز می‌خواهد با شما ارتباط شغلی داشته باشد. در حقیقت او با این رفتار از شما می‌خواهد مشكل را رفع‌كنید. بنابراین از او به خاطر این فرصت دوباره تشكر كرده، همه تلاش خود را برای راضی نگه‌داشتن او به كار گیرید."

10.به اندازه‌ خدمت افراد از آنها تشكر كنید.
اگر كسی شغل ”مهمی“ را به شما پیشنهاد می‌دهد یا درآمد بالای شما نتیجه فعالیت‌های اوست، می‌توانید او را به شام دعوت كرده یا بلیط‌های یك مسابقه‌ی ورزشی را به او بدهید. با توجه به نوع رابطه می‌توانید او را به یك گردهمایی تفریحی دعوت كنید. در عین حال سعی كنید پس از تشكر، هیچ انتظاری نداشته باشید و به طور آشكار به تبلیغ فعالیت‌های خود نپردازید، زیرا با این كار مشتری را فراری می‌دهید. البته معنی ”مهم“ با توجه به نوع محصولات و قیمت‌ها تغییر می‌كند. روت فرمن، نویسنده آزاد و متصدی امور تبلیغات در لاس‌وگاس، به تمام كسانی كه حداقل 500$ از او خرید كرده‌اند؛ هدایایی می‌فرستد. او می‌گوید:” من با فرستادن این هدایا هیچ انتظاری ندارم، اما می‌دانم رابطه‌ای صمیمی بین ما ایجاد می‌شود. یك تشكر كوچك می‌تواند شامل یك كارت با دستخط او حاوی جمله ”از شما بسیار متشكرم“ باشد.“

11.احساس قدرت
گفتن متشكرم، ساده یا پیچیده با ایمیل یا با پست معمولی همواره مؤثر است. تنها زمانی عمل می‌كند كه از ته دل قدردان باشید. ویلیام آرودا یك مشاور شغلی در نیویورك می‌گوید:” تشكر كردن نیاز به صداقت و قدرت دارد.“
نقل از سايت : eMarketingway.ir (http://www.emarketingway.ir/)

LaDy Ds DeMoNa
19th October 2009, 12:48 PM
اعجاز سپاسگزاری و قدرشناسی

بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود لطف کن لطف که بيگانه شود حلقه به گوش سعدی
من و همسرم برای گذراندن تعطيلات به ساحلی آرام رهسپار شده بوديم. در مدت چند سالی که از زندگی مشترک‏مان می‏گذشت، بيشتر وقت‏ها برای گذراندن تعطيلات به آنجا عزيمت می‏کرديم. اگر آن ساحل زبان داشت، به يقين از تازه‏عروس و دامادها سخن می‏گفت که چگونه در زير نور آفتاب روی شن‏های ساحل، کلمه‏های مهرآميزی نوشتند، همچنين از دختر خردسالی می‏گفت
خانواده و تربيت / پند زندگی
منبع: Readeders Digest

که چشمانش همرنگ دريا بود و داشت گوش‏ماهی جمع می‏کرد و سه پسربچه بازيگوشی که می‏دويدند و به سينه امواج دريا شيرجه می‏زدند.امکان داشت آن ساحل داستان ديدارهای فرح‏افزايی را شرح دهد که در سراسر سال‏ها، دوستان، پدر و مادرها، پدربزرگ و مادربزرگ‏ها، تازه‏عروس و دامادها و حالا نوه‏هايشان در آنجا به ديدار هم می‏شتابند و ممکن بود قصه‏هايی دلنشين راجع به محبت و قدردانی برايمان تعريف کند.
ولی من روزی دريافتم که ندرتا قدرشناسی‏ام را به کسی که سال‏ها با هم زيسته‏ايم، بر زبان آورده‏ام. در چهلمين سالگشت ازدواج‏مان، من و همسرم بار ديگر در همان ساحل قدم می‏زديم و من از وی بابت گذشت‏ها و فداکاری‏هايش در سرتاسر زندگی مشترک‏مان، سپاسگزاری کردم.
ما نبايد برای بيان تشکر از کسی که با ما خيلی صميمی است و به خاطرمان خيلی چيزها را نديده می‏گيرد؛ منتظر پيش آمدن موقعيتی مناسب باشيم. اگر قرار است چيزی در باره قدرشناسی بدانيم، آن چيز اين است: همين حالا سپاسگزاری کن همان لحظه‏ای که حس قدردانی‏تان برانگيخته شد، آن را بر لب آوريد. قدردانی، راه آسانی برای ورود به جهان شادکامی است.
چند سال قبل خانم جوانی که در همسايگی ما می‏زيست، موفق به دريافت کمک‏هزينه تحصيلی از يکی از دانشگاههای معتبر گرديد. هر چند دبيرستانی که در آنجا سرگرم تحصيل بود، وی را با مشکلاتی روبه‏رو ساخت، ليکن بر تمام دشواری‏ها چيره گشت و کامياب شد. ولی وقتی دانش‏آموخته شد غالبا آن دبيرستان را به خاطر آزمون‏های رقابتی و دبيرانش را به علت دلگرمی‏هايی که به وی داده بودند می‏ستود. وی در اين باره می‏گفت: «نمی‏توانم آن گونه که بايد محاسن دبيرستان و دبيرانش را که خيلی چيزها به من آموختند بر زبان آورم. فقط اين را می‏دانم که بايد تا ابد سپاسگزار آنها باشم.»
سپاسگزاری نه تنها دنيای برخی از مردم را تابناک‏تر می‏سازد بلکه ديد انسان را نيز بازتر می‏کند.
چنانچه احساسات شما جريحه‏دار گشته به طوری که حس می‏کنيد کسی شما را دوست ندارد و يا درک نمی‏کند، بکوشيد از حالت انزوا در آييد و به سايران به پيونديد. اين تنها درمانی است که شما نيازمنديد.
پزشکی موسوم به «کرونين» که بعدها نويسنده‏ای شد و کتاب‏هايش در زمره پرفروش‏ترين آثار گرديد؛ يک بار در مورد يکی از همتايانش صحبت می‏کرد که نسخه‏ای عجيب و غريبی به بيمارانش داده بود. ايشان دچار نگرانی، بيم و هراس، دلسردی و عدم اعتماد به نفس شده بودند. پزشک ياد شده، دارويی به نام «متشکرم» را به آنها تجويز نموده و توصيه کرده بود که تا شش هفته، هر وقت کسی کوچک‏ترين لطفی را در حق‏شان روا داشته بگويند: «ممنونم» و برای اينکه داروی مذکور اثربخش باشد، تأکيد کرده بود که اين واژه را لبخندزنان ادا نمايند. نتيجه اين شد که در اين مدت، بيشتر بيماران به ميزان چشمگيری بهبود يافته بودند!
بی‏ترديد پاره‏ای اوقات امکان دارد نتوانيد احساس حق‏شناسی خويش را در همان لحظه ابراز داريد. در چينن مواردی نگذاريد حس شرمندگی شما را به سکوت وادارد. در اولين فرصتی که يافتيد، سپاس‏تان را بر زبان آوريد.
من به تازگی به منظور ديدار کوتاه از فردی، به زادگاهم عزيمت کردم. همچنان که در خيابان‏هايی که برايم آشنا بودند، راه می‏رفتم، خاطرات دوران کودکی برايم زنده می‏شد. آنگاه يکی از دوستان و همسايگانم به اسم خانم بابيل را ديدم و ياد دوران دبيرستان افتادم.
من شاگردی تازه وارد بودم که به ورزش بيش از تکاليف مدرسه عشق می‏ورزيدم و در درس لاتين، زياد اشکال داشتم. ليکن خانم بابيل که همسايه ما هم بود، به گرفتاری‏ام پی برد و گفت: «امشب بعد از شام پيشم بيا.» او چند هفته هر شب به من درس می‏داد تا
اينکه تقريبا جزو دانش‏آموزان زرنگ شدم و از درس لاتين نمره قبولی گرفتم. در چهارده سالگی که سن نوجوانی و بی‏تجربگی است، اين موضوع به نظرم کاملاً عادی جلوه می‏کرد و پيش خودم فکر می‏کردم که برای خانم خانه‏داری که مادر چند بچه است، هيچ چيز بهتر از اين نيست که به دنبال کار دشوار روزانه، به من لاتين ياد دهد.
الان که پس از چند سال وی را دوباره می‏ديدم، تازه می‏فهميدم که چه فداکاری بزرگی در حق من کرده است. پس از گذشت اين همه سال به او گفتم: «کاری که کرديد، وظيفه شما نبود، واقعا ممنونم.» تبسم شگفت‏آوری بر لبانش نقش بست و برق شادی در ديدگانش درخشيد.
هر انسانی، واژه‏های تشکرآميز را دوست دارد و از شنيدن آنها خشنود می‏شود.
در دسامبر 1991 خودروی دختر 17 ساله‏ای به اسم کندی براون معلق زد سقف آن فرو رفت و وی شديدا آسيب ديد. امدادگران شتابان به بيمارستانش رساندند. پزشکان به پدر و مادرش گفته بودند که احتمال دارد اين دختر نوجوان جان سالم به در نبرد. ولی او زنده ماند! يک سال بعد خانواده کندی، امدادگران و کارشناسان بخش فوريت‏های پزشکی (اورژانس) بيمارستان را به مهمانی شام دعوت کردند. سر ميز شام، کندی ـ که حالا برای راه رفتن طبيعی تمرين می‏کند ـ به زحمت از جا برخاست و خطاب به مهمانان گفت: «از ياری همه شما سپاسگزارم. خداوند، زندگی‏ام را از خطر رهانيد و فرصت ديگری به من اعطا کرد. شما را با تمام وجود دوست دارم.»
يکی از امدادگران گفت: «خيلی کم پيش می‏آيد که کسی از ما به اين صورت قدردانی کند. خيلی خوشحاليم که توانستيم در زندگانی کندی، نقشی داشته باشيم.»
امکان دارد خيلی از ما عادت کرده باشيم که وقتی فراموش می‏کنيم از معلم، مأمور انتظامی (پليس)، پزشک يا امدادگر که به ما مدد کرده‏اند، تشکر کنيم؛ بهانه‏های جورواجوری بياوريم. يا شايد نياز به قدرت خلاقيت و سازندگی چشمگيری داشته باشيم تا بتوانيم حس قدردانی‏مان را بنمايانيم.
در داستان بلندی تحت عنوان «من شنيدم که جغد صدايم می‏کرد» مارگارت کراون، نويسنده اثر، ماجرای کشيش جوانی را نگاشته که اسقف اعظم وی را برای موعظه به شهر دوری اعزام داشته است. اهالی آن شهر، واژه‏ای برای ابراز امتنان نداشتند، ولی کشيش خيلی زود دريافت که مردمان آن شهر فوق‏العاده سخاوتمندند. رسم آنان اين بود که عوض سپاسگزاری، هر لطفی را با مرحمتی همسان و هر محبتی را با مهربانی مشابه يا حتی در سطح بالاتری پاسخ می‏دادند. ايشان با کاربرد چنين شيوه‏ای، حس قدرشناسی خويشتن را بروز می‏دادند.
به راستی چنانچه ما در فرهنگ لغت، برای بيان سپاس، واژه‏ای نداشتيم، آيا می‏توانستيم به گونه‏ای با هم ارتباط داشته باشيم که حس سپاسگزاری‏مان را به همديگر نمايان سازيم؟ آيا ما اين اندازه نسبت به يکديگر حساس، مشتاق و دلسوز بوديم؟
سپاسگزاری در احساس ما به شکل يک رشته بازتاب‏هايی است که سبب می‏گردد آدم‏ها به طرف‏مان جذب شوند. کسی نيست که آهنگ شيرين قلب سپاسگزار را در نيابد.
پيام قلب سپاسگزار، جهانی است که غزل‏هايش از تمام اشعار برتر بوده و موسيقی‏اش بهشت را لمس می‏کند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد