PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث چه عواملي رفتار اجتماعي ما ايرانيان را عقب نگه داشته است ؟



diamonds55
25th September 2008, 05:17 AM
http://i36.tinypic.com/2881t2t.jpg


مسلمان هميشه مشغول معامله با خداست و دوست دارد مطلوبترين عکس العمل را نشان دهد. در برابر کسي که در خيابان آشغال مي‌ريزد، عکس العمل ما چگونه بايد باشد؟ خودمان زباله را از روي زمين برداريم؟ از او بخواهيم که خودش آن را بردارد؟ با تکان دادن سر، نادرستي عملش را به او بفهمانيم؟ با زبان به او تذکر دهيم؟ با چه عبارتي؟

محمد مطهري فرزند استاد شهيد مطهري در يازدهمين بخش از سلسله مقالات خود درباره معضلات اجتماعي جامعه ايراني، اين بار فقر آموزش رفتار اجتماعي در کشورمان را تشريح کرده است. وي مي‌نويسد:
در دي ماه 1382 چند نفر از افرادي که در زلزله کم سابقه و مرگبار بم تسليم مرگ نشدند و پيکر مجروح اما زنده آنان با فداکاري‌هاي بسيار از بم به کرمان و از کرمان به تهران رسيد به خاطر نبود فرهنگ راه دادن به آمبولانس، در ترافيک خيابان آزادي تهران جان دادند !

عده‌اي گمان مي‌کنند که ريشه مشکلات رفتاري ما ايرانيان فقط اين است که "مي دانيم ولي عمل نمي‌کنيم"؛ مي‌دانيم آشغال ريختن در معابر يا پارتي بازي در ادارات کار نادرستي است ولي باز انجام مي‌دهيم. بله، در مواردي امر بر همين منوال است، اما موارد بسيار زيادي را مي‌توان سراغ داد که عمل نمي‌کنيم چون "نمي‌دانيم"؛ انجام نمي‌دهيم چون "آموزش نديده‌ايم".

علاقه به "کلي گويي" در کشور ما کم نيست و گاهي چنين پنداشته مي‌شود که با تکرار پشت تکرار عبارات کلي از قبيل "با هم مهربان باشيم"، "حق يکديگر را پايمال نکنيم"، "امر به معروف و نهي از منکر کنيم" و... کمک بزرگي به اصلاح جامعه شده است. روشن نساختن موارد و مصاديق کلياتي که معمولا همه مي‌دانند، يکي از عواملي است که رفتار اجتماعي ما را عقب نگهداشته است...

به زيارت ائمه عليهم السلام هم که مي‌رويم مشکل رفتاري وجود دارد. عده‌اي تصور مي‌کنند بدون لمس ضريح ولو به قيمت آزار و هل دادن ديگران زيارتشان قبول نمي‌شود. برخي ديگر هر وقت دلشان خواست در چند متري ضريح با صداي بلند تقاضاي صلوات پشت صلوات... که حتما بايد از قبلي بلندتر هم باشد! مي‌کنند و آرامش و تمرکز ديگران را بر هم مي‌زنند...

گهگاه از رفتار تماشاگران گله مي‌شود اما آموزشي در کار نيست. ناهنجاري‌هاي رفتاري تماشاگران همه مربوط به از جا کندن صندلي ورزشگاه نيست تا بگوييم تماشاگر رفتار صحيح را مي‌داند و فقط عمل نمي‌کند. مثلا يار حريف مي‌خواهد در بسکتبال پنالتي پرتاب کند. وظيفه ما به عنوان تماشاگر در اين لحظه چيست؟ ساکت بمانيم؟ آنقدر سر و صدا و احيانا هو کنيم تا حواسش پرت شود؟ اگر بازيکن کشور بيگانه يک پرتاب عالي انجام داد او را تشويق کنيم يا نکنيم؟ ما حتي هنوز به برخي بازيکنان فوتبال " گاهي در سطح ملي" نتوانسته‌ايم ياد بدهيم که پس از اعلام پنالتي به داور اعتراض نکنند...

حتي گاهي در فرا گرفتن آداب اسلامي هم به کليات اکتفا مي‌شود. مي‌دانيم نبايد به غيبت گوش کنيم. اما در مواجهه با غيبت چه کنيم؟ مستقيما به طرف مقابل بگوييم غيبت نکن؟ يا سخنش را قطع کرده مطلب ديگري پيش بکشيم؟ اگر قرار است مجلس غيبت را ترک کنيم به چه نحو اين کار را انجام دهيم؟ به نحوي که ديگران بفهمند؟ با چه حالتي؟ گشاده رويي يا خشم يا به حال عادي؟...

از طرف ديگر، وقتي با يک رفتار ناصحيح مواجه مي‌شويم و مي‌خواهيم عکس العملي نشان دهيم. اينجا هم به دليل فقدان آموزش رفتاري، هر کس به اجتهاد و تشخيص خود وارد ميدان مي‌شود...

مسلمان هميشه مشغول معامله با خداست و دوست دارد مطلوبترين عکس العمل را نشان دهد. در برابر کسي که در خيابان آشغال مي‌ريزد، عکس العمل ما چگونه بايد باشد؟ خودمان زباله را از روي زمين برداريم؟ از او بخواهيم که خودش آن را بردارد؟ با تکان دادن سر، نادرستي عملش را به او بفهمانيم؟ با زبان به او تذکر دهيم؟ با چه عبارتي؟

ما گاهي نه تنها با رفتار ناصحيح مخالفت نمي‌کنيم بلکه به آن دامن مي‌زنيم. فردي مي‌گويد مسير تهران تا مشهد را هفت ساعته طي کرده است. با اين فرد بي توجه که با جان خود بازي کرده و جان ديگران را هم به خطر انداخته، مثل يک قهرمان برخورد مي‌کنيم. به جاي بي اعتنايي يا نکوهش، مي‌گوييم باور نمي‌کنيم و او هم قسم پشت قسم مي‌خورد تا سرانجام دو طرف بر سر هشت ساعت به توافق مي‌رسند!

مواردي که به جاي نکوهش تشويق مي‌کنيم زياد است. به همين دليل يک راه جمع کردن مردم به دور خود در فرهنگ ما بازي کردن با جان است، بدون آنکه کوچکترين تمهيدات ايمني رعايت شود. فراموش نکرده‌ايم که جوان 32 ساله‌اي که بدون لوازم ايمني لازم در روز 22 بهمن 85 از برج ميدان آزادي بالا رفته بود مورد تشويق قرار گرفت و دقايقي بعد به پايين سقوط کرده جان باخت !!!


http://i34.tinypic.com/2q902yq.jpg

حتي صنف‌هاي مختلف معمولا آموزش رفتار اجتماعي ويژه خود را نديده‌اند. در فرهنگ ما "راننده تاکسي" يعني کسي که داراي ماشيني به رنگ خاص و نيز گواهينامه است و خيابانها را هم بلد است. ديگر لازم نيست کسي به او آموزش دهد که اگر مسافر در را محکم تر از حد لازم بست چگونه بايد با او سخن گفت؟ اگر کسي کرايه نداشت چگونه بايد با او برخورد کرد؟ آيا راننده تاکسي حق دارد به مسافر به خاطر نداشتن پول خرد اعتراض کند؟ اينها ديگر بسته به ميل راننده است و آموزشي هم در کار نيست و راه براي انواع کشمکشها باز است.

به همين منوال، "منشي" يعني کسي که بلد است گوشي را بردارد و به داخلي وصل کند. آيا لااقل يک جزوه آموزشي دربارۀ آداب صحبت کردن در تلفن که خود چندين حالت دارد به او داده شده است؟

"مصاحبه گر تلويزيون" يعني کسي که داراي روحيه اجتماعي است و سراغ افراد رفته مصاحبه مي‌گيرد، اما لزوما به او آموزشي در مورد حرمت افراد داده نشده است. آيا اگر کسي گفت "مصاحبه نمي‌کنم" گزارشگر يا تدوين کننده حق دارد همين قسمت را در گزارش خود قرار دهد؟ آيا خبرنگار براي تهيه گزارش از مراکز مشاوره حق دارد صداي کسي را که به خيال خود دارد به طور خصوصي با يک مشاور صحبت مي‌کند براي دهها ميليون انسان پخش کند (مثل گزارش اخير در اخبار 19:15 از مرکز مشاوره 129)؟

"مأمور" يعني کسي که بلد است با دستبند متهم را از خانه‌اش به کلانتري بياورد. آيا به او راه حفظ آبروي متهمي که به خاطر "نداشتن" کارش به بازداشت کشيده، آموزش داده شده است؟ حتما بايد او را با دستبند از محله عبور داد؟ آيا به کسي که اختيار دارد افراد را ممنوع الخروج کند نحوه و زمان اطلاع دادن به فرد مورد نظر هم آموزش داده شده است؟ جايي بهتر از فرودگاه آن هم در لحظه آخر براي مطلع ساختن از ممنوع الخروج بودن افراد وجود ندارد؟ آيا به افسران راهنمايي که از داخل ماشين به رانندگان تذکر مي‌دهند لحن سخن گفتن با مردم آموزش داده شده است؟

"خادم مسجد" يعني کسي که درهاي مسجد را در ساعات معين باز کرده و مراقب مسجد باشد. آيا به او نحوه مواجهه با کودکان که در اولين روزهاي تمرين عبادت با او مواجه مي‌شوند آموزش داده شده است؟

چرا راه دور برويم. من به عنوان يک روحاني که لباس دين به تن دارم در جامعه پيچيده کنوني چگونه بايد رفتار کنم؟ چهارده سال پيش که عمامه بر سر گذاشتم آيا کسي به من جزوه‌اي داد که براي حفظ حرمت اين لباس در صدها موقعيت مختلف چگونه بايد رفتار کنم؟ اگر عده‌اي جوان مشغول بازي بودند اگر لباسم را درآورده با آنها مشغول بازي شوم وهن روحانيت است يا خدمت به روحانيت؟... آيا وظيفه دارم به پارک محل سري بزنم و با جواناني که در عمرشان حتي يک بار هم با يک روحاني هم صحبت نشده‌اند حرف بزنم؟ اگر مجال صحبتي دست داد چه بگويم و چه نگويم و از کجا آغاز کنم؟...

آنچه درباره لزوم پرداختن به مصاديق جزئي رفتار و اکتفا نکردن به بيان کليات گفته شد يکي از روش‌هاي قرآني است. چرا نصايح لقمان حکيم به فرزندش در مورد امور جزئي يک به يک ذکر شده است؟ براي اينکه انسانها علاوه بر دستور العمل کلي، نياز دارند بدانند که در موقعيت‌هاي گوناگون و جزئي چگونه بايد رفتار کنند و در جوامع پيچيده امروز اين نياز صد چندان است...

غالبا آموزش جدي در کشور ما منوط به گرفتار آمدن در يک بحران است و البته فقط بحران‌هاي مادي به راحتي احساس مي‌شود. ما در گذشته هم عبارات کلي از قبيل "در مصرف آب و برق صرفه جويي کنيم" مي‌شنيديم اما خوشبختانه رسانه ملي امروز دريافته است که اين کلي گويي فايده چنداني ندارد و به آموزش جزء به جزء و دقيق درباره چگونگي صرفه جويي روي آورده است...

در يک کلام، همه اتفاق نظر داريم که بايد به قرآن برگرديم، همه باور داريم که از اصل خود دور افتاده‌ايم، همه مي‌دانيم وقت طلاست، همه مي‌دانيم بايد به کودکان شخصيت داد، همه مي‌دانيم که آنچه بر خود نمي‌پسنديم نبايد بر ديگران بپسنديم؛ مشکل ما ندانستن اين کليات نيست، مشکل ما اين است که قدم به قدم به ما نياموخته‌اند که در هر موقعيتي دقيقا چگونه بايد عمل کنيم.

مطالبي که گفته شد احتمالا اين پرسش را براي برخي خوانندگان پديد آورده که در کشور ما وضع آموزش رفتاري به مسئولان سياسي چگونه است؟ اين بحث مهم را در فرصت ديگري بايد بررسي کرد. آنچه مسلم است ثمرات آموزش رفتاري به مردم در اثر رفتار نادرست عمدي يک مسئول سياسي به شدت آسيب مي‌بيند و در کشوري که حکومتش با نام دين پيوند خورده، اين آسيب‌ها صد چندان است مخصوصا آنجا که با يک رفتار غلط مماشات شود

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد