PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اباصلت هروي کيست؟



MR_Jentelman
7th October 2009, 10:47 PM
http://img.tebyan.net/big/1388/06/19030912211372471225011124312081382256110.gif

اباصلت‏ يکي از اصحاب خاص علي بن موسي الرضا(ع) و خادم و محرم‏اسرار آن حضرت بود. در اين مقاله با سيماي تابناک او آشنامي‏شويم. گرچه بازسازي چهره‏ي او پس از هزار و دويست‏سال کارآساني نيست .

تولد

جد اعلاي عبدالسلام در هرات زندگي مي‏کرد. وي در يکي از جنگهااسير و به حجاز برده شد و برده عبدالرحمان بن جندب گرديد; لذا پدران وي در مدينه زندگي مي‏کردند و او در مدينه منوره متولدگرديد و در آنجا رشد نمود. وي براي به دست آوردن احاديث وسخنان گهربار اهل‏بيت پيامبر(ص)مسافرتهاي زيادي نمود. گاهي دربغداد و حجاز، و کوفه و يمن و مدتي در نيشابور و ديگرشهرهاي‏خراسان بسر برد. او در علم حديث مقامي بلند و ارجمند پيدا کرد.

سلسله نسب

عبدالسلام فرزند صالح، کنيه‏اش اباصلت و معروف به هروي است. سمعاني در انساب خود مي‏گويد: ابوالصلت فرزند صالح، فرزندسليمان، فرزند ايوب، فرزند ميسره هروي قرشي، از مواليان‏عبدالرحمان بن جندب است .
چون که جد اعلاي وي برده عبدالرحمان بود، وي را از مواليان وي‏شمردند .

شيداي ولايت

اباصلت‏با اين که از راويان اهل سنت نيز روايات زيادي نقل‏کرده و در بين آنها نيز به صدق و راستي معروف است، اما شيداي‏ولايت و عاشق اهل‏بيت پيامبر:، خصوصا علي بن موسي الرضا(ع)بود. تا جايي که افتخار خدمتگذاري آن حضرت را به دست آورد و محرم‏اسرار آن امام همام(ع)گرديد .
از روايات زيادي استفاده مي‏شود که اباصلت مورد عنايت و توجه‏حضرت امام رضا(ع) بود و امام او را بسيار دوست مي‏داشت. درپيشبرد محافل و مجالس او را همراه خود مي‏برد. و در مواقع خاص‏تذکرات بسيار سازنده‏اي به او مي‏داد و شخصيت ايماني او را پرورش‏مي‏داد .
اباصلت‏ يکي از اصحاب خاص علي بن موسي الرضا(ع) و خادم و محرم‏اسرار آن حضرت بود. در اين مقاله با سيماي تابناک او آشنامي‏شويم. گرچه بازسازي چهره‏ي او پس از هزار و دويست‏سال کارآساني نيست.

«اباصلت مي‏گويد: آخرين جمعه ماه شعبان به محضرابي الحسن علي‏بن موسي‏الرضا(ع) بار يافتم. حضرت به من فرمود: اي اباصلت! بيشترين روزهاي ماه شعبان را پشت‏سرگذاشتي و اين آخرين جمعه ازآن ماه است. در اين بقيه روزهايي که از شعبان باقي است،کوتاهيهايت را تدارک کن، و بيشتر به دعا و استغفار و تلاوت قرآن‏مشغول باش. و از گناهانت توبه کن و براي ورود به ماه مبارک‏رمضان آماده باش تا بتواني آن را با اخلاص درک کني . امانتي برگردنت نباشد مگر اين که ادا کني. کينه‏اي از مومني‏در دلت‏باقي نگذار، گناهان را از خود دور کن. تقواي الهي راپيشه کن و در کارهاي پنهان و آشکارت به خدا توکل کن. کسي که به‏خدا توکل کند خدا او را کافي است...»
اباصلت هروي تا آخرين لحظه زندگي امام رضا(ع)، از وي جدا نشدو حديث غم‏انگيز شهادت آن حضرت را چنين نقل کرد:
«روزي در محضر امام رضا(ع)بودم. آن حضرت فرمود: فردا به‏مجلس مامون داخل مي‏شوم. اگر با سرپوشيده از آن خانه خارج شدم‏ديگر با من سخن نگو. روز ديگر آن حضرت بعد از نماز صبح‏جامه‏هايش را پوشيد و در محراب نشست و منتظر ماند تا اين که‏غلامان مامون آمدند. آنگاه کفش خود را پوشيد، رداي مبارک را بردوش افکند. و به مجلس مامون وارد شد. من در خدمت آن حضرت‏بودم. چند طبق از ميوه‏هاي گوناگون نزد مامون بود. او خوشه‏انگوري را که بعضي از دانه‏هاي آن را زهرآلود کرده بودند، دردست داشت و آن دانه‏هايي که زهرآلود نبود مي‏خورد تا متهم نشود. چون نظرش به آن حضرت افتاد. مشتاقانه از جاي خود برخاست و دست‏در گردن مبارک امام(ع)انداخت و ميان دو ديده وي را بوسيد و به‏حسب ظاهر آنچه مي‏توانست اکرام و احترام نمود .
او را به جاي خود نشاند و آن خوشه انگور را به او داد و گفت:
http://img.tebyan.net/big/1387/12/1522518212518112372352161788014317318153178.jpg
يابن رسول الله! از اين نيکوتر انگور نديده‏ام .
حضرت فرمود: شايد انگور بهشت از اين نيکوتر باشد .
مامون گفت: از اين انگور تناول نما .
حضرت فرمود: مرا از خوردن اين انگور معاف دار .
مامون خيلي اصرار کرد.. .
حضرت سه دانه از آن انگور زهر آلود تناول کرد. حالش دگرگون‏شد. باقي انگور را بر زمين افکند و از آن مجلس برخاست. مامون‏گفت: اي پسرعمو کجا مي‏روي؟!
فرمود: به آنجا که مرا فرستادي.
آن حضرت غمگين و محزون سرخودرا پوشيد و از خانه مامون بيرون آمد .
اباصلت مي‏گويد: به دستور وي با او سخن نگفتم تا به خانه خود وارد شد و فرمود: در را ببند...»
امام رضا(ع)با همين انگور زهرآلود به ديار ابد شتافت و شربت‏ شهادت نوشيد.

در منظر اهل نظر

اباصلت هروي در نزد تمام رجال شناسان شيعه، و اکثر علماي‏اهل‏سنت مورد وثوق مي‏باشد. روايات وي را با اطمينان خاطرمي‏پذيرند .
نجاشي مي‏گويد: عبدالسلام بن صالح، ابوالصلت هروي راوي احاديثي‏از امام رضا(ع) است. وي از ثقات به شمار مي‏رود و کتابي درباره‏رحلت امام رضا(ع)تاليف نموده است .
کشي مي‏گويد: ابوصلت داراي احاديثي منقح و صحيح مي‏باشد و ماديديم که او حديث مي‏شنود و به تشيع بسيار علاقمند است. هيچگاه‏دروغ از او مشاهده نشد .
اباصلت هروي به علت اين که با اهل سنت نيز معاشرت داشت و ازآنها روايت نقل مي‏کرد، براي بعضي اين اشتباه پيش آمد که او راعامي و از اهل سنت معرفي کردند.

علامه حلي، وي را از راويان امام رضا(ع)و مورد اطمينان مي‏داندو احاديث وي را صحيح مي‏شمارد .
اباصلت هروي به علت اين که با اهل سنت نيز معاشرت داشت و ازآنها روايت نقل مي‏کرد، براي بعضي اين اشتباه پيش آمد که او راعامي و از اهل سنت معرفي کردند.
مرحوم شيخ طوسي، مي‏گويد: «ابوالصلت‏خراساني هروي، عامي است‏و از اصحاب امام رضا(ع)مي‏باشد و بکربن صالح از وي روايت نقل‏کرده است.»
ابراهيم بن هاشم مي‏گويد: امام رضا(ع)به اباصلت هروي فرمود: آيا تو نيز مانند ديگران، به آنچه خداوند متعال نسبت‏به ماواجب کرده يعني ولايت ما منکر هستي؟
اباصلت مي‏گويد: به خدا پناه مي‏برم، بلکه من به ولايت‏شمااقرار دارم .
روايات و دلائل و شواهد ديگري نيز حاکي است که وي نه تنها به‏ولايت امام رضا(ع) اقرار داشت، بلکه عاشق و شيداي اهل بيت‏پيامبر(ص)بود .

در نظر اهل سنت

عبدالسلام اباصلت هروي در نظر اکثر علماي اهل سنت مردي صالح وراستگو مي‏باشد. اما اکثر احاديث وي را چون که بوي محبت‏اهل‏البيت: دارد، نپذيرفتند و آنها را غير معروف شمردند .
ابن جوزي مي‏گويد: او خادم امام رضا(ع)و مرد صالحي مي‏باشد .
يحيي بن معين مي‏گويد: ابوصلت راستگو و مورد اطمينان است و درنزد ما از دروغگويان محسوب نمي‏شود. تنها عيبي که دارد، شيعه ودوستدار آل رسول است .
در نظر آنها همين، دوستي اهل‏بيت پيامبر: تنها عيب اوست. و درنظر ما شيعيان اين بالاترين افتخار وي است که همه آن را اقراردارند .
http://img.tebyan.net/big/1388/03/225155791972308319417217610810725519416315715.jpg
اباصلت در نيشابور و خراسان

اباصلت که تا آن زمان در علم حديث‏شهرت بسزايي يافته بود واز مراگز علمي آن روز يعني: شام، حجاز، يمن، عراق و جاهاي ديگرديدن نموده بود و با مشايخ آن زمان ارتباط برقرار کرده بود،براي استماع احاديث جديد به نيشابور وارد شد. وقتي مشاهده کردکه اين شهر از حوزه‏هاي بزرگ علمي و حديثي است در آنجا اقامت‏گزيد .
هنگام رورد حضرت علي بن موسي الرضا(ع)به نيشابور، اباصلت نيزدر اين شهر بود.
حديث معروف سلسله الذهب را که در آن شهر املا فرمود، اباصلت‏نيز آن را نقل نموده است .
اباصلت مي‏گويد: هنگامي که امام خواستند از نيشابور به طرف‏طوس بروند حافظان و ائمه اهل‏حديث نزد آن حضرت آمدند و از وي‏خواستند تا حديثي از جدش براي آنها املا فرمايد.. .
اباصلت‏بعد از حرکت امام رضا(ع)از نيشابور، همراه وي ازنيشابور خارج شد و به طرف طوس و مرو حرکت نمود .
هنگام که امام رضا(ع)به نزديک سناباد رسيد. متوجه شدند که‏مردم از سنگ کوه براي طبغ غذا، ديگ مي‏تراشند.ا مام رضا(ع)به آن‏کوه تکيه داد و دستور داد: براي آن حضرت نيز ديگي از آن سنگهابتراشند و در آن غذا طبخ نمايند . سپس همراه امام رضا(ع)وارد مرو شد .
ابن حجر مي‏گويد: اباصلت در همه مجالس و محافل با امام‏رضا(ع)بود و هنگام مناظرات و احتجاجات امام با روساي اديان ومتکلمان و دانشمندان حاضر بودند. اباصلت‏بعد از شهادت جانسوزعلي بن موسي‏الرضا(ع)دوباره به نيشابور بازگشت و به مناظرات وبحثهاي علمي و حديثي مشغول شد .

وفات

عبدالسلام بن صالح، اباصلت هروي، باعمري پربرکت در نشر احاديث‏اهل‏بيت پيغمبر(ص)و بحث و مناظره با منکرين دين و مخالفين وخدمتگذاري سالهايي از عمرش به حضرت امام رضا(ع)درسال 232 يا236 ه .ق دار فاني را وداع گفت، و دوستداران علم و حديث راداغدار نمود .
آنچه مسلم است، اندکي قبل از وفات در نيشابور بوده است. امادر کجا وفات يافته و در کجا مدفون گرديده در کتب تاريخ و حديث‏از آن ذکري نيست .
در حومه شهر مقدس مشهد در کنار جاده سنگ بست مزاري است که‏مي‏گويند قبر اباصلت مي‏باشد. و مردم او را در آنجا زيارت‏مي‏کنند. ولي در آن مزار هيچ گونه اثر و نشانه‏اي که ثابت کنداين مزار متعلق به ابوصلت است وجود ندارد. سنگ و لوحي هم دراثبات اين مطلب در آنجا نمي‏باشد .

kamanabroo
7th October 2009, 11:07 PM
تكراري هست

قبلا در قسمت زندگي نامه شخصيت هاي مذهبي اومده.

تا 12 ساعت ديگه حذف ميشه

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد