kamanabroo
7th October 2009, 06:44 AM
(http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8806270485) http://www.farsnews.com/shares/img/email.gif (http://www.farsnews.com/mail.php?nn=8806270485&tt=) با وارد كردن كشورهاي آسيايي به جنگ افغانستان؛
"ناتو " به دنبال تشكيل اولين ارتش جهاني تاريخ است
خبرگزاري فارس: جنگ افغانستان تبديل به جنگي شده كه نظاميان 50 كشور در آن وارد شدهاند و موجب شده تا تاخت و تاز نظامي ناتو و آمريكا وارد منطقه آسياي جنوبي و مركزي و درياي خزر شود. جنگي كه نيروهاي نظامي بينالمللي در آن پخته شده و ميتوانند در آينده هرجاي ديگري كه آمريكا و ناتو بخواهند، مورد استفاده قرار بگيرند.
http://media.farsnews.com/Media/8804/Images/jpg/A0709/A0709437.jpg
به گزارش فارس، "ريك رازوف " (Rick Rozoff)، نويسنده پايگاه اينترنتي "گلوبالريسرچ "، در آخرين مقاله خود با عنوان "ناتو اولين ارتش جهاني دنيا را ايجاد ميكند "، نوشت: دو ماه قبل از هشتمين سالگرد يورش آمريكا به افغانستان و شروع اولين جنگ زميني ناتو، دنيا شاهد يك درگيري مسلحانه بيپايان در قرن بيست و يكم بود كه توسط بزرگترين ائتلاف نظامي تاريخ، برپا شد.
اين گزارش با اشاره به شكلگيري يك ائتلاف جهاني عليه امنيت خاورميانه نوشت: با اعلانهاي اخيري كه در رابطه با پيوستن سربازاني از كشورهاي مختلفي همچون كلمبيا، مغولستان، ارمنستان، ژاپن، كره جنوبي، اوكراين و مونتنگرو به 45 كشور ديگر تحت فرمان "نيروهاي امنيتي كمكي بينالملل " به رهبري " سازمان پيمان آتلانتيك شمالي "، ناتو، به گوش ميرسد، بزودي نيروهاي نظامي 50 كشور مختلف از پنج قاره، تحت يك ساختار فرماندهي متحد در خاورميانه حضور خواهند يافت.
اين در حالي است كه تاكنون سابقه نداشته كه سربازان بسيار زيادي از كشورهاي مختلف در يك جنگ واحد حاضر شوند. و حتي اگر جنگ افغانستان را با عراق مقايسه كنيم خواهيم ديد كه نيروهاي ائتلافي حاضر در عراق، در سال 2006، بيست و شش كشور بودهاند كه هماكنون نيز با خروج نيروهاي آمريكا و انگليس از عراق، بسياري از آنها در افغانستان مستقر شدهاند.
اين گزارش با بيان اين مطلب كه سال 1999، پنجاهمين سالگرد ناتو در واشنگتندي.سي برگزار شد، يادآور ميشود: ناتو تنها بلوك نظامي دوران پس از جنگ سرد است كه توسعه يافته وبرخي كشورهاي عضو پيمان ورشو سابق، يعني جمهوري چك، مجارستان و لهستان را در جريان اولين جنگ ناتو كه عبارت بود از 78 روز بمباران بيرحمانه يوگوسلاوي، به خود جذب كرد.
با گذشت زمان و دو سال بعد از حملات 11 سپتامبر، كشورهاي ناتو براي اولين بار بند پنجم اين پيمان را فعال كردند: " كشورهاي عضو توافق ميكنند كه حمله مسلحانه به يكي يا بيشتر از يكي از اين كشورها در اروپا و يا آمريكاي شمالي، به عنوان حمله عليه تمامي آنها تلقي ميشود "؛ در نتيجه اين كشورها عملياتهاي گوناگوني از استقرار سامانه رادار "آواكس " براي پاسداري از خليج آتلانتيك، تا "عمليات كوشش موثر " كه يك برنامه تجسس دريايي در درياي مديترانه است را آغاز كردند كه تا امروز نيز ادامه دارد.
اما هدف و تاثير اصلي از فعال كردن بند پنجم پيمان ناتو اين بود كه 19 عضو اين بلوك نظامي در آن زمان را جمع كرده و با يورش به افغانستان، آن كشور را اشغال و سربازان، هواپيماها و پايگاههاي نظامي را در جنوب و مركز آسيا از جمله قرقيزستان، پاكستان، تاجيكستان و ازبكستان، مستقر كند. در همين راستا اجازه پرواز هوايي بر فراز قراقستان و تركمنستان بدست آمد و پايگاههاي هوايي تازه تاسيس شده بلغارستان و روماني نيز براي انتقال سربازان و تسليحات نظامي به منطقه جنگي افغانستان مورد استفاده قرار گرفتند.
اين گزارش با اشاره به اين مطلب كه موقعيت جغرافيايي يوگوسلاوي خارج از آمريكاي شمالي و برخي ديگر از بخشهاي اتحاد اروپاست، مينويسد: اگر جنگ يوگوسلاوي در سال 1999 اولين عمليات "خارج از منطقه " ناتو بوده است، جنگ افغانستان نشانگر تغيير شكل ناتو به يك ماشين جنگنده جهاني است. بطوريكه طي سالهاي 2001 تا كنون، مقامات ناتو و مدافعانشان از عباراتي نظير جهاني، نيروي اعزامي به خارج و ناتوي قرن 21 استفاده كرده اند. و افغانستان اين فرصت را به اتحاد ناتو داد تا علاوه بر توسعه پيشين خود به اروپاي شرقي، دامنه حضور خود را بيافزايد بطوريكه با انجام عملياتهاي نظامي در كشورهاي بالكان، كوشيد تا خود را به عنوان اولين ارتش بينالمللي دنيا معرفي كند.
در همين رابطه، "كورت ولكر " (Kurt Volker)، دستيار معاون وزارت خارجه آمريكا در امور اروپا، سال 2006گفت: ناتو در سال 1994 اتحادي از 16 كشور بود و هيچ شريكي نداشت و هيچ عمليات نظامي را هدايت نكرده بود. در سال 2005، ناتو تبديل به اتحادي متشكل از 26 كشور شد و بطور همزمان در هشت عمليات مختلف در چهار قاره و با كمك 20 شريك در اروپا و آسيا، هشت شريك مديترانهاي و چهار كشور شريك در خليج فارس، شركت داشت.
رازوف در تشريح اظهارات ولكر نوشت: از سال 1999 تاكنون، ناتو 12 عضو جديد پيدا كرده كه عبارتند از: آلباني، بلغارستان، كروتيا، جمهوري چك، استوني، مجارستان، لاتويا، ليتواني، لهستان، روماني، اسلواكي و اسلووني كه همه آنها در اروپاي شرقي قرار دارند و 9 كشور نيز عضو سابق پيمان ورشو بوده و سه كشور از كشورهاي عضو شوروي سابق و دو كشور نيز از جمله جمهوريهاي سابق يوگوسلاوي بودهاند.
بنابراين گزارش، تمامي اعضاي جديد آماده پيوستن كامل به ناتو تحت برنامه "مشاركت براي صلح " بودند كه اولين لازمههاي آن همكاريهاي تسليحاتي، افزايش دو درصدي بودجه نظامي اعضاي جديد، پاكسازي كاركنان ارتش و ديگر پستهاي امنيتي و دفاعي كه از لحاظ سياسي قابل اعتماد نيستند، آموزش در دانشگاههاي نظامي ناتو، ميزباني تمرينات نظامي مشترك با آمريكا و ساخت نيروي پليسي با زبان مشترك انگليسي براي پيوستن به عملياتهاي خارجي، بود.
اين چنين است كه در نتيجه برنامه مشاركت براي صلح، هماكنون تمامي اعضاي ناتو نيروهاي خود را در افغانستان مستقر كردهاند و در همين حال اين مشاركت شامل تمامي كشورهاي عضو شوروي سابق (به جز روسيه)، نيز ميشود كه عضو ناتو نيستند؛ اين كشورها عبارتند از: ارمنستان، آذربايجان، بلاروس، گرجستان، قراقستان، قرقيزستان، مولداوي، تاجيكستان، تركمنستان، اوكراين و ازبكستان و ده كشور اروپايي اتريش، بوسني، فنلاند، جمهوري ايرلند، مقدونيه، مالت، مونتنگرو، صربستان، سوئد و سوئيس كه تا پيش از اين هيچگاه عضو اين بلوك نظامي نبودهاند. و هماكنون سربازان تمامي اين كشورهاي اروپايي به جز مالت و صربستان به همراه تمامي 28 كشور عضو ناتو در افغانستان حضور دارند.
در رابطه با كشورهاي عضو شوروي سابق نيز، سربازاني از ارمنستان، آذربايجان، استوني، گرجستان، قراقستان، لاتويا، ليتواني، مولداوي و اوكراين تحت برنامه مشاركت براي صلح، در عراق خدمت كردهاند. بطوريكه در زمان جنگ آگوست گذشته در قفقاز جنوبي، گرجستان با استقرار دو هزار تن از سربازانش در نزديكي مرزهاي ايران، سومين حضور بزرگ نظامي در عراق را داشت.
اين گزارش ميافزايد: ناتو همچنين گفتگوهاي مديترانهاي خود را نيز ارتقا داده كه شامل كشورهاي الجزاير، مصر، اسرائيل، اردن، موريتاني، مراكش و تونس ميشود. اين اقدام در جريان ديدار سال 2004 ناتور در استانبول سوريه انجام شد كه به "ابتكار همكاري استانبول " شناخته ميشود و حتي در همين اجلاس بود زمينه تركيب نظامي شش كشور عضو شوراي همكاريهاي خليج فارس يعني بحرين، كويت، عمان، قطر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي نيز آماده شد. اين در حالي است كه امارات متحده عربي، تاكنون تنها كشور عربي است كه سربازانش را در افغانستان مستقر كرده است.
اتحاد ناتو همچنين با افغانستان و پاكستان، يك كميسيون سه جانبه دارد كه به بررسي توسعه خطرناك جنگ در آسياي جنوبي ميپردازد. بطوريكه سران نظامي، دفاعي و سياسي پاكستان و افغانستان بطور منظم براي ديدار و ارايه دستورات به مقر ناتو در بلژيك احضار ميشوند.
اين گزارش با تاكيد بر اين كه سربازان افغانستان و پاكستان در پايگاهاي ناتو در اروپا آموزش داده ميشوند، مينويسد: مولفه ديگر تصميم سال 2001 ناتو براي فعال سازي بند پنجم اين پيمان، استقرار نيروهاي ناتو در شاخ آفريقا بود كه بطور اين امر بطور مقدماتي در "كمپ لمونير " واقع در جمهوري جيبوتي انجام شد و نيروهاي ناتو در آنجا اقدام به تجسس دريائي و عملياتهاي انتقال نيرو را انجام دادند و در نهايت، پاييز سال گذشته، ناتو اولين نيروي عملياتي دريايي خود را در خليج سومالي مستقر كرد.
اين گزارش با اشاره به افزايش نفوذ ناتو در آفريقا مينويسد: علاوه بر پنج كشور آفريقايي كه در گفتگوهاي مديترانهاي حضور داشتند، ناتو نفوذ خود در اين قاره را طي هشت سال گذشته توسعه بخشيده است بطوريكه يك گروه دريايي از ناتو در كنيا مستقر شده است. همچنين اتحاد ناتو مانورهاي نظامي مختلفي در آفرياقي جنوبي انجام داده است و حتي ليبي همكاريهاي خود با ناتو را شروع كرده است.
رازوف با اشاره به تشكيل آفريكام توسط پنتاگون در سال گذشته، مينويسد: آفريكام در واقع پروژه شخصي ژنرال "جيمز جونز " (James Jones) است كه از سال 2003 تا 2006 فرمانده ارشد نظامي ناتو و فرمان اروپايي آمريكا بوده است. به هر حال با تشكيل آفريكام، تمايز بين عملياتهاي ناتو و پنتاگون در آفريقا بسيار ناچيز شده و تمامي 53 كشور آفريقايي به جز اريتره، سودان و زيمباوه، شركاي بالقوه اتحاد ناتو خواهند بود.
نويسنده اين مقاله با تاكيد بر اينكه تمركز اصلي طرحهاي جهاني ناتو بر افغانستان و كشورهاي همسايه آن است، مينويسد: 9 سال جنگ در افغانستان و هماكنون با توسعه اين جنگ به پاكستان، موجب ورود ناتو به حضور مشترك نظامي سابق و كنوني در بوسني، آلباني، كوزوو، مقدونيه، ديجيوبتي،عراق، كويت، اردن، سودان و خليج سومالي شده و آزمايشگاهي هميشگي براي شكلدهي استقرار، نبرد و اشغال سريع اولين نيروي نظامي بينالمللي، بوجود آورد؛ بطوريكه اين آزمايشگاه شامل ناحيهاي به وسعت 650 هزار كليومتر مربع براي آزمايش تسليحات، رشتهاي از پايگاههاي هوايي در مركز منطقهاي كه منافع ايران، هند، چين و رسيه را پوشش ميدهد، و همچنين يك اردوگاه آموزشي براي آموزش اعضاي جديد ناتو، ميباشد.
همچنين هماكنون بيش از 100 هزار سرباز تحت فرمان آمريكا و ناتو در افغانستان خدمت ميكنند كه بيشتر آنها نيروهاي ويژه به اصطلاح گوشهاي، سربازان هوابرد و كوهستاني و ديگر واحدهايي هستند كه از كشورهاي عضو و يا كانديد، تحت امر ناتو درآمدهاند؛ در همين حال هفتم آگوست، "آندرس راسموسن "، دبير كل جديد ناتو خواستار اعزام نيروهاي بيشتري شده است كه اين مورد شايد اشاره واضحي به اين مطلب باشد كه براي انجام دستور اوباما براي افزايش شدت و وسعت ميدان جنگ، هنوز راه زيادي باقي مانده است.
از سوي ديگر راسموسن تنها دو روز پس از انتصابش به سمت دبير كلي ناتو، اظهار داشت كه تنظيم يك ضربالعجل براي خروج نيروهاي بينالمللي از افغانستان ممكن نيست و اتحاد كشورهاي غربي تا زماني كه نياز باشد در افغانستان حضور خواهد داشت.
در همين حال ژنرال انگليسي " ديويد ريچاردز "، رئيس ستاد كل ارتش نيز هفتم آگوست تاكيد كرد كه احتمال خروج نيروهاي ناتو از افغانستان وجود ندارد و تنها حضور انگليس در اين كشور ممكن است 30 الي 40 سال ادامه داشته باشد.
اين در حالي بود كه هشت روز پيش از اظهارات ريچاردز، "سر نيگل شينوالد " (Sir Nigel Sheinwald)، سفير انگليس در آمريكا نيز با بيان اظهاراتي مشابه ريچاردز، گفت: انگليس و همينطور ناتو، در آسياي جنوبي و مركزي ايفاي نقش ميكنند كه اين امر براي دهها ادامه خواهد يافت.
جولاي گذشته نيز سفير افغانستان در آمريكا فاش كرد كه به زودي اميدي براي كاهش وسعت جنگ در كشورش وجود ندارد و كشورهاي ناتو قصد دارند تا هشت الي ده هزار سرباز اضافي را به بهانه تامين امنيت برگزاري انتخابات افغانستان، به اين كشور اعزام كنند.
افزايش نيروهاي ناتو و آمريكايي در افغانستان در حالي انجام ميشود كه توجيهات رسمي كه از سوي آمريكا و ناتو براي افزايش استقرار سربازان اين كشورها در افغانستان، بيان ميشود اين است كه افزايش نيروهاي حاضر در افغانستان تلاشي مقطعي براي اطمينان حاصل كردن از امنيت انتخابات افغانستان است.
اين گزارش ميافزايد: يك روز قبل از آنكه سفير انگليس در ايالات متحده از طرح انگليس براي حضور چند دههاي در افغانستان خبر دهد، "ديويد ميليبند "، وزير خارجه انگليس كنفرانس خبري مشتركي با "هيلاري كلينتون " همتاي آمريكايي خود در واشنگتن برگزار كرد و با اشاره به اين مطلب كه نظرسنجيهايي كه هم در آمريكا و هم در انگليس صورت گرفته، نشانگر مخالفت اكثريت مردم اين كشورها با استمرار جنگ افغانستان است، اظهار داشت: " من ميخواهم كه كاملا روشن شود كه ما( انگليس و آمريكا)، با همديگر وارد جنگ افغانستان شديم، و با هم اين جنگ را ادامه خواهيم داد. زيرا ما با همديگر قدرتمندتر هستيم. "
اين گزارش ميافزايد: ناتو و پنتاگون درواكنش به وخيمتر شدن اوضاع امنيتي در افغانستان، اقدام به برگزاري يك جلسه محرمانه فوري در پايگاه هوايي آمريكا در نزديكي مقر ناتو در بلژيك كردند كه شركتكنندگان در اين جلسه عبارت بودند از: "رابرت گيتس "، وزير دفاع آمريكا، "مايك مولينز "، رئيس ستاد مشترك، ژنرال "استنلي مككريستال "، فرمانده ناتو و نيرهاي آمريكايي حاضر در افغانستان، ژنرال "ديويد رودريگرز "، جانشين فرمانده نيروهاي آمريكايي حاضر در افغانستان، "جيمز استاوريديس "، فرماندهي عالي ناتو و "ديويد پترائوس "، فرمانده قرارگاه مركزي نيروهاي آمريكايي؛
بنابراين اين گزارش، دو روز پس از برگزاري اين جلسه، شوراي آتلانتيك شمالي به عنوان هيئت حاكمه ناتو اعلام كرد كه با تاسيس يك مركز فرماندهي جديد، به دنبال تشكيل ساختار فرماندهي اتحاد ناتو در افغانستان است كه اين فرماندهي مركزي نيز "فرماندهي مشترك مياني " ناميده خواهد شد و ژنرال رودريگرز آلماني نيز آن را فرماندهي ميكند.
همچنين گزارشهاي خبري حاكي از آنست كه تصميم ناتو در واقع مشابه مدلي است كه در عراق استفاده شد و طبق آن فرماندهي كلي نيروهاي چند مليتي در اختيار يك ژنرال چهار ستاره آمريكايي بوده و همزمان يك ژنرال سه ستاره نيز عملياتهاي روزانه را فرماندهي ميكرد.
گزارش گلوبالريسرچ با بيان اين مطلب كه افغانستان تنها ميدان جنگ در آسياي جنوبي نيست، مينويسد: از 20 الي 24 جولاي، سران ارشد نيروهاي مسلح آمريكا و پاكستان، در گرجستان، در جريان سمينار مبارزه با شورش، با يكديگر ديدار كردند.
سرهنگ " ديويد راپر " (David Roper)، رئيس مركز مبارزه با شورش ارتش و نيروي دريايي آمريكا نيز در تشريح مذاكرات صورت گرفته در سمينار گرجستان گفت: "اين هفته ما درسهائي از مبارزه با شورش را ارايه كرديم. ما از آن درسها براي شروع گفتگوها استفاده كرديم و با برگرفتن تجربههاي قبلي در عراق آنها را براي موقعيت كنوني خود به كار برديم. ما همچنين نقطهنظرات خود در رابطه با چالشهاي افغانستان، پاكستان و بطور كلي آسياي جنوبي، رد و بدل كرديم. "
رازوف با اشاره به اينكه آسياي جنوبي تنها شامل افغانستان و پاكستان نيست مينويسد: آسياي جنوبي شامل هند، نپال، بنگلادش و سريلانكا نيز ميشود.
وي در ادامه مقاله خود افزود: يك مقام نظامي ديگر آمريكايي نيز كه در سمينار چهار روزه گرجستان حضور داشت، گفت: پاكستان كشور محوري در عملياتهاي كنوني ماست. ارتش پاكستان در حقيقت از ميانه مبارزه با شورش به اينجا آمده تا اطلاعاتش را به ما بدهد و ما نيز آمدهايم تا درباره فعاليتهايي كه هم در گذشته و هم اخيرا در عراق و افغانستان انجام دادهايم، صحبت كنيم.
در همين حال، اوايل ماه آگوست، "استنلي مككريستال "، فرمانده سربازان آمريكايي و ناتو در افغانستان و "ريچارد هالبروك "، نماينده ويژه آمريكا در افغانستان و پاكستان با "استنلي كارنو " (Stanley Karnow)، محقق و پژوهشگر جنگ ويتنام گفتگو كردند تا از درسهاي اين جنگ براي مبارزه عليه طالبان استفاده كنند.
در همين رابطه هالبروك در گفتگو با خبرگزاري "آسوشيتدپرس " با تاييد اين خبر تشريح كرد: كه با كارنو در رابطه با شباهتهاي بين دو جنگ ويتنام و افغانستان صحبت كردهاند.
اين گزارش در ادامه مينويسد: "آسياي جنوبي بزرگ " تنها منطقهاي نيست كه جنگ بزرگتر غرب در افغانستان را شامل ميشود بلكه آسياي مركزي و حوزه درياي خزر نيز شامل اين جنگ ميشود. بطوريكه كشورهاي حاضر در هر دوي اين مناطق اقدام به تامين پايگاههائي براي نيروهاي ناتو و آمريكا كردهاند (قرقيزستان، تاجيكستان، ازبكستان) و همچنين كشورهائي كه اقدام به تامين سرباز و خدمات كمكي به ناتو نمودهاند، بطور عميقتري وارد شبكه ناتو ميشوند.
اين گزارش با اشاره به اينكه ژانويه گذشته، ژنرال پترائوس از قزاقستان ديدار كرده و از اين كشور خواسته تا پايگاههاي هوائياش را به منظور عبور هواپيماهاي آمريكايي به افغانستان، باز كند، مينويسد: بعدها نيز فاش شد كه مذاكرات پترائوس با مقامات قزاقستاني شامل به كارگيري سربازان قزاق براي حضور در جبهه افغانستان نيز ميشده است. اين در حالي است كه قزاقستان عضو "سازمان پيمان امنيت جمعي " (CSTO) به رهبري روسيه و همچنين عضو "سازمان همكاريهاي شانگهاي " (SCO) است كه سه كشور همسايهاش يعني قرقيزستان، تاجيكستان و ازبكستان نيز به همراه روسيه و چين، در اين سازمان حضور دارند.
اين كشور همچنين از جمله كشورهاي حاشيه درياي خزر است كه داراي ذخاير عظيم نفتي و گازي بوده و به عنوان يك كشور كليدي در طرحهاي غرب براي در اختيار گرتفن حمل و نقل هيدروكربنها به اروپا و آسيا، مطرح است.
بنابراين گزارش، نفوذ پنتاگون و ناتو به قزاقستان كه يكي از اعضاي برنامه مشاركت براي صلح ناتو است، بطور همزمان موجب حضور هصمانه ارتش غرب در مرزهاي روسيه و چين خواهد شد و موجوديت سازمان همكاريهاي شانگهاي و سازمان پيمان امنيت جمعي را تضعيف ميكند. در واقع بخشي از اهداف جنگ افغانستان كه تنها چهار ماه پس از پيدايش سازمان همكاريهاي شانگهاي در ژوئن سال 2001، آغاز شد، به صراحت مستقر كردن نيروهاي نظامي آمريكا و ناتو در آسياي مركزي با هدف بياثر كردن تلاشهاي چين و رسيه براي توسعه امنيت، انرژي حمل و نقل و ديگر پروژههاي مشترك، اعلام شده است.
رازوف مينويسد: هفتم آگوست سال جاري، "ريچارد هواگلند " (Richard Hoagland)، سفير آمريكا در قزاقستان با وزير دفاع اين كشور ديدار كرد تا همكاريهاي نظامي دوجانبه را گسترش دهد. وي طي ديدار با " ژاكسيبكوف " (Dzhksybekov)، وزير دفاع قزاقستان به تجربيات ارتش آمريكا و تبادل اين تجربيان اشاره كرد كه اين به اشتراك گزاري تجربيات موجب شد تا بيش از 320 نظامي قزاق، در برنامه بينالمللي آموزش نظامي شركت كرده و در مراكز آموزشي نيروهاي ارتش آمريكا، آموزش ديدند.
همچنين رابرت گيتس نيز هفتم آگوست با اشاره به اينكه قرقيزستان اوايل سال جاري ميلادي اقدام به اخراج نيروهاي ناتو و آمريكا از پايگاه هوائي "ماناس " كرده بود، از اينكه قرقيزستان بار ديگر به نيروهاي آمريكايي اجازه داده تا از همان پايگاه هوايي استفاده كنند، ابراز خشنودي كرد و اظهار داشت كه توافقنامه جديد، آمريكا و قرقيزستان را قادر ميسازد تا "به روابط نظامي بسيار سازندهاي كه پيش از اين ايجاد شده بود، ادامه دهند. "
شايان ذكر است كه قرقيزستان نيز همچون قزاقستان عضو سازمان پيمان امنيت جمعي و سازمان همكاريهاي شانگهاي است.
اين گزارش با اشاره به تلاشهاي آمريكا براي فعال شدن در تركمنستان مينويسد: در پايان ماه جولاي، " ويليام برنز "، (William Burns)، معاون وزير خارجه آمريكا در امور سياسي از طرحهايي خبر داد كه آنها را به عنوان يك كميسيون بين دولتي توصيف كرد كه براي همفكريهاي منظم با تركمنستان ايجاد شده و به افزايش ثبات در افغانستان و منطقه كمك ميكند.
اين در حالي است كه يك گزارش خبري كه دو هفته پيش منتشر شد فاش كرد: تركمنستان به آهستگي در حال تبديل شدن به قطب عظيم حمل و نقل براي شبكه تامين شمالي است كه به منظور پخش محمولههاي غيركشنده نيروهاي ناتو و آمريكايي در افغانستان به كار ميرود. همچنين پنتاگون نيز تاييد كرده است كه يك گروه كوچك از كاركنان نظامي آمريكايي هماكنون در عشقآباد فعاليت ميكنند تا به سوختگيري مجدد عملياتها كمك كنند.
بنابراين گزارش، اقدامات مشابهي نيز در گوشه غربي درياي خزر و با آذربايجان و همسايگانش در جنوب قفقاز، در حال انجام است. بطوريكه با افزايش وسيع سربازان و تجهيزات و گسترش عملياتهاي رزمي در افغانستان، شكاي ناتو در حال بررسي اين موضوع هستند كه علاوه بر افزايش اعزام سربازانشان، حريم هوايي و پايگاههاي هوايي خود را نيز براي عبور سربازان، تسليحات و ملزومات آماده كنند.
همچنين طرحهايي در راه هستند كه طبق آنها پايگاههاي هوايي بلغارستان و روماني توسط آمريكا و ناتو به كار گرفته شوند تا به پايگاههاي حاضر در گرجستان و آذربايجان و از آنجا به آسياي مركزي و افغانستان متصل شوند.
بطوريكه ماه گذشته اولين پايگاه ترابري هوايي استراتژيك جهاني، در پايگاه هوايي "پاپا " در مجارستان، كه از آن به عنوان بزرگترين پروژه ناتو طي 40 سال اخير ياد ميشود، عملياتي شد تا در جنگ آسياي جنوبي و درگيريهاي شرق مورد استفاده قرار بگيرد. 12 كشور مشاركت كننده در اين پايگاه عبارتند از اعضاي ناتو يعني: بلغارستان، روماني، اسلوني، لهستان، مجارستان، لاتويا، ليتواني، هلند، نروژ و آمريكا و همچنين دو عضو برنامه مشاركت براي صلح يعني فنلاند و سوئد.
گزارش گلوبالريسرچ در ادامه ميافزايد: پس از ديدار ماه گذشته روساي جمهور روسيه و آمريكا در مسكو، روسيه توافق كرد تا سالانه به 4500 پرواز پنتاگون اجازه دهد تا بطور رايگان از حريم هوايي روسيه عبور كنند كه اين امر موجب ميشود تا آمريكا سالانه به ميزان 133 ميليون دلار در هزينههاي كلي ترانزيت، صرفهجويي كند.
با توجه به اين موضوع، تحليلهاي "آلفرد راس " (Alfred Ross)، نويسنده آمريكايي در خصوص روسيه، پيش از اين در رابطه با نتايج موافقت روسيه با طرحهاي جنگي آمريكا در آسياي جنوبي هشدار داد و نوشت: آمريكا، تحت حكومت اوباما با آهنگ شديدي در حال پيش بردن حضور نظامي خود در همسايگي روسيه در آسياي مركزي است؛ انتصاب هالبروك، نماينده سابق ناتو كه حمله ناتو به يوگوسلاوي را هماهنگ كرده بود، به عنوان نماينده آمريكا در منطقه در واقع به اهداف و مقاصد اوباما اشاره ميكند. هيچ منطقهاي از لحاظ استراتژيكي مهمتر از پروژه "افغانستان- پاكستان " نيست كه نيروهاي آمريكايي را در منطقهاي كه با ايران، چين و بخش آسياي مركزي روسيه روبرو ميكند، مستقر كرده است.
وي افزود: در رويكرد نامنظم جنگي جديد آمريكا، اين توانايي وجود دارد كه زمينهاي كوچكي را نقشه برداري كرد، الگوهاي عبور و مرور شهروندان را تحليل كرد و سيستمهاي رادار محلي را خواند، كه امري كليدي براي دور بعدي عملياتهاي آمريكا در حيطه جنوبي روسيه، از "كريمه " تا قرقيزستان، خواهد بود.
اين گزارش با اشاره به برخي نشانههاي صحت اظهارات راس مينويسد: اخيرا اعلام شد كه مغولستان كه مستقيما در همسايگي روسيه و چين قرار دارد، مقدمتا اقدام به ارسال 130 سرباز براي حضور در افغانستان، تحت فرمان ناتو، نموده است.
همچنين يك گزارش خبري در رابطه با اين اقدام مغولستان نوشت: مشاركت مغولستان در عراق و افغانستان به تحكيم اتحاد اين كشور با ايالات متحده كمك كرده است و همين امر موجب تسهيل سياست "همسايه ثالث "، اين كشور به منظور "بدست آوردن متحدان ديگري به غير از روسيه و چين "، ميشود.
همچنين آسياي جنوبي به همراه قراقستان، ازبكستان،قرقيزستان، تاجيكستان و تركمنستان از سوي آمريكا و ناتو مورد استفاده قرار ميگيرد تا اين كشورها ساختارهاي نظامي خود را وارد كشورهاي همسايه چين و روسيه كنند و نيروهاي مسلح آنها را به همراه مطالبات بين كشوري سازماندهي مجدد كرده و اقدام محاصره هرچه بيشتر دو رقيب اصلي غرب در منطقه و جهان كنند.
همچنين كره جنوبي نيز مشغول بحث و بررسي در رابطه با برگرداندن سرابازانش به افغانستان است. سنگاپور نيز هماكنون داراي يك واحد فعال با ناتو است.
بنابراين گزارش، جنگ افغانستان همچني نبه غرب اجازه داد تا ايجاد يك ناتوي آسيايي را تحكيم بخشد كه شامل نيروهاي مسلح از كشورهاي ياد شده و پيوستن آنها به استراليا و نيوزيلند ميشود.
همچنين در قفقاز جنوبي، ارمنستان نيز اعلام كرده است كه در نظر دارد تا سربازان بيشتري را در پايان سال جاري ميلادي به افغانستان اعزام كند. اين در حالي است كه يكي از تحليلگران اين كشور نيز اظهار داشته است كه علاوه بر اينكه آمريكا خواستار حضور ارمنستان است، خود ارمنستان نيز تمايل دارد تا با تكيه بر تجربه حافظان صلح ارمنستاني كه پيش از اين در عراق و كوزوو خدمت كرده بودند، نقش بزرگتري در افغانستان بازي كند.
ارمنستان نيز همانند تمام كشورهاي شوروي سابق، به جز تركمنستان، عضور سازمان پيمان امنيت جمعي است و همانند چهار كشور ديگر اين منطقه، توسط غرب فريفته شده تا وفاداري خود را به سمت ناتو تغيير دهد.
رازوف مينويسد: گرجستان نيز اعلام كرده است كه يك گردان از سربازاني كه توسط آمريكاييها آموزش ديدهاند را به افغانستان فرستاده است. همچنين گرجستان به همراه آمريكا و ديگر اعضاي ناتو، 9 سال در عملياتهاي ناتو در بالكان و پنج سال درعراق، مشاركت داشته است.
اين در حالي است كه گرجستان وفاداري خود به غرب را با اقداماتش از سال 1999 تاكنون نشان داده است؛ بطوريكه بيش از ده هزار تن از كاركنان نظامي اين كشور در عملياتهاي حافظ صلح كوزوو و سپس عراق و خيلي كوتاه در افغانستان (طي سالهاي 2005 تا 2006)، مشاركت داشتهاند.
اين گزارش با اشاره به كسب تجربه سربازان گرجستان طي مشاركت در عملياتهاي نظامي كشورهاي قدرتمند، مينويسد: اين تجربه جنگي سال گذشته و در جنگ پنج روزه با روسيه مورد استفاده قرار گرفت. بطوريكه " جورجي كاندلاكي " (Georgy Kandelaki)، معاون رئيس كميته امور خارجه پارلمان گرجستان، اخيرا به خبرنگاران گفت كه كشورش از اعزام سربازانش به افغانستان، دو منفعت بزرگ كسب كرده است؛ بدين ترتيب كه اول از همه افراد ارتش گرجستان با حضور در ميانه عملياتهاي رزمي واقعي، تجربيات ارزشمندي را بدست ميآورند و دوم اينكه اين اقدام دليل مهمي براي حمايت از خواست گرجستان براي پيوستن به ناتو خواهد بود.
رازوف در ادامه مقاله خود مينويسد: بدست آوردن تجربيات جنگي در افغانستان و به كار بردن آن در مرزهاي روسيه تنها مختص گرجستان نيست، بطوريكه يكي از فرماندهان سابق ارتش فنلاند، در رابطه با پيوستن اين كشور به عملياتهاي رزمي شمال افغانستان، گفت: "اين موقعيت منحصر به فردي است كه بواسطه آن ميتوانيم تمام بخشهاي نيروي جنگي خود را آموزش دهيم. بطوريكه اين بخشها تا حد ممكن در شرايط جنگي، عمل ميكنند.
بنابراين گزارش، فنلاند داراي 1300 كيلومتر مرز مشترك با روسيه است و بر خلاف مخالفت اكثريت مردم اين كشور، در حال جلو رفتن در روند پيوستن كامل به ناتو است.
در واقع ناتو بطور پيشروندهاي از هر سو در حال دستاندازي به مرزهاي روسيه است و جنگ افغانستان نيز موجب آموزش ديدن ارتشهاي عضو ناتو ميشود كه در همسايگي روسيه قرار دارند و ممكن است روزي وارد جنگ با اين كشور شوند.
در عين حال جنگ در افغانستان و پاكستان به بالاترين درجه شدت و سختي خود تا به امروز رسيده است. بطوريكه آمار كشتهشدگان غيرنظامي افغان در سال جاري بيش از هزار نفر بوده و ناتو و آمريكا نيز بالاترين ميزان تلفات خود را طي هشت سال گذشته، تجربه ميكنند.
در همين حال انگليس اعلام كرده كه به ميزان دو هزار سرباز ديگر را به همراه هواپيماهاي شكاري، هليكوپترهاي "چينهوك " و "مرلين " و وسايل نقليه اضافي مسلح به افغانستان اعزام ميكند.
همچنين ايتاليا، فرانسه، آلمان، روماني، تركيه، پرتغال، اسپانيا و اعضاي جديد ناتو از جمله آلباني و كروواسي و كشورهاي مرتبط يعني استراليا و نيوزيلند نيروهاي خود را در افغانستان مستقر كرده و براي تامين سربازان بيشتر از جمله واحدهاي نيروهاي ويژه، هواپيماهاي جنگي، هليكوپترهاي تك (حمله كننده) و ديگر وسايل نقليه مسلح، تحت فشار قرار دارند.
اين گزارش در ادامه تاكيد ميكند كه جنگ افغانستان تبديل به جنگي شده كه نظاميان 50 كشور در آن وارد شدهاند و موجب شده تا تاخت و تاز نظامي ناتو و آمريكا وارد منطقه آسياي جنوبي و مركزي و درياي خزر شود. جنگي كه نيروهاي نظامي بينالمللي در آن پخته شده و ميتوانند در آينده هرجاي ديگري كه آمريكا و ناتو بخواهند، مورد استفاده قرار بگيرند.
در حقيقت جنگ افغانستان يك جنگ عادي نيست؛ اگرچه اين جنگ تنها در افزايش خونريزي و خشونت پيشرفت داشته است، اما پيشرفتهاي ديگري نيز در آن به چشم ميخورد كه عبارتند از:
اين جنگ اولين جنگ آمريكا در آسيا و طولانيترين جنگ اين كشور از زمان جنگ ويتنام است.
اين جنگ اولين جنگ زميني ناتو و اولين عمليات نظامي اين اتحاد در آسيا است.
ارتش آلمان از زمان شكست رايش سوم در سال 1945، وارد اولين عملياتهاي جنگي خود شد.
سرابازان فنلاندي از زمان جنگ جهاني دوم وارد اولين جنگ خود شدند و نيروهاي سوئدي نيز اولين جنگ خود طي 200 سال گذشته را شروع كردهاند.
كانادا از زمان جنگ كره، اولين بار است كه سربازان خود را درجنگ از دست ميدهد.
استراليا نيز اولين مرگ سربازانش را از زمان جنگ ويتنام ثبت ميكند.
تعداد كشته شدگان سربازان انگليسي از زمان جنگ فالكلند/مالويناس در سال 1982، به بيشترين ميزان خود رسيده است.
كشوري كه با پاكستان، ايران، چين و دو كشور آسياي مركزي مرز مشترك دارد، در غوغا و آشفتگي فرورفته است. هفت كشور هستهاي رسمي دنيا يا در همسايگي اين كشور هستند ( چين، پاكستان، هند و روسيه) و يا اينكه به عنوان دشمن اين كشور مطرح هستند (آمريكا، انگليس و فرانسه) تنها منفعت اين درگيري بزرگ، رشد و بيداري جهاني سريع ناتو است.
"ناتو " به دنبال تشكيل اولين ارتش جهاني تاريخ است
خبرگزاري فارس: جنگ افغانستان تبديل به جنگي شده كه نظاميان 50 كشور در آن وارد شدهاند و موجب شده تا تاخت و تاز نظامي ناتو و آمريكا وارد منطقه آسياي جنوبي و مركزي و درياي خزر شود. جنگي كه نيروهاي نظامي بينالمللي در آن پخته شده و ميتوانند در آينده هرجاي ديگري كه آمريكا و ناتو بخواهند، مورد استفاده قرار بگيرند.
http://media.farsnews.com/Media/8804/Images/jpg/A0709/A0709437.jpg
به گزارش فارس، "ريك رازوف " (Rick Rozoff)، نويسنده پايگاه اينترنتي "گلوبالريسرچ "، در آخرين مقاله خود با عنوان "ناتو اولين ارتش جهاني دنيا را ايجاد ميكند "، نوشت: دو ماه قبل از هشتمين سالگرد يورش آمريكا به افغانستان و شروع اولين جنگ زميني ناتو، دنيا شاهد يك درگيري مسلحانه بيپايان در قرن بيست و يكم بود كه توسط بزرگترين ائتلاف نظامي تاريخ، برپا شد.
اين گزارش با اشاره به شكلگيري يك ائتلاف جهاني عليه امنيت خاورميانه نوشت: با اعلانهاي اخيري كه در رابطه با پيوستن سربازاني از كشورهاي مختلفي همچون كلمبيا، مغولستان، ارمنستان، ژاپن، كره جنوبي، اوكراين و مونتنگرو به 45 كشور ديگر تحت فرمان "نيروهاي امنيتي كمكي بينالملل " به رهبري " سازمان پيمان آتلانتيك شمالي "، ناتو، به گوش ميرسد، بزودي نيروهاي نظامي 50 كشور مختلف از پنج قاره، تحت يك ساختار فرماندهي متحد در خاورميانه حضور خواهند يافت.
اين در حالي است كه تاكنون سابقه نداشته كه سربازان بسيار زيادي از كشورهاي مختلف در يك جنگ واحد حاضر شوند. و حتي اگر جنگ افغانستان را با عراق مقايسه كنيم خواهيم ديد كه نيروهاي ائتلافي حاضر در عراق، در سال 2006، بيست و شش كشور بودهاند كه هماكنون نيز با خروج نيروهاي آمريكا و انگليس از عراق، بسياري از آنها در افغانستان مستقر شدهاند.
اين گزارش با بيان اين مطلب كه سال 1999، پنجاهمين سالگرد ناتو در واشنگتندي.سي برگزار شد، يادآور ميشود: ناتو تنها بلوك نظامي دوران پس از جنگ سرد است كه توسعه يافته وبرخي كشورهاي عضو پيمان ورشو سابق، يعني جمهوري چك، مجارستان و لهستان را در جريان اولين جنگ ناتو كه عبارت بود از 78 روز بمباران بيرحمانه يوگوسلاوي، به خود جذب كرد.
با گذشت زمان و دو سال بعد از حملات 11 سپتامبر، كشورهاي ناتو براي اولين بار بند پنجم اين پيمان را فعال كردند: " كشورهاي عضو توافق ميكنند كه حمله مسلحانه به يكي يا بيشتر از يكي از اين كشورها در اروپا و يا آمريكاي شمالي، به عنوان حمله عليه تمامي آنها تلقي ميشود "؛ در نتيجه اين كشورها عملياتهاي گوناگوني از استقرار سامانه رادار "آواكس " براي پاسداري از خليج آتلانتيك، تا "عمليات كوشش موثر " كه يك برنامه تجسس دريايي در درياي مديترانه است را آغاز كردند كه تا امروز نيز ادامه دارد.
اما هدف و تاثير اصلي از فعال كردن بند پنجم پيمان ناتو اين بود كه 19 عضو اين بلوك نظامي در آن زمان را جمع كرده و با يورش به افغانستان، آن كشور را اشغال و سربازان، هواپيماها و پايگاههاي نظامي را در جنوب و مركز آسيا از جمله قرقيزستان، پاكستان، تاجيكستان و ازبكستان، مستقر كند. در همين راستا اجازه پرواز هوايي بر فراز قراقستان و تركمنستان بدست آمد و پايگاههاي هوايي تازه تاسيس شده بلغارستان و روماني نيز براي انتقال سربازان و تسليحات نظامي به منطقه جنگي افغانستان مورد استفاده قرار گرفتند.
اين گزارش با اشاره به اين مطلب كه موقعيت جغرافيايي يوگوسلاوي خارج از آمريكاي شمالي و برخي ديگر از بخشهاي اتحاد اروپاست، مينويسد: اگر جنگ يوگوسلاوي در سال 1999 اولين عمليات "خارج از منطقه " ناتو بوده است، جنگ افغانستان نشانگر تغيير شكل ناتو به يك ماشين جنگنده جهاني است. بطوريكه طي سالهاي 2001 تا كنون، مقامات ناتو و مدافعانشان از عباراتي نظير جهاني، نيروي اعزامي به خارج و ناتوي قرن 21 استفاده كرده اند. و افغانستان اين فرصت را به اتحاد ناتو داد تا علاوه بر توسعه پيشين خود به اروپاي شرقي، دامنه حضور خود را بيافزايد بطوريكه با انجام عملياتهاي نظامي در كشورهاي بالكان، كوشيد تا خود را به عنوان اولين ارتش بينالمللي دنيا معرفي كند.
در همين رابطه، "كورت ولكر " (Kurt Volker)، دستيار معاون وزارت خارجه آمريكا در امور اروپا، سال 2006گفت: ناتو در سال 1994 اتحادي از 16 كشور بود و هيچ شريكي نداشت و هيچ عمليات نظامي را هدايت نكرده بود. در سال 2005، ناتو تبديل به اتحادي متشكل از 26 كشور شد و بطور همزمان در هشت عمليات مختلف در چهار قاره و با كمك 20 شريك در اروپا و آسيا، هشت شريك مديترانهاي و چهار كشور شريك در خليج فارس، شركت داشت.
رازوف در تشريح اظهارات ولكر نوشت: از سال 1999 تاكنون، ناتو 12 عضو جديد پيدا كرده كه عبارتند از: آلباني، بلغارستان، كروتيا، جمهوري چك، استوني، مجارستان، لاتويا، ليتواني، لهستان، روماني، اسلواكي و اسلووني كه همه آنها در اروپاي شرقي قرار دارند و 9 كشور نيز عضو سابق پيمان ورشو بوده و سه كشور از كشورهاي عضو شوروي سابق و دو كشور نيز از جمله جمهوريهاي سابق يوگوسلاوي بودهاند.
بنابراين گزارش، تمامي اعضاي جديد آماده پيوستن كامل به ناتو تحت برنامه "مشاركت براي صلح " بودند كه اولين لازمههاي آن همكاريهاي تسليحاتي، افزايش دو درصدي بودجه نظامي اعضاي جديد، پاكسازي كاركنان ارتش و ديگر پستهاي امنيتي و دفاعي كه از لحاظ سياسي قابل اعتماد نيستند، آموزش در دانشگاههاي نظامي ناتو، ميزباني تمرينات نظامي مشترك با آمريكا و ساخت نيروي پليسي با زبان مشترك انگليسي براي پيوستن به عملياتهاي خارجي، بود.
اين چنين است كه در نتيجه برنامه مشاركت براي صلح، هماكنون تمامي اعضاي ناتو نيروهاي خود را در افغانستان مستقر كردهاند و در همين حال اين مشاركت شامل تمامي كشورهاي عضو شوروي سابق (به جز روسيه)، نيز ميشود كه عضو ناتو نيستند؛ اين كشورها عبارتند از: ارمنستان، آذربايجان، بلاروس، گرجستان، قراقستان، قرقيزستان، مولداوي، تاجيكستان، تركمنستان، اوكراين و ازبكستان و ده كشور اروپايي اتريش، بوسني، فنلاند، جمهوري ايرلند، مقدونيه، مالت، مونتنگرو، صربستان، سوئد و سوئيس كه تا پيش از اين هيچگاه عضو اين بلوك نظامي نبودهاند. و هماكنون سربازان تمامي اين كشورهاي اروپايي به جز مالت و صربستان به همراه تمامي 28 كشور عضو ناتو در افغانستان حضور دارند.
در رابطه با كشورهاي عضو شوروي سابق نيز، سربازاني از ارمنستان، آذربايجان، استوني، گرجستان، قراقستان، لاتويا، ليتواني، مولداوي و اوكراين تحت برنامه مشاركت براي صلح، در عراق خدمت كردهاند. بطوريكه در زمان جنگ آگوست گذشته در قفقاز جنوبي، گرجستان با استقرار دو هزار تن از سربازانش در نزديكي مرزهاي ايران، سومين حضور بزرگ نظامي در عراق را داشت.
اين گزارش ميافزايد: ناتو همچنين گفتگوهاي مديترانهاي خود را نيز ارتقا داده كه شامل كشورهاي الجزاير، مصر، اسرائيل، اردن، موريتاني، مراكش و تونس ميشود. اين اقدام در جريان ديدار سال 2004 ناتور در استانبول سوريه انجام شد كه به "ابتكار همكاري استانبول " شناخته ميشود و حتي در همين اجلاس بود زمينه تركيب نظامي شش كشور عضو شوراي همكاريهاي خليج فارس يعني بحرين، كويت، عمان، قطر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي نيز آماده شد. اين در حالي است كه امارات متحده عربي، تاكنون تنها كشور عربي است كه سربازانش را در افغانستان مستقر كرده است.
اتحاد ناتو همچنين با افغانستان و پاكستان، يك كميسيون سه جانبه دارد كه به بررسي توسعه خطرناك جنگ در آسياي جنوبي ميپردازد. بطوريكه سران نظامي، دفاعي و سياسي پاكستان و افغانستان بطور منظم براي ديدار و ارايه دستورات به مقر ناتو در بلژيك احضار ميشوند.
اين گزارش با تاكيد بر اين كه سربازان افغانستان و پاكستان در پايگاهاي ناتو در اروپا آموزش داده ميشوند، مينويسد: مولفه ديگر تصميم سال 2001 ناتو براي فعال سازي بند پنجم اين پيمان، استقرار نيروهاي ناتو در شاخ آفريقا بود كه بطور اين امر بطور مقدماتي در "كمپ لمونير " واقع در جمهوري جيبوتي انجام شد و نيروهاي ناتو در آنجا اقدام به تجسس دريائي و عملياتهاي انتقال نيرو را انجام دادند و در نهايت، پاييز سال گذشته، ناتو اولين نيروي عملياتي دريايي خود را در خليج سومالي مستقر كرد.
اين گزارش با اشاره به افزايش نفوذ ناتو در آفريقا مينويسد: علاوه بر پنج كشور آفريقايي كه در گفتگوهاي مديترانهاي حضور داشتند، ناتو نفوذ خود در اين قاره را طي هشت سال گذشته توسعه بخشيده است بطوريكه يك گروه دريايي از ناتو در كنيا مستقر شده است. همچنين اتحاد ناتو مانورهاي نظامي مختلفي در آفرياقي جنوبي انجام داده است و حتي ليبي همكاريهاي خود با ناتو را شروع كرده است.
رازوف با اشاره به تشكيل آفريكام توسط پنتاگون در سال گذشته، مينويسد: آفريكام در واقع پروژه شخصي ژنرال "جيمز جونز " (James Jones) است كه از سال 2003 تا 2006 فرمانده ارشد نظامي ناتو و فرمان اروپايي آمريكا بوده است. به هر حال با تشكيل آفريكام، تمايز بين عملياتهاي ناتو و پنتاگون در آفريقا بسيار ناچيز شده و تمامي 53 كشور آفريقايي به جز اريتره، سودان و زيمباوه، شركاي بالقوه اتحاد ناتو خواهند بود.
نويسنده اين مقاله با تاكيد بر اينكه تمركز اصلي طرحهاي جهاني ناتو بر افغانستان و كشورهاي همسايه آن است، مينويسد: 9 سال جنگ در افغانستان و هماكنون با توسعه اين جنگ به پاكستان، موجب ورود ناتو به حضور مشترك نظامي سابق و كنوني در بوسني، آلباني، كوزوو، مقدونيه، ديجيوبتي،عراق، كويت، اردن، سودان و خليج سومالي شده و آزمايشگاهي هميشگي براي شكلدهي استقرار، نبرد و اشغال سريع اولين نيروي نظامي بينالمللي، بوجود آورد؛ بطوريكه اين آزمايشگاه شامل ناحيهاي به وسعت 650 هزار كليومتر مربع براي آزمايش تسليحات، رشتهاي از پايگاههاي هوايي در مركز منطقهاي كه منافع ايران، هند، چين و رسيه را پوشش ميدهد، و همچنين يك اردوگاه آموزشي براي آموزش اعضاي جديد ناتو، ميباشد.
همچنين هماكنون بيش از 100 هزار سرباز تحت فرمان آمريكا و ناتو در افغانستان خدمت ميكنند كه بيشتر آنها نيروهاي ويژه به اصطلاح گوشهاي، سربازان هوابرد و كوهستاني و ديگر واحدهايي هستند كه از كشورهاي عضو و يا كانديد، تحت امر ناتو درآمدهاند؛ در همين حال هفتم آگوست، "آندرس راسموسن "، دبير كل جديد ناتو خواستار اعزام نيروهاي بيشتري شده است كه اين مورد شايد اشاره واضحي به اين مطلب باشد كه براي انجام دستور اوباما براي افزايش شدت و وسعت ميدان جنگ، هنوز راه زيادي باقي مانده است.
از سوي ديگر راسموسن تنها دو روز پس از انتصابش به سمت دبير كلي ناتو، اظهار داشت كه تنظيم يك ضربالعجل براي خروج نيروهاي بينالمللي از افغانستان ممكن نيست و اتحاد كشورهاي غربي تا زماني كه نياز باشد در افغانستان حضور خواهد داشت.
در همين حال ژنرال انگليسي " ديويد ريچاردز "، رئيس ستاد كل ارتش نيز هفتم آگوست تاكيد كرد كه احتمال خروج نيروهاي ناتو از افغانستان وجود ندارد و تنها حضور انگليس در اين كشور ممكن است 30 الي 40 سال ادامه داشته باشد.
اين در حالي بود كه هشت روز پيش از اظهارات ريچاردز، "سر نيگل شينوالد " (Sir Nigel Sheinwald)، سفير انگليس در آمريكا نيز با بيان اظهاراتي مشابه ريچاردز، گفت: انگليس و همينطور ناتو، در آسياي جنوبي و مركزي ايفاي نقش ميكنند كه اين امر براي دهها ادامه خواهد يافت.
جولاي گذشته نيز سفير افغانستان در آمريكا فاش كرد كه به زودي اميدي براي كاهش وسعت جنگ در كشورش وجود ندارد و كشورهاي ناتو قصد دارند تا هشت الي ده هزار سرباز اضافي را به بهانه تامين امنيت برگزاري انتخابات افغانستان، به اين كشور اعزام كنند.
افزايش نيروهاي ناتو و آمريكايي در افغانستان در حالي انجام ميشود كه توجيهات رسمي كه از سوي آمريكا و ناتو براي افزايش استقرار سربازان اين كشورها در افغانستان، بيان ميشود اين است كه افزايش نيروهاي حاضر در افغانستان تلاشي مقطعي براي اطمينان حاصل كردن از امنيت انتخابات افغانستان است.
اين گزارش ميافزايد: يك روز قبل از آنكه سفير انگليس در ايالات متحده از طرح انگليس براي حضور چند دههاي در افغانستان خبر دهد، "ديويد ميليبند "، وزير خارجه انگليس كنفرانس خبري مشتركي با "هيلاري كلينتون " همتاي آمريكايي خود در واشنگتن برگزار كرد و با اشاره به اين مطلب كه نظرسنجيهايي كه هم در آمريكا و هم در انگليس صورت گرفته، نشانگر مخالفت اكثريت مردم اين كشورها با استمرار جنگ افغانستان است، اظهار داشت: " من ميخواهم كه كاملا روشن شود كه ما( انگليس و آمريكا)، با همديگر وارد جنگ افغانستان شديم، و با هم اين جنگ را ادامه خواهيم داد. زيرا ما با همديگر قدرتمندتر هستيم. "
اين گزارش ميافزايد: ناتو و پنتاگون درواكنش به وخيمتر شدن اوضاع امنيتي در افغانستان، اقدام به برگزاري يك جلسه محرمانه فوري در پايگاه هوايي آمريكا در نزديكي مقر ناتو در بلژيك كردند كه شركتكنندگان در اين جلسه عبارت بودند از: "رابرت گيتس "، وزير دفاع آمريكا، "مايك مولينز "، رئيس ستاد مشترك، ژنرال "استنلي مككريستال "، فرمانده ناتو و نيرهاي آمريكايي حاضر در افغانستان، ژنرال "ديويد رودريگرز "، جانشين فرمانده نيروهاي آمريكايي حاضر در افغانستان، "جيمز استاوريديس "، فرماندهي عالي ناتو و "ديويد پترائوس "، فرمانده قرارگاه مركزي نيروهاي آمريكايي؛
بنابراين اين گزارش، دو روز پس از برگزاري اين جلسه، شوراي آتلانتيك شمالي به عنوان هيئت حاكمه ناتو اعلام كرد كه با تاسيس يك مركز فرماندهي جديد، به دنبال تشكيل ساختار فرماندهي اتحاد ناتو در افغانستان است كه اين فرماندهي مركزي نيز "فرماندهي مشترك مياني " ناميده خواهد شد و ژنرال رودريگرز آلماني نيز آن را فرماندهي ميكند.
همچنين گزارشهاي خبري حاكي از آنست كه تصميم ناتو در واقع مشابه مدلي است كه در عراق استفاده شد و طبق آن فرماندهي كلي نيروهاي چند مليتي در اختيار يك ژنرال چهار ستاره آمريكايي بوده و همزمان يك ژنرال سه ستاره نيز عملياتهاي روزانه را فرماندهي ميكرد.
گزارش گلوبالريسرچ با بيان اين مطلب كه افغانستان تنها ميدان جنگ در آسياي جنوبي نيست، مينويسد: از 20 الي 24 جولاي، سران ارشد نيروهاي مسلح آمريكا و پاكستان، در گرجستان، در جريان سمينار مبارزه با شورش، با يكديگر ديدار كردند.
سرهنگ " ديويد راپر " (David Roper)، رئيس مركز مبارزه با شورش ارتش و نيروي دريايي آمريكا نيز در تشريح مذاكرات صورت گرفته در سمينار گرجستان گفت: "اين هفته ما درسهائي از مبارزه با شورش را ارايه كرديم. ما از آن درسها براي شروع گفتگوها استفاده كرديم و با برگرفتن تجربههاي قبلي در عراق آنها را براي موقعيت كنوني خود به كار برديم. ما همچنين نقطهنظرات خود در رابطه با چالشهاي افغانستان، پاكستان و بطور كلي آسياي جنوبي، رد و بدل كرديم. "
رازوف با اشاره به اينكه آسياي جنوبي تنها شامل افغانستان و پاكستان نيست مينويسد: آسياي جنوبي شامل هند، نپال، بنگلادش و سريلانكا نيز ميشود.
وي در ادامه مقاله خود افزود: يك مقام نظامي ديگر آمريكايي نيز كه در سمينار چهار روزه گرجستان حضور داشت، گفت: پاكستان كشور محوري در عملياتهاي كنوني ماست. ارتش پاكستان در حقيقت از ميانه مبارزه با شورش به اينجا آمده تا اطلاعاتش را به ما بدهد و ما نيز آمدهايم تا درباره فعاليتهايي كه هم در گذشته و هم اخيرا در عراق و افغانستان انجام دادهايم، صحبت كنيم.
در همين حال، اوايل ماه آگوست، "استنلي مككريستال "، فرمانده سربازان آمريكايي و ناتو در افغانستان و "ريچارد هالبروك "، نماينده ويژه آمريكا در افغانستان و پاكستان با "استنلي كارنو " (Stanley Karnow)، محقق و پژوهشگر جنگ ويتنام گفتگو كردند تا از درسهاي اين جنگ براي مبارزه عليه طالبان استفاده كنند.
در همين رابطه هالبروك در گفتگو با خبرگزاري "آسوشيتدپرس " با تاييد اين خبر تشريح كرد: كه با كارنو در رابطه با شباهتهاي بين دو جنگ ويتنام و افغانستان صحبت كردهاند.
اين گزارش در ادامه مينويسد: "آسياي جنوبي بزرگ " تنها منطقهاي نيست كه جنگ بزرگتر غرب در افغانستان را شامل ميشود بلكه آسياي مركزي و حوزه درياي خزر نيز شامل اين جنگ ميشود. بطوريكه كشورهاي حاضر در هر دوي اين مناطق اقدام به تامين پايگاههائي براي نيروهاي ناتو و آمريكا كردهاند (قرقيزستان، تاجيكستان، ازبكستان) و همچنين كشورهائي كه اقدام به تامين سرباز و خدمات كمكي به ناتو نمودهاند، بطور عميقتري وارد شبكه ناتو ميشوند.
اين گزارش با اشاره به اينكه ژانويه گذشته، ژنرال پترائوس از قزاقستان ديدار كرده و از اين كشور خواسته تا پايگاههاي هوائياش را به منظور عبور هواپيماهاي آمريكايي به افغانستان، باز كند، مينويسد: بعدها نيز فاش شد كه مذاكرات پترائوس با مقامات قزاقستاني شامل به كارگيري سربازان قزاق براي حضور در جبهه افغانستان نيز ميشده است. اين در حالي است كه قزاقستان عضو "سازمان پيمان امنيت جمعي " (CSTO) به رهبري روسيه و همچنين عضو "سازمان همكاريهاي شانگهاي " (SCO) است كه سه كشور همسايهاش يعني قرقيزستان، تاجيكستان و ازبكستان نيز به همراه روسيه و چين، در اين سازمان حضور دارند.
اين كشور همچنين از جمله كشورهاي حاشيه درياي خزر است كه داراي ذخاير عظيم نفتي و گازي بوده و به عنوان يك كشور كليدي در طرحهاي غرب براي در اختيار گرتفن حمل و نقل هيدروكربنها به اروپا و آسيا، مطرح است.
بنابراين گزارش، نفوذ پنتاگون و ناتو به قزاقستان كه يكي از اعضاي برنامه مشاركت براي صلح ناتو است، بطور همزمان موجب حضور هصمانه ارتش غرب در مرزهاي روسيه و چين خواهد شد و موجوديت سازمان همكاريهاي شانگهاي و سازمان پيمان امنيت جمعي را تضعيف ميكند. در واقع بخشي از اهداف جنگ افغانستان كه تنها چهار ماه پس از پيدايش سازمان همكاريهاي شانگهاي در ژوئن سال 2001، آغاز شد، به صراحت مستقر كردن نيروهاي نظامي آمريكا و ناتو در آسياي مركزي با هدف بياثر كردن تلاشهاي چين و رسيه براي توسعه امنيت، انرژي حمل و نقل و ديگر پروژههاي مشترك، اعلام شده است.
رازوف مينويسد: هفتم آگوست سال جاري، "ريچارد هواگلند " (Richard Hoagland)، سفير آمريكا در قزاقستان با وزير دفاع اين كشور ديدار كرد تا همكاريهاي نظامي دوجانبه را گسترش دهد. وي طي ديدار با " ژاكسيبكوف " (Dzhksybekov)، وزير دفاع قزاقستان به تجربيات ارتش آمريكا و تبادل اين تجربيان اشاره كرد كه اين به اشتراك گزاري تجربيات موجب شد تا بيش از 320 نظامي قزاق، در برنامه بينالمللي آموزش نظامي شركت كرده و در مراكز آموزشي نيروهاي ارتش آمريكا، آموزش ديدند.
همچنين رابرت گيتس نيز هفتم آگوست با اشاره به اينكه قرقيزستان اوايل سال جاري ميلادي اقدام به اخراج نيروهاي ناتو و آمريكا از پايگاه هوائي "ماناس " كرده بود، از اينكه قرقيزستان بار ديگر به نيروهاي آمريكايي اجازه داده تا از همان پايگاه هوايي استفاده كنند، ابراز خشنودي كرد و اظهار داشت كه توافقنامه جديد، آمريكا و قرقيزستان را قادر ميسازد تا "به روابط نظامي بسيار سازندهاي كه پيش از اين ايجاد شده بود، ادامه دهند. "
شايان ذكر است كه قرقيزستان نيز همچون قزاقستان عضو سازمان پيمان امنيت جمعي و سازمان همكاريهاي شانگهاي است.
اين گزارش با اشاره به تلاشهاي آمريكا براي فعال شدن در تركمنستان مينويسد: در پايان ماه جولاي، " ويليام برنز "، (William Burns)، معاون وزير خارجه آمريكا در امور سياسي از طرحهايي خبر داد كه آنها را به عنوان يك كميسيون بين دولتي توصيف كرد كه براي همفكريهاي منظم با تركمنستان ايجاد شده و به افزايش ثبات در افغانستان و منطقه كمك ميكند.
اين در حالي است كه يك گزارش خبري كه دو هفته پيش منتشر شد فاش كرد: تركمنستان به آهستگي در حال تبديل شدن به قطب عظيم حمل و نقل براي شبكه تامين شمالي است كه به منظور پخش محمولههاي غيركشنده نيروهاي ناتو و آمريكايي در افغانستان به كار ميرود. همچنين پنتاگون نيز تاييد كرده است كه يك گروه كوچك از كاركنان نظامي آمريكايي هماكنون در عشقآباد فعاليت ميكنند تا به سوختگيري مجدد عملياتها كمك كنند.
بنابراين گزارش، اقدامات مشابهي نيز در گوشه غربي درياي خزر و با آذربايجان و همسايگانش در جنوب قفقاز، در حال انجام است. بطوريكه با افزايش وسيع سربازان و تجهيزات و گسترش عملياتهاي رزمي در افغانستان، شكاي ناتو در حال بررسي اين موضوع هستند كه علاوه بر افزايش اعزام سربازانشان، حريم هوايي و پايگاههاي هوايي خود را نيز براي عبور سربازان، تسليحات و ملزومات آماده كنند.
همچنين طرحهايي در راه هستند كه طبق آنها پايگاههاي هوايي بلغارستان و روماني توسط آمريكا و ناتو به كار گرفته شوند تا به پايگاههاي حاضر در گرجستان و آذربايجان و از آنجا به آسياي مركزي و افغانستان متصل شوند.
بطوريكه ماه گذشته اولين پايگاه ترابري هوايي استراتژيك جهاني، در پايگاه هوايي "پاپا " در مجارستان، كه از آن به عنوان بزرگترين پروژه ناتو طي 40 سال اخير ياد ميشود، عملياتي شد تا در جنگ آسياي جنوبي و درگيريهاي شرق مورد استفاده قرار بگيرد. 12 كشور مشاركت كننده در اين پايگاه عبارتند از اعضاي ناتو يعني: بلغارستان، روماني، اسلوني، لهستان، مجارستان، لاتويا، ليتواني، هلند، نروژ و آمريكا و همچنين دو عضو برنامه مشاركت براي صلح يعني فنلاند و سوئد.
گزارش گلوبالريسرچ در ادامه ميافزايد: پس از ديدار ماه گذشته روساي جمهور روسيه و آمريكا در مسكو، روسيه توافق كرد تا سالانه به 4500 پرواز پنتاگون اجازه دهد تا بطور رايگان از حريم هوايي روسيه عبور كنند كه اين امر موجب ميشود تا آمريكا سالانه به ميزان 133 ميليون دلار در هزينههاي كلي ترانزيت، صرفهجويي كند.
با توجه به اين موضوع، تحليلهاي "آلفرد راس " (Alfred Ross)، نويسنده آمريكايي در خصوص روسيه، پيش از اين در رابطه با نتايج موافقت روسيه با طرحهاي جنگي آمريكا در آسياي جنوبي هشدار داد و نوشت: آمريكا، تحت حكومت اوباما با آهنگ شديدي در حال پيش بردن حضور نظامي خود در همسايگي روسيه در آسياي مركزي است؛ انتصاب هالبروك، نماينده سابق ناتو كه حمله ناتو به يوگوسلاوي را هماهنگ كرده بود، به عنوان نماينده آمريكا در منطقه در واقع به اهداف و مقاصد اوباما اشاره ميكند. هيچ منطقهاي از لحاظ استراتژيكي مهمتر از پروژه "افغانستان- پاكستان " نيست كه نيروهاي آمريكايي را در منطقهاي كه با ايران، چين و بخش آسياي مركزي روسيه روبرو ميكند، مستقر كرده است.
وي افزود: در رويكرد نامنظم جنگي جديد آمريكا، اين توانايي وجود دارد كه زمينهاي كوچكي را نقشه برداري كرد، الگوهاي عبور و مرور شهروندان را تحليل كرد و سيستمهاي رادار محلي را خواند، كه امري كليدي براي دور بعدي عملياتهاي آمريكا در حيطه جنوبي روسيه، از "كريمه " تا قرقيزستان، خواهد بود.
اين گزارش با اشاره به برخي نشانههاي صحت اظهارات راس مينويسد: اخيرا اعلام شد كه مغولستان كه مستقيما در همسايگي روسيه و چين قرار دارد، مقدمتا اقدام به ارسال 130 سرباز براي حضور در افغانستان، تحت فرمان ناتو، نموده است.
همچنين يك گزارش خبري در رابطه با اين اقدام مغولستان نوشت: مشاركت مغولستان در عراق و افغانستان به تحكيم اتحاد اين كشور با ايالات متحده كمك كرده است و همين امر موجب تسهيل سياست "همسايه ثالث "، اين كشور به منظور "بدست آوردن متحدان ديگري به غير از روسيه و چين "، ميشود.
همچنين آسياي جنوبي به همراه قراقستان، ازبكستان،قرقيزستان، تاجيكستان و تركمنستان از سوي آمريكا و ناتو مورد استفاده قرار ميگيرد تا اين كشورها ساختارهاي نظامي خود را وارد كشورهاي همسايه چين و روسيه كنند و نيروهاي مسلح آنها را به همراه مطالبات بين كشوري سازماندهي مجدد كرده و اقدام محاصره هرچه بيشتر دو رقيب اصلي غرب در منطقه و جهان كنند.
همچنين كره جنوبي نيز مشغول بحث و بررسي در رابطه با برگرداندن سرابازانش به افغانستان است. سنگاپور نيز هماكنون داراي يك واحد فعال با ناتو است.
بنابراين گزارش، جنگ افغانستان همچني نبه غرب اجازه داد تا ايجاد يك ناتوي آسيايي را تحكيم بخشد كه شامل نيروهاي مسلح از كشورهاي ياد شده و پيوستن آنها به استراليا و نيوزيلند ميشود.
همچنين در قفقاز جنوبي، ارمنستان نيز اعلام كرده است كه در نظر دارد تا سربازان بيشتري را در پايان سال جاري ميلادي به افغانستان اعزام كند. اين در حالي است كه يكي از تحليلگران اين كشور نيز اظهار داشته است كه علاوه بر اينكه آمريكا خواستار حضور ارمنستان است، خود ارمنستان نيز تمايل دارد تا با تكيه بر تجربه حافظان صلح ارمنستاني كه پيش از اين در عراق و كوزوو خدمت كرده بودند، نقش بزرگتري در افغانستان بازي كند.
ارمنستان نيز همانند تمام كشورهاي شوروي سابق، به جز تركمنستان، عضور سازمان پيمان امنيت جمعي است و همانند چهار كشور ديگر اين منطقه، توسط غرب فريفته شده تا وفاداري خود را به سمت ناتو تغيير دهد.
رازوف مينويسد: گرجستان نيز اعلام كرده است كه يك گردان از سربازاني كه توسط آمريكاييها آموزش ديدهاند را به افغانستان فرستاده است. همچنين گرجستان به همراه آمريكا و ديگر اعضاي ناتو، 9 سال در عملياتهاي ناتو در بالكان و پنج سال درعراق، مشاركت داشته است.
اين در حالي است كه گرجستان وفاداري خود به غرب را با اقداماتش از سال 1999 تاكنون نشان داده است؛ بطوريكه بيش از ده هزار تن از كاركنان نظامي اين كشور در عملياتهاي حافظ صلح كوزوو و سپس عراق و خيلي كوتاه در افغانستان (طي سالهاي 2005 تا 2006)، مشاركت داشتهاند.
اين گزارش با اشاره به كسب تجربه سربازان گرجستان طي مشاركت در عملياتهاي نظامي كشورهاي قدرتمند، مينويسد: اين تجربه جنگي سال گذشته و در جنگ پنج روزه با روسيه مورد استفاده قرار گرفت. بطوريكه " جورجي كاندلاكي " (Georgy Kandelaki)، معاون رئيس كميته امور خارجه پارلمان گرجستان، اخيرا به خبرنگاران گفت كه كشورش از اعزام سربازانش به افغانستان، دو منفعت بزرگ كسب كرده است؛ بدين ترتيب كه اول از همه افراد ارتش گرجستان با حضور در ميانه عملياتهاي رزمي واقعي، تجربيات ارزشمندي را بدست ميآورند و دوم اينكه اين اقدام دليل مهمي براي حمايت از خواست گرجستان براي پيوستن به ناتو خواهد بود.
رازوف در ادامه مقاله خود مينويسد: بدست آوردن تجربيات جنگي در افغانستان و به كار بردن آن در مرزهاي روسيه تنها مختص گرجستان نيست، بطوريكه يكي از فرماندهان سابق ارتش فنلاند، در رابطه با پيوستن اين كشور به عملياتهاي رزمي شمال افغانستان، گفت: "اين موقعيت منحصر به فردي است كه بواسطه آن ميتوانيم تمام بخشهاي نيروي جنگي خود را آموزش دهيم. بطوريكه اين بخشها تا حد ممكن در شرايط جنگي، عمل ميكنند.
بنابراين گزارش، فنلاند داراي 1300 كيلومتر مرز مشترك با روسيه است و بر خلاف مخالفت اكثريت مردم اين كشور، در حال جلو رفتن در روند پيوستن كامل به ناتو است.
در واقع ناتو بطور پيشروندهاي از هر سو در حال دستاندازي به مرزهاي روسيه است و جنگ افغانستان نيز موجب آموزش ديدن ارتشهاي عضو ناتو ميشود كه در همسايگي روسيه قرار دارند و ممكن است روزي وارد جنگ با اين كشور شوند.
در عين حال جنگ در افغانستان و پاكستان به بالاترين درجه شدت و سختي خود تا به امروز رسيده است. بطوريكه آمار كشتهشدگان غيرنظامي افغان در سال جاري بيش از هزار نفر بوده و ناتو و آمريكا نيز بالاترين ميزان تلفات خود را طي هشت سال گذشته، تجربه ميكنند.
در همين حال انگليس اعلام كرده كه به ميزان دو هزار سرباز ديگر را به همراه هواپيماهاي شكاري، هليكوپترهاي "چينهوك " و "مرلين " و وسايل نقليه اضافي مسلح به افغانستان اعزام ميكند.
همچنين ايتاليا، فرانسه، آلمان، روماني، تركيه، پرتغال، اسپانيا و اعضاي جديد ناتو از جمله آلباني و كروواسي و كشورهاي مرتبط يعني استراليا و نيوزيلند نيروهاي خود را در افغانستان مستقر كرده و براي تامين سربازان بيشتر از جمله واحدهاي نيروهاي ويژه، هواپيماهاي جنگي، هليكوپترهاي تك (حمله كننده) و ديگر وسايل نقليه مسلح، تحت فشار قرار دارند.
اين گزارش در ادامه تاكيد ميكند كه جنگ افغانستان تبديل به جنگي شده كه نظاميان 50 كشور در آن وارد شدهاند و موجب شده تا تاخت و تاز نظامي ناتو و آمريكا وارد منطقه آسياي جنوبي و مركزي و درياي خزر شود. جنگي كه نيروهاي نظامي بينالمللي در آن پخته شده و ميتوانند در آينده هرجاي ديگري كه آمريكا و ناتو بخواهند، مورد استفاده قرار بگيرند.
در حقيقت جنگ افغانستان يك جنگ عادي نيست؛ اگرچه اين جنگ تنها در افزايش خونريزي و خشونت پيشرفت داشته است، اما پيشرفتهاي ديگري نيز در آن به چشم ميخورد كه عبارتند از:
اين جنگ اولين جنگ آمريكا در آسيا و طولانيترين جنگ اين كشور از زمان جنگ ويتنام است.
اين جنگ اولين جنگ زميني ناتو و اولين عمليات نظامي اين اتحاد در آسيا است.
ارتش آلمان از زمان شكست رايش سوم در سال 1945، وارد اولين عملياتهاي جنگي خود شد.
سرابازان فنلاندي از زمان جنگ جهاني دوم وارد اولين جنگ خود شدند و نيروهاي سوئدي نيز اولين جنگ خود طي 200 سال گذشته را شروع كردهاند.
كانادا از زمان جنگ كره، اولين بار است كه سربازان خود را درجنگ از دست ميدهد.
استراليا نيز اولين مرگ سربازانش را از زمان جنگ ويتنام ثبت ميكند.
تعداد كشته شدگان سربازان انگليسي از زمان جنگ فالكلند/مالويناس در سال 1982، به بيشترين ميزان خود رسيده است.
كشوري كه با پاكستان، ايران، چين و دو كشور آسياي مركزي مرز مشترك دارد، در غوغا و آشفتگي فرورفته است. هفت كشور هستهاي رسمي دنيا يا در همسايگي اين كشور هستند ( چين، پاكستان، هند و روسيه) و يا اينكه به عنوان دشمن اين كشور مطرح هستند (آمريكا، انگليس و فرانسه) تنها منفعت اين درگيري بزرگ، رشد و بيداري جهاني سريع ناتو است.