PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عید نوروز چگونه شکل گرفت



MR_Jentelman
4th October 2009, 11:43 AM
انسان‏، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تكرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تكرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران كشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان كاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه كه تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی كه تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا كهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی كه آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.
پیدایش جشن نوروز (http://njavan.com/literature_art/specialedition/2003/3/27/1855.html)


جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.
در خور یادآوری است كه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه : «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».
روایت های اسلامی درباره نوروز


آورده اند كه در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین كه پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید كه این چیست؟ گفتند كه امروز نوروز است. پرسید كه نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد. پرسیدند عسكره چیست؟ فرمود عسكره هزاران مردمی بودند كه از ترس مرگ ترك دیار كرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده كرد وابرها را فرمود كه به آنان ببارند از این روست كه پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول كرد و جام را میان اصحاب خود قسمت كرده و گفت كاش هر روزی بر ما نوروز بود.
و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس كه گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است كه ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یكدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند كه این بزرگداشت نوروز به علت امری كهن است كه برایت بازگو می كنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است كه خداوند از بندگان خود پیمان گرفت كه او را بپرستند و او را شریك و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است كه آفتاب در آن طلوع كرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شكوفا و درخشان شد. همان روزی است كه كشتی نوح در كوه آرام گرفت. همان روزی است كه پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از كعبه به زیر افكند. چنان كه ابراهیم نیز این كار را كرد. همان روزی است كه خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت كنند. همان روزی است كه قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می كنند و همان روزی است كه قائم بر دجال پیروز می شود و او را در كنار كوفه بر دار می كشد و هیچ نوروزی نیست كه ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.
جشن نوروز


http://img.tebyan.net/big/1383/12/662216658746420522173371121522361575426.jpg

جشن نوروز دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یك ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست كم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم كهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تكانی یاد كرد.
پنجه (خمسه مسترقه)


بنابر سالنمای كهن ایران هر یك از 12 ماه سال 30 روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجك، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت كه در هیچ یك از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال 1304 ، كه تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یك روز قرارداد، برگزار می شد.
میر نوروزی


از جمله آیین های این جشن 5 روزه، كه در شمار روزهای سال و ماه و كار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاكم و امیری انتخاب می كردند كه رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می كرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می كند كه با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می كرد و چیزی می گرفت. و هم اوست كه حافظ به عنوان « میرنوروزی» دوران حكومتش را « بیش از 5 روز» نمی داند.
از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل 70 سال پیش آگاهی داریم. بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر وخیابان می بینیم كه با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می كنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب «میر نوروزی» و «حاكم پنج روزه » است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه».

منبع : مجله موفقیت

MR_Jentelman
4th October 2009, 11:44 AM
پیشینه و ریشه های نوروز


http://img.tebyan.net/big/1383/12/1217126106116311211217151161210165194226.jpg

در مورد پیشینه نوروز و ریشه های آن در سنت فرهنگی منطقه ، نخستین خبرها را از « سومر» داریم. جشن های آغاز سال سومریان با اسطوره ازدواج مقدس ایزد بانوی سرزمین با خدای مظهر رویش گیاهی، مربوط می شود كه به احتمال زیاد باید سومریان آن را از داخل فلات ایران با خود برده باشند.
از اسطوره های سومری كه پس از خوانده شدن لوح های یافته شده در محوطه های باستانی سومر رازشان گشوده شده نیز چنین برمی آید كه كوهستان های غربی و شمال غربی سومر، یعنی كوه های زاگرس در حوزه لرستان، برای آنان جایگاهی مقدس بوده است؛ همچنین است در مورد ایلامیان .
تحلیل نقش و نگاره های روی اشیاء و آثار یافته شده، و اطلاعات به دست آمده در محوطه های باستانی داخل فلات ایران نیز از حوزه گسترده فرهنگ دوره اسلامی تا مناطق مركزی و تا حدود سرزمین های شرقی ایرانی و روابط گسترده این مناطق با ایلام حكایت دارد.
ساموئل هنری هوك در كتاب اساطیر خاورمیانه آورده است:
« به نظر می رسد سومری ها از مناطق كوهستانی شمال بین النهرین به منطقه دلتا كوچ كرده باشند.
اساطیر سومری نشان می دهد كه شرایط اقلیمی محل سكونت اولیه ایشان، با شرایط موطن جدیدشان بسیار تفاوت داشته است. »
و نیز می آورد:
« تموز و ایشتر ( صورت های بابلی دو موزی و اینانای سومری ) بارها زیر پیكره صنوبر نر و ماده تصویر می شوند . می دانیم در دلتای دجله – فرات ، درخت صنوبر وجود ندارد، و این درخت بومی ناحیه های كوهستانی است. این نواحی خاستگاه اصلی سومرها بوده است. به علاوه باید به این واقعیت توجه داشت كه زیگورات های عظیم، مشخصه معماری معبدهای سومری است و عقیده بر این است كه رو به همان جهت خاستگاه اصلی ساخته شده اند:
ساموئل كریمر نیز در كتاب « الواح سومری » می نویسد:
« به نظر سومریان، خدایان بر فراز كوهستان زمین و آسمان، آنجا كه خورشید می دمد، اقامت داشتند.
منابع یاد شده و مآخذ دیگر نیز مطالبی از این گونه را براساس اسناد و مدارك مطرح كرده اند كه جهت رعایت اختصار از آنها در می گذریم.
علاوه بر نتایج مطالعات تطبیقی اسطوره ها، مطالعات مردم شناسی معاصر درباره آیین ها و مراسم نیز نشان می دهد كه صورت نمایشی اسطوره كهن مرگ و باز زنده شدن خدای گیاهی در مناطق گوناگون ایران استمرار یافته است. از جمله، رسم های میر نوروزی، كوسه گردی، پیر بابو ( گیلان ) و مانند اینها. در صورتی كه از این گونه رسم ها، در سرزمین های آن سوی میان رودان ( بین النهرین ) نشانه ای در دست نیست.
از حدود چهار هزار سال پیش، مهاجرت آریاییان از سمت شمال فلات ایران، از سرزمین های سردسیری كه « نه ماه زمستان و سه ماه تابستان بود» آغاز می شود، و با ساكنان داخل فلات ایران به بده و بستان فرهنگی می پردازند. كهن ترین سندی كه از این مهاجرت تاریخی در دست داریم، كتاب اوستا است. اهورامزدا خطاب به جم ( جمشید ) می گوید:
« ای جم هورچهر، پسر یونگهان»
این زمین پر شده و بر هم آمد از رمه ها و ستوران و مردمان و سگان و پرندگان و آتشان سرخ، و رمه ها و ستوران و مردمان بر این زمین جای نیابند.
http://img.tebyan.net/big/1383/12/254532051951812321402299510289136159226147127.jpg

آنگاه جم به روشنی به سوی نیمروز به راه خورشید فراز رفت و چنین گفت:
ای سپندارمذ ( = زمین ) به مهربانی فراز رو، و بیش فراخ شو، كه رمه ها و ستوران و مردمان مرا برتابی.
پس جم این زمین را یك سوم از آنچه پیشتر بود فراخی بخشید...» ( وندیداد – داستان جم )
این نقل اسطوره ای كه برای ما حكم یك سند تاریخی را دارد، حكایت مهاجرت اقوام آریایی به داخل فلات ایران است. و از متن چنین برمی آید كه جنگ و درگیری هم در كار نیست، كار، كاری خدایی است كه به خواست اهورامزدا و با نیایش خورشید، به فرمان جم انجام می گیرد.
جم بعدها در تاریخ افسانه ای وحماسی ایران، به جمشید پادشاه پیشدادی و بنیانگزار نوروز تبدیل می شود. اما در اوستا هیچ نام و نشانی از نوروز نیست. بنابراین آریاییان مهاجر، در سرزمین جدید ، كه از زمان آنها « ایران » نام گرفت، با نوروز آشنا شدند.
پس از استقرار آریاییان، در سوی شمال شرقی ایران و حوزه خراسان بزرگ، اسطوره مرگ و رستاخیز خدای گیاهی، با سیمایی اسطوره ای، حماسی، در داستان سیاوش رخ می نماید، و آن هم با نوروز پیوند پیدا می كند.
« آتش پرستان بخارا هر سال به محلی می روند كه احتمالاً سیاوش در آنجا كشته شده است. در آنجا زاری می كنند و قربانی می كنند » ( تاریخ بخارا- نرشخی )
« و هر سالی هر مردی آنجا یكی خروس بَرَد و بكشد، پیش از بر آمدن آفتاب نوروز»
ششمین روز نوروز، بنابر نقل كتاب پهلوی « ماه فروردین روز خرداد» برابر است با روز كین خواهی سیاوش ؛ و مردم خوارزم روز ششم نخستین ماه سال را ابتدای سال قرار می دادند و تاریخ خود را با « تورد» سیاوش آغاز می كردند.
دكتر بهار بخش نخست داستان سیاوش را به این دلیل كه در آن نشانی از اساطیر ودایی وجود ندارد، متعلق به دوره تمدن ایرانی ماوراءالنهر می داند و آن را با اعتقادات، اساطیر و آیین های سومری، سامی، مدیترانه ای مربوط می داند. اما با توجه به تحقیقات دیگر ایشان، و با توجه به اسناد و مدارك یاد شده از دیگران كه بن آیین های سومری را در فلات ایران دانسته اند، به نظر می رسد كه بخش نخست داستان سیاوش و رسم های آغاز سال سومری ها نه اقتباس از یكدیگر بلكه برخاسته از یك اصل مشترك باشند.
از دیگر حوزه های فرهنگی داخل فلات ایران، كه به اصطلاح به دوره پیش از تاریخ مربوط می شوند، در این زمینه اطلاع درخور توجهی در دست نیست، اما از دوره های پس از خاموشی این فرهنگ ها ، از هخامنشیان خبر نوروز را داریم. ایجاد مجموعه بزرگ آیینی تخت جمشید حكایت از اهمیت نوروز و گسترش رواج آن در این دوره دارد. از دوره های بعدی تاریخ ایران نیز تا زمان معاصر در هر دوره اسناد و مدارك متعدد دال بر رواج نوروز وجود دارد، مجموعه این اسناد و مدارك بیانگر استمرار و پیوستگی رواج نوروز در دوره های مختلف تاریخی است

MR_Jentelman
4th October 2009, 11:46 AM
فلسفه معنوى نوروز



http://img.tebyan.net/big/1382/12/921579212011724618613542291531328714718293.jpg



عید در لغت‏ شادى مجدد و سرورى را مى‏گویند كه سالیانه تكرار مى‏شود. گفته‏اند: به روزى كه مردم در آن تجمع یابند و در كنار هم گرد آیند عید گویند و نیز بازگشت ‏به فرح و شادمانى فراگیر را عید گویند و بعضى نیز مى‏گویند كه درآن روز هر كس موقعیت‏ خود بازیابد و به جایگاه اجتماعى خود برگردد. چون تهیدستان ‏و فقرا نمى‏توانند لباس نو پوشند و لباسهاى كهنه آنها، آنان را از ثروتمندان ومرفهان جدا مى‏كند.

میبدى در كشف‏الاسرار مى‏گوید: «سمى العید عیدا لان الله تعالى یعود بالرحمة الى العبد و العبد یعود بالطاعة ‏الى الرب.» عید كه از كلمه بازگشت مى‏باشد براى آن است كه: خداوند رحمت ‏خود را متوجه بنده‏اش مى‏نماید و انسان نیز با فرمانبرى خود به پروردگارش رو مى‏كند.

تا آنجا كه در تواریخ امم و اقوام مختلف مشاهده شده و مى‏شود، جوامع انسانى به ‏تفاوت آداب و رسوم و اعتقادات خود هر یك، روز خاصى در سال را جهت ‏یادآورى و تجدید خاطره نسبت ‏به موضوعات ویژه‏اى كه در تاریخ و فرهنگ آن قوم اهمیت زیادى ‏داشته است، مشخص نموده و هر سال مراسم ویژه‏اى به آن مناسبت‏ برگزار مى‏كرده وآداب و رسوم خاصى را انجام مى‏داده‏اند.

در قرآن كریم وقتى یاران حضرت عیسى(ع) سفره‏اى آسمانى را آرزو نموده و به‏ عنوان آیه و نشانه الهى مى‏طلبند حضرت عیسى(ع) از خداوند مى‏خواهد كه منتى برآنها نهاده و روزى آسمانى به آنان عنایت كند تا آن روز را عید امت قرار دهند وهمواره سالروز آن را پاس دارند و علامه طباطبایى(ره) در ذیل آن مى‏فرماید:

«خصوصیت عید این است كه زمینه وحدت كلمه و تجدید حیات اجتماعى و نشاط و سرزندگى مى‏آفریند و هر بار كه فرا مى‏رسد عظمت دین را تجدید مى‏كند.» سخن مرحوم‏علامه در اینجا شبیه سخن دیگر ایشان در ذیل آیه 5 از سوره ابراهیم است كه درتفسیر آیه: «... و ذكرهم بایام الله‏» مى‏گوید: گرچه همه روزها به خدا منسوب است اما این آیه ‏اشاره به روزهاى ویژه‏اى دارد كه در آن روزها آیات و علائم سلطنت و قدرت الهى ‏ظهور یافته و حادثه خاصى در تاریخ آن امت اتفاق افتاده و یا نعمتهاى ویژه الهى ‏تجلى یافته است.

عیدهایى كه جوامع داراى سابقه تاریخى امروزه برگزار مى‏نمایند، هر یك یادآور حادثه بزرگى است كه در تاریخ و فرهنگ آن جوامع اتفاق افتاده و یا هر سال تجدید مى‏شود و در تاریخ ادیان آسمانى تنها اسلام است كه عیدهاى بزرگ او براى حادثه‏ تاریخى گذشته نیست و بلكه هر سال و براى همگان تجدید مى‏شود زیرا همان ‏گونه كه ‏امام خمینی(ره) در پیام نوروزى خود مى‏فرماید: مسلمانان پس از پایان دادن كار مهم‏ عبادى سالیانه خود به شكرانه موفقیت در عبادت خود جشن مى‏گیرند.

امام(ره) مى‏فرماید:«... البته از عیدهایى كه اسلام تاسیس فرموده است ‏به حسب نظرهاى مختلف‏ برداشتهاى مختلفى وجود دارد، آن برداشتى كه اهل معرفت از عید دارند با آن‏ برداشتى كه دیگران مى‏كنند بسیار متفاوت است، آنها بعد از ریاضتهایى كه در ماه‏ رمضان مى‏كنند روز عید را روز لقاء الله مى‏دانند، و آن روز براى آنها «الغیرك ‏من الظهور ما لیس لك‏» است، آنها همه چیز را از او مى‏دانند، و آن روز را عید مى‏كنند براى اینكه بعد از ریاضت، یوم ورود به حضرت است.

و در عید قربان نیز بعد از این كه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا براى ‏ملاقات مى‏شوند، بعد از این كه نفس خودشان را كشتند و هر چه عزیز است در راه خدااز آن گذشتند آن وقت است كه روز لقاء است.

http://img.tebyan.net/big/1382/12/2501187814413735243246158501622270241183140.jpg

و جمعه هم در اثر اجتماعاتى كه مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا مى‏شوند براى لقاء الله. پس برداشت آنها از عید غیر برداشت ماست و ما امیدواریم كه به ‏تبع اولیاء خدا به جلوه‏اى از آن جلوه‏ها برسیم و ذره‏اى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.

... خداوند همه را توفیق دهد كه قدر نعمتهاى خدا را بدانند و بدانند كه همه‏ چیز از اوست ... اگر، همه چیز را از خدا بدانیم و ... این را واقعا در قلبمان ‏ادراك كنیم، عید مى‏شود براى كسانى كه شهید داده‏اند، عید مى‏شود براى كسانى كه‏ مجروح شدند، عید مى‏شود براى كسانى كه در راه خدا عزیزانشان را از دست دادند.

براى این كه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند و من امیدوارم‏ كه این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت ‏بشود.» و البته اگر بتوان‏ قواعد نجومى را نشانه‏هاى دقیقى براى حوادث طبیعى شمرد و سرآغاز فصل بهار را همان روزى شمرد كه سیر اعتبارى آفتاب در برج اعتبارى حمل قرار مى‏گیرد آنگاه‏ مى‏توان گفت كه عید نوروز نیز جزو اعیادى است كه سالیانه تجدید مى‏شود و سنتى‏ تاریخى براى یك حادثه متجدد و متناسب با تجدید حیات طبیعت است.

در روایات معصومین صلوات الله علیهم عید مفهوم دیگرى نیز دارد. در بعضى از روایات تحقق حاكمیت ‏حق و ولایت الهى در جامعه مهمترین عید شمرده شده است زیرا همانگونه كه در مفهوم عید تجدید حیات و نشاط مجدد نهفته است ‏باید روزى را عید گرفت كه جامعه به حیات و حركت و امید و اطمینان مى‏رسد. امام صادق(ع) مى‏فرماید:

«... فان الانبیاء صلوات الله علیهم كانت تامرالاوصیاء بالیوم الذى كان یقام ‏فیه الوصى ان یتخذ عیدا.» سیره انبیاء همواره این چنین بوده كه به جانشینان ‏خود امر مى‏نمودند تا روز تعیین و نصب وصى و جانشین را عید بگیرند.

و به همین خاطر در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اولین عید تاریخ، انتظار تحقق ‏حاكمیت‏ حق بوده است و امروز نیز عملا بزرگترین عید شیعیان روز تحقق حاكمیت ‏مستضعفان و حكومت عدل و قسط و نابودى جور و ظلم است. حضرت امام باقر(ع)مى‏فرماید: «... و قد كان آدم(ع) وصى هبة الله ان یتعاهد هذه الوصیه عند راس‏ كل سنه فیكون یوم عیدهم «یوم عید لهم‏» فیتعاهدون نوحا و زمانه الذى یخرج فیه.»

(حضرت آدم(ع) پس از جنایت قابیل، به جانشین خود شیث هبة‏الله فرمود: ظلم ‏همچنان گسترش مى‏یابد تا آنگه كه فرزندم نوح بیاید و به سبب نفرین او طوفانى ‏برخیزد و همه ظالمین را نابود كند، و مومنان نجات یابند.) آنگاه حضرت آدم به ‏هبة‏الله وصیت كرد كه این مژده را هر سال به یاد آورد و این روز را براى خود و فرزندانش روز عید قرار دهد. آنان نیز به این وصیت عمل كردند و همواره سالروز این مژده نوید بخش و ظهور حضرت نوح را گرامى مى‏شمردند.

این است كه حضرت امام رضا(ع) مى‏فرماید: «... و ان یوم الغدیر بین الاضحى والفطر و الجمعه كالقمر بین الكواكب ... و هو یوم التهنئه یهنى‏ء بعضكم بعضا ...

یقول: «الحمدلله الذى جعلنا من المتمسكین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه(ع) وهو یوم التبسم فى وجوه الناس من اهل الایمان ... و هو یوم الزینه ...» ... والبته روز عید غدیر در میان عید فطر و اضحى و جمعه همانند ماه در میان ستارگان‏است. روز تبریك و تهنیت‏ به یكدیگر، و زمان گفتن این سخن است كه: حمد و ستایش‏ خدایى را كه به ما توفیق تمسك به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش را عنایت‏ فرمود.

آنگاه فرمود: روز عید غدیر، روز شکفتن لبخند بر چهره مومنان و روز آرایش و زینت است.

در زمینه جایگاه عید نوروز در فرهنگ اسلامى و بیان اهل بیت عصمت و طهارت باید گفت:

1- مردم حجاز به دلیل نداشتن اجتماعى متشكل، و نیز به خاطر حضور مستقیم یا غیر مستقیم سلطه سیاسى نظامى ایران در جزیرة العرب، خواه ناخواه تحت تاثیرفرهنگ ملى ایران قرار گرفته و عید نوروز و مهرگان را مى‏شناختند و چه بسا مراسمى‏ هم برگزار مى‏نمودند.

2- اسلام و پیامبر گرامى آن در تایید و یا رد سنن و آداب و رسوم ملى و مذهبى‏ اقوام و جوامع دیگر، دو شرط اساسى و یك شرط توجیهى را همواره در نظر داشتند:

اولا: سنتهاى پذیرفته شده، مبتنى بر خرافات و آئین‏هاى شرك و بت‏ پرستى و ارزشها و قداست‏هاى غیر الهى نباشد.

ثانیا: از سنتهایى نباشد كه موجب وابستگى سیاسى اجتماعى و ... به بیگانه ‏شود، و یا به نحوى استقلال مسلمین را در ابعاد مختلفش زیر سؤال ببرد تغییر قبله ‏از بیت‏المقدس به كعبه تا حدود زیادى به این نكته مربوط مى‏شود.

و در آخر: جهت‏گیرى سنتهاى معقول و غیر مضر به استقلال نیز، همچون مجموعه بینش ‏توحیدى اسلام، باید معنوى و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالى‏باشد.

و در نتیجه: مراسمى همانند نوروز و مهرگان، گرچه مبانى خرافى ندارد، و البته این سخن، تایید خرافاتى از قبیل: چهارشنبه سورى، سفره هفت‏ سین و مراسم سیزده و ... نیست اما اگر به استقلال ‏فكرى فرهنگى اسلام ضربه بزند، و موجب تحت الشعاع قرار گرفتن عید فطر و قربان وغدیر و ... كه عید ولایت و حیات مجدد اسلام در قرن حاضر است ‏باشد، و نیز تنها به بعد طبیعى این دو روز بسنده شود، باز هم براى اسلام قابل ‏تایید نیست.

اگر نوروز مشخصه شیعیان و محبان اهل بیت ‏باشد و مراسمى جهت تشكل مومنان ‏در برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آنگاه به عنوان «روز اهل بیت(ع) و یا «روز شیعیان‏» نامیده مى‏شود، و هر روز نوروز مى‏شود، چه این كه بر همین اساس، هر روز عاشورا مى‏باشد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد