PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هخامنشی اولین امپراتوری جهانی



MR_Jentelman
2nd October 2009, 09:18 PM
سرزمین انشان


انشان (یا انزان) نام یك ایالت ایلامی مهم در غرب استان فارس و نیز نام پایتخت آن است. نام سرزمین انشان نخسین بار در متون اكدی و سومری اواخر هزاره‌ ی سوم پ.م. گواهی شده است. فرمانروایان ایلامی هزاره‌ ی دوم پ.م. سنتاً به خود لقب «شاه انزان و شوش» را می ‌دادند؛ انزان برگردان ایلامی متداول نام انشان است. تا اواسط هزاره‌ ی یكم پ.م. انشان به منزلگاه پارس‌های هخامنشی مبدل شده بود.
در طی سال‌ های اخیر، نویسندگان مختلف، كشور و شهر انشان را به بخش ‌های متفاوتی از جنوب ایران نسبت داده بودند. در 1970 م. پیشنهاد شد كه كاوشگاه باستان ‌شناختی پهناور «ملیان»، واقع در دشت بیضا در غرب فارس (حدود 36 كیلومتری شمال غربی شیراز متعلق به شهر گم شده ‌ی انشان است. چند سال بعد، مشخص گردید قطعه آجرهایی كه دارای نبشته ‌های ایلامی‌اند و در 72-1971 در همین كاوشگاه گردآوری شدند، حاوی بخشی از یك وقفنامه‌اند كه آن را یك شاه ایلامی اواخر هزاره‌ی دوم پ.م. برای معبدی كه گفته شده در انشان واقع است، اهدا كرده است. علاوه بر این، در 1972 و پس از آن، چندین متن اقتصادی – اداری در ملیان استخراج شدند كه در آنها نام انشان، ظاهراً به عنوان محلی كه این متن‌ها در آنجا نوشته شده‌اند، گواهی شده است. این یافته‌ها، نظریه‌ ی مطابقت ملیان را با شهر باستانی انشان تأیید می ‌كنند.
كهن‌ ترین دودمان پادشاهی ایلامی را كه نوشته ‌ای از آنان در دست داریم،peli نامی در 2500 پ.م. در محلی به نام awan بنیان نهاد. اما كهن ‌ترین اشاره‌ ی موجود تاریخی به انشان ایلامی در متنی ازmanishtusu، پسر و دومین جانشین سارگن اكدی (فرمانروایی 2279-2334 پ.م.) آمده است. منیشتوسو در متن خود از انقیاد مجدد انشان پس آنكه فرمانروای محلی آن علیه امپراتوری بنیان ‌گذاری شده از سوی سارگون شورش كرد، سخن می ‌گوید. از این نكته می‌‌ توان استنتاج كرد كه انشان واقع در جنوب ایران در زمره‌ ی فتوح سارگون بوده است.
فرمانروای بعدی اكد، نَرَم – سین (29-2255 پ.م.) پیمان اتحادی با هیته khita نهمین پادشاه اوان بست. دودمان اوان پس از آن با سقوط جانشین هیته، یعنی كوتیل – اینشوشینك در حدود 2220 پ.م. به پایان رسید. نزدیك به همین دوران، گوده‌آ gudea، فرمان‌روای لَگَش در میان ‌رودان مدعی فتح شهر انشان در ایلام بود. جای شگفتی است كه از اوان در منابع متعلق به پس از این دوران تنها یك بار یاد شده، در حالی كه از انشان مكرراً یاد گردیده است، و لذا محتمل است كه كشور انشان تا اندازه‌ای جزو قلمرو اوان بوده است.
اندكی پس از سقوط اوان و تسخیر شهر انشان به دست گوده‌آ، دودمان ایلامی جدیدی در ناحیه‌ ی سیمشكی simashki، كه در منطقه‌ ی كنونی اصفهان واقع بود، پدیدار شد. ظاهراً در این دوران سومریان تا اندازه‌ای كنترل سیاسی شهر ایلامی شوش در خوزستان كنونی و نیز انشان واقع در فارس را در دست داشتند. شولگی (2048-2095 پ.م.) فرمانروای سومین دودمان اور ur، یكی از دختران ‌اش را به ازدواج با ishasha یا فرماندار انشان درآورد. شولگی همچنین ادعا كرده است كه انشان را ویران ساخته است. ظاهراً صلح موقت زمانی برقرار شد كه شو – سین، پسر و جانشین شولگی، به مانند پدرش، دختری را به ازدواج با فرماندار انشان درآورد. پس از آن، در حدود 2131 پ.م.، هنگامی كه ایبی – سین ibbi-sin سلطنت اور را به میراث برد، پادشاه سیمشكی سرزمین اوان و انشان را در ایلام تصرف كرد. تا 2017 پ.م. ایبی – سین بسیاری از این مناطق را به دوباره به چنگ آورد؛ اما موفقیت او پایشی گذرا داشت، چرا كه ایلامیان در طی چند سال بعد دست به لشكركشی‌های موفقی علیه اور زدند. واپسین پادشاه اور، ایبی – سین، پس از شكست‌اش، همراه با پیكره ‌ی ماه – خدای سومری، nanna، به انشان برده شد. چند دهه بعد، گیمیل – ایلیشو gimil-ilishu، دومین پادشاه ایسین، nanna خدای اور را از انشان بازآورد. بازهم دیرتر، در حدود 1928 پ.م.، گونگونومgungunum، پنجمین پادشاه لارسا، به كسب پیروزی‌های نظامی در انشان به خود می ‌بالید.
منابع موجود گویای آنند كه انشان در طی واپسین نیمه ‌ی هزاره‌ی سوم پ.م. یك مركز سیاسی مهم ایلامی بوده است. كاوش‌های باستان‌شناختی انجام شده در ملیان مؤید این ارزیابی‌اند. بررسی سطحی آثار سفالی به دست آمده از این جایگاه نمودار آن است كه دست كم یك- سوم این ماندگاه باستانی (30 تا 50 هكتار) از اواخر هزاره‌ی چهارم پ.م. تا واپسین سال‌های هزاره‌ی سوم پ.م. مسكون بوده است. پراكندگی سفالینه‌های یاد شده گویای آنند كه اسكان عمده در ملیان (حدود 130 هكتار) در طی واپسین سده‌های هزاره‌ی سوم پ.م. رخ داده و تا نخستین سده‌های هزاره‌ی دوم پ.م. ادامه یافته است. این بازه‌ ی زمانی برابر با دورانی است كه به انشان توجه ویژه‌ای در متون میخی شده است.
واپسین یادكرد انشان برای بیش از 1300 سال در یك منبع میان‌رودانی، در متنی از گونگونوم (حدود 1928 پ.م.)، كه در بالا به آن اشاره شد، آمده است. ظاهراً وجود سستی و تزلزل داخلی، تسلطی را كه دولت‌های پیاپی میان‌رودانی گاهگاهی بر امور جنوب ایران برقرار كرده بودند، تضعیف نموده بود. از همین رو، سرانجام دودمان جدید شاهان ایلامی قادر گردید فرمانروایی محلی را بار دیگر در كشور خود برقرار سازد. بنیانگذار این دودمان جدید، اپارت epart، نخستین رهبر ایلامی بود كه خود را «شاه انزان و شوش» خواند (حدود 1890 پ.م.). اشارات مربوط به انشان در طی سده‌های باقی مانده‌ ی هزاره‌ ی سوم پ.م. تنها در سنگ ‌نبشته ها و متون دودمان‌های پیاپی ایلامی این دوران گواهی شده‌اند.
این جانشین اپارت در ایلام، شیلهَهَ (حدود 1870-1940 پ.م.) بود كه افزون بر «شاه»، لقب سوكل ‌مخ sukkal-mah یا نائب السلطنه‌ ی بزرگ را، كه لقبی سومری بود، به خود داد. در طی این دوران لقب سوكل یا نائب السلطنه‌ ی ایلام و سیمشكی و سوكل شوش به طور مشترك نیز استفاده شده‌اند. پسران سوكل مخِ حاكم معمولاً متصدی مقام دو سوكل یاد شده بودند، اگرچه سنگ ‌نبشته‌های نشان می ‌دهند كه سوكل‌ مخ در مواردی هر سه لقب را نیز در اختیار داشته است. با وجود این، از سراسر دوران كمابیش 300 ساله‌ ی فرمانروایی دودمان اپارتی، هیچ گزارشی درباره‌ی سوكل انشان موجود نیست. این بدان معناست كه انشان در آن زمان جزو ناحیه ای بوده كه تماماً در حوزه‌ی حاكمیت سوكل ‌مخ قرار داشته، هرچند پیشنهاد شده است كه سوكل‌ مخ و سوكل شوش هر دو در شهر شوش مقیم بوده‌اند. در واقع اجرا شدن فرمان‌های شاه ایلام در ناحیه ‌ی سیاسی شوش نیازمند و مستلزم تصویب شدن آن از جانب سوكل شوش بود. با این حال، پای‌تخت بودن شوش موجه‌تر به نظر می‌رسد. از انشان در متون ایلامی مربوط به تمام دوران دودمان اپارتی چندان یادی نشده است، مگر این كه در زیر لقب رسمی سوكل‌مخ بدان اشاره شده باشد. زوال و انحطاط سیاسی پایتخت كهن‌تر (انشان) شاید بدین سان به طور ضمنی و تلویحی مورد اشاره قرار گرفته باشد. ظاهراً این نظریه را نشانه‌ های به دست آمده از بررسی‌ های باستان ‌شناختی انجام یافته در ملیان تأیید می‌ كنند. با ناپدید شدن توالی سفالینه‌ های دوران معروف به كفتری ملیان در طی اوایل هزاره‌ی دوم پ.م.، توزیع سفالینه‌ های دوران متعاقب معروف به قلعه در این جایگاه نسبت به دوران كفتری به شدت كاهش می‌ یابد. این نكته گویای آن است كه شهر انشان در ملیان در طی یك – سوم نخست هزاره‌ی دوم پ.م. سخت كم‌ جمعیت شده است.
در حالی كه به نظر نمی ‌رسد شهر شوش در طی دوران استیلای دودمان‌های ایلامی اوان و سیمشكی مركز سیاسی عمده‌ای بوده باشد، كاوش‌های باستان ‌شناختی نشان می‌ دهند كه شوش یقیناً با برآمدن اپارت و جانشینان وی در ایلام به چنین موقعیتی دست یافته است. شماری از سنگ ‌نبشته‌های یافته شده در شوش گواه انجام یافتن فعالیت‌های بی ‌وقفه‌ی ساختمانی به دست سوكل ‌مخ‌های مختلف و سوكل‌های متعدد شوش در این منطقه هستند. كاوش‌های گسترده‌ی رومن گیرشمن در «روستای شاهانه» در شوش نشان داده است كه بسیاری از این محله ‌های بزرگ شهر باستانی (شوش) نخست در اوایل هزاره‌ی دوم پ.م. بنا شده‌اند. این نشانه، امكان منتقل شدن مركز اصلی سیاسی ایلام را از جایگاه سنتی‌ اش در انشان، در طی دوران مرتبط با توسعه‌ ی شوش، بدین شهر، تأیید می ‌كند.
در حدود 1595 پ.م. مهاجمان كاسی و متحدان آن از شمال، پادشاهی بابل را در جنوب میان‌رودان تصرف كردند. اما متون میخی همچنان تا ربع پایانی سده‌ی 16 پ.م. از فرمانروایان ایلامی یاد می ‌كنند. دانسته نیست كه آیا دولت‌های شاهان ایلامی در جنوب غرب ایران تابع و مطیع كاسی‌ها بودند یا این كه كاسی‌ها سرانجام به حیات خاندان اپارت پایان دادند. قضیه هر چه باشد، از حدود 1520 پ.م. به بعد، به مدت 200 سال، هیچ گزارش و گواهی ثبت شده‌ ی دیگری از ایلام در دست نیست. در طی نیمه‌ ی پایانی سده‌ ی 14 پ.م. یك دودمان ایلامی ظاهراً مستقل به ناگاه در صحنه‌ی تاریخ پدیدار می ‌شود. اَتَت- كیتّش (فر. 1300-1310 پ.م.) نخستین فرمانروای شناخته‌ شده‌ی این دودمان جدید است كه لقب كهن «شاه انزان و شوش» را اتخاذ كرد.
اتت- كیتش و جانشین بلافصل او، هومبن- نومنه (1275-1300 پ.م.) نه وقف‌نامه‌ی بنیان‌گذاری یا بازسازی بنایی در شوش یافته شده است، و نه سنگ ‌نبشته یا متن شناخته شده‌ی دیگری از نیاكان دودمانی شاه نخستین. اما سنگ ‌نبشته‌هایی از اونتش- نپیریشه (1240-1275 پ.م.)، پسر و جانشین هومبن – نومنه، در شوش و نیز در مركز دینی دور- اونتش (اینك چغازنبیل) واقع در 30 كیلومتری جنوب شرقی شوش یافته شده است. نبود هرگونه سنگ‌ نبشته ‌ی مهم از پدر اونتش- نپیریشه در شوش یا دیگر جاهای خوزستان، ر. لاپات را به اظهار این عقیده واداشته است كه پایتخت هومبن- نومنه احتمالاً در ایالت انشان واقع بوده است. این واقعیت كه از هومبن- نومنه تنها در كاوشگاه لیان واقع در شبه جزیره‌ی بوشیر در جنوب فارس آجرنبشته‌هایی بازیافته شده است، می‌ تواند مؤید این احتمال باشد.

منبع:

www.pasargad.info

MR_Jentelman
2nd October 2009, 09:21 PM
اگر نظریه ‌ی لاپات را بپذیریم، به نظر نمی‌ رسد صرف یافته شدن آثار باستانی پراكنده مربوط به دوران منطبق بر اسكان جمعیت در ملیان گویای آن باشد كه مقر اصلی دولت در آن زمان در شهر انشان قرار داشته است. با وجود این، كوزه‌های جام‌ گونه‌ ی یافته شده در ملیان شباهت نزدیكی به ظروف متعلق به ربع پایانی هزاره‌ی دوم پ.م. كه در شوش به دست آمده ‌اند، دارند. شواهد موجود نشان دهنده‌ی آنند كه انشان و شوش در این دوران به لحاظ سیاسی و فرهنگی به هم پیوسته بوده‌اند، اما همین مدارك گویای آنند كه انشان در آن زمان چیزی فراتر از یك اجتماع پاس‌دار سرزمین‌های شرقی ایلام، كه تابع شاهان وقت مقیم در شوش بوده، نبوده است.
تاراج مناطق ایلامی به دست نبوكدنزر یكم بابلی (حدود 1110 پ.م.) نشانه‌ ی پایان عملی فرمانروایی ایلام به عنوان قدرتی مستقل، به مدت 300 سال است. از ایلامیان - تا 821 پ.م. - آن گاه كه با كلدانیان علیه شاه آشور شمشی- ادد پنجم متحد ‌گردیدند، باز چیزی شنیده نمی‌ شود. اگرچه وحدت سیاسی در ایلام در طی دست كم بخشی از این سده‌های «تاریك» حائل ظاهراً حفظ نشده بود، اما سركردگان محلی می ‌بایست بر مناطقی كه سنتاً در آنها دارای قدرت و نفوذ بودند، تا اندازه‌ای سلطه داشته باشند. جرج كمرون بر این باور است كه فرمانروایان محلی در دورترین نقاط شرقی ایلام، یعنی منطقه‌ ی جدید فارس، كه اینك به عنوان انشان شناسایی شده است، احتمالاً نیرومندتر بوده‌اند. با وجود این، حتی اگر این حاكمان چنین وضعیتی داشتند و با وجود دور ماندن آنان از مهاجمان دردسر ساز میان‌رودانی، اهالی انشان سرانجام به ورود سرزده‌ی مهاجران جدید ایرانی فرارسیده از شمال، تن در دادند. این كه آمدن ایرانیان منجر به پشتیبانی ایالت‌های جدا گشته‌ ی ایلام از برآمدن یك قدرت جدید متمركز در جنوب غرب ایران [به رهبری پارس‌ها] شده بود یا نه، پرسشی است كه پاسخی بدان داده نشده است. قضیه هرچه باشد، در حدود 742 پ.م. هومبن- نیكش یكم پادشاه اتحادیه ‌ی دوباره نیرو گرفته ‌ی ایلام شد.
برادر زاده‌ی هومبن- نیكش، شوتروك نهونته‌ ی دوم (699-717 پ.م.) جانشین او شد و لقب كهن «شاه بزرگ انزان و شوش» را اتخاد كرد. پس از آن، كلدانیان جنوب میان‌رودان برضد هم سارگون دوم و هم سناخریب آشوری با شوتروك نهونته متحد شدند. اما این اتحادها بی ‌تأثیر از آب درآمدند چرا كه در این زمان آشوریان بیشتر جنوب میان‌رودان را مورد حمله قرار داده و تصرف كردند. شاه بعدی ایلام، هلّودوش- اینشوشینك (فر. 93-699 پ.م.) به بابلستان حمله برد و به طور موقت آشوریان را از بخشی از این كشور بیرون راند، اما سناخریب سرانجام بیشتر این مناطق را بازگرفت. در این ضمن، هلودوش- اینشوشینك در ایلام خلع و معزول گشت و پسرش كودور- نهونته (فر. 92-693 پ.م.) جانشین او شد. در پی این تغییر رهبری، دیگر هیچ حاكم ایلامی شناخته شده‌ای لقب باستانی «شاه انزان و شوش» را نپذیرفت؛ واگذاری این لقب می‌تواند گویای این حقیقت باشد كه كودور—نهونته یا جانشینان بلافصل‌اش [استیلا بر] دست كم بخش از منطقه‌ی انشان را از دست داده بودند.
سناخریب پس از فتح دوباره‌ ی بابلستان، به سرزمین‌های ایلامی واقع در شمال شوش حمله كرد. این رخداد كودور- ناهونته را به پناه جستن به كوه‌های هیدالو در شرق خوزستان واداشت. سرانجام هومبن- نومنه (87-692 پ.م.) جانشین وی شد و اتحاد سیاسی قدیمی را بابلستان از سر گرفت. شاه جدید در پی جلب یاری نظامی شماری از مناطق همسایه، شامل انزان و پارسواش برآمد. آنچه كه درخور توجهی ویژه است، آن است كه در این گواهی‌‌های اخیر، از انزان به عنوان سرزمینی مستقل و نه مطیع قدرت مركزی ایلام سخن رفته است. به نظر می ‌رسد كه اتحاد و یكپارچگی ایلام به دنبال فرمانروایی هومبن- نمونه تا حد زیادی فروپاشیده باشد، آنگاه كه مدعیان رقیب ِ رهبری مركزی بر بخش‌های مختلف قلمروهای كهن ایلام استیلا یافتند. با وجود این، به ویژه تمپت- هومبن – اینشوشینك شوشی (فر. 53-66 تلاش‌هایی را برای بازسازی و تجدید اتحاد سنتی ایلام انجام داد. اما وی از سپاه آشوربنیپال شكست خورد، و برخی از مناطق ایلام كه مورد حمله قرار گرفته بودند، از آن پس تحت استیلای آن دسته از سرگردگان محلی درآمدند كه پشت آشوریان متكی به آنان بود. اما چنین وفاداری‌هایی چندان نپایید، چرا كه یك سال بعد، هومبن- نیكش سوم، فرماندار دست ‌نشانده‌ ی آشور در منطقه‌ ی ایلامی مَدكتو، از خیزش جدیدی در بابلستان برضد آشوریان پشتیبانی كرد. ایلامی شورشی در ناحیه‌ی Derاز نیروهای آشوری شكست خورد و به مناطق كوهستانی هیدالو گریخت و در پی یاری جستن از مردم آنجا و نیز مردم پارسوماش برآمد. اما در این زمان، بروز شورش در بخشی از ایلام باعث سقوط هومبن- نیكش شد. تَمریتی (فر. 40-651 پ.م.) جانشین او گردید و به مقاومت محلی در مقابل آشوریان ادامه داد. تمریتی پافشارانه مردم هیدالو و منطقه‌ی مجاور پارسوماش را به پشتیبانی از جنبش خود واداشت، كه گویا دستاوردهایی اندكی داشت. تا 649 پ.م. بسیاری از سرزمین‌های ایلامی تا مرزهای پرسوماش مورد هجوم و تاراج آشوریان قرار گرفته بودند. هرچند به نظر می ‌رسد كه ایلامیان در سال‌های بعد دوباره به حدی از استقلال محلی دست یافته بودند، اما سرانجام پیشرفت‌های آشوریان و هخامنشیان به استقلال ایلام پایان داد.
در متنی آشوری كه گویای ویران‌ سازی ایلام به دست آشوربنیپال است، از كورش نامی به عنوان شاه پارسوواش یاد می‌گردد. این كورش همان كورش یكم دودمان هخامنشی دانسته شده است، كه به گفته ‌ی این متن، به آشوربنیپال ابراز فرمانبرداری كرد و برای تضمین وفاداری خود، پسرش را به نینوا، به حضور شاه آشور فرستاد. با این اشاره، خاندان هخامنشی برای نخستین بار به عرصه‌ ی گزارش‌های مكتوب تاریخی راه می ‌یابند.
در متنی بابلی، كورش دوم (بزرگ)، به پدر بزرگش كورش یكم لقب «شاه بزرگ، شاه انشان» را داده است. از این رو به نظر می ‌رسد كه كورش یكم فرمانروای ایالت پیشین ایلامی انشان/ انزان در فارس بود، و نیز حاكم سیاسی پارسوواش. پس این دو سرزمین به یقین یگانه و برهم منطبق‌اند. پارسوماش/ پارسووش تعبیر‌های آشوریِ «پارسه‌»ی ایرانی ‌اند، كه به ویژه به استان فارس راجع است. در عین حال، در جنوب میان‌رودان، انشان به عنوان نام سنتی منطقه‌ی شمالی فارس همچنان در اذهان باقی ماند.
در قطعه ‌ای از گاهنامه‌ ی نبونید، واپسین پادشاه بابل (39-556 پ.م.)، به كورش دوم با عنوان «پادشاه انشان» اشاره می ‌شود. در بندی دیگر، كورش پادشاه «پارسوا»، كه تعبیر اكدی پارسه است، خوانده شده است. بنابراین می‌ توانیم دریابیم كه انشان، چنانكه در مورد اشارات كهن ‌تر به انشان و پارسوواش دیدیم، در دوران بعد نیز، بخشی از استانی كه اینك فارس خوانده می‌ شود، به شمار می ‌آمده است. اسم انشان به عنوان نام محلی این ایالت، در زمانی بسیار زودتر با نام پارس جانشین شده بود، آنگاه كه پارس‌های هخامنشی نام قومی خود، پارس، را به منزلگاه جدیدشان در جنوب منتقل نمودند. اسم مكان انشان، در دوران بعد، تنها در نگارش ایلامی سنگ ‌نبشته‌ی بیستون گواهی شده است، كه در آن، این نام به صورت محلی نامعین در پارسه/ فارس مشخص شده است.

پارسی ها و هخامنشیان

به قدرت رسیدن پارسی ها یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو ثلث یونان تحت سلطه خود در آوردند. وقتی هم منقرض شدند از صحنه تاریخ خارج نشدند بلکه در طول ۲۵ قرن متوالی بلندی ها و پستی ها را پیمودند.

پارسی ها مردمانی آریایی نژاد بودند که مشخص نیست از چه زمانی به فلات ایران آمدند. برای نخستین بار در سالنامه آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ ق.م نام کشور پارسوآ در جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه برده شده است. بعضی از محققان مانند راولین سن عقیده دارند که مردم پارسوآ همان پارسی ها بوده اند. البته کاملاً محقق نیست که این نظریه درست باشد. تصور می شود اقوام پارسی پیش از این که از میان دره های جبال زاگرس به طرف جنوب و جنوب شرقی ایران بروند ؛ در این ناحیه توقف کوتاهی کردند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد در ناحیه پارسوماش؛ روی دامنه های کوه های بختیاری در جنوب شرقی شوش در ناحیه ای که جزو کشور ایلام بود؛ مستقر شدند. از کتیبه های آشوری چنین استنباط می شود که در زمان « شلم نصر» ( ۷۳۱-۷۱۳ ق.م) تا زمان سلطنت «آسارهادون» (۶۲۲ ق.م ) ‌پادشاهان یا امرای پارسوآ؛ تابع آشور بوده اند. پس از آن در زمان فرورتیش ( ۶۵۵-۶۳۳ ق.م ) پادشاه ماد به پارس استیلا یافت و این دولت را تابع دولت ماد نمود. هرودوت می گوید: پارسی ها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شده اند. شش طایفه اول عبارت اند از: پاسارگادیان؛ مرفیان؛ ماسپیان؛ پانتالیان؛ دژوسیان و گرمانیان. چهار طایفه دوم عبارت اند از: داییها ؛ مردها ؛ دروپیک ها و ساگاریت ها. از طوایف مذکور سه طایفه اول بر طوایف دیگر برتری داشته اند و دیگران تابع آنها بوده اند.
طبق نوشته های هرودوت ؛ هخامنشیان از طایفه پاسارگادیان بوده اند که در پارس اقامت داشته اند و سرسلسله آنها هخامنش بوده است. پس از انقراض دولت آشور به دست آشور بانی پال؛ چون مملکت ایلام ناتوان شده بود پارسی ها از اختلافات آشوری ها و مادی ها استفاده کرده و انزان یا انشان را تصرف کردند.
در اینجا این سؤال پیش می آید که در زمان کدام یک از نیاکان کورش بزرگ این واقع روی داده است. با توجه به بیانیه های کورش در بابل؛ می بینیم که نسب خود را به چیش پش دوم می رساند و او را شاه انزان می خواند. به احتمال زیاد این واقعه تاریخی در زمان چیش پش دوم روی داده است. تصور می شود که انزان همان مسجد سلیمان کنونی است. پس از مرگ چیش پش؛ کشورش میان دو پسرش آریارمنه پادشاه کشور پارس و کورش که بعداً عنوان پادشاه بزرگ پارسوماش؛ به او داده شد تقسیم گردید. چون در آن زمان کشور ماد در اوج ترقی بود و کیاکسار در آن حکومت می کرد؛ کشور کوچک جدیدالتاسیس؛ ناچار زیر اطاعت فاتح نینوا بودند. کمبوجیه فرزند کورش اول؛ دو کشور نامبرده را تحت حکومت واحدی در آورد و پایتخت خود را از انزان به پاسارگاد منتقل نمود .
موافق نوشته های هرودوت ؛ لوحه نبونید پادشاه بابل ؛ بیانیه ک.رش بزرگ ( استوانه کورش )‌؛ کتیبه بیستون داریوش اول ؛ و کتیبه های اردشیر دوم و اردشیر سوم هخامنشی ترتیب شاهان این سلسله تا داریوش اول چنین بوده است .
لازم بذکر است درستی این جدول از هخامنش تا کورش بزرگ مورد تردید است .


منبع:
http://www.pasargad.info (http://www.pasargad.info)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد