Bahare_66
2nd October 2009, 11:28 AM
فلسطينيان كه زمينهايشان را فروختهاند چرا اينقدر سر و صدا ميكنند؟
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/1812palesitin2002.jpg
.: سوال:
سؤالي كه به طور وسيع در بين جوانان پخش شده، اين است كه: «اين فلسطينيها مگر خودشان زمينها و باغهايشان را به صهيونيستها نفروختهاند كه حالا اينقدر اعتراض ميكنند؟»
واقعيت قضيه چيست؟ آيا صهيونيستها، فلسطين را از طريق خريدن زمينهاي آن به دست آوردهاند و فلسطينيها با كمال رضايت، سرزمين خود را در ازاي پول به آنها دادهاند؟
.: پاسخ:
سدر پاسخ اين پرسش بايد بگوييم كه تا سال 1296 شمسي، يهوديان تنها 650 كيلومتر مربع از 27 هزار كيلومتر مربع مساحت كلّ فلسطين را در مالكيّت خود داشتند. در اين سال، با شكست دولت عثماني در جنگ جهاني اوّل، انگلستان سرزمين فلسطين را اشغال كرد و طيّ اعلاميّهاي به صهيونيستها اجازه داد كه در فلسطين، «كانون ملّي يهود» ايجاد كنند و يهوديهاي غير فلسطيني را به سكونت در زمينهاي سلطنتي متعلّق به دولت شكست خوردة عثماني تشويق كرد.
از اين پس، اشغالگران انگليسي با وضع انواع و اقسام قوانين، شرايط را براي اشغال زمينها، ساختمانها و باغات فلسطيني توسّط يهوديان فراهم كردند. رقمي در حدود 597 كيلومتر مربع توسط خود دولت بريتانيا به طور رايگان و به قيمت ارزان در اختيار آژانس يهود و شركتهاي صهيونيستي قرار گرفت. 678 كيلومتر مربع نيز توسط خانوادههاي عرب غيرفلسطيني به يهوديان فروخته شد.
68 كيلومتر مربع نيز به دستور وزير مختار انگليس توسط يهوديان به زور از فلسطينيان گرفته شد. به هر حال در ميان ملت فلسطين بسيار كم ديده شدهاند كساني كه زمينهاي خودشان را فروخته باشند.
تازه آن دستة قليل كه زمينهاي خود را فروختند، اكثراً نه با طيب خاطر بلكه در اثر شرايط به وجود آمده از قوانين انگليس در مورد كشاورزان فلسطيني، مجبور به فروش زمينهاي خود شدند. مثلاً دولت انگليس، مقدار مالياتها را افزايش ميداد و همزمان از صدور حبوبات و زيتون كه عمده محصول كشاورزي فلسطين بود، جلوگيري ميكرد. در نتيجه، كشاورزان از عهدة مخارج و مالياتها بر نميآمدند و به ناچار، ملك خود را در معرض فروش ميگذاشتند.
از اينها كه بگذريم، پس از مدّتي فتوايي شرعي مبني بر حرام بودن فروش زمين به يهوديان و مباح بودن خون كسي كه چنين كاري انجام دهد يا واسطة اين كار باشد، از سوي اغلب علما صادر شده بود.
اوّلين فتوا در مورد حرام بودن فروش زمين به يهوديان، توسط كنگرة علماي فلسطين كه در بهمن 1313 در بيتالمقدّس تشكيل جلسه داد، صادر شد. شركتكنندگان در اين كنگره به اتفاق آرا فتوا دادند كه فروش زمين در فلسطين به يهوديان حرام است، زيرا اين كار به يهوديان امكان ميدهد به اهداف خود كه عبارت از، يهوديسازي فلسطين، خارج ساختن اين سرزمين از دست ساكنان اصلي آن، بيرون راندن آنها از سرزمينشان و محو آثار اسلامي در فلسطين، از طريق تخريب مساجد، عبادتگاهها و اماكن مقدّس اسلامي است دست پيدا كنند. طبق اين فتوا، بر همه واجب است كه با فروشندگان زمين به يهود قطع رابطه كنند و آنان را معرفي نمايند و اگر اين افراد مردند، در قبرستان مسلمانان دفن نخواهند شد.
در تاريخ معاصر فلسطين، گزارشهايي از مراسم جشن و پايكوبي مردم به ميمنت مجازات معدود آناني كه اقدام به فروش زمينهايشان كرده بودند، ضبط شده است.
طبيعي است كه در چنين فضايي، كمتر كسي به خود جرئت ميداده است كه دست به فروش زمين به صهيونيستها بزند و نفرت و لعن خلق و خالق را براي خود بخرد.
در هر حال، چنانكه آورده شد، جمع ارقام زمينهاي واگذار شده به صهيونيستها (با احتساب زمينهايي كه از قبل در اختيار يهوديان بوده) در زمان سلطة انگليس، تقريباً دو هزار كيلومتر مربع است كه در مقايسه با 27 هزار كيلومتر مربع مساحت فلسطين، فقط 7/7 درصد است و از اين درصد هم چيزي حدود يك سوم آن از طريق خريد به صهيونيستها رسيده و مابقي با مساعدت انگليس در اختيار آنها گذاشته شده است. اين بدان معني است كه تنها چيزي حدود 5/2 درصد از زمينهاي فلسطين به صهيونيستها فروخته شده است.
پس از خروج انگليس از فلسطين، در ارديبهشت 1327 (1948 م.)، مابقي اين سرزمين نه از طريق خريد بلكه با كشتار، غصب، شكنجه، تخريب، فشار و توطئه و با بدترين شكل از فجايع و جنايات كه ممكن است به تصوّر بشر درآيد، به تصرّف صهيونيستها درآمده است. وقايع جنايتكارانهاي كه صهيونيستها ترتيب دادهاند، يك فهرست بلندبالا و شامل دهها عنوان است. فقط در سال 1948م. و براي آمادهسازي فضا جهت اعلام موجوديت به اصطلاح «دولت اسرائيل»، دهها مورد كشتار دستهجمعي با صدها شهيد از زن و مرد و كوچك و بزرگ، «عمليات افتخارآميز صهيونيستها» را شامل ميشود كه فاجعة «ديرياسين» با كشته و كشتار حيفا با 150 شهيد، دو نمونه از آنها است.
حاصل اين كشتارها و نتيجة برنامهريزي شده آنها اينكه در همان سالها 1327 «ساكنان 531 روستا و شهر فلسطيني يعني جمعاً 900 هزار نفر را از خانه و كاشانه بيرون راندند». و اين جنايات همچنان ادامه داشت تا سه هزار كشته اردوگاههاي «صبرا و شتيلا» تحت نظارت آريل شارون در سال 1361 و كشتار ابراهيمي در سال 1372 و قتل عام جِنين در سال 1381 و...
توجه شود كه همة اينها صحنههاي كشتار است نه جنگ. يعني يك طرف مردم بيسلاح بيدفاع يك روستا، يك حرم، نمازگزاران يك مسجد، يا بچههاي پناه گرفته در يك پناهگاه و... و در سوي ديگر يك ارتش مسلّح مجهّز وحشي است با انديشة نژادپرستانة صهيونيستي و تعليم ديده براي كشتار و جنايت. آن وقت شگفتآور است كه جوان يا دانشجوي ما اين همه را نميداند و سؤال ميكند كه اين فلسطينيان كه زمينهايشان را فروختهاند چرا اينقدر سر و صدا ميكنند؟ و شگفتآورتر است كه اين سخن در بين جماعتي وسيع در سراسر ايران گسترده است. با اين حساب آيا دستگاههاي تبليغاتي كشورمان در شناساندن حقيقت فاجعة فلسطين كوتاهي نكردهاند و بالعكس، تبليغات صهيونيستي در وارونه جلوه دادن واقعيتها پركار نبوده است؟
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/1812palesitin2002.jpg
.: سوال:
سؤالي كه به طور وسيع در بين جوانان پخش شده، اين است كه: «اين فلسطينيها مگر خودشان زمينها و باغهايشان را به صهيونيستها نفروختهاند كه حالا اينقدر اعتراض ميكنند؟»
واقعيت قضيه چيست؟ آيا صهيونيستها، فلسطين را از طريق خريدن زمينهاي آن به دست آوردهاند و فلسطينيها با كمال رضايت، سرزمين خود را در ازاي پول به آنها دادهاند؟
.: پاسخ:
سدر پاسخ اين پرسش بايد بگوييم كه تا سال 1296 شمسي، يهوديان تنها 650 كيلومتر مربع از 27 هزار كيلومتر مربع مساحت كلّ فلسطين را در مالكيّت خود داشتند. در اين سال، با شكست دولت عثماني در جنگ جهاني اوّل، انگلستان سرزمين فلسطين را اشغال كرد و طيّ اعلاميّهاي به صهيونيستها اجازه داد كه در فلسطين، «كانون ملّي يهود» ايجاد كنند و يهوديهاي غير فلسطيني را به سكونت در زمينهاي سلطنتي متعلّق به دولت شكست خوردة عثماني تشويق كرد.
از اين پس، اشغالگران انگليسي با وضع انواع و اقسام قوانين، شرايط را براي اشغال زمينها، ساختمانها و باغات فلسطيني توسّط يهوديان فراهم كردند. رقمي در حدود 597 كيلومتر مربع توسط خود دولت بريتانيا به طور رايگان و به قيمت ارزان در اختيار آژانس يهود و شركتهاي صهيونيستي قرار گرفت. 678 كيلومتر مربع نيز توسط خانوادههاي عرب غيرفلسطيني به يهوديان فروخته شد.
68 كيلومتر مربع نيز به دستور وزير مختار انگليس توسط يهوديان به زور از فلسطينيان گرفته شد. به هر حال در ميان ملت فلسطين بسيار كم ديده شدهاند كساني كه زمينهاي خودشان را فروخته باشند.
تازه آن دستة قليل كه زمينهاي خود را فروختند، اكثراً نه با طيب خاطر بلكه در اثر شرايط به وجود آمده از قوانين انگليس در مورد كشاورزان فلسطيني، مجبور به فروش زمينهاي خود شدند. مثلاً دولت انگليس، مقدار مالياتها را افزايش ميداد و همزمان از صدور حبوبات و زيتون كه عمده محصول كشاورزي فلسطين بود، جلوگيري ميكرد. در نتيجه، كشاورزان از عهدة مخارج و مالياتها بر نميآمدند و به ناچار، ملك خود را در معرض فروش ميگذاشتند.
از اينها كه بگذريم، پس از مدّتي فتوايي شرعي مبني بر حرام بودن فروش زمين به يهوديان و مباح بودن خون كسي كه چنين كاري انجام دهد يا واسطة اين كار باشد، از سوي اغلب علما صادر شده بود.
اوّلين فتوا در مورد حرام بودن فروش زمين به يهوديان، توسط كنگرة علماي فلسطين كه در بهمن 1313 در بيتالمقدّس تشكيل جلسه داد، صادر شد. شركتكنندگان در اين كنگره به اتفاق آرا فتوا دادند كه فروش زمين در فلسطين به يهوديان حرام است، زيرا اين كار به يهوديان امكان ميدهد به اهداف خود كه عبارت از، يهوديسازي فلسطين، خارج ساختن اين سرزمين از دست ساكنان اصلي آن، بيرون راندن آنها از سرزمينشان و محو آثار اسلامي در فلسطين، از طريق تخريب مساجد، عبادتگاهها و اماكن مقدّس اسلامي است دست پيدا كنند. طبق اين فتوا، بر همه واجب است كه با فروشندگان زمين به يهود قطع رابطه كنند و آنان را معرفي نمايند و اگر اين افراد مردند، در قبرستان مسلمانان دفن نخواهند شد.
در تاريخ معاصر فلسطين، گزارشهايي از مراسم جشن و پايكوبي مردم به ميمنت مجازات معدود آناني كه اقدام به فروش زمينهايشان كرده بودند، ضبط شده است.
طبيعي است كه در چنين فضايي، كمتر كسي به خود جرئت ميداده است كه دست به فروش زمين به صهيونيستها بزند و نفرت و لعن خلق و خالق را براي خود بخرد.
در هر حال، چنانكه آورده شد، جمع ارقام زمينهاي واگذار شده به صهيونيستها (با احتساب زمينهايي كه از قبل در اختيار يهوديان بوده) در زمان سلطة انگليس، تقريباً دو هزار كيلومتر مربع است كه در مقايسه با 27 هزار كيلومتر مربع مساحت فلسطين، فقط 7/7 درصد است و از اين درصد هم چيزي حدود يك سوم آن از طريق خريد به صهيونيستها رسيده و مابقي با مساعدت انگليس در اختيار آنها گذاشته شده است. اين بدان معني است كه تنها چيزي حدود 5/2 درصد از زمينهاي فلسطين به صهيونيستها فروخته شده است.
پس از خروج انگليس از فلسطين، در ارديبهشت 1327 (1948 م.)، مابقي اين سرزمين نه از طريق خريد بلكه با كشتار، غصب، شكنجه، تخريب، فشار و توطئه و با بدترين شكل از فجايع و جنايات كه ممكن است به تصوّر بشر درآيد، به تصرّف صهيونيستها درآمده است. وقايع جنايتكارانهاي كه صهيونيستها ترتيب دادهاند، يك فهرست بلندبالا و شامل دهها عنوان است. فقط در سال 1948م. و براي آمادهسازي فضا جهت اعلام موجوديت به اصطلاح «دولت اسرائيل»، دهها مورد كشتار دستهجمعي با صدها شهيد از زن و مرد و كوچك و بزرگ، «عمليات افتخارآميز صهيونيستها» را شامل ميشود كه فاجعة «ديرياسين» با كشته و كشتار حيفا با 150 شهيد، دو نمونه از آنها است.
حاصل اين كشتارها و نتيجة برنامهريزي شده آنها اينكه در همان سالها 1327 «ساكنان 531 روستا و شهر فلسطيني يعني جمعاً 900 هزار نفر را از خانه و كاشانه بيرون راندند». و اين جنايات همچنان ادامه داشت تا سه هزار كشته اردوگاههاي «صبرا و شتيلا» تحت نظارت آريل شارون در سال 1361 و كشتار ابراهيمي در سال 1372 و قتل عام جِنين در سال 1381 و...
توجه شود كه همة اينها صحنههاي كشتار است نه جنگ. يعني يك طرف مردم بيسلاح بيدفاع يك روستا، يك حرم، نمازگزاران يك مسجد، يا بچههاي پناه گرفته در يك پناهگاه و... و در سوي ديگر يك ارتش مسلّح مجهّز وحشي است با انديشة نژادپرستانة صهيونيستي و تعليم ديده براي كشتار و جنايت. آن وقت شگفتآور است كه جوان يا دانشجوي ما اين همه را نميداند و سؤال ميكند كه اين فلسطينيان كه زمينهايشان را فروختهاند چرا اينقدر سر و صدا ميكنند؟ و شگفتآورتر است كه اين سخن در بين جماعتي وسيع در سراسر ايران گسترده است. با اين حساب آيا دستگاههاي تبليغاتي كشورمان در شناساندن حقيقت فاجعة فلسطين كوتاهي نكردهاند و بالعكس، تبليغات صهيونيستي در وارونه جلوه دادن واقعيتها پركار نبوده است؟