PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : محل سرزمین اساطیری دیلمون



MR_Jentelman
14th September 2009, 11:06 PM
نام سرزمین دیلمون را -که مکانش در سمت دریای بر آمدن خورشید (شرق بین النهرین) قید شده- در زبانهای سامی می توان سرزمین محصور در آب (جزیره) و همچنین معبد آبها معنی نمود که این خود معنی لفظی ائا خدای خرد و زمین و آبهای ژرف بابلی هاست که خدای جزیرهً دیلمون به شمار میرفته است. معانی عام این نام معلوم میدارند که از این سرزمین اساطیری بابلیان سومری و اکدی بنادر و جزایر مهم خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند در اساس جزیره سیلان (سر-لان، بهشت برتر) که ایرانیان و هندوان "سراندیپ" (درخشانترین سرزمین)، سریلانکا (با شکوهترین سرزمین) و یونانیان و رومیان "تاپروبانه" (سرزمین خوشبختی) نامیده اند، بوده است. روایت اسلامی هبوط آدم ابوالبشر به جزیرهً سراندیپ/سیلان نیز گویای بهشت روی زمینی بودن سیلان است. ولی دوری این سرزمین از بین النهرین باعث شده جزیرهً بحرین (به معنی لفظی سرزمین درون دریاها و مردابها)، بندر دیلم و جزیرهً خارک و همچنین سرزمین دیلمان ساحل دریای مازندران به جای این سرزمین بهشتی گرفته شوند.

پیداست که هر دو نام دیلم و دیلمستان با نام سرزمین اساطیری دیلمون مربوط می باشند. موسی خورنی در کتاب جغرافیای خود نام استان ساحلی هرمزگان کنونی را در رابطه با منطقه کرمان با نام مشابهی به صورت دیمون (مه وبخارآلود) یاد کرده است که باید نامی کهن بر این منطقه بوده باشد و ژوزف مارکوارت در کتاب جغرافیای بطلمیوس/خورنی خویش به خطا در صحت و اصالت وجود آن در نزد بطلمیوس تردید می کند؛ چه هرودوت نام این منطقه را به صورت کلمه اوستایی ائوتیا یاد نموده است که به معنی سرزمین بدون سرما است. در اسطورهً بابلی گیل گامش به صراحت سرزمین دیلمون در سمت دریای مصب رودخانه ها (مازندران) قید گردیده است که گیل گامش در سر راهش از بین النهرین بدانجا از کوه زردآلوخیز مشو (کوه میشو کنار شهر مرند) عبور می نماید. در این رابطه نام مرداب انزلی (سرزمین دیلمون=مرداب دارای داروی ضد پیری) بسیار جالب است چه طبق اسطورهً گیل گامش، وی گیاه جوانی را در آنجا از اوتناپیشتیم (خضر دارای حیات جاودانه) دریافت میدارد، ولی به هنگام خواب ماری آن را از وی می رباید. در کتیبه های سومری از کشتی های دیلمونی حاوی چوب و کالای دیگر به سومر سخن میرانند که بی شک مراد لنجهای مردم سواحل ایرانی خلیج فارس است.

جالب است که اساطیر سومری نام خدای سرزمین دیلمون را به صورت انساگ ثبت نموده اند. در اینجا بی شک از دیلمون (سرزمین خورشید=اوتو) همان جزیرهً بحرین(سرزمین دو دریا) در خلیج فارس منظور است. چه انساگ (بهترین سرور) با شاگان(رهبرآسمانی نامی=نبو/ اسماعیل/ فرواک اساطیر ایرانی)/ ساموکوآ (رهبر آسمانی کنام/معبد/شیار، سامک/ سیامک چرم پلنگینه پوش اساطیر ایرانی، ایزد چهارپا شکل و پر مو و پر ریش بابلیها، ملقب به یاور انلیل و شیر کوهستان) مطابقت دارد. از آنجاییکه در اسطورهً دیلمون موکّداً از چاهای آب و رستنیهای دیلمون صحبت میشود، بنابراین به احتمال زیاد نام انساگ(بهترین سرور) اسم مترادف دیگری بر نینورتا (خدای کامل و سالم و سالم نگهدارندهً چهارپایان و ایزد کشاورزی به طریق استفاده از چاه و کانال در آبیاری با سمبل گاو آهن بوده است)، اوروتال خبر هرودوت (یعنی ایزد کامل و سالم) که با خدایان بابلی نبو(=نامی/فریادرس، پسر مردوک)، نین گیرسو(ایزد فریادرس= یغوث، با سمبل شیر بالدار= اسدالله) یکی به شمار رفته است.

این همان خدای قبیله ای اعراب است که در اساطیر به صورت اسماعیل، سلمان فارسی خندق ساز، سلیمان معبد ساز (پسر داود=مردوک) و در دین کهن اعراب به شکل بتان صلم و یغوث در مقام نیای اساطیری اعراب ظاهر میشود. ظاهراً نام کهن دیگر بحرین یعنی اوال که به نظر میرسد در اصل نام شهری بوده است که اکنون نیز موجود است در اصل با خدای اوال (ایزد سزاوار به شکل نخستین گاونر شاخدار، ذوالقرنین خداگونه) مردم کهن بحرین مطابقت دارد که نام پیش از اسلام بحرین و همچنین نام بت معروفی در شبه جزیرهً عربستان بوده است. گاو شاخدار در اساطیر و اعتقادات بابلی خصوصاً نمودار ونشانهً خدایی به نامهای سومری بابّار(درخشان)، آمار(گوساله)، آماربانداانلیل آ (گوسالهً خدای آسمان و هوا) و به نام اکدی سین(سوئن، ماه) می بوده است. تحت نام سین(ماه) نیز این ایزد یک گاوشاخدار(قرنو) و یک میوهً خودرو معرفی شده است.

طبق سرودی معروف این ایزد از پدرش انلیل(ایزد آسمان و هوا) خواهان چنین الطافی میشود:"در رود به من آب فراوان بده، در دشت غلهً بسیار برویان، در باتلاق علف و نی برویان، به نخلستان و تاکستان عسل و شراب ببخش، در قصر حیات طولانی به من عطا کن." نام بحرین در منابع یونانی کهن عهد اسکندر مقدونی و جانشینانش تیلوس آمده است که در زبان عرب مترادف با نام منامه پایتخت بحرین به معنی جایگاه خواب و استراحت است. به نظر میرسد این معانی در رؤیایی و افسانه ای شدن جزیرهً بحرین عهد باستان نقش مهمی داشته اند. در قرآن سورهً کهف صحبت از سفر دریایی موسی (مردوک/موش هوشو) و برادر و مصاحبش یوشع (نینازو، سرور شفابخش) در مجمع بحرین (اطراف بحرین) و ملاقاتشان با پیر دانای دریاها(ائا/انکی، اوانس نیمه ماهی-نیمه انسان) است. موسی دارای عصای جادویی مارشکل به عنوان برادر هارون (ایشکورا، آداد) همان انکی پدر مردوک(تئوژیه= مار نیرومند) است چه خود انکی/ائا (مار خردمند باغ عدن تورات) نیز اغلب به شکل مار تجسم میشده است.

منبع:گلستان تاک

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد