فتح المبین
14th September 2009, 06:27 PM
بسم الله الرّحمن الرّحيم
من امروز درباره ي خرافات و خرافه پرستي يک سري مطالب مي نويسم که بهتره خودتون نظر بديد.
در ايران خرافه و خرافه پرستي وجود داره و از قبل هم وجود داشت که يک مدت خاموش شده بود و توسط يک سري افراد دوباره گفته شده.
اين مطالب رو بخونيد (اگه دوست داشتيد) و بگيد چه کساني خرافه رو رواج دادند.
خرافات در هشت سال قبل
در قرآن مسئله اي به عنوان معاد و آخرت که هيچ شکي در آن نيست آمده است و با عقل و منطق استنباط شده است که اين امر حقيقت کامل دارد.
در سويي ديگر مسئله ي مهدويت قرار داشت و دارد که آن هم با توجه به مسائل ديني کاملا صحت دارد و موعودي که همان مهدي است خواهد آمد و همگان به انتظارش هستيم.
اما اين دو توسط يک سري افراد با هم يکي دانسته شدند و گفته شد:
وقتي امام (عج) آمدند تمام مردم يک صف طولاني تشکيل مي دهند و هر کس گناه کرد سرش از بدنش جدا مي شود و هر کس بي گناه از زير شمشير حضرت به سلامت بيرون و زندگي پاک خواهد داشت.
مردم چنين سخناني را مي گفتند.
به نظر شما آيا امام زمان هر کس که گناه کرده است (منظور گناهان خيلي بزرگ نيست) سرش را از تنش جدا مي کند؟
آيا جلوي کودکان و زنان، افراد آن خانواده را بخاطر گناه مي کشد؟
اين با عقل يکي نيست، در واقع نه تمام افرادي را که گناهان صغيره انجام داده است مي کشد و نه نسبت به گناهان بزرگ بي تفاوت مي ماند.
اولا قضيه ي آخرت همان طور که از اسمش مشخص است آخرت در دنيا و شروع زندگي جاودانه در دنياي ديگر است.
در واقع چيزي که افرادي از روي بي توجهي گفتند اگر به کودکان مي گفتند از ترسشان گريه مي کردند.
اما حقيقت چيست؟
حقيقت اين است که وقتي موعود مي آيد سران جنايتکار که جنايت وحشتناکي مانند کشتن افراد بي گناه از جمله کودکان انجام دادند را با کمک يگانه خالق از بين مي برند.
همچنين علم رو در جهان مي گسترانند و انسان هاي دنيا را يکتا پرست مي کنند اما نه با زور بلکه با حقانيت.
خوشبختانه در چند سال اخير فرق بين آخرت و فرج آقا امام زمان (عج) مشخص شد.
همچنين نشان دادن واقعيت.
خرافات چگونه امروزه گسترش يافت؟
يک سري دانشمندان درباره ي فرکانس ها و موج هايي که توسط افراد توليد مي شوند تحقيق کردند.
اما نتايجش را در کشورهايشان به آن صورت مطرح نکردند و اگر گفته باشند مانند تبليغ آن در ايران پاک نبوده است.
افراد گفتند که وقتي فلان شخص را درباره اش فکر کنيم امواجي را مي فرستيم و به اصطلاح فرد دچار حملات توسط فرکانس ذهن انسان مي شود و چشم مي خورد.
در جايي ديگر گفتند فرکانس ها از پشت سر وارد و از پيشاني خارج مي شوند و بدين دليل است که برخي اتفاقات مي افتد و يا افراد به بالش خود هنگام خواب عادت دارند.
با اين حرف ها خيلي ها از ايمان به خدا دور شدند و به اين حرف هاي بي معني روي آوردند که گفتند مغز است که جهان را کنترل مي کند و خيلي ها هم باور کردند.
اين حرف ها نه تنها انسان را از خدا دور مي کند بلکه زندگي را برايش به مرور زمان تلخ مي کند و آزارش مي دهد.
برخي ها حرف هايي را مي زدند و بعد مي گفتند کاش اين حرف را نميزدم و فلاني مرا چشم مي زند.
کلمه ي علمي فرکانس تبديل به يک کلمه ي وحشتناک و منحوس و دور کننده شد.
حقيقت چيست؟
افرادي که به اصطلاح به اين حرف ها اعتقاد داشتند در کلاس ها و جاهاي عمومي مطرح کردند و خيلي ها باور کردند.
حتي در چند سال اخير اين حرف ها در طنز ها هم بيان شد تا مردم به زبان طنز متوجه آن خرافات و پوچي آن بشوند.
حقيقت اين است که افراد با هم همفکري دارند و وقتي کسي آن را که فرد ديگر به آن فکر مي کرد بيان کند به خود مي گويد که من با ذهنم مغزش را جذب کردم و يا فرکانس ذهنم به آن انتقال پيدا کرد.
اين ها هيچ کدام حقيقت ندارند و بعضي ها حتي برنامه هايشان را بازگو مي کنند و بدون مشکل جدي اي آن را انجام مي دهند.
پس نه چشم خوردن حقيقت دارد و نه فرکانس مخرب مغز.
وقتي شخصي از کسي تعريف مي کند آن شخص به آن حرف اتکا پيدا مي کند مثلا شخصي به فردي مي گويد درس شما فوق العاده هست و شما خيلي با هوش هستيد.
فرد هم به اين حرف ها اتکا مي کند و از مطالعه مي کاهد و پس از يک رکود مي گويد فلاني مرا چشم زد.
در حالي که حتي به فکر کم خواني هم نيست.
حقيقت کلمات قرآن است و مهم تر از آن خدا است و اگر قدرت مخرب مغز در همه ي افراد بود چيز به اين مهمي در قرآن نوشته مي شد و مردم را از آن دور مي کرد اما گفته شد پناه ببريد به خداوند.
حتي در زمان پيامبر جادوگراني بودند که بر عليه مومنان جادو مي کردند و جبرئيل از طرف خداوند در قرآن چنين جمله اي را گفت که پناه ببريد به خداوند از شر زنان ساحره.
حالا خودتان مقايسه کنيد.
من امروز درباره ي خرافات و خرافه پرستي يک سري مطالب مي نويسم که بهتره خودتون نظر بديد.
در ايران خرافه و خرافه پرستي وجود داره و از قبل هم وجود داشت که يک مدت خاموش شده بود و توسط يک سري افراد دوباره گفته شده.
اين مطالب رو بخونيد (اگه دوست داشتيد) و بگيد چه کساني خرافه رو رواج دادند.
خرافات در هشت سال قبل
در قرآن مسئله اي به عنوان معاد و آخرت که هيچ شکي در آن نيست آمده است و با عقل و منطق استنباط شده است که اين امر حقيقت کامل دارد.
در سويي ديگر مسئله ي مهدويت قرار داشت و دارد که آن هم با توجه به مسائل ديني کاملا صحت دارد و موعودي که همان مهدي است خواهد آمد و همگان به انتظارش هستيم.
اما اين دو توسط يک سري افراد با هم يکي دانسته شدند و گفته شد:
وقتي امام (عج) آمدند تمام مردم يک صف طولاني تشکيل مي دهند و هر کس گناه کرد سرش از بدنش جدا مي شود و هر کس بي گناه از زير شمشير حضرت به سلامت بيرون و زندگي پاک خواهد داشت.
مردم چنين سخناني را مي گفتند.
به نظر شما آيا امام زمان هر کس که گناه کرده است (منظور گناهان خيلي بزرگ نيست) سرش را از تنش جدا مي کند؟
آيا جلوي کودکان و زنان، افراد آن خانواده را بخاطر گناه مي کشد؟
اين با عقل يکي نيست، در واقع نه تمام افرادي را که گناهان صغيره انجام داده است مي کشد و نه نسبت به گناهان بزرگ بي تفاوت مي ماند.
اولا قضيه ي آخرت همان طور که از اسمش مشخص است آخرت در دنيا و شروع زندگي جاودانه در دنياي ديگر است.
در واقع چيزي که افرادي از روي بي توجهي گفتند اگر به کودکان مي گفتند از ترسشان گريه مي کردند.
اما حقيقت چيست؟
حقيقت اين است که وقتي موعود مي آيد سران جنايتکار که جنايت وحشتناکي مانند کشتن افراد بي گناه از جمله کودکان انجام دادند را با کمک يگانه خالق از بين مي برند.
همچنين علم رو در جهان مي گسترانند و انسان هاي دنيا را يکتا پرست مي کنند اما نه با زور بلکه با حقانيت.
خوشبختانه در چند سال اخير فرق بين آخرت و فرج آقا امام زمان (عج) مشخص شد.
همچنين نشان دادن واقعيت.
خرافات چگونه امروزه گسترش يافت؟
يک سري دانشمندان درباره ي فرکانس ها و موج هايي که توسط افراد توليد مي شوند تحقيق کردند.
اما نتايجش را در کشورهايشان به آن صورت مطرح نکردند و اگر گفته باشند مانند تبليغ آن در ايران پاک نبوده است.
افراد گفتند که وقتي فلان شخص را درباره اش فکر کنيم امواجي را مي فرستيم و به اصطلاح فرد دچار حملات توسط فرکانس ذهن انسان مي شود و چشم مي خورد.
در جايي ديگر گفتند فرکانس ها از پشت سر وارد و از پيشاني خارج مي شوند و بدين دليل است که برخي اتفاقات مي افتد و يا افراد به بالش خود هنگام خواب عادت دارند.
با اين حرف ها خيلي ها از ايمان به خدا دور شدند و به اين حرف هاي بي معني روي آوردند که گفتند مغز است که جهان را کنترل مي کند و خيلي ها هم باور کردند.
اين حرف ها نه تنها انسان را از خدا دور مي کند بلکه زندگي را برايش به مرور زمان تلخ مي کند و آزارش مي دهد.
برخي ها حرف هايي را مي زدند و بعد مي گفتند کاش اين حرف را نميزدم و فلاني مرا چشم مي زند.
کلمه ي علمي فرکانس تبديل به يک کلمه ي وحشتناک و منحوس و دور کننده شد.
حقيقت چيست؟
افرادي که به اصطلاح به اين حرف ها اعتقاد داشتند در کلاس ها و جاهاي عمومي مطرح کردند و خيلي ها باور کردند.
حتي در چند سال اخير اين حرف ها در طنز ها هم بيان شد تا مردم به زبان طنز متوجه آن خرافات و پوچي آن بشوند.
حقيقت اين است که افراد با هم همفکري دارند و وقتي کسي آن را که فرد ديگر به آن فکر مي کرد بيان کند به خود مي گويد که من با ذهنم مغزش را جذب کردم و يا فرکانس ذهنم به آن انتقال پيدا کرد.
اين ها هيچ کدام حقيقت ندارند و بعضي ها حتي برنامه هايشان را بازگو مي کنند و بدون مشکل جدي اي آن را انجام مي دهند.
پس نه چشم خوردن حقيقت دارد و نه فرکانس مخرب مغز.
وقتي شخصي از کسي تعريف مي کند آن شخص به آن حرف اتکا پيدا مي کند مثلا شخصي به فردي مي گويد درس شما فوق العاده هست و شما خيلي با هوش هستيد.
فرد هم به اين حرف ها اتکا مي کند و از مطالعه مي کاهد و پس از يک رکود مي گويد فلاني مرا چشم زد.
در حالي که حتي به فکر کم خواني هم نيست.
حقيقت کلمات قرآن است و مهم تر از آن خدا است و اگر قدرت مخرب مغز در همه ي افراد بود چيز به اين مهمي در قرآن نوشته مي شد و مردم را از آن دور مي کرد اما گفته شد پناه ببريد به خداوند.
حتي در زمان پيامبر جادوگراني بودند که بر عليه مومنان جادو مي کردند و جبرئيل از طرف خداوند در قرآن چنين جمله اي را گفت که پناه ببريد به خداوند از شر زنان ساحره.
حالا خودتان مقايسه کنيد.